



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

کمتر از چهار ماه تا آغاز جام جهانی 2022 قطر باقی مانده و شرایط تیم ملی کشورمان به خصوص از لحاظ فنی برای حضور در این مسابقه حساس و مهم، عجیب و غریب به نظر میرسد. با این حال، تیم ملی فوتبال کشورمان به منظور حضور در جام جهانی ۲۰۲۲، قرار است در یکی از هتلهای باکیفیت کشور قطر مستقر شود. پنج شنبه هفته گذشته، «دراگان اسکوچیچ» سرمربی و «حمید استیلی» مدیر تیم ملی ایران از چند کمپ تمرینی و هتلهای مختلف شهر دوحه برای انتخاب محل انجام تمرینات و اقامت ملیپوشان در جام جهانی 2022 بازدید کردند و در نهایت اعلام شد که هتل «الریان» که جزو هتلهای مجلل و باکیفیت قطر محسوب میشود، به عنوان محل اقامت تیم ملی انتخاب شده است. در مینی پرونده امروز زندگی سلام، با این هتل، امکانات و مزایای آن آشنا خواهید شد.
201 اتاق با بینهایت خدمات!
این هتل در مجموع 201 اتاق دارد که قرار است تعداد ۴۰ اتاق برای همه اعضای تیم ملی شامل کادر و بازیکنان رزرو شود. اتاقهای هتل «الریان» از طراحی لوکس و شادی برخوردار هستند. تابلوهای رنگی در همه جای این اتاقها به چشم میخورند. پنجره اتاقهای این هتل از کف تا سقف شیشهای است که زیبایی بینظیری به آن بخشیده است. علاوه بر سیستم تهویه مطبوع برای مطلوب نگه داشتن دمای محیط، مسافران هتل الریان دوحه میتوانند وسایل ارزشمند خود را در گاوصندوقهای شخصی داخل هر اتاق قرار دهند. تلویزیون صفحه تخت 48 اینچ موجود در تمام اتاقها به همراه کنسولهای بازی میتواند برای گذراندن وقت در زمان استراحت مفید باشد. امکانات پذیرایی مثل چای و قهوه و کتری برقی و ...، مسافران را از مراجعه به کافیشاپ بینیاز میکند. تخت نوزاد و صندلی کودک، مبل، خدمات خشک شویی لباس و اینترنت پرسرعت رایگان در تمام نقاط هتل از دیگر امکانات اتاقهای هتل الریان دوحه هستند. یک سرویس بهداشتی مدرن با دیوارههای مرمری، همراه با حمام جداگانه هم در این اتاقها وجود دارند که در آن وسایل بهداشتی مانند صابون، شامپو، مسواک، خمیردندان و حوله قرار گرفته است و هر روز شارژ میشوند. خدمات خانهداری برای همه اتاقها به صورت روزانه انجام میشود.
امکانات تفریحی از 3 استخر روباز تا پیست و ...
امکانات تفریحی این هتل شامل 3 استخر روباز، استخر کودکان، باشگاه ورزشی کودکان، سونا، باشگاه بدن سازی، سالن زیبایی و اتاق بازیهای رایانه ای است اما این همهاش نیست! در این هتل پیست دوچرخه سواری و موتورسواری هم وجود دارد. همچنین یک شبکه تلویزیونی 24 ساعته که به معرفی این هتل و امکاناتش میپردازد و آخرین اخبار هتل را برای مهمانان پخش میکند. یکی از 5 رستوران هتل که در طبقه همکف قرار گرفته، انواع غذاهای عربی و بینالمللی را سرو میکند. 4 رستوران دیگر هتل هم هرکدام غذاهای خاص یک منطقه جهان را ارائه میدهند. کافهای که در لابی هتل قرار دارد، انواع نوشیدنیهای گرم و سرد و دسرها و شیرینیها را برای مهمانان آماده میکند.
فاصله تا محل تمرین، 4 دقیقه
این هتل فقط 4 دقیقه با زمین تمرین باشگاه الریان فاصله دارد؛ زمینی که کیفیت آن مورد تایید اسکوچیچ قرار گرفته و ملیپوشان قرار است تمرینات خود را در آن جا انجام بدهند. تیم الریان قطر یکی از بهترین تیمهای قطری است و امکانات زمین تمرینیاش جزو به روزترینها در این کشور محسوب میشود.
