* ایرنا/ سرهنگ «علیرضا دلیری» فرمانده انتظامی شهرستان کرمانشاه از مرگ سه برادر در یکی از روستاهای شهرستان به دلیل گاز گرفتگی هنگام حفاری در چاه منزل خبر داد.

* ایسنا/ رضا کرمی محمدی رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران درباره پیش‌بینی تعداد قربانیان و مصدومیت های پس از زلزله احتمالی در مناطق تهران گفت: مناطق یک تا ۵ باتوجه به ساخت و ساز، بلند مرتبه سازی و گسل ها تلفات بیشتری خواهند داشت و در مجموع با وقوع زلزله ۲ میلیون کشته و مصدوم شدید خواهیم داشت و  از این ۲ میلیون نفر حدود ۴۰۰ هزار نفر در یک دقیقه کشته خواهند شد، بنابراین برای گزینه دفن جمعی باید از هم اکنون فکری بکنیم.

*مهر/ فرمانده انتظامی تهران بزرگ از دستگیری شاخ اینستاگرامی خبر داد که با ساخت نماهنگ‌های طنز به دنبال زیر سوال بردن شاخص‌های فرهنگی جامعه بود.

*تسنیم/ مرد ۳۵ ساله که حدود ۳۳ ساعت در چاه ۱۰ متری در تهران محبوس شده بود، توسط آتش‌نشانان نجات یافت.

*ایسنا/ سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی تهران بزرگ از دستگیری ۳۲۰ تن از اراذل و اوباش و گردانندگان مراکز فساد و قمار در تهران خبر داد. در این مرحله از طرح در حوزه پلیس امنیت ۳۲۰ نفر از اراذل و اوباش سطح دار ، مزاحمین ، گردانندگان مراکز فساد و قمار دستگیر شدند و در اختیار قانون قرار گرفتند. ۱۰۵ نفر از این افراد اراذل و اوباش و ۱۲۰ نفر از مزاحمین نوامیس بودند.

*میزان/ بنا بر اعلام   مرکز اورژانس تهران، حدود ساعت یک بامداد دیروز آتش سوزی یک مجتمع تجاری-مسکونی در خیابان آزادی به مرکز ۱۱۵ اورژانس تهران اعلام شد. متاسفانه این حادثه ۱۵ مصدوم به جا گذاشت که ۱۴ نفر به صورت سرپایی در محل درمان شدند و یک نفر توسط تکنیسین‌های اورژانس تهران به بیمارستان شریعتی انتقال یافت.

سجادپور- جوان معتادی که به همراه مقادیری لوازم سرقتی دستگیر شده بود، در حالی به سرقت از داخل خودروها اعتراف کرد که پدر وی در تماس تلفنی ماموران انتظامی، او را معتادی خواند که سه سال است به منزل نیامده و از راه سرقت روزگارش را می گذراند! 

به گزارش خراسان، ماموران ورزیده گشت انتظامی کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد که مشغول انجام وظیفه در حوزه استحفاظی بودند ناگهان در اوایل بامداد به جوانی در خیابان شهید کامیاب مشکوک شدند که چند کیسه سنگین را حمل می کرد. در همین هنگام نیروهای انتظامی درحالی به این جوان نزدیک شدند که آثار اعتیاد در چهره اش نمایان بود. در بازرسی از داخل کیسه ها تعدادی آچار و لوازم خودرو به همراه دو دینام، پنل ضبط و ... کشف شد. متهم جوان که دست و پایش را گم کرده بود در پاسخ به سوالات ماموران مدعی شد: لوازم مذکور را پدرش به او داده تا بفروشد! اما زمانی که نیروهای انتظامی با پدر وی تماس گرفتند او گفت: پسرم دروغ می گوید! من سه سال است که او را ندیده ام و در این مدت با سرقت لوازم داخل خودرو هزینه های اعتیادش را تامین می کند! 

گزارش خراسان حاکی است: درحالی که با انتقال متهم به دایره تجسس بازجویی های تخصصی از وی با صدور دستورات ویژه ای از سوی سرگرد علی فاطمی (رئیس کلانتری شهید هاشمی نژاد) آغاز شده بود، مرد جوانی هراسان وارد کلانتری شد و از دستبرد سارق به اموال داخل خودروی پارک شده اش خبر داد اما هنوز سخنانش به پایان نرسیده بود که ناگهان پنل ضبط خود را درون کیسه لوازم سرقتی سارق شناسایی و از او شکایت کرد. این جوان که سوابق متعدد سرقت دارد، در ادامه بازجویی ها ضمن اعتراف به سرقت لوازم از داخل خودروها، گفت: من معتادم و برای تامین هزینه های اعتیادم دست به سرقت می زنم. بررسی های بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر وی همچنان ادامه دارد.

