- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- مرد 35 ساله که جوان موتورسوار را با انگیزه مزاحمت برای دخترش به قتل رسانده بود با صدور حکم دادگاه در حالی زیر تیغ قصاص نفس قرار گرفت که تحقیقات قضایی از ارتباط خیابانی دختر و پسر مذکور حکایت داشت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، متهم این پرونده جنایی که شهریور گذشته برای آخرین بار پای میز عدالت نشسته بود، اگرچه به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت اما ادعاهای دیگری را مطرح کرد و با بیان این که «من قصد کشتن جوان موتورسوار را نداشتم و تنها می خواستم او را بترسانم!» درباره چگونگی وقوع این جنایت هولناک به قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت: آن شب منتظر دخترم بودم تا از سرکارش به خانه بازگردد. او به عنوان فروشنده در یکی از فروشگاه های مشهد مشغول کار بود و هر شب به تنهایی به منزل بازمی گشت ولی وقتی من از حیاط بیرون آمدم او را در کنار جوان موتورسواری دیدم که دستش را گرفته بود و قصد داشت به زور دختر 15 ساله ام را سوار موتورسیکلت کند! من چند بار دیگر آن جوان را در خیابان دیده بودم و تصورم این بود که او قصد خواستگاری از دخترم را دارد اما هنگامی که این صحنه را با چشمان خودم مشاهده کردم دیگر نتوانستم تحمل کنم و به سمت جوان موتورسوار رفتم که در کوچه محل سکونت ما توقف کرده بود. وی ادامه داد: در حالی که دخترم راهی منزل شد، من به آن جوان موتورسوار هشدار دادم که مزاحم دخترم نشود! همین موضوع به آغاز مشاجره لفظی بین ما انجامید و او که قوی هیکل تر از من بود تلاش می کرد با من درگیر شود ولی من سوئیچ موتورسیکلت او را برداشتم و با هم یقه به یقه شدیم. در همین لحظه بود که پسر 10 ساله ام با دیدن صحنه درگیری به داخل منزل رفت و کاردی را برایم آورد که درون غلاف بود! من هم بی درنگ کارد را از دست پسرم گرفتم و با آن چند ضربه روی باک موتورسیکلت وی زدم! من به هیچ وجه قصد نداشتم او را با کارد به قتل برسانم و فقط برای ترساندن او چاقوکشی کردم. با وجود این، درگیری فیزیکی ما با خشم و عصبانیت آنی گره خورد که در این میان دیگر متوجه رفتار و حرکاتم نشدم و با همان کارد ضربه ای را به صورت کلنگی بر ناحیه گردن آن جوان موتورسوار فرود آوردم. به گزارش روزنامه خراسان، متهم این پرونده جنایی در پاسخ به سوال قاضی هادی دنیادیده (رئیس دادگاه) مبنی بر این که فقط یک ضربه به گردن او زدید؟ گفت: نه! در اثنای درگیری ضرباتی را هم بر نقاط دیگر پیکر وی زدم!
او سپس ادامه داد: در این گیرودار، پسر جوان از داخل جیبش سوئیچ یدکی موتورسیکلت را بیرون آورد و با آن موتورسیکلت را دوباره روشن کرد و با همان سرووضع خون آلود به راه افتاد اما بعد از مسافت کوتاهی، تعادل خودش را از دست داد و پس از برخورد با دیوار روی سنگ فرش های پیاده رو سقوط کرد. با آن که چند نفر از اهالی محل شاهد این صحنه بودند اما دخالتی نکردند و من به تنهایی با آن جوان درگیر شدم.
«بشیر احمد» (متهم ) در پاسخ به سوال قاضی غلامرضا مصطفوی (مستشار دادگاه) که چه کسی به اورژانس 115 زنگ زد؟ نیز گفت: من به دخترم گفتم که با اورژانس تماس بگیرد! در این لحظه مقام قضایی گفت: اما شما در اعترافات قبلی خودتان گفتید که «دخترم در منزل بود و من خودم به اورژانس زنگ زدم!» متهم با شنیدن اظهارات قبلی خود لحظاتی سکوت کرد و سپس افزود: نمی دانم!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: وی در حالی تلاش می کرد تا با تناقض گویی، راهی برای گریز از مجازات بیابد که در تنگنای سوالات فنی و گاهی انحرافی قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قرار گرفته بود و راهی برای فرار از مخمصه های خود ساخته نداشت. حتی ادعای جنایت تحت تاثیر قرص های مصرفی نیز نتوانست او را از این مخمصه نجات دهد چرا که پزشکی قانونی سلامت روانی وی را تایید کرده و او را مسئول اعمال خویش دانسته بود.
