



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سالی که گذشت، در عرصه هنرهای تصویری سالی چندان پررونق و پربار نبود. اغلب فیلمهای سینمایی در گیشه شکست خوردند، بسیاری از سریالهای تلویزیونی کمتر از 10 تا 15 درصد بیننده جذب کردند و شماری از سریالهای خانگی نیز با کیفیتی پایین به انتشار رسیدند. در همین شرایط، بعضی محصولات توجه ها را جلب کردند و درخشیدند؛ فیلمهایی که گاه در گیشه کشورهای منطقه یا اروپا فروش خوبی داشتند و سریالهایی که گاه مخاطب را با هیجان و جذابیت خود میخکوب کردند. برای تقدیر از این محصولات و هنرمندان سازنده آنها و همچنین معرفی برترین محصولات نمایشدادهشده در سال 1401، سراغ خبرنگاران حوزه سینما و تلویزیون رفتیم؛ افرادی که در طول سال پیگیر آثار سینمایی، تلویزیونی و نمایش خانگی بودند و آنها را تماشا کردند. در پرونده امروز درباره چهرههای موفق سال 1401 سینما، تلویزیون و نمایش خانگی، در آرای 43 خبرنگار، روزنامهنگار و فعال رسانهای که در رأیگیری خراسان شرکت کردند ،میخوانید.
احسان علیخانی
نوروز 1401 با سومین فصل از مسابقه «عصر جدید» به تلویزیون آمد؛ در حالی که گفته میشد این فصل به نوعی با سرعت و حتی عجله به آنتن رسیده تا جدول پخش نوروز تلویزیون، خالی از یک مسابقه پربیننده نباشد. حتی عدهای که به پشت صحنه برنامه نزدیکتر بودند، میگفتند علیخانی به واسطه سالهای طولانی تولید برنامه «ماه عسل»، در سراسر کشور استعدادهایی را کشف کرده که با حضور آنها، دو فصل نخست «عصر جدید» را ساخته و حالا فهرست این افراد، کوچک شده است و شاید برای فصل سوم یا چهارم، چندان چهرههای جذابی از بزرگ ترین مسابقه استعدادیابی تلویزیونی ایران درنیاید. با این همه، «عصر جدید» در نوروز 1401 به آنتن رسید و باز هم موفق شد.این مسابقه پربینندهترین برنامه نوروزی لقب گرفت و هرچند در ماههای بعد از آمار بیننده آن رقمی منتشر نشد، اما از واکنشها میشد حدس زد احتمالاً هنوز هم پربینندهترین برنامه سیماست. حاصل کار احسان علیخانی، مرد اصلی این مسابقه، حالا در فهرست برگزیدگان نخستین جایزه خبرنگاران نیز دیده میشود و این برنامه در هر دو رشتهای که امکان داشت، با اقتدار پیروز شد. «عصر جدید»با 87 امتیاز بهترین مسابقه شد و علیخانی با 59 امتیاز بهترین مجری. او یک بار دیگر نشان داد در شرایط سخت نیز میتواند برنامهای آبرومند بسازد و برنامه اش باز هم بهترین مسابقه تلویزیونی و نمایش خانگی لقب بگیرد. جالب آن که دومین مسابقه برگزیده خبرنگاران در سال 1401 نیز تولیدشده توسط خود اوست! مسابقه «جوکر» که در سال 1400 آغاز شد و فصل های انتهایی آن که فینالهای آن محسوب میشد، در سال 1401 پخش شد تا در نهایت، مسابقهای که این بار در پلتفرم فیلیمو تولید شده بود، نام احسان علیخانی را به عنوان سازنده یکی دیگر از بهترین آثار سال هم ثبت کند.
هادی حجازیفر
سالی که در آستانه پایان آن هستیم، به نوعی سال هادی حجازیفر بود. سالی که در آن، او با حضور در تنها دو اثر، یکی در سینما و دیگری در نمایش خانگی توجه های بسیاری را جلب کرد. طلیعه سال پرافتخار 1401 برای حجازیفر، به نوعی آخرین روزهای 1400 و چهلمین جشنواره فیلم بود؛ جایی که «موقعیت مهدی» با کسب نظر مثبت تماشاگران، داوران و اهالی رسانه، جوایز متعددی گرفت و به عنوان بهترین فیلم جشنواره برگزیده شد. او با نخستین فیلمش در مقام کارگردان که بازی در نقش اصلی آن را نیز بر عهده داشت، در اکران نوروزی 1401 خوش درخشید و با گیشهای 12 میلیارد و 600 میلیون تومانی به کار خود پایان داد. «موقعیت مهدی» درباره شهید باکری در رشتههای بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی، برگزیده خبرنگاران سینما و تلویزیون شد و در رشتههای دیگری مثل بهترین بازیگر مرد نقش اول و بهترین فیلم نامه هم رقابت سختی با برگزیده داشت. نیمه دوم سال نیز با درخشش دوباره این بازیگر در نقش اصلی سریال «پوست شیر» همراه شد؛ سریالی که در اغلب رشتهها، برگزیده خبرنگاران سینما و تلویزیون شد و هادی حجازیفر برای آن، با اقتدار عنوان بهترین بازیگر مرد نقش اول سریالهای سال 1401 را از نظر خبرنگاران سینما و تلویزیون کسب کرد.
هوتن شکیبا
چه در نقش کوتاه و مکمل و چه در نقش بلند و اصلی، همواره میدرخشد. هنرپیشهای که سالها خاک صحنه تئاتر خورد و با یک نقش بامزه در سریال «لیسانسهها» به چشم مخاطب، گسترده دیده شد، امسال سه فیلم روی پرده سینما داشت و در تمامی آن ها درخشید. او علاوه بر نامزدی در جشنواره فیلم فجر، برای بازی در «ملاقات خصوصی» با 38 امتیاز در رشته بهترین بازیگر مرد نقش اول، رتبه سوم را کسب کرد و برای نقشآفرینی در «تیتی» با 28 امتیاز بهترین بازیگر مرد نقش مکمل در فیلمهای سال 1401 شد. او همچنین برای «ابلق» نیز 16 امتیاز کسب کرد که نشان میدهد در این فیلم نیز به چشم خبرنگاران سینما و تلویزیون آمد.
الناز شاکردوست
الناز شاکردوست را میتوان یکی از دو هنرپیشه زن موفق سال 1401 دانست؛ چهرهای که در تابستان به فاصلهای کم، دو فیلم کاملا متفاوت را روی پرده سینما داشت و در هر دو درخشید. او با «ابلق» و «تیتی» همزمان در فجر نیز حاضر بود. در جشنواره، برای بازی در «ابلق» نامزد شد، اما در رأیگیری خبرنگاران سینما و تلویزیون، بیشتر برای «تیتی» رأی آورد، هرچند برای «ابلق» نیز 22 امتیاز کسب کرد. او در نهایت با 66 امتیازبه عنوان بهترین بازیگر زن نقش اول آثار سینمایی 1401 برگزیده شد و رقیبان قدری چون پریناز ایزدیار برای «ملاقات خصوصی»، پگاه آهنگرانی برای «بدون قرار قبلی»، مریلا زارعی برای «هناس» و سارا بهرامی برای «علفزار» را پشت سر گذاشت.
پژمان جمشیدی
فوتبالیستی که بازیگر شد، ناگهان به قدری از خود استعداد نشان داد که در پایان یک دهه فعالیت هنری، با فیلم «علفزار» از نظر خبرنگاران سینما و تلویزیون به عنوان برترین بازیگر مرد نقش اول فیلمهای سینمایی در سال 1401 برگزیده شد؛ با 68 امتیاز. در حالی که رقیبان سرسختی مثل هادی حجازیفر برای «موقعیت مهدی» و هوتن شکیبا برای «ملاقات خصوصی» را پشت سر گذاشته بود. پژمان جمشیدی در سال 1401 در سریال «زیرخاکی 3» هم حضور داشت که در این رأیگیری، برای آن نیز با 22 امتیاز در بخش بهترین بازیگر مرد نقش اول سریالها، شایسته تقدیر شد. او یکی از موفقترین چهرههای عرصه بازیگری در این سال بود.
کاظم دانشی
فیلم ساز جوانی که با نخستین فیلمش، در چهلمین جشنواره فیلم فجر بسیار دیده شد و چند جایزه از جمله سیمرغ بهترین فیلم نامه را کسب کرد و نامزد سیمرغ بهترین کارگردانی شد ، امسال در اکران عمومی، با گیشه 22 میلیارد تومانی، عنوان پرفروشترین فیلم غیرکمدی 1401 را به دست آورد. او با این فیلم در نخستین جایزه خبرنگاران سینما و تلویزیون هم برگزیده شد و رتبه دوم بهترین فیلم درام، رتبه سوم بهترین کارگردانی و رتبه دوم بهترین فیلم نامه را کسب کرد. سه هنرپیشه این فیلم نیز جزو برگزیدگان بازیگری بخش سینما بودند؛ موضوعی که نشان از هدایت مناسب بازیگران توسط این کارگردان جوان دارد. دانشی با این فیلم موفق، هنوز در آستانه 30 سالگی است و در سالهای آینده، احتمالاً بیشتر از او خواهیم شنید.
برادران محمودی
برندگان بزرگ سال 1401 در عرصه سینما و تلویزیون، احتمالا کسانی جز برادران محمودی نیستند. نگاهی به فهرست برگزیدگان خبرنگاران و البته موجی که سریال «پوست شیر» در فضای مجازی و حتی حقیقی به راه انداخته است و هنوز هم ادامه دارد، میتواند بهترین دلیل برای این موضوع باشد. سریالی که البته هنوز 5 قسمت از آن باقی مانده و روشن نیست چطور به اتمام خواهد رسید، اما در 19 قسمت گذشته به قدری تماشاگر خود را سر ذوق آورده است که بیبروبرگرد به عنوان برترین سریال سال 1401 ایران معرفی شود. نوید محمودی 42 ساله و جمشید محمودی 40 ساله، مهاجران افغانستانی که با نخستین فیلم خود «چند متر مکعب عشق» در سال 1392، توجه ها را حسابی جلب کردند، در یک دهه اخیر آثار متعددی در سینما و تلویزیون عرضه کرده اند، اما نخستین سریال آنها در نمایش خانگی، تاکنون به قدری موفق بوده است که تماشاگران از این به بعد، احتمالا آنها را نه برای ساختن فیلم به یاد ماندنی «چند متر مکعب عشق»، بلکه برای «پوست شیر» به یاد بیاورند. در رأیگیری خراسان نیز این مجموعه در رشتههای متعدد با اختلاف زیاد آرا، برگزیده خبرنگاران سینما و تلویزیون شد و در برخی رشتهها حتی بیش از یک برگزیده داشت.
