

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

طی سالهای اخیر یکی از معضلات سینمای ایران، استفاده از چهرههای تکراری و ایفای نقش شخصیتهای جوان عاشقپیشه توسط بازیگرانی بوده که دوره جوانی را سپری کردهاند؛ بنابراین معمولا نیاز به ورود چهرههای جوان و البته بااستعداد به سینما احساس میشده. بهتازگی جای خالی چهرههای جدید در سریالهای نمایش خانگی کم و بیش پُر شده است و بعضی از مجموعهها، در کنار ستارهها و چهرههای شناختهشده، سراغ بازیگران جدید نیز رفتهاند؛ تعدادی از این چهرههای جوان و جدید مانند پردیس پورعابدینی، ساقی حاجیپور، سارا حاتمی و شادی مختاری به سینما نیز راه پیدا کردهاند و به تازگی فیلمی روی پرده سینما داشتهاند. بعضی بازیگران جوان که این روزها فیلمی در حال اکران دارند مانند تورج الوند و ملیسا ذاکری نیز، پیش از آن که با سریالی در نمایش خانگی گُل کنند، در نقش اصلی فیلمی روی پرده سینما دیده شدند. به بهانه اکران فیلم «ستارهبازی» با بازی ملیسا ذاکری، در ادامه مطلب به شش چهره جوان و کمتر شناختهشده پرداختیم که به تازگی با فیلمی در سینما حضور دارند.
تورج الوند
پیش از اینکه در نقش اصلی فیلم «نگهبان شب» ساخته رضا میرکریمی جلوی دوربین برود، در چند فیلم بازی کرده بود، اما در این آثار نقشهای فرعی را برعهده داشت. تورج الوند از طریق فراخوان انتخاب بازیگر فیلم میرکریمی، برای بازی در نقش اصلی «نگهبان شب» انتخاب شد و پیش از این، چهره آشنایی برای مخاطبان نبود. الوند برای ایفای نقش یک کارگر ساختمانی در فیلم، با چالش یادگیری لهجه مواجه بود. او ابتدا لهجه مشهدی را آموزش دید و سپس بعد از تغییر لهجه کاراکترش، لهجه کرمانی را یاد گرفت. شخصیت «رسول» جوانی ساده و مظلوم است و از قماش افراد دورو و سودجوی اطرافش نیست. تورج الوند سادگی کاراکترش را به صورت باورپذیر نشان داده و تماشاگر را با شخصیت خود همراه میکند. این بازیگر در چهلمین جشنواره فجر به جمع نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول مرد راه یافت، اما این جایزه نصیب امین حیایی شد. تجربه موفق تورج الوند در این فیلم، باعث شد او برای نقش اصلی فیلم «اتاقک گِلی» نیز انتخاب شود. الوند در این فیلم نقش یک جوان کُرد به نام «شاهو» را بازی میکند که همراه اهالی یک روستا در اسلامآباد غرب، با منافقین مبارزه میکند. او در این فیلم نیز به خوبی از پس ادای لهجه برآمد و بازی تاثیرگذار و خوبی داشت. این بازیگر در چهلویکمین جشنواره فجر نیز برای بازی در «اتاقک گلی» نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شد.
پردیس پورعابدینی
اولین تجربه پردیس پورعابدینی جلوی دوربین، بازی در مجموعه «آقازاده» بود. او پیش از این سریال، با دو تئاتر روی صحنه نمایش دیده شده بود. حضور او در نمایش «قصه ظهر جمعه» به کارگردانی نسیم ادبی، باعث شد پورعابدینی یکی از انتخابهای بهرنگ توفیقی برای ایفای نقش «راضیه» باشد. این بازیگر درنهایت با مشورت از زندهیاد امین تارخ، از بین چند گزینه انتخاب میشود و به این ترتیب اولین تجربه جدی پردیس پورعابدینی رقم میخورد. این بازیگر در اولین تجربه خود شانس همبازی شدن با ستارههایی مانند امیر آقایی و نیکی کریمی را داشت. علاوه بر این، سریال «آقازاده» اثر پر سروصدا و پرحاشیهای بود، بنابراین سریال دیده شد و پردیس پورعابدینی نیز با ایفای یک نقش ویژه و بازی خود موفق شد توجهات را جلب کند. این بازیگر پس از «آقازاده» به سینما راه پیدا کرد و در سه فیلم «غریزه» اثر سیاوش اسعدی، «بیمادر» ساخته مرتضی فاطمی و «غریب» کاری از محمدحسین لطیفی بازی کرد. او سال گذشته برای بازی در «غریب» جایزه بهترین نقش مکمل زن را دریافت کرد و فعلا در ابتدای راه موفق بوده است.
سارا حاتمی
سریال «زخم کاری» دو چهره جوان و جدید یعنی سارا حاتمی و مرتضی امینیتبار را به دنیای بازیگری معرفی کرد. سارا حاتمی که دورههای بازیگری را زیر نظر اشکان خطیبی گذرانده بود، مانند پردیس پورعابدینی موفق شد در اولین تجربه بازیگری خود با سریالی مهم و پربیننده دیده شود و به این واسطه به شهرت برسد. حاتمی در «زخم کاری» نقش کاراکتر «مائده» را ایفا کرد که جزو شخصیتهای مهم قصه بود. هرچند عملکرد او در این مجموعه چندان چشمگیر نبود و موفقیت سریال، تاثیر بیشتری در شناخته شدن این بازیگر داشت. سارا حاتمی پس از این مجموعه خیلی زود وارد سینما شد و در فیلم «کت چرمی» اثر حسین میرزامحمدی ایفای نقش کرد. بازی در این فیلم موقعیتی چالشبرانگیز و جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را نصیب او کرد. سارا حاتمی نقش یک دختر آسیبدیده و فقیر را برعهده داشت و بازی قابل قبولی را به نمایش گذاشت.
ساقی حاجیپور
علاوه بر پردیس پورعابدینی و سارا حاتمی، ساقی حاجیپور هم ابتدا به واسطه یک مجموعه نمایش خانگی به شهرت رسید. او نیز مانند پورعابدینی در اولین تجربه حضورش در قاب تصویر، با ستارهها و بازیگران باسابقهای مانند هدیه تهرانی و پرویز پرستویی همبازی شد. البته نقش مقابل او مهدی پاکدل بود، اما گروه پرستاره بازیگران و قصه خوب این مجموعه باعث شد «همگناه» مورد توجه قرار بگیرد. ساقی حاجیپور در این سریال نقش کاراکتر «هدیه» را بازی کرد که پس از ازدواج صوری با یک مرد خیر و ثروتمند، به او علاقهمند میشود و ازدواج صوری آنها به ارتباطی عاشقانه تبدیل میشود. قصه کاراکتر «هدیه» و طبیعتا ساقی حاجیپور به عنوان بازیگر این نقش توجه مخاطبان را به او جلب کرد. حاجیپور سال 1400 جلوی دوربین اولین فیلم کارنامه خود یعنی «شهرک» ساخته علی حضرتی رفت. این فیلم نیمه تیر امسال اکران شد و چندان پرفروش نبود. ساقی حاجیپور جزو بازیگران اصلی این فیلم نیست و ایفای نقش در آن دستاوردی برای او نداشت. این بازیگر اکنون با سریال «عقرب عاشق» در نمایش خانگی نیز حضور دارد، اما این مجموعه برخلاف «همگناه» مورد استقبال قرار نگرفته است.
ملیسا ذاکری
برخلاف اکثر بازیگران این فهرست، ملیسا ذاکری پیش از ایفای نقش در «ستارهبازی» تجربه بازی در چند فیلم را داشته، اما در این آثار نقش اصلی را ایفا نکرده و این رونمایی از «ستارهبازی» در سیونهمین جشنواره فجر بود که باعث شد نام این بازیگر بر سر زبانها بیفتد. نمایش این فیلم پس از تقریبا سه سال، از هفته گذشته آغاز شده است. ذاکری در «ستارهبازی» نقش دختر جوانی را بازی میکند که درگیر اعتیاد و مواد مخدر میشود و مسیر نابودی را طی میکند. این بازیگر در نقش «صبا» به خوبی حالات این شخصیت و همچنین افسردگیاش را نشان میدهد. بازی باورپذیر و تاثیرگذار ملیسا ذاکری، نقطه قوت فیلم محسوب میشود. شاید اگر «ستارهبازی» با فاصله کمتری از رونمایی در جشنواره فجر اکران میشد، اتفاق بهتری برای این بازیگر رقم میخورد. پس از «ستارهبازی» خبری از حضور او در فیلم یا سریال جدیدی منتشر نشده است.
شادی مختاری
میتوان از شادی مختاری به عنوان بداقبالترین بازیگر این فهرست نام برد! اولین حضور جدی و مهم او در عرصه بازیگری، با شکست و ناکامی سنگینی همراه بود. شادی مختاری که در سریال «دلدار» و فیلم «هفت و نیم» اثر برادران محمودی حضور کوتاهی داشته است، در مجموعه «جزیره» نقش اصلی قصه را ایفا کرد. او در این سریال نقش یک خبرنگار جوان و جسور به نام «صحرا» را بازی کرد که به جنگ و مبارزه با مفسدان اقتصادی میرود. کیفیت پایین سریال، ضعفهای مهم فیلمنامه و همچنین شخصیتپردازی و بازی او، باعث شد این سریال با وجود گروه بازیگران شناختهشدهای که داشت، با استقبال مخاطبان مواجه نشود و درنهایت نیز تولید آن در نیمه راه متوقف شود. شادی مختاری به واسطه «جزیره» شناخته شد، اما سرانجام شکست نصیب او شد. مختاری پس از شهرت با «جزیره»، در فیلم «پرونده باز است» اثر مرحوم کیومرث پوراحمد نیز بار دیگر نقش یک خبرنگار را ایفا کرد. این فیلم سال گذشته در جشنواره فجر، با نظرات منفی منتقدان مواجه شد و مورد توجه داوران نیز قرار نگرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

چند سالی میشود که دیگر مثل گذشته نیازی نیست نگران حجم سنگین یا آسیب دیدن کتابها در سفرهای کوتاه و بلندمان باشیم. با ورود کتابهای الکترونیک و صوتی حالا بهراحتی میتوان صدها کتاب را در حافظه تلفن همراه ذخیره کرد و آنها را خواند و شنید. البته این در حالی است که برای تعداد زیادی از ما هنوز ورق زدن کتابهای کاغذی لطف خوش خودش را دارد. بیگمان در این زمینه نظرات متفاوتی درباره سود یا زیان کتابهای صوتی و کاغذی وجود دارد. برای بررسی این موضوع به سراغ حمیدرضا شاهآبادی (متولد ۱۳۴۶، تهران) پژوهشگر تاریخ، داستاننویس و نمایش نامهنویس معاصر ایرانی رفتهایم. این نویسنده معاصر تا امروز با نوشتن رمانهای موفقی ازجمله «دروازه مردگان»، «کافه خیابان گوته»، «افسانه تیرانداز جوان»، «لالایی برای دختر مرده»، «دیلماج» و تعداد زیادی کتاب دیگر در حوزه کودک، نوجوان و بزرگسال موفق به کسب جوایز داخلی و بینالمللی زیادی از جمله جایزه ادبی آسترید لیندگرن و جایزه کتابخانه بینالمللی مونیخ شده است. بهانه این گفتوگو انتشار دو کتاب صوتی دیلماج و دروازه مردگان است. با حمیدرضا شاهآبادی درباره آسیبها و فرصتهای رمان و داستانهای صوتی و آینده مبهم کتابهای کاغذی گفتوگو کردهایم.
لطفاً درباره دو کتابتان که بهتازگی در قالب کتاب صوتی منتشرشده، توضیح دهید.
خوشبختانه این دو کتاب جزو داستانهای موفق بنده به شمار میآیند. کتاب دروازه مردگان در حوزه سنی کودک و نوجوان و دیگری یعنی کتاب دیلماج برای گروه سنی نوجوان و بزرگسال نوشتهشده است. شاید به دلیل استقبال خوب مخاطبان از این کتابها بوده که ناشر، برای انتشار کتابهای صوتی آنها تمایل پیداکرده است.
