- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تقریبا همه مردم جهان با شنیدن اسم کشور «روسیه» و اینکه فردی قصد سفر به آنجا را دارد، دیدنیهای 2 شهر موسکو و سنپترزبورگ به ذهنشان خطور میکند. من هم همینطور فکر میکردم تا اینکه مهرماه سال 98 یکی از دوستان خانوادگیمان یک بلیت با قیمت مناسب برای روسیه رزرو کرد و با مطرحکردن این موضوع با خانواده ما، جرقه شروع یک سفر هیجانانگیز را در ذهنمان زد. سفر به جایی که شنیده بودم در بعضی نقاط آن، مردم در زمستان تا سرمای منفی ۶۰ درجه را تجربه میکنند. بعد از کلی پرسوجو و تحقیق، تصمیم برآن شد که مقصد ما 3 شهر مسکو، سنپترزبورگ و مورمانسک باشد. دو شهر دیگر مقاصدی هستند که بیشتر ایرانیهایی که به روسیه میروند، از آنها بازدید میکنند ولی مورمانسک اینگونه نبود. حالا چرا «مورمانسک»؟ بعد از خواندن چندین سفرنامه، آن قدر حسوحال نویسندهها در توصیف این شهر، جذاب به نظر میآمد که غیر قابل چشمپوشی بود. دیدار با شفق قطبی، گرفتن عکس یادگاری با گوزن قطبی، سوار شدن بر سورتمه در دل طبیعت برفی در حالیکه سگهای هاسکی به سرعت سورتمه را میکشند، همهشان رویاهایی بودند که چندین شب قبل از حرکت در سر میپروراندم. از کودکی آرزوی چنین سفری را داشتم چون در کارتونها یا فیلمهای خارجی، سورتمهسواران را میدیدم و خاطراتی از آنها در ذهنم داشتم. پرونده امروز زندگیسلام، روایتهای اختصاصی از این سفر و اتفاقاتی است که افراد کمی در جهان موفق به تجربهشان شدهاند. بنابراین از شما هم دعوت میکنم که چمدانهایتان را ببندید و در این سفر کاغذی با ما همراه شوید، با این تفاوت که بستن چمدانهای ما برای این سفر، کاری بس دشوار بود و علت اش همراه داشتن تعداد زیادی لباس گرم و حجیم بود!
«مورمانسک» یعنی سرزمینی کنار دریا
نام مورمانسک از زبان سامی(Saami) گرفته شده و معنی آن «سرزمین کنار دریا» است. در این زبان ،مور به معنی دریا و ما به معنی سرزمین است. مورمانسک شهری در دوردستهای شمال غربی روسیه در نزدیکی مرز روسیه با نروژ و فنلاند است و ما از قبل میدانستیم که رفتن به این شهر، ساده نخواهد بود. همچنین میدانستیم که اگردر تور ثبتنام نکنیم، نمیتوانیم وارد مورمانسک شویم. به مورمانسک که رسیدیم، ساعت از 12 شب گذشته بود اما سرمای هوا طاقتفرسا نبود. آنجا برای چندمین بار به این نتیجه رسیدم که انسان وقتی پیشزمینه و ذهنیتی از موضوعی داشته باشد، پذیرش آن شرایط برایش راحتتر میشود. از هواپیما که پیاده شدیم، به محض ورود به ساختمان با پلیسهای سختگیر روسی مواجه شدیم. فرودگاه این شهر فقط اتاق مربوط به گرفتن چمدانها را داشت که آن هم بسیار کوچک بود. در حالیکه داشتیم توسط آنها سوال پیچ میشدیم، لیدرمان که از اهالی همان کشور بود، از راه رسید و تکلیف همه چیز را مشخص کرد. سپس وارد محیط بیرون شدیم و سوار بر ون به سمت هتل حرکت کردیم. در راه از «ایرنا»، لیدر روسیمان خواهش کردیم که توقفی برای خرید صبحانه فردا داشته باشیم. در مواجهه اول با این شهر، متوجه شدیم قیمتها نسبت به سن پترزبورگ تقریبا نصف است.