ژیلا شاهی
دیگر بازیگر زن موفق سال 1401، چهرهای بود که در «موقعیت مهدی» و «پوست شیر» دو فیلم و سریال محبوب امسال حضور داشت؛ البته در نقشهایی مکمل. با این حال او در این نقشهای مکمل به اندازهای قدرتمند ظاهر شد که به چشم تماشاگران، خبرنگاران و منتقدان آمد. ژیلا شاهی که تاکنون دو بار برای «قصر شیرین» و «موقعیت مهدی» نامزدی جشنواره فیلم فجر را نیز در کارنامه دارد، در رأیگیری از خبرنگاران، با 49 امتیاز مقتدرانه در صدر بهترین بازیگر زن نقش مکمل سریالهای 1401 ایستاد و با 18 امتیاز برای بازی در «موقعیت مهدی»، تا برگزیده شدن به عنوان یکی از سه بازیگر زن شاخص در فیلمهای سینمایی 1401 فاصله چندانی نداشت.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

یادتونه اون اوایل رو که تازه با هم آشنا شدهبودیم؟ ما یهکم نگران بودیم که مبادا با وجود فضای مجازی با اونهمه رنگولعاب خفن، اصلا میتونیم جایی تو دل شما پیدا کنیم یا نه؟ شما هم چپچپ نگاهمون میکردین که «ای بابا، کی حوصله روزنامه خوندن داره؟» بعد یواشیواش یخ بینمون آب شد. هرچی میگذشت، بهتر همدیگه رو شناختیم. از آشنای دور، شدیم رفیق صمیمی و بعد هم شما رسما شدین همکار و همراه ما. پیامهاتون به ما میگفت کجای راهو اشتباه رفتیم و کجا دقیقا زدیم تو خال. گزارشها، آثار و پیشنهاد کتابهاتون هم شد پای ثابت جوانه. حالا تو آخرین جوانه امسال، میخوایم بهتون بگیم رفیق شما بودن خیلی کیف داره. برای همین امروز قراره بیشتر شما حرف بزنین و ما بشنویم. شما بهمون گفتین چطوری با جوانه آشنا شدین؛ تجربه رفاقت با این صفحه، چه خوبیها و بدیهایی داشته. خاطراتتون با جوانه رو تعریف کردین و گفتین اگه مسئولیت این صفحه با شما بود، چی کار میکردین که برای رفقاتون جالبتر باشه.
اینجا دیده و شنیده میشوی!
فاطمه فیروزی | چند تا نوجوان بودیم توی کانون پرورش فکری. مینوشتیم و نوشتههای همدیگر را نقد میکردیم. یک روز یکنفرمان آمد با روزنامهای توی دستش و داستان چاپشدهاش را بهمان نشان داد. برای ما که دنبال تجربه و پیشرفت بودیم، خیلی ذوق داشت که جایی برای دیده شدن پیدا کردهبودیم. تابستان ۹۹ بود که اولین داستانم چاپ شد. اسمش «کاغذ مچاله» بود ولی حالم را خیلی از مچالگی درآورد. خوب یادم است داداش بزرگم آنقدر ذوق داشت که هرکدام از اقوام به خانهمان میآمد، میگفت: «بدو روزنامه رو بیار ببینن.» حس خیلی خوبی بود که ببینم خانواده به من افتخار میکنند. به من امید و انگیزه میداد که آینده میتواند چقدر قشنگ باشد. رویای پیشرفت کردن و دیده شدن داشت محقق میشد. حالا میخواهم بگویم زندگیسلام، سلامِ زندگی به نوجوانهای بااستعداد ایرانِ اصیل است.
حسی فراتر از نوشتن برای یک روزنامه
اشکان محمودی |اولینبار که در صفحه اول «زندگیسلام» خبر انتشار یک صفحه با محتوای اختصاصی نوجوانان چاپ شد، حس عجیبی داشتم. انگار قرار بود از این به بعد «ما» به رسمیت شناختهشویم. من همکاریام با جوانه را از ستون «پیشنهاد» شروع کردم. معرفی چند رمان، پادکست و اپلیکیشن در 13سالگی، اولین تجربه رسمی نوشتن برای من بود. بالطبع فرایند تولید یک متن رسمی در دفعات اول بسیار زمانبر و پر از علامت سوال بود. پس از مدتی، نوشتن را در «میزگرد» دنبال کردم. معتقد بودم «میزگرد»، از دل جامعه نوجوان بیرون میآید و با انتخاب موضوعات مرتبط با گِرههای مرسوم زندگی نوجوانانه، در گفتوگوهای چندنفره نظر نوجوانان را جویا میشدم. نگرشهای مختلف بچهها به بررسی همهجانبهتر موضوعات کمک میکرد. در این مدت چند مصاحبه مجازی هم با نوجوانان مدالآور آسیایی و نوجوانان صاحب کسبوکار داشتم. همکاری با جوانه، حسی فراتر از نوشتن برای یک صفحه در یک روزنامه کثیرالانتشار دارد. با نوشتن در جوانه شما در مقام زبان گویای جامعه آماری وسیعی از نوجوانان هستید و این مسئله بار مسئولیتی همراه با هیجان دارد. البته بهدلیل فضای رسمی صفحه، نمیتوان همه معضلات نوجوانان را مطرح کرد که این موضوع کمی آزاردهنده است. امروز بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به وجود نشریهای با محتوای مشابه «جوانه» و در قالبی با ستونهای بیشتر احساس میشود. رویکرد «جوانه» با نوجوانان دوستانه است؛ موعظه و نصیحت نمیکند، پاسخگوی سلایق مختلف است و خود را درپاسخ به مشکلات روحی یا مشاوره به نوجوانان مسئول میداند. ستون «مسیر»، تمام آنچیزی است که یک نوجوان باید برای انتخاب آینده شغلی بداند. اگر بنا بر اصلاح بعضی از بخشها باشد، معتقدم ستون «اطلاعات عمومی» دیگر جذابیت لازم برای نوجوانان را ندارد و میتوان آن را مانند «سینماتوگراف» به دانستنیهایی با محوریت یک موضوع مثلا فلسفه یا علم اختصاص داد. همچنین باید به تولد یک «جوانه آنلاین» هم فکر کرد!
فرصتی برای نوشتن و یاد گرفتن
طناز عادلفهمیده| من طنازم و دو سال است که با جوانه همکاری میکنم. من روزنامه خراسان را با صفحه سرگرمی و ستون «چی شده» شناختم. بعد جوانه را پیدا کردم و دیدم که آثار همسنوسالهایم در این صفحه چاپ میشود. همکاریام با جوانه را با نوشتن داستانهای کوتاه شروع کردم. وقتی اولین مطلبم درباره تعطیلات مدرسه بهخاطر کرونا چاپ شد، باور نمیکردم که اسمم توی روزنامه چاپ شدهباشد. بعد با ستون «دورهمی» آشنا شدم و به ستون موردعلاقهام تبدیل شد. هروقت که فرصت پیش میآمد، برای این ستون با نوجوانها مصاحبه میکردم؛ تجربه خوبی بود، با هم بیشتر آشنا میشدیم و کنار هم وقت میگذراندیم. بهترین خاطره من از جوانه وقتی بود که توی مسابقه داستانک شرکت کردم و چندتا کتاب خیلیخوب جایزه گرفتم. اگر من مسئول این صفحه بودم، سعی میکردم مثل قبل سه روز در هفته چاپ بشود چون توی این صفحه چیزهای زیادی برای یادگرفتن وجود دارد؛ میتوانیم مصاحبه با آدمهای موفق را بخوانیم، زبان یاد بگیریم و از خواندن تجربیات و داستانهای دوستانمان لذت ببریم.
جوانه به نوجوان ها اعتماد دارد
عارفه کیهانی| پدرم هر روز از محل کارش روزنامه خراسان را برایم میآورد و خواندن جوانه از سرگرمیهای محبوبم بود. در یکی از شمارهها چشمم به مطلبی افتاد که یک نوجوان همسنوسال خودم نوشتهبود. «چرا من نتونم؟» شد آغاز همکاری من با جوانه. به شماره درجشده بالای صفحه پیام دادم. آن زمان 14ساله بودم و تازه نوشتن را شروع کردهبودم. کیفیت پایین مطالبم در ابتدا باعث شد چندینبار از چاپ اثرم فاصله بگیرم اما تلاشم را بیشتر کردم تا زمانیکه سرانجام توانستم بهخوبی یک خبرنگار جوانه بدرخشم. بعد از چاپ اولین مطلبم، اعتمادبهنفسی را که هر نوجوانی به آن احتیاج دارد، بهدست آوردم. چون در فضایی که مختص همسنوسالهایم بود، مورداعتماد قرار گرفتم. بعد از آن بارها و بارها نوشتم و موضوعات مختلفی را با دوستانم در سراسر خراسان بهاشتراک گذاشتم. جوانه جایی بود که به انتقادها و پیشنهادهایم پاسخ میداد و با اعتمادش، شوق دیده شدن را در من تقویت میکرد. مسئولیت کنار آمدن با نوجوانها ساده نیست اما اگر روزی در جایگاه مسئول این صفحه باشم، به بچههای بااستعداد در سنین کم، بالوپر پرواز میدهم چون میدانم سپردن مسئولیت به یک نوجوان و اهمیت دادن به او و استعدادش، چقدر شیرین است. جوانه برای من جایی است که بیشتر از ممنون بودن، به آن مدیونم، بابت شوق نوشتن که بعد از سال ها همچنان مرا همراهی میکند.
در جوانه یک قدم به رویای نویسندگی نزدیکتری!
