تاریخ قتل در حمام!
طی هزار سال گذشته، بسیاری از رقابتهای سیاسی در حمامها حل و فصل شدهاست! به این ترتیب که رقبا با استفاده از فضای محصور حمام، یکدیگر را به قتل میرساندند. در این گزارش که باید آن را مرور پروندههای چند صد ساله قتل در حمام بدانیم، نمونههایی از چنین قتلهایی را در دورههای مختلف و با استناد به متون معتبر تاریخی بررسی کردهایم
نویسنده : جواد نوائیان رودسری j.navaean@khorasannews.com

حمامهای عمومی تا پیش از آنکه طی دهههای اخیر، جای خود را به حمامهای داخل منزل بدهند، از حیات اجتماعی انسانها فاصله بگیرند و برخی از کارکردهای خود را به مجتمعهای آبیِ دارای «سونا» و «جکوزی» واگذار کنند، برای خودشان برو و بیایی داشتند. حمامها به دلیل اجتماعِ ناگزیری که به وجود میآوردند، افزون بر مکان شستوشو و تطهیر، جایگاه گپ و گفتهای خودمانی و رسمی و انتشار اخبار راست و دروغی بودند که هر کس به فراخور اطلاع خود در اختیار دیگران قرار میداد و البته این امکان زیاد بود که در زمان انتقال به نفر بعدی، حکایت «یک کلاغ، چهل کلاغ» اتفاق بیفتد. در آن روزگار حمامهای عمومی، بهویژه برای بانوان، مکانی تفریحی به حساب میآمد؛ هانری رنه دالمانی که در دهه 1270 خورشیدی گذرش به ایران افتادهاست در اینباره مینویسد: «در واقع ... [حمام] برای آنان به منزله باشگاه و محل تفریح و ملاقات است و قسمت زیادی از وقت خود را در این محل به کشیدن قلیان و خوردن آجیل و شیرینی و صحبت کردن میگذرانند.» این جایگاه در روابط اجتماعی بر معماری حمامها نیز اثر گذاشتهبود و در طراحی فضاهای داخلی، مانند «سَر بینه»، معمولاً شاهنشینهایی را برای نشستهای خصوصی و عمومی و حتی برگزاری مراسم مختلفی مانند «حنابندان» و ... پیشبینی کردهبودند که نمونه قابل مشاهده آن را میتوان در حمام مهدیقلیبیگ (از بناهای دوره صفوی) در بازار فرش مشهد ملاحظه کرد. با این حال، آنچه در تاریخ حمامهای قدیمی ایران قابل بررسی و احصاست، محدود به این موارد شیک و تمیز نمیشود؛ حمام همانطور که جای شادی و خوشی بود و آن را بهمثابه باشگاه تلقی میکردند، مکانی خوفناک و پرحادثه نیز به حساب میآمد. این خوفناکی فقط به خاطر شیوع داستانهای بیپایه و اساس فعالیت «اجنّه» در حمام نبود که شهرتی عالمگیر داشت! حمامها از قدیم نقش مهمی در قتلها به ویژه قتلهای سیاسی ایفا میکردند. این اماکن، به دلیل محصور بودن و خارج نشدن صدا از آنها، جای مناسبی برای ارتکاب قتل و حذف فیزیکی افراد بود. لابد وقتی در اینباره صحبت میکنیم، بلافاصله ماجرای غمانگیز امیرکبیر یادتان میآید؛ ماجرای شهادت مظلومانه او در حمام فین کاشان در 20 دی 1230. اما میرزاتقیخان تنها قربانی سیاسی حمامهای قدیمی نیست. اگر تاریخ را مرور کنید، از آمار بالای مقتولان حمام، دچار شگفتی خواهید شد؛ مقتولانی که بسیاری از آنها اُمرا و پادشاهان دوران خود بودند.
