



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.











ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

همه زوجها در روابط خود با مشکلاتی روبهرو میشوند. این مشکلات میتواند شدید یا خفیف، مربوط به یک دوره زمانی کوتاه یا دراز مدت باشد. همچنین میتواند از علل رفتاری و هیجانی مختلف سرچشمه بگیرد. ناتوانی در مدیریت این چالشها، زندگی مشترک را با خطرات زیادی مواجه میکند. بهتازگی ماجرای طلاق یک زوج که ردپای ترشی در آن دیده میشود، خبرساز شده است. واکاوی آن از منظر روانشناسی میتواند درسهای درخور تاملی برای همه زوج ها داشته باشد.
چرا کار سپهر و سولماز به طلاق کشید؟
این مرد در دادگاه خانواده درباره علت درخواست طلاق گفت: «آقای قاضی، سه سال است با همسرم ازدواج کردهام. من و همسرم تحصیلکرده هستیم. وضع مالی و درآمد من خوب است. تقریبا زندگی مرفهی داریم. ولی بعد از ازدواج متوجه شدم او علاقه عجیبی به تهیه ترشی دارد... سولماز کمکم برای خودش مشتری پیدا کرد و دیگر از صبح تا شب در حال درست کردن انواع ترشی بود. سفارش میگرفت و درست میکرد. در مقابلش هم پول میگرفت... . به او گفتم دست از این کارش بردارد چون باعث آبروریزی من میشود. بارها چند نفر از دوستان و بستگانم به من کنایه میزدند که اگر پول میخواهم بدون خجالت به آنها بگویم...». در ادامه، همسر این مرد هم به قاضی گفت: «من عاشق آشپزی و تهیه ترشی هستم. اوایل برای دل خودم این کار را انجام میدادم، ولی کمکم، هر فردی که از ترشیهای خانه ما میخورد، از من میخواست برایش درست کنم، ولی سپهر هر بار دعوا به راه میانداخت، در صورتی که باید به من افتخار میکرد. او به جای اینکه از من تشکر کند، هر روز تحقیرم میکرد. به خاطر این مسئله بیاهمیت مرتب دعوا داشتیم...».
احساس آسیبدیدن نیازهای ژنتیکی
زمانی که هر انسانی در جایگاه همسر قرار میگیرد و متوجه میشود،احتمال دارد نیازهای ژنتیکی او آسیب ببیند، گاهی عکسالعملی غیرمعمول نشان میدهد که معمولا به گزارشهای تعجبآوری از مشاوران یا دادگاه های خانواده منجر میشود. یکی از آنها، داستان زندگی سولماز و سپهر است. در صورتی که با کمی بررسی میتوان متوجه شد درست کردن و فروش ترشی توسط سولماز و درخواست جدایی سپهر ناشی از نادیده گرفتن نیازهای اولیه این زوج است. پنج نیاز ژنتیک و برنامهریزی شده برای هر انسان که باید با تلاش خود و حمایت شریک زندگی در تمام طول عمر برآورده شود عبارت اند از : 1- نیاز به عشق و احساس تعلق 2- نیاز به آزادی 3- نیاز به پیشرفت و خودشکوفایی 4- نیاز به تفریح 5- نیاز به بقا. اگرچه ما انسانها در ژنهای خود این نیازها را به عنوان دستورالعملهایی از پیشبرنامهریزی شده داریم، اما برای چگونگی برآورده شدن این نیازها باید آموزش ببینیم.
خودشکوفایی سولماز در برابر احساس قدرتمندی سپهر
در سولماز نیاز به پیشرفت و خودشکوفایی دیده میشود که بعد از تهیه ترشی و تشویق شدن از سوی دوستان و بستگان احساس میکرده مسیر درستی را برای خودشکوفایی انتخاب کرده و بعد از مدتی که با این کار درآمدزایی داشته، نیاز به آزادی و استقلال هم در او شکوفا و موجب شده است تمام وقت خود را صرف این مسیر کند. این اتفاق در صورتی است که تصمیمات سولماز برای برآورده کردن نیازهای خود آسیب جدی به رابطهاش با همسرش وارد کرده و باعث شده است نیازهای سپهر از جمله نیاز به حمایت عاطفی و احساس قدرتمندی و ارزشمندی در محیط زندگی آنها از جانب همسرش نادیده گرفته شود.