هلیا فرزادمهر | من هلیا هستم، رفیق شفیق جوانه! داستان آشنایی من با جوانه از همان روزهایی شروع شد که متنهایم را برای مامانم میخواندم و آنقدر تشویق و پافشاری کرد که سرانجام یکروز دستبهکار شدم و از ۱۱۸ و اینترنت، شماره روزنامههای مختلف را گیر آوردم. حتی روحم هم خبر نداشت صفحهای وجود دارد که متن نوجوانها را چاپ میکند، اما گاهی خامی و بیپروایی نوجوانی پُلی میشود برای تلاشهای پیدرپی! گفتن ندارد که چندین روزنامه ناامیدم کردند و حتی بعضیهایشان مبلغی برای چاپ متن درخواست کردند. این هم که در آخرین ساعات اداری و آخرین زور امید، دوباره دستبهتلفن شدم گفتنی نیست اما همیشه نور از تاریکی میتابد و تابش نور زندگی برای من از لحظهای شروع شد که گفتنیترین و شنیدنیترین لحظه زندگی من است. بعد از آخرین تلفن، قرار شد متنهایم را برای جوانه خراسانی بفرستم. تازه آنجا بود که فهمیدم چارچوب و قانون نوشتن یعنی چی، ایرادهای ویرایشی یعنی چی و حس جواب مثبت شنیدن برای چاپ متن یعنی چی! این حس با پیامی که نوشتهبود: «هلیا عکس و سن ات رو برام بفرست تا کنار متن ات چاپ بشه.» به اوج خودش رسید. راستش بهترین جملهای بود که آن سال شنیدم. اصلا بهترینها از همانجا شروع شد. ذوق نشان دادن متن چاپشدهام به فامیل، قند توی دلم آب میکرد و دیدن اسمم توی گوگل، خیال کارهای بزرگ به سرم میانداخت. یکی از خاطرههایی که از جوانه دارم، مسابقهای است که در آن برنده شدم. بهترین قسمتش هم جایزهای بود که برایم پست کردند و بهترینِ بهترینش برگهای که رویش نوشتهبود «برای دوست نویسندهام، هلیا». همین چیزهای کوچک دوستداشتنی عجیب حال آدم را میسازد و ما تمام این حسهای خوب را مدیون جوانه و آدمهای پشتصحنهاش هستیم، مدیون کسی که برای اولینبار دغدغه میدان دادن به نویسندههای نوجوان به ذهنش افتاد و خانه جوانه را بنا کرد. در آخر باید بگویم، جوانه عزیزم! تو برای همه ما جوانهایها عضوی جدانشدنی از خانوادهمان هستی. جوانههای قلبمان از اولینباری که آشنا شدیم، بههم گره خورد. حالا هرچه بزرگتر میشوم، ترس اینکه دیگر نوجوان نیستم و نمیتوانم برای تو بنویسم، قلبم را بهدرد میآورد. جوانهجانم، یکبار برای همیشه قول بده بمانی برایمان!
ما با جوانه رشد کردیم
فهیمه فرهادی| من اولینبار در کلاس ادبی ازطریق دوستانم با جوانه آشنا شدم و اولین اثری که از من چاپ شد، داستانی بود بهنام «رویای خروسی»؛ قصه دختری که توی یک شهر بزرگ زندگی میکند و دوست دارد یک خروس داشتهباشد. بعد از آن بارها آثارم چاپ شد و من از اینکه فکرها و رویاهایم به گوش همسنوسالهایم در شهرهای مختلف میرسید، احساس سرسبزی و پویایی میکردم. من در جوانه، بخش «بگونگو» و «مسیر» را از همه بیشتر دوست دارم. طنز بسیار خلاقانه بگونگو و توجه مسیر به آینده نوجوانها من را شگفتزده میکند. تجربه همکاریام با جوانه، تجربهای بود از جنس بزرگ و پخته شدن بهکمک نوشتن. ما با جوانه رشد کردیم.
تجربه شیرین نوشتن برای مخاطب
نسرین محرابی| من 17سالهام، از 12سالگی شروع کردم به نوشتن و دو سال است که بهصورت جدیتر مینویسم؛ یعنی از وقتی که بهواسطه یکی از دوستان با جوانه آشنا شدم و خیلی هم خوشحالم از این آشنایی. اولین مطلبی که از من چاپ شد در دوران سخت کرونایی بود، درباره دردسرهای آموزش مجازی. حسی که بعد از چاپ مطلبم داشتم، اصلا قابلبیان نیست. فکر کن اینهمه سال بنویسی و مخاطبی غیر از چندتا دوست و همکلاسی نداشتهباشی. در جوانه، آدمهای زیادی مطالبت را میخوانند و همکاری با این صفحه از بهترین تجربههای من بودهاست. خب هرکاری خوبیها و بدیهایی دارد ولی اگر از من بپرسید، میگویم خوبیهای جوانه خیلی بیشتر است. اینجا کسانی هستند که با صبر و حوصله تمام مطالبت را میخوانند، درباره نقاط ضعف و قوتش نظر میدهند و مهربانی بیشازحدی با نوجوانها دارند. بهترین خاطره من از جوانه، روزهایی بود که با هیجان از خواب بیدار میشدم که ببینم این هفته مطالبم چاپ شده یا نه. راستش مسئولهای جوانه آنقدر خوب و زحمتکش هستند که من نمیتوانم خودم را بهجای آنها بگذارم ولی اگر مسئولیت این صفحه با من بود، بیشتر تبلیغش میکردم تا نوجوانهای بیشتری با جوانه آشنا شوند چون خیلیها هستند که دوست دارند دیده بشوند ولی هنوز راهش را بلد نیستند.
ذوق دیدن اسمت توی روزنامه
سارا ذبیحی| ماجرای آشنایی من با جوانه از خانه مادربزرگم شروع شد. پدربزرگ و مادربزرگم اشتراک روزنامه خراسان را داشتند و همیشه صفحات زندگیسلام را بهخاطر جوانهاش برای من نگه میداشتند. وقتی فهمیدم میشود برای این صفحه مطلب فرستاد، تصمیم گرفتم تجربه چاپ شدن یک اثر به اسم خودم را امتحان کنم. اولین اثری که از من چاپ شد، شعری درباره مادر بود. ذوق زیادی داشتم و به خیلیها نشانش دادم. حس نویسنده شدن داشتم. این حس، بعدتر با انجام چند مصاحبه جالبتر و پررنگتر شد. همکاری با جوانه برای من تجربه متفاوت و دلنشینی بود. علاوهبر این وقتی که برای بخش مصاحبه با چند نفر از همسنوسالهایم حرف میزدم، آنها هم از این فعالیت خوب روزنامه و چاپ شدن اسم و عکسشان خیلی خوشحال بودند. یادم میآید سال پیش سر کلاس مجازی، معلممان وسط تدریس گفت: «من کار سارا رو تو روزنامه دیدم. یک مصاحبه انجام داده و خیلی خوبه که علاوهبر درس خوندن، این کار رو هم انجام میده...» از حرفهای معلمم واقعا شگفتزده شدم. من از جوانه، بخش سفرنامه و آشنایی با کشورهای مختلف و فرهنگهایشان را خیلی دوست دارم. بخش مسیر هم بهخاطر آشنا شدن با تجربیات دیگران واقعا مفید است. اگر من مسئول روزنامه بودم، سعی میکردم با تبلیغات گسترده و مطالب جذاب، نوجوانان را به خواندن روزنامه ترغیب کنم چون الان خیلیها تعجب میکنند که با وجود موبایل کسی سراغ روزنامه برود. همچنین مسابقههایی مثل داستان، عکاسی و... برگزار و صفحه جوانه را حداقل سه روز در هفته چاپ میکردم. در پایان هم آرزو میکنم که جوانه 120سالگیاش را جشن بگیرد و همینطور به فعالیتش ادامه بدهد.
جوانه راه را به تو نشان میدهد
حسین بازپور| من یک پسر دهههشتادیِ تلاشگر هستم. اهل نوشتنم، ناامیدی و ناراحتی توی کارم نیست و برای رسیدن به اهدافم در زندگی و ادبیات همه تلاشم را انجام میدهم. من شاد و سرزنده هستم، هرروز ورزش میکنم و کتاب میخوانم. همچنین سالهاست روزنامهها و نشریات مختلف را دنبال میکنم تا اینکه یک روز رسیدم به جوانه و نور به قلبم تابید. اشعارم را فرستادم، بعد از چندروز جوانه به من پیام داد و گفت که قرار است شعرهایم چاپ بشود. از شادی و خوشحالی زیاد نمیتوانستم بخوابم! بیصبرانه منتظر چاپ آثارم بودم، خیلی حس خوب و دلنشینی بود که بعد از آن بارها تکرار شد. همیشه افسوس میخوردم چرا در مشهد زندگی نمیکنم! در این مدت پخته شدم، در مسیر درستتری قرار گرفتم و از جوانه صبوری آموختم. من خاطرات دلنشینی از جوانه دارم، به ویژه وقتهایی که غیر از مطالب خودم، آثار دوستانم را هم برایش میفرستادم و جواب میگرفتم: «چقدر شما دوست دارین!» از شنیدن این حرف، لبخند روی لبم نقش میبست. من از جوانه بخش مصاحبه را خیلی دوست دارم، بخش آثار شما هم عالی است اما از تبلیغاتی که توی این صفحه چاپ میشود، بدم میآید! ای کاش دیگر آگهی چاپ نکنید. یکی دیگر از ناراحتیهای همیشگی من، فعالیت کم این صفحه است؛ چرا فقط پنجشنبهها؟ ای کاش جوانه خودش میتوانست یک رسانه جدا باشد یا هر روز منتشر شود. بعضی از کارها همیشگیاند و تا ابد توی ذهن و قلب آدم حک میشوند، فعالیت در جوانه از ایندست کارهاست. من وقتی به جوانه فکر میکنم، چشمهایم پر از شوق میشود. آرزوی درخشش و ماندگاری برای جوانه عزیز دارم.
