- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه ورزش / همان طور که از پیش اعلام شده بود، روز گذشته مدارک و اسناد مالی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در وبسایت کدال منتشر شد که شامل مجموع قرارداد بازیکنان این دو تیم و کادرفنی آن ها نیز می شود. بر این اساس باشگاه استقلال در مجموع حدود 350 میلیارد تومان برای بازیکنان و مربیانش هزینه کرده و باشگاه پرسپولیس نیز با هزینه 250 میلیارد تومانی پا به لیگ بیست و دوم گذاشته است.
استقلال: 350 میلیارد
بر اساس نامه ارسالی باشگاه استقلال، مجموع قرارداد تیمهای پایه و بزرگ سالان استقلال 306 میلیارد و 970 میلیون تومان و مجموع قرارداد کادرفنی آبیپوشان نیز 36 میلیارد تومان اعلام شده است. به این ترتیب مجموع هزینه باشگاه استقلال برای تیم بزرگ سالان و پایه روی عدد 343 میلیارد تومان قرار میگیرد که رشدی فزاینده را نسبت به فصل گذشته نشان میدهد. بر اساس آمار منتشر شده در سامانه کدال، فصل گذشته استقلال چیزی حدود 160 میلیارد تومان برای تیمش هزینه کرده بود و حالا این رقم بیش از دو برابر بالا رفته است. همچنین رقم قرارداد مربیان استقلال نشان میدهد که با معادل یورویی، ساپینتو و دستیارانش چیزی حدود یک میلیون یورو دریافت خواهند کرد. البته ناگفته نماند که این نامه تاریخ 22 مرداد را نشان میدهد که هنوز قرارداد محمد محبی و مهدی قایدی و دو سرباز بازگشته آبی پوش، محمدحسین مرادمند و سیاوش یزدانی، رسمی نشده بود و احتمالا با محاسبه رقم قرارداد ستارگان تازه وارد استقلال مجموع هزینه آبی ها بیش از 350 میلیارد تومان خواهد بود.
پرسپولیس؛ 250 میلیارد تومان
تیم پرسپولیس که فصل گذشته بودجه 140 میلیاردی داشت، این فصل مجموع ارقام قرارداد خود را به 220 میلیارد تومان رسانده است. این افزایش 80 میلیارد تومانی نیز رشد قابل توجهی محسوب میشود. پرسپولیس این فصل 9 بازیکن جدید به خدمت گرفته و با 13 بازیکن دیگر هم وداع کرده اما باوجود کاهش تعداد بازیکنان، رقم قرارداد آن ها رشد چشمگیری داشته است. پرسپولیس برای 14 عضو کادرفنی 33 میلیارد و 450 میلیون تومان هزینه کرده که این عدد چهار میلیارد نسبت به فصل گذشته بیشتر شده است. البته نکته مهم این است که رقم 33 میلیاردی برای اعضای داخلی کادرفنی پرسپولیس است و سه مربی خارجی په په لوسادا، وسلی ننکا و اوسمار لاس ویهرا 410 هزار دلار دریافت خواهند کرد. به این ترتیب، مجموع دریافتی کادرفنی پرسپولیس به 50 میلیارد تومان میرسد. در بخش بازیکنان داخلی باشگاه، پرسپولیس 22 نفر را در این فهرست قرار داده تا مشخص شود دستمزد بازیکنان جوان نظیر محمد عمری، ابوالفضل سلیمانی و... نیز محاسبه شده است. قرارداد آن ها 153 میلیارد و 785 میلیون تومان اعلام شده و نکته مهم این است که احتمالا این ارقام چه در استقلال و چه پرسپولیس، رقم خام دستمزد بازیکنان بدون آپشن باشد. این عدد فصل گذشته در پرسپولیس روی 95 میلیارد تومان بسته شد و حالا افزایش حدود 60 میلیارد تومانی را تجربه کرده است. در بخش بازیکن خارجی، باشگاه پرسپولیس تاکید کرده که این مبلغ متعلق به سه بازیکن پرسپولیس است که 685 هزار دلار دریافتی از این باشگاه دارند تا مشخص شود حقوق وحدت حنانوف، گئورگی گولسیانی و شرزود تمیروف روی هم حدود 21 میلیارد تومان خواهد بود. در مجموع رقم قرارداد بازیکنان و مربیان پرسپولیس چیزی حدود 220 میلیارد است که نسبت به استقلال رقم کمتری محسوب میشود اما نکته مهم این است که باشگاه پرسپولیس قرارداد لوکادیا را هنوز اضافه نکرده است. باتوجه به تایید ضمنی درویش برای قرارداد یک میلیون دلاری، پرسپولیس را باید تیم 250 میلیارد تومانی لیگ برتر ایران دانست.
