
تعداد بازدید : 536
سفر ابدی «بانو» در خزان حزنانگیز سینما
پس از درگذشت فردوس کاویانی، آتیلا پسیانی و داریوش مهرجویی طی دو ماه گذشته، بیتا فرهی بازیگر آثار ماندگار «هامون» و «بانو» نیز دیروز دارفانی را وداع گفت. کارنامه این هنرمند را مرور کردیم و در گفتوگو با محمدرضا ورزی کارگردان نامآشنای سریالهای تاریخی به شخصیت زندهیاد فرهی پرداختیم


بیتا فرهی با یکی از آثار ماندگار، مهم و تاثیرگذار سینمای ایران «هامون» وارد سینما شد و در این فیلم شانس همکاری با زندهیاد داریوش مهرجویی و خسرو شکیبایی را پیدا کرد. این هنرمند نیز به خوبی از این شانس بهره برد. او با درخشش در فیلم «هامون» ورود موفقی به سینما داشت و در نهایت زوج «حمید» و «مهشید» در این فیلم تبدیل به شخصیتهای به یادماندنی شدند. همکاری زندهیاد فرهی با مرحوم مهرجویی به «هامون» ختم نشد و در یکی دیگر از آثار مهم این کارگردان نیز ادامه پیدا کرد و نقطه عطف دیگری در کارنامه هر دو هنرمند ثبت شد.

مرحوم داریوش مهرجویی پیش از سهگانه «سارا»، «پری» و «لیلا»، سال 70 فیلم «بانو» را با محوریت یک شخصیت زن تولید کرده بود و نقش «مریم بانو» را به عنوان کاراکتر اصلی فیلم، به بیتا فرهی سپرد. مرحوم فرهی در این فیلم نقش زنی ثروتمند را برعهده داشت که پس از جدایی از همسر خود به دلیل خیانت او، خانواده قدرنشناس و سودجویی را به تنهایی خود راه میدهد و حضور آنها تاثیرات منفی فراوانی بر روحیه او میگذارد. زندهیاد بیتا فرهی در نقش «مریم بانو» بازی درخشانی داشت و فروپاشی روانی کاراکتر خود را تاثیرگذار و قابل باور، به نمایش گذاشت. بیشک توقیف هفت ساله فیلم «بانو»، به ادامه مسیر حرفهای زندهیاد بیتا فرهی لطمه مهمی زد.

مرحوم بیتا فرهی در دهه 70 و 80 با ایفای نقش در فیلمهایی مانند «کیمیا»، «اعتراض»، «خانهای روی آب» و «خون بازی» با کارگردانهای مهمی مانند احمدرضا درویش، مسعود کیمیایی، بهمن فرمانآرا و رخشان بنیاعتماد همکاری کرد. این هنرمند در فیلم «خون بازی» نقش مادری را ایفا کرد که از گرفتاری دخترش در دام اعتیاد رنج میبرد و از نجات او عاجز است. بازی متفاوت زندهیاد فرهی در این فیلم نیز مورد توجه قرار گرفت و «خون بازی» نیز جزو آثار شاخص این هنرمند است. مرحوم فرهی از نیمه دهه 80 تا اواخر دهه 90 همچنان در سینما حضور داشت، اما این آثار موفقیتهای قبلی او را تکرار نکردند. «برادرم خسرو» محصول سال 94، فیلم تحسینشده این بازیگر در دهه 90 است. دو دهه بعد از آخرین همکاری زندهیاد بیتا فرهی با مرحوم داریوش مهرجویی، این بازیگر سال 98 جلوی دوربین آخرین ساخته مهرجویی یعنی «لامینور» رفت و نقش کوتاهی را در این فیلم بازی کرد. مرحوم فرهی آخرینبار اردیبهشت 1401 با این فیلم روی پرده سینما دیده شد.
موفقیت در قاب تلویزیون
فعالیت هنری بیتا فرهی محدود به سینما نشد و این بازیگر در سریالهای تلویزیونی هم ایفای نقش کرد. سریال ماندگار «ولایت عشق»، مجموعه «طلسم شدگان» و «سرزمین مادری»، سه سریال شاخص و مهم کارنامه او هستند که از اواخر دهه 70 تا اواخر دهه 80، در آنهای ایفای نقش کرد. زندهیاد فرهی در «طلسم شدگان» به کارگردانی داریوش فرهنگ بار دیگر نقش زنی ثروتمند را ایفا کرد که د ر پی خیانت همسرش به او، زندگی زناشویی نابهسامانی داشت. بازی تاثیرگذار بیتا فرهی در نقش «نسرین» و قصه جذاب و پرکشش این مجموعه، «طلسم شدگان» را به یکی از آثار موفق در کارنامه تلویزیونی این بازیگر تبدیل کرد. این هنرمند سال 87 در فصل اول سریال «سرزمین تاریخی» اثر کمال تبریزی نیز ایفای نقش کرد. مدتی پیش در همین صفحه، به بازی مرحوم فرهی پرداختیم و نوشتیم که او به واسطه بازی درخشان خود در نقش کاراکتر متنفذ و مقتدر قصه «اقدسالملوک»، جزو ستارههای این مجموعه است. البته که این مجموعه خیلی دیر به آنتن رسید و تاخیر 10 ساله در پخش «سرزمین مادری» باعث شد یکی از بهترین بازیهای بیتا فرهی در زمان خودش دیده نشود.
دوری از تلویزیون و حضور در نمایش خانگی
دو سریال تاریخی «ایراندخت» به کارگردانی محمدرضا ورزی و «از یادها رفته» ساخته بهرام بهرامیان، آخرین آثار کارنامه مرحوم بیتا فرهی هستند که به ترتیب سال 97 و 98 روی آنتن رفتند. این هنرمند پس از «از یادها رفته» در سریال تلویزیونی دیگری بازی نکرد و به نمایش خانگی رفت. مجموعه «رقص روی شیشه» و «جزیره» دو مجموعه نمایش خانگی این بازیگر هستند که متاسفانه هر دو سریال نیمهتمام ماند. هرچند که «سرزمین مادری» سال 87 تولید شده، اما از آنجایی که این مجموعه مهر امسال روی آنتن رفت، به این ترتیب آخرین یادگاری زندهیاد فرهی، تبدیل به خاطره خوبی در ذهن مخاطبان شد.

محمدرضا ورزی که سابقه فراوانی در زمینه تولید آثار تاریخی دارد، در سریال «ایراندخت» از حضور بیتا فرهی بهره برده بود. این کارگردان درباره شخصیت حرفهای مرحوم فرهی میگوید: «من از سالهای بسیار دور، دوست داشتم که یک همکاری با این بانوی هنرمند در کارنامهام ثبت شود. توفیقی حاصل شد در سریال «ایراندخت» نقش خیلی خوبی داشتم که به ایشان پیشنهاد دادم، مطالعه کردند و پذیرفتند. بسیار لذت بردم از همکاری با ایشان و میتوانم بگویم خانم فرهی جزو یک نسل طلایی تکرارنشدنی است، بسیار متاثر هستم.» ورزی ادامه میدهد: «ایشان خیلی منظم بود و کارش را بسیار دوست داشت، نقشی را که برعهده میگرفتند واقعا مهندسی میکرد و جلوی دوربین میآمد، با نقش ارتباط ویژهای برقرار میکرد. کار برایش بسیار مهم بود و این طور نبود که صرفا بیاید و دیالوگی بگوید. همه دوستان پشت و جلوی دوربین خیلی ایشان را دوست داشتیم و محبوبیت و مقبولیت فراوانی داشت. »
درخشش جاودانه بیتا فرهی
محمدرضا ورزی در پاسخ به این سوال که چرا بیتا فرهی متناسب با توانایی و هنرش به جایگاه شایسته خود نرسید و قدر ندید، توضیح میدهد: «قدر را مردم تعیین میکنند. کسانی که با سینمای ایران یک انس و الفتی دارند، ناخودآگاه با نام یک سری افراد چه در قید حیات باشند و چه ممات، مانوس میشوند و گره میخورند. قطعا خانم فرهی یکی از آنهاست. خانم فرهی بازیگر توانمندی بود و در تاریخ سینمای ایران ثبت شد مانند خانم سوسن تسلیمی. غیر از هنر که تاج سر آفرینش است، دوران هیچ سلطنتی جاودانه نیست، یعنی هنر و هنرمند ماناست و میماند. قطعا آثار خانم فرهی با مردم و نسلهای آینده زندگی خواهد کرد، بروز و ابراز وجود خواهد داشت. این خاصیت هنرمند است و معتقدم خداوند به کسی که هنرمند است نگاه ویژهای دارد. راس هنر و هنرمند، خالق هستی است که هنرمند اعظم است.»
ورزی در پایان به جایگاه فراموش نشدنی هنرمندان پس از درگذشت آنها اشاره میکند و میگوید: «جمشید مشایخی و عزتا... انتظامی از بین نرفتند، محمدعلی فردین هنوز زنده است و در نسلهای جدید زندهتر میشود و مهیاتر است. اینها جزو تاریخ هنر این کشور هستند و مثل ستاره میدرخشند. حالا به این فکر کنیم که حقش را گرفت یا نگرفت، چه چیزی بالاتر از این که خداوند این نشان و مدال افتخار را در نطفه به تو واگذار میکند. ممکن است جبر زمانه برای برخی هنرمندان دلخوریهایی به وجود بیاورد، اما هنرمند قبلا حق خود را از خالقش گرفته است. اعتقاد دارم هنرمند برای زمان خودش هنرنمایی نمیکند و متعلق به آینده است، الان تازه آثار مرحوم علی حاتمی مورد توجه قرار گرفته، اما یادم هست حتی بعضا همکاران خودمان در زمان خودش، ایشان را بسیار اذیت میکردند. سرکار خانم بیتا فرهی در آسمان هنر هفتم چون ستارهای میدرخشد و خواهد درخشید.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 266
خشم طالبان از مخالفان
نشست اخیر مخالفان طالبان در مسکو این سؤال را به وجود آورده است که آیا روسها موضع حمایتی خود را از طالبان تغییر دادهاند؟ مخالفان سیاسی طالبان در نشستی با عنوان «افغانستان میان گذشته و آینده» که به میزبانی حزب «عدالت» روسیه برگزار شد، اظهار کردند: افغانستان کشوری با اقوام، زبانها و گروههای سیاسی و مذهبی مختلف است، بنابراین با انحصارگرایی به پیش نخواهد رفت. شرکت کنندگان این نشست همچنین خواستار حمایت کشورهای منطقه و جهان از یک راه حل اساسی برای بحران افغانستان شدند. روسیه که پیش از این در نشست «فرمت مسکو» از مخالفان طالبان دعوت نکرده بود، به تازگی حزب عدالت روسیه میزبان چهرههای سیاسی مخالفان طالبان بوده است. اقدامی که به مذاق طالبان خوش نیامده و تغییر رویکرد احتمالی روسیه را در پی دارد. پس از واگذاری افغانستان به طالبان، کشورهای همسایه، بهرغم احساس نگرانی از چگونگی مواجهه با طالبان، سیاست نزدیکی با این گروه را در پیش گرفتند. دادن امتیازهای مکرر به این گروه، عمدتاً با این هدف صورت میگرفت که طالبان را به یک همکاری واقعی منطقهای با همسایگان تشویق کند. این همکاری، اما هرگز شکل نگرفت. طی دو سال گذشته، طالبان به همان اندازه که به تعهدات خود نسبت به آمریکا پایبند بوده، نسبت به همسایگان بد عهدی کرده است.به نظر میرسد که روسیه، جرئت اصلاح اشتباه دو سال گذشته را به خود داده و برای اولین بار پس از واگذاری افغانستان به طالبان، از چهرههای سرشناس مخالف طالبان میزبانی میکند. رویدادی که باعث شده، ذبیحا... مجاهد، سخنگوی طالبان به تلویزیون طلوعنیوز بگوید که بعضی کشورها میخواهند «مهرههای سوخته» را دوباره زنده و ایجاد فتنه کنند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 270
قالیباف: نباید مردم را به سیاه، سفید و خاکستری یا پایین و بالا دستهبندی کنیم