قیمت اقامت در هتل الریان دوحه
با توجه به این که هتل الریان دوحه یک هتل 5 ستاره از سری هتلهای لوکس هیلتون است، باید در نظر داشته باشید که قیمت آن ارزان نخواهد بود. در واقع هتل الریان دوحه در دسته هتلهای گران قیمت این شهر قرار میگیرد. با مراجعه به سایت این هتل، هر چند برای روزهای برگزاری جام جهانی 2022 امکان رزرو اتاق وجود ندارد اما هزینه اجاره یک شب اتاق برای یک هفته قبل از شروع جام جهانی بر اساس خدمات درخواستی از 167 دلار(تقریبا 5 میلیون تومان) تا 2057 دلار(تقریبا 60 میلیون تومان) خواهد شد. البته تا این لحظه، رقمی از قرارداد فدراسیون فوتبال کشورمان با این هتل منتشر نشده است. شایان ذکر است که «شجاع خلیلزاده» مدافع تیم ملی کشورمان، فصل گذشته در باشگاه الریان قطر توپ زده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


رعیت نواز- با پیشرفت هوش مصنوعی یکی از ترس های همیشگی، غلبه روبات ها بر بشر بوده ترسی که باعث تولید فیلم و سریال های زیادی شده، یکی از معروف ترین سریال هایی که شورش روبات ها علیه انسان ها را نشان می دهد سریال «وست ورلد» است. در این سریال روبات ها به خودآگاهی می رسند و دیگر حاضر به بردگی برای انسان ها نیستند و علیه انسان ها دست به قیام می زنند. شاید برخی مدعی شوند که این اتفاق ها مخصوص فیلم هاست اما به تازگی ویدئویی منتشر شده که نشان میدهد یک روبات در حین بازی شطرنج انگشت رقیبش را که با سرعت بازی می کرده ،می گیرد و می شکند! رئیس فدراسیون شطرنج روسیه گفته پسری که با روبات در حال بازی بود بعد از حرکت روبات با عجله مهره اش را جا به جا می کند و همین باعث می شود روبات انگشت او را بگیرد. البته به تازگی هم یک مهندس هوش مصنوعی گوگل ادعا کرده که یکی از پروژه های هوش مصنوعی گوگل دارای درک و احساس است که خیلی زود اخراج شد. در ادامه به همین بهانه و برای فهمیدن این که آیا باید از حکمرانی و حکومت روباتها و هوش مصنوعی ترسید یا خیر، با هم وجوه مختلف این اخبار را مرور میکنیم.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خراسان آنلاین در گزارش های قبلی خود نشان داد که چگونه مواد مخدری همچون گُل، ناس، معجون فریب موسوم به کیک بیرجندی و داروهای ممنوعه مانند ترامادول و متادون به راحتی در پارک های شهر و برخی عطاری ها به فروش می رسد. این بار خبرنگار ما به یکی از نقاط شهر رفته است که خرده فروشان مرگ بی پروا به فروش ماده مخدر شیشه و وسایل استعمال آن اقدام می کنند، حتی طریقه مصرف آن را نیز آموزش می دهند! پیش از این در برخی از مناطق شهر، خرده فروشان مواد مخدر مستقر بودند که با اقداماتی بساط آن ها برچیده شد، اما فروش ماده مخدر شیشه در این محله آن هم به این راحتی و کمتر از پنج دقیقه موجب تعجب است!در این گزارش خبرنگار ما در نقش خریدار و مصرف کننده بار اولی ظاهر شده اما در نهایت برای پیشگیری از وقوع جرم به بهانه ای از خرید شیشه خودداری می کند، اما جالب این که وقتی از فروشنده می پرسد آیا کسی با شما برخورد نمی کند، وی با گفتن نام خانوادگی خود پاسخ می دهد: این منطقه قلمرو من است! هیمنه پوشالی که قطعا با ورود نیروی انتظامی در هم خواهد شکست. اسف بار تر این که یک خانم میان سال در حالی در حیاط منزل خود به همراه فرزندان جوانش به فروش ماده مخدر شیشه اقدام می کند که دختر بچه خردسالی نیز آن جا حضور دارد! برای مشاهده فیلم این جا را اسکن کنید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هواداران پورتو هم منتقد مهاجم تیم ملی شدند
مصاحبه با عادل برای طارمی دردسرساز شد!