یک همکاری خوشحالکننده
نادیا غفوری| من 16سالهام و خیلی خوشحالم که عضو کوچکی از خانواده زندگیسلام هستم. عاشق نوشتن و کتاب خواندنم به ویژه نوشتهها و کتابهایی که یک لبخند کوچک روی صورت جدی آدمها میآورند. اولینبار ازطریق دخترخالهام با صفحه جوانه آشنا شدم که دست ماهرانهای در نوشتن دارد. یادم میآید اولین مطلبی که از من چاپ شد، معرفی یک کتاب بود البته خیلی کار هیجانانگیزی نبود و بیشتر دنبال یک کار متفاوت بودم؛ یکجور چالش! چون در نوشتن متنهای تخیلی، ماهرتر هستم و طنز نوشتن را دوست دارم. خب بعدها چندتا مطلب طنز هم نوشتم. من از همکاری با صفحه جوانه خیلی خوشحال هستم و امیدوارم این همکاری تا زمانی که دست از نوشتن برنداشتم، ادامهدار باشد. اگر من مسئول صفحه جوانه بودم، در روزهای خاص سال مطالب مخصوص آن روز را با یک تم زیبا منتشر میکردم تا جوانههای بیشتری جذب بشوند. خوشحالم از اینکه در آخرین شماره جوانه امسال، خودم را به شما معرفی کردم تا بیشتر با هم آشنا شویم. رفقای جوانه! پیشاپیش سال جدید و ماه مبارک رمضان را به شما تبریک میگویم و خیلی خوشحالم از اینکه آخرین روز عید را هم باید با گرسنگی بهدر کنم و روز بعدش بروم مدرسه!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تحرکات دیپلماتیک ایران در روزهای پایانی سال ۱۴۰۱ در حوزه تعامل با کشورهای منطقه و هم پیمانانش در عرصه بین المللی نسبت به چند ماه گذشته، افزایش نسبی پیدا کرده است و به نظر می رسد که احتمالا تا حدودی از فشارهای واردشده به تهران در مدت اخیر در پی تحولات داخلی ایران، در عرصه های منطقه ای و بین المللی کاسته شده است. نورنیوز نوشت: دریابان علی شمخانی نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی، امروز پنج شنبه 25 اسفند در پاسخ به سفر شیخ طحنون بنزاید آلنهیان، مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی به کشورمان و به دعوت رسمی همتای خود به ابوظبی سفر می کند. دریابان شمخانی در سفر به امارات علاوه بر مذاکره با همتای اماراتی خود با مقامات بلند پایه این کشور نیز دیدار و درباره مسائل دوجانبه، منطقهای و بینالمللی گفت و گو خواهد کرد. در این سفر، مسئولان عالی اقتصادی، بانکی و امنیتی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان را همراهی می کنند.در طول چند روز گذشته پس از اعلام توافق ناگهانی ایران و عربستان در پکن برای از سرگیری روابط و استقبال کشورهای مختلف از این توافق، خبرهایی مبنی بر انجام رایزنی هایی بین ایران و بحرین برای از سرگیری روابط منتشر شده است، چنان که خبرگزاری اسپوتنیک به نقل از منابع مطلع اعلام کرد که هم اینک گفتوگوهای مهمی میان ایران و بحرین در سطح دوجانبه برای از سرگیری روابط درحال انجام است.این منابع تاکید کردند که مذاکرات فعلا در سطح دوجانبه است و هیچ طرف دیگری در آن واسطه نیست و درصورت توافق درخصوص مسائل مورد اختلاف، نتایج این گفتوگو به زودی اعلام خواهد شد. به نظر می رسد که منظور خبرگزاری اسپوتنیک از این خبر، سفراخیر هیئت پارلمانی ایران به بحرین برای شرکت در صد و چهل و ششمین نشست اتحادیه بینالمجالس جهانی و رایزنی های انجام شده بین این هیئت و برخی از مقامات بحرینی از جمله «احمد المسلم» رئیس مجلس بحرین است.همچنین بعد از توافق اخیر تهران و ریاض برای از سرگیری و استقبال مقامات قاهره از این توافق، سیگنال هایی هم از سوی ایران و مصر برای گسترش روابط در حال ارسال است چنان که در روز دوشنبه سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به پرسشی با بیان این که مصر کشور مهمی در منطقه است و منطقه به هم افزایی ایران و مصر نیازمند است، اظهار کرد: درباره مصر معتقد به برداشتن گامهای جدیدی برای ارتقای روابط هستیم ولی همان طور که می دانید روابط بین کشورها در یک مسیر دوجانبه است و باید دید اراده کشور مقابل در چه مسیری است. در ادامه تحرکات دیپلماتیک ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس در اوایل هفته جاری، علی باقری معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران برای شرکت در نهمین دوره مشورتهای سیاسی میان تهران و مسقط به عمان سفر کرد و در جریان این سفر، دیدارهایی با مقامات عمانی از جمله وزیر امور خارجه این کشور داشت. یکی دیگر از تحولات رخ داده درخصوص تعاملات ایران با کشورهای خاورمیانه می توان به دیدار اخیر سفیر غیرمقیم ایران با وزیر خارجه لیبی اشاره کرد. دیروز نیز سفیر امارات در دیدار با رئیس مجلس کشورمان گفت: دولت امارات با هرگونه وارد شدن خسارت به ایران مخالف است و همه تضمینها را در این خصوص ارائه میکند که هیچکسی نمیتواند با حضور در امارات از کشور ما برای ضربه زدن به ایران استفاده کند؛ از جمله در مسائل نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و هر زمینه دیگری. حالا سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی به امارات پس از توافق ایران و عربستان از ادامه تحولات منطقهای حکایت دارد. اجماعی که ابتدا با حل اختلافات اساسی و امنیتی و سپس تفاهم های سیاسی و اقتصادی عملی خواهد شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


وحید تفریحی/ چشمان تان را ببندید؛ تصور کنید دقیقا وسط خیابان امام رضا (ع)، بعد میدان بسیج یا به قول ما مشهدی ها فلکه برق ایستاده اید رو به حرم آقا! صدای اذان از گلدسته ها در گوشتان خوش نوایی می کند، هرلحظه می خواهید چشمان تان را باز کنید تا به جمال گنبد نورانی روشن شود اما همین که چشم می گشایید، ظاهر زمخت و سیمانی ساختمانی دقیقا پشت گنبد منور، هجوم می آورد به تمام حس و حال خوبی که از گذشته در ذهنت بوده و هست! دیوی سیمانی که دقیقا جلوی چشم همه در مهم ترین و نورانی ترین منطقه شهر و کشور، سر برآورده که نمای آن، منظر نورانی گنبد مطهر حرم رضوی را از سمت خیابان امام رضا (ع) مخدوش کرده است. حالادر میدان بسیج که رو به حرم آقا سلام می دهی باید ظاهر بدقواره ساختمانی را که از پشت گنبد مطهر سردرآورده هم تحمل کنی! بیش از یک سال پیش مطالبه جدی مردم، زائران و مجاوران برای حذف این دیو سیمانی از منظر حرم مطهر رضوی را رسانه ای کردیم، از همان روز پیگیری کردیم ، مطالبه کردیم، آن قدر گفتیم و گفتیم که شاید اراده ای برای حذف این دیو سیمانی پیدا شود که نشد! سراغ همه هم رفتیم، از متولیان مثل مدیریت شهری و استانداری گرفته تا دستگاه های نظارتی مثل دادستان و شورای عالی معماری و شهرسازی و... اما همه با ما همدرد بودند ولی ناتوان! معتقد بودند با توجه به این که مالکان ساختمان مجوز دارند نمی توانند اقدام کارسازی را انجام دهند. از همان ابتدای پیگیری موضوع، دلسوزانه سوال کردیم که آقایان مسئول، شما دقیقا کجا بودید که این ساختمان به همین راحتی خشت روی خشت گذاشت و طبقاتش را بالاتر از گنبد مطهر ساخت و اقدامی نکردید؟ قرار نیست کاری کنید؟ باید دست روی دست گذاشت و تماشا کرد که به همین راحتی منظر گنبد نورانی آقا در سوداگری عده ای مخدوش شود؟ کم نبود تمام آشفته بازاری که در اطراف حرم مطهر ایجاد شد؟ این روزها از هر خیابانی وارد شوی هتل های چند ستاره سربه فلک کشیده با انواع و اقسام نور پردازی ها و معماری های آشفته، چشم خراشی می کند، بلندمرتبه سازی های اطراف حرم به شکل افسار گسیخته ای افزایش یافته، قبل از این که این غول های آهنی قد بکشند، از چند خیابان دورتر، گنبد و گلدسته حرم مطهر چشم نوازی می کرد اما حالا با ساخت و سازهای دور از قاعده و قانون، منظر این بارگاه مقدس به کلی مخدوش شده است. اگرچه متولیان اذعان دارند که این قبیل ساخت و سازها مجوزهایی را براساس طرح تفصیلی گذشته موسوم به طرح «طاش» دریافت کرده اما واقعا جای نهادهایی مثل بازرسی کل کشور، شورای عالی معماری و شهرسازی، استانداری، دادستانی و... در این هنجارشکنی بارز کجاست که به همین راحتی منظر گنبد را مخدوش می کنند و آب از آب تکان نمی خورد؟ چرا برخورد قاطعی برای اصلاح طبقات اضافه ساختمان هایی که مشرف به حرم مطهر است انجام نمی شود؟ نکته قابل تامل ماجرا در این است که ۱۴۷ پروژه بزرگ، با تعداد طبقات بالا مجوز ساخت را در گذشته و بر اساس طرح طاش دریافت کرده اند که هنوز ساخته نشده و در صورت ساخت این پروژه ها بعید نیست فاجعه ای از این جنس در اطراف حرم مطهر رضوی رقم بخورد. تا الان هم که بیش از یک سال از اعلام و پیگیری مطالبه افکار عمومی برای حذف این ساختمان از منظر گنبد منور رضوی می گذرد، آب از آب تکان نخورده و این دیو سیمانی همچنان ظاهر زمختش را به نگاه زائران آقا علی بن موسی الرضا (ع) تحمیل می کند! مخدوش کردن گنبد منور رضوی، دل هر زائر و مجاوری را که این روزها در خیابان امام رضا (ع)، رو به حرم آقا می ایستد و سلام می دهد به درد آورده است که البته این موضوع دردی نیست که درمان نداشته باشد.
دیوی که افشا شد
10 بهمن 1400؛ اولین بار در این تاریخ و در گزارشی با عنوان «نوک کوه یخ فاجعه در حریم حرم» چهره این دیو سیمانی را افشا کردیم و از گلایه های زائران و مجاوران از مخدوش شدن منظر گنبد منور رضوی گفتیم و مسئولان و متولیان را مورد مطالبه قرار دادیم. این ساختمان بدقواره، جایی است در «ته پل محله»؛ ساختمانی که در چندین طبقه ساخته شده و منظر گنبد را مخدوش کرده است. در این گزارش معاون شهرسازی شهرداری منطقه ثامن مشهد اعلام کرده بود که «این هتل در سال 1396 توسط سرمایه گذار بخش خصوصی طبق طرح تفصیلی «طاش» مجوزی را از شهرداری دریافت کرده و این مجوز در قالب ساخت 9 طبقه صادر شده است.» این هتل دقیقا طبق همان مجوزهای ابلاغی در کمیسیون ماده 5 و بر اساس طرح طاش (طرح تفصیلی گذشته) ساخته شده است. خدایی معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری که خود، زمانی از منتقدان سفت و سخت طرح طاش و بلند مرتبه سازی های اطراف حرم بود نیز در همان گزارش به ما گفت: به طور مسلم در گذشته درباره این که منظر حرم مطهر یک سرمایه است مفاهمه مشترکی بین متولیان امر شکل نگرفته بوده وگرنه این اتفاق رخ نمی داد. طبیعتا انگیزههای اقتصادی در شکل گیری وضع موجود موثر بوده است با این توضیح که گاهی گفته میشود آنچه اطراف حرم انجام شده است برای تامین مالی پروژه به سازی پیرامون حرم بوده و مدیران وقت ناگزیر از چنین تصمیمی بودهاند. در ساختمان مورد اشاره ٩ طبقه روی زمین ساخته شده است. وفق قوانین موجود این ساختمان ها تا زمان تجدید بنا باقی می مانند ولی درباره ساختمانهایی که هنوز ساخته نشده اند باید طبق ضوابط جدید اقدام شود و طبق این ضوابط بیش از ۵ طبقه و در بعضی نقاط بیش از ۶ طبقه اجازه ساخت و ساز وجود ندارد. درباره این هتل باید بگوییم که ساخت اسکلت این ساختمان دو سال قبل به پایان رسیده است و طبعا وفق ضوابط تا زمان تجدید بنا تثبیت خواهد بود مگر آنکه توافقی فیمابین مالک و متولیان امر برای اصلاح بنا انجام شود. درباره ساختمان هایی که ساخته شده است اگر قرار بر تخریب طبقات اضافی باشد باید هزینه های مختلف آن تمهید شود و تا این لحظه در این زمینه هیچ متولی نداریم و همین موضوع باعث تثبیت این ساختمان ها شده است. وی در پاسخ به این سوال که راهکار برای حذف طبقات اضافی ساخته شده در پروژه هایی که منظر حرم مطهر را مخدوش کرده است، چیست؟ نیز اظهار کرده بود: هم اکنون اجماع لازم برای این کار وجود ندارد از طرفی در وضعیت کنونی بحث ما درباره ساختمان های ساخته شده نیست و فعلا تمرکز بر جلوگیری از ساخت ساختمان های بلند مرتبه ای است که ساخته نشده اند.