در خصوص نامه دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به سازمان خصوص سازی، یک ابهام مشترک به چشم می خورد که آن بی توجهی به تیمهای پایه و بودجه آن هاست. آکادمی باشگاه پرسپولیس به عنوان بخش غیرقابل تفکیک در این نامه هیچ جایی ندارد و شفاف سازی در این باره صورت نگرفته است. مسئلهای که در نامه ارائه شده از سوی مصطفی آجورلو مدیرعامل باشگاه استقلال درباره آبی پوشان نیز مشهود است اما او فعلاً توضیحی در این باره نداده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تلنگر یک کاربر در شبکههای اجتماعی که با انتشار تصاویری از چند عروسک نوشته: «با این عروسکایی که برای بچهها تولید می شه، چطور انتظار دارن که دخترا در آینده قیافه طبیعیشونو دوست داشته باشن و اعتماد به نفس داشته باشند؟»، پربازدید شد. به همین بهانه، لازم است از آسیبهای خرید چنین عروسکهایی برای کودکان بگوییم که بعضی والدین از آنها آگاه نیستند.
حساسکردن دختربچهها به ظاهر خود
یکی از کارکردهای اسباببازیها، انتقال ارزشها و باورهای اجتماعی و نقشپذیری است. کودکان هنگام بازی با وسایل درنظرگرفته شده برای آنها، نقشهای مختلف را بازی و تمرین میکنند. مثلا خود را جای عروسک قرار میدهند، یا با آن حرف میزنند و نقش پدر، مادر و ... را بازی میکنند. باید توجه داشت که عروسکها در پایینترین مرحله کمک میکنند که کودکان به یک تصویر کامل بدنی دست پیدا کنند. صنعت هدفدار ساخت اسباببازی ممکن است باعث شود تا از همان سنین کودکی دختران به بدن خود به دید جنسی بنگرند. محتوای اغلب اسباب بازیهای وارداتی بهطور ناهوشیار، گرایشهای جنسی را بیدار و تقویت می کند و میتواند زمینه درک نادرست کودک از معیارهای زیبایی را در آینده فراهم سازد.
آلودگیهای ذهنی کودکان
از جمله عروسکهای معروف و محبوب بچهها، باربی بوده و هست. کمر باریک و اندام کشیده باربی باعث شده است تا دختران نوجوان در غرب و دیگر کشورها برای این که اندامشان شبیه باربی شود یا از الگوی باربی خیلی فاصله نداشته باشد، از خوردن غذا به اندازه کافی در سن رشد خود پرهیز کنند. بنابراین آمار حیرتآور سازمان های بهداشتی غرب از سوء تغذیه دختران غربی خبر میدهد. تقلیل حیا و ترویج تلاش برای داشتن ظاهری که توجه را به خود جلب کند و مورد تحسین دیگران قرار بگیرد، از آسیب های خرید چنین عروسکهایی است. تامل در این موضوع که کودکان در اثر آلودگی ذهنشان به این موضوعات و بلوغ زودرس، فرصت حضور در دنیای زیبا و دوستداشتنی کودکی را خیلی زود از دست می دهند، تاسفآور است.
رفتارهای خارج از عرف در نوجوانی
با خرید این عروسکها برای کودکان، ذهنشان درگیر افکار و امیالی میشود که دنیای نوجوانی آنها را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد و رفتارهای نابهنجاری چون عشقهای هیجانی، تمایل به عملهای زیبایی، تجملگرایی، عریانگرایی و ... پیدا میکنند. نقشپذیری زنانه هم به نوعی تحتالشعاع قرار میگیرد.