گروه ورزش/ در ادامه مصاحبه های سریالی برنامه فوتبال 360 این بار نوبت به مهدی طارمی رسیده بود تا مقابل عادل فردوسی پور بنشیند اما مسلما نه عادل و نه طارمی فکر نمی کردند این گفت و گو به یک دردسر بزرگ برای ستاره فوتبال کشورمان تبدیل شود.در بخشی از این گفت و گو مهدی طارمی مهاجم ایرانی پورتو درباره تمایلش راجع به جدایی از این تیم در ۳۰ سالگی و پیوستن به تیمی در انگلیس صحبت کرد و همین اظهارنظر به ظاهر ساده به سوژه اصلی تمام رسانههای ورزشی پرتغال تبدیل شد. طارمی گفته بود که اگر به جای باشگاه پورتو بود، بازیکن ۳۰ ساله را نگه نمیداشت و از فروش او به منابع مالی باشگاه کمک میکرد.این اظهارات بین هواداران پورتو در شرایطی که تیم خودش را آماده حضور در فصل جدید فوتبال پرتغال میکند، بازتاب منفی داشت. طارمی ابتدا سعی کرد مصاحبهاش را تکذیب کند اما ساعاتی بعد از آن، با انتشار یک پیام به زبان پرتغالی از پورتو و هواداران این باشگاه دلجویی کرد.طارمی در پیامی به هواداران پورتو به آن ها اطمینان داده که با تمام وجود در خدمت این تیم خواهد بود: «با توجه به مطالبی که امروز درباره جایگاه من در پورتو نوشته شده است میخواهم تاکید کنم که با قلب و روحم این جا هستم. من این شهر (پورتو) و مردمش را دوست دارم.تمرکز من همیشه روی این بوده و خواهد بود که بهترین کاری که میتوانم برای پورتو انجام بدهم. این جا خوشحالم و هر چیزی که در رسانهها منتشر میشود رابطه من با هواداران، باشگاه و کل ساختار را تحت تأثیر قرار نمیدهد. ما پورتو هستیم.» هر چند که طارمی سعی کرد با انتشار این پیام به نوعی فضا را برای خود در آستانه فصل جدید تغییر دهد اما این پیام که نشانه هایی از عذرخواهی هم در آن احساس می شد برای فروکش کردن موج آتش انتقادات کافی نبود تا حمله هواداران پورتو به ستاره ایرانی تیمشان همچنان ادامه داشته باشد. در حالی انتقاد هواداران پورتو از طارمی شدت گرفته که پیش از این پنالتی گرفتن طارمی در دیدار دوستانه مقابل بنفیکا باز هم موج جدیدی از هجمهها و انتقادات رقبای پورتو را به دنبال داشت و باعث جر و بحث دو کارشناس در یک برنامه تلویزیونی هم شد.
ترافیک ستارههای موفق در راه نمایش خانگی
شهاب حسینی، امیر آقایی، مهران مدیری و شبنم مقدمی از بازیگرانی هستند که بعد از آخرین تجربه موفق خود در سریال های خانگی با مجموعه تازهای بازمی گردند
مائده کاشیان




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- مرد کلاهبرداری که با معرفی خود به عنوان طلافروش یا تاجر پولدار با «بیوه زنان» ارتباط برقرار می کرد و سپس با وعده ازدواج، طلاهای آنان را با شگرد خاص می ربود یا با تهیه فیلم و عکس دست به اخاذی می زد با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی درحالی دستگیر شد که از چند استان دیگر کشور هم تحت تعقیب بود.
به گزارش اختصاصی خراسان، تشکیل پرونده هایی در مراکز انتظامی مشهد، از فعالیت های مجرمانه مرد میان سالی پرده برداشت که خود را اهل تبریز معرفی می کرد و بدین ترتیب ماجرای کلاهبرداری از زنان بیوه و مطلقه با وعده واهی ازدواج در دستور کار پلیس قرار گرفت. با توجه به اهمیت و حساسیت این موضوع که زنان زیادی، قربانی تبهکاری های «کژدم حیله گر» شده بودند، سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی، گروهی تخصصی از کارآگاهان زبده اداره عملیات ویژه را مامور رسیدگی به این پرونده کرد. به همین دلیل مطالعه گزارش های مال باختگان و زنانی که توسط این تبهکار حیله گر اغفال شده بودند،آغاز و مشخص شد که در برخی از موارد او با تهیه فیلم و عکس از ارتباط شیطانی خود با طعمه هایش چندین سال از آنان اخاذی کرده است ولی بسیاری از قربانیان «کژدم حیله گر» به دلیل جلوگیری از آبروریزی، نتوانسته اند از او شکایت کنند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است: طولی نکشید که جلسات تخصصی و کارشناسی این ماجرا زیر نظر سرهنگ محمدرضا افتخاری (رئیس اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی) برگزار شد و کارآگاهان با استفاده از شگردهای پلیسی به ردزنی کلاهبردار مذکور پرداختند اما نتایج تحقیقات نشان می داد که متهم مذکور بسیار زیرک و حرفه ای است و هنگام ارتباط با هرکدام از طعمه های خود از خط های تلفن مجزایی بهره می گیرد. این در حالی بود که ریشه یابی خطوط تلفنی وی نیز به سرانجامی نرسید چرا که همه این خط های تلفنی به نام افراد بی سواد و تنگدستی در استان های شرقی کشور ثبت شده بود. با وجود این تلاش های شبانه روزی کارآگاهان به تهیه تصویری از این تبهکار حرفه ای انجامید که مال باختگان و زنان مطلقه آن را تایید کردند.
