


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


یکی از قدیمیترین سنگهای جهان که زیبایی ظاهری و خواص درمانیاش بر جذابیت آن افزوده، فیروزه است. در فرهنگ دینی ما، داشتن انگشتری با نگین فیروزه به ویژه برای آقایان توصیه شده و در خراسان یکی از معروفترین معادن فیروزه در جهان قرار گرفته که از همه کشورها، خواهان دارد. فیروزهای یکی از کدهای رنگی است که جهان آن را به عنوان یک رنگ ایرانی میشناسد و هر وقت میخواهیم زیبایی آن را توصیف کنیم به دریا و آسمان پناه میبریم.
«آبا و اجدادی فیروزه میخریم و میتراشیم. از عمو و عموزاده گرفته تا خودم و نزدیکانم. اهل نیشابورم. مردم برای شرکت در مزایده فیروزه به روستا میآیند و میروند و معدن فیروزه، این طور روستایمان را سرپا نگه داشته است.» اینها حرفهای «سید محمدحسینی» است که در یکی از بازار های قدیمی مشهد یک حجره فیروزهتراشی دارد. این حجره که از آن حرف میزنم، اجارهای است و مثل همه مغازههای دیگر طبقه بالای بازار 2 در 5 متری. جلوی حجره یک ویترین جمعوجور دو طبقه است که بالای آن با انگشترهای زنانه و مردانهای پر شده که روی همه آنها فیروزه سوار است. فیروزههای بندانگشتی کوچکی که به آن مخراجی میگویند هم گوشه دیگر ویترین خودنمایی میکند. روی دو دیوار حجره، دو ویترین کوچک جا خوش کرده که باز هم فیروزه مهمان آن است. دو چرخ فیروزهتراشی هم گوشه انتهایی مغازه است که در کنار هر دستگاه یک ظرف، فیروزه تراشنخورده در آب خوابانده شده است تا فیروزهتراش آنها را بتراشد. پسر جوانی پشت دومین دستگاه نشسته و سخت مشغول کار است. مغازه ارتفاع چندانی ندارد اما یک نیم طبقه کوچک هم دارد که برای رفتوآمد به آن باید از نردبان فلزی که به دیوار چسبیده است بالا بروید و سر، خم کنید. این نیمطبقه محل کار «جوادآقا» است که پایه انگشتر میسازد و خودش را «فیلیساز» معرفی میکند. در طبقه بالای این بازار قدیمی تا چشم کار میکند ویترینهای تزیین شده با فیروزه است و صدای چرخ فیروزهتراشها هم تنها موسیقی که شنیده میشود. اگر دوست دارید از سرنوشت فیروزه و فیروزهتراشها بیشتر بدانید، شاید خواندن روایتی که در ادامه نوشتیم برایتان جالب باشد.
از معدن تا ویترین مغازه
فیروزه و سرنوشت آن از معدن تا ویترین مغازه، قصه بلندبالایی دارد. «حسینی» این قصه را اینطور روایت میکند: «بهطور معمول فیروزه را از مزایده معدن میخریم یا از مردم روستا که ماشینهای 10 تنی ضایعات فیروزه را به قیمت کمتری میخرند و امیدشان به این است که از داخل آن، فیروزههای قابل تراشیدن پیدا کنند و به خریدارها بفروشند. سنگهای درشت فیروزه با دستگاهی به نام «تیزبر» قطعهقطعه میشود. فیروزههای کوچک هم که به آنها «عجمی» یا «شکوفه» میگویند نیاز به قطعه کردن ندارند و آماده تراش هستند. فیروزهها بعد از چند مرحله دیگر، گذشتن از سنباده خیس و خشک و جلا دادن با یک چرم گوسفندی و سفیداب و صابون، شسته میشوند و آماده سوار کردن روی انگشتر و مدال. همه این کارها برای تبدیل یک سنگ فیروزه نیم تا یککیلویی به نگینهای تراشخورده بین یک ماه تا 45 روز زمان میبرد. البته الان همه دنبال فیروزهتراش خوب هستند و برای تراش خوب به فیروزهتراش التماس هم میکنند.»
قیمت فیروزهها اختلاف چند میلیونی دارد
حسینی معتقد است قیمت فیروزه را سه عامل مهم تعیین میکند و دربارهاش اینطور توضیح میدهد: «بیعیبی از همه مهمتر است. به این معنی که فیروزه نباید ضربه خورده و برصدار(لک و پیس) باشد. فیروزه هر چقدر صافتر باشد بهتر است. عامل سوم وزن و اندازه فیروزه است که به نظر من در مرحله آخر قیمتگذاری است. در فیروزه شجر تفاوت درجه یک با درجههای دیگر در رگههایش است. فیروزه درجه یک آبیتر است و پیوستگی بیشتری دارد اما در فیروزه مثلا درجه چهار، رگهها به لکه تبدیل میشود و با فیروزه درجه یک اختلاف قیمت چند میلیونی دارد.»
فیروزه مصری، آمریکایی و چینی هم در بازار داریم!
شاعر میگوید «تو مو میبینی و من پیچش مو». نسبت فیروزهتراش به شاعرها هم در همین نگاه جزئی و متکی به تجربه است. حسینی درباره این که راهی برای شناخت فیروزه اصلی برای مردم عادی وجود دارد یا نه، میگوید: «اگر در بازار بچرخید، متوجه میشوید فیروزه مصری، آمریکایی و چینی هم داریم. در کشور خودمان متاسفانه فیروزه دامغان و کرمان را به اسم نیشابور میفروشند. حتی خود نیشابور فیروزهای دارد که رنگش به سفیدی میزند. این فیروزهها را با فرایندی احیا میکنند تا به رنگ فیروزهای دربیایند. اینها را که مانند مروارید پرورشی ضعیف است در یک فرایند 20روزه تا یک ماهه، آبی میکنند و بعد آن را به عنوان فیروزه طبیعی میفروشند. تشخیص فیروزه اصل و تقلبی برای کسانی که سالها در این کار هستند آسان است اما افراد معمولی، باید از فروشنده فاکتوری بگیرند که در آن عبارت «فیروزه نیشابور طبیعی» قید شده باشد. به ویژه اگر میخواهید بالای یکمیلیون تومان هزینه کنید. الان یک انگشتر مردانه با یک رکاب خوب و فیروزه درجه یک تا 2 میلیون تومان قیمت دارد. فیروزه خوب و درجه یک را طلاسازی سوار میکنند و کارهای درجه 2 به بعد را نقره و استیل و برنج».
