
گفت و گوی خراسان با استاد قادر طهماسبی ، یکی از استوانه های شعر انقلاب و دارنده نشان یک هنری
تعداد بازدید : 50
بهشت من ، ایران است
نویسنده : الهه آرانیان calture@khorasannews.com

هفتاد ساله است؛ متولد 9 شهریور ماه 1331 در شهر میانه(آذربایجان شرقی). تخلص شعریاش «فرید» است و مانند همین تخلص در شعر و شاعری، سبک خاص خودش را دارد و یگانه و منحصر به فرد است. قادر طهماسبی، شاید نور چشمانش کم شده باشد، اما اشعارش نور و روشنی به دل مخاطب میتاباند. مصطفی محدثی خراسانی در اختتامیه هفدهمین جشنواره شعر فجر در وصف طهماسبی که بیشتر، او را با اشعار آیینی و انقلابیاش میشناسیم، اینطور گفت: «آقای فرید، این جان شیفته و شفاف، این خلوتگزیده در میدان، این فریاد خاموش، این خاموشی فریاد، این حضور واحد، یکپارچه و ایستاده و محکم از استوانههای جریانساز شعر انقلاب است؛ از ترسیمکنندگان افقهایی که راههایی را در حوزه شعر گشودند که تا پیش از آن، این راهها به دست کسی گشوده نشده بود». در اختتامیه جشنواره شعر فجر امسال از قادر طهماسبی، شاعر شعر معروف «کربلا در کربلا میماند اگر زینب(س) نبود» تجلیل شد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به او نشان درجه یک هنری اهدا کرد. «عشق بیغروب»، «روزی به رنگ خون»، «شکوفههای فریاد» و «پری ستارهها» بخشی از آثار این شاعر هستند. با استاد قادر طهماسبی، شاعر پیش کسوت کشورمان درباره وضعیت شعر امروز و وظیفه شاعران در بحرانهای جامعه گفتوگو کردهایم.
شما در اختتامیه جشنواره شعر فجر، شعری تازه درباره ایران با مطلع «ایران سربلند ایران سرفراز/ ایران هوشیار ایران هوشمند» خواندید. چه شد که این شعر را سرودید؟
احساس کردم باید در این شرایط که مسائلی برای کشور پیش آمده، کاری کنم؛ منتها با فن و شیوه جدید. از یک راه نرم، یعنی راه فرهنگی وارد شدم. در حقیقت هنر و فرهنگ به هم آمیختهاند تا در دلها اثر بگذارند. این کار من بود. من فصل تازهای را دارم شروع میکنم که نمونه کارهایم را در مراسم تجلیل خواندم و بیان کردم راهم چیست و گفتم تا آخرین لحظه عمرم در کنار انقلاب خواهم بود و یک انقلابی عاشق هستم. در آینده هم مشخص است چه خواهم کرد؛ کار هنری آمیخته با فرهنگ. جامعه ما نیاز مبرم دارد که از این فتنهها عبور کند. بازتاب آثار من هم این است که باعث شد جوانهایی که دیروز را ندیدهاند، بیدار شوند. با زبان برادرانه و پدرانه گفتم: «ای دختر امروز من ای مادر فردا/ تا چند رکب میخوری از غرب تبهکار»؟
برای شاعران جوان چه توصیهای دارید تا روحیه مطالبهگری و انقلابی بودن را با هم داشته باشند؟
من بیشتر از دوستان شاعر خودم طلبکار هستم تا جوانها. چرا در این فتنهها کسی به میدان نیامد؟ من نمیتوانم از انقلاب کوتاه بیایم. درست است که شاید با این شعرها امنیت من به خطر بیفتد، ولی دلیل نمیشود که بترسم. چرا همه عافیتطلب و مصلحتطلب شدهاند؟
به نظر شما شعر پس از انقلاب در ساختار و مضمون چه دستاوردهایی داشته است؟
شعر ما از نظر قالب و مضمون خوب است؛ یعنی جوانها آثار خوبی سرودهاند، اما مسئله اصلی عاطفه شعری است؛ آن چیزی که بتواند با قلبها ارتباط برقرار کند. شما ترانههای امروزی را ببینید؛ همه درباره زلف و ابرو و... است. این دیگر کهنه شده. چقدر باید از ابرو و زلف و خط و خال صحبت کنیم؟ من در شعری گفتم: «حدیث چانه و گیسوی یار تا چند/ بران ز خاطرت این قصه پریشان را/ به گوش دختر من شاعرا فسانه نخوان/ نخوان هووی هوا دختران ایران را». رهبر انقلاب هم اشاره کردهاند که اگر شاعر برای دل خودش 10 بیت میگوید، یک بیت هم برای مسائل انقلاب بگوید.
شعر انقلابی چه مشخصاتی دارد؟
انقلاب ما چند وجهی است؛ انقلاب فرهنگی، هنری، سیاسی و اقتصادی. باید از چند زاویه نگاه کنیم و همه زوایا را در نظر بگیریم. به نظر من در شعر انقلابی، عاطفه شعری نقش پررنگی دارد؛ شعر باید طوری باشد که با قلبها ارتباط برقرار کند. به این بیشتر نیاز داریم و باید بیشتر به این توجه کنیم.
این طور که گفته میشود و در جشنواره شعر فجر هم مطرح شد، ما در اندیشه شعری دچار ضعف هستیم. ضعف اندیشه را چطور باید رفع کرد؟
اندیشه بدون عاطفه نمیتواند حرکت کند. پیشبرنده اندیشه، عاطفه است. این همه کتاب که نوشته میشود، اگر موجی نداشته باشد که با دلها تماس بگیرد، انگار خوانده نشدهاند. رهبر انقلاب در جایی فرمودند مسائل دینی باید با هنر آمیخته و به جامعه ارائه شود. هنر امروز این است که با قلبهای نه تنها ایرانیان که با قلبهای مردم دنیا تماس بگیریم. آقای محدثی خراسانی در جشنواره، شعری از من با مطلع «ز خون ما و شما آسیا بگردانند/ قسم به خون که اگر روزگار برگردد» خواندند. این شعر خیلی قدیمی است، اما هنوز هم با زبان و عاطفهاش با جوانها ارتباط برقرار میکند و به دلشان مینشیند. من وقتی حرفی میزنم و خودم عمل نمیکنم، تأثیری ندارد. من امروز به جوانها میگویم که هنوز دنبال خانهای برای اجاره هستم؛ چون از ابتدا به دنبال مسائل مادی نبودم و زندگی بسیار سادهای دارم. در واقع زندگی طلبگی را یک شاعر دارد. سادهزیست هستم و دنبال روادید آمریکا نمیگردم. بهشت من ایران است: «این خلد برین را مفروشید به دوزخ/ ای غربپرستانِ از ایران شده بیزار».
شما یکی از برجستهترین شاعران آیینی کشور هستید و آثار زیادی در این زمینه دارید؛ شاعر این حوزه باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
شعر آیینی ما هم تکیه به انقلاب دارد و این دو با هم گره خوردهاند. شعر آیینی اعتباری برای انقلاب ما شده است. شعر آیینی اگر سکولاریزه باشد و تنها قداست ائمه (ع) در آن مطرح شود، به درد نمیخورد. افرادی را داشته ایم که برای ائمه(ع) شعرهای آیینی درجه یک میگفتهاند، اما مخالف امام و انقلاب بودهاند. اگر مدعی هستیم که راه ائمه معصومین (ع)را ادامه میدهیم، نباید اینطور عمل کنیم. شاعر آیینی باید بداند که انقلاب ما ادامه راهی است که
ائمه (ع) رفتهاند.