- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته بازی رفت از مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا در دوحه بین السد و پرسپولیس برگزار شد که این بازی در نهایت با نتیجه یک-صفر به سود نماینده کشورمان به اتمام رسید. برانکو با لشگری از مصدوم و غایب تیمش را با ترکیب علیرضا بیرانوند، سیدجلال حسینی، شجاع خلیلزاده، سیامک نعمتی، شایان مصلح، احمد نوراللهی، آدام همتی، بشار رسن، امید عالیشاه، علی علیپور و گادوین منشا به میدان فرستاد. در نیمه اول السدیها که برای رسیدن به دروازه بیرانوند چشم به موفقیت ژاوی، بونجاح و عفیف دوخته بودند در نهایت نتوانستند به نتیجه لازم دست یابند و به خوبی توسط بیرانوند، شجاع خلیلزاده و سیدجلال حسینی مهار شدند. نیمه اول این دیدار در شرایطی که با موقعیتهای جالب توجه و هیجانانگیزی برای 2 تیم همراه بود با تساوی بدون گل خاتمه یافت. در نیمه اول 62 درصد از مالکیت توپ در اختیار السد بود. در نیمه دوم هم السد تیم برتر میدان بود اما بازی بینقص، منطقی و فوقالعاده پرسپولیس به ستارگان گرانقیمت این تیم اجازه نداد تا از این برتری استفاده کنند. در حالی که بازی با حملات السد دنبال میشد در دقیقه 84 فرار علی علیپور پشت محوطه جریمه با خطای دروازهبان یک موقعیت پنالتی به سود پرسپولیس شکل داد و داور سریلانکایی بعد از کشوقوسی کوتاه در سوت خود به سود پرسپولیس نواخت. مهاجم پرسپولیس با قرار گرفتن پشت پنالتی که خودش نصیب سرخپوشان کرده بود، آن را در شرایطی که دروازهبان السد با نوک انگشت لمس کرده بود به گل برتری تیمش تبدیل کرد تا پرسپولیس در دوحه به یک برد شیرین دست یابد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این روز و شب ها که مجالس عزاداری برقرار است و همه جا سخن از آیات و احادیث در میان است، با خود فکر می کنم چرا از جا، برنمی خیزیم و بر اساس هندسه طراحی شده آیات و روایات، میان داری نمی کنیم؟ چرا مثل کلماتِ فرَار و قلم های پرشتاب، با اولین نقطه، پا به اول خط می گذاریم بدون آن که تاثیر بایسته گرفته باشیم، حالا تاثیر گذاشتن، پیشکش! از خود می پرسم و حالا از شما هم همین سوال را دارم که چرا چندان که باید، با حدیث همراه نمی شویم تا زندگی ما هم تازه شود. چرا به کار نمی بندیم آیات و روایات را تا بند از پای ما باز شود؟ من با تامل های فراوان، به این نتیجه رسیدم که دلیل ماجرا آن است که "ما خود را مخاطب آیات و روایات نمی دانیم" و چون چنین برداشتی داریم، دریافتی هم از آن کلمات نور نداریم که جان مان را روشن کند. معتقدم یک نفر باید به ما نهیب بزند که " با شمایند" بگویدمان که "شما مخاطب این سخنِ معصوم هستید". شاید خود را مخاطب ببینیم و مثل کسی که حکم از شخصیت بزرگی می گیرد، تکانی به خودمان بدهیم و برای اجرای اوامر برخیزیم. والا با این سبک که تن به آب می زنیم و هیچ جای مان تر نمی شود، نمی تواند دردی از ما دوا کند. باز ما خواهیم ماند و کنار دریا و تشنگی که هر روز بیشتر هم می شود و صدای مان هم بلند است به تشنگی اما گویی یادمان نمی آید که باید دستی به آب زد و کفی نوشید و رفع عطش کرد. اگر خود را مخاطب می دانستیم، قطعا روزگار مان فرق می کرد چنان که روزگار فضیل عیاض فرق کرد. همان گردنه گیرِ دزد و قلدری که وقتی برای تصاحب ناحقی، گام بر می داشت، آیه 16 سوره مبارکه حدید را شنید که" أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ..." و خود را مخاطب دید به گونه ای که انگار آیه، همین الان بر او نازل شده و همین باعث شد که از بی راهه به راه آید و با ادای حق الناسی که بر ذمه داشت در شمار عارفان در آید و زندگی از نو بسازد. باور کنیم اگر ما هم خود را مخاطب آیات و روایات بدانیم دیگر نمی توانیم دست به بدی و زبان به بد گفتن و حتی دل به بد داشتن بیالاییم. این که در مجالس هم می نشینیم اما باز به جای اول برمی گردیم و به کردار دیروز برمی خیزیم برای این است که با آموزه های دین ارتباط برقرار نمی کنیم. گاه حتی با همان حنجره ای که خوانده ایم، سخنانی را بیان می کنیم که نباید. برخی هامان ،با همان دستی که به سینه زده ایم برای عزاداری، دست رد به سینه مردمی می زنیم که باید کارشان را انجام دهیم و...برای این است که حق گفته ها را جوری می شنویم که انگار برای دیگران می گویند نه به ما.اما اگر خود را مخاطب بدانیم و حواس مان باشد که پیامبر و امام ما را می خوانند و خدا راه را به ما نشان می دهد، قطعا تجدید نظر و رفتار می کنیم . بیایید در این محرم با خدای خود عهد کنیم همه آیات و احادیث را به عنوان مخاطب خاص بشنویم تا با تخلق به اخلاق دینی و تعمق در رفتار دینی خود و میهن خود را از شرایط موجود به سمت شرایط مطلوب ببریم ....
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مائده کاشیان - در سالهای اخیر بسیاری از سینماگران سراغ موضوعاتی درباره زنان و مسائل آنها رفتهاند و ادعا کردهاند که اثری برای زنان ساختهاند. طبیعتا اثری که ویژه زنان ساخته میشود باید برای زنان و حل مسائلشان نتیجهای به همراه داشته باشد، این نتیجه گاهی میتواند پررنگ کردن یک مسئله و صرفا طرح موضوعی که جامعه از آن غافل مانده، باشد، گاهی هم میتواند به جز آگاهی دادن و تلنگر زدن، راهحلی پیش پای مخاطب خاص آن اثر یعنی زنان، بگذارد. در هر صورت از ادعای ساختن یک فیلم برای زنان تا اثری که تولید میشود فاصله بسیار زیادی وجود دارد و فیلم ساز باید برای هرچه کمتر کردن این فاصله تلاش کند. این روزها دو فیلم «عرق سرد» به کارگردانی سهیل بیرقی و «جاده قدیم» ساخته منیژه حکمت روی پرده سینما در حال نمایش هستند که اگرچه موضوع متفاوتی دارند اما وجه اشتراک مهم این دو اثر «زنان» هستند. حتما در فرصت دیگری به «عرق سرد» و کاری که برای زنان انجام داده خواهیم پرداخت، اما امروز قصد داریم نگاهی به فیلم «جاده قدیم» و آوردهای که منیژه حکمت برای زنان داشته بیندازیم.