با شناسایی هویت «ناصر – ب» و آخرین تصویر وی، مشخص شد که او مرد 58 ساله ای اهل و ساکن تبریز است اما بررسی بانک های اطلاعاتی و استعلام های پلیس از مراکز برون سازمانی نشان می داد که وی 10 روز قبل از مشهد خارج شده و به تهران و کرج رفته است. بنابراین گزارش، حالا دیگر مردی که بین مال باختگان به «کژدم حیله گر» معروف بود زیر چتر اطلاعاتی کارآگاهان اداره عملیات ویژه آگاهی قرار گرفت و در تور پلیس افتاد. قبل از آن که کارآگاهان برای دستگیری وی و با هماهنگی قاضی خدابنده (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) عازم تهران شوند، اطلاعاتی رسید که حکایت از بازگشت متهم در آینده نزدیک به مشهد داشت. به همین دلیل گروه عملیاتی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ خداوردی نژاد، اقدامات فنی و اطلاعاتی را با گزارش محرمانه مشخصات متهم تحت تعقیب به مراکز زیرمجموعه پلیس اماکن عمومی آغاز کردند و منابع دیگری مانند اجاره دهندگان سوئیت ها را نیز به کار گرفتند.
چند روز بعد زنگ یک تلفن محرمانه، کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی را به تکاپو انداخت و آن ها بلافاصله سلاح های سازمانی را برداشتند و با خودروهای پوششی به طرف مرکز شهر حرکت کردند در جایی که متهم سوئیتی را در آن با مشخصات سجلی جعلی اجاره کرده بود. کارآگاهان با رعایت اصل غافلگیری و با دستور قاضی کیانی (بازپرس پرونده) وارد عملیات شدند و «ناصر- ب» را در حالی دستگیر کردند که او همچنان مات و مبهوت به کارآگاهان لباس شخصی خیره شده بود. در بازرسی از محل اقامت «کژدم حیله گر» تعدادی فلش و مموری به دست آمد که تصاویر برخی شاکیان و شیوه های فعالیت های مجرمانه وی در آن وجود داشت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان با انتقال این متهم 58 ساله به پلیس آگاهی، تحقیقات از وی با حضور 7 تن از زنان مال باخته ادامه یافت و او به فروش طلاهای شاکیان به طلافروشانی در خیابان شهید مفتح کوی طلاب مشهد اعتراف کرد. به همین خاطر و با راهنمایی های سرهنگ شفیع زاده، کارآگاهان، طلافروشان مالخر را نیز دستگیر کردند که طلاها را بدون فاکتور خریده بودند. در همین حال یکی از شاکیان این پرونده به سروان مهربان (افسر پرونده) گفت: 7 سال قبل در یکی از بیمارستان های مشهد با «کژدم حیله گر» آشنا شدم. آن زمان به تازگی از شوهرم طلاق گرفته بودم و اوضاع روحی مناسبی نداشتم. وقتی این تبهکار حیله گر با چرب زبانی وارد زندگی ام شد و وعده ازدواج داد من هم خیلی زود به او اعتماد کردم و این گونه روابط ما ادامه یافت ولی هنوز دو هفته بیشتر از این ارتباط اغفال گونه نمی گذشت که روزی از زندان تهران با من تماس گرفت و گفت: به جرم کلاهبرداری و سرقت به زندان افتاده است و سپس از من خواست تا 300 میلیون تومان به حساب برادرش واریز کنم که از شاکیان خودش رضایت بگیرد در غیر این صورت عکس ها و فیلم هایی را که از یک رابطه فریبکارانه تهیه کرده بود در فضای مجازی منتشر می کند. من هم که از آبروی خودم می ترسیدم با هر بدبختی بود این پول را فراهم کردم و به او دادم ولی او بعد از آزادی از زندان مرا رها نکرد و همچنان با همین تصاویر از من اخاذی کرد تا این که وقتی فهمیدم کارآگاهان پلیس آگاهی او را دستگیر کرده اند نفس راحتی کشیدم وهمه استرس ها و نگرانی هایم پایان یافت.