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 297
فرش قرمز برای فرزند دوم
والدین باید چطور فرزندشان را برای تولد نوزاد جدید آماده کنند که حسادت یا احساس بد در او ایجاد نشود؟
دکتر فریده ناصری| روانشناس کودک - ادامه نسل و تداوم زندگی بشری منوط به قوام و دوام پیوندهای زناشویی است. پیوندهای آگاهانه و سنجیده مبتنی بر علاقه مندی و عشق متقابل، زمینههای بروز تعالی دوجانبه و سپس رشد جامعه را در پی خواهد داشت. همچنین فرزندان حاصل از چنین ازدواجهایی، بهطور معمول از سلامت روان، شادابی و نشاط بیشتری برخوردار هستند. یکی از دغدغههای والدین این است که چطور فرزندشان را برای تولد یک نوزاد آماده کنند؟ در ادامه، نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.

مطالعات نشان داده که هزینه، وقت و انرژی لازم برای تربیت یک فرزند از دو فرزند بیشتر است به دلیل این که پدر و مادر تک فرزندها تنها همبازی و جایگزین خواهر و برادر برای او هستند، بنابراین مجبورند تمام وقت و انرژی خود را صرف سرگرم کردن یا پرکردن وقت اوکنند. همچنین برای اثبات علاقه و توجه، مدام نیازهای مالی او را برآورده می کنند و هزینه بیشتری روی دستشان، گذاشته خواهد شد. علاوه بر این، فرزند دوم هم سازگاری و روابط اجتماعی بالاتری از طریق تعاملات خود برای فرزند اول به دست میآورد در حالی که غالبا تک فرزندها، سازگاری پایین و روابط اجتماعی ضعیفی دارند. همچنین میزان همدلی و نوع دوستی در خانوادههای تک فرزند کم و محدود است، اما تولد فرزند دوم به افزایش همدلی و نوع دوستی فرزند اول کمک میکند؛ چراکه تک فرزندها به دلیل تمرکز و توجه پدر و مادر روی آنها، معمولا ویژگیهای افراد خودشیفته و خودمحور را بروز میدهند که همه چیز در اختیار و در خدمت آن ها بوده است.
تعمیم تولد نورسیده به همه خانواده
یکی از مهمترین نکات در این باره، رعایت عدالت تربیتی بین فرزند بزرگ تر و نوزاد تازه به دنیا آمده است. از آن جا که نوزاد بهطور طبیعی نیازمند توجه بیشتر است، این شبهه برای فرزند بزرگ تر ایجاد میشود که او مورد بیمهری قرار گرفته است. این مهمترین نکته را که گاهی دارای آثاری ادامهدار تا سنین بزرگ سالی است، میتوان مدیریت کرد به این صورت که والدین و حتی دیگر اقوام نزدیک قبل از تولد نورسیده با فرزند بزرگ تر در این زمینه به روشنی صحبت کنند. هم اکنون میزان آگاهی نسل جدید به دلیل ارتباط گسترده در استفاده از رسانههای جمعی و شبکههای فضای مجازی خیلی زیاد شده است. بنابراین بهتر است بهطور شفاف و البته قابل درک برای فرزند بزرگ تر تبیین شود که به زودی خانواده دارای فرزند جدیدی خواهد شد که شور و نشاط بیشتری را برای تمام افراد خانواده ایجاد میکند. به عبارتی مسئله تولد فرزند را به افراد خانواده تعمیم بدهیم، زیرا فقط والدین نیستند که دارای فرزند جدید میشوند بلکه فرزند بزرگ تر خانواده هم صاحب خواهر یا برادری خواهد شد.
اطمینان بخشی به کودک
باید سعی کنیم به کودک اطمینان بدهیم که او همچنان مورد توجه و علاقه ماست. همچنین تمام وسایل و اتاق فرزند بزرگ تر در تعلق وی است و چنان چه بنابر محدودیتهای فیزیکی و اقتصادی نمیتوانیم محیط مستقلی برای نوزاد ایجاد کنیم، باید با توافق کامل فرزند بزرگ تر، سهیم شدن امکانات را آگاهانه برای وی شروع کنیم. به او بگوییم برادر یا خواهر تازه به دنیا آمده، نیامده است تا جای وی را بگیرد ،بلکه آنها هم اکنون و در آینده همبازی و پشتیبان یکدیگر خواهند شد.
تا ماه ششم بارداری صبر کنید
بهتر است از ماههای ششم بارداری به بعد، آرام آرام پدر و مادر، کودک را به آوردن فرزند جدید نوید دهند. قبل از این چون کودک قادر به درک زمان نیست، احتمال آشفتگی و بی صبری در او وجود دارد. بهتر است از طریق عکسهای تولد و نوزادی او، قصه فرزند جدید و شرایط او بازگو شود. هیجان و شادی خود را از آمدن فرزند جدید با تصویرسازی از آینده به او انتقال دهید. به طور مثال مادر بگوید: «وقتی خواهر یا برادرت به دنیا بیاد، من میام می بینم شما دو تا دارین با هم بازی میکنین، خوراکی میخورین و ... ». در محیط بیرون از خانه مثلا در مهمانیها، خواهر و برادرها را به او نشان دهید و به او بگویید که کم کم تو هم از تنهایی در میآیی. همچنین در خرید وسایل نوزاد جدید، نام گذاری او و چیدمان وسایل نوزاد او را مشارکت دهید.

خوب است متناسب با سن و جنس فرزند بزرگ تر برخی وظایف نگهداری از نوزاد را به عهده وی بگذاریم. حواسمان باشد هر کلمهای که در وصف نوزاد استفاده میکنیم برای فرزند بزرگ تر همان گونه استفاده شود. اگر بنا به ضرورتها برخی توجهات به نوزاد انجام میشود به شیوهای دیگر به فرزند بزرگ تر هم توجه شود. اگر برای نورسیده مهمانی ترتیب میدهیم یا اقوام و خویشان برای نوزاد هدیه میآورند خودمان برای فرزند بزرگ تر کادویی تهیه کنیم، توجه به نکات ریز موجب میشود نه تنها حس حسادت و رقابت ناسالم بین فرزند ارشد با نوزاد ایجاد نشود، بلکه تعامل آنها با یکدیگر بیشتر هم بشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 306
دسیسهای پلید برای آدمکش اجارهای!