پاسخ اصولی به نیازها در زندگیمشترک
با توجه به اینکه زندگی مشترک نوعی همزیستی و تعامل بین دو انسان از جنس مخالف، تربیت، فرهنگ و نگرش متفاوت با نیازهای برآورده نشده است، لازم و ضروری است که زوج ها در زندگی مشترک مدام به آموزش و ترقی پنج نیاز ژنتیک خود و همچنین همسرشان بپردازند. به این معنا که برآوردهشدن نیاز من در زندگی مشترک چه مقدار منفعت برای من ایجاد می کند و آیا باعث رشد و رفع نیاز همسرم هم میشود یا برآورده شدن نیاز من موجب آسیب زدن به همسر یا آسیب به رابطه زن و شوهری میشود؟ با توجه به داستان سولماز و سپهر متوجه پافشاری سولماز برای ادامه تهیه ترشی میشویم؛ زیرا سولماز نیاز به توجه و عشق از جانب همسرش دارد، در صورتی که با عکسالعمل تحقیر و بیاهمیتی از جانب سپهر روبه روست. متاسفانه از آن جایی که این زوج برای برآورده کردن نیازهای اولیهشان آموزشی ندیدهاند، علت جدایی خود را آبروریزی سولماز و خودخواهی سپهر میدانند، در صورتی که این زوج با آموزش و تفکر به راحتی میتوانند نیازهای اولیه خود و همسرشان را برآورده و مسیری را برای ادامه انتخاب کنند که بسیار لذت بخش است و در این مسیر در کنار هم رشد و شکوفایی داشته باشند. افرادی در زندگی مشترک موفق و خشنود هستند که بتوانند زمانی که باید نیازهایشان عملی شود، مسیری را انتخاب کنند که این مسیر مشابه با نیازهای شریک زندگی آن ها باشد؛ زیرا هر فردی در مسیر زندگی فقط میتواند خود را تغییر دهد نه همسر یا فرد دیگری را.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

سیدخلیل سجادپور- با اعترافات جوان پرایدسوار و اسناد و مدارکی که در تحقیقات گسترده قضایی به دست آمد، زوایای جدیدی از ماجرای تکان دهنده خودکشی گروهی اعضای یک خانواده در مشهد فاش شد.
آغاز ماجرا
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت 11 صبح اول اسفند بود که خبر خودکشی گروهی اعضای یک خانواده در مشهد، قاضی ویژه قتل عمد را به خیابان شهید سلامی کشاند. بررسی های مقدماتی قاضی دکتر صادق صفری نشان داد که امدادگران اورژانس پسر و دختر جوانی را که هنوز علایم حیاتی داشتند در حالی به بیمارستان شهید هاشمی نژاد انتقال داده اند که اجساد 3 عضو دیگر این خانواده (مادر و 2 دختر جوان) روی رختخواب های پهن شده در کف پذیرایی قرار داشت و تعداد زیادی بسته های خالی از قرص در کنار اجساد قربانیان این حادثه وحشتناک خودنمایی می کرد.
راز دست نوشته
لحظاتی بعد 2 برگ دست نوشته وصیت گونه نیز کشف شد که روی تلویزیون منزل چسبانده بودند. در متن این دست نوشته آمده بود : «میلاد- ه» درتاریخ 11.29 به علت تهمت ناموسی و مزاحمت های پی در پی که «بهروز- ح» برای خانواده درست کرده بود، دست به خودکشی زد و بقیه خانواده هم خودکشی می کنند! باعث و بانی مرگ خانواده «بهروز» است و می توانید برای اثبات این ادعا، گوشی تلفن «میلاد» را بررسی کنید. در چند ماه اخیر مزاحمت های زیادی برای خانواده درست کرده بود که تهمت ناموسی زد و میلاد هم خودکشی کرد. ما هم که طاقت نیاوردیم نزد او می رویم اما باعث مرگ ما را پیدا کنید. او با خودروهای مختلف پراید برایمان ایجاد مزاحمت می کرد و میلاد هم در بیمارستان هاشمی نژاد است. همچنین در ادامه این دست نوشته از پدر خانواده و دیگر نزدیکان و بستگان درخواست شده بود تا آن ها را حلال کنند! ...