دقت در خرید عروسک را جدی بگیرید
در پایان از والدین درخواست میکنم برای جلوگیری از ورود زود هنگام به دنیای بزرگ سالی و آلوده شدن فکرشان به انگیزههای جنسی و بلوغ زودهنگام، در خرید اسباببازی دقت لازم را به عمل آورند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- عروس و داماد جوانی که با خرید سلاح جنگی از غرب کشور، قصد داشتند سرقت های مسلحانه را در مشهد آغاز کنند، پس از اولین دستبرد مسلحانه با نیسان آبی، در حالی به چنگ قانون افتادند که به خاطر سرقت لپ تاپ مستعمل، شلیک کردند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، هنوز ساعتی به نیمه شب بیست و دوم مرداد باقی نمانده بود که زنگ تلفن همراه زن جوان به صدا درآمد. او یک دستگاه لپ تاپ مستعمل را در سایت واسطه گری دیوار به فروش گذاشته بود و افرادی برای اطلاع از مشخصات کلی لپ تاپ با شماره تلفن زیر آگهی تماس می گرفتند. این بار پسر جوانی از آن سوی خط گفت: «من و همسرم الان در خارج از شهر هستیم و قصد خرید لپ تاپ را داریم اما حدود 20 دقیقه دیگر به شهر می رسیم و اگر نشانی منزل را بدهید برای مشاهده لپ تاپ می آییم!» زن جوان که در خانه تنها بود از خریداران خواست کمی دیرتر بیایند! چرا که همسرش در منزل نبود و او قصد داشت با شوهر خواهرش تماس بگیرد و از او بخواهد هنگام فروش لپ تاپ در منزل او حضور داشته باشد. دقایقی بعد شوهر خواهر زن جوان به مجتمع مسکونی باجناقش رفت و آن ها منتظر خریداری ماندند که قرار بود لپ تاپ مستعمل را به مبلغ 30 میلیون تومان بخرد. هنوز ساعتی از این ماجرا نگذشته بود که خودروی نیسان آبی در خیابان هفت تیر 9 توقف کرد. زوج جوانی از خودرو پیاده شدند و به سمت یکی از مجتمع های مسکونی رفتند. تازه داماد نگاهی به اطراف انداخت و سپس کلید زنگ آیفون تصویری را فشرد. زن جوان هم که منتظر خریدار لپ تاپ بود با مشاهده تصویر زوج جوان بلافاصله در را باز کرد و این گونه صحنه وحشتناکی رقم خورد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است «شایان» اسلحه کلت کمری را زیر پیراهنش جابه جا کرد و به همراه تازه عروس وارد منزل زن جوان شدند. لحظاتی بعد فروشنده لپ تاپ را از کارتن بیرون آورد و به همراه متعلقات آن به زوج جوان نشان داد. تازه عروس نگاهی به نامزدش انداخت و سپس از فروشنده خواست تا مبلغی را به آن ها تخفیف بدهد. آن ها که با نقشه ای پلید وارد منزل زن جوان شده بودند، تلاش می کردند هنگام چانه زنی برای تخفیف، موقعیت ها و اوضاع را بسنجند تا زمان اجرای نقشه دچار مشکل نشوند. حدود 15 دقیقه بعد، دختر 19 ساله درحالی که وانمود می کرد از خرید لپ تاپ رضایت دارد، از زن جوان خواست تا لپ تاپ را داخل کارتن بسته بندی کند و متعلقات آن را نیز درون آن قرار دهد.
وقتی فروشنده کارتن حاوی لپ تاپ را به دست تازه عروس داد، او ناگهان کارتن را برداشت و از خانه فرار کرد. در این هنگام داماد 24 ساله نیز اسلحه کلت جنگی را بیرون کشید و زن جوان را به همراه شوهر خواهرش تهدید کرد که اگر تکان بخورند یا به دنبال آن ها بروند، جانشان را از دست خواهند داد.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، زن جوان که از شدت ترس، فقط حیرت زده به اسلحه می نگریست و جرئت فریاد زدن را هم نداشت، در جای خود میخکوب شد و بی حرکت ایستاد. در این لحظه بود که مهاجم مسلح نیز بی درنگ از واحد آپارتمانی خارج شد و سراسیمه به همراه نامزدش به طرف نیسان آبی دویدند که در همان نزدیکی پارک بود. شوهر خواهر زن جوان هم بلافاصله پس از فرار دزدان مسلح، پله ها را به سرعت پشت سر گذاشت و از مجتمع مسکونی بیرون آمد ولی هنوز در جست وجوی سارقان بود که ناگهان صدای شلیک گلوله سکوت شبانگاهی را شکست و مرد جوان را از حرکت بازداشت. تازه داماد مسلح برای فرار از محل و جلوگیری از تعقیب دیگران، گلوله ای شلیک کرد و سپس به همراه نامزدش سوار نیسان آبی شد و پدال گاز را فشرد. با وجود این صحنه ترسناک، مرد جوان موفق شد چند شماره از پلاک نیسان آبی را به خاطر بسپارد. به گزارش روزنامه خراسان، دقایقی بعد خبر سرقت مسلحانه و شلیک شبانگاهی دزدان مسلح، در بیسیم های پلیس پیچید و گروه ورزیده ای از کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت های مسلحانه پلیس آگاهی خراسان رضوی با فرماندهی مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) در حالی عازم بولوار هفت تیر شدند که سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) دستورات ویژه ای را برای پیگیری این حادثه هولناک صادر کرده بود.