با توجه به اوجگیری کتابهای صوتی در سالهای گذشته، آینده کتاب کاغذی را در رقابت با این نوع کتابها چگونه ارزیابی میکنید؟
آن چه امروز میبینیم این است که مخاطبان کتابهای کاغذی همچنان از این کتابها استفاده میکنند. درواقع برخی از افرادی که به شنیدن کتابهای صوتی رو آوردهاند کسانی هستند که بنا به دلایلی امکان یا تمایل استفاده از کتابهای کاغذی را نداشتهاند. بازاری که بهعنوان کتابهای صوتی تشکیلشده از بازار کتابهای کاغذی کاملاً مستقل است و شاید بر این مبنا فعلاً نمیتوان گفت که کتاب صوتی و حتی کتابهای الکترونیک میتواند رقیبی برای کتابهای کاغذی باشد. البته شاید در آینده این اتفاق بیفتد اما آنگونه که از زبان برخی ناشران میشنوم هرکدام از کتابها مخاطب خودشان را دارند. درنتیجه این را میتوان یک فرصت دانست که از طریق کتابهای صوتی و الکترونیک، گروه جدیدی به مخاطبان ادبیات اضافه میشود.
لطفاً درباره آسیبها و فرصتهای کتابهای صوتی بیشتر توضیح دهید.
من آسیب خاصی را در حوزه انتشار کتابهای صوتی سراغ ندارم. کتابهای صوتی فرصت خوبی است برای کسانی که امکان مطالعه کتاب کاغذی را در شرایط مناسب ندارند؛ چون این کتابها را میتوان در هر مکان و حالتی استفاده کرد و درواقع با گوش سپردن به کتابهای صوتی میتوان وقتهای مرده را به زمانی برای کتابخوانی تبدیل کرد. البته گاهی تهیه کتاب صوتی چندان آسان نیست، همچنین در برخی موارد افرادی که صداپیشه هستند و کتاب صوتی را خوانده و ضبط میکنند به دلیل نداشتن تسلط کامل متن کتاب را طوری که باید اجرا نمیکنند. این ضعف، باعث آسیبهایی به انتقال مفهوم، فضا و... درذهن مخاطب میشود.
مشکلات پیش پای تولید کتابهای صوتی ازنظر شما چیست؟
به دلیل نوظهور بودن این کتابها بیتردید در ابتدای راه مشکلاتی وجود دارد اما با گسترش کتابهای صوتی، ناشران این حوزه در بازار نشر، هویت ویژهتری پیدا میکنند. پس از رسیدن به این مرحله، نهاد های صنفی و فرهنگی توسط آنها شکل میگیرد و مشکلات کنونی سامان مییابد.
هم اینک تا چه اندازه امکان رقابت کتابهای صوتی ما با آثار همسانشان در جهان وجود دارد؟
به نظر من ابتدا باید کتابهای ما بهصورت کاغذی به دیگر کشورها راه پیدا کنند و پس از آشنایی مخاطبان دیگر کشورها با ادبیات ما، به سراغ انتشار کتاب صوتی برویم. البته باید به این نکته اشارهکنیم ما همینالان هم برای ترجمه کتابهای کاغذی به دیگر زبانها به دلیل نداشتن مترجمان مناسبی که زبان مادری آنها زبان مقصد باشد ضعف داریم. تهیه کتاب صوتی برای کشورهای خارجی به این راحتی نیست، برای تهیه این کتابها نیاز به گویندگانی داریم که تلفظ کاملاً درستی از زبان مقصد داشته باشند. به نظر من ورود به این حوزه در وضعیت کنونی، چندان ضرورتی ندارد. همانطور که گفتم تولید نسخه صوتی برای ناشران و مخاطبان، زمانی جذاب است که ابتدا کتاب، در کشورهای دیگر بهعنوان یک کتاب موفق دیده شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هادی/آغاز فصل جدید مسابقات لیگ برتر با اشتباهات تاثیرگذار داوری و صدور بیانیه پشت بیانیه توسط اشخاص و باشگاه هایی که از این اشتباهات متضرر شده اند، بار دیگر لزوم تجهیز ورزشگاه های ایران به تکنولوژی کمک داور ویدئویی را یادآور شد. وعده ای که چند ماه پیش داده شده بود و فوتبالدوستان و اهالی فوتبال منتظر آغاز لیگ بیست و سوم با ورزشگاه های مجهز به سیستم کمک داور ویدئویی (VAR) بودند اما در نهایت خبری از تحقق وعده ها نبود. البته مسئولان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش جلساتی در این باره با دولتمردان و مسئولان فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا داشته اند و گویا مانع اصلی تجهیز ورزشگاه های ایران به VAR تحریم های ظالمانه است که اجازه نمی دهد شرکت های طرف قرارداد با فیفا برای نصب و تجهیز VAR در کشورهای مختلف، سمت ایران بیایند و ترس از جریمه و بایکوت شدن مانع همکاری آن ها با فدراسیون فوتبال ایران تا به امروز بوده است. پس از برگزاری جلسات مختلف با سران فیفا و شخص اینفانتینو، گویا ترفندی برای دور زدن تحریم ها و رفع نگرانی شرکت های همکار با فیفا در زمینه VAR پیدا شده که مستلزم وقت و هزینه زیاد است و به گفته مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال شرکتی که می خواهد این کار را انجام دهد هزینه 2 میلیون و 300 هزار یورویی را یک جا می خواهد. در این زمینه هم تاج و دیگر مسئولان ورزش کشور رایزنی هایی را با نمایندگان مجلس و دولتمردان داشته اند تا از ردیف بودجه تلفیقی هزینه هنگفت خرید VAR توسط فوتبال ایران تامین شود و این در حالی است که فدراسیون فوتبال بابت پاداش صعود به جام جهانی قطر و حضور در این تورنمنت بیش از 10 میلیون دلار در حساب فیفا دارد که به خاطر تحریم ها بلوکه شده است.
در حال حاضر گذشته از اعتراض مسئولان و کادرفنی و بازیکنان شاغل در لیگ برتر به داوری به خاطر اشتباهات تاثیرگذار و تاکید آن ها بر تجهیز فوتبال ایران به سیستم کمک داور ویدئویی، میزبانی نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا در ورزشگاه های فاقد VAR ، خود دغدغه ای بزرگ است. هرچند با رایزنی فدراسیون فوتبال ایران با کنفدراسیون فوتبال آسیا قرار شده AFC تجهیزات VAR را به صورت موقت و اجاره ای در اختیار کشورمان قرار دهد تا پرسپولیس، سپاهان و نساجی بتوانند میزبان حریفان آسیایی باشند، اما تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد و VAR اجاره ای به ایران نرسد، نمایندگان ایران و هواداران شان نگران میزبانی خواهند بود. این موضوع زمانی نگران کننده تر می شود که به یاد آوریم در سال 1400 و مسابقات مقدماتی جام جهانی 2022 قطر، کنفدراسیون فوتبال آسیا چنین تصمیمی در تجهیز موقت ورزشگاه های ایران به VAR داشت اما مثل همیشه تحریم ها مانع این کار شد. ماجرا از این قرار بود که مدت ها قبل از آغاز انتخابی جام جهانی، فیفا و AFC برای بهبود کیفیت مسابقات و بهره بردن از تکنولوژی کمک داور ویدئویی در مسابقات این قاره، اعلام کردند این سیستم را به صورت پرتابل و برای برگزاری مسابقات در اختیار کشورهای فاقد VAR قرار خواهند داد.در همان زمان، امیدواری هایی هم در ایران شکل گرفت که VAR بالاخره به ایران می آید و تیم ملی در بازی با سوریه از این سیستم بهره می برد اما در آخرین روزهای باقی مانده تا دیدار با سوریه، فدراسیون فوتبال مدعی شد که «کنفدراسیون فوتبال آسیا در نامهای به فدراسیون فوتبال اعلام کرده به دلیل تحریمها نمی تواند VAR را به تهران بفرستد.»عدم استفاده از VAR در آن مسابقه به خاطر کوتاهی AFC نبود، بلکه امتناع شرکت طرف قرارداد با AFC چند روز قبل از مسابقه مذکور از بیم اعمال عواقب نقض تحریم ها علیه ایران مانع تجهیز ورزشگاه آزادی به سیستم کمک داور ویدئویی شد. نکته جالب آنکه کشورهای لبنان و سوریه که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کردند در همان مقطع به سیستم VAR مجهز شدند در حالی که به لحاظ فوتبالی و رنکینگ در فیفا بسیار پایین تر از فوتبال ایران قرار دارند. در واقع به نظر می رسد به خاطر تحریم ها، ایران جزو معدود کشورهایی باشد که فاقد سیستم کمک داور ویدئویی است و با وجود حضور ایران در جایگاه 22 آخرین رنکینگ فیفا، فوتبال کشورمان همچنان در حسرت VAR است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اعلمی/ از تربت جام به عنوان پایتخت موسیقی مقامی کشور نام برده میشود اما با این همه پیشینه فرهنگی و هنری و وجود چهارهزار هنرمند در این شهرستان، متاسفانه همچنان فاقد مجتمع فرهنگی و هنری و پژوهشکده موسیقی است و هنرمندان تربتجام هیچ مکانی برای اجرای هنر خود ندارند؛ این در حالی است که کلنگ احداث مجتمع فرهنگی هنری و پژوهشکده موسیقی تربت جام در سال 1387 به زمین زده شد اما به علت نبود اعتبارات همچنان نیمهتمام رها شده است. به گزارش خراسان رضوی، فاروق کیانی مرد برتر بازیهای آیینی کشور در این باره گفت: هماکنون به دلیل درخشش هنرمندان این شهرستان در عرصههای هنری در کشور و جهان، از تربت جام به عنوان شهر علم و ادب و پایتخت موسیقی مقامی کشور نام برده می شود و این افتخارات نتیجه تلاشهای هنرمندان بزرگی همچون مرحوم استاد سرور احمدی و مرحوم استاد پورعطایی و... بوده است. وی افزود: اما متاسفانه شهرستانی با این همه پیشینه فرهنگی و هنری و داشتن چهارهزار هنرمند درعرصههای مختلف هنری، یک خانه و کانون هنرمندان ندارد و اگر جشنوارهای دراین شهرستان برگزار شود، هنرمندان شرکتکننده از شهرستانهای اطراف ، مجبورند به علت نبود امکانات در تربت جام، به هر قیمتی که شده وسیله نقلیه تهیه کنند و به شهر و روستای خود بازگردند.
فاروق کیانی در ادامه تصریح کرد: با اینکه هنرمندان این شهرستان به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند، اما از جامعه هنری شهرستان هیچ حمایتی صورت نمیگیرد و حتی یک آموزشگاه هنر در این شهرستان راهاندازی نشده است و به صراحت میگویم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ توجهی به هنر مردم تربت جام ندارد. وی با اشاره به وجود 100گروه هنری در شهرستان، اظهار کرد: بودجه هنری تربت جام با این همه پیشینه فرهنگی و هنری، بعضا از برخی از شهرستان های استان کمتر است.
ضرورت تشکیل یک انجمن مردمنهاد برای حمایت از فرهنگ و هنر
کیانی همچنین با اشاره به ضرورت شکلگیری یک انجمن مردم نهاد در شهرستان برای حمایت از فرهنگ و هنر، گفت: هنرمندان این منطقه سالهاست در آرزوی تشکیل یک انجمن مردمنهاد برای حمایت از فرهنگ و هنر این شهرستان هستند و در این زمینه، افرادی هم پای کارآمدهاند و با توجه به اینکه فرماندار فعلی شهرستان نیز علاقه خاصی به فرهنگ و هنر تربت جام دارد، لذا این بهترین فرصت برای تشکیل یک انجمن مردمنهاد حامی فرهنگ و هنر است.
