یادداشت روز
تعداد بازدید : 90
تشنه پژوهش نیستیم
نویسنده : سید صادق غفوریان m.ghafoorian@khorasannews.com
برگزاری چند نمایشگاه، همایش، سخنرانی و البته در گوشه و کنار تقدیر از پژوهشگران تمام اتفاقاتی بود که طی روزهای قبل در هفته پژوهش با آن روبه رو شدیم.
تحلیل محتوای سخنرانی ها و اظهارات مسئولان و سیاست گذاران بودجه ای در هفته ای که گذشت، همه گزاره هایی تکراری درباره اهمیت وجایگاه پژوهش را پیش رویمان می گذارد.
در میان همه این اتفاقات، رفتارهایی که شاید جنبه «کمیت گرایی» و «حفظ ظاهر» دارد تا پرداختن به اصل و کیفیت گرایی دارای نمود بیشتری است.
ماجرای تحقق نیافتن کامل بودجه های پژوهش طی سال های متمادی و برنامه های توسعه کشور، این واقعیت را عیان می کند که ما در اهمیت دادن به موضوع توسعه براساس پژوهش، بیش از آن که عمل کنیم فقط حرف زده ایم؛ در واقع این نوع رفتار با پژوهش و پژوهشگران تشنه نبودن ما نسبت به ساحت ارجمند پژوهش و دستاوردهای آن را روشن می سازد.
این در حالی است که امروزه تاثیر مستقیم پژوهش های علمی بر توسعه همه جانبه حوزه های اقتصاد، سیاست و اجتماع امری بدیهی و روشن است به طوری که کارشناسان نیز همواره تاکید کرده اند: «هر میزان هزینه صرف پژوهش شود، 5 تا 10 برابر به درآمد کل جامعه افزوده خواهد شد.» ضمن این که پژوهش تنها باعث رشد علمی و اقتصادی نمی شود بلکه فراتر از آن به تاثیرگذاری بر فرایندهای اجتماعی و توسعه فرهنگی نیز می انجامد. بر همین ضرورت است که سازمان ها و هلدینگ های دولتی به ویژه بخش های غیردولتی در کشورهای مختلف برای بازآفرینی و نگاه مدرن به حوزه پژوهش به عنوان یک بستر استراتژیک برنامه ریزی و سیاست گذاری می کنند.
چالش اول؛ بودجه و اعتبارات
وقتی فهرست اعتبارات عجیب و غریب پژوهش در کشورهای پیشرفته را مرور می کنیم، سهم کمک های دولتی در این زمینه جایگاه ویژه ای دارد چه بسا دولت ها در کشورهای پیشرو خود را به حمایت از تحقیق و توسعه ملزم کرده اند چرا که با تمام وجود، به این باور رسیده اند که توسعه هیچ میانبری ندارد جز پژوهش.
با این حال و البته از سر تاسف باید بیان کرد که اعتبارات پژوهشی در کشور ما با کشورهای پیشرو و حتی کشورهای در حال توسعه داستانی متفاوت دارد.
با وجود خوش بینی هایی که اسناد توسعه ای کشور همواره برای سهم پژوهش از تولید ناخالص داخلی، پیش بینی کرده است اما آن چه در عمل و در بودجه گذاری رخ می دهد حکایت غم انگیزی دارد و اغلب بسیار کمتر از آن خوش بینی ها تحقق می یابد.
طبق برنامه چهارم توسعه سهم پژوهش کشور 2 درصد و برای برنامه پنجم توسعه 3 درصد از میزان تولید ناخالصی داخلی تعیین شده بود که مرور بودجه محقق شده پس از پایان برنامه چهارم رقم خجالت آور 0.45 (چهل و پنج صدم درصد )و پس از برنامه پنجم عدد کوچک 0.48 (چهل و هشت صدم درصد )را به ما نشان می دهد.
ضمن این که از وضعیت تخصیص های 3 درصد تولید ناخالص داخلی برای بخش پژوهش در برنامه ششم توسعه نیز خبرهای خوشی به گوش نمی رسد.
