

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

توکلی - هفت نفر از مسئولان و کارمندان شرکت نفت و اداره صنعت، معدن و تجارت جنوب استان کرمان به اتهام دریافت رشوه و قاچاق سوخت دستگیر شدند. به گزارش خراسان، رئیس کل دادگستری استان کرمان درتشریح جزئیات این خبر بیان کرد: از متهمان۷۵۰ سکه و یک کیلوگرم طلای آبشده کشف شده است. حجتالاسلام ابراهیم حمیدی ادامه داد: بر اساس تحقیقات و برآوردهای انجام شده و گزارش ضابطان، اعضای این باند در سه سال گذشته بیش از ۴۰ میلیون لیتر گازوئیل قاچاق و از کشور خارج کردهاند. وی افزود: گزارشهایی مبنی بر فساد تعدادی از مسئولان شرکت نفت، کارمندان و کارشناسان اداره صنعت، معدن و تجارت و جایگاهداران سوخت در بحث اخذ رشوه و قاچاق مواد سوختی از جمله گازوئیل در حوزه شهرستانهای جیرفت، کهنوج ، رودبار جنوب و جازموریان دریافت شده بود که تحقیقات قضایی در ارتباط با این موضوع انجام شد. رئیس کل دادگستری استان کرمان، با بیان این که با ورود دستگاه قضایی به این مسئله، ابعاد جدیدی از این موضوع کشف شد، گفت: با انجام تحقیقات، پروندهای در این ارتباط در دادگستری استان کرمان تشکیل شد که در حال رسیدگی است. وی تصریح کرد: این افراد اقدام به جعل فاکتور و ثبت مشخصات حدود ۶۰ دستگاه خودروی راهسازی که وجود خارجی نداشتند، کرده بودند و سهمیه سوخت آنها را دریافت میکردند و به افراد قاچاقچی سوخت می فروختند. وی با بیان این که در بازرسی از منازل ۲ نفر از متهمان این پرونده، بیش از ۷۰۰ سکه طلای تمام بهار کشف شده است، اظهارکرد: همچنین یک کیلو طلای آب شده، حدود۵۰ عدد ربع سکه و نیم سکه از منازل متهمان پرونده کشف شد که این اموال از طریق رشوه به دست آمده است. وی تاکید کرد: متهمان پرونده به جرایم انجام شده اقرار و اعتراف کردهاند. این مسئول خاطرنشان کرد: این پرونده در مرحله تحقیقات اولیه است و توسط بازپرس در دادستانی مرکز استان در حال رسیدگی است و قطعاً پای افراد دیگری نیز به این پرونده باز خواهد شد. رئیس کل دادگستری استان کرمان در پایان تاکید کرد:هر فردی از جمله مسئولان دولتی و غیردولتی که در تحقیقات و بررسیها مشخص شود در پرونده قاچاق سوخت نقشی دارد، مورد بازجویی قرار خواهد گرفت و برخورد جدی قانونی با وی صورت خواهد پذیرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جوان 22 ساله ای که در یک جنایت هولناک ،مرد 37 ساله ای را به قتل رسانده بود،در اعترافاتی تکان دهنده راز سرقت سمی در چناران را نیز فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، هفدهم اردیبهشت گذشته،مالک یک منزل مسکونی در منطقه خواجه ربیع مشهد با پلیس 110 تماس گرفت و از وجود پیکر خون آلود مردی در طبقه اول ساختمان مسکونی خبر داد. با دریافت این خبر، بیدرنگ نیروهای کلانتری خواجه ربیع عازم خیابان شهید یوسف زاده شدند و جسدی را مشاهده کردند که چند دقیقه بیشتر از مرگش نگذشته بود. زن صاحبخانه به افسران تجسس کلانتری گفت:طبقه اول منزلم را به فردی به نام «امید»اجاره داده بودم اما همواره افراد دیگری هم به منزل او رفت و آمد داشتند. طولی نکشید که ماموران انتظامی با حفظ صحنه جنایت،مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور قاضی«محمود عارفی راد» در ساختمان محل جنایت تحقیقات گسترده قضایی در حالی آغاز شد که گروهی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی نیز در کنار مقام قضایی قرارگرفتند.