هنرمندان؛ اشاعه دهندگان فرهنگ اصیل ایرانی
غلامرضا بهرامپور نویسنده و جامشناس که سالهاست با هنرمندان شهرستان مأنوس بوده نیز در این باره گفت: هنرمندان اشاعهدهندگان فرهنگ اصیل ایرانی هستند و نباید هنرمندان را زینتالمجالس کنیم و در هرجا که جلسهای هست از هنرشان استفاده کنیم. وی افزود: اگر میخواهیم آسیبهای اجتماعی در شهرمان کم شود، این مجمع حامیان فرهنگ و هنر را باید شکل دهیم تا پیگیر و برنامهریز امور هنرمندان باشد. بهرامپور خاطرنشان کرد: استادان مرحوم که عمرشان بر سر این ماجرا گذشت، همه افتخارآفرینان شهر و کشورمان در دنیا بودند. استادانی چون درپور، پورعطایی، عسکریان، شریف زاده، سمندری و... رفتند و بازماندگان مستوجب توجه و اعتنای شایسته هستند و ما باید این بازماندگان را دریابیم. وی بیان کرد: استاد پورعطایی و درپور و بسیاری دیگر از بزرگان مدالهای طلای جهانی و افتخارات بینالمللی به شهرمان آوردند و هماکنون نیز استاد تخمکار و استاد کیانی میراث زنده فرهنگ بشری هستند.
تربت جام؛ شهر آیین ها و مراسم هنری
فرماندار شهرستان نیز با بیان اینکه تربت جام، شهر آیینها و مراسم هنری است، گفت: قطعا تشکیل یک انجمن حامی فرهنگ و هنر در تربت جام منشأ خیر خواهد بود. حسین جمشیدی همچنین افزود: در این شرایط بد اقتصادی، میطلبد که سازمانهایی مردمنهاد برای حمایت ، خدمت و کمک به اقشارمختلف جامعه شکل بگیرند. وی نبود مکانهای فرهنگی و هنری در شهرستان را یکی از دغدغههای اصلی هنرمندان بیان کرد و افزود: یکی از موضوعاتی که در سفر اخیر هیئت دولت به خراسان رضوی مطرح کردم، وضعیت دو پروژه نیمهتمام مجتمع فرهنگی و هنری و پژوهشکده موسیقی شهرستان بود که چندین سال است به علت نبود اعتبارات نیمهتمام مانده است و امیدوارم به زودی به سرانجام برسد.
زیرساخت های فرهنگی و هنری شهرستان، پاسخگوی نیاز هنرمندان نیست
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربت جام نیز با اشاره به فعالیت حدود چهارهزار هنرمند در این شهرستان گفت: هماکنون تربت جام ، شش استاد به نامهای فاروق کیانی، غلامحسین غفاری، غلامرسول صوفی، محمد رحم دلخواه ، کریم کریمی و غمخوار احمدی دارد که صاحب درجه یک هنری موسیقی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند. صادق شریفینسب افزود: همچنین هماکنون دو تن از استادان شهرستان، به نامهای استاد فاروق کیانی و استاد اسفندیار تخمکار از سوی وزارت میراث فرهنگی به عنوان گنجینههای زنده بشری انتخاب شدند که همه اینها گواهی بر این است که این شهر و شهرستان قطب موسیقی مقامی و پایتخت موسیقی مقامی کشور است اما متاسفانه زیرساختهای فرهنگی و هنری موجود در شهرستان با استادان و بزرگان این شهر همخوانی ندارد و پاسخگوی نیاز هنرمندان شهرستان نیست. وی در ادامه تصریح کرد: دو پروژه فرهنگی هنری به نام های مجتمع فرهنگی هنری و پژوهشکده موسیقی درحال ساخت داریم که در سال 87 کلنگ احداث آنها به زمین زده شد اما به علت نبود اعتبارات همچنان نیمهتمام رها شدهاند؛ مجتمع فرهنگی هنری تقریبا حدود 10 درصدپیشرفت فیزیکی دارد و اکنون به اعتباری به مبلغ 20 میلیارد تومان یا بیشتر نیاز دارد تا تکمیل شود و به بهره برداری برسد. پژوهشکده موسیقی هم که همزمان با مجتمع فرهنگی هنری کلنگزنی شد، تقریبا 60 درصد پیشرفت فیزیکی دارد اما متاسفانه چندین سال است که اعتباری به آن تعلق نگرفته است و همچنان نیمهتمام است؛ البته در سفر اخیر ریاستجمهوری و هیئت دولت به استان خراسان رضوی برای آن مبلغ چهار میلیارد تومان اعتبار درنظر گرفته شد که امیدواریم این مبلغ به زودی تخصیص یابد تا حداقل در تربت جام بتوانیم پژوهشکده موسیقی را راهاندازی کنیم .
شریفینسب مهمترین معضل اداره فرهنگ و ارشاداسلامی تربت جام را نبود و کمبود اعتبارات برشمرد و گفت: علاوه براین ما با کمبود نیرو در این شهرستان نیز مواجه هستیم و هماکنون در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تربت جام، تنها سه نیرو داریم. وی در سخن پایانی خود به دیگر چالشهای فرهنگی هنری در شهرستان اشاره کرد و گفت: نبود یک سالن سینمایی و یک سالن اجتماعات که حداقل هنرمندان بتوانند هنرهای خود را به نمایش بگذارند نیز از مهمترین چالشهای فرهنگی هنری این شهرستان است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سوریه هم اکنون در یک جنگ ترکیبی تمام عیار قرار دارد؛ به طوری که شاهد افزایش سطح درگیری ها در گوشه گوشه خاک سوریه هستیم. پیش از آغاز جنگ داخلی، سوریه اقتصادی متوسط اما رو به رشد داشت و اگرچه مانند دیگر کشورهای عربی درآمدهای هنگفت حاصل از فروش نفت و گاز در اختیار نداشت، اما تولید روزانه حدود ۴۰۰ هزار بشکه نفت و فروش بخشی از ذخایر گازی از میادین شرقی و مرکزی این کشور بخشی از بودجه عمومی را تامین می کرد و نیاز این کشور به واردات سوخت را نیز کاهش می داد؛ با آغاز جنگ، بخش بزرگی از تاسیسات استخراج نفت و گاز و خطوط لوله این کشور نابود شدند یا آسیب جدی دیدند؛ آمریکایی ها با اقدام به اشغال مناطق نفت خیز، استان های حسکه و دیرالزور و دولت دمشق را از منابع با ارزش خود محروم کردند.به ناچار دولت سوریه از کشورهای حامی خود نظیر روسیه و ایران درخواست ارسال فراورده های نفتی نظیر بنزین و مازوت کرد، اما این مسئله نیز با محدودیت های ایجاد شده توسط آمریکا با مشکلاتی همراه شده است.مجموعه این مشکلات موجب شده است تا وضعیت اقتصادی در سوریه بحرانی شود تا از طرفی این روزها شاهد تشدید مشکلات معیشتی و اقتصادی در سوریه ناشی از تحریمهای سزار (یا قیصر) آمریکا و خسارت های سالهای جنگ باشیم و از طرف دیگر اعتراضات معیشتی در سوریه جان تازه ای بگیرد.در جنوب این کشور صدها شهروند سوری از هفته گذشته در استان السویداء علیه هزینه های بالای زندگی و وخامت اوضاع اقتصادی تظاهرات کردند. تعدادی از بازرگانان و کسبه نیز در همسویی با این اعتراضات دست به تحصن و اعتصاب زدند و ادارات دولتی شهر نیز به تعطیلی کشیده شدند. السویداء که تحت کنترل دولت مرکزی است و پایگاه اقلیت دروزی در سوریه به شمار میرود از وضعیت وخیم اقتصادی رنج میبرد و همین فرصت خوبی برای رسانههای ضدسوری فراهم کرده است تا این اعتراضات را نشانه پایان نیافتن بحران در این کشور اعلام کنند. برخی از این رسانهها با این ادعا که جرقه بحران داخلی سوریه در سال 2011 نیز اتفاقاً ابتدا با اعتراضات علیه وضعیت معیشتی و گرانی از السویداء و درعا شروع شد از امکان شکل گیری دور جدیدی از تنش و بحران داخلی در سوریه خبر میدهند. بلافاصله با موج سازی رسانه های غربی و عربی، در مناطق دیگری نظیر درعا و شرق حلب نیز تظاهرات ضد دولتی البته با تعداد محدود شرکت کننده برگزار شد؛ جالب این جاست که همزمان، تروریستهای تکفیری در ادلب مجدد فعال شدند و حملاتی تروریستی را به مناطق تحت کنترل دولت انجام دادند که البته جنگندهها و توپخانه سوریه و روسیه نیز در هفتههای گذشته حملات بسیار سنگینی علیه زیرساختهای تروریستها انجام دادند تا مانع از این حملات شوند.دیروز نیز خبر رسید تعدادی تروریست داعشی از زندان «الصناعه» در شهر الحسکه فرار کرده اند.زندانیانی که بیشتر از فرماندهان بلندپایه داعش بودند.تمام این ها در حالی است که شاهد افزایش حضور آمریکا در دیر الزور برای قطع کردن ارتباط نیروهای نزدیک به ایران در مرز عراق و سوریه هستیم.در جبهه جنوب سوریه نیز شاهد افزایش نقش نیروهای ائتلاف آمریکایی در پایگاه التنف برای ناامن سازی درعا و السویداء هستیم که البته ناامن سازی جنوب بیش از هر چیز حاصل همکاری اردن و نیروهای آمریکایی است و هدف این همکاری مقابله با نیروهای جبهه مقاومت است که قصد مسلح سازی کرانه باختری را از طریق جنوب سوریه دارند.دو شب پیش هم رژیم صهیونیستی به فرودگاه حلب حمله کرد که در نتیجه، این فرودگاه از خدمت خارج شد.همزمانی هدف قرار دادن این فرودگاه که از ارکان پشتیبانی لجستیک جبهه شمالی سوریه به شمار میرود، با حملات پراکنده اخیر تروریستها به مواضع ارتش سوریه در شمال این کشور، نشانهای آشکار از هماهنگی و تقسیم کار میان تروریستهای صهیونیست و تروریستهای تکفیری برای بحرانآفرینی مجدد در سوریه است که هدف آن بازتولید اعتراضات یک دهه پیش در خاک سوریه است.به هر روی،در وضعیت تداوم تحریمها که اعمال قانون سزار در این راستاست، دولت سوریه احتمالاً بیشترین آسیب را خواهد دید. چه این که به نظر میرسد با توجه به سقوط ارزش پول ملی سوریه و ناتوانی دولت از ارائه خدمات عمومی ، ایالات متحده زمان مناسبی را برای تشدید قانون تحریمی سزار انتخاب کرده است. بالطبع تداوم تحریمهای سوریه، اقتصاد لبنان را نیز بیش از گذشته در معرض فشار قرار میدهد.ازاین رو شاید بتوان از امتناع عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی از باز کردن سفارتخانه خود در دمشق آن هم پس از گذشت سه ماه از حضور بشار اسد در نشست اتحادیه عرب در جده و به عبارتی پایان رسمی ماراتن 12 ساله تخاصم اتحادیه عرب با دولت سوریه،رمزگشایی کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


مهدی حسن زاده - مرکز آمار با انتشار نرخ تورم مردادماه از صعودی شدن تورم ماهانه و تورم نقطه به نقطه در استان خراسان رضوی خبر داد. همچنین نرخ تورم ماهانه و نقطه به نقطه خوراکی ها نیز در استان افزایش یافت. افزایشی که به نظر می رسد سهم گرانی اخیر گوشت قرمز و مرغ در آن پررنگ است. براساس گزارش مرکز آمار از «شاخص قیمت کل کالاها وخدمات مصرفی خانوارهای کشور و درصد تغییرات آن به تفکیک استان» شاخص قیمت ها در خراسان رضوی به نسبت عدد 100 در سال پایه (1400) در مرداد ماه امسال به 197.3 رسید. این رقم در کل کشور 197.7 است که نشان می دهد قیمت ها طی 2 سال اخیر از نیمه 1400 تا نیمه 1402 تقریبا 2 برابر شده است. در این میان رشد شاخص قیمت خوراکی ها و آشامیدنی ها در استان کمی بیشتر از کشور است و این شاخص از 100 در 1400 به 239 در مرداد امسال رسیده است. این رقم در کل کشور 236 است. با این حال نکته قابل توجه در گزارش شاخص قیمت ها، صعودی شدن نرخ تورم هم در شاخص کل کالاها و خدمات مصرفی و هم در شاخص قیمت خوراکی ها و آشامیدنی هاست. در شرایطی که در تیرماه تورم ماهانه در کل کشور 2 درصد بود، در مرداد این شاخص به 2.4 درصد رسید که نشان می دهد طی یک ماه سرعت رشد قیمت ها بیشتر شده است. با این حال سرعت رشد ماهانه قیمت ها در خراسان رضوی بیشتر بوده و نرخ تورم ماهانه از 1.7 درصد در تیرماه به 2.6 درصد در مردادماه رسیده است. تورم نقطه به نقطه که نشان دهنده مقایسه سطح عمومی قیمت ها در ماه گذشته با ماه مشابه سال قبل است نیز صعودی شده و در کل کشور این شاخص از 39.4 درصد در تیرماه به 39.8 درصد در مردادماه افزایش یافته است. این شاخص در خراسان رضوی نیز افزایشی بوده و نرخ تورم نقطه به نقطه از 40.8 درصد در تیرماه به 42 درصد در مردادماه رسیده است. با این حال تورم سالانه که میانگین قیمت ها در 12 ماه گذشته نسبت به 12 ماه قبل تر است به روند نزولی ادامه داده و این شاخص در کشور از 47.5 در تیرماه به 46.7 درصد در مردادماه کاهش یافته است. در خراسان رضوی نیز این شاخص از 48 به 47.6 درصد کاهش یافته است.