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، اینها بخشی از اظهارات جوانی است که با دسیسه پلید پسرخالهاش، دست به جنایتی هولناک و ناجوانمردانه زد. او که بعد از ارتکاب قتل مسلحانه به نیشابور گریخته بود، با لو رفتن ماجرای قتل دختر فیلمبردار(همسر صیغهای پسرخالهاش) در حالی با دستورات قاطع قاضی محمود عارفی راد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) دستگیر شد که همسر مقتول با هوشیاری کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی و راهنماییهای مقام قضایی در چنگ قانون افتاده بود.
آنچه میخوانید گفتوگوی اختصاصی خبرنگار روزنامه خراسان با عاملان این جنایت وحشتناک است.
نامت چیست ؟ مصیب هستم و سال ۱۳۷۵ به دنیا آمدم.
چند کلاس سواد داری؟ دیپلم ناقص هستم.
سربازی هم رفتهای؟ نه! به دنبال معافیت بودم.
سابقه کیفری هم داری؟ بله در سال ۸۹ به خاطر نزاع دسته جمعی و چاقوکشی به زندان رفتم البته دیگران سر کارد را در جیبم دیده بودند که شهادت دادند و من روانه زندان شدم.
متاهلی؟ ۶ سال قبل ازدواج کردم و یک فرزند 5/1 ساله دارم اما همسرم نیز دومین فرزندم را باردار است.
با همسرت چگونه آشنا شدی؟ از بستگان خیلی دور است پدربزرگهایمان در یکی از روستاهای نیشابور با هم آشنا بودند که ما را به هم معرفی کردند.
مواد مخدر هم مصرف میکنی؟ از حدود ۱۰ سال قبل معتاد شدم.
اولین بار کجا مواد مصرف کردی؟ سال ۹۱ به تهران رفتم و در آن جا در یک نانوایی مشغول کار شدم. آن جا همکارانم در اتاقک بالای تنور استفاده میکردند. من هم از همان جا شروع کردم و خیلی زود معتاد شدم به طوری که این اواخر به خاطر گرانی مواد مخدر دیگر نمیتوانستم هزینههای اعتیادم را تامین کنم!
چه شد که مواد را تجربه کردی؟ به وسوسههای همکارانم و مفت و مجانی بودن مواد که در ابتدا به من میدادند.
چه مدت در تهران بودی؟ یک سال و 8 ماه در نانوایی کار کردم و دوباره به نیشابور آمدم و داماد شدم. بعد هم در آر ماتوربندی ساختمان کار میکردم چون در نانوایی کاری پیدا نکردم!
چه شد که تصمیم گرفتی این جنایت وحشتناک را انجام بدهی؟ برای مخارج اعتیادم مانده بودم انگشت پایم مویه کرده بود و نمیتوانستم کار کنم فقط اگر چند میلیون داشتم مشکلم حل میشد! در واقع به خاطر پولی که مسعود پیشنهاد کرد این کار را انجام دادم حتی اگر ۵ میلیون هم میداد باز هم نقشه او را اجرا میکردم.
نقشه مسعود برای قتل همسر صیغهای اش چه بود؟ او میگفت: من برای همسرم پول زیادی خرج کردم حتی طلا و گوشی آیفون خریدم ولی او اکنون میخواهد باغ ویلا را هم از من بگیرد. مسعود گریه میکرد و این حرفها را میگفت بعد هم نقشه قتل را مطرح کرد و مدعی شد که یک پولی هست با هم میخوریم! من هم قبول کردم او اسلحه را در اختیارم گذاشت و همه مقدمات قتل همسرش را فراهم کرد . حتی بیل هم برای دفن جسد در محل گذاشته بود!
پشیمانی؟ خیلی! آن قدر عذاب وجدان داشتم که اگر دستگیر نمیشدم احتمال داشت خودم را به پلیس معرفی کنم! در خواب و بیداری وحشت داشتم و با نگرانی ترسناکی زندگی میکردم!
ریشه این جنایت را در چه میدانی؟ اعتیاد و کمبود محبتهای خانوادگی! من قبل از این ماجرا 3بار دست به خودکشی زدم. پدرم سرایدار مدرسه بود و بیماری اعصاب و روان داشت به همین خاطر مدام در خانه درگیری داشتیم.
بنا برگزارش اختصاصی روزنامه خراسان، « مسعود-ع» متهم دیگر این پرونده جنایی که به اتهام معاونت در ارتکاب قتل مسلحانه دستگیر شده است به سوالات خبرنگار خراسان درباره سرگذشت خود چنین پاسخ داد.
خودت را معرفی کن؟ «مسعود-ع» و ۳۵ ساله هستم و تا کلاس دوم دبیرستان تحصیل کردم.
اهل مشهدی؟ در نیشابور به دنیا آمدم اما 3 ساله بودم که به همراه خانوادهام به کرج رفتیم چون پدرم کارخانه ذوب فلزات داشت ولی از ۱۸ سالگی دوباره به نیشابور بازگشتیم.
چند ساله بودی که ازدواج کردی؟ ۱۹ سال داشتم که با دختر دایی ام ازدواج کردم و اکنون دختری ۱۴ ساله و پسری ۶ ساله دارم که دخترم سنتور مینوازد و از ۶ سالگی زبان انگلیسی را به طور کامل آموخته است.
چه شد که به مشهد مهاجرت کردی؟ در سال ۹۳ ورشکسته شدم به همین خاطر به مشهد آمدم و در کنار برادرم به شغل «داربست» مشغول شدم تا 2 سال قبل که خودم انبار زدم. با همسرت حدیثه( مقتول) چگونه آشنا شدی؟ از طریق همسر یکی از دوستانم با او آشنا شدم و بعد از مدتی هم در سال گذشته او را عقد کردم که جشن کوچکی هم گرفتیم ولی نمیخواستم همسر اولم در جریان ازدواجم قرار بگیرد!
چه شد که تصمیم به قتل همسر صیغهایات گرفتی؟ مادر او اصرار داشت تا به صورت دایمی ازدواج کنیم من هم برای اثبات عشقم و بنا به درخواست حدیثه باغ ویلا را به نام او سند زدم که قرار شد مدتی بعد باغ ویلا را به خودم بازگرداند بعد بهانهگیریها شروع شد و نمیخواستند باغ ویلا را به من بازگردانند این در حالی بود که من خیلی برای حدیثه هزینه کرده بودم و هر بهانهای برای پس گرفتن سند میتراشیدم فایدهای نداشت به همین خاطر تصمیم به قتل گرفتم که خیلی اشتباه کردم.
نقشه قتل را خودت طراحی کردی؟ بله! همه امکانات را فراهم کردم بعد با پسرخالهام (مصیب) تماس گرفتم چون میدانستم نیاز مالی دارد.
عذاب وجدان نداشتی؟ چرا! مگر میشود عذاب وجدان نداشته باشم! پنهانی به محل دفن جسد میرفتم و سر خاکش گریه میکردم من حدیثه را دوست داشتم ولی ...
سابقه خبر
سیام تیر گذشته پرونده گم شدن زن ۲۶ ساله فیلمبردار مجالس عروسی در پلیس آگاهی خراسان رضوی در حالی مورد رسیدگی قرار گرفت که خودروی پراید وی در اطراف میدان حافظ مشهد کشف شد. کارآگاهان با دستورات ویژه قاضی عارفی راد، تحقیقات گسترده ای را آغاز و همسر حدیثه را دستگیر کردند. این مرد ۳۵ ساله در اعترافات خود پرده از قتل مسلحانه همسر صیغهای خود و دفن جسد او در نزدیکی باغ ویلا برداشت و همدست خود را لو داد. بنابراین گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ نجفی(رئیس دایره قتل عمد آگاهی) عازم نیشابور شدند و مصیب (عامل جنایت) را به دام انداختند. وی در بازجوییها که توسط سروان عظیمی مقدم و با راهنمایی و نظارت مقام قضایی صورت گرفت به قتل حدیثه معترف شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 282
قایم باشک بازی مرغ با مردم!

تقریبا یک سال پیش در چنین روزهایی یعنی در روزهای میانی آذر 1401 به دنبال نبود برنامه ریزی درست، قیمت مرغ گرم در بازار، سقوط آزاد بی بدیلی را تجربه کرد طوری که مدیران و مسئولان اتحادیه مرغداران گوشتی در اقدامی بی سابقه از مردم خواستند برای حمایت از مرغداران، نسبت به خرید مرغ مازاد بر نیاز و ذخیره سازی آن در منازل خود اقدام کنند. جوجه ریزی بالا و بدون محاسبه، شرایط را به گونه ای رقم زده بود که مرغ با قیمت مصوب ۶۳ هزار تومان، حتی 47 هزار تومان هم مشتری نداشت! اما حالا در آذر 1402 در حالی که به آخرین روزهای پاییز نزدیک می شویم و اتفاقا مَثَل است که جوجه را آخر پاییز می شمارند، مردم از این مغازه به آن مغازه به دنبال مرغ گرم با قیمت مصوب 79 هزار تومان می گردند، ولی ردی از آن پیدا نمی کنند!
چالش تعیین قیمت مرغ به طوری که نه مرغدار بسوزد و نه مصرف کننده داغ شود، مربوط به آبان و آذر امسال و پارسال نیست، قیمت گذاری این محصول پروتئینی محبوب در کشورمان، در طول سال های گذشته نیز همواره از چالش های اساسی دولتمردان بوده است. موضوعی که البته تحت تاثیر عوامل متعدد است. از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت مرغ می توان به «تفاوت عرضه و تقاضا در برخی از ماه های سال» و «هزینههای تولید مرغ» اشاره کرد. هزینه هایی که خود متاثر از دلایل مختلف است. از قیمت و کیفیت نهاده بگیرید تا شیوع بیماری ها و اپیدمی های این حوزه، دستمزد کارگر، وضعیت جوی و آب و هوایی، تجهیزات مورد استفاده در صنعت مرغداری و البته بالا و پایین شدن نرخ ارز.
اما نکته جالب توجه این که، این دلایل و عوامل تنها بازار مرغ گرم را دچار چالش می کند و فروش مرغ قطعه بندی یا فروش مرغ پخته در رستوران ها هیچ گاه دچار چالش و کمبود نشده است، چراکه ظاهرا «پول» به عنوان حلال مشکلات در این بازارها توانسته نقش جدی ایفا کند به طوری که حتی در روزهایی که مردم برای خرید 2 عدد مرغ گرم، بیش از 2 ساعت در صف های مارپیچ می ایستادند، شما می توانستید همان مرغ را به صورت قطعه بندی البته با قیمت بیشتر خریداری کنید یا در هر رستورانی از شهر، چلو مرغ سفارش دهید!
قیمت مرغ از ابتدای امسال به منظور ایجاد انگیزه تولید در مرغداران و جلوگیری از زیان آن ها، روند صعودی به خود گرفت، با این حال افزایش قیمت مصوب از 63 به 73 هزار تومان در بهار امسال نیز نتوانست آن طور که باید و شاید بازار مرغ را تنظیم کند. قیمت مرغ برخلاف خودش، بسیار چموش و کنترل ناشدنی بود و در عمل فراتر از قیمت مصوب به دست مصرف کننده رسید. بازرسی سازمان های نظارتی نیز نتوانست از پس مهار آن برآید طوری که امروز دوباره مرغ در برخی از شهرهای کشور -به ظاهر- کمیاب شده و از ویترین فروشگاه ها پرواز کرده است!
در حالی که مسئولان بر عدد 52 هزار تومان برای هر کیلو مرغ زنده پافشاری دارند، مرغدار مدعی است که قیمت تمام شده فراتر از 60 هزار تومان است و پس از کشتار و حمل و نقل به قیمت 77 هزار تومان می رسد. برخی فروشنده ها نیز مدعی هستند مرغ را کیلویی 83 هزار تومان از واسطه ها خریداری می کنند که با قیمت مصوب 79 هزار تومان فاصله قابل تاملی دارد!
این چرخه در دوره های قبل هم تکرار شده و هر بار منجر به «اصلاح قیمت مصوب مرغ» می شود. راه حل ساده و فوری که شاید بتوان به جای آن، گزینه های دیگری را هم امتحان کرد. شاید درست تر این باشد که دولت به جای مداخله مستقیم و قیمت گذاری دستوری، بازار مرغ را به عرضه و تقاضا بسپارد و تنها با اهرم هایی نظیر توزیع مرغ منجمد یا مجوز صادرات، بتواند ترمز افزایش سرسام آور یا سقوط آزاد قیمت مرغ را بکشد و بازار را به معنای واقعی تنظیم کند.
به موازات این کار، دولت باید با هموار کردن مسیر پر سنگلاخ صدور مجوزها، بازار تولید مرغ را از انحصار دانه درشت ها خارج کند تا یک بازار رقابتی سالم تشکیل شود. از سوی دیگر با برنامه ریزی درست در راستای کاهش هزینه های تولید گام بردارد، نشتی سامانه ها را بگیرد تا نهاده دولتی به دست تولید کننده واقعی و متناسب با نیازش برسد تا واحدهای تولیدی کوچک که امکان رقابت کمتری دارند، مجبور نباشند بخشی از نهاده مورد نیاز را از بازار سیاه تهیه کنند. دولت باید همچنین نقش نظارتی خود در شناسایی و قطع ید دلالان از بازار مرغ را به خوبی ایفا کند تا این محصول با قیمت معقول تری به دست مصرف کننده برسد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 208
جشن فلسطینیها با آزادی اسرا
مراسم استقبال از اسرای آزاد شده فلسطینی از زندانهای رژیم صهیونیستی با تصاویری از اشک شوق و لبخند در کنار یکدیگر ثبت شد. اسرای آزاد شده فلسطینی چه گفتند؟