هزینه اقامت مان برای 3 شب شد 3 میلیون تومان
آپارتمان دو خوابهای که اجاره کردیم به مبلِغ۸۱۰۰ روبل(به قیمت روبل الان حدود 3.5 میلیون تومان ) برای سه شب و چهار روز برای استفاده شش نفر برایمان هزینه دربر داشت. توری که برای سه روز در مورمانسک رزرو کرده بودیم هم به مبلغ هر نفر۲۹۰ دلار شد. همانطور که گفتم ما در این سفر شش نفر بودیم و تورمان خصوصی بود چون میخواستیم سفر خاص تری داشته باشیم و به جاهایی برویم که شاید بقیه علاقهای به تجربهشان نداشتند. ساعت ۱۰ صبح روز اول حضورمان در این شهر، لیدر روسی به دنبالمان آمد و به توصیه لیدرمان یعنی ایرنا ،گرم ترین لباسهایمان را پوشیدیم و به راه افتادیم تا به اقیانوس منجمد شمالی برسیم. مسیر با طبیعتهای متنوع و زیبا شروع شد، برف شدید ، باران و ... هم به مرور ما را غافلگیر کرد تا نگرانیهاییمان برای رسیدن به مقصد زیاد شود».
خطر حمله خرس قطبی خیلی بالا بود
از هتل محل استقرار ما تا مقصدمان در اقیانوس، ۱۲۰ کیلومتر فاصله بود که ۴۰ کیلومتر آن جاده سخت و صعب العبوری داشت. جادهای که انگار به دست انسان مسطح شده بود و از هیچ وسیلهای برای آسفالت یا هموار شدنش، کمک نگرفته بودند. در طول راه چند بار ایستادیم و هربار ایرنا با کلی ترس و لرز مراقب ما بود چون میگفت خطر حمله خرس قطبی در این منطقه خیلی بالاست. با این حال و در همان شرایط ما کلی با مناظر طبیعی عکس گرفتیم. بعضی نقاط، برف سنگینی میبارید که میگفتند اولین برف امسال را تجربه میکنند چون سفر ما در مهرماه و ابتدای پاییز بود.
ناهار را در کافهای با دیوارهای شیشهای خوردیم
به کافهای در نزدیکی دریا رسیدیم. بعد از پیاده شدن به عمق فاجعه پی بردیم چون یکهو هوا خیلی سرد شد و باد تندی میوزید. در کافه، ماهی سفارش دادیم که هر بشقاب فقط دو برش ماهی به قیمت ۴۰۰ روبل(180 هزار تومان) داشت و نشان می داد که قیمت غذا در این شهر کمی گران است. حس و حال بسیار خوبی داشتیم، دیوارهای شیشه ای کافه و حیوانات شکاری که از در و دیوارش آویزان بودند و ساحل ماسهای با تابی که انگار قصد داشت از روی کل دریا رد شود، فضای این کافه را رویایی کرده بودند. بعد از صرف ناهار، لیدرمان به همراهی یک لیدر محلی با یک خودروی دیگر ما را به سمت آبشاری در نزدیکی اقیانوس منجمد شمالی بردند.
احساس کردم به مریخ سفر کردم!