پیگیری مطالبه گرانه برای حذف طبقات مخدوش کننده منظر حرم
خراسان مطالبه بحق مردم برای حذف طبقات مخدوش کننده منظر حرم رضوی را رها نکرد و از دیگر متولیان و مسئولان نیز این پیگیری را ادامه داد. از جمله فرماندار مشهد که گفته بود «ما و شهرداری باید جلسه برگزار و فکری برای این موضوع کنیم. فعلاً ملاک ما آن چیزی است که مصوب شده است. حالا ممکن است ما نظر شخصی داشته باشیم. البته قبول داریم آن چه مصوب شده وحی منزل نیست. قطعاً اگر نظرات کارشناسی در این باره ارائه شود برای رفع این مشکل استقبال میکنیم تا مسئله حل شود.» دادستان نیز در یکی دیگر از پیگیری های خراسان گفته بود: «از نظر من به عنوان یک شهروند و دادستان شهر به هر ساختمانی که در حاشیه حریم مطهر رضوی بنا شده و به من اجازه نمی دهد که گلدسته حرم را صبح ها ببینم و سلام بدهم، این ایراد وارد است. قدیم مشهدی ها از میدان فردوسی، خیابان امام رضا(ع) و ... می ایستادند و رو به حرم مطهر سلام می دادند، به طوری که در مسیرهای اصلی حرم هر جا می ایستادیم گلدسته های حرم قابل رویت بود. مردم مگر گلدسته در شهر می بینند؟ چند جای شهر را می توانید انتخاب کنید که از آن جا گلدسته حرم را می توان دید و سلام داد؟ بنابراین همه ساختمان هایی که مانع این کار شده اند، از نظر من این مشکل را دارند.» معاون دادستان مشهد هم توضیحات دادستان را کامل کرده و گفته بود: «به دلیل این که بسیاری از این سازه ها پروانه شان را از یک مرجع قانونی دریافت کرده و ساخته شده اند، ساختمان ها در آن قسمت به چهار دسته تقسیم شده اند. برخی از ساختمان هایی که ساخته شده اند قرار شد که تثبیت شوند. دسته دیگر، ساختمان هایی که در زمان تصویب طرح در حال ساخت بودند. این ها هم بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری بنا شد به میزان پروانه شان تثبیت شوند، به این دلیل که افرادی که در استان بودند، ممکن بود به این پروژه ها وابسته و ذی نفع باشند اما این طرح به طور مستقیم در شورای عالی مطرح شد، یعنی اصل ضرورت تصویب طرح و تبیین طرح قبلی. همچنین تصویب طرح جدیدی که بتواند تمام معضلات و مشکلاتی را که در حوزه ثامن و بافت حرم مطهر رضوی ایجاد شده است، از بین ببرد. مطابق دسته بندی شیوه نامه، ساختمان مورد اشاره، در دسته ای قرار گرفته که تثبیت شده تا زمانی که مجدد بخواهد نوسازی کند. به رغم تمام مشکلاتی که بیان کردید، با توجه به پروانه ای که وجود داشته و مجوزهایی که از شهرداری وقت گرفته اند در دسته دارای حقوق مکتسبه شناخته شده و تا زمان نوسازی مجدد تثبیت خواهد شد، نوسازی مجدد اگر بخواهد اتفاق بیفتد بالطبع آن طرح حریم ویژه حرم مطهر رضوی باید مدنظر قرار گیرد و رعایت شود.»
ورود قوه قضاییه و وزارت راه و شهرسازی به ماجرای دیو سیمانی
برای اثرگذاری بیشتر و پیگیری مطالبه گرانه تر درخواست مردم برای این دیو سیمانی، موضوع را از نهادهای بالادستی از جمله قوه قضاییه و وزارت راه و شهرسازی نیز پیگیری کردیم. از جمله در نشست خبری سخنگوی قوه قضاییه که خواستار ورود دستگاه قضا از باب حفاظت از حقوق عامه برای رفع مشکل سر برآوردن هتلی در اطراف حرم امام رضا (ع) که منظر حرم رضوی را مخدوش کرده، شدیم که ستایشی، سخنگوی دستگاه قضا از تشکیل کارگروهی برای بررسی وضعیت چنین ساختمانهایی خبر داد و اعلام کرد: «برای پروژههایی که در این حریم هستند یک شیوه نامه طراحی شده است. برخی از این پروژهها ساخته شده و برخی در حال ساخت است، بنابراین این شیوه نامه تبیین کرده که چگونه باید عمل کند تا قانونی باشد، این جا گفته که اگر ساخته شد یا در حال ساخت بود و پروانه ساخت از شهرداری گرفته باشد به شرط این که تملک تمام زمین را کرده و حقوق شهرداری را کامل پرداخت کرده باشد مجاز به بهره برداری یا ادامه ساخت طبق پروانه است، حالا باید ببینید موضوع مطرح شده یا نقطهای که مد نظر شماست واجد این شرایط است یا نیست؟ کارگروهی با مدیریت دادگستری تعیین شده که این محل در حال ساخت این شرایط را دارد یا ندارد و این کارگروه باید نظر بدهد.»
علاوه بر این مطالبه افکار عمومی را روی میز معاون وزیر راه و شهرسازی و دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی کشور نیز گذاشتیم که در پاسخ به آن اعلام کرده بود که «شورای عالی شهرسازی و معماری طرح پیرامون حرم مطهر را تصویب کرد که این نوع موارد دیگر تکرار نشود و اکنون نیز باید تدابیری اندیشیده شود تا این ساختمان مخدوش کننده منظر حرم مطهر عبرتی برای تاریخ شود.» او اشتباه بودن ساخت این ساختمان را پذیرفت و البته اولویت را جلوگیری از تکرار این فجایع بیان کرد.
به هرحال یک سال و چندماهی از پیگیری های مداوم ما برای برچیدن این غول بدقواره که دقیقا پشت گنبد مطهر سربرآورده، می گذرد و از تمام نهادها، متولیان و افرادی که می توانستند گره گشا باشند و مطالبه مردم را به سرانجام برسانند هم پیگیری کردیم اما هنوز هم سر که بالا می کنی تا رو به گنبد مطهر، به آقا سلام بدهی، ظاهر بدقواره این دیو سیمانی بدنمایی می کند و اقدامی برای تحقق مطالبه مردم نشده است که باید فکری عاجل برای آن شود.
دوای درد مشخص است، همت کنید!
ماجرایی که روایت شد، نمونه ای است از فاجعه ای که 15 سال است بر سر بافت با ارزش اطراف حرم مطهر رضوی آوار شده، روزی در روزنامه خراسان هشدار دادیم که اتفاق در حال وقوع در اطراف حرم، فاجعه ای با تبعات 500 ساله خواهد بود. آن چه از دو دهه قبل شروع شده حالا دارد از زمین سر بر می آورد و فجایع آن از این سازمان به آن سازمان، از این متولی به آن متولی و از این کمیته به آن کمیسیون پاسکاری می شود اما آن چه لطمه می بیند حقوق عامه و حریم بی دفاع رضوی است. آن طور که از اظهارات متولیان بر می آید، باید دست روی دست گذاشت و منتظر ساخت 147 ساختمان در بافت اطراف حرم بود تا ببینیم چه بلایی بر سر منظر حرم رضوی خواهد آمد. گویی دیگر باید با نمای بی رقیب گنبد و بارگاه رضوی در خیابان های امام رضا (ع) و طبرسی خداحافظی کرد و آن چنان که منتقد دیروز و متولی امروز می گوید باید با این دیوهای سفید که سایه بر نمای بارگاه رضوی می اندازد کنار آمد!
اما این مطالبه مردم و زائران است، دوای درد هم حداقل برای همین مورد مصداقی مشخص و واضح است که در ادامه اشاره ای به پیشنهادها برای حل مشکل این دیو سیمانی و تحقق مطالبه زائران می شود:
طبقات اضافه را حذف کنید: چرا برخورد قاطعی برای اصلاح طبقات اضافه این دیو سیمانی انجام نمی شود؟ مطالبه افکار عمومی و مردم این است که برای حفظ منظر گنبد مطهر ، حداقل 3 طبقه از این ساختمان تعدیل شود. دیر نیست، حداقل برای نجات منظر گنبد و بارگاه از خیابان های امام رضا (ع) و طبرسی می شود کاری کرد.
حق و حقوق مالک تامین شود: در کنار توجه به حقوق شهروندی و مطالبه مردم برای حذف طبقات اضافه ساختمانی که منظر گنبد منور رضوی را مخدوش کرده، باید به حق و حقوق مالک هم توجه شود تا از ناحیه حذف طبقات اضافه، ضرر و زیانی متوجه مالک یا مالکانی که بر اساس مجوز دستگاه های مربوط به ساخت این ساختمان اقدام کردند، نشود. برای این کار نیز چون دستگاهی متولی پرداخت این حق و حقوق نمی شود، نهادهای بالادستی باید تدبیری بیندیشند که حقوق عامه قربانی نبود مسئولیت پذیری نهادهای مسئول نشود.
مقصران احتمالی شناسایی شوند: آن چه اولویت و ضرورت دارد رفع این بدنمایی ایجاد شده در حریم حرم است و بعد از آن دستگاه های نظارتی و مسئول باید سراغ مجوزهایی بروند که موجب شکل گیری چنین غول بدقواره ای، دقیقا پشت گنبد مطهر شده است. بالاخره مدیرانی که پای مجوز را امضا کرده اند باید پاسخگو باشند؛ هم پاسخگوی ضرر و زیان وارد شده به بیت المال و هم ضرر و زیان معنوی که ایجاد این دیو سیمانی برای مردم رقم زد.