در نهایت پس از پایان جلسه دادگاه و اعترافات متهم در آخرین دفاعیات، قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی وارد شور شدند و به اتفاق آرا با استناد به دلایل و مدارک مستند، «بشیر احمد» (متهم) را به دلیل ارتکاب قتل عمدی جوان 21 ساله به قصاص نفس محکوم کردند.
در این حکم که به امضای قضات هادی دنیادیده (رئیس) و غلامرضا مصطفوی (مستشار دادگاه) رسیده، همچنین متهم به قتل به دلیل ایراد صدمات غیر کشنده به پرداخت دیه و از جنبه عمومی ایراد جرح با چاقو به تحمل یک سال زندان محکوم شده است چرا که قضات دادگاه با دلایلی قاطع و مستند به اعترافات متهم در مراحل دادرسی، موضوع دفاع مشروع را نیز که از سوی وی در دادگاه بیان شده بود،رد کردند و این گونه وی در حالی زیر تیغ قصاص نفس قرار گرفت که دختر نوجوان در مرداب ارتباط خیابانی با جوان موتورسوار، صحنه دلخراشی را رقم زدند!
سابقه خبر
به گزارش روزنامه خراسان، شانزدهم فروردین گذشته تلفن قاضی ویژه قتل عمد مشهد به صدا درآمد و ماموران کلانتری پنجتن از وقوع جنایتی هولناک خبر دادند.
دقایقی بعد با حضور قاضی دکتر صادق صفری در بیمارستان شهید هاشمی نژاد تحقیقات قضایی آغاز و مشخص شد که جوان 21 ساله موتورسواری که «امیر» نام داشت در نزاع با مرد تبعه خارجی 35 ساله به قتل رسیده است.گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در حالی که دامنه تحقیقات میدانی قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (شعبه ویژه جنایی) به منطقه پنجتن کشیده بود، «بشیر احمد» (متهم تبعه خارجی) در منزل مسکونی اش دستگیر و به پلیس آگاهی خراسان رضوی منتقل شد.
در همین حال دختر 15 ساله مرد 35 ساله به قاضی صفری گفت: مدتی قبل از طریق فضای مجازی با «امیر» آشنا شدم و ارتباط ما به دیدارهای حضوری در خیابان ها و کافی شاپ ها کشید. گاهی نیز سوار بر موتورسیکلت او در خیابان ها به گشت و گذار می پرداختیم تا این که روز حادثه او به محل کارم آمد و مرا به منزل رساند اما هنگامی که برای خداحافظی به او نزدیک شدم و با یکدیگر دست دادیم ناگهان پدرم از منزل بیرون آمد و ما را دید که من از ترس به خانه رفتم و او نیز به طرف «امیر» رفت که بعد هم این حادثه رخ داد.
براساس گزارش روزنامه خراسان، با اعترافات متهم به قتل در جلسات بازپرسی و بازسازی صحنه جنایت، کیفرخواست این پرونده در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و بدین ترتیب محاکمه متهم به قتل در حالی در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ادامه یافت که رای دادگاه در کمترین زمان ممکن روی این پرونده جنایی خودنمایی کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کوری چشم و فلجی دست «شیطان »
پس از گذشت 2 ماه از حمله به نویسنده مرتد در نیویورک، مدیر برنامه های رشدی تایید کرد یک چشم او کور شده و همچنین از یک دستش نمی تواند استفاده کند
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«زندگی سلام، حال دلم خوب نیست، چی کار کنم؟ میخوام بخندم ولی نمیتونم. دوست و رفیقام هم همین طور. پیشنهادت چیه؟»، در هفته گذشته این پیام از سوی یکی از مخاطبان به دستمان رسید. از دوست و آشنا و خانواده هم گلایههای مشابه، کم نشنیدهایم. اتفاقاتی مثل سیل، زلزله، سوانح هوایی، آتشسوزی پلاسکو، ریزش متروپل و موارد مشابه از جنسی هستند که موقعیت «سوگ جمعی» ایجاد میکنند؛ شرایطی که باید مختصات و ویژگیهایش را بدانیم تا بتوانیم عکسالعمل درستی نشان دهیم. این شد که فکر کردیم لازم است درباره چند و چون حال بد جمعی بنویسیم. دکتر «شرمین روبنزاده»، سوگدرمانگر، با توضیح دادن پدیدهای به نام سوگ جمعی، اطلاعات مفید و به دردبخوری در اینباره به ما میدهد.
