طنز تلخ «چخوف» زیرپوست داستان های ایرانی
در زادروز نویسنده نامدار روس ، به سبک نویسندگی و تاثیرگذاری اش بر ادبیات ایران، ازجمله در آثار استاد مرادی کرمانی نگاهی گذرا داشته ایم

دکتر نعمت ا... پناهی

ده ها نمایشنامه، حدود 600 داستان کوتاه، صدها مقاله و یادداشت و هزاران نامه(در12 مجلد) طی 44 سال عمر کوتاه، فهرست بلندبالایی است از پزشکی که به نویسنده نامدار روس تبدیل شد. آنتون چخوف( ۱۸۶۰-1904) Aton Chekov که مدعی بود «پزشکی همسرم و ادبیات محبوبه من است» و منتقدانش او را «مهمترین داستان کوتاهنویس همه اعصار» لقب داده اند، زندگی مشقتبارش با شاگردی در خواربارفروشی پدرش در شهری کوچک شروع می شود و به مرحله معلم سرخانه بودن می رسد ، با راه یافتن به دانشکده پزشکی و چاپ داستان در روزنامه های محلی به شهرت می رسد و در ۴۴ سالگی بیماری سل به زندگی اش خاتمه می دهد و به قول همسرش اولگا کنیپر: «مثل کودکی آرام به خواب می رود.»
نخستین آشنایی ادبیات ایران و روس
چخوف علاوه بر شهرت جهانی در سبک ادبی داستان نویسی ایران تاثیر شگفت انگیزی گذاشت. درست بعد از انقلاب مشروطه (1285ش) که رستاخیزی در ادبیات فارسی و جامعه ایران به راه افتاده بود، گونه ادبی داستاننویسی نیز پوست اندازی کرد و به داستان مدرن تغییر شکل داد. ادبیات ایران در وسیع ترین شکل و محتوای خود متأثر از جنبه های سیاسی اجتماعی مشروطه قرار گرفت. اولین تغییر در متون ادبی تغییر نگرش نویسندگان از کُنج کاخ پادشاهان به زندگی طبقات عادی مردم بود و مسائل اصلی آنها. در همین شور و هیجان و التهابات اجتماعی است که اولین آشنایی ایرانیان با ادبیات روسیه به همت پژوهشها و ترجمههای عباسقلی آقا باکیخانف و میرزافتحعلی آخوندزاده شکل میگیرد؛ چراکه مضامین آثار نویسندگان روس با اوضاع و احوال اجتماعی آن زمان ایران همدلی و همصدایی داشت.
صادق هدایت در ۱۳۱۰شمسی نخستین داستان نویسی است که با ترجمه هایی از چخوف، ایرانیان را با این داستان نویس چیرهدست آشنا می کند. همچنین از نمایشنامه های چخوف نیز سال ۱۳۲۸ شمسی نخستین بار «مرغ دریایی» ترجمه و چاپ می شود. سال ۱۳۲۹شمسی نوبت به «باغ آلبالو» می رسد که بزرگ علوی آن را ترجمه و چاپ می کند. محمدعلی جمالزاده از مشهورترین داستان نویسان مدرن ایران هم به چخوف توجه خاصی نشان داده و در مقدمه کتاب «قصه ما به سر رسید» چخوف را «نویسنده جامع الشرایطی» دانسته است به طوری که «موضوع بعضی از داستان هایش به قدری با وقایع و حوادث زندگی ما ایرانیان شباهت دارد که گاهی فقط اگر اسامی اشخاص را تغییر بدهیم و به جای نام های دورودراز و پیچیده روسی، اسامی خودمانی بگذاریم، خواننده ایرانی به آسانی تصور می کند که واقعه داستان در ایران خودمان رخ داده است.» این نگاه جمالزاده نشانه مشترکات عمیقی است که بین جامعه و ادبیات ایران و روس در قالب های مختلف ادبی وجود داشته است. زنده یاد سیمین دانشور نیز در آشنا کردن ایرانیان با چخوف سهم بسزایی داشته است.