این بار هم مسیر بسیار سخت و صعبالعبور بود اما وقتی به آبشار رسیدیم، تمام سختیها در لحظه با زیبایی آبشار و ترکیب آن با اقیانوس که شبیه یک تابلوی نقاشی باورنکردنی بود، فراموش شد. سپس در مسیر، سنگهای رنگارنگ و بزرگی را در ساحل دیدیم. همچنین یک قسمت از راه ،سنگهایی شبیه تخم جانوری افسانهای مثل اژدها دیدیم که من احساس میکردم به مریخ سفر کردم. راه برگشت دقیقا همان راه رفت بود و دوباره آن ۴۰ کیلومتر سنگلاخی را طی کردیم. بدون استثنا، همهمان از بالا و پایین شدنهای خودرو، حس و حال بدی را تجربه کردیم. ساعت ۱۰:۳۰شب بود که به هتل رسیدیم و همه رفتیم به سمت اتاق هایمان برای استراحت که ایرنا با گفتن یک جمله، برق را از سرمان پراند! ما باید نیم ساعت دیگر دوباره راه میافتادیم و خبری از استراحت نبود!
ساعت 12 شب رفتیم
بهدنبال شفققطبی
ایرنا با تمام خستگی امروز و شب قبل که خودش در جریان بود، گفت که به سرعت آماده شوید چون من ساعت۱۱(۲۳) منتظرم تا برای مشاهده شفق قطبی برویم. هیچکدام از نظر بدنی، آمادگی بیرون رفتن دوباره را نداشتیم اما فکر دیدن شفق قطبی این انگیزه را در ما تقویت کرد که استراحت را فراموش کنیم. بعد از گرم و صرف کردن چند کنسرو که تنها چیزی بود که در عرض یک ربع حاضر می شد، برای دیدن شفق قطبی و شکار این لحظه که ظاهرا زمان بسیار کمی هم برای تماشایش در آسمان فرصت هست، راه افتادیم. سوار بر خودروی ایرنا در شبی برفی و سرد در جادههای لغزنده اطراف شهر در جست وجوی شفق قطبی بودیم. ایرنا همراهمان یک عکاس حرفهای هم آورده بود تا راحتتر بتوانیم این لحظات را شکار کنیم و با شفق قطبی عکس یادگاری بگیریم. به اینطرف و آنطرف آسمان چشم دوخته بودیم، هر ازچندگاهی ایرنا خطاب به همراه عکاسش میگفت، یافتم یافتم، چند لحظه توقف میکردیم اما بیآنکه در سیاهی شب چیزی ببینیم، دوباره سوار بر خودرو می شدیم و به گشتن ادامه میدادیم. برخورد با سرعت دانههای برف به شیشه خودرو هم در ندیدن ما بیتاثیر نبود.
همراهان در تلاش برای دیدن شفق، خوابشان برد!
ناگهان برق سبز رنگی در آسمان پدیدار شد. من و ایرنا و عکاس، آن لحظه را دیدیم و من خیلی متحیر شدم از اینهمه زیبایی ولی بقیه همراهان خواب بودند! سریع بیدارشان کردیم و با سرعت به بیرون پریدیم و آماده عکاسی شدیم. عکسها غیر قابل تصور بودند. شفق قطبی در آسمان شب همچون رنگین کمانی در روز میدرخشید. همه بهت زده فقط به آسمان مینگریستیم و مات حرکت آرام نورهای سبز رنگ که خود ترکیبی از رنگهای سبز و صورتی بود، شدیم. هرچند لحظه یک بار، نوری در آسمان پدیدار و محو می شد. مسیر برگشت برای من و دیگر همراهانمان در فکر چگونگی تشکیل این نورها و عظمت و قدرت خداوند در بهوجود آوردن چنین پدیدههایی گذشت. وقتی به آپارتمان رسیدیم ساعت۳:۳۰ بامداد بود. ایرنا گفت که راس ساعت ۱۰ صبح آماده باشید تا به هاسکی پارک و دهکده سامیها برویم. بنابراین چند ساعتی بیشتر وقت برای خواب نداشتیم و البته هیجان زیادی داشتیم که فردا چه اتفاقهایی در انتظارمان است.