تصویری نصف و نیمه از قربانی تعرض
در شب سال نو طی اتفاقی، شخصیت اصلی قصه یعنی «مینو» با بازی مهتاب کرامتی مورد تعرض قرار میگیرد و این اتفاق زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد. تصویری که تماشاگر از زنی مانند «مینو» در فیلم میبیند، یک زن قوی و محکم است که چه در زندگی شغلی و چه در زندگی شخصیاش، به خوبی توانایی مدیریت دارد. در ابتدای فیلم، چنین شخصیتی مورد تجاوز قرار میگیرد و بعد تماشاگر منتظر است ببیند بعد از این اتفاق چه بر سر او و زندگیاش میآید. فیلم سعی میکند گوشهای از تغییراتی را که در شخصیت و روحیه این زن اتفاق میافتد نشان دهد که خوب شروع میشود اما خوب پیش نمیرود و خوب به پایان نمیرسد. تماشاگر به دلیل شخصیتپردازی ضعیف «مینو» او را به درستی نمیشناسد بنابراین تحت تاثیر اتفاقی که برای او افتاده قرار نمیگیرد، معنی بسیاری از کارهای او را نمیفهمد، درکش نمیکند و اتفاق مهم فیلم یعنی شیوه کنار آمدن «مینو» با چنین موضوع وحشتناکی برای تماشاگر باورپذیر نمیشود.
قصهای با شخصیتهای منفعل
یکی از مهمترین مسائلی که زنان قربانی تعرض با آن دستوپنجه نرم میکنند، واکنش اطرافیان و به خصوص همسر و فرزندان آنها درباره این اتفاق است. اطرافیان «مینو» یک سری آدم هستند که انگار نه انگار چنین اتفاقی افتاده، آنها با مسائل خودشان درگیرند و تنها نگران خودشان هستند. البته این طور نیست که تصور کنید بیتفاوتی آنها جزئی از قصه است، این موضوع آسیبهای روحی و روانی «مینو» را بیشتر میکند. انگار ماجرای «مینو» که خط اصلی قصه است در کنار خرده داستانها بدون هیچ ارتباطی پیش میروند و فیلم ساز تلاش میکند در پایان قصه پیوندی بین اینها برقرار کند، اما تلاش او بینتیجه میماند و تماشاگر ممکن است تصور کند که فیلم مسئله اصلیاش را گم کرده است! «بهرام» همسر «مینو» که آتیلا پسیانی نقش او را بازی میکند هم اوج کاری که برای حل مسئله همسرش انجام میدهد نگرانی است و واکنشهای او بسیار غیرقابل باور و منفعلانه است. نه تنها «بهرام»، بلکه اگر بعضی دیگر از شخصیتهای فیلم را حذف کنید هیچ مشکلی در قصه به وجود نمیآید.
دردی که «جاده قدیم» از زنان دوا نمیکند
قرار نیست فیلم ساز مانند یک روان شناس یا کارشناس، آسیبهای اجتماعی را موشکافی کند و حتما برای مسئلهای که مطرح میکند راهحل بدهد اما حداقل کمترین وظیفهای که دارد این است که تصویر درستی از معضلی که قرار است به آن بپردازد، نشان بدهد و از این طریق به افرادی که لازم است، آگاهی بدهد و توجه آنها را جلب کند. پیش از «جاده قدیم»، آثاری مانند «هیس دخترها فریاد نمیزنند» و «فروشنده» هر کدام از منظر خاصی به موضوع تجاوز پرداختهاند و حتما در آینده فیلمهای دیگری هم این موضوع را دستمایه روایت قصهشان قرار میدهند. «جاده قدیم» در مقایسه با این دو فیلم، صرفا به این موضوع که خطر تعرض در جامعه وجود دارد می پردازد و جز توصیه به مراجعه به روان شناس، کمک زیادی به زنان نمیکند و نزدیکان و اعضای خانواده قربانیان تعرض را به چالش نمیکشد. منیژه حکمت در زمان اکران فیلمش در جشنواره فجر و در همین چند روز اخیر که فیلم به صورت عمومی اکران شده است، بارها درباره این فیلم که به قول خودش آن را برای همراهی با مبارزه با خشونت علیه زنان ساخته، صحبت کرده است اما باید گفت صدای منیژه حکمت از صدای فیلم بلندتر است!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه ادب و هنر- یازدهم مهر، سالروز درگذشت عمران صلاحی نویسنده، شاعر و طنزپرداز است. او خود می گوید :« دهم اسفند 1325 در تهران متولد شده ام. چهارراه گمرک امیریه. البته نه وسط چهارراه. اگرچه گفته اند خیر الامور اوسطها. نامم را مراد، عموی کوچکم انتخاب کرده. از قرآن و سوره آل عمران. احمد شاملو می گفت نامش عمران است اما از اول باعث خرابی است». صاحب کتاب « مرا به نام کوچکم صدا بزن» معتقد بود خرجین شعرش مانند سبد میوه فروشی است و هرنوع شعری در آن پیدا می شود. امروز به مناسبت دوازدهمین سال درگذشت این شاعر و طنز پرداز، گوشه هایی از زندگی او را ورق زدیم.
آن چه از «عمران» باید بدانید
زندگی نامه خود نوشت عمران صلاحی، اولین بار در مجله گوهران چاپ شد. او در این زندگی نامه نوشته است:« مادرم متولد باکو است. پدرم متولد شام اسبی اردبیل. سال1340 زمانی که در تبریز بودیم، ناگهان به دیار باقی شتافت. یک زن به نام هایده و دو فرزند به نام های یاشار و بهاره و یک عالمه شعر و نوشته. به دلیل استعداد فراوان، سه سال در دبیرستان رفوزه شده ام و آخرش هم ناپلئونی قبول شده ام. فوق دیپلم مترجمی زبان انگلیسی دانشکده ادبیات تهران را دارم. با این مدرک نیم بند فقط توانستم در سازمان رادیو و تلویزیون به عنوان کارمند اداری استخدام شوم. بعدها ویرم گرفت و ویراستار شدم.»
زندگی شعری در جوادیه
اولین شعر عمران صلاحی، مثنوی «باد پاییزی» بود که در سال 1340 در مجله اطلاعات کودکان به چاپ رسید. البته زندگی شعری او از محله جوادیه تهران و رفاقت با یک دوچرخه سازِ شاعر به نام رحمان ندایی و از انجمن شعر صائب آغاز شد. عمران خود گفته است:« از انجمن صائب پایمان به انجمن های دیگر باز شد؛ هر شب انجمنی برپا بود. یک شب که از انجمن آذرآبادگان واقع در امیرآباد می آمدم با حسین منزوی آشنا شدم. جوانی لاغر که دانشجوی دانشگاه تهران بود و در خانه عمویش در جوادیه زندگی می کرد. از آن به بعد همه در انجمن های ادبی من و منزوی را با هم می دیدند.»