فیروزهتراشی تا روزی یکونیم میلیون تومان درآمد دارد
حسین فرخی، 24 ساله است و پشت چرخ فیروزهتراشی نزدیک به پنجره نشسته. یک بالشتک کوچک زیر دست راستش که در تماس با چرخ فیروزهتراشی است، گذاشته و نگینها را یکییکی میتراشد. در مدت زمانی که مشغول گفتوگو با همکارش هستم سخت مشغول تراش است و به خواست من دستگاه را برای چند دقیقه خاموش میکند. او میگوید: «من در بازار شاگردی میکردم و به مرور زمان کار فیروزهتراشها را دیدم. اهل مشهدم و معدنی(کسانی که اهل معدن فیروزه نیشابور هستند) نیستم. به دنبال کاری بودم که با آن یک هنر را یاد بگیرم و دیدم فیروزهتراشی هنر خوبی است. یک سال طول کشید تا فیروزهتراشی را یاد بگیرم و از سال 93 فیروزه میتراشم تا استادکار شدم. راستش این کار برای کسی که میخواهد فقط شاگردی کند خوب نیست و کسی که وارد این حرفه میشود باید زمان بگذارد تا به استادکاری برسد. برای کسی هم که میخواهد برای خودش کار کند سرمایهای نزدیک به 200 میلیون تومان میخواهد که فکر نکنم تامینش راحت باشد. من این جا روزی 8 ساعت کار میکنم و به طور میانگین، روزی 150 فیروزه میتراشم. قیمت تراش هر فیروزه بین 5 تا 10 هزار تومان است. مهم این است که هنر خوبی است و اگر دوستش داشته باشید کار با دستگاه را 6 ماهه یاد میگیرید.»
خانمها و آلمانیها بیشتر فیروزه دوست دارند!
«خانمها بیشتر مشتری فیروزه زینتی هستند و انگشتر فیروزه مردانه نسبت به زنانه 20 درصد فروش دارد. بازار رضا را به اسم فیروزه نیشابور میشناسند و به همین دلیل این جا، این سنگ مشتری بیشتری دارد. به ویژه کسانی که از شهرهای دیگر و کشورهای افغانستان و عراق میآیند مشتری اصلی فیروزه هستند. فیروزه «عجمی» صاف و بدون رگه و «شجر» رگهدار است. در کشور خودمان قزوینیها عاشق فیروزه عجمی هستند و از کشورهای خارجی، عربزبانها. مردم افغانستان و اندونزی هم بیشتر خریدار فیروزه شجر هستند. در میان اروپاییها، آلمانیها و ایتالیاییها هم متقاضی فیروزه درجه یک هستند اما پست کردن سخت است و رفتوآمد به این کشورها خیلی ضعیف.»
مجموعهدارها عاشق انگشترهای غولپیکرند!
دو خانم پشت ویترین حجره ایستادهاند و انگشترهای فیروزه زنانه را با دقت برانداز میکنند. یکی از آنها میخواهد یکی از انگشترها را در انگشتش ببیند و قیمت آن را میپرسد. انگشتر 800 هزار تومان است و یک فیروزه تراشخورده خوشرنگ روی رکاب ظریفش، آن را خواستنیتر کرده است. دو خانم چندثانیهای با نگاهی خریدارانه به انگشتری که در دستشان است نگاه میکنند و بعد از یک مشورت کوتاه، دوباره آن را به فروشنده میدهند و مشغول تماشای حجرههای بعدی میشوند. دوباره از بیرون به حجره فیروزهتراشی نگاه میکنم. انگشترهای مردانه بزرگی که اندازهای غیرمتعارف دارند و فیروزه درشتی روی آنها سوار است ردیف بالای ویترین حجره را پر کردهاند. این کارها را بیشتر کسانی که عشق انگشتر هستند یا مجموعهدار، میخرند. اینها را حسینی میگوید و از طبقه پایین ویترین یک رول بزرگ پارچهای را بالا میآورد و آن را باز میکند. دهها تسبیح فیروزه اولین چیزی است که به چشم میخورد. او توضیح میدهد: «در 95درصد تسبیحها از فیروزه احیاشده استفاده میشود. این فیروزهها، رنگ ضعیفی دارند و به همین دلیل آنها را با احیا، به رنگ آبی فیروزهای درمیآورند. ما این تسبیحها را معمولا به صورت کلی میفروشیم. این تسبیحها به صورت گرمی محاسبه میشود و قیمت آن معمولا از گرمی 20هزار تومان تا 200هزار تومان است. دقیقا سه ماه طول میکشد تا این تسبیحها آماده شوند. ما برای یک کیلو تسبیح تقریبا 30 میلیون تومان هزینه میکنیم و بعد از چندین ماه، تنها حدود 8 میلیون تومان به سرمایهمان برمیگردد.»
«فیلیسازی» یعنیچه؟
قرار بود در این گزارش تنها حرف از فیروزه باشد اما «جواد رجایی» انگشترساز حجره فیروزهتراشی هم حرفهایی داشت. او هشت سال است که در نیمطبقه حجره کار میکند. با نردبان از محل کارش پایین میآید و همزمان با این که چند نمونه پایه انگشتری را که آماده کرده است نشان میدهد، میگوید: «بازاریها به کار ما که آمادهسازی پایه انگشتر است «فیلیسازی» میگویند. شبکهزنی، قلمزنی و آینهکاری از مراحل دیگر آمادهسازی رکاب انگشتر است که بعد از فیلیسازی باید انجام شود. آماده کردن یک «فیلی» سنگین یک ساعتونیم زمان میبرد و اگر روزی 8 ساعت کار کنیم و هر روز هم کار داشته باشیم شاید روزی 400 تا 500هزار تومان بتوانیم دربیاوریم. اگر کسی بخواهد فیلیسازی را در سطح عالی یاد بگیرد باید سه تا چهار سال زمان بگذارد اما فیلیسازی معمولی را طی یک سال هم میشود یاد گرفت. حرف من این است که اتحادیه از ما پشتیبانی نمیکند و به ما نقره نمیدهد. صنایع دستی هم ما را فراموش کرده است. قرار بود یک وام 100میلیون تومانی برای توسعه کارمان بدهند، من از مرداد سال گذشته به دنبال این وام بودم تا این که فروردین ماه امسال نیمی از آن را پرداخت کردند و هنوز از 50میلیون تومان دیگر، خبری نیست.»