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، کارآگاهان بلافاصله رصدهای اطلاعاتی را با چند شماره پلاکی آغاز کردند که مرد جوان در اختیار آن ها گذاشت اما بررسی ها نشان داد که زوج جوان با استفاده از شگردی خاص، شماره های پلاک را تغییر داده اند و عددهایی که مرد جوان به خاطر سپرده بود، جعلی است.
براساس این گزارش، بازبینی شبانه دوربین های مدار بسته و ترافیکی نیز در دستور کار قرار گرفت و کارآگاهان تا صبح روز بعد به ردزنی های اطلاعاتی ادامه دادند. آن ها چند ساعت بعد به بررسی تخصصی ماجرا و تجزیه و تحلیل های کارشناسی در حضور رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی پرداختند و بدین ترتیب گروه ویژه ای از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ وحید حمیدفر (رئیس دایره مبارزه با آدم ربایی و سرقت های مسلحانه) وارد عملیات مستقیم در یک شاخه اطلاعاتی شدند. آن ها پس از گذشت حدود 24 ساعت از این ماجرای وحشتناک، بالاخره با به کارگیری فناوری های نوین پلیسی موفق شدند شماره های اصلی پلاک وانت نیسان را به دست آورند. طولی نکشید که طرح یک عملیات ضربتی با صدور دستورات ویژه قضایی پایه ریزی شد و کلیه نیروهای عملیاتی به حالت آماده باش درآمدند.
چند ساعت بعد مخفیگاه دزدان مسلح در بولوار خیبر مشهد شناسایی شد و به طور نامحسوس زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفت اما از خودروی نیسان آبی در محل خبری نبود. به همین دلیل برخی از کارآگاهان با پوشش های مبدل و با هدایت مستقیم سرهنگ سلطانیان، تحقیقات پلیسی را ادامه دادند تا این که مشخص شد جوان سارق در منزل پدر نامزدش حضور دارد. این گونه بود که عملیات دستگیری به تاخیر افتاد و کارآگاهان در اطراف مجتمع مسکونی مستقر شدند تا این که حدود ساعت 2 بامداد، تازه داماد 24 ساله سوار بر خودروی نیسان آبی وارد کمین کارآگاهان شد و به سمت پارکینگ مجتمع مسکونی حرکت کرد. در این هنگام ناگهان همه نیروهای عملیاتی که به جلیقه های ضد گلوله مجهز بودند، در اطراف وانت نیسان حلقه زدند و «شایان» را در میان بهت و ناباوری دستگیر کردند. آن ها سپس با هماهنگی های قضایی وارد منزل پدر زن وی شدند و نامزد 19 ساله اش را نیز به دام انداختند. عقربه های ساعت 4 بامداد را نشان می داد که در بازرسی از مخفیگاه سارقان یک قبضه سلاح کلت جنگی و یک قبضه سلاح وینچستر به همراه مقادیری مهمات و تیرهای جنگی کشف شد و عروس و داماد جوان به پلیس آگاهی انتقال یافتند. زوج مذکور که از حدود شش ماه قبل پای سفره عقد نشسته بودند تا در آینده زندگی مشترک خود را آغاز کنند، بی درنگ مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفتند و به سرقت مسلحانه لپ تاپ با شلیک گلوله اعتراف کردند.