صعودی شدن تورم خوراکی ها
بسیاری از مردم تورم را بیش از هر چیز در قیمت مواد خوراکی لمس می کنند، لذا تمرکز ویژه بر وضعیت قیمت مواد غذایی نشان دهنده تورم ملموس در جامعه است. گزارش مرکز آمار نشان می دهد که رشد قیمت مواد خوراکی بیش از میانگین تورم بوده و این شاخص در خراسان رضوی نسبت به کل کشور رشد سریع تری داشته است. در شرایطی که تورم ماهانه خوراکی ها در کل کشور در تیرماه به 1.2 درصد رسیده بود، این شاخص در مردادماه به 2.6 درصد رسید که رشد قابل توجهی را نشان می دهد. با این حال روند صعودی این شاخص در استان سریع تر از این نیز بوده است. چنان که تورم ماهانه خوراکی ها از 0.9 درصد در تیرماه به 2.8 درصد در مردادماه رسیده است. تورم نقطه به نقطه خوراکی ها در کل کشور نیز از 37.1 در تیرماه به 39.9 درصد در مردادماه رسیده، در حالی که همین شاخص در استان از 38.2 در تیرماه به 39.9 در مردادماه افزایش یافته است. در این میان تنها تورم سالانه خوراکی ها نزولی بوده و این شاخص در کل کشور از 65.7 درصد در تیرماه به 61.7 درصد در مردادماه و در استان از 67.6 درصد به 63.6 درصد تنزل یافته است.
گوشت قرمز و مرغ رکورددار تورم ماهانه
گزارش مرکز آمار از تورم ماهانه گروه های مختلف کالایی نشان می دهد که گروه کالایی «انواع گوشت قرمز و سفید» افزایش قیمت 7.5 درصدی طی یک ماه را تجربه کرده که به مراتب از سایر گروه های کالایی بیشتر است. در هر حال تورم به مراتب بالاتر مواد غذایی نسبت به میانگین تورم هم در کشور و هم در استان نشان می دهد که تورم محسوس برای مردم بیشتر از نرخ تورم میانگین اعلامی است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

غفوریان-حوالی پاییز 1399 بود که خبر اول برخی رسانهها بحران انسولین بود. تیتر «انسولین نیست» تا چند وقت، روح و روان بخشی از بیماران دیابتی را خراش داد. اگرچه این وضعیت پس از چندهفته به آرامش رسید اما این نگرانی وجود داشت که هر زمانی ممکن است دوباره در بلوای بیانسولینی گرفتار شویم.
حالا اما دانشمندان جوان این سرزمین دست به کار شدند و نخستین خط تولید ماده اولیه انسولین را در کشور راهاندازی کردند.
تولید جدید چیست؟
پیش از این اجزا و سرنگهای انسولین قلمی بومیسازی شد و ایران توانست علاوه بر تامین نیاز داخل، به کشورهای دیگر هم صادر کند. اما بخش مهمتر تولید انسولین، مواد اولیهاش بود که نخبگان زیستفناوری توانستند آن را بومی کنند و چهار روز قبل خط تولید انبوه آن به بهرهبرداری رسید تا ایران عملا به جمع کشورهایی بپیوندد که توانایی ساخت صفر تا صد داروی انسولین را دارند.
داروهای مونتاژی و کمبود ماده اولیه
در ماجرای کمبود پاییز 99، سخنگوی وقت سازمان غذا و دارو اعلام کرد که یک شرکت بهتازگی خط تولید انسولین قلمی را در کشور راهاندازی کرده است. اما این شرکت عملاً مونتاژ این دارو را در داخل انجام میداد؛ در واقع مواد و تجهیزات موردنیاز از خارج از کشور وارد و در ایران مونتاژ میشد که با تحریم مواد اولیه، این شرکت نیز نتوانست انسولین موردنیاز را تولید کند. معاونت غذا و دارو نیز اعلام کرد سه کارخانه داروسازی که برای تولید انسولین قلمی اقدام میکردند، با مشکل تأمین تجهیزات و مواد اولیه روبهرو هستند.آشفتگی و شرایط کمبود انسولین در پاییز 1399، جامعه را متوجه یک نیاز مهم کرد و آن هم اینکه باید خط کامل تولید انسولین را در کشور خودمان داشته باشیم تا نه لزومی به واردات باشد و نه مجبور به عقبگرد در داروهای مصرفی شویم؛ زنجیرهای که متشکل از ابتدا تا انتهای ساخت این دارو در کشور باشد و تمام حلقههای موردنیاز تولید را در داخل کشور داشته باشد.
راهاندازی خط تولید ماده اولیه انسولین
تا این که چهار روز قبل، افتتاح اولین خط تولید ماده اولیه انسولین در کشور رقم خورد؛ خبری که نشان میدهد گامهای رسیدن به زنجیره کامل تولید انسولین در کشور و خودکفایی در آن، یکییکی در حال برداشتهشدن است.
هفتمین کشور تولیدکننده ماده اولیه
امروز با توانمندی و تلاش فناوران، ایران صاحب فناوری تولید انسولین از نخستین مرحله یعنی بخش سلولی تا فراوری و تولید آن است. گام رو به جلویی که ایران را در جمع معدود کشورهای دارنده توانمندی فناورانه تولید انسولین و هفتمین کشور تولیدکننده ماده اولیه انسولین قرار میدهد.
این خط تولید، ظرفیت تولید سالیانه 700 کیلوگرم انسولین را نیز محقق خواهد کرد. آنطور که فارس گزارش کرد، به گفته عبدالرضا طبری، مدیرعامل شرکت، «تولید آزمایشی این ماده دارویی آغاز شده تا بعد از مطالعات بالینی و همچنین تولید اقتصادی این محصول فرایند تولید انبوه آغاز شود.» ماده اولیه انسولین، در صورت اخذ تاییدیههای بالینی، تولید صنعتی و عرضه این محصول به بازار سلامت، صرفهجویی ارزی بیش از 100 میلیون یورویی را نیز برای کشور به دنبال خواهد داشت.نکته جالب درباره این دستاورد این است که این ماده اولیه در یکی از معدود شرکتهای چندملیتی و با سرمایهگذاری خارجی تولید میشود. به گفته معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور، تولید این ماده «به کمک یک شرکت دانشبنیان که چندملیتی است و متخصصان جوان داخلی در آن سهم قابل توجهی دارند، محقق شده است.»
گام بعدی، خودکفایی در تولید داروی انسولین
بر اساس آمار اعلامی از سوی وزارت بهداشت در 1401، ۱۱ درصد افراد بالای ۲۵ سال به دیابت مبتلا هستند که معادل 5/5 میلیون نفر در کشور است؛ این در حالی است که شیوع این بیماری در ایران روند افزایشی دارد.قرار گرفتن ایران در جمع کشورهای صاحب فناوری تولید انسولین از مرحله سلولی تا فراوری و تولید آن، به نوعی امنیت حوزه سلامت کشور را به همراه دارد. تولید داخل باعث خواهد شد که تجربهای مانند پاییز 1399 تکرار نشود و در صورت اتخاذ سیاستهای تحریمی و اعمال محدودیتها برای ورود انسولین به کشور، بیش از یک میلیون بیمار استفادهکننده از این ماده دارویی بتوانند انسولین مورد نیاز خود را از داخل تأمین کنند.
اگر هوشمندانه مدیریت کنیم
رسیدن به قله دور نیست
بیشک، طی طریق در مسیر رشد و شکوفایی برای این سرزمین بزرگ، با وجود دانشمندان پرانگیزه دشوار نیست؛ صد البته اگر بتوانیم شرایط پیش رو را مدیریت و پشتیبانی کنیم. ما در عرصه دارو، راههای پر پیچ و خم فراوانی را پشت سر نهادهایم که مرور هر یک غرور و افتخار و اقتدار را برایمان به ارمغان میآورد. برخی از دستاوردهای جدید ایران خواندنی است:
-در میان ۲۵۷ دانشمند یک درصد جهان در کشور ۲۷ درصد داروسازان هستند.
-کشوری در دنیا نداریم که همه داروهای موردنیاز را خودش تولید کند و همه جای دنیا با یکدیگر در این زمینه همکاری دارند. ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ اما از نظر تولید تنوع دارویی جزو ۱۰ کشور اول دنیاست.
-پنج کشور در دنیا داروی «ام اس» تولید می کنند و ایران با تولید این دارو ششمین کشور دنیاست که در این زمینه فعالیت میکند. این داروهای ایرانی به کشورهای روسیه، ونزوئلا، عراق و ترکیه صادر میشود. داروی درمان سالک نیز که در هیچ کشوری تولید نمیشود، برای اولین بار توسط یکی از شرکتهای پارک فناوری پردیس تولید شده که بخش عمده آن صادراتی است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سرانجام پرونده فاز 11 پارس جنوبی پس از کش و قوسی طولانی و 23 ساله به سرانجام رسید و توسعه آخرین فاز پارس جنوبی به استخراج گاز از این فاز منتهی شد.
به گزارش ایسنا، سیدابراهیم رئیسی در مراسم افتتاح فاز ۱۱ پارس جنوبی با بیان اینکه «کار بزرگی که در پارس جنوبی به دست متخصصان ایرانی انجام شده، ماندگار است»، اظهار کرد: این اقدام برای راهاندازی فاز ۱۱ پارس جنوبی ویژگی دارد که در زمانی که شرکت توتال متعهد به انجام این کار شده بود، برخلاف تعهد آن را رها کردند و این نوعی تحقیر برای دستاندرکاران ایرانی بود.
وی تصریح کرد: آنان کار چندانی هم انجام نداده بودند و اکنون به دست متخصصان ایرانی این اقدام بزرگ انجام شده است. این کار بسیار پیچیده و فنی است. کاری که قرار بود چهار سال بعد به نتیجه برسد سه تا چهار سال زودتر بهرهبرداری و در زمان صرفه جویی شد.
رئیس جمهور با بیان اینکه «کسانی که پروژه فاز ۱۱ پارس جنوبی را نهایی کردند، نشان دادند امروز کشور معطل لبخند و اخم دیگران نیست»، تصریح کرد: ما نشان دادیم که این اخم و لبخندها برای ما اهمیت ندارد. گفتمان این دولت با گذشته متمایز است. پروژه فاز ۱۱ پارس جنوبی یک گفتمان متمایز را نشان میدهد. در گذشته گفتمانی معتقد بود ما به دستان بیگانه و به شرکتهای «توتال» و «شل» نگاه کنیم، اما امروز گفتمانی میگوید ما میتوانیم با دست متخصصان خودمان کارها را عملی کنیم.