این آمار و احوال را با عملکرد برخی کشورهای حوزه اروپای دوم همچون ایسلند و مجارستان که مقایسه می کنیم اوضاع برای ما کمی تاسف آورتر می شود. این کشورها سالانه حدود 15 درصد افزایش اعتبارات و منابع مالی پژوهش را تجربه می کنند که در نوع خود قابل ستایش است و این واقعیت را پیش روی ما می نهد که حرکت به قله تحقیق در پژوهش در کشور ما علی الظاهر فرایندی دارای انسجام و همگام با نظام نوین توسعه پژوهشی دنیا نیست.
به طور قطع چنین قصه پرغصه ای است که به گفته معاون پژوهشی کتابخانه ملی ایران، میزان استناد به منابع پژوهشی ما در جهان 500 برابر کمتر از برخی کشورهای پیشرو در حوزه علم و پژوهش است.
چالش دوم؛ کمیت گرایی
تنها «کمیت گرایی» و «حفظ ظاهر» و بی توجهی به مبانی و زیرساخت ها که البته در کشور ما این آسیب فقط به این حوزه اختصاص ندارد موضوع دیگری است که عرصه پژوهش از آن رنج می برد. این که جنس مسئولان کشور ما علاقه مند به آمارهای «چاق» هستند، چالش جدیدی نیست و از دیرباز «آمار بازی» و ارادت به «ترین» بودن، گویی در خون برخی مدیران ما نهاده شده است. این که برای یک دوره مدیریتی هشت ساله ثبت شود که تعداد دانشگاه ها سه برابر شده است انگار یک دستاورد بزرگ محسوب می شود و این مدیران گمان می برند برای این عملکردشان، عالم و آدم باید برایشان تمام قد بایستند و کلاه از سر بردارند!
وقتی آمار می گوید از تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 تا 1384، 65 دانشگاه دولتی تاسیس شده و از سال 84 تا 92 این رقم سه برابر شده است، بعید است این عملکرد قابل ستایش باشد که اگر مسیر درستی بود کشورهای پیشرفته آن را صد بار می رفتند. به طور قطع توسعه دانشگاه ها امری معقول است اما با کدام توسعه علمی و زیرساختی؟! حرف این است که آیا فقط باید دانشگاه اضافه کرد؟
آیا پذیرش بی حد و حصر دانشجو و فقط افزایش آمار تعداد دانشجویان ما را به سر منزل مقصود می رساند؟
پس سرنوشت کیفیت علمی و اهتمام بر غنای هیئت های علمی دانشگاه ها چه می شود؟ آیا آسیب هایی از قبیل رزومه سازی های پژوهشی، سرقت های علمی، تالیف پایان نامه قسطی و... که گاهی امروز با آن مواجهیم، از چنین نگاه ها و عملکردهایی برنمی خیزد؟!
خوب است بدانیم بنا بر آن چه در اطلاعات دانشگاه ها و دانشجویان کشورهای پیشرفته آمده است، ما 2.5 برابر کشوری همچون ژاپن دارای دانشجویان مقطع دکترا هستیم و این در حالی است که بودجه این کشور بین 4 تا 6 درصد تولید ناخالص داخلی و سهم پژوهش در کشور ما فقط 0.3 درصد است که هاشمی وزیر بهداشت نیز همین روزهای قبل بود که این میزان اختصاص بودجه به پژوهش را «خجالت آور» دانست.
... که دردآور است
... که دردآور است از این قصه نوشتن و گفتن که اغلب ما خود دانشجو بوده ایم و می دانیم چه روزگاری دارند این دانشگاه ها، مجامع علمی و پژوهشگران.
از این روست که به نظر می رسد امروز به بازنگری در نوع نگاهمان به این عرصه بیش از هر زمان دیگری محتاجیم. اهتمام بر «کیفیت گرایی» مهم ترین ابزار توسعه مبتنی بر پژوهش است و باید باور کنیم که تا نخواهیم و بدان باورمند نباشیم به آن قله رفیع علم و پژوهش نخواهیم رسید...
که حضرت مولانا فرمود:
آب کم جو، تشنگی آور به دست
تا بجوشد آب از بالا و پست