به گزارش روزنامه خراسان، یکی دیگر از مال باختگان این پرونده گفت: شهریور سال گذشته مقابل مطب دندان پزشکی درون خودرو نشسته بودم که مردی خوش تیپ و شیک پوش، با من وارد گفت و گو شد و با چرب زبانی چنان فریبم داد که خودم نیز نفهمیدم چگونه به همین راحتی در دام یک کلاهبردار افتادم. او مدعی شد در بولوار سجاد مشهد طلافروشی بزرگی دارد و سپس از من خواست به خاطر این که خودروی بنزآخرین مدل خود را به دلیل ترافیک بیرون نیاورده، او را چند خیابان بالاتر برسانم من هم که محو خوش زبانی های او شده بودم، تقاضایش را پذیرفتم او در بین راه پرسید چرا طلاهایت را سرمایه گذاری نمی کنی؟ و ادامه داد: من با نگهداری امانت طلاها سود خوبی به شما می دهم. او طوری با اعتماد تمام دروغ هایش را حقیقت جلوه می داد که نه تنها من بلکه هیچ کس دیگری هم به او مشکوک نمی شد. به همین خاطر هم من دستبند و گردنبندم را بیرون آوردم و به او دادم ولی چند دقیقه بعد با شگرد عجیبی از خودرو پیاده شد و گریخت که من هنوز هم باورم نمی شود به همین راحتی فریب خورده ام و ...
همچنین یکی دیگر از طعمه های این تبهکار حرفه ای که زنی مطلقه و مسافرکش شهری بود درباره شکایت خود به پلیس گفت: من برای هتل های هسته مرکزی شهر مسافر جابه جا می کنم و از این طریق روزگارم را می گذرانم. روزی مقابل یکی از هتل های بزرگ نشسته بودم که مسافری خوش تیپ و قیافه به من گفت: خودروی دربستی می خواهم و نشانی خیابان بابک در منطقه بالاشهر را داد. من هم پذیرفتم و در طول مسیر به او گفتم شغل من مسافرکشی نیست! اما شما را به خاطر شخصیت جذاب تان سوار کردم چون قرار است برای تمدید رهن خانه، طلاهایم را بفروشم! و قرار بود به یک طلافروشی بروم! آن مرد خیلی با طمأنینه و آرام پاسخ داد:لازم نیست طلاهایت را بفروشی! من خودم تاجر طلا هستم آن ها را نزد من امانت بگذار و ماهانه مبلغ اجاره منزلت را بگیر و بیشتر از آن سود خوبی هم می دهم! به گونه ای که دیگر فعالیت در تاکسی اینترنتی را رها کنید و زندگی خوبی داشته باشید! با شنیدن این حرف ها خیلی دلگرم شدم و طلاهایم را از درون جعبه جواهرات بیرون آوردم او آن ها را دانه دانه در یک کیسه عینک گذاشت و درون جیبش قرار داد. بعد از چند دقیقه هم به بهانه شارژ تلفن مقابل یک مرکز خرید از خودرو پیاده شد و از من خواست منتظرش بمانم اما وقتی مدت زمان زیادی گذشت و از پاساژ بیرون نیامد از خودرو بیرون آمدم و فهمیدم که از طرف دیگر مرکز خرید فرار کرده است و من قربانی یک کلاهبردار حیله گر شده ام!...
ادامه گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در همین حال یکی دیگر از قربانیان «کژدم حیله گر» به افسر پرونده گفت: من با خودرو مسافرکشی می کردم که او را در مسیر فرودگاه سوار کردم در همین شرایط دخترم تماس گرفت و من مشغول گفت وگوی تلفنی شدم به دخترم گفتم نگران نباشد با فروش طلاهایم پول اجاره خانه را تهیه می کنم! در این هنگام مسافر میان سال گفت: شما نظر کرده هستید!