قرارداد فشارافزایی در پارس جنوبی تا پایان سال بسته می شود
وزیر نفت نیز در این مراسم با اشاره به درآمد سالانه 4.8 میلیارد دلاری فاز 11 پارس جنوبی گفت: سال گذشته که با کمبود گاز در برخی نقاط شمال شرق کشور مواجه شده بودیم، تحت تاثیر قطعی گاز ترکمنستان و به میزان 10 میلیون مترمکعب در روز بود. با تکمیل فاز 11، تولید گاز ایران بیش از 50 میلیون متر مکعب افزایش مییابد.
جواد اوجی با تاکید بر این که در توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی، ۸۰۰ میلیون دلار صرفهجویی ارزی اتفاق افتاد، گفت: روال عادی ساخت سکو ۳ تا ۴ سال زمان میبرد و ما توانستیم با جابهجایی سکو، ۴ سال زودتر تولید از فاز ۱۱ پارسجنوبی را آغاز کنیم تا آن جا که شرکت توتال و سی. ان. پی. سی که برای توسعه این فاز قرارداد داشتند، امروز انگشت به دهان میمانند.
وزیر نفت با تاکید بر این که در توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی، ۸۰۰ میلیون دلار صرفهجویی ارزی اتفاق افتاد، گفت: پرونده پارس جنوبی از نظر ما بسته نیست و اقدام مهم در این میدان مشترک حفظ و نگهداشت تولید و فشارافزایی است که مطالعات آن در دولت سیزدهم رو به پایان است و تا پایان امسال قراردادش امضا میشود.
عملیات بی سابقه جا به جایی سکوی 3200 تنی
محسن خجسته مهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت نیز در این مراسم در سخنانی توسعه فاز ۱۱ را دارای ویژگیهایی منحصربهفرد دانست و گفت: این فاز در نقطه صفر مرزی قرار دارد و بر این اساس از چهار لایه بهرهده تولید گاز از این فاز را شروع میکنیم. معاون وزیر نفت خاطرنشان کرد: هماکنون چهار حلقه چاه به بهرهبرداری رسیده است و بهتدریج چاههای بعدی وارد مدار تولید خواهد شد. وی با اشاره به این که ویژگی دیگر فاز ۱۱ جابهجایی سکوی آن از موقعیت دریاست، افزود: با جابهجایی سکوی C12و انتقال آن به موقعیت B11 منحصربهفردترین عملیات اجرایی در منطقه عسلویه و خلیجفارس انجام شد. مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران ادامه داد: جابهجایی این سکو که یکی از سنگین وزنترین سازههای دریایی به وزن ۳۲۰۰ تن بود، برای نخستین بار در ایران انجام و با موفقیت در موقعیت جدید نصب شد.
مروری بر تاریخچه توسعه فاز 11
اواسط سال ۱۳۷۹ بود که شرکت ملی نفت ایران و شرکت توتال فرانسه برای توسعه بخش بالادستی فاز ۱۱ پارس جنوبی و همچنین ساخت یک کارخانه حدود ۱۰ میلیون تنی تولید ال ان جی تفاهم نامه همکاری امضا کردند. مطالعات فنی و مهندسی برای توسعه فاز ۱۱ ادامه داشت تا این که در سال ۱۳۸۵ پیشنهادهای فنی و مالی توسعه این پروژه بزرگ مطرح شد.
در فاصله سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ به دلیل افزایش قیمت جهانی فولاد و هزینه اجرای این پروژه مرزی و مشترک، شرکت توتال فرانسه از اجرای فاز ۱۱ پارس جنوبی کنار رفت. حضور چینی ها از سال 88 تا 92 نیز دستاورد خاصی نداشت تا بعد از خلع ید شرکت چینی، اواخر مرداد 92 قرارداد توسعه این میدان در قالب بیع متقابل به شرکت پتروپارس واگذار شود، اما پس از گذشت ۸ ماه از امضای قرارداد پتروپارس نیز کنار کشید و بیژن زنگنه وزیر نفت وقت به صراحت اعلام کرد که دیگر فازهای نیمه کاره پارس جنوبی در اولویت است و فاز ۱۱ فعلا در اولویت کاری وزارت نفت نیست. با امضای برجام در سال 95 توتال بار دیگر برای توسعه فاز ۱۱ پیشقدم شد و موافقت نامه اصولی این طرح توسعهای در همان سال و قرارداد آن هفت ماه بعد (۱۲ تیر ۱۳۹۶) در قالب شرایط عمومی، ساختار و الگوی جدید قراردادهای نفتی به ارزش ۴.۸ میلیارد دلار میان شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیوم توتال فرانسه (۵۰.۱ درصد)، شرکت ملی نفت چین موسوم به سیانپیسی ( ۳۰ درصد) و پتروپارس (۱۹.۹ درصد) امضا شد.
از ویژگیهای خاص این قرارداد استفاده از تاسیسات تقویت فشار برای نخستین بار در میدان گازی پارس جنوبی و افزایش مشارکتهای بین المللی شرکتهای ایرانی به عنوان مسیری برای انتقال فناوری های نوین در حوزههای مختلف به ویژه ازدیاد برداشت و ساخت تجهیزات بود.
29 مرداد 97 بود که توتال در بیانیهای تایید کرد در پی ناتوانی از دریافت معافیت از تحریمهای ضدایرانی ایالات متحده آمریکا، خروج خود را از پروژه چند میلیارد دلاری طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی اعلام می کند از این رو فرایند انتقال مسئولیت توسعه این فاز به CNPC رسید.
مدتی بعد از خروج توتال از برنامه توسعه فاز ۱۱ درست در تاریخ 14 مهر 1398 بود که بهطور رسمی اعلام شد،شاخه بینالمللی شرکت ملی نفت چین هم از این پروژه کنار رفت و پتروپارس به تنهایی این پروژه را توسعه داد. با روی کار آمدن دولت سیزدهم و آغاز فعالیت رسمی آن در مرداد ۱۴۰۰ با شعار پیشبرد طرحها با تکیه بر توان داخل، توسعه فاز ۱۱ با جدیت بیشتری دنبال شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

وزیر خارجه لیبی به دلیل دیدار با وزیرخارجه رژیم صهیونیستی رسما برکنار و ممنوعالسفر شد
تاوان عادی سازی
به دنبال دیدار «نجلا المنقوش» وزیر خارجه دولت وحدت ملی(مستقر در طرابلس) با «الی کوهن» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در رم، رئیس دولت وحدت ملی این کشور، وی را از پست خود رسما برکنار و او را برای تحقیق به سازمان های نظارتی معرفی کرد. وزارت خارجه لیبی نیز با انتشار بیانیهای درباره این دیدار جنجالی که خشم مردم لیبی و احزاب سیاسی این کشور را برانگیخته است، گفت: آن چه در رُم رخ داد یک جلسه غیررسمی بود که از قبل برنامهای برای آن چیده نشده بود. در این بیانیه آمده است، نجلا المنقوش، مطابق با رویکرد دولت، از برگزاری دیدار با هر فردی که اسرائیل را نمایندگی کند، خودداری کرده است اما الی کوهن از دیدارش با المنقوش خبر داد و گفت که این دیدار هفته پیش در رم پایتخت ایتالیا برگزار شد. وی این دیدار را تاریخی توصیف کرد، دیدار بین وزرای خارجه ای که تاکنون روابط دیپلماتیک نداشته اند. همزمان، مردم لیبی با برگزاری تظاهراتی دیدار نجلا المنقوش با الی کوهن همتای صهیونیست او را محکوم کردند.تظاهراتکنندگان در شهر الزاویه و تاجوراء پرچم رژیم صهیونیستی را به آتش کشیدند و کاربران لیبی نیز در شبکههای اجتماعی این دیدار را محکوم کردند و آن را خیانت به آرمان فلسطین خواندند.بنابر گزارش شبکه المیادین، حزب «العدالة و البناء»(عدالت و سازندگی) لیبی نیز دیدار کوهن و المنقوش را محکوم کرده و خواستار برکناری فوری المنقوش شده بود. دارالفتوا که عالیترین نهاد دینی در لیبی است هم در بیانیهای اعلام کرد: موضع مردم لیبی در قبال دشمن اشغالگر صهیونیستی هیچ تغییری نکرده و دولت باید مسئولیت این دیدار را بپذیرد؛ اقدامی که «نجلا المنقوش» انجام داد، تجاوزی آشکار علیه اصول و ارزشهای ملی و دینی بود.اما در شرایطی که اعتراضات در لیبی و برخی کشورهای اسلامی ادامه دارد، برخی منابع رسانهای از متواری شدن وزیر خارجه معزول لیبی از کشورش خبر دادند.روزنامه نیویورک تایمز و همچنین وبگاه «الوسط لیبی» در گزارشهای جداگانه ای خبر دادند که نجلا المنقوش از کشور خود فرار کرده و به ترکیه رفته است.
پاسخ رد دایی و باقری به پیشنهاد مربی گری
کریم باقری را باید مهم ترین جدا شده پرسپولیس در شروع لیگ بیست و سوم خواند که به دلایلی راهش از یحیی گل محمدی جدا شد. هرچند گل محمدی با صراحت خواستار تمدید قرارداد کریم باقری شد اما اصرارها بی فایده بود و این چهره مطرح از پرسپولیس جدا شد. حالا گفته می شود یک تیم لیگ برتری به کریم باقری پیشنهاد سرمربیگری داده اما ظاهرا او نپذیرفته است. کریم باقری خود در این رابطه گفت: هر چیزی باید با سلسلهمراتب خودش جلو برود و اینطور نیست که وقتی پیشنهادی داده شود خیلی سریع آن را قبول کنم. البته در روزهای اخیر یکی دیگر از مربیان سابق پرسپولیس هم پیشنهاد کار در لیگ برتر را دریافت کرده بود که رد کرد. باشگاه فولاد هم به علی دایی برای سرمربی گری این تیم پیشنهاد داده بود که دایی گفته است فعلا قصدی برای حضور در فوتبال ندارد و نمی تواند پیشنهاد فولاد را بپذیرد.
پریگوژین؛ معمایی سر به مُهر!
