


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بیشتر ما به دنبال جذاب بودن هستیم. حال میتواند این جذابیت برای جلب نظر فرد مورد علاقه برای ازدواج یا همسرمان بعد از متاهلشدن باشد یا به لحاظ اجتماعی و کاری. باید توجه داشته باشیم که ملاکها و معیارهای جذابیت از نظر افراد مختلف باهم متفاوت است به این معنی که معیارهای جذابیت از نظر خانمها و آقایان اغلب تفاوت اساسی با یکدیگر دارند. بارها و بهخصوص در شبکههایاجتماعی دیدهاید که درباره تعدادی از دخترکُشترین ویژگیهای مردانه نوشتهاند که همهشان به ظاهر افراد برمیگردد، از بدن فیت و برجستهبودن رگ دستها بگیرید تا ته ریش و ... . اما افتادن در چنین دامی، چه آسیبهایی خواهد داشت؟
راز جذابیت یک مرد چیست؟
هر مردی که در آستانه ازدواج است و به خواستگاری میرود یا تازه ازدواج کرده و در ماههای ابتدایی زندگیمشترک به سر می برد، جلب توجه نظر طرفمقابل برایش اهمیت زیادی دارد. خیلی از مردان تصور میکنند داشتن هیکل عضلانی و نوعی خاصی از مدل مو یا ریش میتواند همسرشان را به سمتشان جذب کند؛ در صورتیکه این تصور کاملا اشتباه است و تقریبا هیچ خانمی فقط عاشق هیکل ورزشکاری، بدن فیت، رگ و عضله هیچ مردی نخواهد شد! هرچند نمیتوان گفت که زیباییهای ظاهری اصلا اهمیت ندارد اما جذابیتهای ظاهری در مقابل سخاوتمندی و ایثارگری مردان حرفی برای گفتن ندارد. بهطور کلی، مردهایی که درگیر چنین مسائل ظاهری میشوند، نشاندهنده نداشتن بلوغ فکری و روانی آنهاست که تاثیراتش را به مرور در زندگیشان هم نشان خواهد داد.
آراستگی آری اما تیپهای نمایشی نه
شاید موضوع کمی پیچیده به نظر برسد اما برای جذابیت بهتر است زیر ساختهای لازم را در خود ایجاد کنید. در این حالت احساس اطمینان بیشتری به زنان دست میدهد. برای جلب توجه همسرتان نیازی نیست لباس برند بر تن داشته باشید، عطر چند میلیونی استفاده کنید، یا ویژگی هایی را که در فضای مجازی با اغراق زیاد روی آن مانور داده می شود داشته باشید ؛ بلکه کافی است مرد خوبی باشید وآراستگی لازم را داشته باشید و نیازی به تیپ های نمایشی نیست .
معیارهای جذابیت مردان از نظر خانمها
شاید بپرسید که یک شوهر خوب از نظر همسرش باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا جذابتر بهنظر برسد؟ معیارهای جذابیت مردان برای زنان میتواند شامل چند مورد باشد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
داشتن کنترل روی خود| اگر میخواهید همسرتان جذب شما شود، سعی کنید فقط و فقط خود واقعیتان باشید و هیچگاه تظاهر به چیزی که نیستید، نکنید. یک خواستگار یا شوهر محترم باید همیشه به گونهای رفتار کند که نه تنها طرفمقابل که اطرافیان هم احساس کنند او نسبت به تمام حرکات و رفتارهایش آگاهی دارد. زنان مردان قدرتمند را از هر نظر دوست دارند زیرا میتوانند به او تکیه کنند.
خودآگاهی| از آن جایی که آگاهی از خود، ما را قادر میکند به طور شفاف نقاط ضعف و قوت خود را ببینیم و به ما اجازه میدهد تا زمان و انرژی بیشتری را صرف انجام کارهایی کنیم که در آن مهارت خوبی داریم این موضوع به نوبه خود باعث افزایش حس اعتمادبهنفس میشود.
داشتن عزتنفس | زمانیکه یک شخص اصالت دارد از خودش نمیترسد. شما میتوانید اصالت را هم در خودتان و هم در دیگران با خصلتهایی از قبیل داشتن درک واقعی از حقیقت، پذیرش خودتان، متفکر بودن، توانایی بیان آزادانه و شفاف احساسات، درک انگیزههای دیگران، داشتن عزتنفس و اعتمادبهنفس تشخیص دهید. زنان عاشق مردانی هستند که اعتماد به نفس بالایی دارند.
تلاش برای ساخت شخصیت سالم| یک مرد جذاب به ظاهر و رفتارش هر دو با هم اهمیت میدهد و از تغییر کردن و رشد کردن نمیترسد. شما به عنوان یک مرد میتوانید از خصلتهای شخصیتی گفتهشده برای کمک به ساخت زندگی استفاده کنید که عاشق آن هستید. پرورش ویژگیهایی مانند شجاعت، تمایل به کسب تجربه و همدلی میتواند در تمام جنبههای شخصی و حرفهای به شما برای جذاب بودن کمک کند. نیازی به آسیب رساندن به خودتان و بدنتان نیست. کاری را انجام دهید که برایتان با معنی است. برای جذب نظر اطرافیان نیازی نیست دست به کارهای عجیب و غریب بزنید بلکه فقط برای ساخت شخصیت و برای افتخار به زندگی مثبت خودتان، باید تلاش کنید.
و چند نکته مهم دیگر
خانم ها دوست دارند شوهرانشان به شخصیت شان احترام بگذارند، متعهد باشند و خیانت نکنند، خوش تیپ و آراسته باشند نه صرفا سیکس پک و فیتنس بلکه به این معنی که بدانند در چه موقعیتی چه لباسی بپوشند و چگونه رفتار کنند. بسیاری از باورهای اشتباه درباره مردان جذاب که توجه به آنها باعث تباهی و هدر رفتن انرژی یک مرد خواهد شد، ریشههای مختلفی دارد که یکی از آنها، شبکههای اجتماعی است و افراد باید با نگاه اصولی به چنین اطلاعاتی، در دام آنها نیفتند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- اعضای باند مخوف معروف به «خون آشام گوشواره دار» که خودروهای رانندگان مسافرکش را در مشهد با تهدید سلاح و قمه به سرقت می بردند در حالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدند که تاکنون به چندین فقره گوشی قاپی با خودروهای سرقتی نیز اعتراف کرده اند.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی، روز گذشته در تشریح ماجرای وحشت آفرینی های باند مخوف معروف به «خون آشام گوشواره دار» به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: بهمن گذشته سرقت های خودرو از رانندگان مسافرکش شهری در حالی شکل سریالی به خود گرفت که رانندگان وحشت زده از دزدان خطرناکی سخن می گفتند که سلاح کلت کمری در دست داشتند و با ماسکی عجیب که تصویر دندانهای موجودی به نام «خون آشام» روی آن نقش بسته بود، چهره خود را پوشانده بودند. سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده افزود: مال باختگان که همه آن ها به یک شیوه خودروی خود را از دست داده بودند، به دو گوشواره ای هم اشاره می کردند که در گوش سرکرده باند بود و تصاویر خالکوبی های زیادی نیز روی دست و حتی لاله گوشش داشت.