فکری برای بقیه ساختمانی هایی که مجوز گرفته اند بکنید: خیلی فوری و ضروری هم باید فکری برای 147 ساختمانی که مجوز بیش از 5-6 طبقه گرفته اند شود و شرایط آن ها مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گیرد تا موجب سربرآوردن غولی دیگر در اطراف حرم و بر هم زدن منظر و نمای حرم مطهر رضوی نشود. به گفته متولیان شهری وضعیت این تعداد ساختمانی که مجوز گرفته اند مشخص است و باید تا دیر نشده برای آن هم تدبیری اندیشیده شود.
موضوع حرم ملی است، مسئولان در رده ملی اقدام کنند: به هرحال پیگیری های فراوان ما از مدیران استانی و گاهی وزارتی نشان داده که اراده فراگیری برای حل این مشکل وجود ندارد، بنابراین اگر رئیس دستگاه قضا وارد عمل شود و به نماینده خود در استان دستور پیگیری دهد، اگر دادستان که روزی نماینده کارگروه ویژه استان در بافت اطراف حرم بود وارد عمل شود، اگر رئیس قوه مقننه که مشهدی است و اگر نمایندگان استان و شهر وارد عمل شوند که خسارت های لازم را از منبعی تامین کنند، اگر دولت و آقای رئیسی که خود زمانی تولیت آستان قدس رضوی بوده است، به استاندار به عنوان نماینده خود در استان دستور ویژه پیگیری دهد شاید بتوان امیدوار بود که منظر حریم رضوی از یک فاجعه جان سالم به در ببرد. به هر حال فرماندار، دادستان و رئیس شورای عالی شهرسازی به نوعی قبول دارند که نباید به حرم مطهر رضوی ضربه ای وارد شود ولی این سوال به صورت جدی مطرح است که چه کسی باید همت کند و به این مطالبه بحق مردم برای حذف بخش هایی از ساختمان که منظر گنبد را مخدوش کرده است، پاسخ دهد؟
در نهایت؛ برای بافت اطراف حرم متولی واحد تعیین شود: شهری که به واسطه بارگاه ملکوتی علی بن موسی الرضا (ع) به عنوان پایتخت معنوی ایران شناخته می شود و از آن انتظار می رود نماد تمدن سازی انقلاب اسلامی باشد در نزدیک ترین مکان به این کانون نور و توجه به دلیل سوء مدیریت های مستمر درگیر گره کوری در بافت اطراف حرم شده است. در بیش از دو دهه گذشته بافت اطراف حرم درگیر دو طرح «طاش» و «حریم رضوی» بوده است. در چرایی مسئله بافت اطراف حرم دلایلی همچون اختلاف در اهداف و مبانی نظری، منافع پیدا و پنهان مالی هنگفت، تعارض منافع و نبود تصمیم گیری متمرکز و... را می توان از عوامل گره کور امروز بافت اطراف حرم برشمرد، اما اختلاف ها در مبانی نظری و اهداف طرح را می توان یکی از دلایل اصلی منازعات و گره کور امروز بافت اطراف حرم دانست که به نظر می رسد گر چه امروز طرح طاش کنار گذاشته شده و طرح جدید حریم رضوی مبنای اجرای متولیان است اما برای جلوگیری از اصطکاک های آینده بهتر است مبانی نظری درباره مشهد به عنوان نماد تمدن سازی انقلاب اسلامی و الزامات و اقتضائات آن در سطح ملی و بزرگان حاکمیت و تئوریسین های انقلاب اسلامی مورد تبیین و مداقه قرار گیرد. یکی از مهم ترین اولویت ها برای رسیدگی به بافت اطراف حرم، تعیین یک متولی واحد برای برنامه ریزی و انجام اقدامات لازم در این منطقه است. با توجه به این که آستان قدس رضوی نهادی فرادستی و مردمی است و از سویی دیگر اشراف کامل، دقیق و همه جانبه به موضوع حرم رضوی و اطراف آن دارد، بهترین گزینه برای این موضوع این است که آستان قدس رضوی محور فعالیت ها در بافت اطراف حرم مطهر رضوی باشد تا سرانجامی قاعده مند و مناسب برای این منطقه مهم و استراتژیک در مشهد مقدس تصویر شود و به سرمنزل مقصود برسد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.







ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه ورزش/هفته آینده امیر قلعه نویی فهرست تیم ملی را برای اردوی نوروزی اعلام خواهد کرد تا ملی پوشان برای بازی با روسیه در اردو حاضر شوند و خود را برای مصاف با تزارها آماده کنند. گذشته از گمانه زنی هایی که درباره فهرست جدید تیم ملی و بازیکنان مد نظر قلعه نویی وجود دارد، همکاران و دستیاران سرمربی جدید هم سوژه داغی برای رسانه ها و فوتبال دوستان شده اند. در چند روز گذشته فهرست بلند بالایی از مربیان داخلی و چند مربی خارجی برای دستیاری قلعه نویی در رسانه ها و فضای مجازی مطرح شده که همه آن ها حدس و گمان است و فعلا سرمربی جدید اظهارنظری درباره دستیارانش نکرده است. هر چند گفته می شود امیر قلعه نویی قصد دارد از مربیان برزیلی و پرتغالی که با آن ها در تراکتور سابقه کار دارد در تیم ملی ایران استفاده کند، اما قطعا دو یا سه دستیار ایرانی هم خواهد داشت. به گفته نزدیکان سرمربی جدید تیم ملی، قلعه نویی ۵ دستیار برای خود انتخاب خواهد کرد که یک آنالیزور نیز به جمع آن ها اضافه خواهد شد. روی تاوارس، مربی پیشین دروازهبانهای تراکتور و سپاهان که سابقه همکاری با قلعه نویی را دارد، یکی از گزینههای نیمکت ایران است و رودولفو میگوئنز مربی پرتغالی هم یکی از گزینههای مربی گری تیم ملی است. میگوئنز شناخت خوبی از فوتبال ایران به دلیل حضور در تیمهای تراکتور و ماشین سازی تبریز و همچنین در یک مقطع زمانی در تیم ملی ایران با کارلوس کی روش دارد. میگوئنز که با تونی اولیویرا سرمربی پیشین و پرتغالی به تراکتور آمده بود، با قلعه نویی در این باشگاه هم کار کرده است.همچنین سعید الهویی دستیار قلعه نویی در تیم گل گهر سیرجان قرار است از این باشگاه به تیم ملی بیاید و به کار با قلعه نویی روی نیمکت ایران ادامه بدهد. قلعه نویی به همکاری با رضا عنایتی نیز تمایل دارد اما هنوز به جمع بندی نهایی برای انتخاب قطعی او نرسیده است. از بین وحید هاشمیان و کریم باقری، مربیانی که با کی روش کار کرده اند، شانس هاشمیان بیشتر از باقری است. البته با توجه به این که باقری پرسپولیسی است حذف او ازتیم ملی شاید باعث موضع گیری هواداران این تیم در آغاز کار قلعه نویی شود از این رو سرمربی جدید سعی دارد با بررسی همه جوانب دست به انتخاب بزند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه سیاسی-رزمایش مرکب کمربند امنیت دریایی2023 از دیروز با حضور نیروی دریایی ارتش و سپاه جمهوری اسلامی ایران، نیروی دریایی روسیه و نیروی دریایی ارتش چین آغاز شد. این رزمایش مشترک در سال های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۲ نیز برگزار شده بود. ناوشکن موشک انداز «نانینگ» چین در این رزمایش حضور دارد.بر اساس بیانیه وزارت دفاع روسیه، این رزمایش مشترک به توسعه همکاری ها میان نیروهای دریایی کشورهای شرکت کننده و افزایش آمادگی مشترک برای تامین امنیت دریایی و ایجاد انرژی مثبت برای صلح و ثبات منطقه ای کمک می کند.این رزمایش دریایی اما بیش از همه حاوی پیام برای آمریکا به حساب میآید. آمریکا که در نتیجه اتفاقات چند ماه اخیر در خلیجفارس ائتلاف دریایی راه انداخته، حال دریافته است که نمیتواند در خلیجفارس ایران را منزوی کند. ایران محور اصلی امنیت خلیجفارس و دریای عمان به حساب میآید و کشورهای فرامنطقهای نیز با توجه به اهمیت این منطقه سعی در ایجاد تنش نداشتند. هر چند در برهههایی کشورهایی چون آمریکا و انگلیس به دنبال سنجش حساسیت ایران در قبال امنیت مرزهای آبیاش بودهاند که غالبا هم جواب درخور دریافت کردهاند، با این حال در پی ایجاد درگیری در این منطقه نبودهاند. قدرت بومیشده نظامی ایران در خلیجفارس و گزینههای متعدد نظامی برای تنبیه متجاوز، در عمل استفاده از گزینه نظامی برای مقابله با ایران در خلیجفارس را حذف کرده است. در چنین شرایطی آمریکا با یارکشی از برخی متحدانش به دنبال ایجاد موازنهای در به دست گرفتن امنیت خلیجفارس و دریای عمان بوده است. به بیان دیگر آمریکا خواهان آن است نظم پیشین امنیتی در خلیجفارس را با به میدان آوردن متحدانش به نفع خود برهم بزند؛ نظمی که در آن نقش محوری ایران، تغییر کند و در نتیجه حضور ائتلاف دریایی مورد حمایت آمریکا، کفه سیاسی و نظامی خلیجفارس به نفع آمریکا سنگینتر شود. با این حال خلیجفارس و دریای عمان صرفا آن طور که آمریکا میخواست به آرایش امنیتی و سیاسی دست پیدا نکرد. حضور روسیه و چین در منطقه خلیجفارس و دریای عمان در کنار ایران برای آمریکا قابل هضم نیست. حضور چین و روسیه در کنار ایران به این دلیل مهم است که این 2 کشور عملا هیچ نقشی در مهمترین منطقه دریایی و نفتخیز جهان نداشتهاند؛ منطقهای که رقیب آنان یعنی آمریکا حضور پررنگ داشته اما آنان به دلایل مختلف از نقشآفرینی در تحولات آن محروم بودهاند. ایران اما با بازی دادن چین و روسیه عملا سعی در ایجاد تعادل در تحولات حوزه سرزمینی خلیجفارس دارد؛ البته حضور چین و روسیه در خلیجفارس حضوری عنانگسیخته نیست. نوع همکاری ایران و روسیه در سوریه نشان داد این 2 کشور میتوانند روی حوزه منافع مشترک سرمایهگذاری کنند. نتیجه حضور روسیه در سوریه نه به ضرر ایران، بلکه در نهایت منفعتی بیش از زمان غیبت روسیه در این کشور نصیب ایران کرد. البته روسیه نیز از حضور «کنترل شده» در سوریه به دنبال منفعت ملی خود بود و در نتیجه این نقشآفرینی، این کشور نیز سود برد. بازنده میدان سوریه اما بدونشک آمریکا و کشورهای همپیمان او بودند. همین الگو در خلیجفارس در حال تکرار است. ایران برای آن که نقش اولش در منطقه فوق حساس غرب آسیا را نصیب دیگری نکند، بازیگران نقش مکمل را وارد معادلات خلیجفارس کرده است تا همچنان خودش حرف اول را در خلیجفارس بزند. به بیان دیگر، ایران برای برهم زدن نظم جدیدی که آمریکا به دنبال استقرار آن در خلیجفارس بود، نیروهای برهم زننده چنین نظمی یعنی 2 عضو شورای امنیت سازمان ملل را که جزو قدرتمندترین ارتشهای دنیا هستند، وارد معادله و بازی خود کرد. در همین باره روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم»، با اشاره به رزمایش دریایی ایران، روسیه و چین نوشته بود: این همکاری نظامی میان 3 کشور مذکور پیامی روشن و چالشبرانگیز برای دولت آمریکا ارسال میکند و به عنوان نشانهای قابل توجه از ظهور ائتلاف نظامی جدید میان تهران، پکن و مسکو در رویارویی با اقدامات دولت آمریکا و سیاستهای آن در منطقه و جهان تلقی میشود. همزمان روزنامه دولتی «گلوبال تایمز» چین نیز در مقالهای نوشته بود: این رزمایش مشترک نشان میدهد چین و روسیه به عنوان 2 قدرت بزرگ جهانی از ایران و توافق هستهای پس از خروج آمریکا از آن حمایت میکنند. هر 3 کشور ایران، روسیه و چین به دلیل منازعات در برخی پروندهها، با تحریمهای آمریکا روبهرو هستند و اقدامات تنبیهی فزاینده آمریکا مستلزم هماهنگی سهجانبه میان این کشورهاست که این هماهنگی به سطح نظامی رسیده است و این 3 قدرت با برگزاری مانوری توانمندیها و قابلیتهای نظامیشان را در منطقهای حیاتی و حساس به نمایش میگذارند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ترسول - امشب با همه شب ها فرق دارد. امشب همه اشک ها از روی شادی است. حسین کوچولو مهمان آغوش گرم وحید آقاپور و لیلا بلوکات است و می خندد و اشک های مادرش همه با خنده ای از ته دل همراه است.