صبر و استقامت کرده و برای آزادی تمامی اسرا، خون خود را نثار کردند، تشکر و قدردانی میکنیم. وی ادامه داد: همه ما اطمینان داریم که مقاومت به اقدامات خود در آزادسازی کامل اسرای فلسطینی ادامه خواهد داد.فاطمه شاهین بیان کرد که هر لحظه در زندانهای اسرائیل به اندازه یک سال طول میکشد.حاتم ابو موسی نوجوان فلسطینی که از زندانهای رژیم صهیونیستی آزاد شده، در اظهاراتی تصریح کرد: ما از بیتوجهی پزشکی و بدرفتاری در زندانهای اسرائیل رنج میبردیم و آن ها بین کودک و بزرگ تفاوت قائل نبودند. وی ادامه داد: شادی ما هنگامی کامل میشود که تمامی اسرای فلسطین از زندانهای رژیم صهیونیستی آزاد شوند.
فراخبر:
5 شکست رژیم صهیونیستی در روز اول آتشبس
کامیار-1-صهیونیستها هشدار داده بودند که پس از آزادی اسرای فلسطینی، هیچ جشنی نباید برگزار شود تا پیروزی فلسطین بر کسی القا نشود، اما بهرغم حمله نظامیان صهیونیست به منازل اسرای آزاد شده، این جشن در نقاط مختلف برگزار و پیروزی فلسطین در جهان طنینانداز شد. 2-رژیم در توافق آتشبس تاکید کرده بود که جریان رفت و آمد مردم فقط باید از شمال به جنوب غزه باشد؛ با این حال بسیاری از مردم شمال غزه نیز از جنوب به منازلشان بازگشتند؛ امری که حتی منجر به تیراندازی نظامیان مستقر در جاده صلاحالدین به مردم شد. 3-آمریکا و رژیم صهیونیستی تصور میکردند با توافق آتشبس، بتوانند درخصوص آینده غزه بدون حماس صحبت و تصمیمگیری کنند؛ تصاویر حمایت گسترده مردمی با پرچمهای حماس و شعارهای حمایت از قسام، یحیی سنوار و محمد ضیف این نقشه را نیز ناکام گذاشت. 4- یکی از اهداف نتانیاهو در قبول آتشبس، افزایش انسجام داخلی و کاهش فشارهای خارجی در عرصههای دیپلماتیک و نظامی برای فراهم شدن زمینه ازسرگیری حملات پس از آتشبس بود. این روند اما کاملا معکوس شد؛ جبهه داخلی به دلیل شکست رژیم محل دعوا بر سر تصمیمات کابینه شد، در خارج نیز علاوه بر تداوم فشارهای دیپلماتیک آمریکا و قطر و مصر برای آتشبس دایمی و حتی برکناری نتانیاهو(در پشت پرده)، مجاهدان یمنی نیز به حملات خود ادامه دادند و کشتی باری صهیونیستها در دریای عرب هدف قرار گرفت. 5- صهیونیستها در تلاش بودند تا از فضای خروج نیروهای حماس استفاده کنند و بدین وسیله به محل اسرا دست یابند در حالی که در این زمینه نیز توفیقی کسب نکردند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 229
پول کثیف از انتخابات ریشهکن میشود؟

قانون شفافیت مالی نامزدهای انتخاباتی چیست؟
طبق قانون شفافیت مالی، نامزدهای انتخابات باید یک حساب جداگانهای برای انتخابات به وزارت کشور و شورای نگهبان معرفی کنند تا از طریق این حساب کاندیداهای انتخابات اقدام به فعالیتهای انتخاباتی کنند. تسنیم نوشت:همچنین طبق این قانون هیچ شخص یا نامزدی نمیتواند اقدام به دریافت یا پرداخت کمک مالی نقدی یا غیرنقدی جهت تأمین منابع مالی فعالیتهای انتخاباتی و هزینهکرد آنها کند، مگر از اموال و دارایی شخصی نامزد یا کمکهای احزاب و گروههای سیاسی یا کمکهای اشخاص حقیقی ایرانی و یا منابع و امکانات عمومی که مطابق این قانون و سایر قوانین مرتبط استفاده از آن برای انجام فعالیتها و تبلیغات انتخاباتی مجاز است، از قبیل سالنهای اجتماعات، جایگاههای نصب تبلیغات، امکانات و رسانههای صوتی و تصویری در فضای مجازی میبایست استفاده کند.علاوه بر این، نامزدها و احزاب و گروههای سیاسی حق ندارند هیچ گونه کمک مالی و غیرمالی را از اشخاصی که دارای تابعیت غیرایرانی هستند و یا اشخاصی که به یکی از جرایم اقتصادی محکوماند، اعم از مستقیم و غیرمستقیم دریافت کنند. نکته مهم قانون شفافیت مالی نامزدهای انتخابات این است که حداکثر هزینه هر نامزد انتخاباتی، در هر دوره انتخابات متناسب با پراکندگی جمعیت، محدوده جغرافیایی و تعداد کرسیهای هر حوزه انتخابیه با پیشنهاد وزارت کشور به تأیید هیئت مرکزی نظارت میرسد. میزان کمک و هدایای هر شخص حقیقی به یک نامزد یا مجموع نامزدها جهت تأمین هزینههای انتخاباتی نیز، حداکثر بهمیزان بیست درصد سقف هزینه انتخاباتی نامزد مقرر در این ماده است. نامزدها موظفاند تمامی مصارف و مخارج مرتبط با فعالیتهای انتخاباتی و هزینههای تبلیغاتی خود و منابع تأمین مالی این هزینهها و میزان کمکهای مالی نقدی و غیرنقدی دریافتی را بهنحو شفاف در سامانه مالی انتخابات ثبت نمایند. سخنگوی شورای نگهبان همچنین در پاسخ به سوال خراسان مبنیبر اینکه برخیها معتقدند که تغییرات ایجاد شده در قانون انتخابات با عجله بوده، آیا چنین تعجیلی فایده ای هم داشته یاخیر؟ گفت: اصلاح قانون انتخابات دفعتاً نبوده و این موضوع سالهای گذشته مطرح بوده و در سالهای گذشته بحثهای کارشناسی در مجلس، مرکز پژوهشها و کمیسیون تخصصی مطرح بوده و این پیشبینی را داشتند. این قانون در راستای اجراییسازی سیاستهای کلی انتخابات و آنهم پساز حدود ۷ سال به تصویب رسید و طبیعتاً مثل هر قانون دیگری در کشور لازمالاجراست و باید به آن عمل شود و مبنای عمل قرار بگیرد. راجعبه این اصلاح باید عرض کنم که این اصلاحیه مزیتهایی را داشت که میتوانم بگویم در راستای حقوق مردم گامهایی را برداشته است. این اصلاح صورت گرفته هرچند گام به جلو بود ولی کافی نیست.حال باید دید؛ آیا قانون شفافیت مالی نامزدهای انتخاباتی بعد از وقفه 4ساله امسال بهدرستی اجرایی و مانع از اتفاقات و پولپاشیهایی که در گذشته شاهد آن بودیم میشود؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 224
روایت بانک جهانی از «دهه از دست رفته اقتصاد ایران»
بانک جهانی با اشاره به رشد سالانه منفی 0.6 درصدی تولید ناخالص داخلی سرانه ایران در یک دهه قبل از آن به عنوان دهه از دست رفته رشد اقتصادی یاد کرد

ایران دارای یکی از بدترین عملکردها در مبارزه با فقر در دهه گذشته
بانک جهانی در گزارش خود با بیان این که 40 درصد ایرانی ها در معرض فقر هستند، آورده است: در بین سال های 2011 تا 2020، نرخ فقر در ایران از 20 به 28.1 درصد رسید. در این دهه، حدود 10 میلیون ایرانی گرفتار فقر شده اند. ایران در مقایسه با کشورهای دیگر یکی از بدترین عملکردها را در مبارزه با فقر طی دهه گذشته داشته است. این کشور در سال 2011 در میان 25 کشور با درآمد متوسط به بالا، رتبه 18 را از نظر فقر داشت اما در سال 2020 یک پله نزول کرد و در رتبه 17 قرار گرفت.
اگر رشد اقتصادی سالانه،مثبت 0.6 درصد بود!
طبق گزارش مذکور، در این سال ها به طور متوسط تولید ناخالص داخلی سرانه ایران طی سال های 2011 تا 2020 هر سال منفی 0.6 درصد رشد کرده است. هر یک درصد افزایش در تولید ناخالص داخلی سرانه باعث کاهش 1.56 درصدی در نرخ فقر می شود. اگر به جای رشد منفی سالانه 0.6 درصدی تولید ناخالص داخلی سرانه طی این سال ها شاهد رشد مثبت 0.6 درصدی در این زمینه بودیم نرخ فقر در ایران طی این سال ها 7.9 درصد کاهش یافته بود.
ثروتمندان، تنها نفع برندگان از رشد اقتصادی در دهه از دست رفته اقتصاد ایران
این گزارش در نمودار مقایسه نرخ فقر و تغییرات تولید ناخالص داخلی آورده است: «ایران یک دهه از دست رفته رشد اقتصادی را تجربه کرد. وقتی تولید ناخالص داخلی کاهش یافت، فقر افزایش یافت و حتی زمانی که اقتصاد گسترش یافت، تنها ثروتمندترین خانوارها از آن بهره بردند و سطح فقر ثابت ماند.»
کاهش سالانه 2 درصدی مصرف خانوارهای دهک های پایین
بر اساس تحلیل بانک جهانی رشد فقر در ایران طی سال های 2011 تا 2020 ناشی از فقدان رشد اقتصادی و نابرابری های ساختاری بوده است. بر این اساس خانوارهایی که در 40 درصد پایینی هرم مصرف قرار گرفته اند هیچ منفعتی از دوره های نادر رشد اقتصادی نبرده اند. با توجه به الگوهای مصرفی می توان گفت خانوارهای فقیر در دوره های رکود بیشترین ضرر را کرده اند و در دوره های رشد از حداقل بهره برخوردار شده اند. خانوارهای دهک های پایین با کاهش سالانه 2درصدی در مصرف خود طی دهه 2020 مواجه شده اند این در حالی است که میزان کاهش مصرف خانوارهای ثروتمند یک درصد در سال بوده است.
پاک شدن رشد 552 درصدی دستمزدها با گرانی و تورم
گزارش مذکور به رشد ناکافی دستمزدهای اسمی در برابر تورم اشاره کرده و افزوده است: دستمزد واقعی و درآمدهای شخصی طی این دهه تحت تاثیر تورم تحرکی نداشته است و فقط دو دهک بالا با رشد واقعی درآمدها طی این مدت مواجه بوده اند. در حالی که متوسط دستمزد خانوارها طی دهه 2011 تا 2020 بالغ بر 552 درصد افزایش یافته اما رشد واقعی دستمزد تنها 10 درصد بوده است. میزان رشد دستمزد کار ساعتی نیز 16 درصد بوده است. درآمد افراد دارای کار شخصی نیز در این دوره تقریبا ثابت باقی مانده است. نکته قابل توجه آن است هر زمانی که دستمزد واقعی(منهای تورم) افزایش داشته شاهد افزایش ساعات کار توسط کارگران و کارمندان بوده ایم و برعکس با کاهش قدرت خرید دستمزد، کارگران ترجیح داده اند به جای کار بیشتر، استراحت بیشتری داشته باشند.
زنگ خطر برای پنجره جمعیتی
بانک جهانی در بخش دیگری از گزارش خود به پیر شدن جمعیت ایران اشاره کرده و نوشته است: طی دهه گذشته خانوار ایرانی کوچک تر شده و متوسط اندازه خانوار ایرانی از 3.8 نفر به 3.4 نفر کاهش یافته است. نرخ باروری نیز کاهش یافته و از 1.8 بچه برای هر زن به 1.7 بچه رسیده است. از سوی دیگر جمعیت ایرانی پیرتر شده و سن متوسط از 29 سال در سال 2010 به 34 سال در 2020 رسیده است. بر این اساس خانوار ایرانی در حال تحلیل رفتن است، این بدان معناست که ایران با پنجره ای در حال بسته شدن در بحث جمعیت فعال روبه روست.
اقتصاد ایران رو به بهبود
به گزارش فارس، در این گزارش به این نکته اشاره شده است که اقتصاد ایران پس از سپری کردن یک دهه از دست رفته با رشد اقتصادی ناچیز (2011-2020) به تدریج در حال بهبودی است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 279
رونالدوی دست نیافتنی و فروغی؛ چهرهای که بیش از 2 رو داشت!