سرنوشت فرمانده واگنر از جمله موضوعاتی است که مسیر همواری برای واکاوی آن وجود نخواهد داشت و در تاریخ سیاسی جهان به عنوان رازی سر به مُهر خواهد ماند
چند روزی است که فضای خبری بسیاری از رسانههای جهانی معطوف به اتفاقی است که برای فرمانده گروه «واگنر» در روسیه افتاد.بسیاری از مردم جهان نام «گروه واگنر» را برای اولین بار در تیرماه امسال شنیدند و خیلیها پیش از این، تنها با عناوینی چون «نسخه روسی بلک واتر»، گروه واگنر را میشناختند.واگنر مانند نمونه آمریکایی خود یعنی «بلک واتر»، ارتشی خصوصی و در خدمت دولت روسیه است که فرماندهی آن را تا همین چند روز قبل «یوگنی پریگوژین» که پیشتر آشپز مخصوص «ولادیمیر پوتین» بود، بر عهده داشت. پریگوژین به عنوان یکی از الیگارشیهای مورد اعتماد ساختار قدرت در روسیه، چندی قبل در میانه جنگ اوکراین با اقدامی بسیار عجیب و به بهانه خیانت مقامات ارتش به شخص پوتین و روسیه در عملیاتی کودتاگونه که از آن به «شورش» یاد شد، پس از تصرف شهر روستوف، نیروهایش را به سمت مسکو روانه کرد. فرمانده گروه واگنر که خود و گروهش را به دلیل نقش ویژه و اثرگذار در معرکه اوکراین، قهرمان جنگ اوکراین میدانست، دستِکم از اسفندماه گذشته به صراحت فرماندهان ارتش ملی روسیه را خائن قلمداد میکرد و با آنان زاویه پیدا کرده بود.او مشخصا «سرگئی شایگو» وزیر دفاع و «والِری گراسیموف» رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح روسیه را مسئول شکستهای میدانی در جنگ اوکراین میدانست و معتقد بود که آن ها با ارائه گزارشهای غلط به کرملین، روایتی تحریف شده از میدان را به اطلاع مقامات روسیه میرسانند.با این حال؛ ماجرای کودتای پریگوژین با وساطت «الکساندر لوکاشنکو» رئیس جمهور بلاروس و متحد «ولادیمیر پوتین»، دستِکم در ظاهر و تنها با گذشت 48 ساعت خاتمه یافت، تا آن چه میرفت ساختار قدرت در روسیه را در بحبوحه جنگ از درون به چالش بکشد، فیصله پیدا کند.گمانهها و شواهد زیادی اما از همان موقع وجود داشت که پذیرش پایان یافتن ماجرا را بسیار سخت میکرد. عصر چهارشنبه گذشته اول شهریور، یعنی تنها دو ماه پس از شورش گروه واگنر، بمب خبری که برخی نیز آن را غیرمنتظره نمیدانستند، ناگهان منفجر شد و رسانههای روسی از سقوط جت شخصی یوگنی پریگوژین در آسمان شهر تِوِر در ۱۶۰ کیلومتری مسکو خبر دادند. نور نیوز نوشت: از همان ابتدای انتشار این خبر، گمانههای بسیاری در خصوص چیستی و چگونگی ماجرا از یک سو و کشته شدن یا نشدن پریگوژین از سوی دیگر مطرح شد و سیل تحلیلها و گمانهزنیها که هنوز هم ادامه دارد، انواع و اقسام احتمالات را مطرح کرد. از انفجار بمب جاسازی شده در هواپیما تا انهدام به وسیله موشک زمین به هوا و مواردی از این دست به عنوان دلایل سقوط هواپیمای پریگوژین مطرح شد، اما مخرج مشترک همه اخبار و تحلیلهای عمدتا غربی، تاکید بر انتقام پوتین از فرمانده واگنر بود.در کنار این اخبار غیر مستند، گزارههایی در خصوص دست داشتن اوکراینیها و آمریکاییها در این ماجرا نیز مطرح شد اما نه به قوت و گستردگی متهمسازی پوتین، چراکه منطقا به دلیل ضربات مهلک میدانی واگنر به ارتش اوکراین، حذف پریگوژین برای آن ها نیز مطلوب بود. فراتر از آن، تا پیش از تسلیت رسمی پوتین به خانواده پریگوژین و البته اعلام نتیجه آزمایش دیانای جسد متعلق به او، برخی با توجه به ماجرای ۱۳ اکتبر ۲۰۱۹ در کنگو، صحبت از عملیات فریب میکردند و اصل کشته شدن او را محل اشکال میدانستند.در این میان؛ مناسبات شخصی پوتین و پریگوژین از یک سو و دو مصاحبه خیلی مهم از این دو نفر، مسیر حل این معما و پیچیدگیهای آن را افزایش داد و فضای دیگری را بر تحلیلهای رسانهای حاکم کرد.پریگوژین پیشتر در یک مصاحبه به سیمون پِگوف، وبلاگ نویس نظامی روسی گفته بود: ترجیح میدهم من را بکشند تا این که به مردم کشورم دروغ بگویم. پوتین نیز در مصاحبهای تلویزیونی به صراحت گفته بود تنها چیزی که نمیتواند ببخشد «خیانت» است!با وجود این؛ بر اساس قاعده عقلی و حقوقی، ایراد اتهام بدون ارائه دلیل و مدرک باطل است و تاکنون نیز هیچ مستندی در خصوص چیستی و چرایی سقوط هواپیمای پریگوژین ارائه نشده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

در چند روز اخیر اخباری از پایان همکاری برخی دانشگاهها با شماری از استادان منتشر شده که با واکنشهای مختلفی همراه شده است. حالا مرکز اطلاع رسانی وزارت کشور درباره موضوع دانشگاه ها و اتفاقات اخیر توضیحاتی ارائه داده که در بخشی از آن آمده است: در ایام اخیر برخی اظهارات شتابزده و بعضا غرضآلود درباره تصمیمات وزارت علوم و پیگیری های وزارت کشور پیرامون مسائل مرتبط با دانشگاههای کشور صورت گرفته که در این راستا توجه به نکات ذیل ضروری است: بیشترین آسیب به دانشگاه در سالهای گذشته از ناحیه جریان هایی وارد آمده است که کوشیدهاند با سیاسیبازی و بهرهبرداریهای جناحی و انتخاباتی از ظرفیت بزرگ دانشگاه و فطرت حقجوی جوانان دانشجو در راستای مطامع خود بهرهبرداری مقطعی داشته باشند. افرادی که در عین رکود علمی، با بی اخلاقی سیاسی و نمایش های رسانه ای کوشیده اند تا فرصت تولید علم و به تبع آن احساس افتخار ملی و سپهر فرهنگی سیاسی دانشگاه ها را آلوده به نگرش جناحی و بعضا ضدملی کنند. آن چه وزارت علوم در برابر معدود استادانی که دچار رکود علمی بوده، اما نقش مهمی در نمایش های رسانه ای داشتهاند، صورت داده کاملا بر مبنای موازین قانونی و اداری و البته وظیفه انقلابی این وزارتخانه برای پویایی علمی و فرهنگی دانشگاهها بوده است که جای تقدیر دارد. چرا که مسئولیت استادان دانشگاه ها بهعنوان معیار و تراز در نهاد دانشگاه، ضمن پیشبرد اهداف آموزشی و پژوهشی، احیای حس غرور و سربلندی ملی در دانشجویان است. هرچند جریانات سیاسی که بیتوجه به ظرفیت جوانان در طی سالهای تصدی مسئولیت خود، سد راه جوانگرایی، نخبه گرایی و تغییر در مدیریت فرسوده گذشته بوده و خود عمدهترین دلیل ناامیدی بخشی از جوانان هستند، امروز پوستین وارونه پوشیدهاند تا در برابر قانون بایستند. همزمان حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان نوشت: چند تن از اعضای هیئت علمی دانشگاهها که در جریان اغتشاشات پاییز سال گذشته نه فقط از اغتشاشات و اغتشاشگران حمایت کرده بودند بلکه در پارهای از موارد با اراذل و اوباش اغتشاشگر در جنایت علیه مردم مظلوم این مرز و بوم همراه بودهاند، از دانشگاه اخراج شدهاند و این کمترین و پیشپا افتادهترین مجازات در مقابل اقدامات پلشت و غیرانسانی آنهاست.در مقابل هممیهن با اشاره به برخی شنیده ها درباره اخراج برخی استادان دانشگاهها نوشت: دیگران، همه ناگزیر از حذفاند. فرقی هم ندارد استاد دانشگاه باشند یا بازرگان یا بازیگر یا مجری یا وکیل یا دانشجو یا کنشگر یا کارآفرین یا کارگر. «دیگری» بودن، در چنین ساختاری مصداق جرم ازلی و ابدی است. منطق چنین ساختاری، جز آپارتاید نیست. آپارتایدی که معیار آن، نه حتی رنگ و نژاد که عقیده است. اعتماد نیز مدعی شد که تنها در زمان دولت سیزدهم بیش از ۶۵ استاد تراز اول دانشگاهی از محیط دانشگاهی اخراج شدهاند. البته محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم اخراج استادان را به «رکود علمی» ربط داده و از «آزادی اندیشه، اظهارنظر و تضارب آرا در چارچوب قوانین و مقررات» دفاع کرده است. رئیس دانشگاه تهران هم در واکنش دیگری گفته که «برخی استادان از نیروهای حقالتدریسیهای دانشگاه تهران بودند که کیفیت لازم را نداشتهاند و به تعهدات علمی خود عمل نکردهاند یا نیروی پیمانی بودهاند که قراردادشان تمدید نشده است.» به ادعای اعتماد، علی سرزعیم (استاد اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)، محمد فاضلی (استاد جامعهشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)، بیژن عبدالکریمی (دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد تهران)، ایرج مهرکی (استاد ادبیات دانشگاه آزاد کرج)، صادق زیباکلام (استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران)، محسن برهانی (استاد حقوق و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)، رضا امیدی (استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران)، علی شریفیزارچی (استاد و عضو هیئتعلمی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف)، پانتهآ واعظنیا (استاد گروه گرافیک دانشگاه الزهرا)، رحمت صادقی (رئیس دانشگاه کردستان) و... ازجمله استادانی هستند که اخراج، تعلیق یا وادار به بازنشستگی اجباری شدهاند.در این میان، علی اکبر صالحی عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی درباره اخراج استادان دانشگاهها گفت: نمیتوانیم خدای ناکرده به صورت انبوه عدهای را بدون دقت کافی از حیث کیفیت علمی و سایر شایستگیها به دانشگاهها تزریق کنیم و به کلاس بفرستیم. نام این دیگر دانشگاه نیست! معلم است که شالوده تعلیم و تربیت را عهده دار میشود. مگر میتوان به صورت جمعی عدهای را تزریق کرد؟!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


رحیم پور-«دولت عراق متعهد شده است که تا پایان شهریور گروههای تروریستی مسلح تجزیه طلب در خاک عراق و در منطقه اقلیم کردستان عراق را خلع سلاح کند؛ اینها را از پادگانهای نظامی که ایجاد کردند خالی و پادگانها را تعطیل کند و به اردوگاههایی که دولت عراق در نظر گرفته است منتقل کند.» ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان با بیان این سخنان به نوعی به دولت عراق نیز یادآوری کرد که تا شهریور برای انجام این اقدامات فرصت دارد. همزمان، وبسایت عراقی المطلع مدعی شد که تهران، بغداد و اربیل بر سر خلع سلاح گروههای تروریستی و تجزیهطلب کُرد و انتقال آنان به غرب عراق توافق کردهاند. این منابع به وبسایت «الملطع» گفتند که جمهوری اسلامی ایران، دولت عراق و مسئولان منطقه کُردستان بر سر این موضوع به توافق رسیدهاند؛ بنابراین همه سلاحها و تجهیزات نظامی از گروههای کُرد گرفته خواهد شد و به همراه خانوادههایشان به مناطق غرب عراق انتقال خواهند یافت. پس از هشدار و حمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مواضع گروهکهای کُرد تجزیهطلب در منطقه کردستان عراق، شورای امنیت ملی عراق تدابیری را برای امنسازی مرزها با ایران و ترکیه و جلوگیری از استقرار گروهکهای کُرد در این مناطق اتخاذ کرده است. شورای امنیت ملی عراق در جلسهای که آذرماه گذشته به منظور بررسی این مسئله تشکیل داد، اعلام کرد که نیروهای مرزبانی خود را به مرز ایران و ترکیه اعزام میکند و این نیروها در کنار پیشمرگه مناطق مرزی را رصد خواهند کرد. در اغتشاشاتی که پاییز سال قبل به بهانه فوت مهسا امینی در برخی نقاط کشور به راه افتاد و از همان ابتدا پروژه براندازی جمهوری اسلامی و سپس تجزیه ایران را دنبال میکرد، گروههای مسلح تروریستی و تجزیهطلب کُرد از جمله گروههای فعال بودند. با آغاز آشوبهای خیابانی از روزهای پایانی شهریور 1401، گروههای تجزیهطلب در غرب کشور تمام اهتمام خود را به بهرهبرداری از این ناامنیها معطوف کردند. با این حال، همه چیز به برنامهریزی گروههای تجزیهطلبی همچون کومله و دموکرات محدود نمیشد. بهرهگیری از این گروهها به شکل ویژهتری از سوی دولتهای غربی به عنوان برنامهریزان اغتشاشات نیز پیگیری میشد. چنانکه بیشترین میزان کشف سلاحهای قاچاق نظامی از سوی نهادهای امنیتی و انتظامی در ایام اغتشاشات، مربوط به شهرهای غرب و شمالغرب کشور بود. از آنجا که پایگاه این گروههای تجزیهطلب در اقلیم کردستان عراق قرار دارد، قرارگاه حمزه سیدالشهدای نیروی زمینی سپاه سال گذشته در چند نوبت مواضع تجزیهطلبان را هدف حملات موشکی و پهپادی قرار داد. در جریان این حملات، چند نفر از اعضای گروهکهای تجزیهطلب به هلاکت رسیدند. سپاه پاسداران همزمان با انجام این حملات، به مسئولان عراق و اقلیم کردستان هشدار داد مرزهای خود با ایران را از وجود تروریستها تخلیه کنند و اگر دولت عراق عزم خود را برای این اقدام جزم نکند، حمله به مقر گروهکها در اقلیم ادامه خواهد یافت. به همین خاطر دولت عراق با برگزاری نشستهای امنیتی با جمهوری اسلامی ایران، متعهد شد ضمن ایجاد تمهیداتی برای جلوگیری از فعالیت گروههای تجزیهطلب ضدایرانی در مرزهای خود با ایران، تا شهریور 1402 مناطق مرزی را از وجود تروریستهای تجزیهطلب پاکسازی کند. استقرار 2 گردان نیروی مرزبانی برای تامین امنیت مرزهای عراق با ایران و ترکیه و تجهیز مرزبانها به سلاحهای پیشرفته و پهپادهای نظامی از جمله اقدامات طرف عراقی برای اجرای تعهدات خود بود. با این حال به نظر میرسد این اقدامات کافی نبوده و نتوانسته رضایت جمهوری اسلامی ایران را جلب کند. اکنون باید منتظر ماند و دید دولت عراق در مهلت باقیمانده خود اقدام به تخلیه اقلیم کردستان از گروههای تجزیهطلب میکند یا این که اقلیم کردستان این کشور بار دیگر باید هزینه حضور تروریستهای ضدایرانی را بپردازد؟ نیروهای نظامی و مقامات سیاسی ایران بارها هشدار دادهاند بر سر تامین امنیت کشور با کسی تعارف ندارند و اگر عراق به وظایف همجواری خود عمل نکند، جمهوری اسلامی با شدتی بیش از پیش، مواضع گروههای ضدایرانی در اقلیم کردستان عراق را زیر ضربه خواهد گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سید خلیل سجادپور -باند مخوف زورگیری از رانندگان در بزرگراه صد متری مشهد هنگامی متلاشی شد که «زنگ رسوایی» برای تعدادی از طعمههای اعضای این باند به صدا درآمد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، سوم مرداد گذشته راننده ۵۳ سالهای که در بزرگراه صد متری مشهد تردد میکرد ناگهان با زن جوانی در حاشیه بزرگراه روبرو شد که گویی به انتظار تاکسی ایستاده است .مرد راننده بیدرنگ پدال ترمز را فشرد و مقابل او توقف کرد. زن با طنازی و عشوهگری خاصی درون خودرو نشست و بلافاصله سر صحبت را با راننده میانسال باز کرد و از هر دری سخن گفت وسپس پیشنهاد شیطانی و رفاقت عاشقانه را مطرح کرد. راننده خودرو که غافلگیر شده بود نگاهی ناباورانه به زن جوان انداخت و تسلیم وسوسه شیطانی شد. در این هنگام مسافر جوان او را به سوی سوئیتی در اطراف صد متری کشاند که برای مدت کوتاهی اجاره کرده بود. دقایقی بعد زن جوان آبمیوهای را به شکار نگون بخت خود تعارف کرد که به مواد بیهوشی آلوده کرده بود. راننده مذکور هم بدون توجه به فرجام این وسوسه شیطانی، آبمیوه را سر کشید اما هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که احساس گیجی و خواب آلودگی کرد. در همین اثنا ناگهان دو جوان قلدر و عصبانی وارد سوئیت شدند و مرد راننده را که هنوز سایه روشنهایی از مردان خشن را میدید به شدت زیر مشت و لگد گرفتند و از آنجا گریختند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: ۲۴ ساعت از این حادثه تلخ گذشته بود که مرد راننده به هوش آمد، وقتی چشمانش را باز کرد در همان خانهای قرار داشت که یک روز قبل به همراه زن جوان به آن جا آمده بود ولی هیچ یک از اموالش نبود، تازه فهمید در چنگ باند زورگیری افتاده است و آن ها حتی گوشی تلفن، مدارک ،انگشتر نفیس و پولهایش را به سرقت بردهاند. دقایقی در افکار خود غرق شد اما نمیتوانست برای این رسوایی تصمیمی بگیرد وحشت زده و نگران به یاد خودرواش افتادو سراسیمه از منزل بیرون آمد اما خوشبختانه زورگیران خودرو را با خود نبرده بودند. مرد راننده نفس راحتی کشید و به طرف منزلش به راه افتاد .خانوادهاش که بسیار نگران و مضطرب بودند با دیدن او غوغایی به راه انداختند و از این که او را سلامت میدیدند خیلی خوشحال بودند، ولی این خوشحالی دوام چندانی نداشت چرا که زنگ رسوایی او در گوشی تلفن همسرش به صدا درآمد. وقتی همسر راننده کلید پاسخ را فشرد رنگ از چهرهاش پرید، باورش نمیشد. بلافاصله اینترنت گوشی را روشن کرد. او شوک زده به تصاویری از شوهرش نگاه میکرد که بسیار زننده و خصوصی بودند. زنگ رسوایی برای مرد راننده به صدا درآمده بود و شیاطین صد متری تصاویری زشت را برای خانواده او فرستاده بودند ولی زنگ رسوایی پایانی نداشت. یکی از زورگیرها از آن سوی خط تهدید کرد که اگر ۴۰ میلیون تومان پرداخت نکنند آن تصاویر را به همراه عکس و فیلمهای زننده دیگر به همه مخاطبین گوشی تلفنش ارسال میکند !مرد راننده که حالا دیگر آبروی خود را در خطر میدید چارهای جز مراجعه به پلیس نیافت .
بنابر گزارش روزنامه خراسان این گونه بود که مرد راننده راهی کلانتری شد و ماجرای «زنگ رسوایی»را مو به مو گزارش داد. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و احتمال وقوع جرایم بیشتر توسط اعضای باند مخوف «شیاطین صدمتری» این پرونده با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ احمد نگهبان(رئیس پلیس مشهد)به گروهی از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم خشن سپرده شد تا تحقیقات گستردهای برای شناسایی و دستگیری اعضای این باند آغاز شود. بالاخره پس از گذشت حدود ۱۵ روز از این ماجرای تکان دهنده سرنخهایی از یک زن جوان سابقهدار به دست آمد که احتمال میرفت یکی از شیاطین صد متری باشد. به همین دلیل کارآگاهان مراتب را به قاضی اسماعیل عندلیب( معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) اطلاع دادند و سپس با راهنمایی و دستورات خاص قضایی به ادامه تحقیق پرداختند. آن ها در مدت کوتاهی و باپایشهای اطلاعاتی موفق شدند زن جوان را سوار بر یک دستگاه پراید در حالی شناسایی کنند که به همراه یکی دیگر از اعضای این باند در مسیر بولوار خواجه ربیع در تردد بود .کارآگاهان بیدرنگ خودرو را در خیابان «مهرمادر»متوقف و زن و مرد ۲۴ و ۲۵ ساله را به مقر انتظامی انتقال دادند دو عضو این باند که به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه اعتیاد دارند در بازجوییهای تخصصی و مواجهه با چند مال باخته دیگر به ۵ فقره زورگیری و اخاذی از رانندگان بزرگراه صد متری اعتراف کردند.در همین حال بررسیهای پلیس نشان داد که زورگیرها از گوشیهای سرقتی طعمههای قبلی خود برای ارسال تصاویر واخاذی از طعمههای جدید خود استفاده میکردند و همچنین مدارک سرقتی را نیز به مالکان سوئیتهای اجارهای میدادند تا سرنخی از خود بر جایی نگذارند اما خالکوبی روی دست یکی از اعضای اصلی باند سرنخ مهمی برای شناسایی آنان شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان بررسیهای بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر اعضای این باند مخوف در حالی ادامه دارد که متهم فراری دیگر این پرونده نیز تحت تعقیب پلیس قرار گرفته است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

بزرگترین و درخشانترین ماه کامل سال ۱۴۰۲ در ۸ شهریور طلوع میکند و این ماه که «اَبَرماه آبی» نامیده میشود، نتیجه 3 پدیده قمری است که همزمان اتفاق میافتد. نام ابرماه آبی، ماه کمیاب و بزرگترین و درخشانترین ماه کامل سال، هیچ ربطی به رنگ ماه ندارد و در واقع، رنگ ماه نارنجی خواهد بود! نام این ماه به دوره آن اشاره دارد. نام «ماه آبی» به دومین ماه کامل که در یک ماه تقویمی رخ میدهد، داده میشود. به عبارت دیگر، ماه آبی زمانی است که دومین ماه کامل را در یک ماه تقویمی داشته باشید. هر ۲۹.۵ روز یک ماه کامل جدید طلوع میکند. با توجه به این که ماه کامل در اول آگوست ۲۰۲۳ رخ داده است، ماه کامل ۳۰ آگوست، یک ماه آبی خواهد بود. قمرهای آبی از این نوع که «قمرهای آبی تقویمی» نامیده میشود، تقریباً هر 2 یا 3 سال یکبار اتفاق میافتد و بر اساس زمان و تاریخ، قمر بعدی در ۳۱ می ۲۰۲۶ یعنی ۱۰ خرداد ۱۴۰۵ رخ میدهد. نوع دوم ماه آبی که «ماه آبی فصلی» نامیده میشود، سومین ماه کامل 4 تایی را در طول یک فصل نجومی توصیف میکند. این پدیده زمانی اتفاق میافتد که یک سال تقویمی به جای ۱۲ ماه معمولی، ۱۳ ماه کامل داشته باشد. یک سال قمری، ۱۲ دور زمین توسط ماه، ۳۵۴ روز طول میکشد، در حالی که سال شمسی زمین ۳۶۵ روز است. ماه آبی فصلی بعدی که همچنین هر 2 یا 3 سال یکبار اتفاق میافتد، بر اساس زمان و تاریخ در ۱۹ اوت ۲۰۲۴ رخ میدهد. دومین ماه کامل ماه آگوست میلادی یا همان 8 شهریور، سومین و نزدیکترین ماه از بین 4 ابرماه در سال ۲۰۲۳ است و در فاصله ۳۵۷۳۴۴ کیلومتری از زمین، بزرگترین و درخشانترین ابرماه سال ۲۰۲۳ خواهد بود. معمولا فقط هر 2 یا 3 سال یک بار یک ماه آبی در آسمان پدیدار میشود. اگرچه در موارد نادری مانند سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۳۷ دو ماه آبی در سال داریم؛ بنابراین اگر به تماشای آسمان شب و ماه علاقهمند هستید، فردا شب فرصت بسیار جالبی برایتان خواهد بود. به همین بهانه و در پرونده امروز زندگیسلام، از تعریف ابرماه، باورهای اشتباه درباره ابرماه آبی و ... خواهیم گفت.
ماه آبی، آبی نیست!
مروری بر باورهای اشتباهی که با شنیدن «ابر ماه آبی» به ذهن تان خطور خواهد کرد
با وجود این که افکار عمومی این عبارت را جور دیگری توصیف میکنند، پدیده ماه آبی آنقدر که انتظار داریم هم نادر و کمیاب نیست و البته در این رویداد ماه هم اصلا آبی نیست. همان طور که خوانید نه به این خاطر که رنگ نقرهفام ماه به آبی تغییر کردهباشد، بلکه به این خاطر که دومین قرص کامل قمر زمین در طول یک ماه است، به آن ابرماه آبی میگویند.
تعریف دقیق ماه آبی
مفهوم مدرن و امروزی ماه آبی به معنی یک قرص ماه اضافی در طول یک ماه زمینی است؛ چه یک ماه 2 قرص کامل را به خود ببیند، چه یک چهارم سال، یا فصل به جای 3 قرص کامل، 4 قرص کامل ماه را داشتهباشد. بر اساس تعریف رصدخانه نیروی دریایی آمریکا، زمانی که یک فصل 4 قرص کامل ماه را به خود میبیند، به سومین آن ماه آبی گفته میشود.