با لباسهای محافظ وارد هاسکیپارک شدیم
روز دوم حضور در مورمانسک ابتدا به سمت هاسکی پارک رفتیم. کل بزرگراهها، خیابانها، کوچهها و جای جای کشور روسیه و این شهر دیدنی در آن موقع سال به خاطر فصل پاییز، انگار محل رقص رنگها بود و ما سرمست از اینهمه زیبایی، در خیابانها میتاختیم تا بلکه، لذت بیشتری از این شهر و طبیعت اش ببریم. راستش هاسکی پارک یا همان پارک سگها چندان برای من جالب توجه نبود چون هم از سگ میترسم و هم اصلا علاقهای به آزار هیچ نوع موجود زندهای ندارم و از نظر من مخصوصا در این زمان که این قدر فناوری پیشرفت کرده، استفاده از حیوان بیزبان برای کارهای شخصی ،کاری بس بیرحمانه است. اما بالاخره این هم جزئی از تورمان بود. لباسهای محافظ بر تن کردیم و داخل مجموعهای از انواع سگها شدیم که میتوانستیم هر کدام را ناز و نوازش کنیم. لیدر هاسکیپارک درباره شان برایمان توضیحات میداد و ما نظارهگر بودیم. من بهرغم ترسی که داشتم، سعی کردم به سگها نزدیک بشوم و دستی به سرشان بکشم و این تجربه بسیار خوبی برای کنار آمدن با ترسم شد که از دوران کودکی همراهم بوده است. سپس وارد یک کلبه زیبا با تزیینات جالب شدیم و چندین میانوعده را امتحان کردیم. بعدش هم برگشتیم داخل خودرو و همراه ایرنا به سمت دهکده سامیها حرکت کردیم.
تمام وسایل سامیها، یک قسمت از بدن حیوانات بود!
سامیان تنها مردم بومی اسکاندیناوی هستند که شمالیترین مردم بومی اروپا بهشمار میآیند. آنها قبیلهای در روسیه هستند که اصالت خود را از زمان قدیم حفظ کردند و هنوز یادگاری های قدیمی در محل زندگیشان، خودنمایی میکرد. ابتدا وارد خانهای شدیم که تمام دیوارهای آن از پوست گوزن پوشیده شده بود. من احساس خیلی بدی داشتم. شاید حدود ۵۰ گوزن از بین رفته بودند تا این خانه پوشیده شود! همچنین تقریبا تمامی وسایل آنها از یک قسمتی از بدن حیوانات بود. یک کیف در آنجا به ما نشان دادند که باورم نمی شد حتی از پوست ماهی هم برای درست کردن وسایل استفاده کرده بودند. خانمی که آنجا بود احساس میکرد قدرت بالایی در به دست گرفتن ذهن افراد دارد و به ما میگفت که چشمهایتان را ببندید و به یک جای خوب فکر کنید! سپس خودش صداهای مختلف ایجاد میکرد ولی واقعا احساس خاصی در ما ایجاد نمیکرد اما او خیلی روی این مسئله اصرار داشت! یک مورد جالب توجه دیگر هم این که تعریف کردند، دلیل این که در افسانهها و فیلمهای خارجی بابانوئل از شومینه وارد خانه میشود این بوده که در اطراف خانه اقوام سامی که در قدیم زندگی میکردند، آن قدر برف میآمده که مردهای خانه برای ورود به خانه نمیتوانستند از در وارد شوند و مجبور میشدند که از شومینه وارد خانه شوند. سپس به کلبه دیگری رفتیم و در آن جا با لباس اسکیموها عکس گرفتیم و دمنوش همان گلهایی را که به گوزنها میدادیم با کیک داغ تازه طبخ شدهای که در آن میوههای وحشی بود، میل کردیم.