روزهای درخشان 20 سالگی و بعد از آن
عمران صلاحی از سنگ زدن به دوچرخه قراضه اش شعر ساخت و با امضایی برای روزنامه فکاهی توفیق فرستاد. شعر چاپ شد و در 20سالگی عضو هیئت تحریریه روزنامه توفیق شد. در آن جا با پرویز شاپور کاریکلماتوریست معروف آشنا شد. به گفته صلاحی، سال 45 نقطه عطف زندگی هنری او بوده است. سالی که در آن به دو زبان فارسی و ترکی شعر نو می سرود و همکاری اش با توفیق زمینه ساز آشنایی با خیلی از اهالی ادب و هنر شد. علاقه عمران صلاحی به شعر ترکی باعث شد او در سال 65 با شاعران ترک زبان در قهوه خانه ها جلسه شعر خوانی بگذارند. آشنایی او با احمد شاملو هم در یکی از همین جلسات به دوستی رسید.
«عمران» از نگاه دیگران
سید حسن حسینی درباره عمران صلاحی گفته است: « او مصرفکننده صرف طنز و شوخی نیست بلکه از تولیدکنندگان مواد اولیه خنده برای صدور به لبهای در حال توسعه است. عمران شاعر ستایشگر خوبیهاست؛ سلاح او در این ستایش و ستیز ایجاز زیبایی، دامن زدن به شوخطبعی و خنده است.» جواد مجابی معتقد است کار عمران صلاحی به پایان نرسیده بود. او می گوید:«مهمترین خصیصه عمران، دوست داشتن مردم و سخن گفتن به شیوه آنهاست؛ به این معنا که زبان مردم کوچه و بازار را در حد کمال به کار میبرد. پشت طنزهای شوخ و شاد عمران همواره یک اندوه عظیم بر سرنوشت آدمی موج میزند و این خصیصه یک طنزپرداز برجسته است.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
طی دو روز گذشته بازار ارز و طلا با روند نزولی چشمگیری مواجه شد. این روند نزولی همراه با هجوم ارزها و سکه های خانگی، کاهش قابل توجه قیمت را رقم زد. هرچند قیمت دلار در بازار آزاد همچنان نرخی به مراتب بالاتر از چند ماه اخیر دارد اما چشم انداز کاهش قیمت در بازار ایجاد شده است و می توان امید داشت که قیمت دلار به نرخ هایی حتی کمتر از 10 هزار تومان هم برسد. برآوردهای کارشناسان از نرخ واقعی دلار نیز نشان می دهد که این نرخ با توجه به تفاوت تورم داخلی و خارجی، قدرت خرید مردم و توان تولید براساس نرخ ارز، قطعا کمتر از 10 هزار تومان است. با این حال درباره روند کاهش قیمت، تداوم آن و آینده قیمت ارز بحث های زیادی وجود دارد اما به اختصار توجه به چند نکته ضروری است.
مسیر آینده دلار ارتباط زیادی به مسیر طی شده آن تاکنون دارد. کارشناسان معتقدند بار اصلی افزایش نرخ ارز در روزها و هفته های اخیر بر دوش هیجانات کاذب روانی و نیز غیبت بانک مرکزی از بازار اسکناس ارز بوده است. با این حال، مداخله جدی بانک مرکزی در بازار، زمینه را برای ایجاد محرک روانی قوی جهت افت قیمت ها ایجاد می کند. به این ترتیب شرط کافی برای ترکیدن کامل حباب نرخ ارز، به فضای روانی به وجود آمده در تحولات اخیر بستگی دارد. به نظر می رسد در صورت بروز عزم جدی و موثر بانک مرکزی برای سامان دهی بازار ارز، پذیرفتن و دخیل کردن بازیگران حقیقی و رسمی این بازار از جمله صرافی ها و به خصوص اطلاع رسانی شفاف برای زدودن شیطنت های قیمت سازی در بازار، روند قیمت ها را از همان راهی که رفته است، به نقطه تعادل حقیقی باز می گرداند. بازار ارز در شرایط فعلی نیاز به یک راهبر قوی دارد. بانک مرکزی باید با بازگرداندن اعتبار و اقتدار خود، با قدرت هر چه تمام تر، صادرکنندگان خصولتی را که نقش کمرنگی در عرضه ارز به بازار داشته اند، به عرضه ارز ترغیب کند و با ابزارهای نظارتی و حتی قضایی، مدیران این شرکت ها را ملزم به تزریق درآمدهای ارزی خود به بازار ارز کند. در چنین شرایطی مجوز ورود ارز صادراتی به بازار، با نرخ هایی بیشتر از سامانه نیما و کمتر از نرخ فعلی بازار (حدود 12 هزار تومان) می تواند، روند نزولی نرخ ها را ادامه دهد.
علاوه بر این بانک مرکزی باید عوامل بنیادین وموثر بر بازار ارز را شناسایی و درخصوص تاثیر آن تدبیر کند. این تدبیر در دو بخش باید صورت گیرد. بخش نخست، درباره نقدینگی موجود در بازار است. بورس در شرایط فعلی، چشم انداز خوبی در جذب سرمایه از خود نشان داده است. ترغیب ورود سهامداران جدید به بورس، تنظیم سازوکارهای جدید و تشویقی برای ورود سرمایه های جدید به بورس و آشنایی توده مردم با سازوکارها و مبانی سرمایه گذاری در این بازار ضروری است. همزمان توجه به رصد نقدینگی موجود و ورود و خروج سرمایه های مخرب در بازارهای سفته بازی و وضع هر چه سریع تر مالیات بر این سفته بازی ها باید در دستور کار قرار گیرد.
بخش دوم، به تدابیر خارجی باز می گردد که بتواند جریان انتقال ارز و روابط اقتصادی خارجی را همزمان با فرارسیدن دور جدید تحریم ها هموار سازد. این روزها خبرهای مثبتی از توافق ایران و اروپا بر سر سازوکار مالی به گوش می رسد. این توافق می تواند بخش قابل توجهی از آسیب های تحریمی را کم کند. همزمان به نظر می رسد تعاملات دیپلماسی اقتصادی در شرق نیز باید بیشتر شود. تدوین مناسباتی که بتواند روابط تجاری ما را با چین و هند به عنوان دو مشتری بزرگ نفتی کشورمان و سایر شرکای منطقه ای از روسیه تا ترکیه و از عراق تا پاکستان و افغانستان ارتقا بخشد، کلیدی است. در این میان باید تمرکز بر تداوم فروش نفت، تداوم روند صادرات سایر کالاها و تسهیل روابط بانکی و به خصوص انتقال ارز باشد. انتقال ارز به داخل کشور در این شرایط به ویژه از مسیر همسایگان شدنی است و با روش های مختلف باید پیگیری شود.