چرا این نام اشتباه ماندگار شد؟
تا پیش از دهه 1940 در سالنامه کشاورزی مین تعریفی پیچیدهتر از ماه آبی ارائه شدهبود که مبتنی بر دانش دقیقی از تاریخها و رویدادهای مذهبی، سالهای گرما و زمانبندی فصلها بود. پیچیدگی این تعاریف به اندازهای بود که حتی اخترشناسان هم از ترجمه و نفسیر آنها با مشکل مواجه بودند. یکی از این اخترشناسان به نام «جیمز هاگ پروت» در سال 1946 مقالهای را با عنوان یکبار در ماه آبی که امروزه مفهومی برابر صدسال سیاه را دارد(اشاره به اتفاقی که بسیار بهندرت رخ خواهد داد) با برداشت از سالنامه مین نوشت که بر اساس ترجمههایش از تعریف پیچیده ارائه شده در سالنامه، ماه آبی به دومین قرص کامل قمر زمین در طول یک ماه گفته میشود. ترجمه پروت اشتباه بود، اما سادگیاش باعث جاودانگی آن به عنوان نامی عامیانه شد.
چه زمانی ماه به رنگ آبی دیده خواهد شد؟
ماهی که حقیقتا به رنگ آبی دیده شود، پدیدهای که بسیار نادر است و ماه آبی هم نامیده نمیشود، حاصل وقوع آتشسوزیهای گسترده یا فورانهای آتشفشانی و فوران ذرات معلق به آسمان است. این ذرات تنها به نور آبی اجازه عبور میدهند و ماه آبی دیده میشود. یکی از نمونههای چنین پدیدهای در سال 1883 و پس از فوران آتشفشان کراکاتوآ در اندونزی رخ داد و برای سالها چهره ماه را آبی کرد. آخرین نمونه ماه آبی حقیقی هم در سال 1950 در اسکاتلند مشاهده شد که در آن جا هم وجود ذرات غبار ناشی از آتشسوزی جنگلهای آلبرتا در کانادا عامل تغییر رنگ چهره ماه شدهبودند.
این پدیده هر 2.5 سال یکبار رخ میدهد
پدیده ماه آبی که در فردا شب رخ میدهد، به گفته اخترشناسان تقریبا هر 2.5 سال یکبار رخ میدهد و نام ماه آبی نامی کاملا عامیانه است که پشتوانه علمی و نجومی نداشته و ناشی از ترجمهای اشتباه از سالنامه مین است. به گفته باب برمن، اخترشناس و نویسنده، دانشمندان و اخترشناسان حرفهای کاملا درستی این نام را انکار میکنند اما از آنجا که نامی بیخطر بوده و حقیقتی را انکار نمیکند، همچنان به صورت گسترده استفاده می شود.
ابرماه چیست؟
ابرماه حدود ۱۴ درصد بزرگتر و ۳۰ درصد درخشانتر از حالت عادی است
ماه در یک مدار بیضی شکل که تقریبا شبیه دایره است، در حال گردش به دور زمین است. زمین در یکی از کانونهای این بیضی قرار دارد؛ بنابراین فاصله ماه تا زمین همواره در حال کم و زیاد شدن است. هنگامی که ماه در دورترین فاصله از زمین (اوج) باشد، کوچک دیده میشود. وقتی هم که در نزدیکترین فاصله از زمین (حضیض) باشد، بزرگتر دیده میشود. با حرکت ماه به دور زمین به طور دورهای نقاط اوج و حضیضی اتفاق میافتد. بر اثر تاثیر گرانش خورشید و سیارات دیگر، شکل مدار ماه در طول زمان تغییر میکند. این نقاط گاهی از حالت معمولی خارج میشوند و بعضی از نقاط حضیض ماه نسبت به بقیه نزدیکتر هستند. وقتی ماه کامل در نقطه حضیض مداری اتفاق بیفتد، ماه از حالت عادی «ماه کامل» کمی بزرگتر و درخشانتر دیده میشود که به آن «اَبَرماه» میگویند. به گفته فرد اسپناک، ستارهشناس و مشهور به ماشینحساب سابق ناسا، قمرهایی که در ۹۰ درصد حضیض در یک ماه مشخص میشوند، واجد شرایط ابرماه هستند. جالب است بدانیم ابرماه حدود ۱۴ درصد بزرگتر و ۳۰ درصد درخشانتر از حالت عادی است. با این حال، به خاطر زیبایی بیشتر و البته تبلیغات رسانهها، تماشاگران ابرماه تصور میکنند شاهد ماه بسیار بزرگتری نسبت به حالت قبلی هستند. درحالیکه در همه شبهایی که ماه بدر(کامل) در حال طلوع است، میشود آن را به این شکل جذاب مشاهده کرد. کافی است قرص ماه را هنگام ابرماه با ماه کامل در ماه بعدی مقایسه کرد. در حالی که هر ماه یک «ماه کامل» داریم، ابرماه میتواند حداکثر چند بار در سال اتفاق بیفتد، زیرا برای پدید آمدن آن، ماه باید هم کامل و هم در نزدیکترین فاصله از زمین باشد.
بهترین زمان برای مشاهده ابرماه
اغلب اوقات تشخیص تفاوت ماه کامل و ابرماه دشوار است. بهترین زمان برای مشاهده ابرماه زمانی است که نزدیک افق قرار دارد. برای نگاه کردن به ابرماه کافی است ماه را در شرق جستوجو کنیم. همزمان با غروب خورشید در غرب و طلوع ماه در شرق، ماه به شدت بزرگتر از زمانی که بالای سر ما قرار دارد دیده میشود. این امر وقتی اتفاق میافتد که ماه نزدیک افق باشد و اجسامی مانند درختان یا ساختمانها در خط دید ما باشند. به دلیل وجود این اجسام، ذهن ما در تله فکری میافتد که ماه در راستای خط دید ما خیلی نزدیکتر به این اجسام است. چون وقتی ماه بالای سر ما قرار دارد، هیچ جسم نزدیکی وجود ندارد که بتوانیم با ماه مقایسه کنیم. این موضوع را میتوان با یک آزمایش ساده اثبات کرد. وقتی ماه طلوع میکند یک سکه در طول بازوی شما ماه را میپوشاند. این عمل را در طول شب هم انجام دهید، میبینید که اندازه ماه تغییر نمیکند!
ماههای رنگی رنگی!
ماجرای ابرماههای رنگی مانند ابرماه توتفرنگی، سرخآبی و صورتی چیست؟
ماه، نزدیکترین همسایه نجومی زمین در فضاست و به همین دلیل ما میتوانیم آن را هرشب اگر ابری در آسمان نباشد به راحتی ببینیم. به بزرگترین و درخشانترین حالتی که ماه به خود میبیند «ابرماه» یا «سوپرمون» میگویند. حالا گاهی این ابرماه به رنگهای مختلفی خواندهمیشود که در ادامه از دلیل آن خواهیم گفت.
چرا ابرماههای رنگی داریم؟
زمانهای قدیم تغییر فصلها با ماه قمری نسبت به سال خورشیدی رایجتر بود. برای هزاران سال، ساکنان اروپا و قبایل محلی آمریکا ماهها را با خصوصیاتی که با تغییر فصل و طبیعت داشتند، نامگذاری میکردند. برخی از این نامها برای ماههای قمری مختلف یکسان هستند. مانند ماه خرمن، ماه توت فرنگی یا ماه برف. کمکم این نامها در اروپا هم رایج و وارد فرهنگ نجومی کشورها شد و استفاده از آنها هنوز هم رواج دارد.
ماه صورتی به ماه کامل در ماه آوریل (از 12فروردین تا 10 اردیبهشت) ماه صورتی میگویند که از گلهای صورتی (گیاهان فلوکس) که در اوایل بهار شکوفه میدهند میآید. نامهای دیگر این ماه کامل شامل ماه جوانهزدن چمن، ماهی، خرگوش و در انگلیسی قدیم ماه تخممرغ است.
ماه توتفرنگی به ماه وقتی «ماه توتفرنگی» میگویند که فصل رسیدن و چیدن توتهای قرمز کوچک باشد و برای ماه کامل ژوئن یعنی فاصله 11خرداد تا 9تیر از این تعبیر استفادهمیشود. این نام را مردم قبیله آلگونکین (یک قبیله بومی در شمال شرقی ایالات متحده و شرق کانادا) انتخاب کردهاند. این ماه را به نامهای ماه داغ، ماه رز و چمنزار هم میشناسند.
ماه سرخ یا خونین ماه خونین در طول خسوفِ کلی اتفاق میافتد. در خسوف زمین بین ماه و خورشید است و ماه از نور خورشید پنهان میشود. در این حالت تنها نوری که به ماه میرسد از لبههای جو زمین است. مولکولهای هوا در جو زمین بیشتر نور آبی را پخش میکنند و نور باقی مانده به سطح ماه با تابش قرمز منعکس میشود و ماه را به صورت قرمز ظاهر میکند. نام «ماه خونین» همچنین به ماه که مانند بشقاب قرمز دیده میشود و به خاطر گردوغبار، دود یا مه در آسمان است گفته میشود.
ماه سرخ آبی ماه آبی فقط یک نام برای زمانی است که دو ماه کامل (بدر) در تقویم همان ماه رخ میدهد. ماه سرخ هم رنگی که ماه هنگام خسوف کامل (ماه گرفتگی کامل) به خود میگیرد و «ابر ماه سرخ آبی» یک لفظ مرکب است که بر 3پدیده ابرماه، سرخی و آبیشدن آن طبق تعاریفی که گفتیم، اطلاق میشود.
دلخوشی زیبای من
صابر- از بچگی عادت داشتم به آسمان نگاه کنم. شب که روی تراس خانه پدری میخوابیدیم درباره ستارهها خیالبافی میکردم؛ اما ماه برایم چیز دیگری بود. کلاس اول دبیرستان وقتی معلم ادبیات موضوع فعالیت کلاسی را که شبیه انشا بود، آزاد اعلام کرد، گفتم وقتش است که درباره ماه بنویسم.اما معلم از متن من استقبال نکرد؛ چون حتی وقتی موضوع را آزاد انتخاب کرده بود هم ترجیح میداد درباره شغل مورد علاقه، روز درختکاری یا علم بهتر است یا ثروت بنویسیم! بهنظرم معلممان احتمالا زیاد به آسمان نگاه نمیکرد. از موضوعاتی که دوست داشت و حرفهایی که میزد، مشخص بود شبها در طبیعت نبوده یا اگر بوده ماه را خوب تماشا نکرده. گذشت و گذشت تا اینکه پدر شدم. شبهای سرد زمستان نوزاد چندماهه را داخل پتو میپیچیدم و به حیاط خانه میبردم تا آسمان را ببیند. هنوز حرف نمیزد؛ اما در کنار مامان کو؟ و بابا کو؟ یکی از اولین چیزهایی که با دست نشان میداد ماه بود. حالا هم که بزرگتر شده کلاس نجوم میرود و چند روز قبل که پشت در کلاس منتظر آمدنش بودم شنیدم که از مربی نجوم درباره سطح ماه و... میپرسید. خودم هنوز شبها که از سر کار میآیم، چشم از ماه برنمیدارم. ماه با آن روشنایی جذاب، بهخصوص وقتی پشت ابر است اما همچنان خودنمایی میکند برایم دلخوشی زیبایی است. وقتی که درختها مانع دیدن ماه میشوند، تماشایش لذتبخشتر میشود. انگار از پس چند معما یا اتفاقاتی تلخ، جوابی زیبا را پیدا کرده و به آرامش رسیده باشم. بهنظرم اگر آدمها به آسمان نگاه کنند رویاهای زیباتری دارند، کمتر اهل کینه و دشمنی میشوند. با دیگران مهربانتر رفتار میکنند. چون افق گستردهتری پیش رویشان است. چون دنیا را کوچک و پیش پا افتاده نمیبینند و ذهنشان به اندازه آسمان بزرگ میشود. آسمانی که بین میلیاردها ستارهاش، از روی سیاره ما یک زیبای بیهمتا دارد یعنی ماه!
منابع این پرونده: livescience.com،euronews.com، همشهری آنلاین، ایسنا و ...

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.