برگشت بدون خرید سوغاتی
روز آخر بود و در حال برگشت به سمت هتل بودیم که از ایرنا خواهش کردیم به جای هتل ما را در مرکز تجاری شهر پیاده کند تا گشتی هم در بازار داشته باشیم. تقریبا چیز قابل توجهی نخریدیم و همه چیز خیلی گران بود فقط از هایپر مارکت کمی خوراکی و ماهی تازه خریدیم و در منزل یک پلو ماهی عالی خودمان را مهمان کردیم. کل هزینه یک ماهی بزرگ برای شش نفر که اضافی هم آمد، حدود صد هزار تومان شد. شب را زود خوابیدیم چون ساعت ۸ صبح با چمدانهای بسته باید آماده برگشت میشدیم. قبل از رسیدن به هواپیما، ابتدا به سمت کلیسای جامع مورمانسک رفتیم و سپس به چندین سمبل برای سربازان جنگی و همسرانی که در انتظار شوهرانشان هستند و کشتی لنین رفتیم و سپس ایرنا ما را در فرودگاه کوچک مورمانسک پیاده کرد و با کلی خاطره با ایرنا و شهر زیبای مورمانسک خداحافظی کردیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمدی – 10روز دیگر قرار است مذاکره کنندگان ارشد ایران و کشورهای 4+1(آلمان به همراه روسیه، چین، فرانسه و انگلیس) احتمالا در هتل کوبورگ اتریش گرد هم آیند و نماینده ارشد آمریکا، رابرت مالی، نیز در محل دیگری حاضر شود تا مذاکرات متوقف شده وین را از سر بگیرند. همان طور که پیش بینی می شد هرچه به تاریخ 8آذر نزدیک می شویم، تحولات و فعل و انفعالات در خصوص این پرونده افزایش پیدا می کند و خبرهای داغ هم پرتعداد می شو د. جدیدترین تحول به یک فضا سازی آمریکایی ارتباط دارد با عنوان «توافق موقت»، پایگاه خبری آکسیوس گزارش داده بود «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دیدار با همتای اسرائیلی خود ایده توافق موقت با ایران به منظور خرید زمان بیشتر برای مذاکرات هسته ای را مطرح کرده است. آکسیوس با گزارش این خبر نوشت: این طرح موقت و اولیه است و موضع دولت «جو بایدن» همچنان اصرار بر احیای کامل برجام است. طبق گفته مقامهای آمریکایی، ایده مطرحشده از سوی آمریکاییها این بود که آمریکا و متحدانش در ازای توقف موقت بخشهایی از برنامه هستهای ایران، امکان آزادسازی بخشهایی از داراییهای مسدودشده ایران را فراهم خواهند کرد یا این که برای مبادلات کالاهای بشردوستانه، معافیتهای تحریمی صادر خواهند کرد. با این حال جنیفر ساکی سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به این سوال که آیا دولت بایدن ایده کاستن از برخی تحریمها علیه ایران با هدف رسیدن به توافق موقت با ایران را بررسی میکند یا خیر؟ گفت: «اطلاعی از این که موضع یا رویکرد ما در خصوص مذاکرات تغییری پیدا کرده باشد، ندارم.»از سوی دیگر در آستانه نزدیک شدن به مذاکرات 8آذر ، وزارت خزانه داری آمریکا اعلام کرد شش شخص و یک شرکت ایرانی را به بهانه تلاش برای دخالت در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تحریم کرده که نشان از علاقه دولت بایدن به ادامه دادن سیاست شکست خورده ترامپ در خصوص اعمال تحریم ها علیه ایران دارد اما در ایران همچنان موضع اصلی و صریح، رفع یک جا و موثر همه تحریم هاست. این موضع را سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت خارجه کشورمان بار دیگر تکرار و بر آن تاکید کرد. وی گفت: شرط بازگشت آمریکا به برجام، برداشتن تحریمها به صورت موثر، یک جا و قابل راستی آزمایی است و این تمام هدف ما از گفت و گوها در وین است. وی در خصوص تضمین برای آینده نیز اظهار کرد: ایالات متحده به شمول دولت فعلی آمریکا نشان داده که نمیتواند پای تضمینهای خود بایستد و امضای رئیس جمهور آمریکا، آن چنان که ادعا میکنند قابل اتکا و ارزشمند نیست از این رو طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران و تیم مذاکره کننده بر گرفتن تضمینهای لازم تاکید داشته باشند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سجادپور- شوهرم راننده کامیون بود و مواد مخدر جابه جا می کرد تا این که روزی ماموران انتظامی یکصد کیلوگرم مواد مخدر صنعتی (کریستال) از کامیون کشف کردند و او زیر حکم اعدام قرار گرفت. در این شرایط من هم طلاق غیابی گرفتم و به همراه سه فرزندم از کاشمر به مشهد مهاجرت کردم .