وی با اشاره به آغاز بررسی های کارشناسی این پرونده با توجه به وحشت آفرینی های آنان در بین رانندگان مسافرکش شهری اضافه کرد: با تجمیع پرونده های مذکور در اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، تحلیل های مقدماتی با تمرکز بر سرقت های مسلحانه خطرناک زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) شروع شد و دامنه این بررسی ها به منطقه قاسم آباد و خواجه ربیع کشید چرا که طبق اظهارات رانندگان مال باخته، آنان 3 جوان را که یکی از آنان مسن تر بود از ابتدای بولوار شاهد در بزرگراه پیامبر اعظم (ص) به مقصد انتهای خواجه ربیع و به صورت دربستی سوار کرده بودند اما در مناطق بولوار مهر مادر یا بهمن منطقه خواجه ربیع زمانی که به نقطه ای خلوت رسیده اند، ناگهان لوله سلاح کلت را روی شقیقه خود احساس کرده اند و مسافران در حالی که خود را بی رحم و خطرناک جلوه می دادند، آن ها را از داخل خودرو بیرون انداخته و خودرو را به همراه گوشی تلفن و دیگر اموال به سرقت برده اند!
مقام ارشد پلیس آگاهی خراسان رضوی ادامه داد: اگرچه خودروهای مذکور چند روز بعد در منطقه قاسم آباد کشف می شدند در حالی که قطعات و لوازم قابل فروش آن ها به سرقت رفته بود اما وحشت آفرینی های اعضای این باند که دیگر «خون آشام گوشواره دار» لقب گرفته بودند، پلیس را با یک پرونده مهم روبه رو کرد. به همین دلیل هم گروه ویژهای از کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت های مسلحانه به سرپرستی سرهنگ «وحید حمیدفر» وارد عمل شدند و در اولین مرحله از اقدامات پلیسی، مشخصات اعضای این باند را به همراه شماره پلاک خودروهای سرقتی در حالی به همه مراکز انتظامی اعلام کردند که خودروی پراید 111 دیگری اواخر بهمن گذشته و با همین شگرد مورد دستبرد اعضای باند «خون آشام گوشواره دار» قرار گرفته بود.
سرهنگ کارآگاه شفیع زاده تصریح کرد: از سوی دیگر رصدهای اطلاعاتی درباره نوع پوشش، لهجه و مشخصات ظاهری تبهکاران مسافرنما زیر ذره بین تحقیقات رفت و کارآگاهان بازبینی دوربین های ترافیکی را نیز در دستور کار قرار دادند.
وی گفت: در همین حال بود که یکی از گشت های انتظامی کلانتری قاسم آباد، با خودروی پراید 111 روبه رو شد که مشخصات آن در سیستم اطلاعاتی فرماندهی به ثبت رسیده بود. بنابراین نیروهای انتظامی خودروی مذکور را متوقف و راننده 35 ساله آن را در حالی دستگیر کردند که مشخص شد وی «مصطفی – ث» نام دارد و از متهمان تحت تعقیب است.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با اشاره به انتقال بی درنگ متهم مذکور به پلیس آگاهی خاطرنشان کرد: با کشف لوازم و ابزار سرقت از داخل کوله پشتی متهم، مشخص شد که وی از اعضای باند مخوف معروف به «خون آشام گوشواره دار» است به همین دلیل بلافاصله هماهنگی های قضایی با قاضی خدابنده (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) صورت گرفت و بازجویی های تخصصی از وی آغاز شد.
این مقام با تجربه انتظامی تاکید کرد: با اعترافات وی مخفیگاه سرکرده و عضو دیگر باند در منطقه قاسم آباد و بولوار توس لو رفت و بدین ترتیب افسران عملیاتی دایره مبارزه با سرقت مسلحانه آگاهی، با رعایت موارد امنیتی وارد عمل شدند چرا که همه مال باختگان وجود سلاح کلت کمری و قمه را در دست تبهکاران مسافرنما گزارش داده بودند.
سرهنگ جواد شفیع زاده گفت: سوم اسفند، کارآگاهان پلیس آگاهی در حالی مخفیگاه سرکرده باند در بولوار شاهد را به محاصره درآوردند که او در منزل مسکونی حضور نداشت اما ردزنی های اطلاعاتی نشان داد که وی در حال بازگشت به مخفیگاه است بنابراین نیروهای عملیاتی در پوشش نامحسوس قرار گرفتند و هنگامی که وی وارد کمین شد، بلافاصله به محاصره او پرداختند اما سرکرده باند مذکور که در یک لحظه متوجه حضور پلیس شده بود، تلاش کرد به کوچه های اطراف بگریزد که در نهایت با چند فن دفاع شخصی درحالی زمین گیر شد که اسلحه کلت وی نیز به کمرش بسته شده بود.
کارآگاه ارشد پلیس افزود: اگرچه در همان بررسی های مقدماتی مشخص شد که سلاح کلت قلابی است اما وی بی درنگ به مقر انتظامی انتقال یافت و دامنه عملیات به اطراف میدان معراج مشهد در بولوار توس کشید و بدین ترتیب سومین عضو باند هم در یک عملیات ضربتی و هماهنگ به دام افتاد.
