نقشه صعود یک خبرنگار به بلندای شعر فارسی
همکلام با جواد محقق، ادیب سرشناس و از صمیمیترین دوستان زندهیاد دکتر قیصر امینپور، شاعر فرزانه انقلاب در سالروز درگذشت او
الهه آرانیان- چهارده سال از رفتن ناباورانه شاعر «گلها همه آفتابگردانند» میگذرد؛ شاعری که با «دستور زبان عشق» شعر میگفت و شعرش به جان و دل مینشست. قیصر امینپور را میتوان یکی از شاعران محبوب پس از انقلاب نامید که در قالبهای کلاسیک و نو و با مجموعهای از مضامین مختلف برای سنین گوناگون شعر سرود و مخاطب، در هر رده سنی، شعر او را از صمیم دل میشنود و میخواند. رهبر انقلاب در بخشی از پیام تسلیت، به مناسبت درگذشت زندهیاد دکتر قیصر امینپور نوشتند: «با اندوه و دریغ، خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانه انقلاب دکتر قیصر امینپور را دریافت کردم. از دست دادن او برای اینجانب و برای همه اصحاب شعر و ادب، خسارتبار است. او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قلههای این هنر بزرگ پیش میرفت. درگذشت او آرزوهایی را خاک کرد، ولی راه فتح قلهها را امید است دوستان و یاران نزدیک و شاگردان این عزیز، ادامه دهند. او و دوستانش نخستین رویشهای زیبا و مبارک انقلاب در عرصه شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست.» به مناسبت سالروز پرکشیدن شاعری که از رفتنش شعر به سوگ نشست، با یکی از دوستان نزدیک قیصر امینپور که خود او هم از شاعران شناختهشده کشورمان است، گفتوگو کردهایم. جواد محقق، ضمن مرور خاطراتش با این شاعر بزرگ، از راز محبوبیت شعر قیصر امینپور میگوید.
چه شد که یادنامه «شکفتن در آتش» را بعد از درگذشت قیصر امینپور منتشر کردید؟
بعد از درگذشت آقای امینپور مجالس یادبود متعددی در سراسر کشور تشکیل شد که واقعاً عجیب بود و برای هیچ شاعری با این وسعت و فراوانی شاهد چنین مجالسی نبودیم. یادم است که به 13، 14 شهر و استان از جمله اصفهان، مشهد، قم و... برای سخنرانی درباره قیصر دعوت شده بودم که تا جای ممکن به احترام دوستانی که دعوت کرده بودند، در تعدادی از آنها شرکت کردم. دانشکدهها، حوزههای هنری، ادارههای ارشاد و... بانی این جلسات بودند. بعد از مدتی، آقای ضیاءالدین شفیعی در یکی از کنگرههای شعر دفاع مقدس که ایشان دبیریاش را برعهده داشت، تصمیم گرفت به یاد سه شاعر درگذشتهای که حقی بر گردن ادبیات دفاع مقدس داشتند، سه ویژهنامه منتشر کند که یکی از آنها سیدحسن حسینی بود، دیگری سلمان هراتی و یکی هم قیصر امینپور. قرعه فال نوشتن و تدوین یادنامهای برای قیصر به نام من افتاد. این کتاب «شکفتن در آتش» نام گرفت.