چون من دیشب خواب دیدم که باید به فردی کمک کنم! حالا هم فهمیدم این خواب تعبیر خوبی داشته است. آن مرد سپس خود را طلافروش پولداری در بولوار سجاد معرفی کرد و از من خواست تا طلاهایم را امانت به او بسپارم و به همان مبلغ پول بگیرم و بعد با بازگرداندن وجوه دریافتی، طلاهایم را بازپس بگیرم اما آن مرد که خود را فردی معتقد جلوه می داد با ترفندی از خودرو پیاده شد و گریخت. بنابراین گزارش تحقیقات بیشتر درباره اقدامات مجرمانه دیگر این تبهکار حرفه ای در حالی ادامه دارد که یک مقام آگاه در پلیس آگاهی خراسان رضوی از شهروندان خواست چنان چه با این شیوه و شگرد متقلبانه در دام این مرد کلاهبردار افتاده یا اغفال شده اند برای اعلام شکایت و شناسایی او به اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی مراجعه کنند و یقین بدانند که هویت آنان و همچنین ماجراهای اغفال با وعده و وعید واهی ازدواج به طور محرمانه در پلیس و دستگاه قضایی باقی خواهد ماند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ما سعدی را به پندهایش میشناسیم، توی مدرسه خوانده و شنیدهایم که کتابهای مهمش «بوستان» و «گلستان»، پر از حکایتهای عبرتآموز هستند و سعدی برایمان شمایل پیرمرد ناصحی پیدا کرده است که دورادور برایش احترام قائل هستیم اما خب وقت نداریم بنشینیم پای حرفهایش. کی حوصله دارد کتابی را بخواند که قرنها پیش نوشته شده است، آن هم وقتی پیشاپیش میدانیم قرار است چپ و راست بهمان تذکر بدهد؟ اصلا گیریم حال نصیحت شنوی هم داشته باشیم، حرفی که مال آن وقتها بوده، حالا دیگر کهنه شده است و به کار نمیآید. این شد که ارتباطمان با سعدی، در حد دوری و دوستی باقی ماند. اگر قرار باشد سه شاعر بزرگ ایرانی را نام ببریم، حتما یکی از گزینههایمان خواهد بود اما اگر از ما بخواهند حکایتی یا بیتی از سعدی بخوانیم یا دستکم بگوییم از این شاعری که به بزرگیاش معترفیم، چه چیزی آموختهایم، کمیتمان حسابی میلنگد. بماند که از وجه عاشق و دلدادهاش هم که توی دیوان غزلیات خودنمایی میکند و بیاندازه شیرین و لطیف است، بیخبریم چون این کتاب در آموزش رسمی در سایه بوستان و گلستان مانده است و تازه همانها هم درست و حسابی شناسانده نشدهاند. در پرونده امروز، قرار است درِ دوستی با جناب سعدی را باز کنیم. سری به بوستانش خواهیم زد تا با چشمهای خودمان ببینیم که نه تنها رنگ و بوی کهنگی ندارد، بلکه به طرز شگفت انگیزی، تازه و بدیع است. این کنکاش در بوستان که در حد توان و بضاعت نویسنده این مطلب است و ادعای تسلط بر ادبیات فارسی ندارد، قرار است به ما کمک کند جای سعدی و توصیههای اخلاقیاش را در سبک زندگی امروزمان پیدا کنیم و از زیرکی و هنرش حظ ببریم. در ادامه پنج حکایت از بوستان را که به زبان ساده بازنویسی شدهاند، با هم میخوانیم و از همراهی با پنج شخصیت این حکایتها درسی خواهیم آموخت.
خریدار دکان های
بی رونق
روزی زنی، گلایهکنان به شوهرش گفت که دیگر از بقالی محل خرید نکند چون کاسب خوبی نیست و در کارش عیب و ایرادی به چشم میخورد. شوهر جواب داد «به امید ما کلبه این جا گرفت/ نه مردی بود نفع از او واگرفت»؛ یعنی این مرد به امید ما اهل محل در این جا کاروکاسبی راه انداخته و از انصاف به دور است که بازارش را کساد کنیم و برای متقاعد کردن همسرش ادامه داد: «ره نیکمردان آزاده گیر/ چو اِستادهای دست افتاده گیر/ ببخشای کانان [که آنان] که مرد حقاند/ خریدار دکان بیرونقاند.» سعدی، حرفش را توی دهان شوهر قصه، میگذارد و به مخاطبش تذکر میدهد: در وقت توانایی، دستگیری از ناتوانان وظیفه اخلاقی و انسانی ماست. البته که از آن توصیههای مکرر شنیده شده است اما وقتی از زبان سعدی میشنویمش، لطف دیگری دارد. سعدی، آن قدر زیرک است که پندش را مستقیم توی صورت مخاطبش نکوبد و درعوض در دل قصهای بگنجاندش. قصهای که نه تنها در وقت خودش بلکه در هر عصری، قابل درک است. مثلا به معادل امروزی موقعیت حکایت سعدی فکر کنید؛ «دکان های بیرونق» همان مغازههای کوچک محلی و دست فروشها هستند که برای دوام آوردن در برابر فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای باید هوایشان را داشته باشیم.