به گزارش اختصاصی خراسان زن 27ساله که باند سرقت از منازل اجارهای در مشهد را هدایت می کرد با بیان این مطلب و در اعترافاتی تکان دهنده ادامه داد: آن زمان در یک آرایشگاه زنانه کار می کردم ولی بعد از آن که فهمیدم دیگر شوهرم راه گریزی ندارد و اعدام خواهد شد به مشهد آمدم تا بتوانم مراحل درمانی دخترم را که تومور مغزی دارد پیگیری کنم و خودم نیز برای گذران امور زندگی به دست فروشی در کنار خیابان روی آوردم البته گاهی خیران ورهگذران به من کمک مالی هم می کردند . دراین میان با جوان 29 ساله مجردی به نام «مجتبی» آشنا شدم که چند بار کمک ناچیزی به من کرده بود.
این آشنایی و ارتباط ادامه یافت تا این که روزی با یکدیگر تصمیم گرفتیم باند سرقتی تشکیل بدهیم و به سوئیت ها و منازل اجاره ای مسافران دستبرد بزنیم .
برای این منظور نقشه ای طرح کردیم تا من به همراه سه فرزندم و با کمک راهنمایان مسافران منازل را اجاره کنم و مجتبی نیز به همراه یکی از دوستانش که مسافرکش است و خودرو دارد شبانه به محل بیایند و همه لوازم سوئیت را سرقت کنیم . چندبار نیز خیلی راحت موفق به سرقت شدیم اما آخرین بار منزلی را در منطقه طلاب مشهد اجاره کردیم که یکی از راهنمایان مسافران و زائران مرا به صاحبخانه معرفی کرد. این درحالی بود که صاحبخانه برای انجام امور شخصی به شهرستان رفته بود و من موقعیت را برای دستبرد بسیار مناسب می دیدم . به همین دلیل شب هنگام همه لوازم منزل را جمع کردم و به مجتبی اطلاع دادم. چند دقیقه بعد هم مجتبی به همراه اسماعیل از راه رسیدند و بلافاصله اموال را به خودرو انتقال دادیم ولی حدود ساعت 23 بود که ناگهان صاحبخانه به همراه همسرش از شهرستان بازگشت. او که به باز بودن در حیاط مشکوک شده بود، فرزندش را از طبقه پایین صدا زد و با یکدیگر به داخل سوئیت آمدند و ما را در حال جمع آوری لوازم دیدند.
در این هنگام «مجتبی» که بیرون بود از محل گریخت اما من و راننده (اسماعیل) دستگیر شدیم. صاحبخانه که متوجه فرار یک نفر دیگر شده بود با فریاد ازمردم کمک خواست و «مجتبی» هم توسط کسبه و رهگذران محلی به دام افتاد و این گونه ما را تحویل نیروهای کلانتری میرزا کوچک خان مشهد دادند.