پدر خانواده کجا بود؟
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: در حالی که صحنه کشف اجساد، حکایت از خودکشی گروهی داشت اما فرضیه وقوع جنایت نیز از نظر قاضی ویژه قتل عمد دور نماند و ابعاد دیگر این ماجرا هم زیر ذره بین تحقیقات قضایی قرار گرفت. ادامه بررسی ها بر خودکشی بر اثر مسمومیت دارویی، مهر تایید می زد اما حضور نداشتن پدر خانواده در لحظه مرگ همسر و فرزندانش به گره کور این پرونده جنایی تبدیل شد تا این که تحقیقات نشان داد: پدر خانواده از مدت ها قبل از همسرش جدا شده و سپس به خاطر فرزندان شان دوباره با هم ازدواج کردند اما باز هم ناسازگاری های اخلاقی و رفتاری موجب شد تا مرد مذکور زندگی دیگری برای خودش فراهم و جدا از خانواده اش در منطقه دیگری از شهر زندگی کند ولی هنوز از خودکشی همسر و فرزندانش اطلاعی نداشت.
انگیزه خودکشی میلاد!
در همین حال کنکاش های قضایی درباره جوان 28 ساله (فرزند بزرگ خانواده) که بیست و نهم بهمن خودکشی کرده بود نیز وارد مرحله جدیدی شد. آن چه از متن دست نوشته به جا مانده از اعضای این خانواده استنباط می شد این بود که «میلاد» به دلیل تهمت ناموسی که بهروز به او زده بود دست به خودکشی زده است، اما راز این ماجرای تکان دهنده همچنان در سینه فرد مرموزی به نام «بهروز» بود...
راز پسرخاله در صحنه کشف اجساد
بنابر گزارش روزنامه خراسان، پیگیری سرنخ های این حادثه تلخ، به جوانی رسید که اولین بار با اجساد قربانیان روبه رو شده بود ولی آن جوان ساکن تهران چگونه به مشهد رسید. «مصطفی – ذ» که مورد پرسش قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گرفته بود در این باره گفت: من در تهران ساکن هستم و در آن جا زندگی می کنم اما قصد داشتم با دختر خاله ام (رویا) نامزد شوم به همین دلیل به صورت تلفنی ارتباط داشتیم و به یکدیگر زنگ می زدیم ولی از دو روز قبل به طور مشکوکی تلفن همه اعضای خانواده خاله ام قطع شد، حتی رویا هم پاسخ تلفن مرا نمی داد. خیلی نگران شدم تا این که بالاخره ایمان (جوانی که زنده ماند) گوشی خودش را روشن کرد و به من پیام داد که «میلاد» خودکشی کرده است! بلافاصله پسردایی ام را فرستادم تا خبری بگیرد ولی او گفت: کسی در خانه را باز نمی کند. شب هنگام موفق شدم با رویا تلفنی تماس بگیرم ولی او حال مساعدی نداشت و نمی توانست حرف بزند به همین دلیل سراسیمه به همراه برادرم از تهران به مشهد آمدم و حدود ساعت 9:30 صبح بود که در منزل خاله ام را باز کردیم و با اجساد روبه رو شدیم.
«مرتضی» (برادر مصطفی) نیز گفت: مدتی قبل فردی به من پیام می داد که «من از این ها پول می خواهم!»...
یکی از همسایگان قربانیان این ماجرا هم به مقام قضایی گفت: حدود ساعت 2 بامداد بود که صدای «ایمان» را شنیدم که با فردی در آن سوی خط با صدای بلند مشاجره می کرد که فهمیدم موضوع ناموسی است، با این حال چند وقت قبل هم یک جوان پرایدسوار با زدن سنگ ریزه به شیشه منزل آن ها برایشان ایجاد مزاحمت می کرد.