«شایان» که هیچ راهی جز بیان حقیقت نداشت، درباره چگونگی تهیه سلاح و دستبرد مسلحانه در مشهد گفت: مدتی قبل یک دستگاه وانت نیسان به طور اقساطی خریدم تا با آن کار کنم و هزینه های زندگی ام تامین شود اما کار نبود و من هم نمی توانستم ماهانه مبلغ دو میلیون تومان اقساط خودرو را بپردازم. این بود که تصمیم گرفتم از طریق سرقت مسلحانه به پول برسم.
جوان متهم به سرقت مسلحانه ادامه داد: موضوع را با نامزدم در میان گذاشتم و سپس با جست وجو در صفحات اجتماعی اینستاگرام به یکی از فروشندگان سلاح در غرب کشور دست یافتم و با او برای خرید اسلحه وارد گفت وگو شدم اما فروشنده مدعی بود که فقط با پول نقد اسلحه می فروشد. به ناچار به همراه نامزدم به غرب کشور رفتیم و دو قبضه سلاح کلت و وینچستر را به همراه مهماتش به مبلغ 10 میلیون تومان خریدیم و به مشهد بازگشتیم. بعد هم وارد سایت دیوار شدیم تا طعمه ای برای سرقت پیدا کنیم که مبلغ 30 میلیون تومانی یک دستگاه لپ تاپ فروشی توجهم را جلب کرد و تصمیم به سرقت گرفتم. این بود که نقشه دستبرد مسلحانه را طرح کردم و از نامزدم خواستم مرا همراهی کند تا هنگام معامله کسی به ما مشکوک نشود اما این اولین سرقت مسلحانه ای بود که انجام دادیم و خیلی زود هم دستگیر شدیم. اگرچه بعد از انجام سرقت پشیمان شدیم ولی دیگر پشیمانی سودی نداشت و ...
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بررسی های تخصصی کارآگاهان برای کشف سرقت های احتمالی دیگر این زوج توسط سرگرد پهلوان (افسر پرونده) و با دستورات محرمانه قضایی ادامه دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
32 سال از بازگشت آزادهها بهوطن میگذرد. سالها قبل در چنین روزی اتوبوسهایی که آزادهها با آن منتقل میشدند، پشت سر هم قطار شده اند. مردم پابهپای اتوبوسها میدویدند. روی ترک هر موتور که کنار اتوبوسهاست چند نفر نشستهاند و با اتوبوسها همراهی میکنند. صدای بوق و «خوش آمدید» ها در هم آمیخته است. در دست مردم یکی در میان یک شاخه گلایل و عکس رزمندههاست. خانوادههای نگرانی که عکس یکی از عزیزانی را که در جنگ، اسیر یا مفقود شدهاند به شیشه اتوبوسها میچسبانند و از آزادهها میپرسند در جنگ یا اردوگاه اسرا او را ندیدهاید؟ این یک روایت کوتاه از آخرین روزهای مرداد سال 69 است که آزادهها سرافرازانه به خاک وطن بازگشتند و روایتها درباره آن روز و آدمهایش تمامشدنی نیست. دکتر «مهدی زهتابچیان»، متخصص رادیولوژی و سونوگرافی است که آن روزها بهعنوان پزشک و به واسطه حضور در بیمارستان امام خمینی(ره) و پادگان ا... اکبر شهرستان اسلامآباد غرب در شهریور سال 69، خاطرات شیرین و زاویه دید جالبی دارد از به هم رساندن خانواده و اسرایی که نام آنها در هیچجا ثبت نشده بود. به مناسبت 26 مرداد و ورود اولین کاروان آزادههای دفاع مقدس به کشورمان، با او درباره آن روزها و خاطراتی که برای اولینبار است آنها را به زبان میآورد، گفتوگو کردیم.
