

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

توکلی - 4 محموله سنگین شیرخشک فاقد مجوز حمل در مسیر خروج از کشور در محور بم -زاهدان کشف شد.
به گزارش خراسان، فرمانده انتظامی استان کرمان بیان کرد: نیروهای گردان تکاوری ۱۴ ابوذر شهرستان بم هنگام پایش محور بم – زاهدان4دستگاه کامیون حامل بار را برای بررسی متوقف کردند. سردار فرشید افزود: در بازرسی از این 4 دستگاه کامیون مشخص شد هر یک از آن ها حامل ۲۲ تن شیرخشک فاقد مجوز حمل است که به منظور خروج از کشور به طور غیرمجاز از تهران و استان مرکزی بارگیری و به مقصد شرق کشور در حال انتقال است.وی خاطر نشان کرد: در این عملیات 4 متهم که قصد داشتند این شیرخشک ها را به خارج ازکشور قاچاق کنند دستگیر و با تشکیل پرونده تحویل مراجع قضایی شدند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

زن ۲۷ ساله ای که در طرح جمع آوری معتادان متجاهر و پیشگیری از سرقتهای خرد توسط نیروهای کلانتری ۴۱ رسالت دستگیر شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:متولد مشهد هستم و در یک خانواده ضعیف درحاشیه شهر به دنیا آمده ام. پدرم 5 فرزند دختر دارد که همه آن ها را به سختی بزرگ کرده است به همین دلیل سعی می کرد دخترانش را با اولین خواستگار به خانه بخت بفرستد. آن زمان 16ساله بودم که مرا هم بدون هیچ شناختی به عقد شخصی درآوردند که ۱۰ سال با یکدیگر اختلاف سنی داشتیم . نه معنی عشق را می فهمیدم و نه علاقه ای به او داشتم، وقتی اعتراضی می کردم با برخورد شدید پدرو مادرم روبه رو می شدم و حق هیچ اعتراضی نداشتم .من هم به ناچار سعی کردم که به او علاقه مند شوم و تا حدودی هم موفق شده بودم اما در نقطه مقابل شوهرم فردی چرب زبان و هوس باز بود. خلاصه بعد از حدود ۴ سال زندگی مشترک، صاحب فرزند دختری شدیم ولی هراز گاهی احساس می کردم که شوهرم به من هیچ علاقه و رغبتی ندارد. وقتی موضوع را با مادر وخواهران بزرگ ترم در میان می گذاشتم به جای ارائه یک راهکار مناسب با خنده و تمسخر می گفتند تو نمی توانی شوهرت را سربه راه کنی ومشکل خود تو هستی!! مدتی گذشت که متوجه تماس های مشکوک حمید شدم. در ابتدا منکر ارتباط با خانم دیگری بود ولی وقتی موضوع ارتباط نامشروع وی را به خودش ثابت کردم، با پررویی تمام به چشمانم خیره شد و گفت دیگر حوصله تو را ندارم و یک زن دیگر برای خودم پیدا کردم. از آن تاریخ به بعد خیلی دیر به خانه میآمد و نفقه و خرجی به من نمیداد. حتی وقتی برای زایمان فرزند دومم در بیمارستان بستری بودم و دکتر بعد از2 روز، ترخیص مرا را اعلام کرد، حمید برای تسویه مخارج بیمارستان نیامد و من ۱۰ روز در بیمارستان ماندم تا این که پدرم دلش سوخت و با پرداخت هزینه ها مرا از بیمارستان ترخیص کرد. بعد از این موضوع زندگی برایم خیلی سخت و اعصابم ضعیف شده بود. از سوی دیگر افسردگی بعد از زایمان نیز براحساس و رفتارم تاثیر عجیبی داشت تا این که به پیشنهاد یکی از دوستانم به استعمال مواد مخدر رو آوردم و از همان ابتدا خودم را درگیر مواد صنعتی شیشه کردم. تصورم این بود که موادمخدر به عنوان یک آرامبخش خیلی قوی عمل میکند ولی طولی نکشید که روزگارم سیاه شد و مسیر فلاکت و بدبختی را درپیش گرفتم. حالا حتی حوصله و توان نگهداری فرزندانم را هم نداشتم. شوهرم طلاقم داد و فرزندانم را از من گرفت .از آن ها خبری ندارم اما به نظرم یکی را به مادر شوهرم و فرزند دیگرم را به خواهر شوهرم داده است تا از آن ها نگهداری کنند چرا که خودش نیز درگیر مواد مخدر صنعتی شده است و جا و مکان مشخصی ندارد. من هم برای تامین هزینه های اعتیاد راهی کوچه و خیابان شدم و با جمع آوری ضایعات از درون کیسه های زباله، روزهای تلخی را می گذرانم اما این بار خیلی پشیمانم و دوست دارم به روز های قبل از اعتیاد برگردم، ای کاش....