به گزارش خراسان رضوی، از آن شب سیاه که آتش بود و آتش بود و آتش و ماه ها بعدش که درد بود و ناله بود و وحشت آتش، بالاخره امشب با تمام شادی هایش از راه رسید. حسین 12 ساله قصه ما در آسایشگاه شهید بهشتی مشهد در کنار بازارچه بهاری فرشته های شکوه مهر با لیلا بلوکات و وحید آقاپور دیدار و با تقدیم شاخه های رز از مهربانی شان قدردانی کرد. این دو هنرمند خیراندیش نیز ضمن اطلاع از جزئیات مسیر درمان حسین، برای ادامه مسیر درمان همراه او و خانواده اش شدند.
پیکر سوخته یک کودک زیر آوار هزینه درمان
تیر ماه امسال بود که در گزارشی با عنوان پیکر سوخته یک کودک زیر آوار هزینه درمان، از زخم های عمیق جسم و روح حسین 12 ساله که زال مادرزاد هم بود گفتیم. حسین در یکی از افطارهای ماه رمضان گذشته در روستایشان در حوالی سبزوار با نفت سوخت و جراحت 70 درصدی جثه نحیفش با سوختگی درجه 3، او را راهی کما و بخش مراقبت های ویژه بیمارستان سوختگی امام رضا(ع) کرد. به گفته پزشکان، فاصله حسین تا سوختگی کامل ریه هایش همان 3 دقیقه ای بود که با سرعت عمل راننده آمبولانس در مسیر سبزوار تا مشهد زودتر طی شده بود.
اما مسیر درمان حسین، سخت، طاقت فرسا، پرهزینه و بسیار زمان بر بود به طوری که خانواده و فامیلشان با تمام تلاش ها نه قادر به تامین هزینه های گزاف جراحی ها و داروهایش بودند و نه از پس مراحل دشوار مراقبت و نگهداری او در منزل بر می آمدند. تمام این سختی ها در حالی بود که حسین یک خواهر یک ساله به نام دنیا داشت که در شلوغی های درمان حسین، زمانی برای رسیدگی به او باقی نمی ماند.
هزینه های سنگین درمان حسین که پرداخت آن حتی برای یک خانواده مرفه هم بسیار دشوار بود، مربوط به ابعاد مختلفی از پوست، گوشت، ریه، چشم، لب و گردن تا تحرک استخوان ها و روح و روان حسین می شد. با انتشار گزارش ویژه حسین در روزنامه خراسان، از همان روز سیل کمک های مخاطبان خیر به روزنامه شروع شد و پس از مدت کوتاهی با پیگیری های خبرنگار روزنامه خراسان وحید آقاپور، بازیگر خیراندیش سینما و تلویزیون پای کار آمد. این بازیگر محبوب علاوه بر کمک حدود 30 میلیون تومانی به درمان حسین در اولین روزهای آشنایی با او، پرونده درمانی این کودک را به خیریه مهر لیلا، مربوط به بازیگر سرشناس کشورمان لیلا بلوکات ارجاع داد و لیلا بلوکات و مجموعه خیریه اش را تمام قد پای کار درمان حسین آورد. کمک های این مجموعه و خیرانش در کنار مبلغی که توسط شما مخاطبان خیر از طریق روزنامه خراسان رضوی به درمان حسین شد، تا امروز به بیش از 180 میلیون تومان می رسد و خدا را شاکریم و دست بوس شما نیک اندیشان هستیم که بخش بزرگی از درمان حسین با موفقیت پشت سر گذاشته شده است.
شکوه مهر، حسین و مهر لیلا
آسایشگاه توان بخشی شکوه مهر، دیشب غرق نور بود، غرق شادی نوروزی که هنوز از راه نرسیده است. خیران و شهروندان نوع دوست مشهدی برای شرکت در بازارچه عید این مرکز در محوطه مجموعه که محل جشن بود، حضور داشتند. در میان صدای تشویق، لیلا بلوکات و وحید آقاپور وارد آسایشگاه شدند. ما هم همراه حسین و خانواده اش به پیشواز رفتیم و حسین چند لحظه بعد در آغوش گرم وحید آقاپور جا گرفت. بلوکات هم دنیا، خواهر خردسال حسین را بغل گرفت و به گرمی با پدر و مادر حسین احوال پرسی کرد. در ادامه حسین و دنیا در آغوش این دو هنرمند سخاوتمند که در سفر کوتاه مدت خود به مشهد، وقتی هم برای حسین اختصاص داده بودند، سوژه لنز دوربین های عکاسی و فیلم برداری شدند. این دو هنرمند ریز به ریز مراحل درمان و حال فعلی حسین را از او و مادرش جویا شدند و برای ادامه درمان حسین قول همراهی دادند.
ادامه درمان حسین کوچولو
حسین به مدد شما خیران گرامی در ادامه مسیر درمانش پس از ایام نوروز جراحی گوش را خواهد داشت، این دهمین عمل جراحی اوست. بعد از آن هم با کمی استراحت و تجدید قوا 4 مرحله جراحی دست را در پیش دارد. او برای همه این مسیر دشوار، نیازمند دعای خیر شما و دست های مهربان و خیرخواهتان است. لطفا تا پایان این مسیر و بازگشت سلامت جسمی و روحی به حسین کوچولو در کنار ما باشید و کمک های خود را از طریق خیریه مهر لیلا به درمان او اختصاص بدهید. به امید سلامت کامل جسم و روح حسین کوچولو.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هر کدام از ما روزهای خوش زیادی را به فرش و نقشهای پرپیچوخم آن بدهکاریم. در کودکی، با نقشهای هر فرش خیالمان را به پرواز درمیآوردیم، با حاشیههایش برای بازیهای کودکانهمان مرز میکشیدیم و شبیه یک جعبه مدادرنگی، با آن رنگها را حفظ میشدیم. حالا هم که بزرگشدیم وقتی در خستهترین حالت ممکن به خانه میرسیم هیچ چیز به اندازه درازکشیدن روی فرشی که باریکهای از آفتاب به آن میتابد، نمیتواند سرحالمان بیاورد. قصه تولد هر قالی شبیه «یکی بود، یکی نبود»های کودکی متفاوت و بینهایت است به ویژه اگر به جای دستگاه، پای بافنده و چله و دار قالی در کار باشد. این قالیها به اندازه تاروپود تنشان زندگی دیدهاند و هر روز را با احساسات بافنده از سر گذراندهاند. تلخ و شیرین، گرم و سرد، شوق و غم؛ درست شبیه زندگی، درست شبیه همه پیچ و خمهای نقشبسته روی قالی. میخواهیم از قالیبافی صحبت کنیم. در هر نقطه از ایران، قالیبافی آیینی دارد که بعضی در میان بافندهها مشترک و بعضی بومی است. بعضی بافندهها وقتی پشت دار مینشینند، آرزوهای خود را در آن میبافند. شبیه زنی که سالها در انتظار فرزندی است و در گوشهای از قالی طرح یک نوزاد را میبافد. بعضی از آنها آواز میخوانند. آواز خواندن هنگام بافت قالی یک سکانس حیرتآور است. وزن و آهنگ با گرهزدن بر تارها هماهنگی دارد و هجاهای آواز با سرعت گرهها تنظیم میشود. قالیبافان بیشتر هنگام گره زدن میخوانند، وقت پودکشیدن آرامتر میشوند و زمانی که باید شانه بکوبند ساکت میشوند چون صدای کوبیدن شانه را نمیشود با آواز، جمعکرد. بعضیها مطابق باورشان قالی را در یک روز فرد که مبارک است سر میاندازند چون خدا یکی است. اگر عزیزی از دست برود تا چهلمین روز دست به قالی نمیبرند ولی تاری از آن میشکنند تا به اصطلاح «چله نیفتد» و بر اساس این تقویم دار قالی را مهیا میکنند. گستره فرهنگ قالیبافی در ایران با توجه به حضور اقوام مختلف و نقش فعال آنها در آن بسیار بزرگ است. ما در این مطلب برای دانستن اصطلاحهایی که در میان بافندهها و مجموعهدارها مرسوم است، به سراغ «یوسف صمدی بهرامی» مدرس دانشکده هنر تهران رفتیم. بخشی از این اصطلاحها هنوز در میان بافندهها رواج دارد، برخی منسوخ شده و بعضی هنوز سر به مهرند. مطالبی که در ادامه میخوانید حاصل همین گفتوگو است.