عکس ها :ایرنا
با 11 پزشک به اسلامآباد غرب اعزام شدیم
8شهریور سال 69 گروهی از پزشکهای مشهدی به شهرستان اسلامآباد غرب اعزام شدند. دکتر «زهتابچیان» درباره آن روز میگوید: «از مشهد 12 نفر به بیمارستان امامخمینی(ره) اسلامآباد غرب اعزام شدیم. اول به تهران رفتیم و بعد از آن به کرمانشاه و بعد اسلامآباد غرب. دکتر «مصطفی داستانی» که الان فوق تخصص قلب هستند، نماینده ما بودند. دکتر اشکان سلجوقیان، دکتر مجید فروردین، دکتر حمیدرضا رفاهی، دکتر محمدرضا جودی، دکتر پاتریس حبیبی، دکتر مهران پوراحمد و دو سه نفر دیگر که اسمشان یادم نیست هم جزو این گروه 12نفره بودند. آن زمان ما انترن بودیم. خوب در خاطرم است وقتی به کرمانشاه اعزام شدیم در بیمارستان امامخمینی(ره) اسلام آباد غرب مستقر شدیم و به پادگان ا... اکبر که رسیدیم گروه قبلی پزشکان رفته بودند. به همین دلیل ما بلافاصله شروع به کار کردیم. روال این طور بود که آزادهها از مرز خسروی و قصرشیرین به پادگانی که گفتم منتقل میشدند و باید 48 ساعت در قرنطینه میماندند تا پرونده شخصی و پزشکی آنها تکمیل شود و بعد خانوادهها در جریان قرار بگیرند. پرونده پزشکی آزادهها دست ما بود و بیماری و وضعیت سلامتشان را بررسی میکردیم. در قسمت دیگر هم از آزادهها سوالاتی میپرسیدند که به وسیله آن، اطلاعاتی از دیگران هم به دست میآمد. مثل این که کجا و چه زمانی و با چه کسانی اسیر شدید؟ از طریق جوابی که آزاده درباره خودش و همرزمانش میداد و بعد از این که صحت و سقم آن مشخص شد ارتباطاتی درباره وضعیت دیگران شکل میگرفت.»
خانواده این آزادهها
هیچ اطلاعی از وضعیت آنها نداشتند
«خانوادهها حرفم را باور نمیکردند و از من نشانی میخواستند.» «زهتابچیان» با این مقدمه درباره واکنش خانوادهها به زنده بودن فرزندان یا همسرشان بعد از2سال بیخبری میگوید: «آزادههایی که به پادگان ا... اکبر منتقل میشدند اسمشان در هیچجا ثبت نشده بود. یعنی خانوادههایشان از آنها هیچ اطلاعی نداشتند و نمیدانستند وضعیتشان چیست و اصلا زندهاند یا نه. در زمان قرنطینه بعد از ثبت اطلاعات پزشکی هر آزاده، شماره تلفنی از خانوادهشان میگرفتم. شبها شماره تلفنها را جلویم میگذاشتم و یکییکی با آنها تماس میگرفتم. خیلی از خانوادهها حرفم را باور نمیکردند و فکر میکردند قصد اذیت کردنشان را دارم. خودم و بیمارستان را معرفی میکردم و شرایط را برایشان توضیح میدادم. آن زمان شماره تلفنها روی تلفن مقصد مشخص نمیشد و خانوادهها سخت اعتماد میکردند. تا صبح به دوست و فامیل و آشنا خبر میدادند و چندبار به بیمارستان زنگ میزدند تا مطمئن شوند قضیه حقیقت دارد. بعد از چند روز دیدم خانواده آزادهها با این روش خبر دادن اذیت میشوند. بعد از آن هر شب شمارهها را به خواهرم در مشهد میدادم تا او با خانواده آنها تماس بگیرد و جریان را توضیح دهد.»
آزادهها باور نمیکردند آزاد شدهاند
دکتر زهتابچیان درباره حالوهوای این آزادهها بعد از بازگشت به میهن میگوید: «آنقدر به این آزادهها ظلم شده بود که کاملا مطیع بودند. وقتی به آنها میگفتیم به صف شوید در عرض چند ثانیه صف تشکیل میدادند. وقتی با آنها صحبت میکردیم و از آنها دلیل اش را میپرسیدیم، میگفتند اگر در زمان اسارت، سرمان، در صف کج میشد افسران بعثی با پوتین گردنمان را میشکستند. آنها از لحاظ روحی و روانی حتی وقتی در پادگان کرمانشاه بودند، باور نمیکردند آزاد شدهاند. این حالتها در خانوادهها هم بود و حرفمان را باور نمیکردند. بعضی از ما نشانه میخواستند و بعضی میگفتند پسرما شهید شده است و سنگ مزار دارد! بعد مشخص میشد یکی با او همرزم بوده و گفته است من دیدم فلانی در منطقه شهید شده در صورتی که آن فرد زخمی برداشته بوده و بعد اسیر شده است. خانواده بعضی از این آزادهها ساکن روستا بودند و هیچ شماره تلفنی هم از آنها نداشتیم. آدرسشان را میگرفتم و خواهر و دامادمان به آن روستا میرفتند و خبر آزاد شدن اسیرشان را به آنها میدادند. خواهرم میگفت حتی با دیدن کارت شناسایی هم حرفش را باور نمیکردند. به همین دلیل خانوادهها به شهر میآمدند تا تماس بگیرند و مطمئن شوند.»