این رونالدوی دست نیافتنی!
کریستیانو رونالدو، ستاره پرتغالی النصر در 38 سالگی هم در اوج آمادگی است و گویا نمی خواهد بی خیال گلزنی و رکوردشکنی شود و با این روند دست نیافتنی به نظر می رسد. آقای گل فوتبال جهان که در سال جاری میلادی چندین رکورد از جمله ثبت بیش از 850 گل در دیدارهای رسمی و عبور از 200 بازی ملی را رقم زده همچنان در حال شکستن یا ارتقای رکوردهای جهان فوتبال است. رونالدو که از ابتدای فصل جاری لیگ حرفه ای عربستان تا بهحال توانسته است یکی از بهترین گلزنان این رقابتها لقب بگیرد و با 15 گل در صدر جدول گلزنان قرار دارد، دو شب پیش و در جریان دیدار النصر و الاخدود ستاره بیچون و چرای تیمش بود و موفق شد دو گل از سه گل این تیم را در جریان این پیروزی به ثمر برساند. این ستاره پرتغالی گل اول را در دقیقه 77 وارد دروازه حریف کرد و تنها به 3دقیقه زمان نیاز داشت تا از اشتباه دروازهبان حریف استفاده کند و یکی از زیباترین گلهای این فصل را که بسیاری معتقد هستند باید نامزد جایزه زیباترین گل سال شود به ثمر برساند. اما این گل تنها بهخاطر این که فرصت دریافت جایزه زیباترین گل سال را داشت برای او ارزشمند نبود بلکه این بازیکن با گل دومش توانست یکی از رکوردهای جذاب دنیای فوتبال را به نام خودش ثبت کند. پس از دو گلی که او به ثمر رساند با 517 گل زده عنوان بهترین گلزن لیگهای دسته برتر در تاریخ فوتبال را بهدست آورد و توانست از جوزف بیکان و فرانس پوشکاش با 515 گل زده عبور کند. این بازیکن علاوه بر دو گلی که در این بازی به ثمر رساند، آمارش در زمینه مشارکت در گلزنی در سال 2023 را به عدد جذاب و باورنکردنی 61 گل زده رساند که شاید کمتر بازیکنی در سن و سال او قادر به ثبت چنین رکوردی باشد. البته در شبی که رونالدو خوش درخشید و دبل کرد دچار مصدومیت هم شد تا شایعاتی مبنی بر احتمال غیبت او در بازی با پرسپولیس از هفته پنجم لیگ قهرمانان آسیا و بازی حساس با الهلال صدرنشین لیگ حرفه ای عربستان به گوش برسد و تا این لحظه باشگاه النصر در مورد نوع و میزان و شدت مصدومیت ستاره پرتغالی اطلاع رسانی نکرده است.

در میان رجال سیاسی دوره قاجار و پهلوی اول، بیتردید ذکاءالملک فروغی یکی از مرموزترین
و ناشناختهترین آنهاست که به دلیل فعالیتهای علمی گسترده، ورود به عرصه نقد اقداماتش
همواره از سوی روشنفکران به عنوان خط قرمز تلقی شدهاست. در این نوشتار، به بهانه سالروز درگذشت وی به بررسی ابعاد مختلف شخصیت فروغی پرداختهایم
جواد نوائیان رودسری – نمیدانم چرا هر وقت صحبت از مرحوم محمدعلی فروغی است، یاد این بیت زندهیاد ملکالشعرای بهار میافتم که احتمالاً سال 1320 و بعد از اشغال ایران توسط متفقین، خطاب به محمدرضا پهلوی سرودهاست: «شاها کنم از خُبثِ فروغی خَبَرت / خون میکند این جهود ناکِس جگرت». امروز، سالروز درگذشت محمدعلی فروغی است؛ مردی که در تاریخ معاصر ایران باید به عنوان یکی از اجزای تأثیرگذار ساختار سیاسی کشور، از مشروطه تا آغاز دوره سلطنت پهلوی دوم شناخته شود. فروغی در زمره افرادی قرار میگیرد که جدال بر سر ماهیت اقدامات آنها، به چالش پایانناپذیر میان مورخان تبدیل شدهاست. او نیز، مانند سیدحسن تقیزاده، وجوه مختلفی از رفتارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی را از خود به نمایش میگذارد و پژوهشگر را در معرکه این شواهد متعدد و گاه متناقض، به چالشی سخت و سنگین دچار میکند که تحلیل آن، دشوار به نظر میرسد. با این حال، محمدعلی فروغی، آن فراماسونِ اتوکشیده باسوادِ مؤقر، در تمام صحنههای سیاسی پس از مشروطه حضوری فعال دارد و در بسیاری از آنها، بازیگر اصلی است؛ با این همه، فروغی را به ناچار باید سلطان تناقضات فکری و رفتاری بدانیم. در اندیشه و رفتار او، ترکیبی ناموزون از وطنپرستی و وطنفروشی بیداد میکنند؛ ترکیبی که بر عطش محققان برای کند و کاو و نقد شخصیت محمدعلی فروغی میافزاید، اما دانش مثالزدنیاش در ادبیات، سیاست، تاریخ و فلسفه، همچون حفاظی محکم، مانع از نفوذ پژوهشگر به دایره تناقضات وی میشود و اگر کسی در باب تناقضات موجود در شخصیت فروغی صحبت کند، بیگمان از سوی برخی اهل علم و به ویژه روشنفکران، آماج تیر تهمت قرار میگیرد و او را آلوده به توهم توطئه قلمداد میکنند. اما به راستی، چه بعضیها خوششان بیاید و چه به انکار برخیزند، محمدعلی فروغی مردِ تناقضهاست، تناقضهایی که به پژوهشگران و مورخان حق میدهد در باب رفتار و اقدامات وی، بیشتر مداقه کنند.
آغاز تکاپوهای یک فراماسون
مرحوم محمدعلی فروغی، زاده سال 1254ش بود. مهدی بامداد در جلد سوم کتاب «شرح حال رجال ایران»، جدّ اعلای فروغی را اصالتاً از یهودیان بغداد میداند که بعدها برای تجارت به اصفهان کوچید و در آنجا اسلام آورد. فروغی از دوران کودکی و نوجوانی با اندیشههای منورالفکران آشنا بود. پدرش، محمدحسین ذکاءالملک از رجال و معاریف دوران قاجار محسوب میشد که در مدرسه علوم سیاسی دارالفنون، ادبیات فارسی تدریس میکرد و علاوه بر تدریس، به ترجمه نیز اشتغال داشت. او از علاقهمندان میرزاملکمخان بود و از افکار وی تأثیر فراوان میگرفت. محمدعلی فروغی بعدها به تدریس در همان مدرسهای پرداخت که پدرش مدتی ریاست آن را عهدهدار بود. طبق گزارش اسماعیل رائین در جلد نخست کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران»، فروغی همراه با وثوقالدوله و میرزامحمدحسینخان بدر (دبیرالملک)، برای نخستینبار اسناد مربوط به تأسیس و ساختار لژهای فراماسونری را به فارسی ترجمه و برای اصطلاحات آن واژهگزینی کردند. محمدعلی فروغی در حالی که تنها 32 سال داشت، از بنیانگذاران لُژ «بیداری ایرانیان» در سال 1286ش، یک سال بعد از پیروزی انقلاب مشروطه بود و در این لُژ به مقام «استاد اعظم» و لقب ویژه «چراغدار» رسید. کسانی که با تاریخ و نحوه عملکرد سازمان جهانی فراماسونری آشنایی دارند، میدانند که این سازمان، ماهیتاً و با وجود شعارهای ظاهراً جذاب، یکسره در خدمت منافع انگلیس قرار داشتهاست. در واقع فراماسونری، شبکهای گسترده را متشکل از نخبگان سیاسی، علمی، فرهنگی و اقتصادی یک جامعه ایجاد میکرد که به شکل هماهنگ، در راستای منویّات بریتانیا و لژ مرکزی فراماسونری در لندن گام بر میداشتند. فروغی در همین دوره، به عنوان یکی از معلمان برجسته مدرسه علوم سیاسی شناخته میشد و رفتار مؤقر او، احترام بسیاری از جوانان محصل در مدرسه را بر میانگیخت؛ آنگونه که بعدها به دلیل نهادینه شدن این علاقه، کمترین انتقاد را نسبت به فروغی بر نمیتابیدند.
وطنپرستی یا وطنفروشی؟ مسئله این است!
در ابتدای سخن گفتیم که فروغی را در شخصیت و رفتار باید جمع اضداد بدانیم. او از یک سو، بنیانگذار لژ بیداری ایرانیان و مشوق جوانان ایرانی برای توجه و دلبستگی به غرب و به خصوص انگلیس بود. خانملک ساسانی، از دیپلماتهای مشهور دوره قاجار و پهلوی و از شاگردان فروغی در مدرسه علوم سیاسی، به یاد میآورد که در یکی از جلسات درس، فروغی به آنها گفته بود: «آقایان! شما هیچوقت سرداری (نوعی قبای قدیمی) برای دوختن به خیاط دادهاید؟ همه گفتند: آری! گفت: خیاط برای سرداری شما آستین هم گذاشتهاست؟ همه گفتند: البته! گفت: وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به منزل آوردید، آستینهایش تکان میخورد؟! همه گفتند: نه! گفت: پس چه چیز لازم بود که آستینها را به حرکت درآورد؟! شاگردها گفتند: لازم بود دستی توی آستین باشد تا تکان بخورد. جناب فروغی فرمودند: مقصود من هم همین بود که بدانید ایرانِ شما مثل آستین بیحرکت است که تا دولت انگلیس در آن نباشد، ممکن نیست تکان بخورد.» احتمال دارد که فروغی این سخنان را در بحبوحه طرح قرارداد 1919 بیان کردهباشد، قراردادی که اگر تصویب میشد، ایران را به مستعمره بریتانیا تبدیل میکرد. اما از سوی دیگر، فروغی وجههای وطنپرستانه نیز، در کارنامه خود دارد. اصلاً باید او را مُبدِع اندیشههای ناسیونالیستی و شُوینیستی ایرانی در دوران معاصر بدانیم؛ اندیشهای که بعدها، پایه و بنیان شکل گرفتن رژیم پهلوی شد و در مقابل اندیشه ملی و مذهبی رایج در ایران قرار داشت. در واقع این فروغی و شاگردانش بودند که با ترویج چنین اندیشههایی، به دنبال ایجاد یک آلترناتیو مبتنی بر داشت تاریخی در برابر دیدگاههای مبتنی بر اندیشه دینی در ایران معاصر رفتند. درست در همین دوره است که ناگهان شخصیتهای منفور در متون تاریخی، رنگ عوض میکنند و در متون جدید، شکل و شمایلی حماسی مییابند؛ افرادی نظیر «بابک خرمدین» که نخستین بار سعید نفیسی در بزرگ کردن و تغییر جایگاه تاریخی وی کوشید. در واقع کار فروغی، هواداران و شاگردانش، تغذیه ذهن جامعه با یک ایدئولوژی نوین بود؛ یک ایدئولوژی که باید در برابر اندیشه دینی میایستاد و آن را به حاشیه میراند. تلاقی این دو رویکرد در مشی و رفتار فروغی، تناقضی آشکار و غیرقابل انکار است؛ اینکه چطور میتوان میان ترویج وابستگی به بیگانه که در واقع نادیده انگاشتن اقتدار ملی است، با ادعای ترویج ناسیونالیسم و وطنپرستی افراطی در جامعه رابطهای منطقی برقرار کرد، از معماهای لاینحل زندگی مرحوم فروغی است که جز به دیده تردید و شبهه نمیتوان به آن نگریست.
نقش فروغی در به قدرت رسیدن پهلوی
یکی از فرازهای مهم زندگی سیاسی محمدعلی فروغی، نقش وی در برکشیدن رضاخان و رساندن او به مقام سلطنت است. فروغی یکی از اعضای اصلی حلقه مشاوران سردار سپه بود و بعدها، به عنوان نخستین نخستوزیر رژیم پهلوی، نه فقط به ایفای نقش در انتقال قدرت پرداخت، بلکه عملاً به عنوان ایدئولوگ این رژیم به تدوین برنامه راهبردی و تهیه ایدئولوژی سیاسی برای آن پرداخت. او بعدها، در دوران اوج تغییرات و برنامههای موسوم به «تجدد آمرانه» رضاشاه نیز به عنوان نخستوزیر فعال بود و تنها وقتی که نسبت به بازداشت و محکومیت محمدولی اسدی، نایبالتولیه آستانقدس رضوی و پدر داماد فروغی در ماجرای قیام مسجد گوهرشاد واکنش نشان داد و طی نامهای به شاه، برای اسدی تقاضای بخشش کرد، مغضوب و خانهنشین شد؛ اما هرگز سرنوشت داور، نصرتالدوله فیروز و تیمورتاش، دامن او را نگرفت؛ چرا؟ درباره این پرسش میتوان نظرات مختلفی ارائه کرد. اینکه رضاشاه از واکنش بریتانیا نسبت به مرگ فروغی بیمناک بود یا شاید فروغی چنان قدرتی در پس پرده داشت که حتی قلدری مانند رضاشاه نیز نمیتوانست در برابرش قد علم کند. اما شاید آنچه را عبدا... شهبازی در جلد دوم کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» درباره علت این خانهنشینی عنوان میکند نیز بتوان در میان ادلّه قابل بحث گنجاند: «اگر فروغی در اوج دیکتاتوری نفرتزای رضاخانی که جان و مال و ناموس نه تنها عامّه بلکه حتی بخش وسیعی از خواص نیز ملعبه دست مختاریها بود، در مسند رئیسالوزرایی قرار داشت، به راستی آیا میتوانست در روزهای سرنوشتساز شهریور 1320 چنان نقش تاریخی ایفا کند و به عنوان نخستوزیر مدیر و مدبّر در روزهای سیاه اشغال کشور توسط بیگانه چهرهنمایی کند؟! آری، فروغی برای کسب چنین محبوبیتی و ایفای چنین نقشی به چنان مغضوبیّتی نیاز داشت.» به واقع شناخت شخصیت محمدعلی فروغی، به عنوان نویسنده و پژوهشگری که آثار گرانسنگی همچون «سیر حکمت در اروپا» و «تصحیح کلیات سعدی» پدید آورد و نیز سیاستمداری که چهرهای متفاوت و رفتارهایی متناقض از خود نشان داد، بسیار دشوار است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 307
«مهران»؛ قاتل «آواکس» و وارث «سوم خرداد»
سامانه جدید و بر د بلند مهران با موشکهای ۳۲۰کیلومتری خود میتواند انواع بمبافکن، سوخترسان، هواپیماهای ترابری راهبردی و انواع هواپیماهای شناسایی و شنود و رادار پرنده را که در بردهایی فراتر از سامانههای تاکتیکی مرسوم پرواز میکنند، تهدید کند