مرگ تلخ دختر 18 ساله
با انجام تحقیقات گسترده میدانی در محل وقوع این حادثه دردناک، بلافاصله قاضی صفری دستور شناسایی و بازداشت بهروز (مرد مرموز) را صادر کرد و بدین ترتیب تحقیقات در حالی برای کشف زوایای پنهان این ماجرا ادامه یافت که دختر 18 ساله نیز بر اثر شدت عوارض ناشی از مسمومیت دارویی در مرکز درمانی جان سپرد و این گونه قربانیان این ماجرا به 5 نفر رسید،اما هنوز «ایمان» نفس می کشید و تحت درمان قرار داشت.
اعترافات مرد مرموز
به گزارش روزنامه خراسان، پس از انتشار اخبار مربوط به خودکشی گروهی اعضای یک خانواده در مشهد، بالاخره «بهروز» ناچار شد خود را تسلیم قانون کند. او که در شعبه 208 ویژه پرونده های جنایی مقابل قاضی دکتر صادق صفری ایستاده بود، درباره اتهامات مطرح شده در پرونده و در پی اعلام شکایت پدر خانواده قربانیان گفت: از حدود یک سال قبل با یکی از دختران این خانواده ارتباط داشتم و چون می خواستم با او ازدواج کنم هر آن چه از من می خواست فراهم می کردم به همین دلیل هم ده ها میلیون تومان در مدتی که با هم در ارتباط بودیم هزینه کردم ولی از مدتی قبل او ارتباط خودش را با من قطع کرد و دیگر قصد ازدواج با مرا نداشت. من هم که اوضاع را این گونه دیدم و فهمیدم سرم کلاه رفته است و تنها پول هایم را هزینه کرده ام به آن ها پیام می دادم که مبالغ مذکور را به من بازگردانند ولی آن ها به خواسته ام بی توجهی می کردند و من هم به ناچار با خودرو به در منزل آن ها می رفتم تا طلبم را بگیرم.
انگیزه خودکشی گروهی چه بود؟
«بهروز» در ادامه اعترافاتش راز دیگری را فاش کرد که انگیزه این خودکشی گروهی را رقم زد. او گفت: از حدود دو، سه هفته قبل از این ماجرا خواهرم در تربت حیدریه مورد تعرض گروهی قرار گرفت و چند نفر به او تعرض کردند که پرونده ای هم در این باره با شکایت خواهرم تشکیل شد و مورد بررسی قرار گرفت. به گزارش خراسان اگر چه بهروز در این باره توضیحات بیشتری نداد اما در ادامه تحقیقات قضایی یکی از دوستان میلاد (مرحوم) رازمگوی این پرونده را فاش کرد. او گفت: وقتی بهروز از «میلاد» (پسر بزرگ خانواده) خواسته بود تا پول هایی را که برای خواهرش هزینه کرده ، بپردازد او ناگهان ماجرای تعرض به خواهر بهروز را پیش کشید که نمی تواند خواهرش را از روابط غیراخلاقی بازدارد! چرا که موضوع تعرض به خواهر بهروز در تربت حیدریه پیچیده بود و «میلاد» هم از آن خبر داشت.
دوست «میلاد» در ادامه اظهاراتش گفت: مطرح شدن این موضوع بهروز را به شدت عصبانی کرد و او هم حرف های نامربوطی را در باره خواهران «میلاد» بر زبان راند. بهروز که حدود یک سال با خواهر «میلاد» ارتباط داشت به برخی مسائل غیراخلاقی و ناموسی اشاره کرد که شنیدن آن ها برای «میلاد» بسیار سخت و زجرآور بود. به همین دلیل هم «میلاد» از شدت خشم و ناراحتی های روحی دست به خودکشی زد و ...گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با افشای زوایای جدید از این حادثه دردناک، «بهروز» با صدور قرار قانونی از سوی قاضی ویژه قتل عمد روانه زندان شد و سپس با سپردن وثیقه 3 میلیارد تومانی به دادسرا تا زمان رسیدگی به این پرونده از زندان بیرون آمد.