نباید انتظار انجام کارهای روزمره را داشته باشیم
سوگ جمعی، مشابه سوگ فردی از فقدان ناشی میشود. وقتی اعضای جامعه به هر دلیلی دچار فقدان میشوند، اضطراب را تجربه میکنند و افکاری به سراغشان میآید که به غمگینی و ناامیدی منجر میشود. از آن جایی که جمعیت زیادی درگیر این احساسات هستند، میبینیم که در سطح اجتماعی، نمود بیرونی دارد. نکته بسیار مهم در تجربه کردن این موقعیت آن است که متوجه شباهتهایش با سوگ فردی باشیم. ما از یک فرد سوگوار انتظار نداریم که بتواند از عهده انجام کارها و روال روزانه زندگیاش بربیاید و میدانیم که برای بازیابی به فرصت نیاز دارد. از طرف دیگر چنین شرایطی، به دو دلیل میتواند نسبت به سوگ فردی، دشوارتر باشد؛ اول آن که بازه زمانیاش مشخص نیست. دوم آن که ممکن است جامعه، یک دست نباشد و این سوگ از سوی مراجع مختلف تأیید نشود. منظور از تأیید، بحث بر سر درستی و نادرستی موضوع نیست بلکه درباره نوع مواجهه با سوگ است که ممکن است به رسمیت شناخته نشود یا حتی کماهمیت جلوه داده شود. در چنین موقعیتهایی، افراد در درجه اول باید بپذیرند که حالشان خوب نیست. چون اگر خودشان هم این احساس را در خودشان تصدیق نکنند، خودسرزنشی هم به احساسات منفیشان اضافه میشود.
مسئولیت پذیری به معنای تحمیل بار مضاعف به خود نیست
بعضیها در چنین وضعیتی، ممکن است خودشان را بابت رمق نداشتن و عقب ماندن از کارهای روزمره، سرزنش کنند. خب بیایید موضوع را از زاویه مسئولیت اجتماعی ببینیم. آیا اگر به اتفاقات محیط پیرامون بیاعتنا باشیم و فارغ از موضعگیریمان از آنها تأثیر نپذیریم، میتوانیم از مسئولیتپذیری و رشد اجتماعی حرف بزنیم؟ فارغ از همنظر بودن یا نبودن با دیگران، بنا به وجوه اشتراک بسیاری که با جامعهمان داریم، طبیعی است که در احساسات جمعی شریک باشیم. بنابراین من معتقدم که تجربه کردن احساس خستگی، رخوت و اضطراب در سوگ جمعی نه تنها منفی نیست بلکه مثبت تلقی میشود. یکی دیگر از موارد خودسرزنشی در چنین تجربههایی، موقعیتهایی است که افراد به رغم داشتن احساس غمگینی، ممکن است گاهی بخندند، خوش بگذرانند و مانند اینها. درست است که ما میگوییم غوطهور شدن در تشت احساسی، نشانه و لازمه بلوغ است اما نباید صفر و صدی به ماجرا نگاه کنیم. مسئولیتپذیری اجتماعی با بارگذاری بیش از اندازه احساسات روی خود فرق دارد. ما به افراد سوگوار میگوییم وقتی عزیزی را ازدست میدهند و درجریان آن، بابت اتفاق خوشایندی احساس مثبتی را تجربه میکنند، به معنای بیمعرفت بودن یا نافی دوستدار فردِ از دست رفته بودن، نیست.
