رعیت نواز- کره جنوبی پیش از اعمال تحریم های آمریکا علیه ایران، جزو پنج کشور خریدار فراوردههای نفتی ایران بود و حتی پس از اعمال تحریمها در مرداد 97 هم، کرهایها از معافیت 180 روزه برخوردار شدند و در این مدت هم روزانه نزدیک به350 هزار بشکه نفت و میعانات گازی از ایران خریداری کردند، اما با وجود گذشت بیش از 3 سال هنوز هزینه خرید این فراورده ها را پرداخت نکرده اند. با این حال بعد از اعلام ممنوعیت واردات لوازم خانگی از کره جنوبی مقامات این کشور به تکاپو افتادند و وزیر امور خارجه آن ها عصر روز پنج شنبه با وزیر امور خارجه کشورمان در این خصوص تماس گرفته که به گزارش ایسنا امیرعبداللهیان در این گفتوگوی تلفنی از ایجاد مشکل در عدم استرداد اموال ایران نزد بانکهای کره جنوبی به شدت انتقاد کرده و خواستار حل هرچه سریع تر مشکل دسترسی کشورمان به اموال خود در کره، در مسیری خارج از بنبست حاضر که به دلیل تبعیت از مسیر ترسیم شده از سوی آمریکا به وجود آمده است، شد تا امکان دسترسی کشورمان به منابع مالی خود و به دنبال آن امکان خرید داروهای اساسی و سایر اقلام فراهم شود. البته پیش از این مقامات کره جنوبی به بهانه های مختلف از پرداخت این بدهی طفره رفته اند و تنها به وعده های بی عمل بسنده کردند و حتی بی شرمی را به حدی رساندند که برای نگهداری میلیاردها دلار پول ایران درخواست کارمزد کرده اند. در این گزارش سعی کرده ایم به میزان بدهی کره جنوبی به کشورمان، کارشکنی ها در خصوص پرداخت این بدهی و خلف وعده آن ها در این 3 سال بپردازیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این روزها شاهد پخش سریالی از شبکه یک سیما هستیم که ضمن پرداختن به مشکلات محیطبانان، اشارهای هم به مناسبات خانوادگی دارد. در سریال «افرا» که هر شب ساعت 22:15 روی آنتن میرود، مسعود و مهتاب در آستانه طلاق هستند، حاج محمود فروزش برای آزادی پسرش دست به هر کاری میزند، مائده داغدار پیمان است که تصمیم به ازدواج با او داشته ، وحید فقط به دنبال انتقام است به هر قیمتی و... . در این بین، نظرسنجی مرکز تحقیقات درباره سریالهای سیما در نیمه دوم شهریور ۱۴۰۰ نشان میدهد، مجموعه تلویزیونی «افرا» از شبکه یک با 43.8 درصد مخاطب و کسب رضایت «در حد زیاد» 86.2 درصدی پربینندهتر از دیگر مجموعههای تلویزیونی در صدر سریالهای سیما قرار گرفته است.(منبع خبر: خبرگزاری صداوسیما). رفتارهای شخصیتهای سریال «افرا»، پربینندهترین مجموعه تلویزیونی این شبها میتواند مایه عبرت برای مخاطبانش باشد، به همین دلیل در ادامه نگاهی روانشناسانه به رفتار شخصیتهای این سریال خواهیم داشت.
کاش به تاثیرات روانشناختی سریالها توجه شود
قبل از ورود به موضوع اصلی، لازم است اشاره کنم هرچند ممکن است از نگاه هنری، ماهیت درام یکی از تکنیکهای جذب مخاطب محسوب شود ولی از رویکرد روان شناختی، این استفاده به عنوان یکی از جنبههای تاثیرگذار بر مخاطب جای بحث دارد. در بحث پرداختن به موضوعات خانوادگی به دلیل پیچیدگیهای خاص این حوزه و زوایای مختلف روان شناختی حاکم بر آن، این نیاز همواره وجود دارد که بازخوردهای مثبت و منفی آن بیشتر مدنظر قرار گیرد. حضور نداشتن کارشناس مسائل روان شناختی و توجه به پیچیدگیهای جامعهشناسی به عنوان یکی از خلأهای موجود در فرایند تولید محتوا همواره مدنظر کارشناسان بوده و شایسته است مسئولان مربوط و تولیدکنندگان مجموعههای تلویزیونی و سینمایی به آن توجه بیشتری داشته باشند چراکه عاقبت این شخصیتها باید معطوف به رفتارهایشان باشد تا تاثیر نامناسبی روی مخاطب نگذارد.