این بار، پزشک خوشخبر بودیم
«تا امروز که 57 سال از خداوند عمر گرفتم این 10روزی که در پادگان و بین آزادهها بودم جزو عمر من حساب نمیشود.» این را «مهدی زهتابچیان» درباره روزهایی می گوید که بین پادگان و بیمارستان در اسلامآباد غرب در رفتوآمد بوده است . او اضافه میکند: «همین که همه به آغوش خانواده برمیگشتند برای ما بهترین اتفاق بود. در پزشکی بعضی وقتها ما باید خبرهای بد به بیمارانمان بدهیم ولی آن جا همه خبرها شادیآور بودند و ذوق و شوقی که خانوادهها و آزادهها داشتند قابل توصیف نیست. 9 سال بعد از آن دوره، یکی از آزادهها من را دید و سوالهایی از من پرسید. مثل این که شما در این تاریخ در اسلامآباد غرب نبودید؟ بعد مشخص شد یکی از همان آزادههایی است که وقتی در پادگان ا... اکبر بودم آزاد شده بود. خوب به یاد دارم که در روزهای اول برخی از همکاران به خاطر نوشتن شماره تلفنها و تماس با خانوادههایشان مواخذهام میکردند و میگفتند این کار را نکن. چون باید ابتدا روند رسمی شناسایی این ها طی شود اما وقتی ذوق و شوقی را که در پادگان بعد از به هم رسیدن خانواده و آزادهها بهوجود میآمد ،دیدند همهشان شروع کردن به نوشتن شماره تلفنها. تا امروز که 57 سال از خداوند عمر گرفتم این 10روز جزو عمر من حساب نمیشود. آن صحنهها و آن دوره ،روزهای عجیبوغریبی برای ما بود و خاطراتش بعد از این همه سال هنوز در ذهنم مانده است.»
ماجرای پدر و پسری که ناباورانه با هم ملاقات کردند
یکی از به یادماندنیترین خاطرات «زهتابچیان» در آن دوره اتفاقی است که او را یاد فیلم «بوی پیراهن یوسف» میاندازد. او میگوید: «یک بار، اتفاقی شبیه قصه فیلم «بوی پیراهن یوسف» در پادگان افتاد. در آن زمان خانوادههای زیادی به اسلامآباد غرب آمده بودند و در جستوجوی عزیزشان بودند. به محض این که اتوبوس از بیمارستان به سمت پادگان راه میافتاد، خانوادهها به دنبال اتوبوس میدویدند و عکس و شماره تلفن عزیزانشان را به ما و آزادهها میدادند تا شاید بتوانند از آنها ردی پیدا کنند. ما هم از آزادهها میپرسیدیم صاحب عکس را دیدهاند یا نه. اگر میگفتند شهید شده است به خانوادهها میگفتیم اطلاعی نداریم تا بنیاد شهید به خانواده آنها اطلاع دهد. در آن روزها خانوادهای هم بودند که آمده بودند و به دنبال کسی جز پسرشان بودند. میگفتند پسر خودشان شهید شده است. اهل مینودشت بودند و وقتی بررسی کردیم دیدیم پسرشان زنده است و در بین آزادههاست. وقتی به آنها گفتیم اصلا باورشان نمیشد. مسئولان در آن زمان اجازه دادند آن پسر یک دقیقه پدرش را ببیند تا شرایط دوباره بررسی شود. نمیدانید وقتی یکدیگر را دیدند چه حالی داشتند. بعضی از آزادهها تک فرزند یا تک پسر بودند. یادم است وقتی با منزل یکی از آنها تماس گرفتم پدر آن آزاده گوشی را برداشت. اول باور نمیکرد. گفت مادر از زمان بازگشت آزادهها منتظر آمدن پسرش بوده. وقتی از او خبری نشده در سیسییوی بیمارستان بستری شده است. الان اگر این خبر را به او بدهم مطمئنم از شدت هیجان و شادی دوام نمیآورد. باید آن زمان آن فضا را حس کنید تا چیزهایی را که میگویم درک کنید.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سرنخ های جدید از اموال «زنجانی» و سرانجام پرونده «الکس»
سخنگوی قوه قضاییه ضمن تشریح اتهامات "مصطفی تاجزاده" گفت: پرونده هواپیمای اوکراینی به دادگاه بازگردانده می شود