هنرمند خواندن فیروزهتراش دردی دوا نمیکند
«میگویند هنرمندید، هنرمندید! اما فقط اسممان هنرمند است». این حرف سیدمحمد حسینی است. او میگوید: «از سال 88 تا 91 فیروزهتراشها را بیمه کردند. صنایع دستی 70 درصد مبلغ بیمه را پرداخت میکرد و 30 درصدش را خودمان،اما این بیمه با این که کارت صنایع دستی و فنیوحرفهای داشتیم و داریم بعد از مدتی قطع شد. هربار سازمان صنایع دستی بادی به غبغب ما میاندازد که شما هنرمندید اما از بیمه و تسهیلات خبری نیست و به همین خاطر در این بازار 70 درصد، دلال شدهاند. ما یکی، دو سال پیش با 100میلیون تومان میتوانستیم 4 وِیله (هر ویله حدود 110کیلوگرم است) فیروزه بخریم اما امسال با این مبلغ تنها میتوانیم یک ویله فیروزه از مزایده بخریم. ما فیروزه را نقدی میخریم، 45 روز روی آن کار میکنیم و اجرت همه چیز را باید نقدی بدهیم و بعد آنها را به صورت مدتدار به دیگران بفروشیم. در واقع، شاید 20 تا 30 درصد کارمان را بتوانیم نقد بفروشیم. نمیگویم کار ما سود ندارد ولی نسبت به کارهای دیگر صرفه اقتصادی ندارد چون جزو اولویتهای زندگی مردم نیست.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هادی محمدی – پس از سفر روسای جمهور تاجیکستان و ترکمنستان ، روز گذشته آیت ا... سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کشورمان در مجموعه سعد آباد تهران از قاسم ژومارت توکایف رئیس جمهور قزاقستان استقبال رسمی انجام داد تا گام دیگری از سیاست نگاه به شرق و تقویت روابط با همسایگان به ویژه آسیای میانه را برداشته باشد . ایران و قزاقستان در این سفر یک روزه 9 سند همکاری از جمله یک سند همکاری طولانی مدت 20 ساله امضا کردند و رئیس جمهور ترکمنستان از رئیس جمهور ایران برای حضور در اجلاس همکاری های آسیایی( سیکا) دعوت کرد که مهرماه امسال در شهر نورسلطان پایتخت قزاقستان برگزار می شود . همچنین دو کشور توافق کردند برای 14 روز لغو روادید برای سفر شهروندان ایرانی و قزاق داشته باشند. خط ترانزیت ریلی قزاقستان به ترکیه از مسیر ایران نیز افتتاح شد.به گزارش خراسان ، رئیسی در نشست خبری مشترک خود با رئیس جمهور قزاقستان با اشاره به امضای 9 یادداشت تفاهم و سند همکاری میان دو کشور اظهار کرد: امضای این اسناد نشان اراده دو کشور برای توسعه روابط و مناسبات خود است. روابط تجاری دو کشور در ماههای اخیر 50 درصد رشد داشته و حتما سطح این روابط میتواند بیشتر افزایش یابد. سطح تعاملات دو کشور را میتوانیم در گام اول تا سه میلیارد دلار قرار دهیم.وی افزود: ما معتقدیم علاوه بر روابط دو جانبه روابط منطقه ای میان ایران و قزاقستان و دیگرکشورهای منطقه هم باید گسترش یابد. از جمله همکاری های دو کشور در سازمانهای منطقهای مثل پیمان همکاری شانگهای و اتحادیه اوراسیا.رئیسی تاکید کرد: برای جمهوری اسلامی ایران همکاری با همسایگان در دریای خزر دارای اولویت است.قاسم ژومارت توکایف رئیس جمهور قزاقستان نیز در نشست خبری مشترک با رئیسی، اظهار کرد: اکنون ارتباط ما در حوزه دیپلماتیک مراحل پیشرفت را طی میکند و آقای رئیسی سهم زیادی در آن دارند. در این مدت همکاری و دوستی ما محکم تر شده و در زمینه فرهنگی نیز رونق پیدا کرده است؛ در چارچوب ساختارهای منطقه و بین المللی نیز همکاری های خوبی داریم.رئیس جمهور قزاقستان با بیان این که ایران یک مرکز تمدن باستانی و یک شریک مهم در جهان اسلام است، افزود: ایران و قزاقستان در کنار دریای خزر دوست یکدیگر هستند.
«قطار» روابط در ایستگاه تهران
تنها ساعاتی پیش از ورود قاسم ژومارت توکایف رئیس جمهوری قزاقستان به تهران، قطار توسعه همکاری های دو کشور وارد ایستگاه راه آهن تهران شد تا همزمان شدن این دو رویداد، نمادی از افق روشن مناسبات تهران-نورسلطان باشد.قطار باری حامل محموله کانتینری گوگرد مسیر ریلی قزاقستان، ترکمنستان، ایران، ترکیه؛ مسیری که می توان از آن به عنوان ریل طلایی اتصال چین به اروپا نیز نام برد، صبح شنبه از ترکمنستان وارد ایستگاه راه آهن اینچه برون در استان گلستان شد و عصر همان روز نیز سوت آن در تهران به صدا درآمد. این مسیر ریلی ظرفیت آن را دارد که در آینده، اصلی ترین خط اتصال چین -اروپا باشد.نخستین قطار کریدور جدید ریلی KITI (قزاقستان-ترکمنستان-ایران-ترکیه) حامل ۲۴ دستگاه واگن لبه کوتاه حامل ۴۸ کانتینر ۲۰ فوتی گوگرد به مقصد ترکیه و سپس اروپاست.یکی از نکات مهم اجرایی شدن ترانزیت کالا در مسیر ریلی قزاقستان، ترکمنستان، ایران و ترکیه این است که بخشی از کالاها و بارهای کریدور- چین - روسیه - اروپا ، به مسیری مناسب تر یعنی مسیر چین - قزاقستان - ترکمنستان – ایران – ترکیه و سپس اروپا هدایت می شود که این امر می تواند برای ایران یک دستاورد بزرگ و فرصتی طلایی در زمینه ترانزیت کالا باشد.چین و اروپا به دلیل مبادلات و همکاری های تجاری روزافزون، نیازمند افزایش مسیرهای امن برای تبادل کالا هستند و ایران یکی از حلقه های طلایی اتصال چین به عنوان بزرگ ترین صادر کننده کالا در جهان به کشورهای اروپایی و بالعکس خواهد بود. .حسن هانیزاده کارشناس مسائل غرب آسیا در ارزیابی خود از سفر رئیس جمهوری قزاقستان به تهران به ایرنا گفت:با توجه به جنگ روسیه و اوکراین و احتمال طولانی شدن این جنگ پیشبینی میشود که کشورهای آسیای میانه در آینده نزدیک، برای یافتن بازار قابل اتکا و بهرهگیری از توانمندیهای بازرگانی ایران، به سمت تشکیل یک اتحادیه مشابه اتحادیه اروپا به سمت ایران متمایل شوند که این امر میتواند ظرفیتهای نهفته همه کشورهای آسیای میانه را شکوفا کند.هانیزاده یادآور شد: از این رو تهران طی یک ماه گذشته به کانون رایزنیهای منطقهای تبدیل شده که این رایزنیها میتواند آینده روشنی برای ایران و کشورهای آسیای میانه در حوزه همکاریهای سیاسی و اقتصادی به دور از دخالت قدرتهای فرامنطقهای، رقم بزند.