پدر مسعود همه چیز دان و مغرور
یکی از افرادی که در این اثر به عنوان فرد همه چیز دان مورد توجه قرار گرفته، مهدی سلطانی در نقش حاج محمود فروزش است. او در تمام لحظات فیلم، نوعی غرور و نگاه آمرانه را در ادبیات و رفتارش به نمایش میگذارد و در مناسبات خانوادگی حق تصمیمگیری برای همه اعضای خانواده را نزد خود محفوظ میداند. او از نقش پدری و بزرگ خاندان بودن، فقط همینقدر فهمیده که باید همه اعضای خانوادهاش و حتی عروسش بدون هیچ اظهارنظری، بله قربانگوی او باشند. اتفاقی که به مرور باعث فاصله گرفتن او از دخترش، پسرش، عروسش و... شده است. باید توجه داشت که تاثیر تماشای این نقش میتواند به مثابه یک تیغ دولبه باشد و در عین حال که از یک سو ممکن است، برداشتهای عبرتآموز برای برخی از مخاطبان داشته باشد، به همان اندازه میتواند الگوبرداری شود که در این حالت، دردسرساز خواهد شد.
مسعود و مهتاب تعارضهای حلنشده بسیار
اولین نکته در زندگی مهتاب و مسعود که فقط ثبت شناسنامهای طلاقشان مانده در صورتی که مهتاب باردار است، نوع ازدواجشان است که فارغ از اجباری بودن یا نبودن آن، چالشهای زیادی تحت لوای رعایت نکردن اصل کفویت در زندگی آنان ایجاد کرده است. به طور طبیعی نادیده گرفتن برخی از معیارهای انتخاب همسر، اشتباه در ارزیابی میزان تفاهم و توجه نکردن به مواردی از قبیل نوع نگرش به زندگی، اهداف و برنامهها، سلایق، انتظارات و دغدغهها باعث بروز تعارض در زندگی مشترک آنها شده است. این تعارضات اگر در حالی ایجاد شود که زوج ها مهارتهای لازم را در زمینههای گفتوگو و حلمسئله نداشته باشند، پیچیدهتر و بغرنجتر میشود. نپرداختن به راهکارهای علمی حل اختلافات این زوج و نادیده گرفتن مهارتآموزی یکی از ضعفهای قابل ذکر در این سریال است که تحت تاثیر مشکلات و درگیریهای خواسته و ناخواسته فردی، اجتماعی و قانونی آنان قرار گرفته است.
وحید ناآشنایی با مهارتهای زندگی
«پژمان بازغی» در این سریال نقش وحید را بازی میکند، شخصیتی که شاید مخاطب نتواند با او به خوبی ارتباط برقرار کند. او زندگی را به کام خود، همسر، نوزاد، مادر، برادرش و... تلخ میکند تا به هر قیمتی بتواند از مسعود انتقام بگیرد. آن چیزی که بیش از همه در شخصیت وحید به چشم میآید، ناآشناییاش با مهارتهای زندگی است. وحید برای همدلی با دیگران، یک گفتوگوی اصولی با مادر و خواهرش، کنترل خشم و... بارها و بارها در سکانسهای مختلف این سریال به مشکل برمیخورد و نمی تواند آنها را به درستی انجام دهد.