احساسات دیگران را به رسمیت بشناسیم
خب حالا چه باید کرد؟ یکی از مهمترین چیزهایی که خیلی میتواند کمککننده باشد، گفتوگو کردن است البته که چندان ساده نیست. در سوگ فردی هم معمولا افراد از گفت و گو فرار و سعی میکنند غمشان را برای خودشان نگه دارند. نکته مهم در گفتوگو کردن، توجه به سنوسال است. یادتان باشد بازه اختیاری که به افراد میدهید، متفاوت است؛ برای مثال وقتی با یک نوجوان گفتوگو میکنید، باید میزان تحکم کمتری درمقایسه با مخاطب کودک داشته باشید و به جای امرونهی، سعی کنید از زاویه دید او نگاه کنید. من به عنوان بزرگ سال اگر معتقد باشم که تنها حرف من درست است –ولو که واقعا چنین باشد- امکان شنیدن و پذیرش حرفم را از مخاطب نوجوانم گرفتهام. نکته مهم دیگر درباره نحوه گفتوگو، درنظر گرفتن احساس طرف مقابل است. ما نمیتوانیم به دیگران بگوییم احساسشان درست یا غلط است. تنها میتوانیم درباره درستی و نادرستی فکر پشت احساسات بحث کنیم اما لازمهاش این است که ابتدا خود این احساسات را به رسمیت بشناسیم و به آنها مشروعیت بدهیم.
هیجانات را با هم درگیر نکنید
دیگر چه میشود کرد تا چنین شرایطی، بار بیش از اندازه به ما تحمیل نکند؟ یادتان باشد هیجانات را با هم درگیر نکنید. بعضیهایمان عصبانیتهای توی خانه و بیرون از آن را با هم قاطی میکنیم اما لازم است بین آن چه در دنیای بیرونی اتفاق میافتد و فضای خصوصی داخل خانه، مرزگذاری کنیم. گاهی باید به خودمان استراحت بدهیم و ترومای جمعی را تروماتایز نکنیم. یعنی چی؟ سوگ جمعی، یک موقعیت اجتماعی دردناک است و باید حواسمان به وجه «اجتماعی»اش باشد و موضوع را شخصی نکنیم. همان طور که در سوگ فردی به شخصی که مادرش را ازدست دادهاست، یادآوری میکنیم خودش را با چنین افکاری آزار ندهد که مثلا اگر مادرم را زودتر به بیمارستان رسانده بودم، از دنیا نمیرفت. در شکل جمعی هم، شخصیسازی بیش از اندازه، مسئلهساز میشود؛ اما این موضوع، به معنای نفی مسئولیتپذیری اجتماعی نیست. نگه داشتن مرز و تروماتایز نکردن به این معناست که شرایط بحرانی، زمان رسیدگی کردن به مسائل شخصی قدیمی نیست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پس از گلایه های مردمی از کمبود برخی اقلام دارویی مانند آنتی بیوتیک ها و سرم و ... رئیس جمهور برای رفع سریع کمبود برخی اقلام دارویی و برخورد با اهمالکاران دستور داد. به گزارش ایرنا، رئیس جمهور روز گذشته درباره گزارشهای دریافتی از کمبود برخی اقلام دارویی، مسئولان مربوط را مکلف کرد، ضمن تامین سریع اقلام دارویی مذکور و رفع نیاز مردم، دلیل قصور احتمالی را به طور دقیق پیگیری و با هر فرد یا مجموعهای که در این زمینه کوتاهی کرده اند به شکل مناسب برخورد کنند.رئیسی در جلسه هیئت دولت، بر پیگیری اجرای مصوبات سفرهای استانی، به عنوان اولویت کاری دستگاههای اجرایی تاکید کرد و افزود: در اجرای این مصوبات، اولویتهایی چون اهمیت و ضرورت اجرای طرح، میزان پیشرفت و نحوه تامین منابع آن، در نظر گرفته شود تا نتایج سفرهای استانی برای مردم ملموس و عینی باشد.رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به گزارشهای دریافتی از کمبود برخی اقلام دارویی، مسئولان مربوط را مکلف کرد، ضمن تامین سریع اقلام دارویی مذکور و رفع نیاز مردم، دلیل قصور احتمالی را به طور دقیق پیگیری و با هر فرد یا مجموعهای که در این زمینه کوتاهی کرده اند به شکل مناسب برخورد کنند.