هجوم آشکار و بیپروا
شاید برخی با خواندن مطالب ابتدای این نوشتار، فکر کنند که اقدام به قتل در حمامهای قدیمی، بیشتر جنبه تروریستی، ناگهانی و مخفیانه داشتهاست. البته در تروریستی بودن آنها نمیتوان تردید کرد، اما همه این قتلها، حالت ناگهانی یا مخفی نداشتهاست. شاید بهترین نمونه در این زمینه، کشته شدن «مرداویج» بنیانگذار دودمان زیاری در سال 323ق. در حمامی واقع در اصفهان باشد. غلامان تُرکِ سپاه وی که از جانشان بیمناک شدهبودند با فرماندهی 2 سرکرده به نامهای «بجکم» و «توزون»، به قصد کشتن مرداویج وارد حمام شدند و چون میدانستند که او حتی در حمام هم هوشیار است و با خودش خنجر میبَرَد، تیغه این خنجر را با همکاری شاگرد حمامی شکستند و بعد بر سر مرداویج ریختند تا او را از میان بردارند؛ با این حال، حمله آنها ناگهانی نبود، چون مرداویج توانست ورود قاتلان را تشخیص دهد و با یک چوبدستی که معلوم نیست از کجا پیدا کردهبود، یکی دو نفر را هم مضروب کند؛ اما در نهایت، قاتلان به هدف خودشان رسیدند. برخی از افراد به قتل رسیده در حمام، پیشتر از مرگ خود آگاه بودند و به همین دلیل، قتل آنها هم به صورت ناگهانی رقم نخورد. مثلاً فضل بن سهل، وزیر و معلم مأمون عباسی، میدانست که شاگردش از دست او خسته شدهاست و میخواهد کَلَکش را بکَند! به همین دلیل وقتی اواخر سال 202ق. برای استحمام وارد حمام سرخس شد، آگاه بود که دیگر برگشتی در کار نیست. البته «گردهباز» پسر «شاهغازی» که حدود 320 سال بعد از فضل بن سهل وارد حمام سرخس شد، توقع چنین مرگی را نداشت. او که بهعنوان پسر حاکم طبرستان و نیز گروگان در دربار سلطان سنجر زندگی میکرد، به دست فداییان خنجر به دست اسماعیلی و به انتقام ضربهای که پدرش به فرمانروایان الموت وارد کردهبود در حمام سرخس مقتول شد.
سختکُشی در حمام!
در کنار گزارشهای متعدد تاریخی که از وقوع قتلهای سیاسی در حمام خبر میدهد، اطلاعاتی هم درباره اقدام به سختکُشی در حمام وجود دارد که بسیار تکاندهنده است. نمونه چنین قتلهایی را میتوان در تاریخ خلافت عباسی پیدا کرد. ظاهراً «مُعتَز»، هم او که به گواهی «اربلی» در «کَشْفُالْغُمَّه» و دیگر مورخان و محدثان شیعه و اهلسنت، دستور داد امام هادی(ع) را مسموم کنند و به شهادت برسانند، چنین فرجامی پیدا کرد. او که بر سر حکومت با رقبایش درگیر شدهبود، در نهایت در دام «مؤید» و اطرافیان وی افتاد و ناچار حکومت را به وی واگذار کرد. گماشتگان خلیفه جدید، فرمان قتل معتز را با استفاده از فضای حمام در سال 255ق اجرا کردند. علی بن حسین مسعودی، مورخ نامدار، در جلد چهارم کتاب «مروج الذهب»، قتل معتز را چنین گزارش میکند: «أنه أدخل حماماً و أکره فی دخوله إیاه، و کان الحمام محمیاً و منع الخروج منه، ثم تنازع هؤلاء: فمنهم من قال: إنه ترک فی الحمام حتی فاضت نفسه، و منهم من ذکر أنه أخرج بعد أن کادت نفسه تتلف للحمی، ثم أسقی شربة ماء مقرورة بثلج، فنثرت الکبد»؛ «وی را به اجبار وارد حمامی کردند که داغ بود و نگذاشتند برون شود. اینان نیز اختلاف دارند، بعضی گفتهاند او را در حمام گذاشتند تا جان داد و بعضی گفتهاند وقتی نزدیک شد از فرط گرما تلف شود او را بیرون بردند و برفاب خنک به او نوشانیدند که جگر و امعایش پاره پاره شد و در دم جان بداد!»