کارآگاه شفیع زاده همچنین به سوابق کیفری اعضای این باند خطرناک اشاره کرد و گفت: همه متهمان دارای سابقه سرقت هستند و تاکنون به تعدادی از سرقت های مسلحانه اعتراف کرده اند که بررسی های پلیسی درباره ادعاهای آنان ادامه دارد اما تحقیقات و بازجویی های تخصصی از آنان نشان داد که آن ها با استفاده از یکی از خودروهای پراید سرقتی مرتکب جرایمی مانند گوشی قاپی نیز شده اند که تاکنون به گوشی قاپی از یک مرد و یک خانم اعتراف کرده اند. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با تاکید بر این که پرونده مذکور در شعبه 616 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد زیر نظر قاضی محمودی رسیدگی می شود، خاطرنشان کرد: اعضای باند، قطعات و لوازم خودروها را در جمعه بازار انتهای بولوار رسالت به بهای ناچیزی می فروختند و مدعی هستند که اسلحه کلت قلابی را هم از همان مکان خریداری کرده اند. این درحالی است که یکی از خودروهای سرقتی نیز بر اثر تصادف دچار خسارت های سنگینی شده و متهمان ادعا می کنند خودرو با تیر برق برخورد کرده است. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، تحقیقات بیشتر درباره کشف جرایم احتمالی دیگر اعضای این باند مخوف توسط شیدایی (افسر پرونده) همچنان ادامه دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تیم ملی بعد از جامجهانی سرمربی ندارد و در این بین فقط گمانهزنیهایی مطرح میشود که دل هواداران فوتبال را خالی میکند و اسامی مطرح میشوند که حتی سرسختترین مخالفان کیروش را مُجاب میکند آرزو کنند کاش به جای این چهرهها با کارنامههای گاه متوسط، همان مربی پرتغالی با همه ضعفهای فنی و شخصیتی ماندگار میشد. واقعیت این است که فوتبال در کشور ما مثل همه دنیا محبوب است و از قضا شاید محبوبیتش بیشتر نباشد، اما کارکردش به دلایل زیادی پررنگتراست. آدمهای مختلف از نسلها، طبقات اجتماعی و اقتصادی مختلف، با دیدگاههای سیاسی و فرهنگی متفاوت، حول کمتر پدیدهای مثل فوتبال گرد هم جمع میشوند و کمتر بهانهای میتواند همزمان همه آنها را خوشحال کند که آخرین نمونه اش نشاطی بود که پیروزی برابر ولز به ارمغان آورد .برای همین در شرایط این روزها، بیشتر از هر زمان دیگری به معجزه فوتبال برای نشاط مردم، ایجاد هویت مشترک بین آنها و حال خوب نیازمندیم تا آدمها بهانه جالبی برای صحبت کردن، برای همدلی و برای هویت داشتن ذیل اتفاقی به نام شادی از موفقیت تیم ملی، داشته باشند. اما لیگ برترمان که بهجای فوتبال، تبدیل به لیگ بیانیهنویسی و شکوائیه علیه دیگر تیمها و داوری شده، نبود حداقل امکانات مثل چمن مناسب، فیلم برداری با استاندارد جهانی، موفق نبودن تیمها در لیگ قهرمانان آسیا ، نبود کمک داور ویدئویی و... باعث شده لیگ برتر جذابیت لازم را نداشته باشد و کارکرد فوتبال در سطح ملی، برای تزریق هیجان و نشاط به جامعه بیشتر و حساستر شود. افسوس در این وضعیت ماههاست تیم ملی بلاتکلیف است و سرمربی ندارد. به نظر میرسد گزینههای خارجی صرفاً مطرح میشود تا ژست مذاکره گرفته شود و احتمال این که سرمربی بعدی داخلی باشد بیشتر از هر زمان دیگری است. اما با این همه حساسیت و اهمیتی که برای تیم ملی قائلیم، این روزها گزینههای داخلی که برای هدایتش مطرح میشود نگرانیهایی را ایجاد میکند. هنوز مشخص نیست این ادعا که از مربیانی مثل قلعهنویی، نکونام، فرکی، تارتار، مجیدی، مطهری و... برنامه گرفته شده تا چه حد صحت دارد؟ اما بهفرض صحت این مذاکرهها، باید به چند نکته توجه کرد. اول این که کارنامه مربیان داخلی و خارجی مشخص است، به صرف یک برنامه ضعیف نمیتوان قید بهترین مربی را زد و به خاطر یک برنامه خوب هم نمیتوان به یک مربی ضعیف اعتماد کرد. وقتی به اسامی مربیان داخلی نگاهی میاندازیم اگر از بحث تحت قرارداد یک باشگاه بودن بیشترشان فاکتور بگیریم، رزومه بیشتر آنها جز یکی دو نفر در حد تیم ملی نیست. اگر بخواهیم تیم ملی را از جامملتها عبور دهیم شاید بتوان به یک مربی متوسط اعتماد کرد؛ اما واقعیت این است که فوتبال ما نیاز به تغییر نسل جدی دارد، به اینکه بازیکنانی با نظر سرمربی ساخته شوند و سالها کنار هم بازی کنند تا لااقل خیالمان از چهار سال بعدی و جامجهانی راحت باشد. با این اوصاف چند گزینه موجود داخلی و خارجی به دلیل سن بالا، نداشتن ایدههای تازه و کارنامهشان که عمدتاً در باشگاههای متمول مصرفکننده بودند تا بازیکنساز بهراحتی حذف میشوند. تنها گزینه محتمل و جوان که جسارت تغییر نسل، ارائه فوتبال تماشاگرپسند و... را دارد فرهاد مجیدی است که با یک باشگاه خارجی قرارداد دارد و طوری نیست که با پادرمیانی فدراسیون مشکل قراردادش حل شود. به نظر طرح نام مجیدی بیشتر بازی با نامهاست تا بعداً ادعا شود از چند مربی برنامه گرفته شده و سکان تیم به بهترین فرد سپرده شده است. جواد نکونام هم مربی جوانی است که با فوتبال غیرمالکانه، مبتنی بر ضدحمله، فیزیکی و به سبک کیروش البته نه به همان خوبی در لیگ نتیجه گرفته ،اما واقعیت این است اگر بخواهیم حالوهوای تازهای به فوتبالمان تزریق کنیم بهتر است حالا که از خود کیروش عبور کردیم سراغ نسخهای از او نباشیم. بهعلاوه اینکه جواد به تازگی حواشی زیادی داشته که نمیتواند او را در قامت سرمربی تیمملی مطرح کند. در این شرایط عجیب نیست فوتبالدوستان نگران شرایط تیمملی باشند. تاخیر در انتخاب سرمربی، حالا به گزینههای ضعیفی ختم شده که عملاً نمیتوانند انتظار مردم را برآورده و کارکرد هویتبخش و اثرگذار فوتبال را در جامعه پیاده کنند. هر شکست فوتبالی، برای مردم ما که فوتبال جای برخی از نداشتهها را برایشان پر کرده موجی از ناراحتی را فراهم میکند و هر موفقیت میتواند موجی از حس خوب را به جامعه تزریق کند. باید صبر کنیم و ببینیم انتخاب سرمربی بهکجا ختم میشود و پیامدش حال خوب فوتبال است یا دلزدگی بیشتر از این ورزش؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