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به ندامت این زن معتاد، وی با دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده(رئیس کلانتری رسالت مشهد ) به مراکز ترک اعتیاد اجباری معرفی شد تا شاید این بار به زندگی سالم خود بازگردد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سید خلیل سجادپور- کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد در جدالی خطرناک با اژدهای سیاه،موفق شدند متهم به قتل فراری را در تعقیب وگریز حدود 8 ساعته دستگیر کنند و به مشهد بازگردانند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، شب دوشنبه گذشته جوان 18 ساله ای در بولوار امت مشهد،دست به چاقو برد و در میان خشمی دلهره آور مرد 32 ساله را نقش بر زمین کرد. دقایقی بعد و با فرار ضارب از صحنه حادثه،پیکر خون آلود «علی-ش» به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال یافت اما تلاش کادر درمانی برای نجات وی بی فایده بود و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت تیغه چاقو به قفسه سینه جان خود را از دست داد.
طولی نکشید که با گزارش این جنایت هولناک به قاضی ویژه قتل عمد،تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد و گروهی از افسران زبده دایره قتل عمد پلیس آگهی نیز با دستور سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)در کنار مقام قضایی قرارگرفتند. این گونه بود که بررسی های تخصصی نشان داد متهم به قتل فراری جوان 18ساله ای به نام «سجاد» است که به خاطر بروز اختلافات خانوادگی داماد خاله اش را هدف ضربه چاقو قرارداده است.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت ماجرای این پرونده جنایی و با دستورات قاطع قاضی«وحید خاکشور»تحقیقات علمی و تخصصی گسترده ای برای شناسایی مخفیگاه متهم به قتل فراری آغاز و مشخص شد که وی به مکان نامعلومی گریخته است.
به همین دلیل پیگیری این پرونده به گروهی از کارآگاهان با تجربه آگاهی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد آگاهی)سپرده شد و رصدهای اطلاعاتی با بهره گیری از تجهیزات و فناوری های نوین پلیسی در حالی ادامه یافت که سرهنگ مهدی سلطانیان (جانشین پلیس آگاهی خراسان رضوی)بر این عملیات نظارت مستقیم داشت. دقایقی بعد ردزنی های فنی نشان داد که متهم 18 ساله از مشهد خارج شده و در حال عبور از استان خراسان شمالی به سوی تهران است. اگر چه بلافاصله تصویر و مشخصات متهم در اختیار مراکز انتظامی قرارگرفت اما کارآگاهان با تجزیه و تحلیل های کارشناسی و با نظر سرهنگ شفیع زاده،تصمیم گرفتند تا خود وارد جدال با اژدهای سیاه جاده شوند. این گونه بود که گروه منسجم کارآگاهان پدال گاز خودروی سمند را فشردند و به طرف جاده شمالی کشور به راه افتادند. آن ها اژدهای سیاه جاده را زیر چرخ های خودرو جا می گذاشتند و چنان برای رسیدن به متهم به قتل فراری تلاش می کردند که هر لحظه امکان داشت در شعله های آتشی فرو بروند که با سرعت چرخ ها از دهان اژدها بیرون می زد!