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 287
دریاچه ارومیه تمام شد یا می شود؟
کاهش 97 درصدی سطح دریاچه ارومیه، روایت غم انگیز تصاویر ماهواره ای است که برخی از آن به «تمام شدن نگین فیروزه ای ایران» یاد کرده اند. معاون اجرایی انتقال آب سدکانی سیب به خراسان می گوید، اگر همه شرایط فراهم شود، احیا ۱۰ سال زمان می برد

مگر می توان باور کرد، روزی برسد که حتی با اغراق و درشت نمایی از تمام شدن یک دریاچه سخن گفت و گزارش نوشت، اما ظاهرا آن روز تلخ فرا رسیده است و حالا باید از آخرین نفس های یک دریاچه نوشت. دریاچه ای که روزی همچون یک نگین فیروزه ای می درخشید.
عکس های ماهواره ای چه می گوید؟
مراجعه به تصاویر ماهواره ای می تواند شرایط پیش روی این نگین فیروزه ای را برای ما روشن کند. اعتماد در این باره نوشت: « آخرین تصاویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه نشان میدهد که در فاصله یک سال اخیر و از آبان 1401 تا آبان 1402، از سطح 878 کیلومتر مربعی آب دریاچه ارومیه، حدود 80 درصد خشک شده و حالا فقط 170 کیلومتر مربع و معادل 4درصد از سطح آب دریاچه به جا مانده که مساوی با مرگ قطعی ششمین دریاچه آب شور جهان و بزرگترین دریاچه داخلی ایران است.»
کاهش 97 درصدی سطح آب
همچنین گزارش مرکز تحقیقات سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف با عنوان «آنالیز تراز، سطح و حجم دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهوارهای» که فدراسیون صنعت آب ایران آن را منتشر کرده، می گوید:« تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه از سال 1394 تا سال 1402 با استفاده از ماهواره LANDSAT مورد بررسی قرار گرفته است. به استناد دادههای این گزارش، آبان 1394 دریاچه ارومیه به بدترین وضعیت رسیده بود و سطح آب آن به 693 کیلومتر مربع کاهش یافته بود، اما به فاصله یک سال و به دنبال آغاز فعالیت کارگروه نجات دریاچه ارومیه از سال 1392، سطح آب دریاچه به 2089 کیلومتر مربع افزایش یافت، اگرچه در آبان 1396 هم باز کاهش 500 کیلومتر مربعی سطح آب دریاچه نسبت به سال پیش از آن ثبت شده، اما دو سال بعد و در آبان 1398 سطح آب دریاچه به 3102 کیلومتر مربع رسیده که نشان از تاثیر اقدامات احیا دارد. اما تصاویر سالهای بعد، دیگر امیدوارکننده نبوده و در آبان 1400 حدود 900 کیلومتر مربع از سطح آب دریاچه کاسته شده که این کاهش در سالهای بعد هم ادامه داشته تا در آبان 1401، سطح آب دریاچه به کمتر از 880 کیلومتر مربع رسیده است. با استناد به آخرین نتایج رصد وضعیت دریاچه ارومیه میتوان گفت که ظرف 25 سال اخیر و از سال 1377 تاکنون، به میزان 97 درصد از سطح آب دریاچه ارومیه کاسته شده است.»
آقای سخنگو چه گفت؟
طبیعی است که در چنین شرایطی با وجود انبوه ابهامات و پرسش هایی که درباره سرنوشت دریاچه ارومیه مطرح است، مسئولان مربوطه فرصت رسانه را مغتنم بدارند و با مردم سخن بگویند. ما عصر روز گذشته تلاش کردیم سوالات مان را از روند احیای دریاچه با سخنگوی صنعت آب ایران در میان بگذاریم که البته با وجود پیگیری بخش رسانه های شرکت آب ایران، اما این پیگیری به دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه یعنی استاندار آذربایجان غربی ارجاع شد که امکان گفت وگو با آقای استاندار برای ما فراهم نشد. در عین حال مدیرکل دفتر اطلاعات و دادههای آب کشور اواسط آبان از آغاز فعالیت کارگروه راهبری طرح پایلوت توسعه «مدل مدیریت یکپارچه حوضه آبریز دریاچه ارومیه» بهعنوان ابزار حکمرانی مطلوب آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه در چارچوب رصدخانه ملی آب ایران خبر داده بود، اما این که تبعات تغییر اقلیم و کم بارشی ها و البته کم تدبیری ها در دو دهه اخیر چه بلایی بر سر نگین فیروزه ای ایران آورده و می آورد، امیدها به احیای دریاچه را سخت کرده است.