تنها بازمانده
بنابراین گزارش، از سوی دیگر نیز «ایمان» ، تنها بازمانده این خانواده که در اغما به سر می برد، هوشیاری خود را بازیافت و پس از تکمیل اقدامات درمانی از بیمارستان مرخص شد ولی هنوز درحالی تحت درمان قرار دارد که ابعاد دیگر این ماجرای وحشتناک در سینه او نهفته است و تحقیقات بیشتر از سوی قاضی دکتر صادق صفری همچنان برای روشن شدن همه زوایای این پرونده جنایی ادامه دارد.
اختصاصی خراسان

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

قدیمترها میشد هر شهر را از درختش شناخت و درختها شناسنامه شهر بودند. آدم با بهارنارنج یاد شیراز میافتاد و با بلوط یاد جادههای جنگلی زاگرس. حالا اگر مسیرتان را از شمال به جنوب و از آن جا به شرق یا غرب کجکنید، شاید در خیابان جز چند درخت با شکلوشمایل یکسان نبینید و این به ضرر محیطزیست است. طبیعت، قانون منحصربهفردی دارد که میگوید در آن نباید هیچچیز جابهجا شود و اضافهکردن حتی یک گونه جدید، میتواند محیطزیست را تهدیدکند. همان بلایی که بیشتر درختهای سوزنیشکل مانند کاج بر سر طبیعت و مردم آوردهاند. پای این درختها برخلاف درختان برگریز همیشه تاریک و سایه است و میکروارگانیسمها و گیاهان کوچک، بهخصوص افزایشدهندههای نیترات خاک، فرصت رشد بهاری پیدا نمیکنند. بههمین دلیل شناسایی درخت و گونههای گیاهی بومی هر منطقه برای حفظ محیطزیست پایدار بسیار کمککننده است. تنوع توپوگرافی و آبوهوا در ایران باعثشده تا بیشتر مناطق کشورمان مهیای کشت درختان بومی باشد. به طوریکه حدود 1800گونه گیاه انحصاری در ایران وجوددارد و جزو ذخیرههای ژنتیکی گیاهی کشور بهشمار میآیند. در این مطلب به مناسبت 15اسفند روز درخت و درختکاری، ایران بزرگ را مرور کردیم تا از درختان بومی هر منطقه و قصهشان بگوییم. درختانی که با آبوهوای همان منطقه سازگارترهستند، در آن خاک بهتر ریشه میدوانند و سر به آسمان میسایند.
انبه سوگلی جنوب
کجا؟ بندرعباس و سیستانوبلوچستان
انبه اگر درخت جایی غیر از جنوب بود جای تعجب داشت. درختی که در این منطقه رشدمیکند باید شبیه مردمانش باشد؛ خونگرم و دوستداشتنی. در بندرعباس درخت انبه سوگلی است و وقتی کلنگ خانهای حیاطدار میخورد حتما در باغچه جایی برای کاشت درخت انبه در نظر گرفتهمیشود. انبه در روزهای پایانی زمستان، گل میدهد و بعد هم میوه. جنوبیها انبه کوچک و نرسیده را مانند چغاله بادام و گوجهسبز نوبرانه میدانند. درخت های انبه عمر درازی دارند و میتوانند بعد از 300سال میوه بدهند. خوب قد میکشند و گاهی به 40متر هم میرسند. اتفاق شگفتانگیز این که رنگ برگهای درخت انبه بعد از جوانهزدن نارنجی مایل به صورتی است و بعد لباس سبز تیره میپوشد.
شبخسب زیبای مقاوم
کجا؟ گیلان، مازندران و ...
اسم «شبخسب» را شاید نشنیدهباشید اما این درخت کوتاهقد را با گلهای سفید و صورتی ظریف و افشان و سایه پتوپهناش، حتما دیدهاید. شبخسب که به ابریشم ایرانی معروف است، عمدتا در مناطق آسیای شرقی رشد میکند و در ایران بیشتر در جنگلهای خزری، دیده میشود. خیلی هم درخت بیادعا و سربهزیری است و معمولا بهصورت خودرو هرجا که آفتابی و رودخانهای و تپهای باشد، سر از زمین درمیآورد. علت ابریشم نامیده شدن این درخت، معلوم است؛ برگهای ابریشمین نرمش اما اسم شبخسب از کجا میآید؟ اگر این درخت را شبها دیده و به برگهایش دقت کردهباشید، برگهایش را به حالت جمعشده میبینید؛ انگار خوابیدهباشند. ابریشم نرمونازک ایرانی، برعکس اسمش، خیلی مقاوم است هم آلودگیهای محیطی را تاب میآورد و هم دربرابر خشکی و گرما خم به ابرو نمیآورد.