در هر صورت امید مردم به کاهش قیمت ارز زنده شده و شرایط برای قیام همه جانبه علیه غول التهاب ارزی فراهم شده است. اکنون دولت و سایر قوا نیز باید با درک شرایط سخت مردم و با ادبیاتی وحدت آفرین این روند امیدآفرین را تداوم بخشند و از مسیر هولناک ارزی که پیش رو بود، پلی برای موفقیت در مصاف با جنگ اقتصادی دشمن بزنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
با ساخت هزار و ۷۰۰ فضای آموزشی، ورزشی و پرورشی با ۸ هزار کلاس درس و یک میلیون مترمربع زیربنا که دیروز به طور همزمان در سراسر کشور افتتاح شد، دانش آموزان سال تحصیلی جدید را در مدارس نوساز آغاز کردند. در این مراسم که با حضور معاون اول رئیس جمهور، وزیر آموزش و پرورش و تعدادی از مسئولان آموزشی کشور در یکی از مدارس شهر تهران به وسیله ویدئو کنفرانس برگزار شد، معاون اول رئیسجمهور از ۱۸ دانشآموز یک کلاس سراوان که در رشته پزشکی پذیرفته شده اند تقدیر کرد و گفت: به زودی هیئت دولت در مراسمی از این عزیزان تجلیل می کند.در این پروژه که با همکاری خیران احداث شده است ،۱۴۵۰ میلیارد تومان اعتبار هزینه شده و بیشترین مدارس احداثی به استان خراسان رضوی با ۱۶۹ پروژه، ۸۴۳ کلاس و ۹۴ هزار و ۲۱۳ مترمربع زیربنا، استان خوزستان با ۱۶۱ پروژه، ۵۷۶ کلاس و ۷۴هزار و ۱۸۹ متر مربع زیربنا و سیستان و بلوچستان با ۱۴۴ پروژه، ۴۳۰ کلاس و ۳۰ هزار و ۳۴۵ مترمربع زیربنا اختصاص دارد. این پروژه ها شامل هزار و 509 واحد آموزشی ، 83 واحد ورزشی شامل سالن ورزشی و استخر و 108 واحد فرهنگی است. اسحاق جهانگیری در این مراسم با بیان این که نقطه کانونی و اصلی توسعه ایران تعلیم و تربیت است و باید به مدرسه به عنوان کانون اصلی توسعه نگاه کرد افزود: باید امکانات لازم برای پرورش و شکوفایی خلاقیت و مهارت آموزی فراهم شود و ما به طور جدی به آن بپردازیم.
وی موثرترین، ضروریترین و پربازده ترین نقطه برای سرمایهگذاری را سرمایه گذاری در تعلیم و تربیت دانست و گفت: در سال تحصیلی گذشته و جدید با وجود همه محدودیتها سعی کردیم بودجه آموزش و پرورش را در بخش عمرانی و جاری پرداخت کنیم.معاون اول رئیس جمهور در ارتباط ویدئو کنفرانس با مسئولان استان خراسان رضوی ، خوزستان و سیستان و بلوچستان گفت: امیدوارم بتوانیم استان سیستان و بلوچستان را به یکی از قطب های توسعه کشور تبدیل کنیم. جهانگیری همچنین از مردم به دلیل مشکلات و فشارها که بیشتر فشار روانی است عذرخواهی کرد و افزود: مدیریت کشور تلاش می کند هر چه سریع تر این فشارها را از سر راه بردارد.وزیر آموزش و پرورش نیز در این مراسم با اشاره به افتتاح هشت هزار کلاس نوساز با همت خیران گفت: سال گذشته پنج هزار کلاس افتتاح شد اما امسال با همت خیران و عنایت دولت هشت هزار کلاس افتتاح می شود. سید محمد بطحایی افزود: تا پایان سال، دو هزار کلاس دیگر افتتاح می شود که بخشی از کاستی های ما در محیط آموزشی را جبران می کند و امیدواریم این مسیر بازسازی و نوسازی با شتاب طی شود و بتوانیم مدارسی ایمن داشته باشیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
چهار سال از موافقت دولت با تشکیل سازمان اجرایی حاشیه شهر مشهد می گذرد اما گویا این تصمیم که با مهر تایید وزارت کشور، ضرورت تشکیل آن واضح و روشن بود، به طور کلی از دستور کار خارج شده است و دیگر تصمیمی برای تشکیل آن وجود ندارد. هرچند که مسئولان این حوزه، تشکیل آن را اقدامی موازی با برخی ستادهای موجود دانستند اما اگر ستادهای موازی کارآمدی لازم را در حوزه حاشیه شهر داشتند، طبیعتا پیشنهاد تشکیل سازمان اجرایی حاشیه شهر نه مطرح می شد و نه شورای امنیت کشور آن را تصویب می کرد.
ماجرای پیشنهاد تشکیل سازمان چه بود؟
شهریور سال 93 در سفر استانی هیئت دولت به مشهد، پیشنهاد تشکیل سازمان اجرایی حاشیه شهر مورد موافقت دولت قرار گرفت و سه ماه بعد تایید رسمی شد. آذر ماه سال 93 وقتی که رئیس وقت شورای اسلامی شهر مشهد، از مهر تایید شورای امنیت کشور بر تشکیل این سازمان خبر داد، این باور ایجاد شد که می توان برنامه ها و طرح های مد نظر را برای اجرا در حاشیه شهر مشهد، با ساختاری منظم و موضوع محور دنبال کرد. «محسن انتظاری» در آن زمان بیان کرد: «ایجاد سازمان حاشیه شهر که در سفر اخیر هیئت دولت به مشهد در قالب بسته پیشنهادی حاشیه شهر به دولت پیشنهاد شده بود، به تایید شورای امنیت کشور رسید و درصورت تایید این سازمان در هیئتوزیران و ابلاغ آن از سوی وزارت کشور، سازمان حاشیه شهر مشهد در راستای توجه به تاکید مقام معظم رهبری در حوزه حاشیه شهر فعالیت خود را آغاز خواهد کرد».