رهبر انقلاب در دیدار رئیس جمهور قزاقستان:
آمریکاییها و غربیها درصدد گسترش دایره نفوذ خود در شرق هستند

رعیت نواز- در سالهای اخیر از موقعیت ژئو استراتژیک کشور در بخش ترانزیت و حملو نقل کالا کمتر بهرهبرداری شده است و بعضی از کشورها با احداث مسیرهای موازی مانند راهگذر ابریشم جدید سعی در دور زدن مسیر تاریخی ترانزیتی ایران داشتند اما در دولت سیزدهم توسعه دیپلماسی اقتصادی با کشورهای همسایه یکی از اولویتها قرار گرفت که ترافیک دیپلماتیک این روزها خود گواه این ماجراست. در همین چند روز اخیر هم شاهد احیا و بهره برداری از راهگذرهای عبوری از کشورمان بوده ایم که نمونه آن استفاده از راهگذر شمال – جنوب و عبور اولین محموله ترانزیت چندوجهی از روسیه به هند است که از بندر سالیانکا در روسیه حرکت کرده و وارد بندرانزلی و از آن جا به بندرعباس منتقل شود و با کشتی به بندر ناواشیوای هند که مقصد نهایی است، انتقال پیدا کند. جدا از این محموله روز گذشته هم اولین قطار ترانزیتی از قزاقستان که به تهران رسیده بود به سمت اروپا حرکت کرد تا شروعی جدید برای راهگذر ترانزیتی جدید ریلی موسوم به KITI باشد. این اتفاقها نشان داد کشورمان به سمت احیای سابقه تاریخی خود بهعنوان مرکز ترانزیت منطقه حرکت میکند. در ادامه به بررسی راهگذرهای عبوری از کشورمان پرداخته ایم که میتواند سالانه میلیاردها دلار سود بابت جابه جایی کالا نصیب کشور کند.
راهگذرهای عبوری از ایران
اصولاً راهگذر به راهرو یا دالانی گفته میشود که برای حملونقل مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، در هر راهگذری میتوان از شیوههای مختلف حملونقل (ریلی، جادهای و دریایی) آبراهها و خطوط انتقال انرژی، نفت و گاز استفاده کرد. با این حال به گزارش وزارت راه و شهرسازی 5 راهگذر اصلی در کشورمان وجود دارد که به آن پرداخته ایم.
1 راهگذر شمال – جنوب در شهریور ماه ۱۳۷۹ توسط سه کشور ایران، روسیه و هند به منظور بهبود مناسبات تجاری و گسترش همکاریهای حملونقلی بین اعضا تشکیل شد و با پذیرش ۱۱ عضو جدید از جمله: آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکیه، اوکراین، بلاروس، عمان، سوریه و بلغارستان به کار خود ادامه داد. این راهگذر به منظور افزایش دسترسی طرفهای متعهد به بازارهای جهانی، از طریق تسهیلات حملونقل ریلی، جادهای، دریایی، رودخانهای و هوایی اقیانوس هند و خلیجفارس را از طریق ایران به دریای خزر و سپس، از طریق روسیه به سن پترزبورگ و اروپا متصل میکند.
2راهگذر شرق- غرب که همان جاده باستانی ابریشم است میتواند در مبادلات کالایی کشورهای چین و آسیای مرکزی در شرق و شمال شرقی از طریق ایران به کشورهای حوزه قفقاز، آسیای غربی و حوزه دریای مدیترانه نقشآفرینی کند. این مسیر ایرانی راهگذر شرق – غرب از مرزهای شمال شرقی ایران شامل: دوغارون، سرخس، باجگیران، لطف آباد، اینچه برون و. .. به مرزهای خروجی غربی و شمال غربی شامل جلفا، بازرگان، سرو، رازی، تمرچین، باشماق، خسروی و برعکس است. این مسیر دارای دسترسی ریلی در محور سرخس – رازی به طول 2008 کیلومتر است.
3 راهگذر جنوبی آسیا با شروع از آسیای جنوب شرقی و گذر از شبه قاره هند از طریق میرجاوه در مرز جنوب شرقی ایران وارد قلمرو کشور شده و در نهایت از طریق مرزهای شمال غربی شامل بازرگان، رازی و خسروی در مرز کشورهای ترکیه و عراق از قلمرو ایران خارج شده و به سمت حوزههای اروپا و دریای مدیترانه امتداد مییابد. طول این مسیر در محور میرجاوه – رازی 2496 کیلومتر است.
4 راهگذر تراسیکا در اردیبهشت سال 1372 در نشست وزیران حمل و نقل و تجارت هشت کشور عضو (پنج کشور جمهوری آسیای میانه و سه جمهوری قفقاز) در بروکسل ارائه شد که طی آن یک راهگذر حمل و نقل از طریق دریای سیاه – جمهوری قفقاز – دریای خزر و آسیای میانه، میان اروپا و آسیای میانه تعریف شد. تراسیکا به عنوان مسیری که کمترین هزینه و زمان را برای اتصال جمهوریهای آسیای میانه به بازارهای جهانی و بنادر اروپایی دارد، معرفی شد. اعضای این راهگذر عبارتند از: آذربایجان، ایران، ارمنستان، گرجستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، بلغارستان، مولداوی، رومانی، ترکیه و اوکراین.
5راهگذر آلتید هم یکی دیگر از راهگذرهای بینالمللی است که در سال ۱۹۹۲ به منظور تسهیل حمل و نقل زمینی توسط کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و اقیانوسیه تأسیس شد. راهگذر آلتید شامل سه کریدور شمالی، مرکزی و جنوبی است و مرز شمالی ایران و ترکمنستان و مناطق حاشیه دریای خزر و بندر ترکمن را شامل میشود.
اهمیت راهگذرهای ترانزیتی کشورمان
وجود راهگذرهای متعدد شرقی- غربی سبب شده است تا ایران برای جذب سهم کالای ترانزیتی از این راهگذرها با دیگر کشورها رقابت داشته باشد. این در حالی است که مزیت اصلی ایران در راهگذر شمال- جنوب نسبت به دیگر راهگذرهای عبوری از خاک ایران بیشتر است؛ چرا که برای شاخه شرقی این راهگذر مسیر رقیبی وجود ندارد و در شاخه غربی نیز زمان و هزینه عبور کالا از خاک ایران نسبت به مسیرهای موازی (مسیر دریایی کانال سوئز) ۳۰ تا ۴۰ درصد ارزانتر است، اما شکوفایی ظرفیتهای ترانزیتی کشومان اهمیتهایی دارد که میشود به استحکام ساختار اقتصادی با تنوع و افزایش منابع درآمدی کشور، کاهش وابستگی اقتصادی به فروش نفت، اشتغالآفرینی و ارتقای شبکه زیرساختی حملونقل اشاره کرد همچنین با گره زدن منافع سایر کشورها به یکدیگر هزینه تحریمهای اقتصادی برای تحریمکنندگان افزایش مییابد و عملا راهی برای مقابله با تحریمها به حساب میآید.