نارون خوشقدوبالای رو به انقراض
کجا؟ شمال کشور
نارون را در پارکها، کوچه و خیابان و باغها زیاد دیدهاید؛ درختی نورپسند، خوشقد و بالا و با سایه دلچسب که قدمتش به حدود ۲۰میلیون سال پیش میرسد. سازگاری نارون با شرایط محیطی باعث شده که در هر شرایطی دوام بیاورد اما خب آبوهوای معتدل و نور مستقیم را ترجیح میدهد. یکی از چندین گونه این درخت یعنی نارون برگریز، خاص ایران است منتها چندوقتی است حال خوشی ندارد و بهدلیل بیماری مرگ نارون، درمعرض انقراض است. مرگ نارون، یکجور بیماری قارچی است که با پژمردگی ناگهانی برگها و خزان زودتر از موقع درخت، خودش را نشان میدهد. در شمال کشور، درختی از تیره نارون، با نام «آزاد» میروید. ردپای آزادِ راستقامت را که بهطور طبیعی در مناطق جلگهای میروید، میتوان در باغهای لوکس بهجامانده پیدا کرد. تماشای برگهای طلایی آزاد در پاییز، از صحنههای محبوب پادشاهان بودهاست.
حرا ساکن شگفتانگیز دریا
کجا؟ بوشهر
حرا از شگفتانگیزترین درختهایی است که در ایران سراغ داریم؛ درختی آب شورزی که ریشه در دریا دارد. آب شور دریا را میگیرد، در خود تصفیه میکند، نمک اش را بیرون میریزد و آب شیرینشده را نوش جان میکند. اگر سری به جنگلهای حرا در جنوب کشور زدهباشید، حتما دیدهاید که این درخت هنگام جزر سر از آب درمیآورد و موقع مد، تا نیمه در آب فرو میرود. حرای منحصربهفرد در شیوه تکثیر هم روش خاص خودش را دارد؛ دانه، روی تنه درخت جوانه میزند و نهال جوان پا میگیرد. بعد از درخت مادر جدا میشود، به گلولای پای درخت فرو میرود و درختی جدید و برنا در خاک و آب، ریشه میکند. درختهای همیشهسبز حرا، با سازگاری خوبی که با آب شور پیدا کردهاند، توانستهاند طی میلیونها سال دربرابر انواع ناملایمتهای طبیعی، از خودشان دفاع کنند.