نوبخت بخت سازمان را کور کرد
اما مرداد ماه سال گذشته بود که معاون رئیس جمهور آب پاکی را روی دست دغدغه مندان حاشیه شهر در این باره ریخت و به گونه ای از روند پیگیری تشکیل سازمان حاشیه شهر مشهد سخن گفت که مشخص بود عزمی برای به سرانجام رسیدن آن وجود ندارد. «محمدباقر نوبخت» در سفری که به منظور بررسی خسارات سیل در چند شهرستان خراسان رضوی در مشهد حضور یافته بود، به خراسان رضوی گفت: دستگاه های مسئول به نحو شایسته و در حد مقدور به حاشیه شهر رسیدگی کرده اند و شما نیز روی تشکیل سازمان اجرایی حاشیه شهرها تمرکز نکنید، مهم پیشبرد کار است!». تاکید معاون رئیس جمهور بر ضرورت نداشتن تشکیل سازمانی مختص رسیدگی به حاشیه شهر مشهد با جمعیتی بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر با این مبنا که «به شکل گیری دستگاه های موازی و در یک راستا، نیازی نیست»، را شاید می شد تا قبل از مطرح شدن تشکیل سازمان اجرایی حاشیه شهر منطقی دانست، اما نکته تعجب آور این بود که تشکیل این سازمان مصوبه شورای امنیت کشور به عنوان شورای زیرمجموعه وزارت کشور را داشت و اگر سازمان ها و ستادهای موازی، توانایی اجرای برنامه های این حوزه را داشتند، چرا شورای مهمی همچون شورای امنیت کشور تشکیل آن را تصویب کرد؟
درخواستی که در کمیسیون دولت بایگانی شد
چند ماه بعد از اظهارات نوبخت، علیرضا رشیدیان استاندار خراسان رضوی، درباره تشکیل این سازمان به خبرنگار ما گفت: «تشکیل سازمان ویژه حاشیه شهر مشهد، همچنان در انتظار تصویب هیئت دولت است . » او همچنین اظهار کرده بود: «برنامه ای تحت عنوان سازمان حاشیه شهر تهیه وبه تهران فرستاده شده است و توسط معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیرکشور نیز بررسی هایی روی آن انجام شده وبه هیئت دولت برای تصویب رفته است اما با توجه به سیاست هایی که معمولا در زمینه توسعه ساختار سازمان ها وجود دارد، با ایجاد سازمان ها به راحتی موافقت نمی شود و مخالفت می کنند از این رو درخواست ایجاد سازمان حاشیه شهر درکمیسیون مربوط باقی مانده است». در نهایت ایجاد سازمان اجرایی حاشیه شهر در ادوار مختلف و در شورای چهارم و پنجم پیگیری شد اما به دلیل استقرار ستاد بازآفرینی پایدار شهری و وجود 30 سازمان مرتبط در این ستاد در زمینه سامان دهی مشکلات حاشیه شهر، فرمانداری با ایجاد سازمان اجرایی حاشیه شهر مخالفت کرد و به جای آن، سازمان بازآفرینی فضاهای شهری، به تازگی در جلسه علنی شورای پنجم مشهد به تصویب رسید و سازمان اجرایی حاشیه شهر به فراموشی سپرده شد.
فعالیت ستاد بازآفرینی پایدار شهری کافی است!
اما در این بین این ادعا مطرح شد که وجود ستاد بازآفرینی پایدار شهری در استان و شهر به عنوان زیرمجموعه ستاد ملی آن، برای پیگیری امور حاشیه شهر مشهد نیز کفایت می کند و نیاز به تشکیل سازمانی جدید به عنوان سازمان اجرایی حاشیه شهر وجود ندارد. از سوی دیگر ذکر این نکته هم مهم است که وجود یک سازمان با یک وظیفه مشخص که جلسات مستمر تشکیل دهد، مطمئنا کارآمدتر از ستادی است که برگزار شدن یا نشدن جلسات آن و نتایجش نمود عینی ندارد و به طور جدی پیگیری و نظارت نمی شود. این که آیا این ستاد که از سال 93 و همزمان با تصویب سند ملی بازآفرینی کشور در خراسان رضوی نیز فعال شده، توانسته است برای حاشیه شهر مشهد کافی باشد، سوالی است که در گفت وگو با رئیس اداره هماهنگی ستاد، پاسخ آن را پیگیری می کنیم. مهندس «فرشته رحمانی پور» در ابتدا به چگونگی شکل گیری این ستاد اشاره می کند و می گوید: از سال 93 و با تصویب سند بازآفرینی ملی، متناظر با آن در استان ها، ستاد استانی و شهرستانی شکل گرفته است و در خراسان رضوی در شهرستان های مشهد، سبزوار، نیشابور و تربت هم این ستاد فعال شده که در شهرستان ها به ریاست فرماندار و به دبیری شهردار و در استان نیز به ریاست استاندار است که البته این تکلیف به معاون عمرانی و به دبیری راه و شهر سازی محول شده است. رحمانی پور تصریح می کند: این ستاد بنا به وظایفی که برایش تعریف شده، طی سیاست گذاری و تنظیم برنامه و پیگیری برنامه ها کار خود را انجام داده و از ابتدای سال تقریبا چهار جلسه تشکیل شده است که این جلسات بحث پیگیری برش استانی برنامه ملی بازآفرینی را مدنظر قرار داده و برنامه اقدام مشترک شهرستان ها را پیگیری و همواره این موضوعات را رصد می کند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا این ستاد به صورت ویژه دستورکارهایی برای حاشیه شهر دارد، می گوید: بله ما هم اکنون برنامه اقدام مشترک 8 پهنه شهرستان مشهد را از طریق کمیته ها و ستاد بازآفرینی شهرستان مشهد پیگیری می کنیم؛ جلسات متعددی داشتیم که طی آن برنامه دستگاه ها تا افق 1400 برای محلات سکونتگاه ها آماده شود و بعد از آن به تصویب ستاد استانی برسد. وی می افزاید: هم اکنون دستگاه های خدمات رسان مانند آب و فاضلاب، گاز، برق، مخابرات، تجهیز مدارس، نهاد کتابخانه ها و شهرداری و دستگاه هایی که متولی خدمات روبنایی هستند طرح های خود را ارائه داده اند و برنامه دستگاه های فعال در حوزه توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی مانند بهزیستی، اداره کار و همچنین فنی و حرفه ای نیز آماده خواهد شد. وی در پاسخ به این سوال که چه زمان قرار است برنامه ها به صورت برنامه عملیاتی برای حاشیه شهر مصوب شود، می گوید: این طرح عملیاتی تا هفته آینده نهایی و برای تصویب در جلسه ستاد ارائه خواهد شد.