(ترجمه ابوالقاسم پاینده) این ماجرا درباره خلیفه دیگر عباسی، یعنی «مستنجد» نیز، تکرار شد؛ او در سال 566ق. قصد از میان برداشتن برخی اطرافیانش مانند «عضدالدین ابوالفرج» را داشت که به دلیل بیماری، نتوانست. اطرافیان، پس از آگاهی از تصمیم مستنجد، درصدد قتل او برآمدند. طبق گزارش «ابنخلدون»، طبیب به آنها گفتهبود که توقف خلیفه در حمام باعث مرگ وی خواهد شد. ابناثیر در جلد 11 «الکامل فیالتاریخ»، سختکشی مستنجد را با عباراتی کوتاه گزارش کردهاست: «فحملاه إلی الحمّام و هو یستغیث و ألقیاه، و أغلقا الباب علیه و هو یصیح إلی أن مات، رحمه اللّه!»؛ او را در حالی که بیمار بود به حمام منتقل کردند و در را به رویش بستند [تا بمیرد] و مستنجد آنقدر ناله کرد تا مُرد؛ خدایش بیامرزد! البته ماجرای چنین سختکشیهایی در حمام، فقط به تاریخ خلفای عباسی محدود نمیشود. احتمالاً عجیبترین نمونه دیگری که میتوانیم ارائه دهیم، مربوط به قتل «قابوس بن وشمگیر»، حاکم مقتدر و خردمند طبرستان باشد که بعد از کودتای پسرش «منوچهر»، در قلعه «چناشک» گرگان زندانی بود و چون کودتاچیها از بازگشت وی به قدرت بیمناک بودند، نقشه قتل او را کشیدند؛ آن هم وقتی که قابوس در یک روز بسیار سرد زمستانی، برای استحمام وارد حمام شد؛ ابناثیر در جلد 9 «الکامل فی التاریخ» مینویسد: «و قد دخل إلی الطهارة متخفّفا، فأخذوا ما عنده من کسوة، و کان الزمان شتاء، و کان یستغیث: أعطونی و لو جل دابّة! فلم یفعلوا، فمات من شدّة البرد»؛ وقتی قابوس برای استحمام وارد حمام شد، جامههایش را برداشتند و او را برهنه در حمام سرد رها و در آن زمستان سرد، او را دچار گرفتاری وحشتناکی کردند؛ قابوس به خواهش و تمنا افتادهبود و التماس میکرد که به وی لباسی بدهند، ولو اینکه پالانِ چهارپایی باشد! اما چیزی در اختیارش نگذاشتند تا از شدت سرما جانش را از دست داد.
سهم بانوان در میان مقتولان سیاسی در حمام
نکته دیگری که در بررسی تاریخ قتل در حمام باید به آن توجه کنیم، این است که در این وقایع، فقط مردان سیاستمدار قربانی توطئه نبودند و قتلهای سیاسی در حمام، دامن زنان سیاستمدار را هم میگرفت. در این زمینه، گزارشهای متعددی در متون تاریخی داریم. مثلاً «بغدادخاتون» همسر ابوسعید، آخرین ایلخان مغول که چندان نزد اُمرای مغولی محبوب نبود و همه درصدد یافتن فرصتی برای قتل وی بودند، آخرین لحظات عمرش را در حمام گذراند. «محمد بن علی شبانکارهای» در «مجمعالانساب» (نوشته شده در 733ق)، به قتل بغدادخاتون توسط «ارپاخان» که بعد از مرگ ابوسعید خود را ایلخان میدانست، چنین اشاره میکند: «روزی که بغدادخاتون در حمام بود، موکلان فرستاد تا او را هم در حمام کار تمام کردند و به چوبدستی بکشتند.» نمونه دیگر از بانوان سیاستمدار مقتول در حمام، «خراسویه» دختر «جستان بن وهسودان» (فرمانروای طبرستان) و مادر ابومنصور دیلمی (حاکم فارس) بود که در سال 342ق. گرفتار نقشه «فضلویه» از قوم شبانکاره شد و همراه با فرزندش به قتل رسید. «ابنبلخی» در «فارسنامه» آوردهاست که خراسویه را در حمامی بسیار گرم و بدون آب انداختند تا از شدت گرما و تشنگی جان داد.