زیر و بم حذف بی فایده های درسی
پس از تاکید رهبر انقلاب بر ضرورت بازنگری در محتوای کتب درسی و مصوبه وزارت آموزش و پرورش برای حذف محتوای غیرکاربردی از کتاب ها، اهمیت این موضوع و الزامات آن را در گفت وگو با ۲ کارشناس بررسی کرده ایم

مصطفی عبدالهی – با اعلام رسمی وزارت آموزش و پرورش، از سال تحصیلی1403-1402، محتوای کتابهای درسی دانشآموزان با تغییرات عمدهای همراه خواهد شد تا به جای مطالب بیفایده و صرفا حفظ کردنی، محتوایی در راستای مهارتافزایی و شامل آموزشهایی مفید برای زندگی فردی و اجتماعی جایگزین آن شود؛ اقدامی که کارشناسان هم آن را ضروری میدانند اما نسبت به حرکت شتابزده در این مسیر نیز هشدار میدهند.
تاکید رهبر انقلاب بر حذف محتوای درسی بی فایده
هفته گذشته بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از معلمان، به موضوع محتوای درسی اشاره و تصریح کردند: «الان در دبیرستانهای ما و شاید در دبستانهای ما دانشهایی تدریس میشود که هیچ فایدهای به حال امروز و آینده این دانشآموز ندارد؛ یک چیزهایی است، [یک] ذهنیّاتی است که یادشان هم میرود و در هیچ مسئله زندگی به اینها کمک نمیکند، در پیشرفت علم به اینها کمک نمیکند؛ اینها را شناسایی کنید، حذف کنید».
وزیر: مطالب غیرکاربردی حذف می شود
حالا آنطور که یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش، اعلام کرده است، با مصوبه شورای معاونان این وزارتخانه، محتوای درسی غیرکاربردی که منفعتی برای دانشآموزان ندارد، از کتابها حذف خواهد شد. البته به گفته او، با توجه به اینکه کتابهای سال تحصیلی 1402-1401 هماکنون چاپ شده، امکان تغییر آنها برای مهرماه امسال وجود ندارد؛ اما این تغییر از سال تحصیلی 1403-1402 اعمال خواهد شد.
محمدمهدی کاظمی معاون آموزش متوسطه وزارتخانه هم در این باره توضیحاتی تکمیلی به تسنیم داده و گفته است: «تیم وزارت آموزش و پرورش در راستای کاهش حافظهمحوری، توجه به مهارتهای پایه و شایستگیهای عمومی اقدام خواهد کرد و سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی مسئول اصلی این موضوع است».
ضعف کتاب های دوره ابتدایی در ایجاد انگیزه
ناکارآمد و غیرمفید بودن بسیاری از محتواهای درسی، موضوعی است که پیش از این نیز مورد توجه کارشناسان بوده و در قالب پژوهشهایی بر ضرورت بازنگری در آن تاکید شده است. به عنوان مثال در پژوهشی با عنوان «تحلیل محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی برحسب سازه انگیزه پیشرفت» که در فصلنامه نوآوریهای آموزشی منتشر شده، آمده است که: «انگیزه پیشرفت» نقش مهمی در تحول و توسعه اقتصادی کشورها دارد و باید آن را از دوران کودکی و در قالب محتوای درسی به بچهها آموزش داد؛ با این حال بررسی این شاخص در کتابهای دوره ابتدایی نشان میدهد که به میزان مورد نیاز به این شاخص توجه نشده است.
همخوان نبودن کتابهای درسی در تقویت سلامت روان
در پژوهشی دیگر با عنوان «تحلیل محتوای کتابهای درسی آموزش ابتدایی بر اساس مولفههای شادکامی»، با تاکید بر اهمیت شادکامی در سلامت روان و تقویت قوای روانی افراد، آمده است: کتابهای درسی باید پاسخگوی نیازهای عاطفی، اجتماعی و توجه به حس کنجکاوی دانشآموز باشد و در آنها امید و آرامش و شادکامی ایجاد کند؛ با این حال اگرچه محتوای کتابهای درسی ابتدایی، از مولفه شادکامی تهی نیست، اما این کتابها از نظر توجه به مولفهها و شاخصهای شادکامی همخوانی کمی با هم دارند.
نگاه سند تحول به دانش آموختگان مدارس
نکته مهم اینکه، در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بهصراحت بر ضرورت تغییر محتوای درسی برای تربیت دانشآموزان تاکید شده است اما با گذشت یک دهه از تصویب و ابلاغ آن، به نظر میرسد هنوز نتوانستهایم محتوایی داشته باشیم که دانشآموز مدنظر این سند را پرورش دهد؛ دانشآموزی که علاوه بر باورهای دینی و اعتقادی، چنین مهارتهایی داشته باشد: روحیه مسئولیتپذیری، برخوردار از مهارتهای ارتباطی در زندگی خانوادگی و اجتماعی، درک مفاهیم اقتصادی، دارای حداقل یک مهارت برای تامین معاش و ... .
دانش آموزان بدون مهارت؛ خروجی مدارسی با محتوای درسی غیرکاربردی