خسیس مغبون در 2 عالم
«یکی زهره خرج کردن نداشت/ زرش بود و یارای خوردن نداشت/ نه خوردی، که خاطر برآسایدش/ نه دادی، که فردا به کار آیدش»؛ روزی روزگاری مرد خسیسی بود که نه دلش میآمد از مال و اموالش برای خود خرج کند تا در آسودگی زندگی کند و نه چیزی به دیگران میداد تا در آن دنیا به کارش بیاید. مرد خسیس پسری داشت که از کارهای پدر به ستوه آمده بود پس یک روز کمین کرد تا ببیند طلاها را کجا پنهان میکند: «بدانست روزی پسر در کمین/ که مُمسک کجا کرد زر در زمین» و بعد طلاها را برد و به جای شان سنگ گذاشت: «ز خاکش برآورد و بر باد داد/ شنیدم که سنگی در آن جا نهاد». پسر، همه طلاها را خرج و پدر، بر مال و منالِ از دست رفته، زاری کرد: «نهاده پدر چنگ در نای خویش/ پسر چنگی و نایی آورده پیش/ پدر زار و گریان همه شب نخفت/ پسر بامدادان بخندید و گفت...». پدر، از شدت غصه به گلوی خود چنگ میانداخت و پسر، مطرب و آوازخوان خبر کرده بود. پدر، هر شب از گریه خوابش نمیبرد و پسر به پدر خسیسش گفت: «زر از بهر خوردن بود ای پدر/ ز بهر نهادن چه سنگ و چه زر». مال، برای خرج کردن است، اگر قرار باشد در زندگی بهرهای از آن نبری، چه فرقی دارد سنگ نگه داری یا زر؟ سعدی، قصه مرد خسیسی را میگوید که کیسههای زر را در دل زمین پنهان و زندگی را به خود و عزیزانش دشوار میکرد و ما یاد کسانی میافتیم که صفرهای موجودی بانکیشان به شمردن درنمیآید اما در مشقت به سر میبرند. سعدی میگوید: «پس از بردن و گرد کردن چو مور/ بخور پیش از آن کت خورد کرم گور» و ما به خودمان نهیب میزنیم که اگر همه عمر مشغول جمع کردن مال شویم، پیش از آن که فرصتی برای خوردنش دست بدهد، خوراک کرمها خواهیم شد.
همدستِ مقدس مأب شیطان
«یکی مال مردم به تلبیس خورد/ چو برخاست لعنت بر ابلیس کرد/ چنین گفتش ابلیس اندر رهی/ که هرگز ندیدم چنین ابلهی/ تو را با من است ای فلان، آشتی/ به جنگم چرا گردن افراشتی؟» شخصی، با مکر و دغل، مال مردم را بالا کشید و لعنت بر شیطان فرستاد. شیطان در راهی، به مرد برخورد کرد و گفت: «هرگز ابلهی مثل تو ندیده بودم. تو که با من در یک تیم هستی، لعنت فرستادنت دیگر چیست؟». خیلی آسان است که مسئولیت رفتارهایمان را نپذیریم و تقصیرها را گردن این و آن بیندازیم. همیشه دیگرانی پیدا میشوند که بار اشتباهات مان را به دوش آنها بسپاریم؛ مادر، پدر، مدرسه، تقدیر، وسوسه شیطان و خلاصه هرکس و هر چیزی غیر از خودمان. البته که هیچ عملی در خلأ انجام نمیشود و کلی عامل ریز و درشت در شکلگیریاش نقش دارند اما در نهایت این ما هستیم که تصمیم به انجام دادن یا ندادنش میگیریم و باید سهم خودمان را در خوب و بدش بپذیریم. فرار کردن از این مسئولیت پذیری، مُسکنی موقتی است که باعث میشود خودمان را از سرزنش مبرا بدانیم اما همزمان جلوی هر اصلاح و پیشرفت و جبرانی را هم میگیرد. خب، در رفتن از زیر بار مسئولیت، آسان است البته تا قبل از آن که این سه بیت صریح و بیتعارف سعدی را خوانده باشیم.