قمار هوایی هیثم
یورونیوز:در یک اقدام تاریخی عمان حریم هوایی خود را به روی هواپیماهای اسرائیلی باز کرد
وزیر خارجه رژیم صهیونیستی از سلطان هیثم بن طارق السعید برای باز کردن حریم هوایی عمان به روی خطوط هوایی اسرائیل تشکر کرد. به این ترتیب هواپیماهای اسرائیلی میتوانند در مسیرهای کوتاهتری به مقصد آسیا پرواز کنند.به نوشته یورونیوز،سازمان هوانوردی غیر نظامی عمان در توئیتی بدون اشاره مستقیم به اسرائیل، اعلام کرد: «حریم هوایی سلطنتی برای همه ناوهایی که الزامات این سازمان را برای پرواز بر فراز آسمان آن رعایت میکنند باز است.»در پی این خبر الی کوهن، وزیر خارجه اسرائیل با تایید میانجی گریهای آمریکا برای باز شدن حریم هوایی عمان به روی هواپیماهای اسرائیلی گفت: «این یک تصمیم تاریخی و مهم برای اقتصاد اسرائیل و مسافران اسرائیلی است.» عمان در حالی به هواپیماهای اسرائیلی اجازه پرواز بر حریم هوایی خود را داده است که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده بود که ممکن است یک کریدور هوایی عربستان برای ناوهای اسرائیلی ایجاد شود.گشوده شدن مسیر هوایی عمان به روی هواپیماهای اسرائیلی برای صهیونیستها از اهمیت بالایی برخوردار است. رژیم صهیونیستی تعاملات گستردهای با کشورهای جنوب و شرق آسیا به ویژه هند و چین دارد، بنابراین روزانه چندین سفر هوایی از تلآویو به آسیا انجام میشود و به همین دلیل مقامات اسرائیل سعی دارند از فاصله زمانی و در کنار آن هزینههای سفر بکاهند. علاوه بر این، هواپیماهای اسرائیلی برای تردد به شرق آسیا مجبور هستند از منتهیالیه مرزهای هوایی امارات که در نزدیکی تنگه هرمز قرار دارد عبور کنند و به دلیل نزدیکی این منطقه به مرزهای آبی ایران، میتواند برای صهیونیست ها خطرناک باشد. باتوجه به این که سطح تنش ها بین ایران و رژیم صهیونیستی هر روز در حال افزایش است، مقامات تلآویو از امنیت تجارت هوایی خود در مسیر خلیج فارس نگران اند. اسرائیلیها برای این که بتوانند با خیال راحت و بدون هیچ گونه هراسی به شرق آسیا سفر کنند به مساعدت عمان نیاز دارند تا کریدور هوایی از سرزمین های اشغالی تا شرق آسیا را تکمیل کنند و در کوتاه ترین زمان ممکن سفرهای خود را انجام دهند.جدای از تلاش صهیونیست ها برای گرفتن مجوز عبور از مسیر هوایی عمان ، در پس این تحرکات دیپلماتیک، اهداف دیگری نهفته است که برای اسرائیل بسیار حائز اهمیت است. مسلم است که رژیم صهیونیستی در سال های اخیر هر گونه برقراری روابط با کشورهای عربی را در امتداد پروژه عادیسازی میداند و به همین دلیل عمان نیز بخشی از این برنامه است تا این کشور را هم به اردوگاه خود وارد کند.گرچه دولت عمان بارها گفته که سومین کشور خلیج فارس نخواهد بود که روابط خود را با اسرائیل عادی سازی میکند و هر گونه تعامل با این رژیم را به ایجاد راهکار تشکیل دو دولتی در سرزمین های اشغالی مشروط کرده، اما صهیونیست ها ناامید نشده اند و همچنان به تلاش های بیوقفه خود برای جلب نظر مقامات مسقط ادامه میدهند. صهیونیست ها سعی دارند با ابتکار استفاده از مسیرهای هوایی پلی به مسیر عادی سازی بزنند، زیرا عبور هواپیماهای اسرائیلی از حریم هوایی عمان و هر از گاهی توقف کوتاه مدت به بهانه سوختگیری میتواند مقدمهای برای تعاملات بیشتر و در نهایت عادی سازی در آینده باشد. طی سال های اخیر مقامات تلآویو بارها مدعی شدهاند که عمان کشور بعدی عربی خواهد بود که به توافق نامه سازش میپیوندد. به نظر می رسد اقدام اخیر عمان را باید نوعی قمار سیاسی برای مقامات این کشور دانست.قماری که با توجه به نفرت ومخالفت ملت های عرب با رژیم صهیونیستی، می تواند در آینده ای نه چندان دوربه پاشنه آشیل سلطان کشور پادشاهی عمان تبدیل شود .همین چند وقت پیش بود که نمایندگان پارلمان عمان با تصویب قانون تحریمی ضد صهیونیستی، این رژیم را نقره داغ کردند تا نشان دهند که همچنان حامی آرمان فلسطین و قدس شریف هستند.
آخرین جزئیات از سقوط بالگرد و درگذشت معاون حمید سجادی
از وضعیت بحرانی تا شرایط ثابت وزیر ورزش
گروه ورزش/ عصر پنجشنبه حوالی ساعت 17 بود که خبر سقوط بالگرد حامل وزیر ورزش و تیم همراهش در ورزشگاهی در بافت کرمان رسانهای شد؛ حادثهای که حدود ساعت 15:40 و در جریان بازدید حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان از طرحهای ورزشی شهرستان رابُر اتفاق افتاد. به فاصله کوتاهی از انتشار این خبر، اخبار تکمیلی و البته ضدونقیض از سرنوشت مصدومان این حادثه مخابره شد. درنهایت اعلام شد در حادثه سقوط بالگرد حمید سجادی، 18 تا 19 سرنشین حضور داشتند که در همان لحظه وقوع سانحه که بهدلیل نقص فنی بالگرد رخ داد، اسماعیل احمدی مدیرکل حوزه ریاست وزارت ورزش و جوانان و مشاور وزیر ورزش به دلیل شدت جراحات، جان به جانآفرین تسلیم کرده است.