مسئولان احیای دریاچه چه می گویند؟ ما برای یافتن این پاسخ، به سراغ میکائیل بهادری، معاون اجرایی طرح انتقال آب سد کانی سیب به دریاچه ارومیه رفتیم. او شرایط احیا را منوط به تحقق تمام برنامه های احیا می داند و می گوید: ستاد احیای دریاچه ارومیه 18 پروژه برای احیای این دریاچه پیش بینی کرده که انتقال آب از سد کانی سیب یکی از این موارد است. بنابراین با اجرای طرح انتقال آب از سد کانی سیب به دریاچه قرار نیست تمام اهداف طرح احیا محقق شود، بلکه در کنار این پروژه، موارد دیگر از جمله تغییر الگوی کشت ، ایجاد آبیاری نوین، انتقال آب از تصفیه خانه های تبریز و ارومیه و سدهای حوضه آبریز دریاچه و... تعریف شده است که اجرای همه این موارد می تواند به احیای دریاچه کمک کند.
از بهادری درباره وضعیت انتقال آب از سد کانی سیب به دریاچه(از مهم ترین منابع تامین آب دریاچه) می پرسیم که می گوید: برای انتقال آب، باید مجموعه ای از شرایط فراهم شود که انتقال صورت بگیرد. از جمله تراز آب در مخزن سد باید به حد انتقال برسد که بتوان آب را به سمت دریاچه جاری کرد. با توجه به بارندگی های اخیر حدود 50 سانتی متر افزایش سطح مخزن را داشته ایم که این میزان باید بیشتر و امکان انتقال فراهم شود. ما از اسفند 1401 که این سد افتتاح شد، توانستیم 160 میلیون متر مکعب آب را به دریاچه منتقل کنیم که این روند تا آخر خرداد امسال ادامه یافت و پس از آن تراز آب برای انتقال مناسب نبود.با وضعیت موجود و کم بارشی ها، چقدر باید امیدوار باشیم که دریاچه کاملا تمام نشود؟ این سوال بعدی ما از بهادری است که می گوید: اگر تمامی پروژه های 18 گانه ستاد احیای دریاچه ارومیه به نتیجه برسد و بارش ها هم کافی باشد، همه آن ها می تواند سالانه 3 میلیارد متر مکعب آب را به دریاچه برساند و با توجه به تبخیر آب و دیگر عوامل، می توان امیدوار بود که دریاچه ارومیه طی 10 سال احیا شود. هم اکنون برای این که بگوییم دریاچه زنده و رو به بهبود است، باید 13 تا 14 میلیارد متر مکعب آب در داخل دریاچه باشد و همان طور که ذکر شد، با مجموعه پروژه های 18 گانه و بارش ها طی 10 سال می توان به یک دریاچه مطلوب رسید. او تاکید می کند، به هر حال اقلیم تغییر کرده و بارش های کنونی به هیچ عنوان همچون دهه های گذشته نیست، از طرفی هم افزایش باغ ها و توسعه کشاورزی سنتی در اطراف دریاچه، اثر خود را یک جایی باید نشان دهد که متاسفانه می بینیم این اثر در وضعیت نامناسب دریاچه ارومیه عیان شده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 214
گرفتاری دانشجویان برای کارورزی در آموزش و پرورش
آموزش و پرورش: در کل استان به جز دانشگاه فردوسی هیچ دانشگاهی آمار کارورزان خود را ارائه نداده است

چگونگی جذب کارورزان در آموزش و پرورش
گلایه های دانشجویان در این زمینه را از مرتضی مهدویان، رئیس گروه تحقیق و پژوهش آموزش و پرورش استان پیگیری می کنیم که وی در پاسخ به چگونگی فرایند جذب کارورزان در آموزش و پرورش به «خراسان رضوی» می گوید: انجام کارورزیها و فعالیتهای پژوهشی و کارآموزیها در گام اول منوط به امضای تفاهمنامه بین آموزش و پرورش و دانشگاهها یا موسسات و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی است. بنابراین بعد از امضای این تفاهم نامه، فرد به ما مراجعه می کند. وی می افزاید: نکته قابل تامل این است که دانشگاه و آن موسسه ای که می خواهد دانشجویان را برای یک ترم به سمت ما ارجاع بدهد، باید یک لیست تجمیعی از دانشجویان در اختیار ما قرار بدهد. یعنی مثلا اگر دانشگاه در طول ترم می خواهد 40 دانشجو را برای انجام کارورزی به ما معرفی کند، یک نامه کلی می زند و آن ها را به ما معرفی می کند. پس از آن یک نامه فردی می زند که این فرد به پیوست آن لیست جمعی به شما معرفی می شود. بعد از انجام این کار، ما فرد را به اداره ارجاع می دهیم و در آن جا پس از بررسی هایی، فرد به مدرسه ارجاع می شود. وی تصریح می کند: هر کارورزی طبق ساختاری که دارد ابتدا باید ساعت کارورزی اش داخل نامه مشخص باشد. همچنین باید فرم کارورزی داشته باشد چون تا این ها را نداشته باشد نمی توانیم فرد را به مدرسه ارجاع دهیم.
رد پای نبود همکاری دانشگاه ها در امضای تفاهم نامه
رئیس گروه تحقیق و پژوهش آموزش و پرورش استان درباره دلیل اصلی مشکلات کارورزان می گوید: یک مشکل همین است که دانشگاه ها نه ساعت می زنند و نه فرم کارورزی در اختیار دانشجوها قرار می دهند. تا زمانی هم که این موارد مشخص نباشد، نمی توانیم اقدامی انجام دهیم. همه این ها در حالی است که مکاتبات زیادی با دانشگاه ها داشته ایم که دانشجویان را بر اساس همین فرمت به سمت ما ارجاع بدهید. وی می افزاید: برخی از دوستانی که مراجعه می کنند، متوجه نمی شوند که مشکل از جانب خود دانشگاه است، در گام اول دانشگاه ها اصلا با ما تفاهم نامه امضا نکرده اند؛ این خلاف قانون است. ما مصوبه شورای تحقیقات آموزش و پرورش استان را داریم که بدون امضای تفاهم نامه نمی توانیم با هیچ فردی همکاری کنیم. مهدویان تصریح می کند: ما محدودیتی در امضای تفاهم نامه نداریم، اتفاقا برای ما بهتر است. چون تجربیات کارورزان به درد ما هم می خورد و به نفع آموزش و پرورش است، اما خیلی مواقع خود دانشگاه به نوعی اطلاع ندارد یا قانون را نمی داند یا نمی خواهد همکاری کند. مهدویان در پاسخ به این سوال که این قانون از جه زمانی به تصویب رسیده است؟ اظهار می کند: این قانون از قبل بوده است، اما نکته این بوده که قانون را اجرا نمی کردند، اما از زمان ناآرامی های اجتماعی بابت حضور هر فردی در آموزش و پرورش به خصوص مدارس حساسیت ایجاد شده است. در واقع، به خاطر مخاطراتی که از لحاظ فرهنگی و اجتماعی وجود داشت، اعلام شد که کارورزان باید بر اساس ضوابط در مدارس حضور داشته باشند. وی ادامه می دهد: 18 آبان امسال آخرین مصوبه شورای تحقیقات در این راستا بوده، اولین مصوبه درباره این مسئله هم مربوط به سال 1390 بوده است. هم اکنون نزدیک دو سال است که داریم به صورت جدی این موضوع را پیگیری می کنیم.
31 دانشگاه و موسسه پژوهشی استان تفاهم نامه را امضا نکرده اند
رئیس گروه تحقیق و پژوهش آموزش و پرورش خراسان رضوی در پاسخ به این سوال که چه تعداد از دانشگاه ها با امضای تفاهم نامه موافقت یا مخالفت کرده اند؟ بیان می کند: با 6 دانشگاه، مرکز و موسسه پژوهشی تفاهم نامه امضا کرده ایم که شامل دانشگاه های فردوسی، امام رضا (ع) و 4 موسسه می شود، در حالی که به 37 دانشگاه و موسسه استان این نامه را ارسال کردیم و 31 مورد جواب نامه ما را اصلا نداده و تفاهم نامه را امضا نکرده اند. جالب این است که ارجاعات زیادی از سمت این موسسات می آید. مهدویان در پاسخ به این سوال که در صورت امضا نکردن دانشگاه ها تکلیف کارورزان چیست؟ می گوید: دانشگاه وقتی زیربار نمی رود نباید به ما ارجاع بدهد. وی در پاسخ به این سوال که علت همکاری نکردن دانشگاه ها برای امضای تفاهم نامه چیست؟ اظهار می کند: به دلیل این که کارورزی ساعت مشخصی دارد و حداقل بین 20 تا 60 ساعت و در برخی رشته ها به 120 ساعت هم رسیده است، بنابراین از آن جا که میزان ساعت حضور این افراد زیاد است، این افراد باید بیمه داشته باشند، از طرفی دانشگاه ها باید مسئولیت حضور افراد را در مدارس بپذیرند، اما دانشگاه ها بابت این موضوع زیر بار نمی روند. اگر اتفاقی برای کارورز یا دانش آموز به واسطه حضور این کارورز بیفتد، دانشگاه قبول نمی کند، چون بار حقوقی دارد. مهدویان در پاسخ به این سوال که انتخاب محل کارورز بر اساس چه شاخص هایی است؟ بیان می کند: این موضوع دو حالت دارد. حالت اول این است که فرد نمی داند و از من به عنوان فردی که آموزش و پرورش را می شناسم، مشورت می گیرد . در حالت دوم، گاهی خود فرد منطقه اش را انتخاب می کند و می گوید نامه من را به فلان اداره بزنید و اداره، مدرسه را مشخص و فرد را به آن جا معرفی می کند. وی می افزاید: در واقع، ما جذب کارورزان را برد و فرصت می دانیم، اما باید بر اساس ساختارهای قانونی باشد. مهدویان در پاسخ به این سوال که در سال تحصیلی جدید چه تعداد کارورز جذب شده اند؟ می گوید: سال گذشته از دانشگاه فرهنگیان صددرصد جذب کارورز داشتیم، اما در حوزه ما فقط دانشگاه هایی را پذیرا می شویم که دانشگاه غیرفرهنگیان باشد. بنابراین آمار بر همین اساس است. تاکنون 28 کارورز از دانشگاه فردوسی معرفی شده اند که بیش از 8 نفر هنوز مراجعه نکرده اند. در کل استان به جز دانشگاه فردوسی هیچ دانشگاه دیگری به ما آمار کارورز ارائه نداده است. سال تحصیلی گذشته بین 40 تا 45 کارورز در کل استان داشتیم. وی در پاسخ به این سوال که در سال تحصیلی جدید وضعیت چه تعداد از کارورزان بلاتکلیف است، بیان می کند: در همین سال تحصیلی جدید که از 8 دانشگاه و موسسه به ما مراجعه کردند، تعداد این کارورزان 15 نفر بوده است. سال تحصیلی گذشته هم کارهای بیش از 85 درصد از کارورزان انجام شد. حدود 50 نفر مراجع بودند که کمتر از 10 نفر آنان جذب نشدند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 353
کلاسهای ریاضی خالیتر از همیشه!
چرا وجود رشته ریاضیوفیزیک در دبیرستانها مهم است و کاهش سهم رشته ریاضیوفیزیک در بین دانشآموزان به حدود 14درصد چه تاثیری روی جامعه میگذارد؟


در سالهای گذشته آموزشوپرورش سرفصلهای مهمی مانند انتگرال را از کتابهای درسی ریاضی حذف کرد. دکتر رجاء حذف سرفصلهای مهم را اشتباه میداند و میگوید: «درسهایی که مربوط به سرفصلهای مهم ریاضی بود حذف شد و ما با آثار این تصمیم در دانشگاه درگیر هستیم. حتی بچههای رشته ریاضیِ دبیرستان که به دانشگاه میآیند از نظر سواد علمی، شرایط بدی دارند چون سرفصلهای مهم مثل انتگرال از درسهایشان حذف شده. از طرفی شاید همین بازخوردی که دانشجوها در دوره لیسانس دارند به بچههای دوره دبیرستان داده میشود. بهخصوص این که حسمیکنند در این رشته بازار خوبی نمیتوانند داشتهباشند و همین باعثمیشود که از این رشته فاصله بگیرند. خب رشته ریاضی جزو سختترین رشتهها از نظر مواد درسی است. شاید با خودشان فکرمیکنند از این طرف این همه زحمت بکشند و درس بخوانند از آنطرف نمیتوانند نتیجه خوبی از نظرمالی و شغلی داشتهباشند. یکی از علتهای اصلیاش این میتواند باشد.»