پیش بینی درآمد 20 میلیارد دلاری از ترانزیت
پیش از این هم در 22 خرداد که از راهگذر شمال – جنوب در همین صفحه نوشته بودیم از ظرفیت ایران در ترانزیت کالا نوشته ایم، با این حال ظرفیت ایران در میزان عبور بار از کشور بیش از ۲۰ میلیون تن است، این در حالی است که مدیرکل دفتر ترانزیت سازمان راهداری در گفتوگو با ایرنا میزان ترانزیت جادهای در سال گذشته کشورمان را 9.3 میلیون تن اعلام کرده که نسبت به سال قبل افزایش دو برابری داشته است. جواد هدایتی معتقد است با توجه به جنگ اوکراین و تحریمهایی که روسیه دارد امسال بیش از 10 میلیون تن بار روسیه از مسیر راهگذر شمال – جنوب جا به جا خواهد شد که اگر این پیشبینی محقق شود، ترانزیت کشور به 20 میلیون تن در سال میرسد. رستم قاسمی، وزیر راه هم اعلام کرده است که ترانزیت 20میلیون تن بار، درآمد 20میلیارد دلاری برای کشور در پی خواهد داشت. در ضمن به گفته هدایتی، هر 100 تن بار 10 شغل مستقیم و حدود 50شغل غیرمستقیم ایجاد میکند بنابراین افزایش ترانزیت علاوه بر رشد درآمدهای ارزی مزایای زیادی برای بخشهای مختلف اقتصادی خواهد داشت. البته این اتفاق در صورتی محقق میشود که زیرساختهای ترانزیتی از جمله حمل بار از دریا به ریل و جاده فراهم شود. در بخش جادهای هم اکنون 400کامیون در روز در این مسیر تردد دارد که به گفته هدایتی باید به هزار کامیون برسد، از سوی دیگر در بخش ریلی نیاز به لکوموتیو و ارتقای خطوط ریلی شمالی کشور داریم که در این بخش مشکلاتی وجود دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

طبابت پرحاشیه «طبیب»
اظهارنظر عجیب مهمان برنامه پزشکی شبکه 3 توقف پخش برنامه را به دنبال داشت



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

زاهدی –پس از حدود یک سال مذاکره برای احیای برجام، قطعنامهای علیه ایران در شورای حکام صادر شده است. با این حال به نظر میرسد تهران و واشنگتن سعی بر ادامه مذاکرات دارند زیرا هنوز پیشنهادهای جدیدی روی میز دو طرف قرار میگیرد. در این میان، ایران به دلیل صدور قطعنامه چندین دوربین آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از دسترس خارج کرده و طبق تحلیل کارشناسان مذاکرات برای احیای برجام، زمان زیادی به بن بست نهایی باقی نمانده است.جالب این جاست که دولتمردان آمریکا که به همراه 3 کشور اروپایی بانی قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدند، مدعی هستند اگر ایران خواستههای فرابرجامی را کنار بگذارد، آمادهاند به سرعت به برجام بازگردند.همزمان و در روز کم خبری پرونده هسته ای ایران ، محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی در گفت وگو با تسنیم با بیان این که بردن پرونده هستهای ایران به شورای حکام تست آخر دشمنان بود، افزود: بهصورت کاملاً "حقوقی و قانونی" پاسخ آن ها را دادیم.وی گفت: سازمانهای بینالمللی نباید از قدرت خود سوءاستفاده کنند،: آن چه مهم بوده آن است که دنیا بداند ایران 3 درصد از ظرفیت هستهای دنیا را دارد اما بیش از 25 درصد از بازرسیها از ایران انجام شده است.اسلامی با یادآوری این که این اقدامات در زمینه سیاست فشار روانی، سیاسی و فشار حداکثری علیه ملت ایران است، ابراز کرد: دشمنان در واپسین نفسهای خود، تست آخر خود را انجام دادند و پرونده ایران را به شورای حکام بردند که به صورت کاملا "حقوقی و قانونی" پاسخ آن ها را دادیم و اگر میخواهند به برجام پایبند باشند، هر آن چه در آن جا توافق شده است، عین همان "نه کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر" میتواند اجرا شود.حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان نیز که شامگاه شنبه برای چندمین بار در هفته های اخیر با جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تلفنی گفت وگو کرد ، درباره محتوای این تماس تلفنی در صفحه اینستاگرامش نوشت: به آقای بورل گفتم توافق خوب و پایدار ضروری است، اما به شرطی که طرف مقابل از رفتارهای دوگانه و متناقض خود دست بکشد.
فرا خبر
مشکل در واشنگتن است
امیرعلی ابوالفتح- تا سال ها تصور می کردم بی تدبیری ها و اشتباهات ایرانی ها «مشکل اصلی» در بروز و استمرار بن بست در روابط تهران و واشنگتن است. اما هر چه دانشم درباره نظام تصمیم گیری ایالات متحده و جناح بندی های سیاسی این کشور افزایش یافت، بیشتر به اشتباه خودم پی بردم.اکنون به این نتیجه رسیده ام که «علت اصلی» نه در تهران که در واشنگتن است. البته این حرف به معنی نفی اشتباهات از طرف ایرانی ها نیست، بلکه به این معنی است که آمریکایی ها عامل اصلی در بروز این وضعیت هستند.تا نگاه ایالات متحده به پدیده ای به نام «جمهوری اسلامی» در ایران تغییر نکند، بن بست در روابط تهران – واشنگتن شکسته نمی شود. با این حال، تحول در نگاه جمهوری اسلامی به موقعیت جهانی ایالات متحده نیز ضروری است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مصطفی میرجانیان- روز گذشته قسمت اول ماجرای قتل های عنکبوتی مشهد با عنوان زوایای پنهان «از قتل های عنکبوتی» در صفحه حوادث روزنامه خراسان درج شد. قتل های سریالی زنان خیابانی که از سال 79 تا 80 در مشهد رخ داد از جمله حوادث تلخی بود که ابعاد گوناگونی پیدا کرد و بازتاب های متفاوتی در جامعه داشت اما اکنون با ساخت و تولید فیلم هایی در این باره و به ویژه تولید فیلم موهن عنکبوت مقدس روزنامه خراسان به رمزگشایی از جعبه سیاه این پرونده جنایی پس از 22 سال پرداخت، چرا که عده ای در تلاش هستند با تحریف و سوء استفاده از قتل های عنکبوتی سال 79 در مشهد به اهداف و اغراض سیاسی خود دست یابند و این ماجرای تلخ را دستمایه ای برای مطامع خاص قرار دهند. به همین منظور گفت وگویی با سیدخلیل سجادپور خبرنگار پیش کسوت روزنامه خراسان انجام دادیم که حدود 3 دهه در صفحه حوادث قلم زده است و در آن روزها برای اولین بار قتل های سعید حنایی را فاش کرد و لقب «قاتل عنکبوتی» را به وی داد. آن چه می خوانید بخش دوم این گفت وگوی جذاب و خواندنی با زوایای جدید از پرونده قتل های عنکبوتی است که ادامه آن نیز در شماره بعد درج خواهد شد.
آقای سجادپور هنوز هم برخی تلاش می کنند تا انگیزه عامل قتل های عنکبوتی را مذهبی جلوه دهند، آیا شما تایید می کنید که او به عنوان یک فرد مذهبی دست به چنین جنایاتی زده است؟
به هیچ وجه! همان طور که با اسناد محکم و انکارناپذیر گفتم، هدف حنایی انتقام بود به این دلیل هم ابتدا تصمیم داشت تا رانندگان مسافرکش را به قتل برساند.