آیت ا... رئیسی در ادامه با قدردانی از حضور برخی مسئولان دولتی در جمع مردم و دانشجویان، حضور دیگر مسئولان در جمعهای مردمی و دانشجویی را اقدامی موثر در رفع ابهامات آنان دانست.رئیسجمهور همچنین بر ضرورت تلاش بیشتر دستگاههای اجرایی برای تکمیل هر چه سریعتر دولت هوشمند تاکید کرد.محمود بیگلر، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان غذا و داروی کشور نیز با بیان این که کمبود دارو در سطح کشور به دلیل نوسانات قیمتی در این مقطع است،اظهار کرد: این مشکل در روزهای آینده به حداقل ممکن خواهد رسید و مردم در کوتاهترین زمان به دارو دسترسی خواهند یافت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پایش روی زمین است، چشمش به آسمان و حواسش جمعِ هردوتا. از هرکدام یک آن غافل شود، آسمان به زمین میرسد. اغراق نمیکنم؛ اپراتور جرثقیل که با خیال راحت، ایمنی ساختمانها و پیچ و مهره نیروگاهها و کارخانههایمان را به دستش میسپاریم، رانندهای است که با اتکا به کارکشتگی و تجربهاش، زمین و هوا را به هم میدوزد. در پرونده امروز در گفتوگو با «مهدی قربانی» با حرفه اپراتور جرثقیل آشنا میشویم. مهدیِ 36 ساله، از وقتی نوجوانی 16ساله بوده، از طریق برادر بزرگش وارد این شغل میشود. نه از روی علاقه و نه به سودای پول، بلکه صرفا به این دلیل که به قول خودش برای دهه شصتیها کار به سختی پیدا میشده است. 9 سال تمام پیش برادرش شاگردی میکند و وقتی تجربه و مهارتش به حد قابلاطمینانی میرسد، به طور مستقل وارد بازار کار میشود. چندوچون حرفه اپراتوری جرثقیل را از زبان مهدی بشنوید.
کار چطور شروع میشود؟
دفتر مهندسی بعد از قبول کردن پروژه با من تماس میگیرد و میروم برای بازدید محل. بعد باید مجوزهای لازم را بگیرم؛ مجوز تردد را که شهرداری میدهد و مدتش سه یا شش ماهه است و مجوز توقف [در معابر] و انجام کار از اداره راهنمایی و رانندگی که یکی، دو روزه است و تا هروقت که پروژه طول بکشد، باید روزانه برای گرفتنش اقدام کرد. تازه بعد از این، کار شروع میشود. پروژههای داخل شهر معمولا ساختمانی است، نصب اسکلت فلزی یا قالب بتن و پروژههای خارج از شهر، صنعتی است مثل نصب دستگاههای چند تُنی در کارخانهها، نیروگاهها و پالایشگاهها.
اپراتور جرثقیل با چه سختیهایی دستوپنجه نرم میکند؟
اگر از نسل جدید بپرسید، جواب میدهند وقتی با یک گوشی توی خانه میشود پول درآورد، چرا باید توی گرما و سرما بنشینی داخل یک کابین کوچک و تیرآهن بدهی بالا؟ ما این روزها معضل شاگرد داریم، نه جوانها و نه خانوادههایشان شغلهای پرزحمتی مثل اپراتور جرثقیل را نمیپذیرند که خب حق هم دارند. شما وقتی این کار را قبول میکنید، یعنی میپذیرید که باید هر پروژهای را در هر شرایطی انجام بدهید؛ چه ساختمانی توی شهر خودتان باشد، چه پالایشگاهی در شهری دور که آلودگی محیطی و بوی گوگرد دارد و دوری از خانواده. از اینها گذشته، اپراتور جرثقیل، تمرکز و حواس جمع میخواهد. شما در لحظه ای که حواستان به محیط پیرامونتان است و با بیسیم به اطلاعات کسی که در محل (مثلا داخل ساختمان) قرار گرفته گوش میدهید، باید همزمان با سه اهرم از چهار دسته توی کابین کار کنید تا زاویه و فاصله دکل و حرکت قلاب را تنظیم کنید.