نگرانی بابت شرایط جسمانی وزیر ورزش
بیخبری از شرایط جسمانی وزیر ورزش و دیگر مصدومان بهخصوص بعد از انتشار ویدئوهایی از نخستین دقایق سقوط، موج نگرانیها را به شدت بالا برد، به ویژه آنکه اعلام شد سطح هوشیاری سجادی به عدد 7 رسیده و حال عمومی وی وخیم است و دچار ضربه مغزی شده. سپس گفته شد علاوه بر سجادی، حمید ستودهنژاد مدیرکل ورزش و جوانان آذربایجان شرقی نیز دچار ضربه مغزی و علی جوادی مدیرکل ورزش و جوانان استان تهران هم با ضایعه نخاعی مواجه شده است. متعاقب این اخبار و با وخیم اعلام شدن حال میثم پاریزی مدیرکل ورزش و جوانان استان کرمان، اعلام شد سجادی به همراه ستودهنژاد و پاریزی به بیمارستان باهنر کرمان منتقل شدهاند. با منتشر شدن فهرست مصدومان مشخص شد این حادثه 17 مصدوم و یک فوتی داشته است؛ حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان (ضربه به سر و شکستگی دنده)، صمدا... محمدی نماینده مردم بافت، رابر و ارزوئیه در مجلس، میثم پاریزی مدیرکل ورزش و جوانان استان کرمان (شکستگی دنده راست)، علی بیگزاده معاون استاندار کرمان (ضربه به کمر)، محسن معتمدکیا مدیرکل روابط عمومی وزارت ورزش (درمان سرپایی)، ایمان روحانی کارمند روابط عمومی (درمان سرپایی)، زهرا برفره عکاس (ضربه به سینه)، حسن قاسمیراینی (درمان سرپایی)، علی جوادی مدیرکل ورزش و جوانان استان تهران (ضربه به کمر و ضایعه نخاعی)، طیبه هادیخان خبرنگار (درمان سرپایی)، رضا رضاخانی (ضربه به سر)، حبیبا... ستوده (ضربه به کمر، هدتروما و هوشیاری ۶)، محمدرضا پشتونفر کارمند روابط عمومی (شکستگی دست)، علیرضا پورسلمانی مدیرکل ورزش و جوانان استان یزد، محمدرضا محمودی مهندس پرواز، علی انصاری خلبان (شکستگی دست)، غلامرضا سعادت خبرنگار و اسماعیل احمدی مشاور وزیر ورزش (فوت بر اثر شدت جراحات).
انتشار اخبار ضدونقیض
انتشار اخبار ضدونقیض درحالی تا واپسین ساعات پنجشنبه ادامه داشت که ابتدا اعلام شد سجادی برای انجام عمل جراحی مغز به اتاق عمل رفته اما ساعاتی بعد محمد صابری رئیس اورژانس کرمان گفت: «بررسیهای تخصصی نشان میدهد وزیر ورزش خونریزی مختصر مغزی دارد که براساس نظر متخصصان نیاز به جراحی ندارد اما نیازمند بستری در بخش مراقبتهای ویژه است.» درنهایت صبح روز جمعه، پنجم اسفند، خبرهای تکمیلی از سوی مسئولان اورژانس کرمان و البته رئیس دانشگاه پزشکی استان مخابره شد. ابتدا صابری در گفتوگو با شبکه خبر اعلام کرد، از ۱۸ مصدومی که به بیمارستان باهنر منتقل شدند، ۲ مصدوم با حال عمومی خوب ترخیص شدند. مدیرکل استان یزد هم ترخیص شده اما ۱۵ مصدوم دیگر بستری و تحت درمان هستند. بعد از تکذیب ضایعه نخاعی جوادی، صابری چنین اعلام کرد: «خوشبختانه علی جوادی مدیرکل استان تهران و حبیب ستوده، مدیرکل آذربایجان شرقی که شب حادثه سطح هوشیاری پایینی داشتند، هوشیاری خود را بهدست آوردند و با سطح هوشیاری ۱۵ صحبت میکردند ولی نیاز به درمان تکمیلی دارند.» اما رئیس اورژانس درخصوص وضعیت حمید سجادی، وزیر ورزش و میثم پاریزی، مدیرکل استان کرمان گفت: «سطح هوشیاری وزیر ورزش و جوانان و مدیرکل استان کرمان حدود ۸ تا ۹ است و همچنان وضعیت شب حادثه را دارند. البته جای نگرانی نیست و امیدواریم بهبودی حاصل شود. دیگر مصدومان که ضربات و شکستگی اندامها، دندهها و تروما داشتند خوشبختانه حال عمومی مساعدی دارند. درخصوص وزیر و مدیرکل کرمان هم جای نگرانی وجود ندارد.» او اما درباره وضعیت صمدا... محمدی نماینده بافق هم بیان کرد: «وی کاملا هوشیار و حالش خوب و فقط دچار شکستگی اندام تحتانی سمت چپ شده است. در مجموع وضعیت او مطلوب است.» درحالی که صابری در اولین ساعات صبح دیروز اعلام کرده بود سطح هوشیاری سجادی بین 8 تا 9 است ولی جای نگرانی نیست؛ عصر دیروز بهرام عین اللهی وزیر بهداشت که به کرمان سفر کرده بود، گفت: «خطر از وزیر ورزش رفع شده؛ 30 درصد ریه او دچار صدمه شده است. حالات جسمی وزیر ورزش و جوانان ناشی از ضربه به سر و ضایعه قفسه سینه ایشان است اما خوشبختانه با رسیدگی فوق تخصصی، علایم حیاتی او کاملا ثابت شده است.» دیروز اما مهدی احمدینژاد رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان شرایط جسمانی پاریزی مدیرکل ورزش و جوانان استان کرمان را بحرانی و خطرناک توصیف کرد.
تشییع پیکر اسماعیل احمدی در گلزار شهدا
پیکر اسماعیل احمدی مدیرکل حوزه وزارتی وزارت ورزش نیز دیروز به تهران رسید و طی مراسمی از فرودگاه مهرآباد به سوی گلزار شهدای تهران تشییع شد. محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور از جمله چهرههای شاخص در این مراسم بود. بر اساس اعلام وزارت ورزش مراسم خاکسپاری، فردا برگزار و زمان و مکان دقیق مراسم متعاقبا اعلام خواهد شد.
1402 را در تلویزیون خوب تحویل بگیرید!