تشکیل سازمان بازآفرینی شهری در شهرداری مشهد
رئیس کمیسیون ویژه مناطق پیرامونی و کم برخوردار شورای شهر نیز درباره چرایی مخالفت با تشکیل سازمان اجرایی حاشیه شهر اظهار می کند: فرمانداری با این استنباط که ساختار نزدیک به این سازمان که همان ستاد بازآفرینی پایدار به ریاست فرماندار است، در حال فعالیت است، با ایجاد آن مخالفت و پیشنهاد کرد که ما دستگاه های اجرایی را به این ستاد بیاوریم و هرکدام بر حسب شرح وظایف و خدمتی که دارند امور را انجام دهند. «رمضانعلی فیضی» در گفت وگو با خراسان رضوی، می افزاید: فرمانداری بر این باور بود که اگر این سازمان را بنیان بگذاریم، ممکن است دستگاه های مختلف با جدیت وظایف خود را دنبال نکنند و این سازمان تنها سازمانی شود که مسئولیت این کار را بر عهده دارد و همکاری خوبی با آن انجام نگیرد بنابراین دستگاه ها کم کم وظایف و بار خود را به این سازمان محول کنند. رئیس کمیسیون ویژه مناطق پیرامونی و کم برخوردار می افزاید: علاوه بر آن فرمانداری عقیده داشتند با توجه به این که این سازمان در عرض ستاد بازآفرینی پایدار شهری است تا زمانی که این ساختار وجود دارد، ایجاد سازمان حاشیه شهر فوریت و اولویت ندارد. این دو عامل مخالفت با تشکیل سازمان حاشیه شهر بود، ضمن آن که در شورای شهر هم دیدگاه هایی نظیر این وجود داشت، بنابراین تشکیل این سازمان را مسکوت گذاشتیم، البته برای پیگیری مطالبات کمیسیون ویژه مناطق پیرامونی و کم برخوردار به سمت ایجاد سازمان بازآفرینی فضای شهری در شهرداری رفتیم که در جلسه اخیر شورا تصویب و به شهرداری ارسال شده است تا با شکل گیری آن، کمیسیون مربوط بازویی اجرایی در شهرداری داشته باشد. وی ادامه می دهد: در حاشیه شهر و مناطق پیرامونی حدود 30 دستگاه فعالیت می کنند که در ستاد بازآفرینی شهری هم عضو هستند و امیدواریم با همپوشانی بین این ستاد و سازمان بازآفرینی فضای شهری و مشارکت بین بخشی، اقدامات مثبت انجام شود و مسائل حاشیه شهر به سامان برسد. این عضو شورای شهر تاکید می کند: تلاش می کنیم رضایت مندی مردم را جلب کنیم و این هدف ماست. هر کدام از ساختارها را که این هدف را تامین کند، دنبال می کنیم و در صورتی که ساختار پیش بینی شده نتوانست برنامه ها را تامین کند، آن را تغییر می دهیم.
امید که افسوس نخوریم
از حق نباید گذشت که طی این چهار سال، اقدامات قابل تقدیری برای سامان دهی حاشیه شهر مشهد توسط دستگاه های متولی انجام شده و دولت نیز اعتباراتی را به این موضوع اختصاص داده است. با وجود این حاشیه شهر مشهد همچنان درگیر مشکلات و معضلات متعددی است که غافل شدن از آن، تبعات بسیاری خواهد داشت. امید ما آن است که تصمیم فعلی مسئولان مبنی بر ضروری نبودن تشکیل سازمان حاشیه شهر مشهد، که در حقیقت متناقض با تصمیم شورای امنیت وزارت کشور است، به این تبعات دامن نزد و برایند این تصمیم به سامان رسیدن حاشیه شهر مشهد باشد اما اگر غیر از این باشد، چه کسی مسئولیت این تعلل را بر عهده خواهد گرفت؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیروز- مدیرکل جدید ورزش و جوانان استان ازرایزنی با وزیر ورزش و استاندار برای حل مشکلات مالی تنها نماینده فوتبال استان خبر داد.به گزارش مهر، "فرزاد فتاحی" اظهار کرد: به تازگی مذاکراتی با استاندار خراسان رضوی داشتم و جناب رشیدیان نیز به من دستور پیگیری مشکل این تیم را داده اند. علاوه بر این، با وزیر ورزش و جوانان نیز تلفنی تماس گرفتم تا بتوانیم راهکاری برای کمک به تیم پدیده پیدا کنیم.وی اظهار کرد: متاسفانه قانون دست ما را برای کمک مستقیم به تیم های ورزشی خصوصی بسته است اما این طور نیست که ما دست روی دست بگذاریم تا این تیم در باتلاق فرو برود.فتاحی افزود: تیم پدیده ویترین ورزش استان است و مردم هم حق دارند نگران این تیم باشند. همین چندی قبل در بازدید از اماکن حاشیه شهر مشهد وقتی با ساکنان این منطقه صحبت می کردم همه می گفتند که به تیم فوتبال پدیده کمک کنید.این در حالی است که خودشان هم با کمبود امکانات روبه رو هستند و همین موضوع نشان می دهد که تیم پدیده و نتایجش برای همه مردم شهر و استان مهم است.مدیرکل ورزش و جوانان خراسان رضوی گفت: اگر کسی یک بار فوتبال حرفه ای را دنبال کرده باشد متوجه می شود که کار در این حوزه چقدر سخت است و باید به مدیران باشگاه پدیده نیز دست مریزاد گفت که با این همه مشکل تا این جا این تیم را سرپا نگه داشته اند.
وی افزود: به عنوان متولی ورزش استان از تمام ظرفیت ها برای کمک به باشگاه استفاده خواهم کرد همچنین استاندار هم برای کمک و پیگیری مشکلات آمادگی خود را اعلام کرد . از سوی دیگر از سرمربی با اخلاق و حرفه ای تیم( یحیی گل محمدی) هم درخواست میکنم ضمن صحبت با بازیکنان، تمرینات تیم را دوباره ادامه دهند و ان شاء ا... با قدرت در جام حذفی و بعد از آن در لیگ برتر فوتبال شرکت خواهند کرد. ما هم در اداره کل ورزش، وظیفه خود می دانیم به این تیم کمک کنیم تا از بحران خارج شود و قطعا این موضوع را عملیاتی خواهم کرد. فتاحی همچنین تاکید کرد: شرایط تیم پدیده ،بسیار حاد است اما اجازه نخواهیم داد این تیم هم به سرنوشت تیم هایی مثل "ابومسلم" و"مشکی پوشان" دچار شود. همچنین رئیس هیئت فوتبال استان(محمد مهدی برادران) نیز در سخنانی تصریح کرد:خوشبختانه آقای فتاحی ، نشان دادند که درباره مسائل تیم دغدغه دارند و قطعا این مسئله در چند روز آینده حل خواهد شد. شایان ذکر است مدیرکل ورزش روز گذشته دیداری با مسئولان باشگاه پدیده داشت و از مجموعه ورزشی تختی مشهد نیز بازدید کرد.
مشکل زمین و جلسه شب گذشته با شهردار
آخرین خبرها حاکی است مشکل جدید تیم پدیده ،تعمیر چمن ورزشگاه امام رضا(ع) است. همچنین مسئولان باشگاه شب گذشته به دیدار شهردار برای کمک مالی رفتند و گویا تقی زاده به تیم پدیده کمک خواهد کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- زنی که در مرداب رابطه شیطانی و با طرح نقشه ای شوم، همسرش را با همدستی یک جوان 24 ساله به قتل رسانده و جسد او را در منزل اجاره ای محل سکونت شان دفن کرده بود، با اعترافات وحشتناک، راز این قتل را در حالی فاش کرد که قاضی ویژه قتل عمد مشهد در پی احتمال وقوع جنایت در ماجرای کودک ربایی رسیدگی به این پرونده را به عهده گرفت.