گردو طلای سبز
کجا؟ همدان
گردو یکی از محصولات کشاورزی پرطرفدار در بازارهای داخلی و خارجی است و برخی استانها باتوجه به اقلیم مناسب برای رشد این محصول، سطح زیرکشت بالایی را به گردو اختصاص دادهاند. همدان یکی از استانهای مهم در زمینه کشت گردو بهشمار میرود و شهرستان تویسرکان در این استان به پایتخت گردوی کشور معروف است. براساس اعلام وزارت جهادکشاورزی، متوسط تولید گردو در هرهکتار از باغهای گردوی کشور، ۲ هزارو ۳۷۹ کیلوگرم است، درحالیکه این رقم در تویسرکان به ازای هرهکتار به ۴ هزارکیلوگرم میرسد. تویسرکان، پایتخت «طلای سبز» ایران هم نامگرفته و بهگفته مدیر اداره جهادکشاورزی آن جا، معیشت بیشاز ۷۰ درصد از مردم این شهرستان، بهطور مستقیم وغیرمستقیم وابسته به گردوست. گردوی تویسرکان دارای طعم، رنگ، درصد چربی و مواد مغذی منحصربهفردی است و حتی در بازارهای جهانی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
بلوط برگهای موجدار و میوه دارویی
کجا؟ لرستان
بلوطها درختانی هستند دارای شکل توپر، حجیم و گسترده با تاجی گنبدی شکل و برگهای موجدار در لبه و همچنین میوههایی ایجاد میکنند که درون یک محفظه فنجان مانند قرار دارند. نام لرستان، این سرزمین بکر و زیبا با بلوط پیوندی دیرینه و فراتر از این جملات کوتاه دارد. درختان بلوط در این استان علاوه بر ایجاد منظره دلپذیر موجب حفظ و نگهداری آب در خاک و به ویژه در سراشیبی ها مانع از فرسایش خاک شده و از طرف دیگر با سیستم ریشهای گستردهای(سه برابر ارتفاع درخت) علاوه بر زهکشی خاکها سبب تقویت آبهای زیرزمینی میشود. ارتفاع این درخت در بعضی نواحی تا 50 متر و قطر تنه آن به 3 متر میرسد. میوه بلوط از قدیم مورد مصرف بوده و از آن به عنوان غذا استفاده میکردهاند. حتی آنرا خشک و دم و با گندم مخلوط و از آن نان تهیه میکردند. میتوان بلوط را بو داده و سپس آن را دم و از آن چای تهیه کرد. میوه و دیگر قسمتهای درخت بلوط در مواردی همچون پزشکی و طب هم کاربرد دارد به نحوی که زمانی برگهای بلوط را روی زخم و بریدگیهای بدن میگذاشتند تا زخم التیام پیدا کند.
پسته با قدمتی 4 هزار ساله
کجا؟ کرمان
پسته از دیرباز در نقاط مختلف ایران کشت میشده و جنگلهای وحشی پسته در ناحیه شمال شرق ایران به ویژه مرز افغانستان و ترکمنستان وجود دارد و گمان میرود که درخت پسته حدود سه تا 4 هزار سال قبل در ایران اهلی شده و با آن کشت و کار صورت گرفته است. گفته میشود که کلمه پسته فارسی است و از طریق زبان لاتین از فارسی وارد زبانهای غربی شده است. درخت پسته دارای برگهای مرکب شانهای بوده و دو پایه است و برای تولید میوه به وجود هردو درخت نر و ماده نیاز است. گلهای درخت پسته بدون گلبرگ و غدههای شهدساز بوده و زنبور عسل را به خود جلب نمیکنند و گرده گل توسط باد پراکنده میشود. مرحله نونهالی درخت پسته طولانی بوده و تا قبل از پنج سالگی، میوه کمی تولید میکند و از 10 تا 12 سالگی باردهی کامل و اقتصادی درخت آغاز میشود. هم اینک استان کرمان و رفسنجان به عنوان مهمترین مناطق پسته کاری ایران و جهان محسوب میشوند که بیش از 400 هزار هکتار باغهای پسته بارور و غیر بارور در کشور وجود دارد که حدود 300 هزار هکتار از آنِ استان کرمان است. از استان کرمان بیش از 95 درصد محصول پسته ایران به دست میآید.
جَگ یا شیشَم سایهبان تابستانی
کجا؟ کرمان، سیستانوبلوچستان و خوزستان
شاید اسم درخت «جگ» یا «شیشم» را نشنیدهباشید اما درخت رگوریشهداری است و در نوشتههای زرتشتی و ساسانی از آن یادشده. جگ درخت صبوری است و هم در برابر خشکی و خشکسالی و هم در برابر طغیان آب و باران بردبار است. گلهای سفیدش شبیه پروانهاند و وقتی شکوفه میدهد انگار درختی، پروانههای کوچک سفید زاییدهاست. رشد سریع و سازگاری با هوای گرم و خشک از خاصیتهای جگ است و بیشتر میتوان آن را در کناره رودها پیداکرد. برگ جگ غذای شتران، چوب این درخت که به آبنوس هندی معروف است برای معرقکاری و روکشسازی و خود آن سایهبان خوبی برای یک چرت کوتاه در هوای آفتابیاست. گفتهمیشود ردپای چوب جگ در سقفهای کاخ تختجمشید دیده شدهاست.