شنیده میشود در صورت موافقت مدیران ارشد رسانه ملی، محمدرضا گلزار اجرای ویژهبرنامه تحویل سال شبکه 3 سیما را بر عهده خواهد گرفت
مصطفی قاسمیان


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مروری بر آمارهای جدید شاپرک از مبادلات بانکی، نشان دهنده رشد کمتر از نرخ تورم مجموع مبلغ تراکنش های بانکی است که می توان آن را به کاهش هزینه کرد مردم به دلیل افت چشمگیر قدرت خرید مرتبط دانست.هفته گذشته اظهارات مدیرعامل شرکت شاپرک خبرساز شد. سید کاظم دهقان؛ مدیر عامل شرکت شاپرک در نشست تخصصی وضعیت پرداخت دیجیتال ایران و جایگاه نوآوری در اکوسیستم پرداخت که در نهمین همایش بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت برگزار شد، اظهار کرد: در طول یک سال مالی گذشته شرکت شاپرک، مجموع تعداد تراکنشها حدود 5/13 درصد رشد داشته است که این عدد در مقابل ۲۲ درصد سال قبل است، این اختلاف ۸ درصدی دلایل مختلفی داشته که بخشی از آن به تحریمها، اصلاح نظام مالیاتی و کاهش سقف تراکنشها برمیگردد. در زمینه مبلغ نیز رشد ۲۵ درصدی داشته ایم که با توجه به تورم کشور منطقی است.به گزارش خراسان، فارغ از تغییرات تعداد تراکنش های بانکی، آمار مبالغ تراکنش های بانکی همواره مورد توجه بوده است. در حقیقت رشد تراکنش های بانکی از حیث مبلغ ناشی از دو متغیر افزایش استفاده از ابزارهای پرداخت الکترونیک و تورم است. این افزایش استفاده از ابزارهای پرداخت الکترونیک خود را در افزایش تعداد تراکنش ها و در نتیجه افزایش مجموع مبالغ تراکنش ها نشان می دهد اما با ثابت فرض کردن رشد تعداد تراکنش های بانکی، رشد مبالغ تراکنش ها تنها یک عامل تاثیرگذار دارد و آن هم تورم است. یعنی انتظار می رود با توجه به افزایش قیمت ها، مبلغ هر تراکنش نسبت به سال قبل به اندازه تورم افزایش یافته باشد. در چنین شرایطی و با وجود رشد 13.5 درصدی میانگین ماهانه تعداد تراکنش ها در 10 ماه امسال نسبت به سال گذشته، میانگین مبالغ تراکنش ها در همین مدت نسبت به سال گذشته کمتر از 21 درصد افزایش یافته است. این مسئله بیش از هر چیز می تواند موید کاهش قدرت خرید باشد. در حقیقت زمانی که مصرف به اندازه تورم افزایش نیافته باشد، اقتصاددانان از این مسئله به کاهش مصرف حقیقی تعبیر می کنند. هر چند در این میان سهم دور زدن مالیات توسط برخی واحدهای صنفی را نیز باید مدنظر قرار داد ولی بخشی از کاهش پرداخت از طریق کارت خوان احتمالا از دیگر ابزارهای شاپرک مثل کارت به کارت جبران شده است و باز هم تحت پوشش آمار شاپرک قرار می گیرد.جزئیات تعداد و مبالغ تراکنش های بانکی سال های اخیر در جدول آمده است:

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یکی از دوستان من دو، سه سالی است که از همسرش جدا شده. حالا چند ماهی میشود با فردی آشنا شده که بهنظرش آدم مناسبی است، امّا برای آنکه ادامه زندگیاش را درکنار او بگذراندیک نگرانی بزرگ دارد؛ دختر 8 سالهاش! دوست من شک دارد کسی که او را برای نقش همسری انتخاب کرده آیا از عهده ایفای نقش پدری برای دخترش برخواهدآمد یا نه. مطمئن نیست دیگران به تصمیماش واکنش خوبی نشان خواهند داد یا سیل سرزنشها در راه است. بهعلاوه، آنقدر درباره زندگی با ناپدری و نامادری، قصههای تلخ و دردناک شنیده که میترسد تجربه دختر خودش هم به سوژه چنین داستانهایی تبدیل شود. این موقعیت، گرچه پیچیده و سخت است اما اصلا نادر نیست. خانواده ترکیبی - که واژه درستتری است از خانواده ناتنی- از ازدواج زوجهایی تشکیل میشود که یکی یا هر دویشان فرزند دارند. در پرونده امروز، دکتر «الناز علوی»، روانشناس به ما میگوید که در خانوادههای ترکیبی چه خبر است و اعضای خانواده چطور میتوانند ازعهده مشکلات ریز و درشتشان بربیایند. اگر قصد دارید با کسی ازدواج کنید که فرزند دارد، اگر بچهدار هستید و میخواهید زندگی تازهای را شروع کنید، اگر در خانواده و اطرافیانتان کسی را با این شرایط سراغ دارید یا اگر همین الان در یک خانواده ترکیبی زندگی میکنید، آنچه در ادامه میآید، برایتان مفید خواهدبود.
چه زمانی برای تشکیل خانواده تازه
مناسب است؟
برای شروع رابطه تازه، چقدر باید از ارتباط قبلی که بهدلیل جدایی یا فوت به پایان رسیدهاست، زمان بگذرد؟ این اولین سوالی است که برای تشکیل یک خانواده ترکیبی باید پاسخ بدهید. دکتر علوی میگوید: «قانون مشخصی وجود ندارد که براساسش زمان تعیین کنیم. باید شرایط را درنظر بگیرید. دلیل ازدواج مجددتان چیست؟ لجبازی با همسر سابق برای آنکه به او ثابت کنید ازدواج بهتری داشتهاید یا زودتر از او توانستهاید تشکیل خانواده بدهید؟ مسائل مالی؟ نگرانی از حرف دیگران؟ اینها دلایل خوبی نیستند. فرد، وقتی برای ازدواج مجدد آماده است که مسئله، نه اجبار بلکه تصمیم شخصی باشد. قدم بعدی این است که ببینید آیا برای بازسازی شناختی و عاطفی بهاندازه کافی به خودتان زمان دادهاید؟ دوران سوگ را طی کردهاید؟ اگر از همسرتان جدا شدهاید، به نقش و سهم خودتان در جدایی فکر کردهاید؟ احساساتی را که بعد از جدایی پیش آمده، چطور تجربه کردهاید؟ چه تغییراتی در خودتان ایجاد کردهاید؟ اگر همه شرایط را درنظر بگیرید، احتمالا زمان خوبی را برای این تصمیم انتخاب میکنید و فرزندتان هم این پیام را دریافت نخواهدکرد - بهویژه وقتی موضوع، فوت یکی از والدین بهدلیل بیماری طولانیمدت باشد - که شما منتظر از دست دادن همسرتان بودهاید تا وارد رابطه جدیدی شوید. ضمنا باید بدانید که ازدواج کردن حق شماست و دیگران اجازه ندارند این حق را از شما بگیرند؛ «یکبار ازدواج کردی، نتیجه چی شد؟ بشین بچهتو بزرگ کن.» خیلیها ممکن است به شما این پیام را بدهند که پدر/مادر فداکار باید خودش را وقف فرزندش کند اما من میخواهم بگویم اتفاقا اگر وارد رابطه سالمی بشوید، والد بهتری برای فرزندتان خواهید بود. البته با چالشهایی مواجه خواهیدشد که قرار است درادامه دربارهشان حرف بزنیم».