پرداختن به مفاهیم متضاد نیاز به ملاحظات دارد
یکی از اتفاقاتی که در این سریال نوسانات زیادی در نگرش مخاطب ایجاد میکند، پرداختن به مفاهیم متضادی از قبیل عشق و تنفر، مناسبات انسانی و رفتارهای غیراخلاقی، عواطف و احساسات در مقابل خشونت، جذابیتهای بصری مربوط به لوکیشنهای سریال در شمال کشور در مقابل محتوای غمگین سریال، تقابل اخلاقیات و باورهای انسانی با اهداف سودجویانه، حوادث ناگوار و... است که به عنوان یک ریسک در این اثر میتواند قلمداد شود. البته در یک نگاه کلی نمیتوان آن را به عنوان یک نقطه ضعف تلقی کرد و حتی ممکن است از منظر سینماگران این موضوع به عنوان نقطه قوت تلقی شود اما به تصویر کشیدن چنین مفاهیم متضادی نیاز به یک سری ملاحظات دارد تا باعث آشفتگی روان بیننده بعد از تماشای آن نشود. البته برای قضاوت اصولیتر، باید تا قسمت پایانی این سریال منتظر ماند...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از روشنای آفتاب بعدازظهر که به فضای نه چندان پرنور سوله تعمیرگاه پا میگذاریم، انگار حداقل به چند دهه قبل بازگشتهایم. مثلا به دهه70 یا80 میلادی. ما که همین چند دقیقه پیش خودروی پرایدی را که سوارش بودیم، کنار یک پژو 207 پارک کردیم، حالا چشممان به یک «پونتیاک ام» قرمزرنگ، یک بی ام و 2002 و دو سه مدل مختلف بنز باز شده است. دیدن این پونتیاک آدم را یاد تعقیب و گریزهای فیلم «اسموکی و بندیت» در حین اسکورت کامیون حمل قاچاق میاندازد و ناخودآگاه صدای گاز دادن آن پونتیاک نقرهای فیلم Driver 1978 که قطعا از خیلی سینمادوستان دلبری کرده است، توی سر آدم پخش میشود. کمی جلوتر چند بنز قدیمی قرار گرفتهاند که کارهای صافکاری و ترمیم بدنه رویشان انجام میشود. به یکی از بنزها که معلوم است مدتها توی آفتاب زمینگیر بوده و بدنهاش حسابی پوسیده، اشاره میکنم و حمیدرضا میگوید این خودرو بیشتر از 10سال خوابیده و کار نکرده است. حالا که چند سالی است دوباره اقبال به خودروهای کلاسیک خارجی در بین قشر متمول جامعه گل کرده است، به تعمیرگاه خودروهای کلاسیک حمیدرضا رفتهایم تا با آن چه در کارگاه متفاوت و جالبش میگذرد، بیشتر آشنا شویم.
شروع رانندگی با بنز دانشجویی!
چند دهه قبل دانشجویان ایرانی که در آلمان تحصیل میکردند، به عنوان یک امتیاز تحصیلی میتوانستند یک خودرو به انتخاب خودشان، تحت شرایط حمایتی وارد کشور کنند. از آنجایی که بیشتر دانشجویان خودروی بنز مدل w123 را انتخاب میکردند این مدل در ایران لقب بنز دانشجویی را به خود گرفت. حمیدرضا متولد 1370 که حالا صاحب یک کارگاه بازسازی خودروهای کلاسیک خارجی است، در صحبتهایش از اولین خودرویی می گوید که بعد از گرفتن گواهی نامه، پدربزرگش برایش خریده است. یک بنز w123 ملقب به بنز دانشجویی. حمیدرضا آغاز ورودش به کار بازسازی و تعمیر خودروهای کلاسیک را اینطور روایت میکند: «پدر و پدربزرگم خودشان خودروهای قدیمی و کلاسیک خارجی داشتند. من هم از بچگی با این خودروها آشنا بودم و به دنیای این خودروها علاقه داشتم. بعد از این که سال 89 گواهی نامهام را گرفتم، پدربزرگم یک بنز w123 برایم خرید. همین باعث علاقه بیشتر من و آمدنم به سمت جمعآوری و تعمیر این خودروها شد. در دانشگاه مکانیک خودرو خواندم و بهتدریج وارد شغل کنونیام شدم. الان پنج سالی است خودروهای قدیمی مشتریان را میگیریم و پس از بازسازی آنها را به مشتری تحویل میدهیم».