از سوی دیگر بررسی های نامحسوس کارآگاهان نشان داد که جوان 22 ساله ای با دستان خونآلود از منزل مسکونی خارج شده و رهگذران او را در حالی مشاهده کرده اند که دستان خون آلودش را با شیلنگ آب در کنار خیابان شست وشو داد. دقایقی بعد با شناسایی هویت جوان 22 ساله که «مهدی –ن» نام دارد،عملیات دستگیری وی وارد مرحله جدیدی شد و این جوان متهم به قتل به چنگ قانون افتاد . وی اگرچه داستان های گوناگونی را در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازگو کرد اما درنهایت لب به اعتراف گشود و گفت: داییام که «امید»نام دارد، این منزل مسکونی را به طور مجردی اجاره کرده و آن را به پاتوق استعمال موادمخدر تبدیل کرده بود. من هم که به خاطر اعتیادم از خدمت سربازی فراری بودم، برای مصرف مواد به این جا می آمدم و همواره زنی به نام «ز»نیز در کنار ما بود. وی گفت: در این میان وحید(مرد37 ساله –مقتول)نیز که با داییام رفاقت داشت،برای مصرف موادمخدر به خانه دایی ام رفت و آمد می کرد ولی احساس کردم به من نظر سویی دارد که با یکدیگر درگیر شدیم و من او را هدف ضربات چاقو قراردادم.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: به دنبال اعتراف متهم به جنایت، وی با دستور قاضی «عارفی راد» دراختیار کارآگاهان دایره قتل عمد پلیس آگاهی قرارگرفت تا زوایای پنهان این جنایت مورد بررسی های تخصصی قرارگیرد. از سوی دیگر گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سروان آرمین منفرد(افسر پرونده)تحقیقات ویژه ای را برای دستگیری زن میانسال و دایی متهم(امید)آغاز کردند که از صحنه جنایت گریخته بودند.طولی نکشید که با استعلام های کارآگاهان مشخص شد هر دو متهم تحت تعقیب به اتهام سرقت به عنف با آبمیوه سمی روانه زندان شده اند. این گونه بود که با انتقال زن مذکور و امید به مقر انتظامی ،بازجویی های تخصصی از آنان با نظارت سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد آگاهی)شروع شد و ابعاد دیگری از این جنایت وحشتناک مورد واکاوی های کارآگاهان قرارگرفت.
حالا دیگر متهمان با اسنادی که کارآگاهان در دست داشتند ،ناچار شدند به سرقت سمی اعتراف کنند. از سوی دیگر بررسی های کارآگاهان نشان داد:هر3 متهم مذکور به بهانه خواستگاری برای «مهدی» به منزل پیرزنی در چناران رفته اند و به او آبمیوه آلوده به قرص های خواب آور،خورانده اند اما پیرزن بیهوش نشده بود و آن ها با توسل به زور طلاهای پیرزن را سرقت کرده بودند. بررسی های بیشتر دراین باره ادامه دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

زن ۲۳ ساله ای که با پوشش بسیار کثیف و سر و صورتی زخمی وارد مرکز انتظامی شده بود،با این ادعا که همه دار و ندارم را شب گذشته در پارک سرقت کرده اند، درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: تا مقطع ابتدایی بیشتر درس نخواندم؛ اهل سیستان و بلوچستان هستم و پدرم فردی ثروتمند است که تریلر ترانزیتی دارد؛ اما چند سال پیش با خانم جوانی ازدواج مجدد کرد که به همین خاطر و در پی اختلافات زیاد،مادرم یک سال پیش از او جدا شد و اکنون با خواهر و برادرم در یک خانه اجاره ای کوچک زندگی میکنند و با کمک کمیته امداد و یارانه زندگی میگذرانند. مادرم اعتیاد به تریاک دارد؛ وقتی من ۱۳ ساله بودم، به اصرار مادرم با پسر خاله ام که آن زمان ۲۱ ساله بود و اعتیاد داشت ازدواج کردم. در ۱۷ سالگی دخترم به دنیا آمد اما چند ماه بعد با همسرم اختلاف پیدا کردم. او وقتی بیرون می رفت، چون بدبین و شکاک بود، در خانه را از پشت به روی من قفل می کرد.... او مرا مجبور می کرد که پای پیکنیک بنشینم و با او تریاک بکشم؛ من هم که بچه بودم و از طرفی دست درد و پا درد داشتم و این بیماری از طریق وراثت به من رسیده بود، خام شدم. او مرا اغفال کرد که اگر تریاک بکشم، خوب