لقمانِ عبرت بین
لقمان، لاغر و سیه چرده بود. روزی از جایی رد میشد که مرد صاحب منالی او را با غلام خودش اشتباه گرفت. مرد، طبق آن چه رسم بالادستان و اربابان است، شروع کرد به دستور دادن و خطاب و عتاب کردن. «شنیدم که لقمان سیهفام بود/ نه تنپرور و نازکاندام بود/ یکی بنده خویش پنداشتش/ زبون دید و در کار گل داشتش». لقمان هم دم نمیزد و هرآن چه مرد امر میکرد، انجام میداد و هرچه حرف ناپسند میزد، تحمل میکرد: «جفا دید و با جور و قهرش بساخت/ به سالی سرایی ز بهرش بساخت». یک سال بر همین منوال گذشت و لقمان که شب و روز کار کرده بود، توانست خانهای را که مرد ثروتمند خودپسند توقع داشت، برای او بسازد. بعد از این بود که غلامِ خانه که از سال گذشته ارباب را بیخبر ترک کرده بود، بازگشت. مرد که فهمید لقمان را با غلام خودش اشتباه گرفته بوده است، شرمنده شد و «به پایش درافتاد و پوزش نمود/ بخندید لقمان که پوزش چه سود؟» و لقمان ادامه داد: «ولی هم ببخشایم ای نیکمرد/ که سود تو ما را زیانی نکرد/ تو آباد کردی شبستان خویش/ مرا حکمت و معرفت گشت بیش». یعنی: «تو در این یک سال خانهات را آباد کردی و اگر دقیق نگاه کنم، از سود تو نه تنها زیانی به من نرسید، بلکه چیزی هم نصیبم شد؛ دانش و معرفت به دست آوردم». اما چیست این معرفتی که لقمان از آن حرف میزند؟ «غلامی است در خیلم ای نیکبخت/ که فرمایمش وقتها کار سخت/ دگر ره نیازارمش سخت، دل/ چو یاد آیدم سختی کار گل». لقمان میگوید من هم غلامی دارم که خیلی وقتها کارهای سخت و سنگین از او میخواهم. حالا که خودم چنین چیزی را تجربه کردم، دیگر او را اذیت نمیکنم.» سعدی، به یک اصل اخلاقی ساده ولی مهم اشاره میکند: اگر میخواهیم درست و عادلانه بودن رفتاری را بسنجیم، باید خودمان را به جای شخصی بگذاریم که درمعرض آن رفتار است. در نظر گرفتن نگاه و منفعت دیگری گاهی به اندازه کاری که لقمان برای تربیت کردن خودش انجام داد، سخت است اما به اخلاقی و انسانی بودنش میارزد.
خودپرست عافیت طلب
«شبی دود خلق آتشی برفروخت/ شنیدم که بغداد نیمی بسوخت/ یکی شکر گفت اندر آن خاک و دود/ که دکان ما را گزندی نبود». شبی، آتشسوزی بزرگی شد طوری که نصف شهر بغداد سوخت و خاکستر شد. در آن میانه، شخصی که از آتش درامان مانده بود، خدا را شکر کرد که مغازه و مال و اموالش خسارت ندیده است. کسی که شاهد خودپرستی این فرد بود، زبان به سرزنش باز کرد: «جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس/ تو را خود غم خویشتن بود و بس؟/ پسندی که شهری بسوزد به نار/ اگر چه سرایت بود برکنار؟/» مشابه این رفتار را در زندگی روزمره کجا سراغ دارید؟ دیدهاید بعضیها وقتی گرفتاری دیگران را میبینند، وقتی از کنار فردی مبتلا به بیماری میگذرند یا وقتی خوشی کسی به ناخوشی بدل میشود، به جای همدلی با فرد مصیبت دیده و سختی کشیده، از آسودگی خودشان خوشحال میشوند؟ دنیای این آدمها آن قدر تنگ و کوچک است که فقط برای خودشان جا دارد و نه تنها از رنج و درد دیگران، آزرده خاطر نمیشوند که آن را مایه شکرگزاری میدانند. سعدی، این خصلت را ناپسند میدیده است: «توانگر خود آن لقمه چون میخورد/ چو بیند که درویش خون میخورد؟» و در زمانه ما هم دور از انسانیت است که کسی تنها غم و درد خودش را به رسمیت بشناسد و وقتِ گرفتاری دیگران، از در امان ماندن خودش خوشحال باشد. سعدی به چنین کسانی هشدار میدهد: «اگر در سرای سعادت کس است/ ز گفتار سعدیش حرفی بس است/ همینت بسنده است اگر بشنوی/ که گر خار کاری سمن ندروی.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.