ماجرای مذهبی بودن قتل ها حدود 15 روز بعد از دستگیری حنایی در مرداد سال 80 آغاز شد. تا آن زمان اعترافات او فقط حول محور انتقام به خاطر مزاحمت به همسرش و تایید توسط بخشی از مردم می چرخید اما وقتی تعدادی از شهروندان که معتقد بودند او فقط زنان دارای سوابق نامشروع را به قتل رسانده یا بعضی از گروه های تندروی اجتماعی که با شعار و تجمع از وی حمایت کردند، ورق برگشت و او نیز بر این موج سوار شد تا شاید این گونه راه نجاتی برای فرار از مجازات بیابد. عامل این جنایت ها زمانی که صحنه های قتل را در منزلش بازسازی می کرد نیز متوجه شد که برخی از شهروندان به این اقدامات جنایتکارانه او رنگ و بوی مذهبی داده اند،دیگر کاملا به این سو چرخید و در رفتار و گفتارش خیلی تلاش کرد که ماجرای تعرض به همسرش را به حاشیه بکشاند و بدین ترتیب موضوع بارش باران بعد از قتل دوازدهم یا پاکسازی جامعه از لوث زنان فاسد را مطرح کرد. حتی وقتی که زمزمه هایی از پرداخت دیه مقتولان توسط همان عده اندک را شنید بر این اظهارات مصمم تر شد تا جایی که در جلسات دادگاه هم دیگر از انتقام جویی سخن نمی گفت و بر حذف زنان خیابانی از جامعه تاکید می کرد درحالی که تا آن زمان فقط بر انگیزه انتقام تاکید داشت اما زمانی که او به موضوع رابطه نامشروع و سرقت از زنان خیابانی اعتراف کرد، دیگر همین شهروندان اندک هم دست از حمایت او کشیدند .با وجود این حنایی تا لحظه اعدام هیچ وقت باور نمی کرد که قصاص خواهد شد. تصورش بر این بود که با این حمایت های بیرونی از مرگ نجات می یابد و به این دلیل هم در مراحل دادرسی و بازجویی خیلی خونسرد بود و هیچ گاه آثار ندامت در چهره اش نمایان نشد.
خاستگاه این حمایت ها در جامعه آن روز را چه می دانید ؟
جدای از این که به طور طبیعی مردم از فضای فحشا به خصوص در یک شهر مذهبی ناراحت و خواستار اصلاح این شرایط بودند اما باید به این نکته توجه داشته باشید که در آن زمان با توجه به شیوع هروئین در جامعه و وجود زنان و مردان معتادی که به خاطر اعتیاد به این مخدر خانمان سوز عمدتا به سرقت و تن فروشی مبادرت می کردند جو نا مناسبی در جامعه پدید آمده بودکه به نوعی همراهی با حذف این افراد از سوی برخی از مردم شاید تا حدی طبیعی به نظر برسد .
آقای «سجادپور» موضوعی که هنوز هم با تولید فیلم عنکبوت مقدس و عنکبوت مورد توجه جدی قرار می گیرد و در عین حال مناقشه برانگیز است، بحث تجاوز «حنایی» به زنان خیابانی است. نظر شما در این باره چیست؟
طبق اسناد موجود و مصاحبه هایی که من با فرماندهان و مقامات مسئول بعد از دستگیری عامل قتل های عنکبوتی انجام دادم که در روزنامه خراسان نیز به عنوان سندی محکم در تاریخ 6 و 7 مرداد سال 80 به چاپ رسیده این است که حنایی به مقتولان تجاوز جنسی نکرده است.
برخی از فرماندهان ارشد نیروی انتظامی حدود دو یا سه روز بعد از دستگیری حنایی و در گفت وگویی که با آن ها داشتم به صراحت به این سوال که آیا قاتل به مقتولان تجاوز جنسی کرده است یا نه؟ پاسخ دادند که «طبق نظریه پزشکی قانونی او به هیچ کدام از قربانیان خود تجاوز نکرده است.»
البته از نظر عقلی هم علاوه بر دلایل نقلی و تجربه پرونده های متعدد، این احتمال ضعیف است چرا که وقتی قاتلی طعمه خود را به مخفیگاهی می کشاند که هیچ کس متوجه حضور او نشود یا طوری برنامه ریزی می کند که طعمه از چنگ او نگریزد و مانند این
که خود استرس زیادی را حداقل در قتل های اول به قاتل وارد می کند، چگونه می تواند در آن لحظات به تجاوز جنسی هم فکر کند؟
با همه این موارد اما از 36 اتهامی که در پرونده حنایی وجود داشت، 13 اتهام درباره «زنا» بود که از سوی نماینده مدعی العموم مطرح شد و دادگاه هم در جلسات غیرعلنی همه آن ها را به طور دقیق بررسی کرد ولی آن چه از نظر شخصی بر آن تاکید دارم و با برخی از افراد و منابع آگاه هم صحبت کردم، حنایی تجاوز جنسی انجام نداده بود. او خودش هم تا پایان جلسات دادگاه و در تمام مراحل دادرسی این اتهام را کاملا رد کرد و تعرض و رابطه نامشروع را پذیرفت.
بدیهی است به لحاظ حقوقی مفهوم تجاوز و رابطه نامشروع متفاوت است .به عبارتی هر نوع خلوت کردن با نامحرم و تماس های غیر اخلاقی رابطه نامشروع شمرده می شود در حالی که تجاوز به معنای زنا ست .
در همان زمان مسگرانی نماینده مدعی العموم در باره محتویات حکم سعید حنایی گفت: شعبه 31 دیوان عالی کشورمحکومیت سعید حنایی را به ارتکاب 16 فقره قتل عمد تایید کردکه با توجه به تقاضای 12 طرف از اولیای دم ، 12 بار « قصاص نفس» وی را نیز موردتایید قرار داد.وی افزود: با توجه به این که چهار طرف از اولیای دم خواستار دریافت دیه بودند ، دیوان عالی کشور قاتل را به پرداخت دیه در قبال قتل چهار زن دیگر محکوم کرد.
مسگرانی در باره اتهامات دیگر وی گفت: حنایی از جهت « رابطه نامشروع» به 10 سال حبس تعزیری و99 ضربه شلاق ، از جهت « سرقت» به دو سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق، از جهت « جعل سند» به دو سال حبس تعزیری و از جهت استفاده از « سندمجعول» هم به 10 میلیون ریال جزای نقدی محکوم شده بود.
ماجرای خانه امن پلیس چه بود؟
این ماجرا خود مثنوی هفتاد من کاغذ است و یک کتاب قطور می شود که اگر توفیقی باشد، شاید کتابی در این باره بنویسم اما حکایت به اسفند سال 79 بازمی گردد که تعداد زیادی از کارآگاهان و افسران ورزیده آگاهی با تشکیل گروهی ویژه تحقیقات خود را برای دستگیری عاملان این قتل ها آغاز کردند چرا که تصور می کردند باندی مخوف در پشت پرده این قتل ها قرار دارد و هیچ کس فرضیه فردی معمولی را مطرح نمی کرد. درج این اخبار و تجزیه و تحلیل های جرایم فشار مضاعفی را به پلیس وارد کرده بود. از طرف دیگر جو رعب و وحشت در جامعه و پیگیری های مسئولان رده بالا، نیروهای انتظامی را در تنگنای سختی قرار داده بود. هر نوع سوژه و فرضیه ای بلافاصله مورد توجه قرار می گرفت اما هیچ نتیجه ای نداشت.
بررسی های کارشناسی پلیس با توجه به موقعیت جغرافیایی جرم نشان می داد که قاتل در منطقه حاشیه شهر و در بخش شمال شرقی اقدام به جنایت می کند و اجساد را شبانه به مناطق مختلف انتقال می دهد. به همین دلیل مقرر شد تا چندین گروه عملیاتی در مسیر صدمتری فجر مستقر شوند و همه زنان خیابانی را تحت نظر بگیرند که سوار خودروهای سبک و سنگین می شوند و بدین ترتیب قاتل را شناسایی کنند اما باز هم تلاش ها بی نتیجه ماند.
زمانی که سردار اسکندر مومنی به سمت فرمانده انتظامی خراسان منصوب شد، دستور ویژه ای صادر کرد. همه امکانات و نیروهای پلیس به کار گرفته شدند به گونه ای که 500 تیم عملیاتی از بسیج، سپاه و نیروهای آموزش دیده نهادهای دیگر به همراه افسران و درجه داران بخش های مختلف نیروهای انتظامی مانند موادمخدر، اطلاعات، مبارزه با مفاسد و... تشکیل شد و آن ها هر روز از ساعت 16 تا اوایل صبح در قالب گروه های دو نفره وارد صدمتری می شدند و هر جنبده ای را زیر نظر می گرفتند. در همین حال و حدود سه ماه قبل از دستگیری قاتل، نیروی انتظامی کشور، بودجه ای را برای کشف این پرونده اختصاص داد و بدین ترتیب افسران ورزیده آگاهی استان خراسان و مشهد در حالی یک تیم محرمانه عملیاتی تشکیل دادند که تعدادی از افسران کارآزموده آگاهی تهران، کرمان و... نیز به این گروه منتخب پیوستند چرا که هرکدام از این کارآگاهان پرونده های مهم و حساس را در کشور کشف کرده بودند.
با همان بودجه و پس از چند روز جست و جو، خانه ای ویلایی دارای زیرزمین در اطراف میدان استقلال مشهد اجاره شد که هیچ کس جز فرماندهان رده بالا و 16 افسر زبده عملیاتی از آن خبر نداشت. از نیروهای آگاهی سروان حمید رزمخواه (در سال های اخیر و در سمت رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی بازنشسته شد)، سروان محمدرضا غلامی (او نیز در سال های اخیر در سمت رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به درجه بازنشستگی نائل آمد) مرحوم سرهنگ مروی و... از جمله این گروه 16 نفره در خانه امن بودند که به طور شبانه روزی در آن مکان فعالیت می کردند و حق رفتن به منازلشان را هم نداشتند. حالا دیگر اوضاع تغییر کرده بود با وجود همه فشارهای گوناگون و مصاحبه های تند جناح های سیاسی، گروه خانه امن به تجزیه و تحلیل های اطلاعاتی پرداختند و فرضیه های متفاوتی را بررسی کردند. با توجه به قتل های زنجیره ای، فرضیه نیروهای نظامی یا جنایت با تفکرات خاص مذهبی یا یک جناح سیاسی در اولویت کاری آنان قرار داشت ولی قتل ها دیگر شکل هفتگی به خود گرفته بود و هیچ سرنخی به دست نمی آمد. افراد زیادی به اتهام روابط نامشروع از قشرهای مختلف اجتماعی نیز در این ماجرا دستگیر شدند چرا که قرار بود 500 گروه عملیاتی مستقر در صدمتری فجر، همه افراد مظنون را دستگیر کنند و به نیروهای پلیس آگاهی مشهد تحویل بدهند. آن ها نیز در صورتی که اندک ظنی به افراد دستگیر شده داشتند، بلافاصله آن ها را مخفیانه به «خانه امن» می فرستادند تا مورد بازجویی های تخصصی قرار بگیرند. امکانات پلیسی هم همان لوازم سنتی کشف جرم بود و آن ها باید به صورت میدانی فعالیت می کردند اما این گروه هم قسم شده بودند تا دستگیری عاملان این جنایت های مخوف از «خانه امن» نروند!
هر فرضیه ای که توسط یکی از اعضای گروه مطرح می شد، بلافاصله زیر ذره بین کارشناسی قرار می گرفت و همه ابعاد ریز و درشت آن تجزیه و تحلیل می شد.
اما باز هم رها شدن جسدی دیگر همه نقشه ها و فرضیه ها را به هم می ریخت. کار به جایی رسید که نیروهای 16 نفره به یکی از عوامل انتظامی مشکوک شدند چرا که او خیلی سریع در صحنه های کشف اجساد حضور می یافت و گاهی نیز اولین بار خودش ماجرا را به همکارانش گزارش می داد. این افسر ارشد نیز زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفت و به شدت کنترل می شد اما بعد از دستگیری قاتل تازه مشخص شد که او براساس تیزهوشی کارآگاهی در صحنه ها حضور داشت.
غلامی و رزمخواه که از افسران زبده آگاهی بودند، شبانه در کنار یکدیگر و با چشم هایی که از بی خوابی به سرخی گراییده بود، همچنان در نقش قاتل فرو می رفتند تا به تجزیه و تحلیل ماجرا بپردازند. هر شب تعداد زیادی از مظنونان مورد بازجویی های ویژه قرار می گرفتند ولی هیچ حاصلی نداشت. سردار مومنی (که هم اکنون دبیر شورای مبارزه با موادمخدر ریاست جمهوری است) گاهی در کنار این گروه تخصصی کنسرو لوبیا یا غذای آماده می خورد تا همکلام با همکارانش شود. در آخرین روزهای تیر بود که ناگهان سرنخ عجیبی پیدا شد و قاتل با همین سرنخ مهم به دام افتاد.
از پشت پرده دستگیری عامل قتل های عنکبوتی چه می دانید؟ و ماجرای فرار یک زن خیابانی از چنگ عنکبوت چه بود؟
در حالی که همه توان پلیس در حاشیه شهر و به ویژه صدمتری فجر به کار گرفته شده بود، یک شب نیروهای رزمی – عملیاتی، دو مرد پرایدسوار را تعقیب کردند که یکی از زنان خیابانی را سوار کرده بودند. وقتی آن زن به پلیس مشهد انتقال یافت با عصبانیت فریاد زد، «قاتل را رها کرده اید، فقط ما بدبخت ها را دستگیر می کنید؟» این جمله شک نیروها را برانگیخت. او از کدام قاتل سخن می گفت! زن جوان که «مژگان» نام داشت، بلافاصله با تماس یکی از افسران آگاهی به «خانه امن» انتقال یافت. این زن که دیگر به شدت خمار بود، مورد بازجویی قرار گرفت و راز مهمی را فاش کرد. او گفت: حدود 10 روز قبل در اطراف میدان شهید فهمیده منتظر یک خودرو بودم که مرد موتورسواری به سراغم آمد و ادعا کرد مقداری برنج کوپنی و روغن در منزل دارد که استفاده نمی کنند. او سپس از من خواست بر ترک موتورسیکلت بنشینم و به خانه اش بروم ولی من که ماجرای قتل های عنکبوتی را شنیده بودم، از ترس به او پاسخ منفی دادم و سوار موتورسیکلت نشدم. در همین هنگام فردی که نگهبان فضای سبز در آن محل بود ماجرا را پرسید که من هم برایش بازگو کردم ولی آن نگهبان بدون این که نامی از آن مرد موتورسوار ببرد، گفت: او را می شناسم، آدم خوبی است! حتما قصد داشته برنج های کوپنی را به تو بدهد!
خلاصه چند روز بعد دوباره همان مرد موتورسوار به سراغم آمد و پیشنهادش را تکرار کرد. این بار با اطمینان ترک موتورسیکلت نشستم و به طرف منزل او رفتیم. در نزدیکی محل از من خواست با چادر چهره ام را بپوشانم که کسی حرف و حدیث درست نکند! وقتی وارد اتاقی شدم که در طبقه بالای ساختمان بود از من خواست چادرم را پهن کنم و همه لباس، کیف و کفش و هر آن چه را همراهم دارم، درون آن بریزم که اگر کسی از راه رسید همه را با هم جمع کنم و تکه ای از لوازم داخل اتاق نیفتد! من هم به توصیه اش عمل کردم! با این جمله مژگان دیگر همه چیز لو رفت و لبخندی بر لبان کارآگاهان عملیاتی نشست چرا که هنگام کشف اجساد، همه لوازم و لباس های مقتولان کنار جسد درون چادر قرار داشت و اظهارات او با واقعیت های صحنه جرم مطابقت می کرد. زن جوان ادامه داد: اما زمانی که به قصد ارتباط کف اتاق نشستم ناگهان او را دیدم که از پشت سر با روسری به من حمله ور شد. بلافاصله چرخیدم و ضربه ای به نقطه حساس بدنش وارد کردم. او از شدت درد به خود پیچید و من هم که به شدت ترسیده بودم، با عصایی که آن جا بود شیشه پنجره را شکستم و تنها چادرم را از زیر لوازم بیرون کشیدم. او فریاد می زد، شوخی کردم! ولی باورم نمی شد تا این که با فریادهای من ترسید و من از همان پنجره بیرون پریدم و در حالی که چادر را دور خودم پیچیده بودم، وحشت زده به خانه رفتم اما ترسیدم در این باره به کسی چیزی بگویم چون پای خودم گیر بود.
همزمان با اظهارات این زن، بی درنگ گروهی از کارآگاهان او را سوار خودرویی با پلاک شخصی کردند و به محلی بردند که مدعی بود از آن جا گریخته است اما مژگان به خاطر ترس و وحشتی که بر او مستولی شده بود، هیچ خیابانی را به یاد نداشت و فقط از یک درخت توت بزرگ سخن می گفت. کارآگاهان «خانه امن» او را چندین ساعت به نقاط مختلف بردند ولی نتوانست حتی محیط را شناسایی کند. این بود که گروه عملیاتی بلافاصله به سراغ نگهبان فضای سبز رفتند که به مژگان گفته بود آن مرد موتورسوار را می شناسد. حالا دیگر عامل قتل های عنکبوتی در یک قدمی کارآگاهان ورزیده پلیس خراسان بود ولی آن نگهبان هم در آن جا حضور نداشت. زمان به تندی سپری می شد و یک جسد دیگر هم روی دست کارآگاهان مانده بود تا این که تحقیقات نامحسوس میدانی نشان داد که یکی از بستگان نزدیک مرد نگهبان در تاسیسات کوهسنگی مشغول کار است. آن ها بلافاصله عازم کوهسنگی مشهد شدند و با راهنمایی آقای مهندس، به مرد نگهبان دست یافتند. او مدعی شد مرد موتورسوار سعید نام دارد و به شغل بنایی مشغول است ولی فقط کوچه ای را در کوی امیرالمومنین(ع) می شناسد که سعید در آن جا زندگی می کند ولی نمی داند در کدام منزل اقامت دارد.
خیلی زود کدهای رمزآلود در تلفن ها و بی سیم های پلیس سر و صدا به راه انداخت، رمزهایی که فقط گروه 16 نفره و برخی از فرماندهان ارشد از آن اطلاع داشتند. دقایقی بعد منزل شناسایی شد اما نتیجه مشورت های کارشناسی کارآگاهان این بود که باید او را به شیوه ربایش دستگیر کنند تا دیگر عاملان یا افراد پشت پرده این ماجرا در جریان دستگیری سعید حنایی قرار نگیرند چرا که پلیس هنوز هم بر این عقیده اصرار داشت که قتل ها کار یک نفر نیست!
حدود ساعت 13 سوم مرداد بود که گروه 16 نفره پس از صرف یک ناهار مختصر سوار مینی بوس شدند و به سمت بولوار ذوالفقار حرکت کردند. وقتی سعید حنایی با موتورسیکلت وارد کوچه شد به طرز ماهرانه و با یک شیوه پیچیده اطلاعاتی، او را سوار خودرو کردند و در حالی که هنوز در شوک فرو رفته بود به «خانه امن» در اطراف میدان استقلال هدایت کردند. هنوز هیچ کس از ماجرای دستگیری عامل قتل های عنکبوتی خبر نداشت که در بازرسی از جیب های او، تعدادی شماره های پلاک انتظامی خودروها بیرون آمد. در میان این شماره ها حتی پلاک خودروهای نظامی و انتظامی هم وجود داشت که تخلف کرده بودند. با آن که پلیس فرد عجیبی را در خانه امن نگهداری می کرد اما او خیلی خونسرد پشت میز کوچکی نشست که مقابلش سرهنگ مروی قرار داشت. یکی از افسران آگاهی، بلافاصله در تن ماهی را باز کرد و درون بشقاب چینی گلدار ریخت. سعید حنایی این متهم 39 ساله در حالی که تکه نان بربری را از کنار میز برمی داشت، با نگاهی بی معنی گفت: ناهارم را بخورم بعد توضیح می دهم. زمانی که ماجرای اولین قتل را بازگو کرد، بی درنگ سروان رزمخواه برگه کاغذی را مقابلش گذاشت و خودکاری هم به دستش داد. سروان غلامی هم بلافاصله سوار خودرو شد و به سراغ سردار مومنی رفت که هر دو با چهره ای اگر چه خسته اما شادمان به «خانه امن» بازگشتند و این گونه سعید حنایی راز 16 جنایت از قتل های عنکبوتی را در حالی فاش کرد که من تا آن روزماجرای 21 قتل مشابه را در روزنامه خراسان نوشته بودم اما عاملان سه قتل دستگیر شدند و حنایی هم صحنه قتل و رها کردن 16 جسد را در حضور مقام قضایی و کارآگاهان بازسازی کرد ولی سرنوشت قتل های مشابهی که قاضی منصوری به سال 78 اشاره کرده بود، همچنان در پرده ابهام ماند.
(ادامه این گفت و گو را در شماره آینده بخوانید.)

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.