اپراتوری جرثقیل کار پرخطری است؟
جرثقیلهای امروزی که اکثرا ژاپنی هستند، ایمنی بسیار بالایی دارند. کارخانه، توان و ظرفیت همه دستگاهها را 30درصد کمتر اعلام میکند؛ یعنی اگر دستگاهی 35تن اعلام میشود، این عدد درواقع 30درصد کمتر از ظرفیت حقیقیاش است که جا برای احتیاط بماند. با این حال، همیشه خطر بالای سر ما هست. مثلا ممکن است جایی که جک میزنیم، زمین فرونشست کرده باشد و بیخبر باشیم یا بعید نیست که کارفرما و پیمانکار، وزن دروغین به ما اعلام کنند. مواردی که از سقوط جرثقیلها میشنویم، معمولا مربوط به این مورد است که بعضی کارفرماها برای آن که بابت جرثقیل سنگینتر هزینه بیشتری نکنند، وزن بار را کمتر از میزان واقعیاش اعلام میکنند. البته بیشتر جرثقیلهای جدید، سیستمهایی دارند که وزن را روی مانیتور نشان میدهند و برای کم کردن خطرات محیطی هم محل را از قبل بررسی میکنیم. به طور کلی حوادث مرگبار در حوزه کاری ما بیشتر به زمانی برمیگردد که دستگاهها به اندازه امروز ایمن نبودند. قدیمها که جرثقیلها قطعکن اتوماتیک نداشتند، یکلحظه حواسپرتی اپراتور منجر میشد به رها شدن قلاب و برگشتنش توی کابین و مرگ راننده!
کجا اپراتور جرثقیل تربیت میکند؟
هیچ جا! حرفه ما آموزش رسمی ندارد، مسیرش فعلا فقط و فقط تجربی است. چند سالی شاگردی میکنید. اگر سنتان قانونی باشد، بعد از یاد گرفتن فوتوفن کار برای گرفتن گواهینامه جرثقیل اقدام میکنید که جزو گواهینامههای ویژه است و پیش از آن باید گواهینامه ماقبل ویژه یعنی پایه 2 و3 را بگیرید. اگر از من بپرسید، با توجه به سختیها و حساسیت کار، میگویم دست کم پنج سال شاگردی لازم دارید.
مسئولیت حوادث هنگام کار با چه کسی است؟
هر اتفاقی که به هر دلیلی رخ بدهد، صاحبکار و پیمانکار نهتنها مسئولیتی نمیپذیرند که خسارت هم میگیرند. اپراتورها البته خودشان را بیمه مسئولیت و شخص ثالث میکنند، برای اتفاقات ناخواستهای مثل وقتی که شاخه درختی هنگام بالابردن باکس نخاله میشکند و به کارگرهای پای بار صدمه میزند اما با توجه به قیمت بالای دستگاه، بیمه بدنه را مقرون به صرفه نمیدانند. در پروژههای صنعتی مسئولیتپذیری و احتیاط بیشتری وجود دارد. مهندسهای HSE (بهداشت حرفهای)، به تناژ اعلام شده برای دستگاه اکتفا نمیکنند و براساس طول عمر دستگاه، یکسری تست از ماشین میگیرند. وزن مجازی که در پالایشگاه به دستگاه 35تنی میدهند، حداکثر 15 تا 17تن است و همه دستگاهها برای ورود به پروژههای صنعتی باید گواهینامه سلامت داشته باشند.
اپراتور جرثقیل، صاحب ماشین هم هست؟
الان تعداد کسانی که صرفا راننده دستگاه هستند، خیلی کم شده است و بیشتر اپراتورها خودشان صاحب ماشین هم هستند منتها چون قیمت دستگاهها، خیلی بالاست معمولا جرثقیل را شریکی میخرند. سه، چهارتا راننده و سرمایهگذار پول روی هم میگذارند. قیمت جرثقیل بنا به اندازه و کاربردش متفاوت است؛ کوچکترین دستگاه از حدود 2 میلیارد تومان شروع میشود و قیمت دستگاههای فوقسنگین به 30میلیارد تومان هم میرسد.
دستگاهها در اندازههای مختلف کارهای متفاوتی میکنند؟
بله، تفاوت در اندازه به کاربرد دستگاه مربوط میشود. جرثقیلهای هفت تا 160تن در شهر کارایی دارند؛ اسکلت ساختمانهای معمولی تا برجها که بلندترینهایشان در شهر ما با جرثقیلهای 160تنی کارشان راه میافتد و دستگاههای بالای 160تن برای پروژههای صنعتی بزرگ مثل نیروگاهها به کار میآیند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.