چند سالی میشود که اقبال زیادی
به این خودروها شده است
دنیای خودروهای کلاسیک هم دنیای بزرگی است و واردش که بشوی وسعت خودش را دارد. حمیدرضا میگوید: «خودم به خودروهای بنز مدل های مختلف علاقه داشتهام و همین باعث شده گاهی که از یکیشان خوشم آمده، آن را بخرم و بعد دلم نیامده بفروشم . مثلا همین الان خودم شخصا هشت نوع خودروی بنز دارم که اگر بفروشم دیگر ممکن است برای همیشه آن ها را از دست بدهم. چون چند سالی است اقبال زیادی به این خودروها شده. برخلاف گذشته که خودروهای قدیمی را میدادند تا خودروی نو بگیرند، الان این خودروهای قدیمی خیلی ارزشمند شدهاند.» در حین بازدید از مجموعه با یک بنز یونیماگ قدیمی مواجه میشویم که سالها برای حمل کابل توسط شرکت مخابرات استفاده میشدند. حمیدرضا این خودرو را خریده تا آن را دوباره تبدیل به یک خودروی آفرودی سرپا و توانمند کند. او میگوید: «این جمع کردن خودروی کلاسیک و لوازمش هم یک نوع مجموعهداری است. همانطور که ما ممکن است هدف یک مجموعهدار کبریت و تمبر را دقیق نفهمیم، آنها هم ممکن است این عشق من به جمعآوری خودرو و لوازمش را درک نکنند.» حمیدرضا توی دفترش هم چندین مدل چراغ و فرمان و لوازم مختلف را نصب کرده و میگوید توی خانه هم مجموعه مختلفی از لوازم خودرو را دارد.
بازسازی ممکن است بیش از 2 سال طول بکشد
«خودروهای مختلفی را پذیرش میکنیم ولی اکثریت با بنز بوده و میتوانم بگویم 95 درصد بنز کار کردهایم. گاهی خودروهای دیگری مثل همین پونتیاک یا بی ام و 2002 را که در سوله مشاهده میکنید، پیش ما میآورند. تازه دنیای خودروهای بنز هم خیلی متنوع است. خود بنز هر مدل و تولید هر سالش، چندین نوع با اتاقهای مختلف دارد که هر کدام اندازههای متفاوتی دارند و ما کار متفاوتی باید روی آنها انجام دهیم. همچنین سفارش آمریکا و اروپا دارد که اینها هم با یکدیگر فرقهایی دارند. یک خودرو که در کارگاه ما پذیرش میشود برای بازسازی مراحل مختلفی را باید پشت سر بگذارد. ابتدا لوازم باز، بستهبندی و کنار گذاشته میشوند. بعد داخل کابین باز میشود. اگر صندلی نیاز به ترمیم یا بازسازی داشته باشد آن را برای کار تشکدوزی میفرستیم. قسمت بدنه را هم تا بتوانیم آهن میکنیم. رنگ را برمیداریم. ماشین صافکاری میشود. زیرکار نقاشی آماده و رنگ میشود. بعد زیرکاری و موتور و سایر سرویسهای فنی انجام میشود و در نهایت آنموقع است که آماده تحویل می شود؛ ولی واقعا به همین سرعتی که گفتم اتفاق نمیافتد. کمترین حدی که طول بکشد و خیلی کار نداشته باشد بین 6 تا 8 ماه از مرحله پذیرش تا ترخیص خودرو زمان میبرد. بعضی خودروها سالها توی آفتاب و باد و باران بودهاند و پوسیدگیهای زیادی دارند که طبیعتا کار بیشتری میبرند. خودروهایی هم بوده که 2 تا 2.5 سال این جا برای انجام بازسازی ماندهاند. طول کشیدنش دلایل مختلفی دارد. سختترین قسمت و طولانیترین قسمتش صافکاری و نقاشی است. چون حتی در بین بنزها هم اتاقهای متنوعی وجود دارد و با بدنههای عجیب و خطوط متفاوت سر و کار داریم بنابراین کار با بدنه ممکن است بیش از یک سال زمان ببرد. ممکن است رنگ بزنید و قسمتی ایراد داشته باشد و مجبور شوید دوباره انجامش دهید. حین بازسازی ممکن است بعضی قطعات بهراحتی پیدا نشوند و باید سفارش بدهیم در داخل آن را بسازند یا از خارج کشور برای ما بفرستند. با توجه به محدودیتهای واردات، آن قسمت مشکلات خاص خودش را دارد. این وسط معطلیهایی هم که پیش میآید باعث میشود تعمیرکار به اصطلاح کار از دستش در برود و باز دوباره ارتباط گرفتن با کار کردن روی آن خودرو زمان میبرد.»