گزارش خراسان حاکی است: «مجتبی» یکی از اعضای این باند سرقت که سابقه کیفری ندارد درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در رشته ریخته گری از هنرستان دانش آموخته شدم و سپس به شهرستان شیروان در استان خراسان شمالی رفتم تا در رشته متالوژی ادامه تحصیل بدهم اما به خاطر ضعف مالی درس و دانشگاه را رها کردم و در امور سیم کشی ساختمان مشغول به کار شدم که به صورت تجربی آن را آموخته بودم و مستقل برای خودم کار می کردم تا این که حدود یک ماه قبل زن دست فروشی را در حاشیه تقاطع دانش دیدم که سه فرزندش هم در کنارش بودند. مبلغی به او کمک کردم و چون دلم به حالش سوخت شماره تلفنم را نیز در اختیارش گذاشتم تا هر وقت نیازی داشت با من تماس بگیرد. این گونه آشنایی و ارتباط ما شکل گرفت و بعد از مدتی آن زن جوان نقشه سرقت از منازل اجاره ای را کشید و من هم با او همراه شدم.
بنابر گزارش خراسان، بررسی های ماموران کلانتری میرزا کوچک خان مشهد همچنین نشان داد: اسماعیل عضو 38 ساله این باند نیز که متاهل و دارای دو فرزند است، از حدود دو سال قبل به اعتیاد روی آورده و از مدتی قبل نیز داروهای ترک اعتیاد مصرف می کند. او که شغل مناسبی نداشت برای تامین مخارج زندگی، با خودرو مسافرکشی می کرد و به همین دلیل نیز با دیگر اعضای باند آشنا شده است.
این گزارش حاکی است: با دستور سرهنگ علی عبدی (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) اعضای این باند پس از انجام بازجویی های تخصصی به مقامات قضایی معرفی شدند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمدرضا محمدی – با گذشت 100 روز از روی کار آمدن دولت سیزدهم، عملکرد این دولت در معرض ارزیابی از سوی کارشناسان و نخبگان حوزههای مختلف قرار گرفته است. اما ادراک عمومی چه تصویری از عملکرد 100 روزه دولت دارد؟ مرکز افکارسنجی کیو، پس از پیروزی سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری، نخستین نظرسنجی پساانتخابات را با هدف شناخت انتظارات و نگرش مردم راجع به دولت سیزدهم در دستور کار قرار داد و اکنون با گذشت 100 روز از روی کار آمدن دولت، عملکرد بیش از 3 ماهه آن را در معرض نقد و ارزیابی مردم قرار داده است که از نکات شاخص آن امیدواری و اعتماد حدود 70 درصدی مردم به دولت رئیسی به رغم نارضایتی 50 درصدی از عملکرد 100 روزه و همچنین نارضایتی بیش از 70 درصدی در زمینه کنترل قیمت هاست . یکی دیگر از نکات قابل تامل این نظر سنجی تغییر چند درصدی دیدگاه مردم راجع به اولویت گذاری بین تمرکز برای رفع تحریم ها و تکیه بر تولید داخلی است که داده به دست آمده نشان از تغییر این دیدگاه به نفع تکیه بر تولید داخلی است . این نظرسنجی در هفته آخر آبانماه 1400 انجام شده و تلاش دارد با رعایت منطق و روششناسی استاندارد نظرسنجیهای علمی، تصویری دقیق و صادقانه از افکار عمومی را پیش روی مخاطبان خود قرار دهد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تیکآفپرحاشیه «گشت ارشاد 3 » از گیشه
جدیدترین ساخته سعید سهیلی فروش خوبی داشته، اما کیفیت فیلم نمیتواند مخاطب را راضی کند
مائده کاشیان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یکی از گزینههای قابل تامل برای برخی افراد بعد از طلاق، ازدواج مجدد با همان همسر سابق است. آمار دقیق و رسمی از میزان ازدواج با همسر سابق در کشورمان و اینکه چقدر موفق بوده، اعلام نشده اما مشاوران هرازچندگاهی با چنین پروندههایی روبهرو میشوند. همچنین مخاطبان صفحه خانوادهومشاوره هم بارها، پیامکهایی با همین مضمون برای گرفتن راهنمایی از مشاوران برای ما فرستادهاند. حالا سوال این است که در چه مواقعی بازگشت به رابطه قبلی میتواند گزینه مناسبی باشد؟
5 توصیه به چنین زن و شوهرهایی
اگر تصمیم به بازگشت دوباره و ازدواج مجدد با همسر سابق خود را دارید البته به شرط انگیزه مثبت، این انتخاب در شرایطی که در ادامه مطرح میشود، میتواند درست باشد. فقط یک نکته مهم اینکه اگر فرزند دارید تا زمانی که تصمیمتان جدی نشده، به او چیزی نگویید.