به گزارش اختصاصی خراسان، این زن 28 ساله که در حال فراهم کردن مقدمات خروج از کشور با صدور دستورات صریحی از سوی قاضی کاظم میرزایی در چنگ قانون گرفتار شده است، روز گذشته به تشریح جزئیات این جنایت وحشتناک پرداخت و گفت: اواخر سال گذشته با مهرداد (همدست متهم) که شاگرد میوه فروشی بود، آشنا شدم و شماره تلفنم را به او دادم.
همسرم به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشت و گاهی مرا کتک می زد! من هم با آن جوان 24 ساله مشکلاتم را در میان می گذاشتم تا این که روزی مهرداد گفت با چند نفر از دوستانش هماهنگ کرده که شوهرم را به کویت ببرند و من هم خوشحال بودم که از شر او خلاص می شوم! ولی مهرداد خیلی دروغگو بود و مثل آب خوردن دروغ می گفت. این حرفش هم عملی نشد تا این که روزی همسرم مرا کتک زد و دستم شکست. من بلافاصله با مهرداد تماس گرفتم و موضوع را به او گفتم. این گونه بود که تصمیم به قتل شوهرم گرفتیم. آن روز مهرداد برای خرید قرص برنج به پنجراه مشهد رفت ولی فروشنده از دادن قرص به او خودداری کرد. او دوباره با برداشتن کارت های شناسایی پدرش نزد فروشنده رفت و به هر طریقی بود قرص گرفت تا من آن را به همسرم بخورانم! اوایل اردیبهشت بود که هنگام عصر، قرص ها را درون داروهای گیاهی معروف به «جوشانده» ریختم. البته اول قرص را پودر کردم تا به عنوان داروی سرماخوردگی به او بدهم ولی آن قرص هیچ اثری نکرد و همسرم مدام میگفت: چقدر بد مزه است! گفتم پس بقیه اش را نخور! وقتی موضوع را به مهرداد گفتم، او ناراحت شد و گفت: تو عرضه نداری! حق توست که این قدر زجر بکشی! ولی دوباره زنگ زد و از من خواست طنابی برای قتل همسرم آماده کنم تا او را خفه کند! من هم از داخل حیاط طناب پلاستیکی لباس ها را پاره کردم و به داخل خانه بردم. آن شب وقتی همسرم مواد مصرف کرد و همان جا خوابش برد، حدود ساعت یک بامداد با مهرداد تماس گرفتم. او آمد و از من خواست در همان حالت خواب، طناب را دور گردن شوهرم بیندازم تا آن را بکشد! وقتی مهرداد داخل آشپزخانه رفت، من طناب را برداشتم که دورگردن همسرم بیندازم ولی ناگهان از خواب بیدار شد! من که ترسیده بودم طناب را پنهان کردم و گفتم: بخواب! چرا بیدار شدی؟ او گفت: کمی آب می خواهم! و خودش برای نوشیدن آب به آشپزخانه رفت که چشمش به مهرداد افتاد! در این لحظه شوهرم خشمگین به سمت من برگشت و چند تا مشت به سرم کوبید و سپس با مهرداد درگیر شد. مهرداد می گفت: من سفته از تو طلبکارم و برای صحبت درباره پول آمده ام! ولی همسرم دوید و چماقی را از روی زمین برداشت و چند ضربه به مهرداد زد! در این هنگام مهرداد از آشپزخانه بیرون آمد و طناب را دور گردن همسرم انداخت. وقتی همسرم حالت نیمه خمیده شده بود من هم ضربه ای محکم با چوب به سرش کوبیدم که دوباره مهرداد طناب را کشید تا این که احمد (مقتول) روی شکم به زمین افتاد. به توصیه مهرداد یک سرنگ خالی برداشتم و آمپول هوا به سینه اش زدم! در این هنگام پسر 10 ساله ام (امین) از خواب بیدار شد و این صحنه را دید که به او تشر زدم به اتاق برود! آن شب جسد را درون حمام کشاندیم ، صبح پسرم را راهی مدرسه کردم و به او گفتم پدرش خوب شده و صبح از خانه بیرون رفته است! دچار عذاب وجدان شده بودم و از ابزارفروشی محل کلنگ و بیل خریدم تا جسد همسرم را دفن کنیم! ظهر همان روز وقتی پسرم از مدرسه بازگشت مبلغی پول به او دادم تا پسر کوچکم الیاس را به کلوب بازی های رایانه ای ببرد و همان جا ساندویچ بخورند و تا غروب بازنگردند! به گزارش اختصاصی خراسان، متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات هولناک خود اضافه کرد: با کمک مهرداد، گودالی در اتاق خواب کندیم و جسد را دفن کردیم. بعد از آن 16 روز در همان خانه ماندیم و در کنار یکدیگر زندگی می کردیم تا بتوانم پول رهن منزل را از صاحبخانه بگیرم. به همین منظور نقشه ای کشیدم و مهرداد با تلفن همسرم با صاحبخانه تماس گرفت تا پول رهن را به من بدهد! او که خودش را به جای شوهرم جا زده بود چنین وانمود کرد که برادرش در تهران فوت کرده و او باید به تهران برود. سپس از صاحبخانه خواست که مبلغ رهن را به من بدهد! اما بعد از آن صاحبخانه پشیمان شد و گفت: این چه مراسمی است که این همه طول کشید! هر وقت شوهرت بازگشت پول رهن را می دهم در غیر این صورت مبلغ آن را به حساب دادگستری واریز می کنم! «ز- م» افزود: من دیگر نمی توانستم در آن خانه بمانم چرا که همسایگان به ماجرا مشکوک می شدند بنابراین تصمیم گرفتم به همراه مهرداد به خارج از کشور فرار کنیم.
این گونه بود که به یک مرکز کاریابی رفتیم تا ما را به ترکیه اعزام کند ولی متصدی کاریابی می گفت: الان سایت باز نمی شود و شما باید مدتی صبر کنید!
به همین دلیل به فکر اجاره کردن یک منزل دیگر افتادیم. من مقداری از طلاهایم را فروختم و دو میلیون هم مهرداد جور کرد تا این که منزلی را در خیابان شهید چراغچی 13 رهن و اجاره کردیم! ولی برای رفتن به خارج از کشور به پول بیشتری نیاز داشتم این بود که به روستایمان در شهرستان فاروج رفتم تا زمین ارثی را بفروشم! آن جا در پاسخ به سوال های پدرم گفتم شوهرم فردی را با میلگرد به قتل رسانده و اکنون لب مرز افغانستان است تا پول برایش بفرستم و بتواند از کشور فرار کند! با این حال مشتری برای خرید زمین پیدا نشد و من دوباره به مشهد بازگشتم! این درحالی بود که خانواده ام به اظهارات من درباره قتل مشکوک شده بودند و مدام تماس می گرفتند.