نظر «ناصر کوهستانی» کارشناس آموزشی را که در سمت معاونت مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور هم مسئولیت دارد، جویا شدیم و او در گفتوگو با خراسان توضیحاتی ارائه کرد:منابع درسی امروز ما اینگونه تالیف نشده که دانشآموزی را تربیت کند تا به قول امروزیها، به درد زندگی امروزی جامعه بخورد؛ به همین دلیل محتوای کتابها حتما باید بازنگری اساسی شود. محتوای کتابهای درسی دانشآموزان باید به سمتی برود که آموزش مهارتهای زندگی به عنوان یک اولویت جدی در آن مدنظر قرار بگیرد؛ در حالی که دانشآموزان دوره متوسطه ما، هر سال 16-15 کتاب را میخوانند اما در نهایت، هنگام فارغالتحصیلی چیزی عایدشان نشده و اگر نتوانند وارد دانشگاه بشوند، توان انجام هیچ کاری را ندارند.در مقاطع تحصیلی و به ویژه در دوره متوسطه اول و دوم، «توجه به اخلاقگرایی و تربیت شهروند مطلوب زندگی اجتماعی» و «آموزش مهارتهای شغلی» باید جایگزین بحثهای نظری، تئوری و فلسفی کتابهای درسی شود. به طور مصداقی به جای اینکه دانشآموزان ما مباحث سختی از درسهای ریاضی، فیزیک، شیمی و زیستشناسی را یاد بگیرند که هیچ کاربردی در زندگیشان ندارد، باید درسهایی مانند فناوری، سواد مالی، سواد رسانهای و کارآفرینی برجسته شود که البته هماکنون نظام آموزشی ما هنوز معلمان متخصص برای این دروس را تربیت نکرده و باید این ضعف را هم جبران کرد.
نظام آموزشی خُم رنگرزی نیست، برنامه میان مدت و بلند مدت می خواهد

«محمدرضا نیکنژاد» کارشناس مسائل آموزش و پرورش هم در گفتوگو با خراسان به نکاتی اشاره کرده است:
* واقعا برخی از آنچه دانشآموزان ما از کتابهایشان میآموزند نه تنها به درد آیندهشان نمیخورد، بلکه حتی به درد همین امروزشان هم نمیخورد و هیچ تناسبی با نیازهای زندگی امروزی ندارد. آموزش و پرورش ما اصلا مهارتآموز نیست و بچهها را به مهارتهای فردی و اجتماعی مورد نیاز تجهیز نمیکند؛ بماند که در مواردی حتی مدارس ما، کار خانواده را هم خراب میکنند.
* با وجود تغییرات فراوان، حجم کتابهای درسی ما هنوز هم زیاد است و باید کمتر شود تا معلم بتواند با آرامش و دقت کافی، روی محتوا تمرکز کند و آن را آموزش دهد.
* عمده محتوای درسی ما، بر پایه حفظیات است و برخی بچهها حتی درس ریاضی را هم حفظ میکنند. برخی محتواها مانند آموزش عوارض اعتیاد و ضرورت پیشگیری از آن هم حفظکردنی است و جنبه آموزش بلندمدت و ماندگار ندارد.
* در کشوری مانند فنلاند درسی مانند ریاضیات به شکل عملی و در قالب تئاتر آموزش داده میشود. یکی از بچهها بانکدار میشود، یکی فروشنده و بقیه خریدار. در این بازی کلاسی، بچهها، هم مهارت اجتماعی خرید و فروش را آموزش میبینند، هم با حساب و کتاب ریاضی آشنا میشوند. قطعا هدف ما کپیبرداری از دیگر کشورها نیست، چراکه نظامهای آموزشی هر کشوری منطبق با مسائل فرهنگی و اجتماعی آن کشور است؛ اما ما میتوانیم الگوهای موفق را بررسی و آنها را با فرهنگ خودمان هماهنگ کنیم.
* تغییر محتوای کتب درسی باید متناسب با سختافزار و نرمافزار موجود در مدارس باشد. نمیشود به عنوان مثال، ما محتوای درس علوم را بهروز کنیم و در آن کارهای عملی بگنجانیم اما امکان انجام آزمایشها را نداشته باشیم.
* نکته مهم اینکه امیدوارم اقدام سریع متولیان آموزش و پرورش برای تغییر محتوای درسی، یک اقدام شتابزده و شعاری نباشد. دقت داشته باشیم نظام آموزشی خُم رنگرزی نیست که بهیکباره بخواهیم محتوای آن را تغییر بدهیم. این اقدام نیازمند یک کار پژوهشی میان مدت 5-4 ساله است و باید مطالعات دقیق روی آن انجام داد و من معتقدم باید نهادهای بالادستی، روی برنامههای وزارت آموزش و پرورش نظارت داشته باشند تا مطالبه رهبر انقلاب به درستی پیگیری و اجرایی شود.