«تام هالند» که بهخاطر بازی در نقش مرد عنکبوتی شهرت جهانی دارد، بهتازگی با انتشار پستی در صفحه شخصیاش گفته: «من قصد دارم از شبکههایاجتماعی فاصله بگیرم برای سلامتروانم. برای اینکه متوجه شده اینستاگرام بیش از حد تحریککننده و طاقت فرساست. وقتی مطالبی را درباره خودم بهصورت آنلاین میخوانم، گیر میکنم و روی من تاثیر میگذارد. در نهایت برای وضعیت روانی من بسیار مضر است. بنابراین تصمیم گرفتم یک قدم به عقب برگردم و اپلیکیشنش را حذف کنم.» اما آیا تصمیم مرد عنکبوتی به ترک اینستاگرام با بیش از ۶۷ میلیون فالوئر بهخاطر نگرانیهایش درباره سلامتروان از نظر روانشناسی درست است؟
شبکههایاجتماعی مزایا و معایبی دارد
شبکههای اجتماعی مجازی مانند اینستاگرام این روزها نقش مهمی در زندگی ما و اطرافیانمان دارد. همه ما در زندگی خود برای آسانتر کردن کارهای خود، کسب درآمد، سرگرمی، افزایش اطلاعات و موارد دیگر از شبکههای اجتماعی استفاده میکنیم. همان طور که همه ما میدانیم این شبکههایاجتماعی مزایای زیادی برای ما دارند اما در صورت استفاده مدیریت نشده میتوانند برای ما معایبی هم به همراه داشته باشند. همانطور که برای «تام هالند» اتفاق افتاده، اینستاگرام ممکن است شما را به وضعیت ذهنی ناخوشایندی برساند که آن وضعیت را دوست ندارید.
بدترین شبکهاجتماعی برای سلامتروان
بر اساس مطالعاتی که بهتازگی روی پنج هزار کاربر اینترنتی انجام شده، استفاده نادرست از اینستاگرام زمینهساز مشکلات روحی برای کاربران خواهد بود. خصوصیات منفی از جمله به هم زدن کیفیت خواب، احساس منفیگرایی و افسردگی و افزایش عصبانیت از جمله مواردی است که درباره عوارض استفاده از اینستاگرام گفته شده است. طبق نظرات متخصصان این تحقیق، افراد جوانی که بیش از دو ساعت از شبانهروز را در شبکههای اجتماعی صرف میکنند، استرس و ناراحتیهای روانی بیشتری دارند. زمانی که افراد مدام دوستان خود را در حال سفر، گردش، مهمانی و تفریحات مختلف و جذاب میبینند، احساس سرشکستگی می کنند و گمان می کنند زندگیشان از دست رفته است و فراموش شدهاند، در حالی که اطرافیان آنها در حال لذت بردن از زندگی خود هستند. این احساسات باعث میشود خود را با دیگران مقایسه کنند و از زندگی خود ناامید شوند.
چند توصیه به کاربران اینستاگرام
یک جمله محبوب میگوید باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید! هیچ فردی از اطرافیان و همین دوستان و آشنایانی که در اینستاگرام دنبال میکنید درون زندگی شما وجود ندارند و شما هم درون زندگی آنها نیستید. مطمئناً افراد دوست ندارند غمها و لحظههای ناراحتکننده خود را به اشتراک بگذارند. در زندگی هر فردی لحظههای شیرین و تلخ بسیاری وجود دارد که آنها را از هم متفاوت میکند. پس اگر افرادی را میبینید که هر روز تصاویری از گردش، خوراکیهای خوشمزه، مهمانیهای رنگارنگ و عاشقانههای شیرین خود را به اشتراک میگذارند، بدانید که برای شما هم این لحظهها کم نیست و تنها کافی است بیشتر زندگی خود را ببینید و به آن توجه کنید. به قول معروف سرک کشیدن در زندگی دیگران و البته غبطه خوردن به لحظههای شاد و خوشبختیشان، جز خراب کردن زندگی خودتان و احساس یأس و ناامیدی تأثیری ندارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.