من هم دیگر به تلفن هایم پاسخ نمی دادم تا این که یک روز وقتی فرزندانم در کوچه بازی می کردند و من و مهرداد داخل خانه بودیم ناگهان پسر 10 ساله ام هراسان وارد حیاط شد و گفت: پدر بزرگ و دایی آمدند! من خیلی ترسیدم که منزل ما را پیدا کنند بلافاصله امین را برداشتم و به همراه مهرداد به پشت بام رفتیم. نردبان را هم بالا کشیدم تا کسی به پشت بام نیاید! برادرم با دیدن الیاس او را در آغوش گرفت و پسر چهار ساله ام در منزل ما را به آن ها نشان داد. ما که از پشت بام این صحنه را می دیدیم فقط خودمان را تا صبح روز بعد مخفی کردیم که آن ها ما را نبینند! در همین حال خانواده ام پسرم را با خودشان به محل سکونت برادرم در بولوار طبرسی بردند! من که نگران بودم چند بار با تاکسی دربستی به اطراف منزل برادرم رفتم تا اگر فرزندم را دیدم او را با خودم ببرم ولی موفق نمی شدم تا این که با فروشنده مواد غذایی آشنا شدم و از او خواستم هر وقت پسرم را دید به من اطلاع بدهد. به او گفتم ماجرای خانوادگی است و نمی خواهم پسرم نزد پدرش باشد!! تا این که یک روز تماس گرفت و من به محل رفتم آن جا به خاطر این که شناسایی نشوم با ترفندی خاص از یک جوان موتورسوار خواستم پسرم را برایم بیاورد اما او می ترسید تا این که شماره تلفنم را به او دادم و مشخصات فرزندم را گفتم. او در کوچه با پسرکوچک دیگری بازی می کرد که آن جوان موتورسوار، او را نزد من آورد!
متهم این پرونده جنایی گفت: در حالی که پدرم به خاطر ربوده شدن پسرم شکایت کرده بود، اختلافاتی نیز بین من و مهرداد شکل گرفت و من به منزل یکی از دوستانم رفتم که همسرش در زندان بود! آن روز در حالت عصبانیت با گوشی به سرولب مهرداد زدم و گفتم می روم کلانتری و همه چیز را اعتراف می کنم. چرا که من نمیخواستم دیگر در کنار مهرداد باشم.
ولی مدارکم نزد او بود و نمی توانستم پول رهن خانه را بگیرم! تا این که روزی از منزل دوستم به مهرداد زنگ زدم. او مرا به خانه مادرش برد و چند روز در خانه مادر مهرداد بودیم اما او خیلی دروغ می گفت و من به هیچ وجه به حرف هایش اعتماد نمی کردم. می گفت: در یک باغ نگهبان می خواهند و ما به عنوان سرایدار می توانیم آن جا برویم ولی می دانستم دروغ می گوید.
بعد از این ماجرا بود که با یک راننده تاکسی آشنا شدم و برایش درد دل کردم. او هم مرا به خانه متروکه ای در اطراف روستای ده غیبی برد تا در آن جا برای مدتی زندگی کنم ولی چند روز بعد هنگامی که به همراه دو فرزندم در خانه نشسته بودم ناگهان کارآگاهان اداره جنایی آگاهی را بالای سرم دیدم و فهمیدم که همه چیز لو رفته است.
گزارش خراسان حاکی است: به دستور قاضی کاظم میرزایی، این زن 28 ساله با صدور قرار بازداشت موقت درحالی روانه زندان شد که محل دفن شوهرش را نیز به کارآگاهان نشان داد و جسد مقتول با تلاش نیروهای آتش نشان از زیر خاک های داخل اتاق بیرون کشیده شد.
سابقه خبر
حدود یک ماه قبل پیرمردی ماجرای ربوده شدن نوه چهار ساله اش را به پلیس گزارش کرد که پرونده ای با دستور سرهنگ بیات مختاری (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در اداره جنایی تشکیل شد و گروه ورزیده ای از کارآگاهان اداره مبارزه با آدم ربایی به تحقیق در این باره پرداختند اما خیلی زود بررسی ها نشان داد که اثری از پدر کودک مذکور نیز وجود ندارد و کسی از اردیبهشت ماه او را ندیده است. این گونه احتمال وقوع جنایت قوت گرفت و قاضی کاظم میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد) رسیدگی به این پرونده را عهده دار شد. طولی نکشید که با صدور دستورات ویژه و راهنمایی های قضایی، کارآگاهان با رصدهای اطلاعاتی عاملان این جنایت هولناک را شناسایی و دستگیر کردند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فیلم «شماره17، سهیــلا» که بهتازگی وارد شبکه نمایش خانگی شده، قصه دخترمجردی است که در آستانه چهل سالگی قرار دارد و پزشک به او هشدار داده اگر زودتر ازدواج نکند، شانس بچهدار شدنش به صفر میرسد. یک سوژه و مضمونِ مهم که باتوجه به آمار و ارقـامِ مربوط به تعداد دختران مجرد در کشورمان، حرف زدن از آن، کاملا بهجا و ضروری است. ما چیز زیادی از سهیلا نمیدانیم؛ فقط میبینیم که تنها زندگی میکند، بارها شغل عوض کرده و هم اکنون بیکار است، در گذشته خواستگارانی داشته که بهشان جواب رد داده و این که چاق و بیاعتمادبهنفس است! هرچند فشارتنهایی و انواع نیازها از مهمترین دغدغههای زنان مجرد است اما در این فیلم، محرک سهیلا آلارمی است که پزشکش درباره از دست رفتنِ باروری به او داده؛ پس دست به کار میشود: به خودش میرسد، با مردهای قبلیِ زندگیاش به بهانهای تجدید دیدار میکند، به یک موسسه همسریابی سر میزند و حتی به پسری بسیار جوانتر از خودش، فرصتِ حرف زدن و ابرازعلاقه میدهد تا بلکه مرد مناسبش را پیدا کند. در جامعهای که زن معمولا در نسبت با یک مرد تعریف میشود، شاید سهیلا حق دارد این قدر نگران باشد و برای پیدا کردن شوهری که میتواند همسر و پدر فرزند بالقوهاش باشد، خودش را به آب و آتش بزند. او در این راه به چالش کشیده میشود، تحقیر میشود و در نهایت، سرخورده و تنها میمانَد. فیلمی که در پایان، مخاطبش را با سوالات زیادی روبهرو میکند؛ از جمله این که «پدیده تجرد طولانی دختران چیست؟»، «به چه دلایلی پیش میآید؟» و «چگونه میتوان مدیریتش کرد؟» امروز میخواهیم به این سوالات پاسخ دهیم.
طراح: رسول نکوئی
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیروز یکی از خبرنگاران تصویر فوق را که از داخل یکی از شعب فروشگاه های اتکا در تهران گرفته شده است، منتشر کرد. بنا بر توضیحات وی، این تصویر زمانی گرفته شده است که در کمتر از نیم ساعت، نرخ ارز در تهران سقوط کرد. در پی این خبر، آن گونه که تصویر نشان می دهد، بخشی از خریداران، چرخ و سبدهای خرید خود را به امید ارزانی اجناس در ساعات و روزهای بعد، رها کردند و رفتند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.