زندگی جدید را بدون مشکل تصور نکنید
شما باید بدانید در ابتدای بازگشت، دوباره به احتمال زیاد شاهد اختلافاتی خواهید بود و باید برای مقابله با این اختلافات، خود را آماده کنید. برگشت شما به این معنی نیست که دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت. همچنین در ابتدا لازم است صادقانه درباره انگیزههای بازگشت خود به رابطه فکر و آن را تحلیل کنید. انگیزهها گاهی میتواند منفی باشد یا حداقل به اندازه لازم کافی نباشد. همچنین باید درباره انگیزه طرف مقابل هم تحلیل و جستوجو کنید.
دوباره جلسه خواستگاری برگزار کنید
این مرحله دقیقا شبیه این است که میخواهید تازه با هم ازدواج کنید، با این تفاوت که این بار شما از یکدیگر شناخت بیشتری دارید و باید بیشتر دقت کنید تا دوباره به بنبست عاطفی نرسید. درخصوص هر مشکلی، به خوبی بحث و آن را بررسی کنید؛ سعی کنید بفهمید چگونه میتوانید آن را حل کنید و به نتیجه برسید. با یکدیگر درباره مسائل مالی، شغلی، تربیت فرزندان و انتظاراتی که از یکدیگر دارید، حرف بزنید. شما نیاز دارید قبل از این که زندگیتان را دوباره شروع کنید، تمرین و با همدیگر فکر کنید و تصمیم بگیرید. باید یاد بگیرید به جای بحث و جدل با همدیگر، راهحل مشکلتان را پیدا کنید.
گذشته را فراموش کنید
باید هر مسئلهای را که تا به حال برایتان به وجود آمده بود، فراموش کنید و طرف مقابلتان را ببخشید. اگر نمیتوانید این کار را بکنید، خیلی زود مجبور میشوید دوباره از همسرتان جدا شوید. البته زمانی که شما میگویید همسرتان را بخشیدهاید، به این معنی نیست که او تغییر کرده و تبدیل به فردی منحصر شده است. این کار به این معنی است که «من به خودمان اجازه میدهم که گذشته را فراموش کنیم و دوباره شروع کنیم».
به رابطهای پایدار فکر کنید
به این فکر نکنید که رابطهتان چه زمانی دوباره دچار مشکل میشود و منتظر آن روز یا اتفاق باشید. افکاری از قبیل: «آیا این هفته دوباره با او دعوا میکنم و ترکم میکند»، ذهن شما را آشفته خواهد کرد. این را بدانید که فرزندان شما از داشتن والدین دمدمی مزاج و سست اراده اذیت میشوند بنابراین سعی کنید به یک رابطه پایدار فکر کنید.
این بار با تغییرات اساسی شروع کنید
شک نکنید اگر با همان ساز و کارهای قبلی به رابطه خود برگردید، فرایند تنش و طلاق حتما دوباره(البته با حس سرخوردگی شدیدتر) پیش خواهد آمد. بازگشت مجدد نیازمند تغییرات اساسی و عملی است. گفتن جملاتی مانند «برگرد، من عوض میشوم» یا «میروم تا دوباره تلاش کنم»، هیچ چیز را درست نمیکند اما اگر تغییرات جدی را احساس میکنید و عملا میبینید، برای تغییرات برنامه عملی دارید و مهارتهای جدید کسب کردهاید، بازگشت به احتمال زیاد یک گزینه خوب برای شماست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.