از کنار هر خودرو 30 تا 40 نفر نان میخورند
حمیدرضا در مجموعه خودش 11 نفر پرسنل دارد. نقاش، صافکار، پولیش و دیتیلینگ و فنی. او میگوید: «از وقتی تصمیم به بازسازی گرفته میشود تا وقتی فرایند تمام شود حداقل 30 تا 40 نفر از کنار تعمیر آن خودرو نان میخورند. شما حساب کنید از خودروبری که خودرو را میآورد تحویل تعمیرگاه میدهد تا لوازم فروش و وارد کننده لوازم و سازندگان قطعات و رنگ، همه سهمی از این اتفاق دارند. این جا در تعمیرگاه هم که افراد مختلفی روی یک خودرو در طول مدتی که این جاست، کار میکنند. ضمنا یک نفر تماموقت نمیتواند روی یک خودرو کار کند چون از آن زده میشود. بعضی خودروها هستند که پیچ به پیچ باید تعویض شوند و ممکن است مدتی گیر یک پیچ جزئی بمانیم».
هنرمندان ماهری در ترمیم قطعات
قدیمی داریم
«بازسازی در ایران خیلی تخصصی و خوب انجام میشود حتی میتوانم بگویم نظیر آن در خارج کشور خیلی کم پیدا میشود. علت مشخصی هم دارد. در خیلی از کشورهای خارجی لوازم به راحتی و وفور پیدا میشود. بنابراین اگر قطعهای مشکل داشته باشد، راحت آن را عوض میکنند اما این جا به علت محدودیت واردات و نبودن قطعه، مجبور هستیم آن سفارش را تولید کنیم. البته قطعاتی از گذشته ماندهاند اما تقریبا تمام شدهاند و اغلب مجبور به سفارش برای ساختشان هستیم. خدا را شکر در همین شهر خودمان سازندگان قطعات خودروی خوبی داریم. مثلا با اطمینان میگویم بهترین زه ساز ایران در شهر خودمان کار میکند. این هنرمند هر قطعه ای را که بخواهید، با قیمتی بسیار کمتر از آن چه وارد کردنش هزینه میبرد، میسازد. زه البته قیمتی ندارد اما چون بسیار حساس است، جابه جایی آن حتی به صورت پروازی هم خیلی دقت میخواهد و گران درمیآید. در نظر بگیرید زه رکاب خودرو حدود 3 متر طولش است، این زه اگر حین جابه جایی مشکلی برایش پیش بیاید کاربردش را از دست میدهد. یا به عنوان مثال داشبورد و شیشه در اصفهان خیلی ماهرانه ساخته یا تعمیر میشود. تشکدوزهای خیلی خوبی داریم که صندلیهای خودروهای کلاسیک را خیلی خوب میتوانند احیا کنند یا شبیه آن را بسازند.»