با آن که خودم یک سال قبل مطلقه شدم اما خوب می دانم جدایی پدر و مادرم از یکدیگر سرنوشت مرا به جایی رساند که اکنون در 18سالگی به مواد فروش پارک تبدیل شده ام و گاهی پشت دستم را با آتش سیگار داغ می کنم تا ...

زن 18ساله ای که هنگام فروش حشیش در یکی از پارک های مشهد و در اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی دستگیر شده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: هشت سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من در این دنیای هزارچهره تنها ماندم. پدرم برق کار ساختمان بود اما به خاطر اعتیادش همواره با مادرم درگیری داشت. اگرچه من از این اوضاع متشنج رنج می کشیدم اما اکنون آرزو می کنم کاش آن روزهای آشفته و درگیری و توهین ها ادامه داشت اما پدر و مادرم از هم جدا نمی شدند. خلاصه بعد از طلاق آن ها، من نزد پدرم ماندم و ترک تحصیل کردم. طولی نکشید که پدرم با زن جوانی ازدواج کرد و مادرم نیز به ازدواج با مرد دیگری تن داد. در این شرایط من دل خوشی از نامادری ام نداشتم و مدام بر سر موضوعات مختلف با هم درگیر می شدیم تا این که در 15سالگی با یکی از دوستان خانوادگی نامادری ام ازدواج کردم. «رامین» 9سال از من بزرگ تر بود و من هیچ شناختی از او نداشتم. با این حال دل به رامین بستم تا از این وضعیت خانوادگی رها شوم. با آن که رامین هم به من علاقه داشت ولی خیلی زود اختلافات بین ما شروع شد چرا که خانواده رامین در زندگی ام دخالت می کردند و شوهرم نیز فقط به حرف مادرش گوش می داد. این ناسازگاری ها به جایی رسید که دیگر نمی توانستم کتک کاری های اورا تحمل کنم. بالاخره دو سال بعد از رامین طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم اما درگیری های من و نامادری ام بیشتر از گذشته ادامه یافت و همین موضوع به کشمکش های خانوادگی انجامید.  در همین روزها پدرم که مهریه ام را از رامین گرفته بود، یک روز پس از آن که با نامادری ام درگیر شدم با بی رحمی تمام مرا از خانه اش بیرون انداخت. در حالی که آواره خیابان ها بودم نزد یکی از دوستانم رفتم که با مادرش زندگی می کرد ولی یک هفته بعد در حالی خانه دوستم را ترک کردم که در یک فروشگاه لباس و در بازار فردوسی مشهد مشغول کار شده بودم. مدتی بعد با حقوقم خانه کلنگی اجاره کردم و این گونه در آن خانه مجردی با دختران و پسرانی آشنا شدم که سیگار و حشیش مصرف می کردند. آن ها خیلی زود مرا هم به استعمال سیگار و حشیش آلوده کردند به طوری که مجبور بودم بیشتر اوقاتم را با همین دوستان ناباب و در پارک ها سپری کنم. به همین دلیل از کارم اخراج شدم و چون توان پرداخت اجاره خانه را نداشتم دوباره به خانه پدرم پناه بردم ولی باز هم درگیری های شدید با نامادری ام مرا به پارک ها کشاند. هر بار که سیگار می کشیدم آتش آن را روی دستم خاموش می کردم تا این روزهای سخت را فراموش نکنم.  از سوی دیگر برای تامین هزینه های زندگی ام مجبور شدم به حشیش فروشی در پارک روی آورم و به دوستانم که مرا می شناختند مواد بفروشم. در این مدت دو بار هم دستگیر شدم اما به خاطر آن که حشیشی دستم نبود مراآزاد کردند. با این حال من پدر و مادرم را مقصر سرنوشت تلخ خودم می دانم و از هیچ کس گله و شکایتی ندارم. اما ای کاش...

شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) این زن جوان در حالی به مقامات قضایی معرفی شد که تلاش مددکاران اجتماعی برای نجات او از این شرایط اسفبار ادامه یافت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی