
گروه اندیشه - هنگامی که رضاخان در آبانماه سال 1304 و در پی تصویب ماده واحده انقراض قاجاریه توسط مجلس شورای ملی، به رضاشاه تبدیل شد، ملک و املاکی نداشت و حتی در خانهای اجارهای زندگی میکرد. با این حال، حدود 16 سال بعد، در شهریور ماه سال 1320، وقتی چمدانش را میبست تا از تهران بگریزد و به دست نیروهای شوروی نیفتد، بزرگ ترین مالک ایران محسوب میشد. او در دوران سلطنت خود، بیش از هر چیز به جمعآوری و غصب ملک و املاک علاقه داشت و اگر بخواهیم در مقام قیاس برآییم، ملک و املاک برای رضاشاه به منزله علاقه به عیاشی و زنبارگی در پسرش، محمدرضا پهلوی بود.
تا هنگامی که رضاشاه در ایران بود و پنجههای دیکتاتوری، گلوی مردم را میفشرد و آزادیخواهان در گوشه زندان یا تبعید، میپوسیدند یا با آمپول هوای پزشک احمدی، دار فانی را وداع میگفتند، هیچ کس جرئت نداشت درباره عملکرد پهلوی اول در عرصه غصب اراضی، سخنی به میان بیاورد.
رعب و وحشتی که او بر جامعه حاکم کردهبود، برای هیچکس، مجال اعتراض باقی نمیگذاشت. اما با فرار او در شهریور 1320، رازهای مگو، عیان و ناگفتهها و اسناد شگفتآوری درباره ابعاد زمینخواری و تصرفات غاصبانه رضاشاه، برملا شد.
تمام اراضی ،جزو املاک من است!
یکی از روشهایی که رضاشاه برای غصب املاک به کار میبست، حفر چاه در اراضی مرغوب بود. گروهی از نظامیان او مأموریت داشتند که موقعیت املاک ارزشمند را به وی اطلاع دهند.
شاه بلافاصله دستور میدادکه بررسی شود آیا آن ملک صاحب دارد یا نه؟ اگر صاحب میداشت، دستور میداد در ملک چاهی حفر کنند و اگر چاه به آب میرسید، طی دستوری، فرمان ثبت ملک به نام خودش را صادر میکرد و میگفت: «اراضی جزو املاک است و معنی این کلمه این است که تمام اراضی از آن من است و مالک، شاه است[!]» به این ترتیب، مالک بخت برگشته مجبور بود با قیمتی بسیار نازل، تن به فروش زمین دهد. بعد از شهریور 1320، روزنامه «داد» در گزارشی تفصیلی درباره زمینخوارگی رضاشاه نوشت: «دولت در شهرستان گرگان، 125 پارچه قریه و قصبه مهم که اغلب آن قرای شش دانگی بوده، داشته[است]. وزیر دارایی وقت، مثل این که از کیسه فتوت خودش بخشش میکند، تمام این 125 پارچه خالصه دولت را فقط و فقط در مقابل هفتاد و پنج هزار تومان به شاه سابق (رضاشاه) انتقال داده که تنها سه دانگ قصبه مهم کردکوی و مزارع تابعه آن که از جمله 125 پارچه مورد انتقال بود، بیش از 225 هزار تومان، یعنی سه برابر وجهی که برای 125 پارچه داده شده، ارزش داشته است.»
هجوم به املاک دولتی
پهلوی اول، تنها به انحصار مالکیت زمین فکر نمیکرد؛ او به انحصار کشاورزی و محصولات آن نیز میاندیشید. به عنوان نمونه، به بهانه از بین بردن مالاریا، انحصار کشت برنج در لنجان اصفهان را از آن خود کرد. رضاشاه به دنبال مصادره خالصجات دولتی هم بود. در سال 1310 و پس از آن، با تصویب صوری چند قانون در مجلس شورای ملی فرمایشی، دست پهلوی در غارت منابع بیتالمال بیشتر باز شد: «در مهرماه 1310، قانون مستغلات انتقالی و خالصه؛ در دی ماه 1312 ش قانون فروش خالصات؛ در فروردین 1316 قانون مربوط به خالصات خوزستان و در آبان ماه 1316، قانون فروش خالصات اطراف تهران به تصویب رسید و به مرحله اجرا گذاشته شد.»
ارقام شگفت آور تصاحب ها
اسنادی که در دوران سلطنت رضاشاه به نام او صادر شد، در سال 1320، به رقم شگفتآور 44 هزار سند رسید و آمار رعایایی که مانند بردگان روی زمینهای پهلوی اول کار میکردند و جرئت نفس کشیدن هم نداشتند، از مرز 254 هزار و 585 نفر گذشت؛ افراد بختبرگشتهای که بخش مهمی از درآمد سالانه آن ها به جیب رضاشاه میرفت و مبدل به بخشی از سرمایه سرسامآور سالانه او میشد. گزارشهایی که پس از فرار وی در شهریور 1320 به دست آمد، نشان میداد که او سالانه حدود 65 میلیون دلار را در حساب خودش، نزد یکی از بانکهای لندن، سپردهگذاری میکرد. افزون بر این، مؤید احمدی، یکی از وکلای دوره سیزدهم مجلس شورای ملی، در گزارش مفصل خود به مجلس، با اسناد معتبر نشان داد که رضاشاه، طی دوران سلطنتش، هر سال مبلغ 12 هزار لیره استرلینگ از شرکت نفت انگلیس و ایران، بابت عبور لولههای نفت از اراضی متعلق به وی در خوزستان، دریافت میکرده است. پهلوی اول که هنگام تصاحب سلطنت، آهی در بساط نداشت، هنگام فرار از ایران، مالک دو هزار و 167 روستا در سراسر ایران بود؛ روستاهایی که از نظر جایگاه و اراضی زراعی، در بهترین نقاط کشور قرار داشت.
منابع:
محمود طلوعی، پدر و پسر، ناگفتهها از زندگی در روزگار پهلویها، نشر علم، تهران 1372
نعمتا... قاضی (شکیب)، علل سقوط حکومت رضاشاه، نشر آثار، تهران 1372
گذشته چراغ راه آینده است، پژوهش از جامی، ققنوس، تهران 1377
جهانگیر آموزگار، فراز و فرود خاندان پهلوی، ترجمه اردشیر لطفیان، مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران 1376

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


اظهارنظر برخی اصلاح طلبان رادیکال مانند سعید حجاریان درباره مشارکت مشروط در انتخابات، صدای «چریک پیر» اصلاحات را هم درآورد. سعید حجاریان و برخی دیگر از شخصیت های اصلاح طلب طی هفته های اخیر با طرح ایده «مشارکت مشروط» در انتخابات تأکید کرده بودند که این جریان باید مواضع و خواسته های خود درباره انتخابات را اعلام کند و چنان چه شروطش برآورده نشد عطای انتخابات را به لقایش ببخشد. با این حال بهزاد نبوی از چهره های برجسته جریان اصلاحات در نشست «راه های برون رفت از وضعیت موجود» در دفتر حزب اتحاد ملت ضمن واکنش به این اظهارات با تاکید بر این که «همچنان تنها راه اصلاح طلبان حضور در صحنه است»، گفت: «به جای مایوس کردن مردم باید با تمام قوا تلاش کنیم در کشور انتخابات پرشور برگزار شود». نبوی در سخنان خود اشاره کرد تا وقتی که امکان برگزاری و حضور در انتخابات وجود دارد اصلاح طلبی به بن بست نمی رود. وزیر دولت شهید رجایی در ادامه تصریح کرد که «بدون انتخابات پرشور شکستن تحریم های موجود امکان پذیر نیست». چریک پیر اصلاحات با خطاب مستقیم به گروه هایی که از تحریم یا مشارکت مشروط در انتخابات سخن می گویند، گفت که «این شرط برای ماست یا حاکمیت؟ اگر برای خودمان است که نیاز به اعلام و بیانیه نداریم.» وی افزود: حضور پرشور در انتخابات برای حفظ امنیت ملی اهمیت دارد. به همین دلیل همه برای ایجاد زمینه انتخابات گسترده همراهی کنند. نبوی در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به این که اصلاح طلبان آیه یأس نخوانند و برای پرشور کردن انتخابات دنبال راهکار باشند، خطاب به شکوری راد گفت: نمی دانم شما چه کار می کنید تا مردمی که دستشان در گوششان است دستشان را بردارند اما می دانم که باید این کار را بکنند. اگر شما حتی دنبال منافع جناحی هم هستید باید انتخابات پرشور باشد کاری نکنید که مردم مایوس تر شوند. نایب رئیس مجلس ششم صریح تر و در پاسخ به سؤال یکی از حضار نشست گفت که «جز حضور در انتخابات راهی بلد نیستم، هرکس بلد است و راهش اصلاح طلبانه است بسم ا... .»
الویری: تنها راه توفیق در حل مشکلات کشور را صندوق رأی می دانیم
از سوی دیگر مرتضی الویری از اعضای شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان در گفت و گو با خبرآنلاین، دیدگاهی مشابه اظهارات حجاریان را تکرار کرد.
او در ابتدا با تأکید بر این که اصلاح طلبان تنها راه توفیق در حل مشکلات کشور را صندوق رأی می دانند، بدون استفاده از عبارت «مشارکت مشروط» بار دیگر این ایده را مطرح کرد و گفت: « اگر به هر دلیلی مسیر حرکت اصلاحطلبان برای حضور موثر در انتخابات آینده بسته شود به عبارتی قلع و قمع کاندیداها شروع شود و ما به مقطعی برسیم که ببینیم از طریق صندوق رای حتی کوچک ترین قدمی نمیتوانیم برای اصلاحات برداریم به طور طبیعی سرفصل جدیدی باز خواهد شد که ممکن است هیچ فهرستی ارائه ندهیم». از سوی دیگر محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی کارگزاران هم چندی پیش در واکنش به ایده حجاریان ضمن اشاره به این که هیچگاه اصلاحطلبان نمیتوانند با صندوق رأی خداحافظی کنند، تاکید کرده بود: تا زمانی که اصلاح طلب هستیم پیوند ناگسستنی با صندوق رأی داریم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

به منظور ایجاد بستر رسانه ای مناسب برای پرورش ایده های نو و محصولات نوآورانه در حوزه کسب و کارهای خلاق در کشور و با توجه به ظرفیتهای ستاد توسعه فناوری های نرم و هویت ساز و بنگاه رسانه ای سرمایه گذاری آخرین خبر و پیرو تحقق تفاهم نامه امضا شده با آخرین خبر، خدمات رسانه ای و بسته های تبلیغاتی آخرین خبر ویژه شرکتهای خلاق اعلام می شود.
بنگاه رسانه ای سرمایه گذاری آخرین خبر با همکاری آژانس دیجیتال مارکتینگ DM360، به منظور ترویج و تبلیغ محصولات شرکت های خلاق، خدمات رسانه ای و بسته های تبلیغاتی ذیل را به این شرکتها ارائه می دهد ( در تعریف این بسته ها تخفیف حداقل 20 درصدی لحاظ شده است). شایان ذکر است ارائه خدمات این بنگاه تنها در قالب بسته های پیشنهادی نیست و شرکت های متقاضی می توانند بر حسب نیاز، رسانه های مد نظر را انتخاب کنند.
به گزارش خراسان، اردیبهشت 98 بود که با امضای تفاهم نامه میان «بنگاه رسانهای سرمایهگذاری آخرین خبر» و «ستاد توسعه فناوریهای نرم و هویتساز معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری»، آخرین خبر به عنوان حامی شرکت های صنایع خلاق معرفی شد.
در متن این تفاهم نامه به ایجاد بستر رسانهای مناسب برای پرورش ایده های نو و محصولات نوآورانه در حوزه کسب و کارهای خلاق در کشور با توجه به ظرفیتهای طرف ها، اشاره شده بود و در ضمن آن مواردی چون کمک به ارتقای فعالیتهای نوآورانه و فناوری های فرهنگی، معرفی محصولات و شرکت های خلاق و ایجاد زمینه افزایش اعتماد عمومی برای استفاده ازاین صنایع در کشور و همچنین توسعه مخاطبان برنامه زیست بوم شرکت های خلاق مورد تاکید قرارگرفت.در بخشی از این تفاهم نامه، «ارائه فهرست خدمات رسانهای برای معرفی محصولات خلاق کشور، استفاده از بستر اطلاع رسانی آخرین خبر برای معرفی محصولات خلاق در جامعه، مشاوره و راهنمایی برای شرکت های خلاق در زمینه برندینگ، ایجاد زیر ساختهای اطلاع رسانی عمومی برای جذب منابع مادی و معنوی برای شرکت های خلاق در قالب جمع سپاری خدماتی و مالی، کمک به توسعه تفکر نوآوری و دانش بنیان برای حوزه خلاق در کشور، اعلام فعالیتهای مهم ستادهای معاونت علمی ریاست جمهوری مرتبط با صنایع خلاق در بستر آخرین خبر، مساعدت در ارائه خدمات رسانه ای به استارت آپها، پوشش رسانهای رویدادهای مختلف در حوزه فناوری های فرهنگی و صنایع خلاق» از جمله محورهای همکاری آخرین خبر ذکر شده بود.متقاضیان می توانند برای کسب اطلاعات بیشتر با راه های ارتباطی زیر در تماس باشند:
ایمیل : ads@dm360.ir
نشانی وب سایت : DM360.IR
آیدی تلگرام : Dm360_adss@
شماره تلفن : 09018374708

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

آیین اختتامیه نخستین جایزه ملی داستانهای حماسی عصر پنج شنبه و باحضور جمعی از فرهیختگان، هنرمندان، پیش کسوتان و مسئولان فرهنگی استانی و کشوری در محل آرامگاه فردوسی برگزار شد. به گزارش واحد خبر روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی، این مراسم با انتشار پیام آیت ا... جوادی آملی درباره جایگاه فردوسی و هنر حماسی همراه بود که اهم بخش های این پیام به شرح زیر است:
آن چه حرف اول را میزند، هنر حماسی است
حماسه دینی، جای آن بسیار خالی است یا آن چنان که باید پُر باشد، پُر نشده است. انقلاب اسلامی رهآورد فراوانی دارد، دفاع مقدس 10 ساله و نه هشت ساله، زیرا دو سال جنگ داخلی به صورت خورد بود نه زد و خورد، هشت سال جنگ زد و خورد بود، طی این 10 سال حماسههای فراوانی ملت بزرگ و بزرگوار ایران اسلامی یعنی شما و فرزندانتان عرضه کردید که این باید در چهره تاریخ بماند و مهمترین عاملی که جنگ را، دفاع را تمدنساز میکند، آن حماسه است. نوشتار و گفتار و رفتار آیینی، سهمی از این فضیلت را به همراه دارد؛ اما آن چه که حرف اول را میزند، هنر حماسی است.... .
اگر بزرگانی گفتند:
محیطی چه گویم چو بارنده میغبه یک دست گوهر به یک دست تیغ
به گوهر جهان را بیاراستهبه تیغ از جهان داد دین خواسته
اگر نظامی و امثال نظامی اینگونه حرفها را دارند، این ها در کنار سفره بزرگ حکیم اسلامی یعنی فردوسی نشستند. فردوسی مسئله توحید را حماسهای کرد، مسئله ولایت و امامت و تشیع را حماسهای کرد، بعد ایران موحد را، ایران اسلامی را در سایه توحید و ولایت زنده نگه داشت... .
اگر مدنیت است، بزرگ درِ این مدنیت ولایت اهلبیت است، تمدن است، گامهای دوم و سوم و چهارم و پنجم انقلاب است، این است. الگوی اسلامی و بزرگترین تمدن بشری اگر مطرح است، از راه ولایت است. اگر رهبر علی شد، حماسه در آن هست، شهامت در آن هست، بزرگواری و عدل و استدلال و استقلال در آن هست. حماسه تنها در زدن و بریدن نیست.
بُرید و دَرید و شکست و ببست یلان را سر و سینه و پا و دست
این بخش نازل حماسه است؛ اما بخش والای حماسه این است که،
درست این سخن قول پیغمبر استکه من شهر علمم علیم در است
اگر مدنیت است، اگر الگوی اسلامی و پیشرفت تمدن است و اگر گامهای بعدی است در همین مدنیت است. این علی(صلوات ا... و سلامه علیه) که درس مدنیت داد، تنها شهامت علی و پیروزی علی با شمشیر مطرح نبود. وقتی خود حضرت، خود را معرفی میکند این میتواند بزرگترین دروازه تمدن بشری باشد.
جای خالی فردوسی برای تبیین حماسه های ایرانی - اسلامی
در فرمایش های نورانی علی(صلوات ا... و سلامه علیه) این است که «أَنَا لَا أَفِرُّ مِمَّنْ کَرَّ عَلَیَّ وَ لَا أَکِرُّ عَلَی مَنْ فَرَّ مِنِّی» این حماسه، فردوسی زمان میخواهد، یک فردوسی عصر انقلاب میخواهد که شعر را از آیینی به حماسهای درآورد. به امیرالمؤمنین عرض کردند که شما فرمانده کل قوا هستید، بودجههای فراوانی در مملکت هست، اسبهای رزمنده فراوان برای میدان رزم آماده است شما که تمام دشمنان برای از بین بردن شما صفآرایی کردهاند، باید یک اسب رزمنده تناور تندرو در میدان جنگ داشته باشید، این مرکَبی که شما دارید مرکَب رزم نیست. حضرت فرمود برای من همین مرکبی که عادی است، کافی است. زیرا مرکب رزمی، رزمجو، بدو، برای یک سوارکاری است که او بخواهد در میدان جنگ بدود، نه من از میدان جنگ فرار میکنم و نه کسی که فرار کرد، او را تعقیب میکنم، این علی است! فرمود: «أَنَا لَا أَفِرُّ مِمَّنْ کَرَّ عَلَیَّ وَ لَا أَکِرُّ عَلَی مَنْ فَرَّ مِنِّی»، آن کسی که به طرف من حمله کرد، من که فرار نمیکنم، وقتی جنگاوری کرد، دید پیروز نمیشود، فرار میکند، من که فراری را تعقیب نمیکنم. جای فردوسی خالی است که این حرفها را برای ایران اسلامی شهید داده تبیین کند با آن زبان گویای حماسی.
اگر چنان چه روشن شد ایران اسلامی در جنگ جهانی سوم پیروز شد، این یک زبان کارآمد فردوسی میخواهد... . خدا یک اصل کلی را در قرآن کریم به ما فرمود، این که شما که قصد حمله به بیگانه ندارید، آن جهاد ابتدایی حرف دیگری دارد، فرمود در جریان دیگر شما که نمیخواهید به دیگری حمله کنید؛ ولی آنقدر ستبر و نیرومند و قوی و قدر باشید که دشمن از شما بهراسد: (وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً)، این (وَ لْیَجِدُوا) امر غایب است، ناظر به بیگانگان است، بیگانگان نه امر حاضر را گوش میدهند نه امر غایب را، ولی در قرآن کریم فرمود حتماً دشمنان باید از شما بترسند، این یعنی چه؟ یعنی شما آنقدر از نظر موشک و غیر موشک باید غنی و قوی باشید که دشمن هوس حمله و امثال آن را نکند. این که میبینید مقتدرانه جواب ترامپ را میدهد برای همین است. این آیه قرآن یک بیان حماسی میخواهد، یک فردوسی میخواهد که بگوید ایران اینقدر باید قوی باشد که آمریکا هراس داشته باشد؛ یعنی حمله نکند؛ یعنی بیادبی نکند؛ یعنی جسارت نکند؛ یعنی کاری در حریم حرم امن ایران با شکوه نفوذ نکند... .
تلاش برای تجمیع و تلفیق هویت دینی و ملی
در ابتدای نشست رئیس حوزه هنری خراسان رضوی درباره روند برگزاری این رویداد هنری، گفت: بیش از ۲۲۰ طرح از حدود ۱۸۰ نویسنده متعهد از سراسر کشور به فراخوان نخستین جایزه ملی داستانهای حماسی ارسال شد که از این میان ۱۷ طرح در مرحله نخست انتخاب شدند. «میثم مرادی بیناباج» با اشاره به این که پیام علامه جوادی آملی به این مراسم گویای ضرورت پرداختن به هنر حماسی است، ادامه داد: موضوع راهبردی احیای هنر و ادبیات حماسی ذیل گفتمان انقلاب اسلامی با تاکید بر الگو، منش و روش شاهنامه فردوسی اولویت اصلی حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی است که از دو سال پیش این راهبرد در دستور کار قرار گرفته است. مرادی افزود: در این راستا دبیرخانه هنر حماسی حوزه هنری استان حدود دو ماه قبل رسماً تأسیس شد که یکی از برکات آن برگزاری نخستین جایزه ملی داستانهای حماسی است. رئیس حوزه هنری خراسان رضوی تصریح کرد: هنر حماسی ایجادگر انگیزش مبتنی بر حکمت معنوی با تاکید بر خردورزی، دشمن ستیزی،میهندوستی، جوانمردی و... است و تلاش داریم «تجمیع و تلفیق میان هویت دینی و ملی» را بهعنوان الگو و روشی که فردوسی این حکیم بزرگ شیعی در شاهنامه، برای آیندگان ایران اسلامی به یادگار گذاشته است در استان خراسان رضوی و با حمایتهای آقای مومنی در کشور تبیین کنیم.
امروز بیش از هر زمان دیگری به حماسه نیاز داریم
در ادامه، «محسن مومنی شریف» رئیس حوزه هنری کشور با تاکید بر نیاز ادبیات فارسی امروز به حماسه گفت: حماسه در ایران با شاهنامه فردوسی معنا پیدا میکند، «شاهنامه» شناسنامه فرهنگ، آداب، تاریخ و هویت ایرانی است و نقش فردوسی را نمیتوانیم در زبان فارسی نادیده بگیریم و گمان میکنم شاید اگر فردوسی نبود ما امروز مولوی، حافظ و سعدی را نداشتیم. رئیس حوزه هنری خاطرنشان کرد: حماسه در سرزمینی خلق می شود که دارای فرهنگ و تمدن دیرینه و اصیل باشد و خراسان بزرگ سرزمین حماسههاست به طوری که پس از فردوسی هر اثر حماسی که تولید شده تحت تأثیر شاهنامه بوده است. رئیس حوزه هنری خاطرنشان کرد: ما امروز بیش از هر زمان دیگری به حماسه نیاز داریم اگر قرار است ادبیات ما در ایجاد تمدن نوین اسلامی نقش داشته باشد حتما باید ملت ما و جوانان عزیزمان را حماسی بار بیاوریم؛ حماسهای که آمیخته با حکمت، جوانمردی و عرفان است.
روحیه حماسی لازمه ایران فرهنگی امروز است
«حجتالاسلام محمد قمی» رئیس سازمان تبلیغات اسلامی نیز گفت: حماسه عنصر ضروری هویت ایرانی و شیعی است و مقام معظم رهبری فرمودند که برای اعتلا و پیشرفت فرهنگ اهل بیت(ع) در مسیر حرکت تاریخ باید روی نقش و سهم فردوسی کار شود. وی با اشاره به پیام آیت ا... جوادی آملی به نخستین جایزه داستانهای حماسی افزود: وجه حماسی توحید، ولایت و امامت در شاهکار فردوسی این مرد بزرگ و حکیم منعکس شده و عامل احیای مکتب اهل بیت(ع) بوده است. رئیس سازمان تبلیغات اسلامی تصریح کرد: اکنون نزاع و مبارزه تمدنی ما پیچیدهتر شده و به نقطه حساسی رسیده اما حماسه بهعنوان عنصر ذاتی جوان ایرانی شاید قدری کم رنگ و مغفول شده است در حالی که روحیه حماسی لازمه عصر ما و ایران فرهنگی امروز است.
اهدای «دستار فردوسی» به نویسنده رمان «جاده جنگ»
در ادامه مراسم از برگزیدگان نخستین دوره جشنواره هنر حماسی تقدیر شد. در این بخش و در اقدامی نمادین «دستار حکیم فردوسی» به منصور انوری نویسنده رمان ارزشمند «جاده جنگ» به عنوان نمونه اعلای یک داستان حماسی که رهبر انقلاب نیز از آن تقدیر و تجلیل ویژه کردهاند، اهدا شد. جاده جنگ طولانیترین و عمیقترین اثر حماسی درباره انقلاب اسلامی است. در پایان، داستان «مردهای مرز شرقی» اثر سجاد خالقی از استان چهارمحال و بختیاری، «امانت گندمزار» به نویسندگی پری غلامی از مشهد و «خان کوه هزار مسجد» اثر میلاد حسینی از تهران به ترتیب بهعنوان نفرات اول تا سوم و «آتون نامه» به نویسندگی محمد حاجی علیان از اصفهان و «رخ به رخ با گرگها» اثر عبدالمجید نجفی از تبریز، شایسته تقدیر شناخته شدند. رونمایی از کتاب این پنج اثر برگزیده نخستین جایزه داستانهای حماسی حسنختام این مراسم ادبی بود. اجرای ویژه گروه کُر حوزه هنری خراسان رضوی و نقالی محسن کریمی، محمد جهانپا و مانی تیموری سه نقال و هنرمند توانای خراسانی از سه نسل مختلف، زینتبخش این محفل ادبی بود که حال و هوای دیگری به مراسم بخشید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اظهار نظر اخیر سخنگوی جامعه روحانیت مبارز درباره ایجاد یک شورای جدید برای ائتلاف در میان اصولگرایان با واکنش های متفاوتی روبه رو شد. آخر هفته گذشته حجت الاسلام مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت در گفت و گویی با روزنامه ایران درباره وضعیت انتخاباتی اصولگرایان از ایجاد «شورای ائتلاف جریان ارزشی انقلاب» که برخی آن را به طور مختصر «شاجا» نامیده اند، خبر داد. آن گونه که مصباحی مقدم در این گفت و گو اعلام کرده بود این شورا همان شورای وحدت اصولگرایان است که به تازگی از آن در محافل سیاسی و رسانه ای صحبت می شد. مصباحی مقدم همچنین در این مصاحبه از وارد نشدن برخی جریان های همسو با اصولگرایان به این شورا مانند جریان پایداری، برخی احزاب و آقای لاریجانی و فراکسیون نزدیک به وی در مجلس هم تلویحاً انتقاد کرده بود. پس از این گزارش، پایگاه خبری رجانیوز نزدیک به جریان پایداری در گزارشی انتقادی تیتر زد که «جمنا هم به تاریخ پیوست» و در آن انتقادهای تندی درباره تشکیل این جبهه و شورای جدید مطرح کرد. این پایگاه با اشاره به اظهارات مصباحی مقدم نوشت:« حالا ظاهرا گواهی فوت جمنا صادر شده و وقت آن است که یک تشکل جدید شب انتخاباتی رونمایی شود؛ آن هم با دعوت از کسانی مانند علی لاریجانی!» پس از انتشار برداشت انحلال جمنا از سخنان مصباحی مقدم، مهدی چمران عضو شورای مرکزی جبهه نیروهای انقلاب با رد این ادعا گفت: جمنا تغییری نکرده و نمیدانم آقای مصباحی مقدم از کجا چنین سخنی را گفتهاند چون ایشان با جمنا ارتباط نداشته و در جمنا مسئولیتی ندارند که درباره تمام شدن جمنا مطلبی را اعلام کنند. پس از این موضع گیری ها، خود مصباحی مقدم در گفت وگویی جدید تأکید کرد که تعبیری مبنی بر این که جمنا تمام شده نداشته است. او در توضیح اظهاراتش گفت: جمنا در شاجا(شورای ائتلاف جریان ارزشی انقلاب) دعوت شده اما کاری نمیکند و همچنین شاجا، همان شورای وحدت است.
دفاع سروری از جمنا
در همین زمینه محمدرضا باهنر هم در نشست فصلی جامعه اسلامی مهندسین با تأکید بر این که سیاست راهبردی ما مثل انتخابات گذشته وحدت حداکثری است و باید بتوانیم حداکثر نیروهای اصولگرا را دور هم جمع کنیم، گفت: ما متأسفانه در غیبت احزاب چارچوبمدار قدرتمند در هر انتخاباتی بیشتر انرژیمان صرف ایجاد وحدت در درون خودمان میشود اما ناچاریم روی وحدت کار کنیم چون اگر به وحدت نرسیم اولاً رأیمان پراکنده میشود و ثانیاً نبود اجماع روی رأی مردم هم اثر میگذارد. در این نشست پرویز سروری عضو شورای وحدت اصولگرایان(که به شاجا تغییر نام داده است) نیز طی سخنانی از عملکرد جمنا دفاع کرد و آن را تجربه خوبی دانست که توانست آرای پراکنده را به یک سبد بزرگ و قوی تبدیل کند. او درباره برنامه آینده شورای وحدت در انتخابات پیش رو هم گفت که در این ائتلاف سعی شده است نقش احزاب، جوانان انقلابی و فعالان رسانه ای بیش از پیش پررنگ شود. سروری همچنین تصریح کرد که تلاش این ائتلاف این است که تصمیم گیرنده نهایی در هر حوزه انتخابیه بدنه اجتماعی نیروهای انقلاب و اصولگرایان در آن حوزه انتخابیه باشند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

چرا باید نفتکشهای مان را با هزار دردسر راهی سوریه کنیم؟ این سوالی است که برخی پس از توقیف نفتکش «گریس1» توسط انگلیسیها مطرح می کنند. این اتفاق را می توان از دو منظر بررسی کرد: حقوق بین الملل و مسائل مرتبط با تحریم های نفتی.
1- از منظر حقوق بین الملل از آن جایی که بهانه انگلیسی ها برای توقیف این کشتی، تحریم های اتحادیه اروپا علیه سوریه است و ایران نیز عضو این اتحادیه نیست و اجباری برای اجرای این تحریمها ندارد، بنابراین هیچ کس نمی تواند به این بهانه محموله اش را توقیف کند. به همین دلیل تا این جا انگلیس و دولت محلی جبل الطارق که تحت استعمار لندن است اقدامی خلاف قواعد بین المللی و «راهزنی دریایی» مرتکب شده اند.
2- اما از منظر مسائل مرتبط با تحریم، توقیف نفتکش حامل نفت ایران که به گفته وزیر خارجه اسپانیا «به خواست آمریکا» توسط انگلیسی ها انجام شده، اقدامی بسیار موذیانه و خطرناک است که باید در مقابل آن سناریوی هوشمندانه و قاطع اتخاذ کرد. چرا موذیانه و خطرناک؟
واقعیت این است که ایران بعد از تحریم های نفتی که از سال گذشته اعمال شد، مشتری های خاموش و بازار ناپیدایی دارد و در این بازار خاص که به بازار خاکستری معروف است ، کشورمان نفت را چراغ خاموش روی دریا میفروشد. برخی شنیده ها هم حاکی است که در این مسیر بیش از یک میلیون بشکه نفت به فروش می رسد که در صورت صحت، رقم معتنابهی است و نشان دهنده ناکارآمدی تحریم نفتی آمریکاست. بنابراین همین حالا که ما این نوشته را می خوانیم تعداد زیادی از نفتکش های بزرگ و کوچک ایرانی یا حامل نفت ایران، روی آب های اقیانوسها و دریاهای دور و نزدیک، با «جی.پی.اس» های خاموش و تکنیک های دیگر در حال دور زدن تحریم های ظالمانه و حرکت به سوی مقاصد مختلف و محرمانه هستند تا نفت ایران را بفروشند.تکنیک هایی که به تازگی فایننشال تایمز از این روش های مبتکرانه و حرکت نفتکش های نامرئی ایرانی به عنوان «کشتی ارواح» یاد کرده است. حالا تصور کنیم، آمریکا و انگلیس و سایر متحدان شان بخواهند این مسیر موثر دور زدن تحریم را ببندند؛ چه چیز بهتر از توقیف یک نفتکش حامل نفت ایران در یک نقطه دور افتاده و متهم کردن آن به ارسال نفت به سوریه، یا حتی کوبا و کره شمالی و ... می تواند هدف آن ها را محقق کند؟ در حقیقت غرب در این سناریو، خیلی موذیانه به دنبال تخریب این مسیر مهم و بالا بردن هزینه آن برای ایران است. ضمن این که با اتصال آن به مسئله سوریه تلاش می کند در افکار عمومی ایرانی نیز بر سر آن دوقطبی سازی کند. درحالی که همین دیروز رسانه ها و کارشناسان از جمله یک کارشناس شرکت «تانکر تراکرز» که کارش رصد نفتکشها در جهان است، به بی بی سی گفت ابعاد این نفتکش به اندازهای است که اساسا «نمیتواند در بندر بانیاس سوریه پهلو بگیرد» بنابراین «گریس ١ احتمالا برای پالایشگاه بانیاس در سوریه بارگیری نشده بود، بلکه این نفتکش میخواست بار خود را از طریق انتقال کشتی به کشتی، در دریای مدیترانه به یک شناور دیگر (احتمالا اروپایی) منتقل کند... ضمن این که به تازگی یک نفتکش ایرانی بار خود را به همین شیوه در آبهای نزدیک سوریه به یک کشتی اروپایی منتقل کرده است.» این مسئله و اظهارنظر کارشناسی، به خوبی نشان می دهد آمریکایی ها که دریافته اند تحریم نفتی شان جواب نگرفته، اکنون به دنبال مسدود کردن مسیر هوشمندانه دور زدن تحریم ها و توقف تانکرهای نفتی ایران روی آب ها هستند. پس نباید تعجب کنیم اگر فردا ادعا کردند یک نفتکش دیگر را که حامل نفت ایران برای کره شمالی یا کوبا (یا هرجای دیگری که برای برخی از مخاطبان ایرانی حساسیت دارد) بوده، توقیف کرده اند! به همین دلیل در مقابل این سناریوی موذیانه انگلیسی-آمریکایی باید خیلی هوشمندانه و دقیق رفتار کرد اما در عین حال لازم است با طراحی یک پاسخ قاطع، هزینه تکرار آن را برای طرف غربی بالا ببریم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

این که «گریس 1» عازم کجا بود و چرا از جبل الطارق عبور می کرد؟
و ابعاد دیگر این ماجرا پرسش هایی است که در گزارش خراسان به آن پاسخ داده ایم
ادیب- قبل تر گفته بودیم که بریتانیا عضو جدید تیم «ب» شده است؛ تازه ترین نشانه اش معرکه گیری کماندوهای انگلیسی در تنگه جبل الطارق و توقیف نفتکش ایرانی است. نفتکشی که متعلق به یک شرکت روسی با پرچم پاناما و حامل دو میلیون بشکه نفت کوره ایران بوده و به سمت مقصدی نامعلوم حرکت می کرده است. هر چند انگلیس مدعی است این کشتی به سمت بندر بانیاس در سوریه حرکت می کرده اما بی بی سی فارسی به نقل از یک کارشناس نوشته که خریدار نفت این کشتی نه سوریه بلکه یک کشور اروپایی بوده و سوریه قرار بوده تنها محلی برای انتقال نفت و دور زدن تحریم ها باشد. کاربران فضای مجازی که از حضور سربازان انگلیسی در این کشتی به خشم آمده اند، خواستار واکنش متقابل به این «راهزنی بین المللی» شده اند؛ کاری که البته در تنگه هرمز و دریای عمان سخت نیست؛ چرا که کسی که در خانه شیشه ای نشسته نباید دیگران را با سنگ بزند. در این بین خبرگزاری روسی اسپوتنیک هم از تهدید انگلیس توسط ایران خبر داده است. گزارش خراسان را از جزئیات این تنش جدید غرب با ایران بخوانید.
بی بی سی: طرف معامله، اروپایی بوده
خبرگزاری ها صبح پنج شنبه خبر دادند که دولت محلی جبل الطارق با کمک نیروی دریایی انگلیس نفتکشی ایرانی با نام «گریس 1» را توقیف کرده اند. آن هم در منطقه ای که اختلاف حقوقی بر سر مالکیت آن هنوز مناقشه ای ادامه دار بین انگلیس و اسپانیاست. انگلیسی ها مدعی بوده اند که ایران قصد داشته نفت این کشتی را به سمت بنادر سوریه ببرد اما پاسخ ندادند که چرا این اقدام را از طریق راه نزدیک تر یعنی کانال سوئز انجام نداده است. اما مصاحبه یک کارشناس با بی بی سی فارسی ابعاد ماجرا را روشن تر کرده است. سمیر مدنی کارشناس موسسه «تانکر تراکرز» در گفت و گو با این سایت گفته که ابعاد این نفتکش به اندازهای بزرگ است که نمیتواند در بندر بانیاس سوریه پهلو بگیرد. وی با تجزیه و تحلیل بار این کشتی که نفت کوره بوده، نتیجه گیری کرد: «این نفتکش میخواسته بار خود را از طریق انتقال کشتی به کشتی، در دریای مدیترانه به یک شناور دیگر منتقل کند. بررسیهای تانکرتراکرز حاکی از آن است که به تازگی یک نفتکش ایرانی بار خود را به همین شیوه در آبهای نزدیک سوریه به یک کشتی اروپایی منتقل کرده است.»
توقیف به دستور آمریکا
هر چند انگلیس مدعی شده این اقدام با استناد به تحریمهای اتحادیه اروپا علیه سوریه صورت گرفته اما «جوزپ بورل» سرپرست وزارت خارجه اسپانیا که قرار است در ماه های آینده جانشین موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شود، می گوید: «انگلیس به دستور آمریکا» این نفتکش را توقیف کرده است. گاردین هم این روایت را تایید کرده است. این در حالی است که تحریمهای اتحادیه اروپا صرفا برای کشورهای عضو این بلوک لازمالاجراست و نفتکش ایرانی از آبهای بینالمللی در حال گذر بوده و ایران نیز عضو اتحادیه اروپا نیست که بخواهد تحریمهای این اتحادیه را اجرا کند.
هشدارهای ایران به انگلیس
همان طور که انتظار می رفت، جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا از اقدام انگلیس استقبال کرد. او این خبر را «عالی» دانست. درست مثل «یوال اشتاینیتز» وزیر انرژی رژیم صهیونیستی که از این اقدام ابراز خوشحالی کرد. همزمان سخنگوی ترزا می نخست وزیر مستعفی انگلیس با تشکر از این اقدام تأکید کرد: «توقیف این نفتکش «پیام روشنی» است مبنی بر این که نقض تحریم های اتحادیه اروپا «غیر قابل قبول» است.» هر چند ایران «رابر مکر» سفیر انگلیس در تهران را احضار کرده اما بنا به گزارش گاردین، سفیر انگلیس در تهران از این اقدام دفاع کرده است. در اظهارات مقامات وزارت خارجه کشورمان این اقدام یک «راهزنی بین المللی» توصیف شده و به این نکته اشاره شده که این توقیف به استناد تحریم هایی غیر از تحریم های شورای امنیت بوده و از این نظر یک «بدعت خطرناک» محسوب می شود. رئیس اداره سوم غرب اروپا در وزارت امور خارجه تأکید کرده است: «جمهوری اسلامی ایران از تمامی ظرفیتهای سیاسی و قانونی خود برای رهاسازی این کشتی و استیفای حقوق خود استفاده خواهد کرد.» عباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه هم گفته است: توقیف نفتکش ایرانی به خواست آمریکا همان سیاست زورمدارانه آمریکاست که کشورهای اروپایی همواره به آن معترض بوده اند.در همین حال به گزارش تابناک، خبرگزاری اسپوتنیک گزارش داده که ایران به انگلیس پیغام داده که اگر نفتکش توقیف شده ایران رفع توقیف نشود، ایران می تواند متقابلا کشتی های حامل نفت و LNG به مقصد بریتانیا را در تنگه هرمز توقیف کند.
خشم کاربران فضای مجازی
* پوتینهای کثیف انگلیسی ها روی عرشه نفتکش ایرانی؛ راه حل خیلی سخت نیست. کشتی انگلیسی زیاد از خلیج فارس و دریای عمان عبور می کند!داغ این عکس جز با تحقیر انگلیس سرد نمی شود. انگلیس باید بداند ایران دیگر آن یتیمخانه در جنگ جهانی اول و دوم نیست.
* اگر جبلالطارق دست بریتانیاست، هرمز هم دست ایران است.
* مثل نقل و نبات کشتی و نفتکش ریخته تو خلیج فارس؛ اتفاقاً انگلیسی هم موجوده.
* ما سربازان تا دندان مسلح انگلیسی را بازداشت و بازجویی کردیم و آنها کارکنان هندی #نفتکش گریس۱ را!
واکنش چهره های داخلی
محسن رضایی: انگلیس اگر نفتکش ایرانی را رفع توقیف نکند، وظیفه دستگاههای مسئول، اقدام متقابل و توقیف یک نفتکش انگلیسی است.
احمد مازنی: توقیف نفتکش ایران در آب های بینالمللی توسط انگلیس معنایی جز دنبالهروی استعمار پیر از سیاستهای خصمانه آمریکا ندارد، دشمنان ایران بدانند اگر در خاورمیانه باد بکارند توفان درو خواهند کرد.
مصطفی کواکبیان: اقدام انگلستان در توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق اولا نوعی راهزنی دریایی، ثانیا خصومت غیر قانونی با ایران، ثالثا بیحیثیتی مجدد انگلیس در فرمانبری از آمریکا و رابعا پوچی ادعای اروپاییها برای تداوم برجام را به اثبات رساند.
محمود صادقی: [خطاب به سفیر انگلیس] جناب آقای سفیر! «تلاشهای چشمگیر» شما برای جبران خسارتهای خروج آمریکا از برجام را دیدیم!
محمد ایمانی: گذر پوست به دباغ خانه می افتد و دست انگلیسی ها زیر ساتور ما در خلیج فارس است. الزامی ندارد که پاسخ ایران متقارن و مساوی و به اندازه باشد. ضمن این که تولید ناامنی برای تردد امن کشتی های غیر نظامی می تواند دامن انگلیسی ها را در دریای عمان و غیر آن بگیرد؛ شبیه بلایی که سر برخی نفتکش ها در سواحل امارات آمد.
مهدی محمدی: راه حل خیلی سخت نیست. کشتی انگلیسی زیاد از خلیج فارس و دریای عمان عبور می کند!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


هنوز چیزی از حضور «مارک ویلموتس» بلژیکی در ایران و آغاز به کارش با تیم ملی نمیگذرد اما او حسابی از حضور در ایران متعجب است. او در اظهاراتی که درباره کشور ایران داشته و مورد توجه رسانهها و شبکههای اجتماعی قرار گرفته است، میگوید: «وقتی به ایران آمدم شگفت زده شدم و دهانم از تعجب بازماند. در زمان حضورم در تهران متوجه شدم آن جا بسیار تمیز است و در همه جا گل میبینید. فکر میکنم مانند یک شهر اروپایی و واقعاً عالی است». ویلموتس درباره امنیت ایران هم میگوید: «اصلاً متوجه نمیشوم چرا میگویند ایران ناامن است. به دلیل کنترلهای زیاد، حتی از اروپا هم امنتر است. ایران نه کشور خطرناکی است و نه در جنگ است. با این که تحریمها ایران را آزار میدهد و ارزش پول ملی ایران را کاهش داده، ولی من آن جا احساس ناامنی نکردم». راستش فقط ویلموتس نیست که دچار چنین تعجبی شده برخی چهره های مشهور دیگر هم وقتی به ایران آمدند دچار همین حس شدند .گزارش مارا بخوانید :
ایران سرزمین مردمان خوب و مهمان نواز است
یکی از قدیمی ترین نمونه ها «شان پن» بازیگر مشهور هالیوود است او که برای انجام چند مصاحبه در سال 84 ودر روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ایران، به عنوان خبرنگار به ایران آمد و از قضا با مرحوم آیت ا... هاشمی رفسنجانی هم گفت وگو کرد درباره تجربه حضور خود در ایران میگوید: «این جا فرهنگی است آغشته به عشق به سینما. این جا در عین حال سرزمین مردمان خوب و مهماننواز هم هست. وقتی تیم ملی در یک رقابت بزرگ برنده میشود، مردم به خیابانها میآیند. آن چه من از این کشور عمیقاً اسلامی انتظار داشتم نوعی تیرگی ، مردان چشم سیاه با ریش های تیره که با تردید به من نگاه می کنند ... اما این چیزی نبود که دیدم.»شان پن البته به شدت از وضعیت ترافیک و رانندگی در تهران گلایه می کند.
تهران، شبیه مادرید و آتن است
«جک استراو» وزیر خارجه اسبق انگلیس هم دیماه 92 به عنوان رئیس کمیته مشترک دوستی ایران و انگلیس، سفری به ایران داشت. این البته اولین سفر او به ایران نبود و او سال 80 نیز به ایران سفر کرده بود. جک استراو سومین سفر خودش را هم به شکل غیررسمی در قالب یک گروه گردشگری به ایران انجام داد. او پس از سفر سال 92 خود درباره مشاهداتش از ایران در یادداشتی نوشت: «وقتی در مرکز شهر تهران در حال حرکت بودیم، از حجم زیرساختهای انجام شده در این 9 سال که من به ایران نرفتم، جا خوردم. هنوز هم اتوبانهای جدید و خطوط جدید مترو در دست ساخت است. تهران بیتوجه به تحریمها بیش از آن که شبیه مثلا بمبئی یا قاهره باشد، به مادرید یا آتن شباهت دارد».
ایران کشوری آرام و باتمدن است
«خولیو ولاسکو» سرمربی کهنهکار آرژانتینی حدود سه سال سرمربیگری تیم ملی والیبال ایران را بر عهده داشت. ولاسکو در مدتی که در ایران حضور داشته بسیار از شرایطش راضی بوده تا حدی که «استراماچونی» و «کالدرون» سرمربیهای کنونی استقلال و پرسپولیس اذعان کردند برای حضور به ایران با ولاسکو مشورت کرده و برای آمدن به ایران تشویق شدهاند. ولاسکو در مصاحبهای درباره ایران گفته است: « وقتی که من تصمیم گرفتم به ایران بیایم، گروهی از دوستانم به من گفتند که چرا ایران را انتخاب کردی، ایران جایگاهی در والیبال ندارد... اما ایرانیها زندگی آرام و سرزندهای دارند. ایران کشوری آرام و بیدغدغه است. من زندگی خوبی در آن جا داشتم و از هر نظر احساس راحتی و امنیت می کردم. ایران کشوری با تمدن است و مردمی با فرهنگ و اصیل دارد».
همیشه مبهوت ایران بوده ام
الیور استون کارگردان مطرح آمریکایی هم در سفر به ایران گفت:«مهم ترین نکته درباره اولین سفر من به ایران مهمان نوازی گرم ایرانیان بود .همه کسانی که دیدم چه در لابی هتل چه در فضای جشنواره و سفرم به اصفهان همه با لبخند های گرم از من استقبال کردند.وی به تازگی پس از حضور در جشنواره بین المللی فجر، درباره ایران گفت: «من همیشه مبهوت ایران بوده ام.»
خاطره هسلر
توماس هسلر فوتبالیست آلمانی که زمانی در تیم پدیده مشهد مربیگری می کرد در پاسخ به این سوال که در ایران احساس آرامش میکرده است یا خیر می گوید : مردم ایران بسیار مهمان نواز هستند. یک بار شب کسی زنگ خانه را زد و گفتم این جا کسی من را نمیشناسد. بعد از باز کردن در دیدم که صاحبخانه برنج و مرغ و دسر برای من آورده است که خیلی جالب بود.
گردشگران متحیر و راضی
در سالهای اخیر تعداد گردشگرانی که به ایران سفر می کنند افزایش یافته است. در سال 2017 حدود 5/5 میلیون گردشگر خارجی به ایران آمدهاند و پیشبینی میشود در سال 2020 این عدد به 20 میلیون نفر در سال برسد. آن چه که گردشگران خارجی پس از سفر به ایران درباره آن میگویند تعجب از تفاوت آن چه می بینند با آن چه که برای آن ها روایت شده، است .با جست وجویی مختصر در اینترنت می توانید نمونه های زیادی را ببینید؛ از دیدنیهای بینظیر، مهماننوازی دوست داشتنی و غذاهای بسیار خوشمزه ایرانی .

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

میلاد قارونی
روزنامهنگار
در اوایل تیرماه امسال خبری با موضوع «بومیسازی تولید پژو 301» در صدر خبرهای خبرگزاریها قرار گرفت. این خبر خیلی سریع ترند روز شد و بسیاری از سایت ها و روزنامهها به آن پرداختند. البته این مسئله یعنی تولید پژو 301 به دلیل تحریمها و نبود قطعات و همکاری با شرکت پژو از قبل، خبر جدیدی نیست و در دیماه 97، مهندس منصوری معاون طراحی، مهندسی و ساخت شرکت طراحی مهندسی و تأمین قطعات ایران (ساپکو) از این پروژه ملی خبر داد؛ اما به نظر این بار با این حجم گسترده تبلیغات، مسئله بسیار جدی است. سؤال اصلی این است که آیا واقعاً امکان بومیسازی پژو 301 در این اوضاع بازار ایران وجود دارد یا خیر؟ آن هم با اوضاعی که تحریمها تشدید تر شده و مدیران خودروسازی پژو برخلاف وعده خود حتی بعد از حضور دوباره در ایران عمل میکنند. آیا ایران میتواند پژویی همانند 301 تولید و روانه بازار داخل کند یا خیر؟ آیا اصلاً هم اکنون توانایی چنین کاری را دارد؟ چه مشکلاتی پیش روی خودروسازان در ساخت خودرو است؟
تولید پژو 301 انگار جدی است...
از دیماه سال گذشته تا تیرماه امسال، پروژه تولید داخل پژو 301 سر زبان بوده است. البته این مسئله به قبلتر از اینها هم برمیگردد. سال گذشته، معاون طراحی ساپکو از داخلی سازی شدن 80 درصد موتور و 90 درصد بدنه خبر دارد. در اوایل تابستان امسال هم مازیار بیگلو، دبیر انجمن سازندگان قطعات، از توقف تولید و عرضه این خودرو به دلیل همکاری نکردن بانک مرکزی برای تأمین قطعات لازم خبر داد، هرچند که بر اساس گفته او 80 درصد مراحل گذشته است.
برنامه دولت این است که تا آخر سال 98 تولید این خودرو کاملاً بومیسازی شود؛ اما بر اساس شواهد و گفتههای خود مسئولان، به نظر میرسد که این مسئله به این زودیها اتفاق نیفتد. هم اکنون، بزرگترین مشکل تأمین قطعات الکترونیکی لازم است. قطعاتی که باید وارد کشور شوند. بعد از برجام و ورود دوباره پژو به ایران، امید به این سمت میرفت که کیفیت تولیدات داخلی بالاتر رود و محصولات ایرانخودرو به روز شود؛ اما متأسفانه بعد از و عهدشکنی آمریکا و در نتیجه خروج یکباره شرکتهای تولیدی بزرگ، مسئله ساخت و تأمین دشوار شد.
بعد از این اتفاقات صحبت شد تا خودروسازان بتوانند با تکیهبر متخصصان داخلی شروع به تولید نمونههای بومی خودروهای خارجی کنند. بااینکه تاکنون ساخت و طراحی پژو 301 رشد چشمگیری از زمان اولین صحبت آن داشته است؛ اما چندین مشکل اساسی وجود دارد که باعث کندی روند این پروژه شده است. مسئلهای که امید ما را در ساخت کامل این خودرو تا پایان امسال کمرنگتر خواهد کرد.
سدان پژو 301 روی بستر بعضی پژوهای قبلی قرار گرفته و همین یکی از دلایل رشد ساخت اولیه آن است؛ اما هنوز در تهیه قطعات الکترونیکی مشکل فراوانی وجود دارد. هرچند که با شرکت دانش بنیان زیادی در این خصوص صحبت شده است؛ اما با توجه به گزارشهای منتشر شده، به دلیل کمبود بودجه و همکاری نکردن بانک مرکزی باعث عقب افتادن این پروژه شده است. در اوایل و قبل از تحریم، قرار بود که پژو 301 محصول مشترک ایران و فرانسه با سهم 50 درصدی برای هرکدام باشد؛ اما با خروج پژو از ایران، تمامی این کار بر دوش خودروسازان داخلی افتاد. از آنجا که پژو از نظر اقتصادی خودرویی به صرفه است و در واقع به طور اختصاصی برای مناطق خاورمیانه و مشابه تولید شده، از این رو خودروسازان علاقهای ندارند تا چنین بازار بزرگی را از دست بدهند.
هم اکنون در تولید مسئلههای نرمافزاری مشکلی وجود ندارد و صنایع با کمک صنعت نظامی و شرکتهای دانش بنیان درصدد تولید نهایی خودرو پژو 301 هستند؛ اما مشکل ساخت قطعات الکترونیکی است که باید آن هم وارد شود.
البته بعضی از متخصصان عقیده دارند که ایران نمیتواند صددرصد به تولید این نوع خودرو دست پیدا کند. موتور TU5 و گیربکس 6 سرعته اتوماتیک مسئلهای است که ما هنوز به دانش آن نرسیدیم. البته موتور را میتوان با جایگزینی قطعات داخلی تا حدی برطرف کرد؛ اما گیربکس برای اتومات شدن نیاز به قطعات اصلی دارد که به دلیل تحریم ورودشان مشکل است. هرچند شاید بتوان روی همکاری با شرکت چینی پژو یعنی دانگ فنگ حساب باز کرد. به هرحال، تولید خالص صدرصد این محصول نیاز به فرمول فرانسوی دارد که فعلا چیزی در دسترس نیست.
هم اکنون اطلاعات بیشتر از این به دست نیامده است و همچنان این پرسش مطرح است که آیا واقعاً بومیسازی صددرصدی این محصول وجود دارد یا خیر؟
مشخصات خودروی پژو 301
حال که تا اینجا آمدید، بد نیست که کمی در خصوص پژو 301 اطلاعاتی هم به دست بیاورید. پژو 301 از محصولات پژو سیتروئن است. گروه خودروسازی پژو در سال 2012 با هدف تولید خودروهای مناسب بازارهای متوسط مثل خاورمیانه و آفریقا، اقدام به تولید خودروهای با مدل جدید 301 کردند. بعد از تحریم برای آنها ایران بهترین بازار بود، برای اینکه با توجه به رشد صنعت کارخانه خودروسازی در ایران، تولید قطعات آنها بسیار ارزانتر تمام میشد؛ هرچند چین رقیب جدی برای این حوزه بهحساب میآید.
موتور فنی
موتور فنی 301 در دو پیشرانه و به دو صورت بنزینی و دیزلی تولید و عرضه میشود. در نوع بنزینی آن از دو پیشرانه 1.2 و 1.6 لیتری استفاده میشود. پیشرانه 1.2 لیتری دارای ویژگیهایی ازجمله سه سیلندره بودن، دور موتور 5750 دور در دقیقه با حداکثر قدرت 82 اسب بخار با جعبه دنده دستی 5 سرعته است. پیشرانه 1.6 لیتری که امید است در ایران بیشتر استفاده شود، چهارسیلندره با قدرت 113 اسب بخار و جعبه دنده دستی 5 سرعته و خودکار 6 سرعته است.
طراحی بدنه
از نظر طراحی ظاهر واقعاً باید گفت که شاهد تغییرات زیادی در آن هستیم. اولین بخش که توجه را به سمت خود جلب میکند، بخش جلو پنجره با ظاهر کشیده و باریک است و با این تفاوت که آرم پژو روی آن قرار گرفته است. چراغهای LED با مه شکن داخل و زیر آن هم در امتداد همین بخش قرار گرفته و تناسب بسیار عالی با آن دارد. همچنین چراغها در بخش عقب نیز کشیده و متناسبتر هستند.
سپر چه در جلو و چه در عقب پهنتر از حالتهای دیگر است که هم حالت تهاجمی و به روزی به آن داده و هم اینکه باعث افزایش مقاومت آن شده است. روی ظاهر آن یعنی کاپوت و بدنه شاهد خطوط منحنی هستیم. نکته مهم و متمایز، وجود دو خط منحنی و مقعر گونه در بالا و پایین است که ظاهر جانبی آن را بسیار متفاوتتر کرده است. در حالت کلی، از نظر ظاهر واقعاً نمیتوان ایرادی روی آن گذاشت.
از نظر ظاهر داخلی، بااینکه در طرحهای استفاده شده خیلی ساده است؛ اما حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در قسمت داشبورد از طراحی مسطح و صاف با رنگهای مشکی براق در بخشی از آن استفاده شده است. در قسمت میانی از صفحه از یک صفحه نمایش 7 اینچی به همراه یکجا لیوانی کوچک در زیر آن قرار داده شده است. مهمتر از همه آنها فرمان خودرو است که بسیار اسپرت گونه و نرم است؛ در واقع، قرار گرفتن بخش صاف زیر فرمان حالت بسیار شیکی نیز به آن داده است. در قسمت بالای فرمان و جلوی راننده، صفحه قرار گرفته که در آن اطلاعات مانند کیلومترشمار، سرعت سنج و ... با ظاهری کاملاً متفاوت قرار گرفته است.
در طراحی داخلی پژو 301 سعی شده تا از صندلی بسیار راحت و همچنین تاشو در بخش عقب هم استفاده شود. این ویژگی باعث شده تا حجم صندوقعقب در هنگام خواباندن صندلی به حدود برابر حالت عادی برسد.
ویژگیهای خودرو
از ویژگیهای پژو 301 میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کروز کنترل و سیستم کنترل کننده سرعت
سیستم کنترل پایداری الکترونیکی ESP
دوربین دندهعقب
سیستم پایش فشار تایرها
روشن شدن خودکار چراغهای خطر حین ترمز شدید
نمایشگر ۷ اینچی لمسی
پورت USB
AUX
بلوتوث
سیستم موقعیتیابی سهبعدی TomTom
سازگاری با پلتفرمهای Apple CarPlay،Android Auto و MirrorLink
دیگر ویژگیهای خودرو باعث افزایش ایمنی 301 نسبت به بقیه پژوها شده است، شامل:
سیستم ترمز ABS
سیستم ترمز کمکی EBA
قلابهای ISOFIX برای نصب صندلیهای ویژه کودک
کمربند ایمنی سه مرحلهای
چهار کیسه هوای
دارای سه ستاره ایمنی از موسسه Euro NCAP
هم اکنون هنوز مدل کمی از این خودرو به آن صورت وارد بازار شده است. برای همین نمیتوان اطلاعات دقیقی از این نوع خودرو بیان کرد. به هرحال، با توجه به اطلاعاتی که تاکنون از تجربه به اشتراکگذاری شده توسط دیگران به دست آمده است، به دلیل داشتن فرمان نسبتاً نرم، نه تیز و سیستم تعلیق مناسب بهراحتی میتواند پیچها و ناهمواریها به خوبی پشت سربگذارد و تجربه رانندگی عالی را با آن می توان داشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خبرهای رسیده حاکی از کاهش فشار بر صرافی های ایرانی در امارات است. کاهشی که با توجه به نقش مهم امارات در شبکه ارزی کشور، می تواند در مدیریت بازار ارز و کاهش نسبی قیمت ارز تاثیر داشته باشد.به گزارش فارس، در اواخر زمستان گذشته و اوایل بهار امسال فشار سنگینی به صرافیهای منتقل کننده پول ایران در امارات وارد شد. این فشارها که از زمستان سال 96 آغاز شده و با مدیریت وزارت خزانهداری آمریکا در قالب اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده عملا بخش مهمی از ساختار انتقال غیر رسمی پول در امارات را شناسایی کرده و از کار انداخته بود، در دور جدید با برخوردهای امنیتی با صرافان تشدید شد و ادامه پیدا کرد.با وجود این مجموعه اقدامات بانک مرکزی که بر خلاف سالهای 96 و 97 به دور از انفعال و فعالانه با این مسئله مواجه شد، جلوی تاثیر شدید این مجموعه اقدامات را بر اقتصاد ایران گرفت.پس از این ماجرا، در هفتههای اخیر فشار روی صرافیهای منتقل کننده پول ایران در امارات کاهش چشمگیر و محسوسی یافته است. به گزارش خراسان یک مقام آگاه نیز به تازگی از کاهش محدودیت های چند صرافی ایرانی در دبی خبر داده بود.
کارشناسان دو تحلیل عمده را به عنوان دلایل این کاهش فشار مطرح میکنند.
تحلیل نخست به تقویت کانالهای بانک مرکزی روی درهم باز می گردد. به گونهای که بانک مرکزی با تقویت ساختارهای خود توان نقل و انتقال و مداخله درهمی بیشتری نیز پیدا کرده است. طرف اماراتی نیز دیگر توان وارد کردن فشار بیش از این و حفظ دراز مدت این فشار را ندارد.در این باره تحلیل دومی نیز وجود دارد که به لحاظ امنیتی نیز امارات امکان ایجاد فشار بیشتر ندارد و هزینه فایده ایجاد فشارهای امنیتی برای امارات بیش از این قابل ادامه یافتن نبوده و ضربات سهمگین انصارا... به امارات و هزینه فایده هرگونه درگیری جدی با ایران، چند وقتی است که امارات را به نشان دادن پالس های مثبت به تهران کشانده است اما واکنش بانک مرکزی به کاهش فشارها روی صرافیهای منتقل کننده پول نفت ایران چه خواهد بود؟
رفتار بانک مرکزی در ماههای گذشته نشان داده در مواردی که عوامل بنیادی کاهنده نرخ ارز تاثیر قابل اعتنایی روی بازار میگذارند، بانک مرکزی عموما به دنبال کاهش تدریجی قیمت ارز بوده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مائده کاشیان – همان طور که طعنه و کنایههای سریال «هیولا» به اتفاقات مختلفی که در سالهای اخیر شاهد آنها بودهایم، آشنا به نظر میرسد، آدمهایی که این سریال قصهشان را روایت میکند هم بیشباهت نیستند به افرادی که در زندگی واقعی، خارج از دنیای قصه دیدهایم. اما هرکدام از شخصیتهای اصلی سریال «هیولا» چه ویژگیهایی دارند و نماینده کدام گروه از افراد هستند؟
هوشنگ شرافت
شخصیت اصلی قصه «هوشنگ شرافت» است که طی یک سری اتفاقات و بنابر شرایط، امانت خاندان خود یعنی «شرافت» را به باد میدهد. او نماینده افراد ترسو، متزلزل و باری به هر جهت است که اگر شرایط و آدمهای اطرافش او را به سمت خوبی و وجدان بیدار هدایت کنند، به همان سو میرود، اگر هم غیر از این باشد و او در موقعیتی قرار گیرد که عوامل تهدیدکننده شرافت اش زیاد شود، به راحتی کوتاه میآید.
کامران کامروا
«کامران کامروا» با بازی مهران مدیری، همان کسی است که شرافت «هوشنگ» را هدف گرفته و همه آتشها را به پا کرده است. او در این سریال نماد قدرت و ثروت است و با استفاده از این دو همه کارهایش را پیش میبرد. کامروا نماینده قشر سرمایهدار و ظالمی است که قشر ضعیف و مظلوم از او دل پری دارند. همان فرد حقهبازی که مردم او را با صفتهایی مانند مالمردمخور میشناسند.
شهره و مهری
«شهره» همسر و «مهری» مادر هوشنگ است و نقش آنها را به ترتیب شبنم مقدمی و گوهر خیراندیش ایفا میکنند. «شهره» و «مهری» که همیشه خوب بلدند شعار شرافت سر بدهند، وقتی در موقعیت قرار میگیرند، کاملا برخلاف شعارهایشان رفتار میکنند! آنها دقیقا نمونهای از افرادی هستند که به شعارهای خود اعتقادی ندارند، آب نمیبینند وگرنه زمانی که پای منفعتشان در میان باشد شناگران ماهری هستند و پاکدستیشان چندان از پرهیزکاری نیست!
مهیار مهرافزون و مینا
«غضنفر چمچاره» یا همان «مهیار مهرافزون» که نقش او را محمد بحرانی بازی میکند، ابتدا برای خانواده «هوشنگ شرافت» کار میکرده، اما حالا که بعد از گذشت سالها به ثروت رسیده، در جایگاه صاحبخانه هوشنگ قرار گرفته و او را تحقیر میکند. او نمونه کاملی از افراد تازهبهدورانرسیده و نوکیسه است که وقتی بنابر شانس یا چرخش روزگار به نان و نوایی میرسند، سعی میکنند با زرقوبرق اموال شان چشم دیگران را کور کنند.
گدا
در سریال «هیولا»، شخصیت گدایی وجود دارد که همیشه سر راه اهالی محل نشسته و دستش را جلوی «هوشنگ» دراز میکند تا از او پول بگیرد. این گدا هر وقت که «هوشنگ» وجدان درد میگیرد و کار خلافی انجام میدهد، از او پول میگیرد تا کار خطایش جبران شود. شخصیت «گدا» نماینده افراد سودجو یا منفعتطلبی است که همیشه تلاش میکنند از موقعیت پیشآمده به نفع خود استفاده کنند و از آب گلآلود ماهی میگیرند.
هوشمند کامروا و ارژنگ نوردیده
«هوشمند کامروا» شاگرد هوشنگ و فرزند «کامران کامروا» و «ارژنگ نوردیده» رئیس هیئتمدیره خاک پای فرهنگیان است. آنها دو جوان بیلیاقت هستند که هرچه دارند از نفوذ و ثروت پدرشان است. قطعا به محض دیدن این دو شخصیت، به یاد آن دسته از ژنهای خوب یا آقازادههای دنیای حقیقی میافتید که شایستگی ویژهای ندارند و هیچ زحمتی برای موقعیت فعلی نکشیدهاند، اما به پشتوانه پارتیبازی یا پول پدرشان، به جایگاه یا موفقیتی رسیده اند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمد جواد رنجبر- تبریک به تو! به تو که قدیمی ترین بافت جنگلی کره زمین هستی و حالا همه جهان تو را ایرانی تر می شناسد.ایرانی بودی اما غریبه ها خواستند تو را به نام خودشان بزنند. خوشحالیم که هیرکانی آذربایجانی نشد. هیرکانی جان! حق هم همین بود که تو ایرانی بمانی، چون حدود 95 درصد مساحت تو ریشه در همین خاک دارد. خوشحالیم که "جهان" تو را "ایرانی" شناخت و از این پس بایدبیشتر برای حفظ تو تلاش کنیم.
علی اصغر مونسان رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ظهر دیروز در توئیتی از ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی به نام ایران خبر داد و ضمن تبریک به همه هموطنان، از فعالان میراث فرهنگی داخل و خارج از کشور که همکاران او را در ثبتی مهم حمایت کردند، قدردانی کرد.
ماجرای ناکامی آذربایجان
چند سال پیش بود که آذربایجان که پیش از این سبقه مصادره مفاخر ایرانی را دارد، پرونده جنگلهای هیرکانی را برای ثبت جهانی به یونسکو ارسال کرد؛ اما از آن جا که حدود ۹۵ درصد از درختان این جنگل در ایران قرار دارد، ایران به این اقدام آذربایجان اعتراض کرد تا این که پرونده آذربایجان توسط یونسکو برگشت داده شد. جنگل های هیرکانی قدیمی ترین جنگلهای کره زمین هستند که تخمین زده میشود 40 میلیون سال قدمت دارند و بازمانده از عصر یخبندان است. این جنگلها با 1.9 میلیون هکتار وسعت، از آستارا در شمال استان گیلان تا گُلیداغ در شرق استان گلستان، در گسترهای به طول تقریبی ۸۰۰ کیلومتر و عرض ۲۰ تا ۷۰ کیلومتر پراکنش دارد. هم اینک جنگلهای هیرکانی، زیست بوم ۲۹۶ گونه پرنده و ۹۸ گونه پستاندار است. همچنین ۱۵۰ گیاه بومی درختی و بوتهای (مانند شمشاد و انجیلی) نیز در آن یافت میشود. در این مدت سازمان میراث فرهنگی با همکاری سازمان های داخلی و خارجی تلاش کرد تا پروندهای برای قدیمیترین جنگلهای کره زمین تهیه کند و بالاخره آن را تکمیل و به یونسکو ارسال کرد.
دیروز در ادامه برگزاری چهل و سومین اجلاس کمیته میراث جهانی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان، پرونده جنگلهای هیرکانی از ایران که به عنوان محوطه طبیعی برای ثبت در فهرست جهانی یونسکو در این اجلاس معرفی شده بود به عنوان دومین اثر بزرگ طبیعی با اکثریت آرا در فهرست میراث جهانی قرار گرفت.
پای مافیای چوب قطع می شود؟
هیرکانی جان! امیدواریم با ثبت جهانی تو به ویژه آن که درختان تو از گونه های نادر وارزشمند است، دست و پای قاچاقچیان، مافیای چوب و حتی آن ها که در پوشش قانون تو را قلع و قمع می کنند، قطع شود.
نکته ای که پیرفلک رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز مازندران هم دیروز به آن اشاره کرده است: مازندران روی نوار سبز جنگلهای ارزشمند هیرکانی قرار گرفته، قاچاقچیان برای این که بتوانند با قطع درختان این جنگل به منافع خود دست یابند، انواع روشها را شامل حمل چوب با استفاده از وسایل نقلیه غیرباربری، مسافری، جاسازی و... امتحان کردند، البته نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی با تمام توان تلاش میکنند که از فعالیت غیرقانونی قاچاقچیان چوب جلوگیری کنند .
هیرکانی جان! خیلی از سودجویان به تو چشم طمع دارند، ما باید بتوانیم تو را بیش از پیش حفظ کنیم...

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دخترجوان وقتی در دام عشق خیابانی افتاد نمی دانست روزی کنج زندان برای دختر شیرین زبانش لالایی خواهد خواند. شوهر الهه اعدام شد و این زن با دختر چهار ساله اش باید مدت زیادی در زندان بماند.
عشق خیابانی
کلاس دوم دبیرستان بود که با سهراب در مسیر مدرسه آشنا شد او را پسری مهربان و مودب دید سهراب با ابراز علاقه زیادی او را به خود جلب کرد و خیلی زود اصرار کرد با هم ازدواج کنند. الهه می خواست درس بخواند اما از سوی دیگر سهراب را خیلی دوست داشت باید یکی را انتخاب می کرد و بر سر این دوراهی بود که تصمیم گرفت ازدواج کند. وقتی سهراب و خانواده اش به خواستگاری او رفتند خانواده الهه با شنیدن شرایط داماد شوکه شدند او پیک موتوری بود و پس انداز کمی داشت که بتواند خانه ای اجاره کند. پدر الهه آن شب وقتی خواستگار دخترش رفت کلی گریه کرد و از دخترش خواست از عشق خودش بگذرد اما دختر اصرار به ازدواج داشت و قول داد باعث شود تا سهراب پیشرفت کند و بهترین زندگی را داشته باشند. الهه و سهراب ازدواج کردند و این آغاز سرنوشت شومی بود که عشق خیابانی برای دختر دانش آموز رقم زد.
ایست پلیس
بهمن سال 93 بود که ماموران گشت پلیس در بزرگراه آزادگان تهران با دیدن خودروی پرایدی که زن و مردی در داخل آن با هم دعوا می کردند به راننده دستور ایست دادند. برخلاف تصور ماموران پلیس، راننده سریع پا روی گاز گذاشت تا فرار کند. تیم گشت که ابتدا تصور می کرد راننده مزاحم زن جوان است و برای رهایی این زن دستور ایست داده بود ناگهان با رفتار عجیب زن جوان روبه رو شد او میخ های سه پر را از خودرو به بیرون می ریخت و همزمان راننده با استفاده از دود استتار که مخصوص قاچاقچیان مواد مخدر بود سعی کرد مسیر را برای راننده خودروی پلیس سخت کند و همزمان با میخ های سه پر باعث پنچری لاستیک خودروی پلیس شود تا راهی برای فرار پیدا کند. ماموران که با شگرد سوداگران مرگ برای فرار از تعقیب پلیس به طور کامل آشنایی داشتند خود را در برابر زن ومردی دیدند که قاچاقچی مواد مخدر بودند و تصمیم داشتند محموله ای را به تهران وارد کنند. همین کافی بود تا تعقیب و گریز خیابانی در جنوب تهران آغاز شود و درحالیکه فراری ها به داخل شهر وارد شده بودند راننده از ترس شلیک های هوایی ماموران پا روی ترمز بگذارد و توقف کند.
اعتراف
زن و مرد فراری خیلی زود شناسایی شدند سهراب و الهه که هنوز یکسالی نمی شد با هم ازدواج کرده بودند. خانواده های این تازه عروس و داماد هیچکدام باور نمی کردند آنها قاچاقچی مواد مخدر باشند پدر الهه از همان لحظه نخست سکته کرد و در بیمارستان بستری شد.
محکومیت سنگین
بدترین اتفاق برای الهه این بود که در پی همدستی با شوهرش واقعیت تلخی را فهمید. سهراب دروغ بزرگی به الهه گفته بود و اینکه او بارها به قاچاق شهر به شهر مواد مخدر دست زده بود درحالیکه الهه تصور می کرد او تنها خرده فروش مواد در تهران است و برای آخرین بار می خواهد این محموله سنگین مواد را به تهران وارد کند و دیگر پاک شود اما سهراب پرونده ای قدیمی داشت و یکبار هم بازداشت شده بود و اما چون بار نخست بود در مجازاتش تخفیف قائل شده بودند. سهراب با توجه به میزان موادمخدری که از خودرویش کشف شده بود به اعدام محکوم شد. او اعتراف کرد موادمخدر را در اصفهان از مردی که رابط است و کامل همدیگر را نمی شناسند تحویل گرفته و قرار بود خودروی پراید را در حوالی میدان خراسان قفل شده رها کند تا قاچاقچیان سراغ آن بروند و بدون رودررویی محموله را تحویل بگیرند اما حین فرار با همان رابط تماس گرفته و آنها فهمیده اند پلیس در تعقیبشان است. الهه ثابت کرد گول خورده است و نمی دانسته شوهرش حرفه ای است با این حال به خاطر همدستی با سهراب در قاچاق مواد مخدر گناهکار شناخته و به هفت سال زندان محکوم شد.
اعدام سهراب
هنوز یکسال نگذشته بود که سهراب با تایید شدن محکومیتش به دار آویخته شد و این درحالی بود که دختر کوچولوی این تازه عروس و داماد در زندان به دنیا آمد.
اختلاف بیرون زندان
پدر الهه برای اینکه نوه اش در زندان بزرگ نشود خواست او را تحویل بگیرد اما پدرسهراب اجازه نداد و اصرار کرد خودش نوه اش را تحویل بگیرد.
الهه که مشکل جدیدی پیدا کرده بود با هماهنگی هایی که صورت گرفت به دادگاه خانواده رفت تا این گره کور را باز کند.
گفت و گو با الهه
هنوز خیلی برای مادر شدن جوان به نظر می رسد چشمانش پر از غم است و انگار سال ها حرف در دلش دارد که می خواهد فریاد بزند:
خیلی غمگینی؟
با یک تصمیم اشتباه خودم و خانواده ام را نابود کردم. یک دنیا آرزو داشتم. روزگار بدی دارم.
تصمیم اشتباه؟
بله؛ عاشق شدم.
عاشقی مگر اشتباهه؟
به نظرم عاشقی اگر منطق داشته باشه اصلا اشتباه نیست اما من کورکورانه عاشق سهراب خدابیامرز شدم.
کی فهمیدی اشتباه کردی؟
شاید یک ماه بعد از عروسی مان اول فهمیدم سهراب معتاد است بعد خیلی به هم ریختم روی بازگشت به خانه مان را نداشتم چون روبه روی همه شان ایستادم تا بپذیرند با سهراب ازدواج کنم به خاطر همین به سهراب التماس کردم ترک کند دوستم داشت و قول داد اما اعتراف بدی کرد و گفت آلوده باند موادفروش ها شده است داشتم از شدت این فشارها می مردم حتی تصمیم گرفتم خودکشی کنم اما نشد.
پس چرا خودت قاچاقچی شدی؟
باز گول خوردم ،سهراب نگفته بود بارها با ماشین به تهران مواد آورده است خواست این بار همراهش باشم و بعد با پولی که به دست آوردیم از تهران می رویم و زندگی مان را پاک ادامه می دهیم.
ماجرای دعوایت داخل خودرو با شوهرت چه بود؟
وقتی نزدیک تهران شدیم سهراب تلفنی با یکی حرف زد و در حرف هایی که ردو بدل شد فهمیدم شوهرم بارها این کارها را انجام داده است و همین باعث شد عصبانی شوم به سهراب گفتم تا کی دروغ می گوید او مرتب به من می گفت دوستم دارد و من عصبانی تر می شدم که ناگهان پلیس دید و دستور ایست داد.
الان از آن روز ناراحتی؟
خیلی فکر کردم اگر آن روز دعوا نمی کردم شاید آلوده تر می شدم الان بالاخره آزاد می شوم و برمی گردم با اراده دنبال آرزوهای خودم و دخترم می روم .سعی می کنم پدرم من را ببخشد.
از اعدام سهراب ناراحت شدی؟
خیلی ، او را دوست داشتم.
الان مشکل چیه؟
می خواهم دخترم نزد پدرم باشد اما پدر شوهرم می خواهد نزد خودش باشد به مشکل برخوردیم و از زندان به دادگاه خانواده آمده ام.
نتیجه؟
نمی دانم و امیدوارم پدر من دخترم را نگه دارد چرا که خانواده شوهرم هم به من دروغ گفتند آنها می دانستند سهراب یکبار زندان افتاده و باز مواد می فروشد اما نگفتند هیچ وقت آنها را نمی بخشم.
اگر می دانستی با سهراب ازدواج نمی کردی ؟
نمی دانم واقعا نمی دانم!
منظورتون چیه؟
سهراب و من عاشق هم بودیم همان موقع شغل پیک موتوری هم برای خانواده ما قابل قبول نبود اما شاید از روز اول کاری می کردم تا سهراب اگر من را دوست داشت دست از کارهایش بر دارد و بعد با من ازدواج کند.
به نظرت این کار را می کرد؟
خیلی دوستم داشت برای رسیدن به من این کار را می کرد اما بعد از ازدواج دیگر به من رسیده بود و نتوانست.
در زندان چه می کنی؟
دیپلم گرفتم و قصد دارم وقتی بیرون آمدم دانشگاه بروم.
خب از داخل زندان می توانی؟
اینجوری دوست ندارم می خواهم در کلاس درس بنشینم به زودی آزاد می شوم و خوشحالم پدرم کمی من را بخشیده است.
تحلیل کارشناس/ عشق پوشالی
دکتر امیر رستگار خالد- جامعه شناس و استاد دانشگاه
دخترانی که در خانواده از سوی والدین شان دچار کمبود محبت هستند و خلأهای عاطفی، روانی، اقتصادی و... دارند گرفتار عشق های پوشالی می شوند. این دختران در سنین نوجوانی گرفتار عشق هایی می شوند که فقط احساس بر آنها غلبه دارد و منطقی پیش رو ندارد و حتی برای شروع یک زندگی مشترک با فرد مورد علاقه شان معیارها و ملاک های اصولی یک ازدواج درست را تعریف نمی کنند و تصور می کنند زندگی مشترک فقط رسیدن به فردی است که به آن علاقه مند هستند در حالیکه علاقه مندی تنها عامل یک زندگی مشترک ایده آل نیست . هم سطح بودن خانواده های دوطرف به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در یک ازدواج ایده آل مطرح و مهم است. در عشق های پوشالی به دلیل غلبه شدید احساس بر منطق دختر و پسر مرتکب هر عمل غیر اخلاقی می شوند و دست به هر کاری می زنند. به طور مثال در این پرونده مشاهده می شود دختر جوان برای رسیدن به فرد مورد علاقه اش مرتکب خلاف های زیادی شده است . حمل مواد مخدر برای دستیابی به اهداف اقتصادی سبب شده همسر این جوان به اعدام و زن نیز به حبس محکوم شود در حالیکه آنها صاحب فرزندی شدند که در زندان متولد شده و قطعا آینده خوشایند و تضمین شده ای در انتظار این کودک نخواهد بود. این کودکان قربانی اشتباهات و طمع های والدین خود می شوند و مقصران اصلی به شمار می روند این قبیل کودکان به دلیل نبود نظارت کافی از سوی والدین دچار خلأهای عاطفی و روانی شدیدی می شوند و برای تامین نیازهای شان دست به بزهکاری می زنند و خلافکاران آینده جامعه به شمار می روند. مادر این کودک با تصمیمات اشتباه برای رسیدن به فرد مورد علاقه اش آینده کودک خود را تباه کرده است و نظام خانوادگی ضعیف سبب رقم خوردن چنین حوادثی می شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

به تازگی صفحاتی در فضای مجازی در حال فعالیت هستند که خدمتی غریب و بدیع ارائه میدهند؛ ارسال خواستگار صوری به تمام شهرهای ایران! بهانه این اجاره خواستگار که با هزینهای بالای صدهزار تومان انجام می شود نیز کسب آبرو و اعتبار بین اقوام و آشنایان بیان شده است. در واقع فردی به عنوان خواستگار پا پیش میگذارد تا خانواده دختر بتوانند به دیگران اعلام کنند که دختر آنها نیز خواستگار دارد و البته به خواستگارش جواب منفی هم میدهد! هر چند کم و بیش این موضوع شبیه شوخی به نظر می رسد اما چه موضوعی باعث شده تا برخی حاضر شوند برای چنین نمایشی پول پرداخت کنند؟ نمایشی که میتواند عوارض جدی بر سلامت روان دختران جوان داشته باشد.
یافتن همسر مهم است اما ...
از دید بسیاری از روانشناسان، آن چیزی که زندگی ما را چه در بازه زمانی کوتاه و چه در بلند مدت شکل میدهد، معنایی است که ما برای زندگیمان در نظر میگیریم. ما بر مبنای این معنا، اهداف خود را تعریف کرده، به دنبال کسب مهارتهای لازم مربوط به آن رفته و البته اولویت هزینه کردنها را در زندگیمان مشخص میکنیم. به عنوان مثال، کسی که عاشق آموزش به دیگران و کمک به آنهاست و این موضوع را معنای اصلی زندگیاش در نظر میگیرد، در این راستا ممکن است برای ادامه تحصیل رشته تربیت معلم را در دانشگاه انتخاب و در کنار آن برای تقویت مهارتهای ارتباطیاش تلاش کند و البته یکی از اولویتهای اصلی هزینه کردن در زندگی برایش کمک به خیریهها باشد. حالا اما دختری را در نظر بگیرید که معنای اصلی زندگیاش، داشتن خواستگار خوش قیافه و ازدواج با او باشد. در این شرایط به احتمال زیاد هدف اصلی این دختر پیدا کردن همسر با مشخصاتی خاص و پیش از رسیدن به سنی مشخص است. درخصوص مهارتها نیز قطعا مهارتهای خانهداری برای او اولویت بالاتری دارد و البته با توجه به جریان فرهنگی حاکم، احتمال این که برای جراحیهای زیبایی هزینه کند نیز بیشتر است. در عین حال دختری که هدف اصلی زندگیاش تنها این نوع ازدواج است، اگر ببیند در رسیدن به هدفش به مشکل برخورده، به احتمال زیاد احساس بیارزشی می کند و ممکن است برای ظاهرسازی و حفظ آبرو به سراغ گزینههایی چون اجاره کردن خواستگار برود. اما برای پیشگیری از چنین رفتارهای پرآسیب و غلطی چه باید کرد؟ آیا صرف دعوت دختران و خانوادههای آنها برای پذیرش این نکته که خواستگار نداشتن فاجعه نیست، کافی است؟
ضرورت توجه به سایر ابعاد شخصیتی دختران
فاجعهانگاری نداشتن خواستگار خوش تیپ و پولدار، تنها یکی از نتایج جانبی خلاصه کردن هدف اصلی زندگی دختران در ازدواج است. تا وقتی دختران جوان در زمینه رشد شخصی و زندگی اجتماعی خود، هدف و برنامه دیگری نداشته باشند، چنین ایدههایی به اشکال مختلف میتواند مطرح و البته با استقبال برخی دختران مستاصل و خانوادههایی مواجه شود که فشار اجتماعی امانشان را بریده است. یادمان باشد هر دختری ورای جنسیتاش، انسانی است با تواناییها و استعدادهایی ویژه، برای رشد متناسب و پیشگیری از چنین رفتارهای غلطی، توجه به سایر ابعاد شخصیتی و داشتن برنامه ای برای رشد آنها ضروری است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
.jpg)