«یک مشکل خیلی بزرگ معلمانی هستند که میخواهند در آینده به بچهها، ریاضی درس بدهند و دانش ریاضی ندارند. ما که ریاضیات خواندیم بهتر از هرکسی درک میکنیم ریاضی، درسی نیست که یک نفر برود و درسها را ریاضیوار بخواند و تمام شود. چیزی که ریاضی به آدمها میدهد هنر فکرکردن و حل مسئله است. وقتی افراد از این فضا دور باشند از آن عمومیسازی که برای ریاضی در سالهای قبل تلاش میشد انجامشود، خیلی فاصله میگیریم. وقتی آدمها هنر حل مسئله نداشته باشند و از ریاضی فرار کنند نتیجه، خودش را در همه ابعاد زندگیشان نشان میدهد. بعد از زندگی شخصی، نوبت زندگی شغلی و بقیه ابعاد است. کسی که هنر حل مسئله ندارد در هر جایگاهی قراربگیرد این ضعف را خواهد داشت. چون ریاضی یک رشته و علم پایه است. حتی کسانی که وارد دانشگاه میشوند و رشته تربیتبدنی، علوم زمین و حتی زیستشناس را انتخابمیکنند با ریاضی سروکار دارند چون ابزارهای محاسباتیشان با ریاضی کارمیکند. اما از همه مهمتر همان هنر حل مسئله است. این که یاد بگیرند چطور از این هنر در چیزهای مختلف استفاده کنند. وقتی جامعه هنر حل مسئله را از دست بدهد آسیبش در همه رشتهها و ابعاد جامعه خود را نشانخواهد داد هم از بابت نیازی که هر فردی به ریاضی دارد؛ از حداقلش که محاسبات ساده است بگیریم تا حداکثرش که چیزهای پیچیده است. همینطور آدمهایی که با ریاضی کار نمیکنند طبیعتا نمیتوانند ذهن خلاقی داشته باشند.» اینها صحبتهای رجاء درباره آثار کمرنگشدن ریاضی در ذهن شخص و جامعه است.

آثار کمتقاضا شدن ریاضیِ دبیرستان به دانشگاه و رشتههای مشتقشده از ریاضی هم رسیدهاست. نتیجهای که به گفته استادیار دانشگاه شهید بهشتی شاید در دوره کارشناسی دانشگاههای برتر کشور به چشم نیاید اما در دوره کارشناسی ارشد و دکترا خودش را نشان میدهد. او در این باره میگوید: «در دوره کارشناسی ارشد و دکترا به شدت افت داریم. یعنی ورودیهای کارشناسی ارشدمان نمیآیند، خیلیها انصراف میدهند. بعضیها که از دانشگاه فرهنگیان میآیند به دلیل شرایط کاریشان نمیتوانند زیاد مرخصی بگیرند و آموزشوپرورش هم با آنها همکاری نمیکند، نمیتوانند مرتب سر کلاسها حاضر شوند و به همین دلیل مشروط یا اخراج میشوند. در دوره دکترا هم این افت را میبینیم. قبلا تعداد کسانی که رشته ریاضی میرفتند بیشتر بود و طبیعتا آمار کسانی که با ذهن خوب میآمدند، بیشتر. در دوره ارشد و مصاحبه دکترا با موارد خیلی خوب دانشجو مواجه بودیم و همه با علاقه این بچهها را قبول میکردیم تا با آنها در دوره دکترا کارکنیم ولی الان تعداد خیلی اندکی میآیند با دانشهای خیلی پایین. طوری که شاید بیشتر استادان تمایل نداشته باشند این

دانش ریاضی معلمها پایین است
آیا با برگشتن سرفصلهای حذفشده به کتاب ریاضی همه چیز درستمیشود؟ این سوالی بود که از رجاء پرسیدم و پاسخش به آنها، این توضیحات بود: «بهتر بود آموزشوپرورش تغییرات کتاب درسی دانشآموزان را با همفکری دانشگاهها انجاممیداد. ما بعضی وقتها معلمهای ریاضی فارغالتحصیل از دانشگاه فرهنگیان را بین دانشجوهای ارشد و دکترا داریم. طبیعتا اینها بچههای خوبشان هستند که در دانشگاه شهید بهشتی قبولمیشوند اما متاسفانه دانش پایینی در ریاضی دارند چون شاید در دوره کارشناسی تنها 50واحد ریاضی گذراندهباشند. قطعا دروس عمومی و روانشناسی برای کسی که میخواهد معلمشود جزو دروس لاینفک است ولی اگر کسی که معلم بچههاست و آن کسی که قرار است روی کتابهای درسی نظارت داشتهباشد ریاضی را خوب بداند هم میتواند بچهها را به ریاضی علاقهمندتر کند و هم وقتی بحث تغییرات کتاب درسی پیش میآید گام اول از معلمها شروع میشود.»

رجاء معتقد است دانش ریاضیِ بالا به کمک معلم میآید و در اینباره میگوید: «برای مثال از بعضی از دانشجوهایی که کارشناسیشان را از فرهنگیان گرفتهاند سوال میکنیم شما با این تغییرات (حذف سرفصلها) کتاب درسی مشکل نداشتید؟ خیلیها میگویند بعضی از همکاران ما خودشان بلد نیستند این درسها را خوب درس بدهند و از خدایشان است که این مبحث حذف شود و این درد بزرگی است. فکر میکنم باید پیوندی بین معلمها، دانشگاه فرهنگیان و دانشگاههای خوب برقرارشود. شاید اگر مثل قبل تربیت دبیرهای ریاضی را به دانشگاههای خوب کشور بسپارند و دانش ریاضی معلمها بالابرود قطعا بچهها علاقهمندتر میشوند و نظارت بهتری روی کتابهای درسی اتفاق میافتد و خود معلمها خواهان این میشوند که سطح کتابهای درسی بالا بیاید. به نظر من ریاضی رشتهای نیست که دبیرهایش از دل دانشگاه فرهنگیان و با دانش پایین بیرون بیاید. وقتی من به درس مسلط باشم فرق میکند. پسر من کلاس ششم ابتدایی است و من میدانم چطور دانش خودم را در سطح کلاس ششم پایین بیاورم و آن چیزی را که نکته اصلی است آموزش بدهم. ولی وقتی خودم آن ضعف را داشته باشم طبیعتا نه حوصله، نه علاقه و نه هنر این کار را دارم و آن ضعف کمکم به دانشآموزان ابتدایی و بعد رشته ریاضی میرسد.»

انتگرال و مشتق کجای زندگی به دردمان میخورد؟! یک حسابوکتاب ساده بلد باشیم کافی است و کارمان راه میافتد. این نظریه محبوبِ خیلی از دانشآموزان و از قضا دانشجویان و نظریه نامحبوب برای اهل فن است. استادیار ریاضی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به این موضوع که دهان به دهان گشته و حتی سوال بعضی دانشجوهایش هم شدهاست، میگوید: «جواب من همیشه این است که شما هیچوقت نمیتوانید یک درس یا بخش یک علم را به تنهایی ببینید. اینها همه حلقههای زنجیرند که به هم پیوسته است. خیلی وقتها چیزی که الان یادمیگیریم شاید در چند سال آینده کاربرد پیدا کند. تمام مباحثی مانند انتگرال و مشتق و ... اساس علوم اصلی هستند و خیلی از چیزهایی که الان خیلی روی بورس است اگر ریاضی نباشد، آنها هم نیستند. ریاضی الفبای همه علوم مهندسی و علوم پایه است و اگر نباشد هیچکدام نمیتوانند به کار خودشان ادامهدهند. خیلی وقتها یک زیستشناس یا متخصص در هر رشتهای مسئله و مشکلش را مدلسازی ریاضی میکند و میدهد دست من که با تئوریهایی که بلدم حلکنم و واقعا این به نظرم مشکل دارد. خوب است در جهت عمومیکردن ریاضی روی این موضوع به بهانههای مختلف مانند دهه ریاضیات سمینارهایی بگذارند تا آدمهای معمولی کاربردهای ساده ریاضی در زندگی را ببینند و این خلأ بهوجود آمده در رشته ریاضی را کمی جبران کنند.»
نمی شود ریاضی را از زندگی روزمره جدا کرد
سادهترین حسابوکتاب روزانه در زندگی، کارکردن ماشین لباسشویی و حرکت خودرو یک نشانه از ریاضیات است. دکتر رجاء معتقد است زندگی روزمره آدمها پر از ریاضی است و میگوید: «وقتی در خودرو نشستید و میخواهید سرعت را جوری تنظیم کنید که با فاصله مناسب به مقصد برسید دارید بحث کاربرد مشتق است. مهمترین تاثیری که ریاضی در زندگی آدمها میگذارد هنر حل مسئله است. وقتی من یاد بگیرم از برخی فرضیات به بعضی احکام برسم و در ذهنم اینها را کنار هم بچینم تا به یک راهحل خوب برسم، هر مشکلی که در زندگی با آن مواجهشوم ذهن من دیگر ساختار الگوریتمی گرفته است. ناخودآگاه آن الگوریتم را میچینم تا خودم را به آن هدفی که میخواهم برسانم و این به نظر من خیلی مسئله مهمی است. ممکن است شخص من بهطور روزمره از ریاضی استفاده نکند ولی دوربروبرمان را که نگاهکنیم هر سیستمی که وجود دارد از ماشین لباسشویی، برق، تلویزیون و هر وسیلهای که اطرافتان است اگر مهندسی توانسته آن را برپا کند به خاطر معادلات ریاضی است که پشتوانه تولید آن بوده. یعنی ریاضی در دل همه چیز هست؛ حتی تولید ماشین، قطر چرخ دوچرخه و شعاع دنده. واقعا به هیچ عنوان نمیشود ریاضی را از زندگی روزمره جداکرد. ممکن است هر کدام به تنهایی مشغول تولید اینها نباشیم ولی باید بدانیم اگر روزی کسی بیاید و بگوید باید کلا ریاضی را حذف کنیم دیگر در اطرافمان هیچچیزی نخواهیم داشت چون قانون طبیعت قانون ریاضی است و ما از آن بالاتر نیستیم.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.