خودروی شوماخر ایران هم
این جاست
حمیدرضا بین حرفهایش به خودروی بی ام و 2002 که هماکنون مشغول تعمیرش هستند، اشاره میکند. این خودرو متعلق به بیوک جدیری ملقب به شوماخر ایران است. مرد باتجربه و پابه سن گذاشتهای که از نوجوانی شرکت در مسابقات اتومبیلرانی را شروع کرده و دهههای زیادی از زندگیاش مسابقه داده است. او درباره همین بی ام و 2002 خودش که سالهاست آن را دارد، پیش از این در گفتوگویی اظهار کرده بود: «این بامو ۲۰۰۲ دیگر به نماد من تبدیل شده است. وجب به وجبش را میشناسم و زمانیکه دیگر در این عرصه نباشم این خودرو و تمام کاپهایم را تقدیم موزه خواهم کرد. این بامو برای من چیز دیگری است. پس از تجربه ۳۰۰ مسابقه و کسب بیش از ۱۰۰ کاپ همچنان بدون رنگ باقی مانده است». حمیدرضا درباره حضور خودروهای کلاسیک در مسابقات اتومبیلرانی میگوید: «الان به دلیل مصرف بالا و گران بودن لوازم، شرکت این خودروهای قدیمی در مسابقه اتومبیلرانی توجیهی ندارد. بیشتر خودروهای سبک برای مسابقات استفاده میشود. آلیاژ پیستون به درد این کار میخورد البته در بعضی مسابقات همین اتاقهای کلاسیک را با موتور جدید استفاده میکنند. من خودم الان علاقهای به شرکت در مسابقه ندارم. زمانی دوست داشتم خودروی مورد علاقه خودم را برای مسابقه بسازم اما آنقدر گرفتاری و مشغولیت دارم که دیگر وقت فکر کردن به آن را ندارم.»
این خودروها مشکل
معاینه فنی ندارند
حضور خودروهایی که از دل تاریخ آمدهاند در خیابانها و در بین سایر خودروها میتواند مشکلات خودش را داشته باشد. حمیدرضا در این باره میگوید: «ممکن است برای استفاده از آنها در تابستان و در ترافیکهای سنگین مشکلاتی وجود داشته باشد. بعضیشان طول و عرض بلندتری نسبت به خودروهای امروزی دارند که کمی مهارت بیشتری در رانندگی میخواهد. البته اگر خودرو سالم باشد از کولر هم میشود استفاده کرد. خود من به طور روزمره از این خودروها استفاده میکنم و خیلی هم لذت میبرم. باید عشق سوار شدن آنها را داشته باشید تا بدانید از چه لذتی حرف میزنم. کلا بنز استهلاک و خرابیاش کمتر است. بی ام و کمی سختتر است چون مکانیکش کمتر است. خودروهای آمریکایی هم به دلیل تعداد زیاد سیلندر دردسرهای خودشان را دارند چون حرارتشان بیشتر است. خودروهای بنز از دهه 80 به بعد انژکتوری هستند و از این نظر با خودروهای روز تفاوت زیادی ندارند. این خودروها از نظر معاینه فنی مانند بقیه مجوز میگیرند البته به شرطی که دودزا نباشند. البته با توجه به این که معمولا بالای 40 سال و تا حدود 55 سال از قدمتشان میگذرد، ملاحظات خاص خودشان را دارند.»