تصمیممان به ازدواج را
کی و چطور اعلام کنیم؟
حالا وقتش رسیده که بچه/ بچهها را مطلع کنید. چه کسی این کار را انجام بدهد؟ پدربزرگ/ مادربزرگی که رابطه خوبی با بچه دارد؟ خاله/ دایی؟ نظر دکتر علوی را بخوانید: «والد باید درباره ازدواجش با فرزند/ فرزندانش صحبت کند؛ در محیطی که بچه در آن آرامش دارد و بدون حضور دیگران. اگر بیش از یک فرزند دارید، با هرکدامشان جداگانه صحبت کنید چون نحوه بیان شما متناسب با سن و جنسیت بچهها فرق خواهدکرد. پذیرش این موضوع برای فرزندتان سخت خواهدبود بهویژه اگر ارتباط خوبی با والدِ از دست رفته داشته باشد و در دوران بلوغ باشد. اگر فرزند شما زیر 5 سال دارد، اصلا به او نگویید «میخوام یک مامان جدید برات بیارم.» یا «تو هم قراره بابا داشتهباشی.» بگویید که تصمیم به ازدواج دارید و او را مطمئن کنید که قرار نیست شما و محبت والد اصلیاش را از دست بدهد. برای مثال «من میخوام ازدواج کنم. خیالت راحت باشه که همیشه دوستت دارم. بابا/ مامان [والدی که با بچه زندگی نمیکند] هم همیشه بابا/ مامان تو میمونه و دوستت داره.» نکته مهم این است که درباره پدر/ مادرخوانده، لفظ پدر و مادر را به کار نبریم. متناسب با سن بچه و شرایط فرهنگی، میتوانیم به او پیشنهاد کنیم پدر/مادرخوانده را با اسم، همراه با پسوند «جان»، «خانم» یا «آقا» صدا کند. بچهها در این دوره سنی، تا مدتها بعد از جدایی والدین، ممکن است همچنان امیدوار به برگشتن آنها به یکدیگر باشند. پس طبیعی است که خبر ازدواج شما آنها را ناامید کند و مثلا بشنوید «پس مامان چی؟» واکنش درست میتواند چنین چیزی باشد
«عزیزم متوجه سوالت نشدم. من و مامان یکساله از هم جدا شدیم. من پدر تو هستم، مامان هم مادرت ولی ما دیگه با هم زندگی نمیکنیم.» این توضیحات لازم است تا بچه، پدرخوانده/مادرخوانده را مقصر برنگشتن والدینش به یکدیگر نداند».
ابهامات بچهها را چطور برطرف کنیم؟
صرف اعلام خبر، کافی نیست. شما باید درباره همه چیزهایی که ممکن است بچه را نگران کند، با او حرف بزنید. مثلا برای شما واضح است که او همچنان مادر اصلیاش را خواهد دید ولی بچه احتمالا فکر میکند با ازدواج شما مادرش را برای همیشه ازدست میدهد. دکتر علوی، در اینباره توضیح میدهد: «با بچه درباره شرایط زندگی، حتی بخشهایی که در آنها تغییری رخ نخواهدداد، صـحــبت کـنـیـد «تو پیش من میمونی. خودم میبرمت مدرسه و برمیگردونمت. مامانت رو هر هفته میبینی.» اطرافیان ممکن است توصیه کنند که فعلا روی رابطه تازه اسم ازدواج نگذارید، مثلا بگویید قرار است با هم آشنا شوید. این کار نهتنها کمکی به پذیرش بهتر نمیکند بلکه بچه را در شرایط سخت بلاتکلیفی نگه میدارد. یکی دیگر از رفتارهایی که باعث گیج شدن بچهها میشود، رابطه صمیمانه والدین بعد از جدایی است. من زوجهایی را میشناسم که بعد از طلاق، به خانه هم رفتوآمد دارند و حتی با هم سفر میروند با این تصور که صمیمیتشان برای بچه مفید خواهد بود در حالی که با واقعیت ماجرا تناسبی ندارد و به کودک کمکی نمی کند. شما باید ماجرای جدایی را بهموقع به فرزندتان بگویید و او بفهمد که جدا شدن یعنی دیگر زن و شوهر نیستید. اگر چنین کرده باشید، هم آسیب کمتری به فرزندتان وارد میشود و هم بعد از ازدواج مجدد، همسر شما بهعنوان موجود خبیثی که رابطه مامان و بابا را برهم زده، شناخته نمیشود. بچه، بعد از جدایی، با هر دو والدش ارتباط دارد اما باید این را بداند که دیگر نمیتواند هردوی آنها را کنار هم داشته باشد. بچههای 5 تا 12ساله، مثل بزرگ سالها فکر میکنند و مفهوم طلاق را میدانند. در ارتباط با آنها هم از تصمیمتان به ازدواج میگویید و قراری برای آشنایی ترتیب میدهید، فقط با حضور شما، همسر آینده و فرزند/فرزندانتان.»
هنگام بحث و اختلافنظر چه واکنشی نشان بدهیم؟
تا اینجا، همه مراحل، درست طی شدهاند ولی تضمینی وجود ندارد که ارتباط والدخوانده با بچهها بدون مسئله باشد. باید خودتان را برای رابطهای پر از چالش آماده کنید چون «همسر آیندهتان شما را پسندیده و شما هم متقابلا به او علاقه دارید ولی لزوما قرار نیست فرزند شما یا همسرتان هم چنین احساسی داشتهباشد. خیلیوقتها مراجعانم میگویند بچه همسرشان را مثل فرزند خودشان دوست دارند. این خودفریبی، انتظارات غیرواقعی ایجاد میکند. طبیعی است که شما هم فرزند همسرتان را دوست نداشتهباشید اما قرار نیست این احساس را نشان بدهید. وارونه نشان دادن حستان هم اشتباه است. مثلا بعضیها شروع میکنند به باج دادن به بچه تا محبتش را جلب کنند یا خودشان را به او علاقهمند نشان بدهند. محبتهای اغراقآمیز و هدیه خریدنهای افراطی بالاخره یکجا تمام میشود ولی بچهای که بدعادت و به اصطلاح لوس شده، ممکن است برای بهدست آوردن دوباره توجهات، دست به رفتارهایی مثل بدخلقی، لجبازی و... بزند. شما همسر والد آن بچه هستید، نه پدر یا مادرش. تلاشتان برای اینکه جای والد او را بگیرید، نهتنها راه به جایی نمیبرد بلکه اوضاع را پیچیدهتر میکند. بعضیها گمان میکنند با قدری سهلگیری، بهویژه درارتباط با نوجوانها، میتوانند چالش پذیرفتهشدن را حل کنند. مثلا پدر به فرزند نوجوانش بابت دیر به خانه آمدن تذکر میدهد و مادرخوانده، پادرمیانی میکند. این رفتار، بچه را دچار مثلثسازی میکند. بچه وارد تیم مادرخوانده میشود اما پشت ظاهر آرام قضیه، تلاش بچه برای سوءاستفاده نهفته است. او میخواهد همه راهدرروهای ممکن را امتحان کند و معنیاش این نیست که با شما رابطه خوبی ایجاد کردهاست. تعیین چهارچوبها و خطقرمزها باید برعهده والد اصلی باشد. والد باید همان ابتدا اصول تربیتیاش را برای همسرش توضیح بدهد،
بر سر کلیات با هم به توافق برسند و در حضور بچه، یک حرف داشته باشند. در مواقع بحرانی هم والد اصلی، نقش تعیینکننده داشتهباشد. بهتر است وقتی بحثی درمیگیرد، پدر/مادرخوانده محیط را ترک کند تا والد اصلی و بچه، مشکل را با هم حل کنند.»