لرگ خالق بوی کاغذ
کجا؟ مازندران، گیلان
درخت «لرگ» باعث و بانی بوهایی است که از کاغذ به مشاممان میرسد. این درخت کاغذساز به «لَرک»، «لارک» و «کُهُل» هم شناخته میشود. بومی شمال ایران است و دوست دارد همیشه در هوای مرطوب نفس بکشد. لرگ از تیره «گردوییان» است، تاجی تخممرغ شکل و پهن دارد و در جنگلهای شمال میتوان آن را پیدا کرد. لرگ از فروردین تا اردیبهشت گل میدهد. گلهای نر روی شاخههای سال قبل و گلهای ماده روی شاخههای همین سال و روی محور برگها شکل میگیرد. درخت لرگ برگهای درشت 50تا60سانتی متری دارد و از چوب آن برای کاغذسازی، کبریتسازی و ساخت جعبه هم استفادهمیشود.
توت هم فال و هم تماشا
کجا؟ خراسان
درخت توت یکی از بومیهای خراسان بزرگ است و مخصوصا در مشهد، به عنوان نماد زندگی و اصالت شناخته میشود. در قدیم که شهر هنوز به تصرف خیابانها و آپارتمانها درنیامده بود، در هر محلی شاهد درخت توت بودیم. طوری که از اواخر بهار که فصل ثمر دادن آن است، زیر هر درخت توت چند نفر را میدیدیم که مشغول توت چیدن یا تکاندن درخت هستند. بنا به قولی، قدیمیها درخت توت را به عنوان باقیات الصالحات میکاشتند تا نسلهای بعدی از سایه و میوهاش استفاده کنند، چون درختی سخت جان، با مصرف آب کم، طول عمر زیاد و مقاوم به تغییر هواست. جالب است بدانیم که میوه توت یکی از پرخاصیتترین میوههاست و صدها سال پیش، از آسیا و مخصوصا ایران راهی اروپا شده است. توت در سه نوع سفید، قرمز و شاتوت وجود دارد و از برگ آن برای تغذیه کرم ابریشم استفاده میکنند.
چنار قدبلند و خوش تیپ
کجا؟ خراسان
هرچند خود درخت چنار را به قد و بالای رعنایش میشناسند ولی برگش به عنوان یک برگ کمارزش در نظر عموم مطرح میشود. درخت چنار یکی از بومیهای جان سخت کشورمان است که معمولا کنار جوی آب یا چاهها رشد میکند. هرچند به بیآبی مقاوم است ولی در برابر شوک آبی به شدت حساس است. مزیت چنار سایهسار گستردهاش است که در خیابانها و کوچههای قدیمی بیشتر دیده میشود. مخصوصا زمانی که ریشههایش به چاههای منازل رسیده باشد. هرچند این سالها با کور کردن چاهها و اتصال به شبکه فاضلاب، این گونه گیاهی در معرض خطر است. کرمهای مخرب هم دشمن درجه یک چنارها هستند که بیشتر براثر کمآبی به این گیاه مفید حمله میکنند و باید به سرعت درمان شود.
نارنج خوشبو، خوشمزه و خوشرنگ
کجا؟ استانهای مازندران و فارس
نام درخت نارنج که میآید ناخودآگاه بوی بهارنارنج در ذهنمان می پیچد. بهارنارنج در اصل شکوفه میوه درخت نارنج است که در فصل بهار عطری به شدت مدهوشکننده از خود میپراکند. در گذشته بعد از ثمر دادن درخت، شکوفههای خشکشدهاش را جمعآوری میکردند که در صنایع عطرسازی و ساخت خوراکی و عرقیات کاربرد داشت. اما متاسفانه امروزه سودجویان شکوفههایی را که هنوز تبدیل به میوه نشدهاند برای فروش زودتر و گرانتر، از درخت میچینند. از میوه نارنج برای طعم دادن به خوراکی استفاده میشود. درخت نارنج پایه اصلی مرکبات حساب میشود که نیاز به آب نسبتا زیاد دارد و در برابر سرمای هوا حساس است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.