دهه هفتادیها مشتریمان شدهاند
«تا چند سال پیش معمولا افراد بالای 50 سال خودروی کلاسیک خارجی داشتند اما در سالهای اخیر توجه بسیاری به این خودروها شده است و افراد خاصی این خودروها را خریداری کردهاند که البته طبیعتا قشر پولدار هستند چون قیمت هر کدام حدود 3 تا 4 میلیارد تومان است و مثلا یک قطعه سپر آن ممکن است حدود 80 میلیون تومان هزینه داشته باشد؛ البته این افراد هم میتوانند خودروهای روز و گرانقیمت سوار شوند اما به خاطر عشق و علاقه خاصشان به سمت این خودروها میآیند». حین عکاسی ما، جوانی با خودروی بنز کلاسیکش جلوی تعمیرگاه میایستد. چند دقیقهای با او همکلام میشوم. اسمش کامیار است و فقط 23 سال دارد. او به بنز کلاسیکش اشاره میکند و میگوید: «این اتومبیل را سال 98 حدود 80 میلیون تومان برایش هزینه کردم و بازسازی شد. الان هم ماهی دو سه بار نهایتا بیرون میآورم و تا حالا فقط یک بار با آن جاده رفتهام. این یک علاقه است دیگر و شاید هر کسی درکش نکند. چند بار هم با آن تصادف کردهام. (با خنده) پس از یکی از تصادفها به آقا حمیدرضا گفتم دو سه کیلو از رنگ خودرویم کنار بگذارد چون احتمالا باز لازم میشود!»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور در ادامه سفرهای استانی صبح جمعه ای خود و پس از سفر به چهار استان، روز گذشته وارد یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمدشد؛ از سد در حال ساخت تنگ سرخ بازدید کرد، پای درد دل کارگران و کارخانه داران نشست، به سراغ شهر زلزله زده سی سخت رفت و در بخشی از سفر خود مهمان تعدادی از عشایر این استان شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، آیتا...سید ابراهیم رئیسی در ابتدای ورود خود به این استان، تاکید کرد که کهگیلویه و بویراحمد ظرفیتهای اقتصادی بسیار خوبی دارد و یادآور شد که هدف از سفرهای استانی حل مشکلات و مسائل مردم است که قبل از سفر بررسی و شناسایی شده است. رئیس قوه مجریه در حاشیه بازدید از سد تنگ سرخ پای درد دل کارگران این پروژه نیز نشست و در خصوص تأخیر در پرداخت حقوق و مزایای آنان گفت: «حتماً به مسئولان تذکر می دهم و تأکید میکنم که اجازه ندهند هیچ حقی از شما کارگران عزیز ضایع شود. حتماً به دنبال ایجاد چارچوبی خواهیم بود تا حقی از هیچ کارگری در هیچ نقطهای از کشور ضایع نشود.» سیدابراهیم رئیسی در ادامه برنامههای سفر به استان کهگیلویه و بویراحمد در جمع گروهی از عشایر بویراحمدی در تنگه گرگو حضور یافت و بدون واسطه و رو در رو با آنان گفت وگو کرد. همچنین وی به استاندار کهگیلویه و بویراحمد دستور داد در کوتاهترین زمان ممکن و در روزهای آینده جلسات و نشستهایی با عشایر برگزار و مشکلات آنان را در حضور خودشان بررسی کند و آن دسته از مشکلات که در خود استان قابل حل و فصل است، به سرعت حل شود و مشکلاتی که نیاز به تصمیمگیری دولت دارد نیز به هیئت دولت ارائه شود.» دیدار رئیسی با عشایر اما با یک حاشیه جالب هم همراه شد؛ رئیسی در بدو ورود به منطقه استقرار عشایر، مانع از اقدام یکی از خانوادههای عشایر برای سر بریدن گوسفند قربانی شد و با قدردانی از ابراز محبت آنان با حضور در چادر این خانواده پای سخنان شان نشست. سفر یک روزه رئیس جمهور به همین جا ختم نشد و در نشست با نخبگان، علما، خانواده شهدا و ایثارگران و اقشار مردم کهگیلویه و بویراحمد در یاسوج حاضر شد و ازتوجه به روستاها و مناطق محروم و احیای جهاد سازندگی سخن گفت: «روستاها ظرفیت های اقتصادی و تولیدی زیادی دارند که اگر فعال شود، شاهد توقف روند مهاجرت روستاییان به شهرها خواهیم بود. دولت سیزدهم در راستای ایجاد سازوکاری مناسب برای تحول در روستاها، به زودی جهاد سازندگی را با محوریت سامان دادن به انگیزه ها و عزم و اراده جهادی جوانان مخلص و کارآمد کشور، احیا خواهد کرد.» رئیس جمهور از منطقه زلزله زده سی سخت واقع در ۳۵ کیلومتری شمال غربی یاسوج هم بازدید کرد و از روند بازسازی بخش های آسیب دیده این منطقه مطلع شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.