چطور از تله دیالوگهای آزاردهنده بیرون بیاییم؟
تمام تلاشتان را میکنید که اوضاع آرام باشد ولی همچنان بعید نیست در موقعیتهای ناراحتکننده قرار بگیرید. مثلا ممکن است بشنوید «مگه تو مامانمی که با من اینطوری حرف میزنی؟»، «تو بابای من نیستی، ازت خوشم نمیاد.» در چنین مواقعی چه میشود کرد؟ دکتر علوی میگوید: «پیشنهاد میکنم با چنین واکنشی، موقعیت را مدیریت کنید «بله، عزیزم. من مادر/پدرت نیستم. همسر پدر/ مادرتم و قصد ندارم جای والدت باشم.» گاهی هم رفتار والدِ اصلی که بیرون از این رابطه است، اوضاع را سخت میکند. مثلا او ممکن است از بچه توقع داشتهباشد که مدام از ارتباط همسر سابقش با شریک تازه، برایش خبر ببرد یا با حرفها و درددلهایش، در بچه درباره والدخوانده احساس بدی ایجاد کند، «کارگر میاد خونه رو تمیز میکنه؟ من بیچاره همیشه همه کارها رو خودم میکردم.» درددل کردن والدین با بچه، درحکم تجاوز روانی است. در تحقیقی، متوجه شدند یکسری از بچهها علایم تجاوز در روانشان نشان میدهند ولی در جسمشان نشانهای وجود ندارد. اینها بچههایی بودند که والدین با آنها درددل میکردهاند. اینجا دو توصیه برای هر دو والد اصلی دارم؛ والدی که با فرزندش زندگی نمیکند، نباید بار احساسات منفیاش را روی دوش فرزندش بیندازد و باید بداند رابطه خوب یا دستکم بدون مشکل فرزندش با والدخوانده، درنهایت بهنفع بچه خواهدبود. فرزند شما در تصمیمتان به ازدواج، نقشی نداشتهاست و با احساس گناه دادن به او «اگه تو نبودی، همون اوایل ازش جدا میشدم.» یا مظلومنمایی «مامانت رفت دنبال زندگی خودش، من بهخاطر تو ازدواج نمیکنم.» به فرزندتان آسیب خواهیدزد. در طرف مقابل، والدی که ازدواج مجدد داشته هم باید برای موقعیتی که همسر سابقش بچه را علیه او تحریک میکند، آماده باشد و بههیچوجه مقابله بهمثل نکند. مثلا اگر بچه میگوید، «مامان میگه شما اصلا با هم رستوران نمیرفتین ولی حالا با این خانم هر هفته شام میریم بیرون.» میتوانید بگویید: «یادته کلاس اول که بودی، نسبت به الان دستت کندتر بود و کلمات رو اشتباه مینوشتی؟ ما بزرگترها هم تو زندگی اشتباهاتی داریم و سعی میکنیم جبران کنیم. من وقتی با مامانت زندگی میکردم، دوستش داشتم و الان هم براش احترام قائلم.»
با نگرانی از دست دادن والد در بچهها چه کنیم؟
فرض ما در این پرونده بر این بود که فوت/ جدایی زمانی رخ داده که بچه درکی از موقعیت داشتهاست. گاهی اما والدخوانده وقتی وارد زندگی بچه میشود که او خیلی کوچک است. زمانی که بچه واقعیت را نمیداند، اجازه بدهیم پدر/مادرخوانده را والد اصلیاش بداند؟ توصیه دکتر علوی این است: «چه در موقعیت ازدواج مجدد و چه در شرایط فرزندخواندگی، والدین باید واقعیت را به فرزندشان بگویند اما چطور و چه زمانی، خیلی مهم است. در سنین کودکی، باید ذهن بچه را بهکمک داستانهایی با محوریت طبیعت و حیوانات برای پذیرش مرگ، فرزندخواندگی و ناخوانده بودن یکی از والدین آماده کنید؛ مثلا میتوانید بگویید: «این جوجه که آوردیمش خونه، مامانش خانوممرغهاس و باباش آقاخروسه ولی پیش ما زندگی میکنه. دوستش داریم و ازش مراقبت میکنیم.» یا «برگ درختها رو میبینی که دارن میریزن؟ بهار که میشه، درخت دوباره سبز میشه ولی اینها همون برگهایی نیستن که قبلا ریختن.» گفتن اصل ماجرا را موکول کنید به حدود دوران بلوغ. بچههای 13، 14ساله معمولا آمادگی درک واقعیت را دارند. توصیه میکنم برای این کار حتما از یک روانشناس کمک بگیرید و به سوالاتی که برای بچه پیش میآید، صادقانه پاسخ بدهید.» یکی دیگر از موقعیتهایی که خانوادههای ترکیبی را با چالشهای زیادی مواجه میکند، فرزنددار بودن هر دو زوج است. ما برای آنکه نخ تسبیح ماجرا را گم نکنیم، بهناچار این موقعیت را وارد بحثمان نکردیم و به اشاره مختصری به آن اکتفا میکنیم. دکتر علوی میگوید: بچهدار بودن هر دو زوج، هم جنبه مثبت دارد و هم منفی. خوبی این نوع خانوادههای ترکیبی این است که هر دو نفر، تجربه والدگری دارند و جنبه آسیبزنندهاش وقتی خودش را نشان میدهد که والدین در بحثها و مشکلات، طرف فرزند خودشان را میگیرند. گاهی اختلاف سنی بچهها هم مشکلزا میشود. مثلا فرزند خانم، 9 ساله است و با آقایی ازدواج میکند که بچهای یکساله دارد. نیاز بچه کوچکتر به رسیدگی، ممکن است باعث حسادت و خشم فرزند بزرگتر شود. رفتار بچهگانه از سوی فرزند بزرگتر، نشاندهنده میل او برای در مرکز توجه بودن است. بچهها در این نوع خانوادههای ترکیبی، معمولا نگران ازدست دادن محبت والدشان هستند. ممکن است در ابتدای رابطه تازه، از شما بپرسند که آیا فرزند همسرتان قرار است خواهر/ برادر او باشد یا نه. در پاسخ به این سوال، بهتر است از خود بچه بپرسیم «تو چی دوست داری؟» و به او اطمینان بدهیم «من و تو و فلانی و بچهاش قراره با هم زندگی کنیم. من، مادرخوانده اون بچه میشم و فلانی، پدرخوانده تو.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.