چه خاطره خاصی از زندهیاد قیصر امینپور به یاد دارید؟
از جمله خاطراتی که من با مرحوم امینپور دارم، خاطره اولین گفتوگوی مطبوعاتی من بود که قیصر به عنوان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی، با لطایفالحیلی آن مصاحبه را از من گرفت که شرح آن در ویژهنامه قیصر امینپور در مجله سوره منتشر شده است. خاطره دیگری که یادم میآید مربوط به زمانی است که قیصر هنوز کتابی منتشر نکرده بود. زمانی که به تهران میرفتم، یکی دو شب را در حوزه هنری تهران میگذراندم. قیصر در یکی از اتاقهای آنجا ساکن بود و شبها تا نماز صبح، به گپ و گفت و چایخوردن مشغول بودیم؛ یک شب گفت میخواهم رباعیات و دوبیتیهایم را چاپ کنم، اما برای اسمش ماندهام؛ ده پانزده اسم نوشتهام و نمیدانم کدام را انتخاب کنم. بعد از لای دفترش برگه اسامی را درآورد و قوری و استکانها را برداشت و گفت: من تا میروم اینها را بشویم و دوباره چای بگذارم، این اسمها را بخوان و به من بگو کدام بهتر است؟ من خواندم و دیدم همه زیباست، اما یکی از آنها بیشتر به نظرم جالب آمد که تا برگردد، نظرم را به صورت یک شعر دربارهاش نوشتم. وقتی برگشت، پرسید: کِی این شعر را گفتی؟ گفتم همان موقع که رفتی پایین. آن شعر این بود: «از پرسش تو جواب را میخوانم/ در چشم تو انتخاب را میخوانم/ هر شب که به دل غبار غم میبارد/ در کوچه آفتاب را میخوانم».
به نظر شما راز محبوبیت و تأثیرگذاری شعر قیصر بر مخاطب چیست؟
چیزی در شعر قیصر است که بخشی از آن به انعکاس وجودی او برمیگردد که به قول عربها، «یُدرک و لایوصَف» است. او همانطور شعر میگفت که زندگی میکرد و همانطور زندگی میکرد که شعر میگفت؛ یعنی تطابق صادقانه خودش در شعر یا شعر در خودش قابل تأمل بود و این چیزی است که در همه با این نسبت وجود ندارد. خیلیها در شعرشان از فقر، انسانیت، آزادی و دین میگویند، اما خودشان در بخشی از موارد، عامل به آنچه میگویند، نیستند. قیصر هیچگاه چیزی را که عامل به آن نبود، نگفت. اگر چیزی را در شعر انعکاس داد، در زندگی و سلوک رفتاریاش هم وجود داشت و این صدق کلام را باعث میشد. بسیاری از شاعران ممکن است حرفهای قشنگی بزنند و ممکن است خودشان با این شدت عامل به آن نباشند. من با قیصر زندگی کردهام. واقعاً به چیزی که میگفت، اعتقاد داشت و عمل میکرد. بخش دیگری از تأثیرگذاری او برمیگردد به توانمندیاش در شاعری، تسلط بر اوزان عروضی، قواعد زبان و طبع خدادادی که داشت. بیاغراق میتوانم بگویم در طول سالهای آشناییام با او، جز در یک مورد که حق هم با او بود، زبانش به تندی باز نشد.
چطور میشود که شاعری مانند قیصر در همه قالبهای شعری و با مضامین مختلف شعر بگوید و مخاطب هم در سنین مختلف از آنها استقبال کند؟
قیصر از دامپزشکی و علوم اجتماعی تغییر رشته داد و به ادبیات فارسی رفت که این آخری را با هم، برای کارهای اداریاش به دانشگاه رفتیم. او هم ادبیات کلاسیک را خوب میخواند و هم با ادبیات ایران و جهان آشنا بود. کم نیستند کسانی که این کار را کردند و موقعیت قیصر امینپور را به دست نیاوردند. قیصر تحصیلات خود را ادامه داد و در دانشگاه تهران دکترای ادبیات فارسی گرفت. هم تحصیلات آکادمیک و هم مطالعات شخصیاش در حدی بود که اشراف زبانی و بیانی و نگاه جهانشمول او به شعر را به دنبال داشته باشد و مجموعه اینها، با همان صداقتی که داشت، در مجموعه آثارش چه برای نوجوانان و چه برای بزرگسالان تبلور پیدا کرد. انصافاً کارهای نوجوانانه او را مخاطب بزرگسال هم میپسندد و آثار بزرگسال او را هم نوجوانان میخوانند و لذت میبرند.