قالی قهری| نصفه و نیمههای زیبا
قالی قهری را نیمهکاره از روی دار پایین میآورند، شاید به نیمه رسیدهباشد یا کمتر. قصه این قالیها هم به بافندههایی برمیگردد که به هردلیلی دیگر نمیخواهند بافت قالی را به آخر برسانند؛ بیحوصلگی، اختلاف، ترک کار، تمام شدن نخهای یکرنگ و یکجنس ، جدایی یا هر دلیل دیگری که دلودماغ قالی بافتن را از آنها بگیرد. گاهی هم پیش میآید که با فوت بافنده کسی حاضر نیست کار نیمهتمام او را به آخر برساند و قصه قالی شبیه فیلمهای پایانباز به آخر میرسد. در چنین وضعی قالی را تا هرکجا که بافته شدهباشد به همان حالت از روی دار قیچی میکنند و میروند. دلیل نیمهتمام ماندن همه قالیهای قهری لزوما قهر نیست. بافنده در بعضی از این قالیها حتی آن را با حاشیه کوچک میبندد و بعد بافت آن را رها میکند، به اینها قهری نمیگوییم، ممکن است مصالحش تمام شدهباشد یا هر اتفاق دیگری. مثلا گاهی بافنده در محاسباتش اشتباه میکند و ابعاد و نخها با هم جور در نمیآید. این یعنی بافنده، بافت آن قالی را کنار گذاشته و دیگر هیچ کاری برایش انجام نداده. سرنوشت قالیهای قهری معلوم نیست.
دخترباف| قالیهای دردانه
قالیهای «دخترباف» اصطلاح رایج در میان لُرها، بختیاریها و قشقاییهاست و شاید در مناطق دیگر به این قالیها «نقش غلط» هم بگویند. دخترباف، به فرشهایی گفته میشود که خیلی خاص است، اصلا در آن منطقه متداول نیست، در آن نوآوری شده و کارهای عجیبوغریبی در آن انجام شده است. در هر طایفه دختری که به سن ازدواج میرسد برای این که به همه اعلامکند توانایی و مهارت بالایی دارد یک قالی میبافد که الگوی نقشه، رنگ، ترکیب و چیدمان آن با همه قالیها متفاوت است. آن دختر چون قرار است همه مهارتش را بهنمایشبگذارد، در این کار پرانگیزه است. به همین دلیل شاید دیگر نتواند شبیه آن قالی را ببافد و آن قالی خاصترین بافت عمرش باشد. او در هنگام رنگرزی، رنگها را طوری انتخابمیکند که چیدمان رنگ فراتر از سبک آن منطقه باشد. در تکنیک و نقش هم همینطور است. در نقش هم نقشهایی را بر اساس باورهایی که دارد چیدمان میکند که بسیار متفاوت و خاص است. در واقع بافنده در این فرش پایش را فراتر از روش و الگوهای معمول میگذارد. از این رو چون قالی دخترباف در فرم، تکنیک و رنگآمیزی تک است، ارزش بالایی دارد و در میان قالیهای مجموعهدارها قیمت بالایی میخورد.
نقشغلط بافی| یک تحول مثبت
در مناطقی جز ایلهای بختیاری، لرها و قشقاییها به فرش دخترباف «نقش غلط» میگویند. غلط نه به این معنا که در بافت فرش غلط و اشتباهی صورت گرفتهباشد. نقشغلط به معنی خاص و متفاوت بودن آن فرش در آن منطقه است. برای مثال در منطقهای که همه نقش ماهی یا لچک ترنج میبافند، ناگهان فرشی پیدا میشود که رنگ و نقش آن با بقیه فرشها متفاوت است. نقشی که در آن منطقه متداول نبوده، نوآوری یا ترکیبی از مناطق دیگر در آن است و خلاصه با یک کار خاص مواجه میشوید که لزوما بافنده آن مثل فرشهای دخترباف، دختری در آستانه ازدواج نیست. این اتفاق در کوچ عشایر زیاد میافتد به ویژه در میان عشایر ورامین که کلونی بزرگی از عشایر نقاط مختلف کشور است. این عشایر طی دورههای مختلف به دلایل متفاوت به دشت ورامین مهاجرت کردهاند چون میتوانستند ییلاق یا قشلاقشان را در مسیر ورامین-فیروزکوه یا دماوند یکروزه انجامدهند. جمعشدن عشایر مختلف در این منطقه باعث یک رنسانس شد. به طوری که آنها در بافت قالی از یکدیگر تاثیر میگرفتند و به همین دلیل فرشهای نقشغلط در آن منطقه زیاد به چشممیخورد. طبیعی است که بعد از مهاجرت اقلیم عوض می شود، گیاهان رنگزای منطقه متفاوت است و به همین دلیل تغییراتی در نوع رنگ، چیدمان و نقشه صورتگرفته. این فرش اصالت اصلی خودش را دارد ولی یک تحول مثبت هم در آن اتفاقافتاده که در فرشهای ورامین خیلی باارزش است. در آن جا اقوام از هم تاثیرگرفتهاند، برای مثال نگارهها را از یک قوم گرفته و شبیه قوم خودشان کردهاند. در واقع کپی و تکرار نیست. به همین دلیل به آن رنسانس میگوییم، یعنی آن چه همیشه بوده، نیست ولی ویژگیهای خودش را هم دارد. این نقشغلط بافتن میتواند در ابعاد، رنگ و ترکیب هم اتفاق بیفتد، معادلات را بر هم بزند و به آن فرش ارزش بیشتری بدهد.
بیبی باف| اسم رمز لوکسبافتها
فرش «بیبی باف» اصطلاحی بین بافندهها و به معنی فرش درجهیک، عالی و تمامعیار است. در اصطلاح آنها «بیبی» همسر خان است، تمام مهارتهای ممکن را دارد، متمول است و کارهای خاص و سفارشی و بزرگ را انجاممیدهد. البته به این معنی که این فرشها تحتنظر او بافته میشود، یکجورهایی کارگاهی است، امضای بیبی را دارد و برند منطقه محسوب میشود. رنگآمیزی و نقشه فرشهای «بیبی باف» در حد کمال است و با عالیترین مواد اولیه و به بهترین شکل ممکن بافتهشدهاست. البته این اصطلاح بختیاریهاست که ما آن را در بازار تکرار میکنیم. فرشهای بیبی باف میتواند در میان نقشغلط هم جا بگیرد.
چند رج رنگ| علامت حلمسئله
چیزهایی که میگوییم مربوط به دستبافتههای روستایی است که یک نقشه دارند یا بافندهها همیشه یک نقشه را برای بافتن تکرارمیکردند. شاید دیدهباشید مثلا 10 سانتیمتر آخر یک فرش که زمینه سرمهای دارد با رنگ لاکی، طلایی، سبز یا رنگی کار شدهاست که خیلی به چشم میآید و اصلا با زمینه متناسب نیست. شاید هم از خودتان سوالکردهاید که چرا بافنده از رنگ متناسبتری استفاده نکردهاست؟ ما همیشه فکر میکردیم شاید بافنده دیگر به نخی شبیه نخ اصلی دسترسی نداشتهاست و به همیندلیل چند رج آخر را با رنگی متفاوت از زمینه اصلی بافته. تا این که چند وقت پیش در روستایی با یکی از اهالی قدیمی صحبت کردم. او با نگاه کردن به رنگ همان چند رج آخر تشخیص داد که مثلا این نقش ماهی متعلق به کدام خانواده است. او میگفت اینها علامت است. در قدیم بیشتر خانوادهها بر اساس یک طرح و رنگ، فرش میبافتند. هر خانواده فرشهایش را کنار رودخانه میشست و در همان اطراف برای خشککردن پهن میکرد. برای این که فرشهای هر خانواده در چنین مواقعی با هم اشتباه گرفته نشود چند رج آخر را با رنگی نامتناسب با زمینه اصلی میبافتند. البته این موضوع مربوط به زمانی است که فرش برای فروش نیست و بیشتر در باره عشایرها صدق میکند که فرشهایشان حالت خودمصرفی داشتهاست. چون در روستا معمولا در فصل سرد سال که کار کشاورزی کمرونق است بیشتر اهالی سفارش بافت قالی میگیرند.
نقشهخوانی| تبدیل رج به نت!
در گذشته از کنار هر کارگاه فرش، صدای آوازی هم به گوش میرسید. هرکارگاهی فردی را داشته که نقشه را با آواز خوش برای بافندهها میخواندهاست. او نقشه را به آواز تبدیل میکرد و بافندهها هم آنچه را میشنیدند به سرعت اجرا میکردند. این روش در کارگاههایی که فرش را قرینه میبافتند سرعت کار را بالا میبرد. در مواقعی هم وقتی فرش دو بافنده دارد و نقشه، قرینه است، یکی از بافندهها در حالی که خودش مشغول گرهزدن است ،نقشه را میخواند تا بافنده دیگر از آنسو همان نقشه را ببافد. به این شکل که در زمان بافت اگر بافنده نقشهخوان از سمت چپ به راست گره میزند بافندهای که در سمت دیگر دار قالی نشستهاست همان گره را در جهت عکس، یعنی راست به چپ، روی چله مینشاند تا در نهایت در وسط قالی رجها به برسد و اگر نقشه تکراری باشد هر دو بافنده در یک جهت گرهمیزنند.
قالیبُران| جشن رونمایی
اول و آخر بافت قالی مراسم خاصی دارد که بیشتر در شهرهای مذهبی اجرا میشود. باورهایی وجود داشته که باید یک فرد خوشنیت فرش را سربیندازد تا کار قالی در زمان بافت گرهنخورد، زمان بافت طولانیتر از حد معمول نشود و... . وقتی هم قالی به رج آخر میرسد جشنی به نام «قالیبُران» اجرا میشود. بافندهها هر روز با حسوحال متفاوتی پای دار قالی مینشینند. وقتی کار بافتن قالی تمام میشود ترجیح میدهند در آیین «قالی بُران» شکرانهای بگیرند. برای این مراسم، دوست و آشنا را خبرمیکنند و با اسپند به استقبال مهمانها میروند. اگر قالی بزرگ و ارزشمند باشد قربانی هم میکنند. در بعضی مناطق ایران بافندهها طبق باورهای کهن خود قیچی را در دست راست دختری مجرد و در آستانه ازدواج یا زنی میگذارند که سالها در انتظار فرزند است. تارها بریدهمیشود و بعد قالی را از دار پایین میکشند. قدمت قالیبران به پیش از دوره قاجار میرسد. البته این رسم بیشتر در روستاها اجرا میشود چون در کارگاههای روستایی، قالی بزرگ، سفارشی و باارزش میبافند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.