می شوم و تا چشم باز کردم دیدم معتاد شدم. پدرم اصلا به ما کاری نداشت و زندگی خودش را داشت. همسرم نیز بیکار بود و حقوق تامین اجتماعی پدرش را دریافت می کرد. او بیماری اعصاب و روان داشت؛ وقتی دیر مواد می کشید، دست و پای من را با زنجیر میبست و داخل حیاط کنار سگ نگهبان میبست و ساعتهای طولانی به همین وضعیت بودم تا خودش مرا باز می کرد. مدام با یکدیگر جروبحث داشتیم و دعوا می کردیم تا این که دیگر خسته شدم و تصمیم گرفتم جدا شوم. تمام مهریه ام را بخشیدم و او مرا طلاق داد و فرزندم را از من گرفت و با خودش به خانه مادری اش برد. من هم که آواره شده بودم، مدتی پیش پدرم و همسرش زندگی می کردم و برای امرار معاش در خانه های مردم کارگری می کردم تا این که پدرم مرا به شهر گرگان برد؛ چون دخترخاله پیر و کهنسالی داشت که قبول کرده بود از من نگهداری کند. حدود ۲ سال آن جا ماندم و مواد مصرف نکردم و پاک بودم و در خانه های مردم کار می کردم تا این که رفتم سیستان پیش مادرم و یک سالی آن جا ماندم و باز دوباره مصرف تریاک را شروع کردم؛ من و مادرم با هم مصرف می کردیم. یک روز یکی از دوستان قدیمی ام به نام سمانه به خانه مادرم آمد و گفت:«میخوای پولدار بشی؟» گفتم: آره! سمانه گفت: «باید حشیش بفروشی، پول خوبی داره». اولش قبول نکردم اما بعد به او زنگ زدم؛ وقتی آمد مقدار ۷۰۰ گرم حشیش آورده بود و گفت: «باید ببری شهر نهبندان به آدرسی که میدم تحویل بدی؛ پول رو بزنه به کارت و برگردی و سهمت رو میدم». فردای آن روز مواد را داخل لباس هایم جاساز کردم و سوار اتوبوس شدم و به سمت نهبندان حرکت کردم؛ به ورودی شهر که نزدیک شدیم، ایست و بازرسی جلوی اتوبوس را گرفت و ماموران به قیافه من شک کردند و مرا به اتاق بازرسی بردند و در حالی مواد را پیدا کردند که تمام بدنم می لرزید و بعد هم روانه زندان شدم .بعد از گذشت ۳ ماه از مدت زندانی تعلیق خوردم و با حکم دادگاه آزاد شدم و به گرگان پیش دخترخاله پدرم رفتم. روزی مردی حدودا ۳۲ ساله به اسم فرهاد به منزل دخترخاله پدرم برای سر زدن آمد. از اقوام دورش بود و مرا دید و بعد از چند ساعت رفت... چند روز بعد دخترخاله پدرم گفت: «آقا فرهاد از تو خوشش اومده میخواد که صیغه اش بشی، قبول می کنی؟» منم که بدم نیامده بود قبول کردم، آدم خوبی بود؛ البته اوضاع مالی خوبی نداشت چون نمی توانست خانه اجاره کند گفت: «نمیشه عقد دائم کنیم همین جوری زندگی میکنیم با هم .» ولی نمی توانست به من برسد... بعد از مدتی دنبال کار می گشتم که در سایت دیوار آگهی نگهداری از سالمند در شهر مشهد را دیدم. شرایط خوبی داشت جای خواب ، خرج خورد و خوراک هم می دادند با ماهانه ۱۰ میلیون تومان. تماس گرفتم که دخترش گفت «باید بیای از نزدیک ببینمت.» بلیت تهیه کردم و به مشهد آمدم و به همان آدرس رفتم. پیرمرد کهن سالی بود با دخترش که گفتند باید پوشاک پدرم را عوض کنی که من قبول نکردم و از آن جا بیرون آمدم. سه شب در پارک و مراکز مذهبی می خوابیدم. یک شب رفته بودم پارک اطراف بولوار وحدت چون خنک بود، زیرانداز پهن کردم و همان جا خوابم برد. صبح بلند شدم تا به سمت ترمینال بروم و به گرگان برگردم که دیدم تمام ساک ، وسایل، گوشی ، پول ، کارت بانکی ام و ... را دزد برده است. به کلانتری آمدم تا کمکم کنید از این وضعیت نجات پیدا کنم و سروسامانی به زندگی ام بدهم و از این آوارگی و دربه دری رها شوم . گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: باتوجه به شرایط خاص این زن جوان، اقدامات پلیسی و روان شناختی درباره ادعاهای وی ، با دستور ویژه سرهنگ علی ابراهیمیان(رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد ) در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آغاز شد .
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.