این جدال خطرناک به فاصله 130 کیلومتری از متهم رسیده بود اما آن ها باید این ماموریت را به پایان می رساندند. عقربه های ساعت بامداد دوشنبه را نشان می داد اما خواب به چشمان کارآگاهان نمی آمد. گروهی از کارآگاهان نیز از طریق دوربین های ترافیکی چشم به نیروهای عملیاتی دوخته بودند و مسیر حرکت متهم را لحظه به لحظه گزارش می دادند. بالاخره هوا گرگ و میش شد و هرکدام از کارآگاهان به نوبت پشت فرمان سمند قرار می گرفتند ولی خوابی در کار نبود. چشم های آنان زیر نور چراغ خودرو،اژدهای سیاه را می پایید تا این که بالاخره به کمین گاهی در نزدیکی گالیکش رسیدند. آن ها می دانستند از متهم فراری عبور کرده اند بنابراین خیلی زود نشانه ها و علایم «ایست وبازرسی» را در وسط جاده قراردادند جایی که هیچ خودرویی مسیر عبور دیگری نداشت. آن ها 2 اتوبوس را کنار کشیدند و بازرسی کردند اما هیچ فردی با مشخصات متهم فراری درون اتوبوس نبود. نگرانی در چشمان کارآگاهان موج می زد که یکی از آنان با کارشناسان فنی در مشهد تماس گرفت اما او آرامش را به قلب کارآگاهان بازگرداند،متهم فراری درون سومین اتوبوس عبوری نشسته بود که همرنگ اتوبوس دوم بود. طولی نکشید که در سحرگاه روزگذشته اتوبوس گرگان وارد کمین کارآگاهان اعزامی از مشهد شد. وقتی سرهنگ نجفی و سروان منفرد قدم در داخل اتوبوس گذاشتند، ناگهان با متهم فراری چشم در چشم شدند اما او بلافاصله نگاهش رااز کارآگاهان دزدید و ازشیشه اتوبوس به بیرون نگاه کرد. در این هنگام کارآگاه بالای سر او قرارگرفت و دستبندهای آهنین را بر دستانش حلقه زد. «سجاد-ش» که دست و پایش به لرزه افتاده بود سعی می کرد به کارآگاهان ثابت کند که او را به اشتباه دستگیر کرده اند اما تجربه افسران کارآزموده دایره قتل عمد بسیار بیشتر از آن بود که با چنین رفتارهایی فریب بخورند. لحظاتی بعد اتوبوس به سوی گرگان حرکت کرد و متهم 18 ساله نیز در صندلی عقب سمند پلیس جای گرفت .
او دیگر همه راه های گریزرا بسته می دید به همین دلیل لب به اعتراف گشود و به قتل داماد خاله اش اعتراف کرد اما سکوت معنادار او درباره انگیزه این جنایت خانوادگی نشان داد این ماجرای جنایی،زوایای پنهان زیادی دارد.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است روزگذشته متهم فراری به مشهد انتقال یافت و با دستورات محرمانه قاضی خاکشور،بازجوییهای تخصصی از وی در پلیس آگاهی آغاز شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سردار سرتیپ محمدکاظم تقوی-سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان-قاضی دکتر کاظم میرزایی-قاضی جوادشاکری-قاضی هادی دنیادیده-قاضی سید هادی شریعت یار-قاضی حسین فرهمندنیا-قاضی علی اکبر احمدی نژاد-حجت الاسلام والمسلمین علیرضا رامیار-قاضی بازنشسته دیوان عالی کشور سید جلال عزیزی-سرهنگ کارآگاه جوادشفیع زاده-سرهنگ هادی امیدوار- سرهنگ جوادجهانشیری- سرهنگ حمید طهماسبی- سرهنگ طاهری-سرهنگ مهدی سلطانیان-سرهنگ محمدهمتی-سرهنگ ولی نجفی-سرهنگ حسین قدیمی-سرهنگ روح بخش-سرگرداحسان سبکبار- سرهنگ حسین بیدمشکی- سرهنگ نعمت ا... محبوب-سرهنگ عباس صارمی –دکتر علی پرهیزگار-غلامرضا تدینی راد- مرکز اطلاع رسانی و رصد فضای مجازی پلیس خراسان رضوی-روابط عمومی سازمان آتش نشانی مشهد-روابط عمومی جمعیت هلال احمر خراسان رضوی-دکتر حسین میلانی-مهندس حسن شادمان-مهندس محمود خروشی- ستوان خورشیدی-سروان آرمین منفرد-استوار مهربان –سروان عمرانی-سروان میرزایی-سروان گودرزی-سرهنگ صحرایی دلیر و دیگر عزیزانی که ما را در خدمت به مردم شریف ایران زمین یاری کردند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.