فرهنگ شرقی و غربی
داستان ها و نمایشنامه های چخوف طی فعالیت ادبی کوتاه 25 ساله اش(1880-1904م) مخاطبان گستردهای یافته به طوری که داستان و نمایش همواره دو شگرد اصلی چخوف بوده است. رمز و راز این محبوبیت به زبانی ساده و عامه فهم برمیگردد که بازتاب دهنده فرهنگ شرقی و غربی است. نگاهی که درد و رنج های انسان را با طنزی ساده و تلخ اما چارهاندیشانه و با برانگیختن احساس همدردی منعکس می کند. این شیوه از قضا در آثار ادبی طنز ایران فراوان یافت می شود به طوری که آن را به «نگاه چخوفی» تعبیر کرده اند؛ از بین نویسندگان خارجی، چخوف بالاترین تأثیر را بر طنز معاصر ما گذاشته است. سبک یگانه طنزپردازی چخوف چنان بوده که صادق هدایت به دوستانش توصیه می کند برای درک طنز تلخ، چخوف بخوانند. از آن جا که این طنز در عمیق ترین لایه های روح و روان ایرانی نیز ریشه دوانده، برای مخاطبان نیز کاملاً حسکردنی است. از میان داستاننویسان ایرانی می توان به هوشنگ مرادی کرمانی اشاره کرد که در داستان هایش رگه هایی از طنز تلخ چخوفی دیده میشود. زندهیاد منوچهر احترامی هم که خود از طنزپردازان چیرهدست و نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان بود، خواندن آثار چخوف را برای طنزنویسان پیشنهاد میکرد و معتقد بود هیچ نویسندهای را بعد از چخوف ندیده که بهنوعی وامدار او نباشد. غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی از شاخصترین نویسندگانی هستند که چخوف در آثارشان تاثیرمستقیم گذاشته است. غلامحسین ساعدی در مصاحبهای گفته است: «من کتابی درآوردم به نام شبنشینی باشکوه که یکمرتبه متوجه شدم از این کتاب بوی چخوف میآید.»
سبک کمدی تراژدی
ارسطو از نخستین متفکرانی است که قالب ادبی کمدی را راوی سرگذشت آدمهای پست و فرودست می داند که برانگیزاننده همدلی در مخاطبان نیست و از سوی دیگر تراژدی را روایتگر سرگذشت آدمهایی می داند که برتری خاصی نسبت به انسان های عادی دارند به همین دلیل در ما ترس و همدلی برمیانگیزند. در داستان های طنز چخوف شخصیت ها بین کمدی و تراژدی قرارمیگیرند.
از این لحاظ شخصیت های داستانی او ستایش برانگیز نیستند، اما به شدت دوست داشتنی و ترحم برانگیزند. عشق به تمام انسان ها و ابراز همدردی با عطوفت و مهربانی سرشار در آثار چخوف با نوعی احساس تنفر از بیارادگی و دون همتی آنها درآمیختهشده است. این نکته بیانگر تضاد و تقابلی است که انسانها با دنیای پیرامونشان دارند. با این حال در داستان های چخوف نگاه شفقتآمیزی موج می زند. چخوف در نمایشنامه «باغ آلبالو» که برخی شاهکار چخوف دانسته اند، به این ویژگی دست یافته است. با این همه، چخوف در داستان هایش بهشدت بر ایمان انسان و اخلاق و امید به آینده ای بهتر دلبستگی و تاکید دارد. مرهمی تسکیندهنده و التیام بخش. مضمون ثابت آثار او را این گونه می توان خلاصه کرد: رابطه انسان با زندگی و ارزش واقعی انسان. آثار او پر است از آگاهی به رنج و جهالت انسانها، بیزاری از خشونت و دروغ، احترام به انسان و عشق به همنوع. داستانهای کوتاه او در جوهر روح هر انسان حقیقت طلبی نفوذ میکند و با ظرافت خاصی ابتذال و پستی جامعه را نقش میزند. ورکر نویسنده فرانسوی سخن دقیقی گفته است که: «بعد از چخوف هیچ نویسندهای در دنیا نیست که زیر بلیت چخوف نبوده باشد.»
چهارگانه های چخوف
چهار نمایشنامه «مرغ دریایی»، «دایی وانیا»، «سه خواهر»، «باغ آلبالو» را می توان شاخصترین آثار چخوف نام برد. درون مایه های اینآثار ترکیبی است از جزئیات طبیعتگرایانه، بینش روانشناسانه و شور شاعرانه. تاکنون «باغ آلبالو» 200 بار در ایران منتشر شده و دهها اجرا از کارگردانهای مختلف داشته است.
«باغ آلبالو» درون مایه اجتماعی دارد و بهنوعی به از بین رفتن طبقه اشراف و روی کار آمدن طبقه دیگری در جامعه میپردازد و نماد این ماجرا در داستان او یک باغ است.
«مرغدریایی» شاید شخصیترین اثر چخوف باشد و تنها اثری که موضوعش هنر است. اثری در نهایت لطافت و سرشار از عواطف و احساسات انسانی که داستان آن در عین سادگی بسیار پیچیده است.
«دایی وانیا» را برخی آینه تمام نمایی از جامعه تحتفشار آن زمان روسیه دانسته اند. بدبختی و بیچارگی افسارگسیخته اجتماعی که بر جامعه میگذرد تکتک خانوادهها و افراد جامعه را متاثر می کند که هرکدام در بخشی از این داستان آنتوان چخوف تصویرسازی شده است.
«سه خواهر» به نظر بعضی منتقدان شاهکار آنتوان قلمداد شده. نمایشنامه ای که رگههایی از انتقاد به اوضاع اجتماع آن زمان برجسته است. حرف اصلی چخوف این است که آن چه جامعه روسیه دچارش شده تاثیر مستقیمش بر تکتک زندگیها انسان هاست. داستان زندگی سه خواهر و برادرشان که بسیار باهوش است ولی بعدها در منجلاب قمار فرومیرود و مصائب بزرگی رقم می زند.