«یاور» ادای «ستایش» را در نمی آورد
بهادر زمانی، بازیگر سریال رمضانی شبکه 3 در گفت و گو با خراسان، از تجربه همبازی شدن با داریوش ارجمند و اشتباه بودن ساخت «ستایش4» می گوید
نویسنده : مائده کاشیان

بهادر زمانی در اولین تجربه جدی سینمایی خود، در فیلم «رستاخیز» اثر احمدرضا درویش، نقش حضرت عباس(ع) را ایفا کرد و با این فیلم شناخته میشود. این بازیگر تجربه حضور در سریال «تنهایی لیلا» و مجموعه نمایش خانگی «کرگدن» را نیز در کارنامه دارد. او در تازهترین فعالیت خود در عرصه بازیگری، در سریال «یاور» نقش یک شخصیت پلیس را بازی کرده که به زودی وارد قصه خواهد شد. به بهانه حضور زمانی در این مجموعه با او گفتوگویی داشتیم.
درباره نقش خود در «یاور» بگویید.
کاراکتر من شخصیتی است که در جست وجوی رسیدن به مقصدی که «یاور» میخواهد به آن برسد، به او بسیار کمک میکند و خودش هم ارتباط جداگانهای با «یاور» دارد که برای این که کارش را درست انجام بدهد یا به ندای قلبش گوش کند، دستوبالش را میبندد.
با توجه به کمکاری تان، چطور شد که بازی در این سریال را پذیرفتید؟
فیلم نامه، کارگردان، دستمزد و همه این چیزها برایم بسیار مهم است، اما آدم اخلاقگرایی هستم. چون در حوزه فیلم سازی درس خواندم و کار کردم، وقتی به عنوان بازیگر در اثری حضور پیدا میکنم، خیلی تحت فشار هستم، چون باید شم کارگردانی و نویسندگیام را کنار بگذارم و هیچ دخالت و حرکتی نکنم که کارگردان یا عوامل احساس نکنند که مورد نقد قرار گرفتهاند. باید سعی کنم فقط به بازی خودم برسم و این کمی برایم سخت است. در نتیجه اگر احساس کنم با آدمهای بیاخلاقی روبهرو هستم، سعی میکنم در آن کار حضور پیدا نکنم یا اگر حضور داشته باشم هم به من سخت میگذرد. در خصوص «یاور» آقای سلطانی فرد بسیار اخلاقمدار و شریفی است و خوشسابقه هم هست. داشتن همکاری با سعید سلطانی در پرونده کاری اتفاق خوبی است، در نتیجه منجر به این شد که به توافق برسیم و نقش را پذیرفتم.
تجربه همبازی بودن با آقای ارجمند چطور بود؟
خیلی جالب است. آقای ارجمند هم مانند خود من که یک کاراکتر مذهبی بازی کردم، از سریال «امام علی (ع)» خیلی دیده شدند و این بازیگرها یک سری روحیاتی دارند که در وهله اول فکر میکنی شاید کار با آنها کمی سخت باشد اما واقعیت این طور نیست. اتفاقا دریایی از تجربه هستند و اگر سعی کنی با حال خودشان پیش بروی، در کار چیزهای زیادی از آنها یاد میگیری. خودم سعی میکنم با هر آدمی همان طور که خودش رفتار میکند و دوست دارد رفتار کنم که او هم راحت باشد. چون بازی من بیشتر با کاراکتر «یاور» بود، سعی کردم چیزهای زیادی از ایشان یاد بگیرم.
پس از این تجربه، اگر بخواهید به ویژگی خاصی ازداریوش ارجمند اشاره کنید، چه میگویید؟
کلا از شخصیت افرادی که سنشان بالا رفته اما همچنان صلابت خودشان را دارند خیلی لذت میبرم. ایشان ماشاءا... در بعضی پلانها می بینیم میل زورخانهای میزنند که 90 درصد جوانان امروزی اصلا نمیتوانند بلند کنند! این نشاندهنده آمادگی جسمانی در این سن است و یکی از چیزهایی که بازیگر احتیاج دارد، همین استقامت و آمادگی جسمانی است که به نظرم قابل ستایش است.
نظرتان درباره شباهت سریال به «ستایش» چیست؟
شاید چون آن تِم دوستداشتنی بوده، میخواستند همان تِم پرمخاطب را با قصه دیگری نگه دارند. احتمالا دیدند ادامه دادن «ستایش» کار اشتباهی است، برای همین سعی کردند در همان تم جلو بروند. شاید این طور باشد، چون من از سیاستشان اطلاعی ندارم. شخصیتم در این سریال با کاراکترهای «ستایش» متمایز است، به همین دلیل این شباهت خیلی برایم سخت نبود. هرچند که عوامل کار یکسان بودند، اگر عوامل متفاوت بود و میخواستند ادای آن کار را دربیاورند میشد تقلید اما چون نویسنده، کارگردان و بازیگر نقش اصلی همانها هستند، به همین دلیل خیلی برایم ناراحتکننده نبود.
شما با فیلم «رستاخیز» شناخته میشوید. تجربه بازی در نقش حضرت عباس(ع)، به عنوان اولین تجربه چطور بود؟
کار کردن کنار بزرگان در ابتدای مسیر کاری، وقتی در جایگاهی ایستاده ای که همه برخورد جدی و محکمی دارند، طبیعتا به رشد من، ادبیات و تفکرم در سینما خیلی کمک کرد.
درباره تجربه شخصیتان از بازی در این نقش بگویید.
درباره آن چه به دست آوردم، بعد از این که اوایل صحبت کردم، تصمیم گرفتم دیگر چیزی نگویم. چون همه چیزهایی که به دست آوردم کاملا شخصی و یک بحث اعتقادی شخصی است و دلیلی ندارد آن چه به دست آوردم، خیلی عمومی باشد و همه بخواهند آن را تایید کنند. در واقع یک سری دریافتهای شخصی بوده که پیش خودم هست، اما این که بخواهم بیان کنم و بعد عرفانیاش را به کلام بیاورم، ترجیح میدهم که بازگو نکنم. همه آدمها به نحوی با فراتر از خودشان در ارتباط هستند و گاهی متوجه خیلی چیزها میشوند که ممکن است درجاتش خیلی بالاتر از چیزهایی باشد که من به دست آوردم. بستگی به کشش انسانها و نوع نگاهشان دارد. در نتیجه گفتن اش بیشتر جنبه خودستایی دارد. لطف و محبتی که خدا به من داشت، باعث شد در ابتدای مسیر کاریام، هم در موقعیت خاصی کار کنم، هم به لحاظ شخصی و شناخت اطرافم، جهانبینیام رشد کند.
فکر میکنید اگر فیلم در زمان خودش اکران میشد، چه تاثیری در مسیر شما داشت؟
هیچ چیزی را نمیشود پیشبینی کرد، همچنان که ممکن بود با اکران فیلم اتفاق خوبی نمیافتاد یا این که می افتاد. مملکتی داریم که پر از عقاید مختلف است و همه فکر میکنند همان چیزی درست است که خودشان میگویند. به هرحال به عنوان کاری بزرگ در کارنامه من، برایم باعث افتخار است.
گفته بودید بعد از ایفای این نقش، به دلیل این که پیشزمینهای برای مخاطب ایجاد نشود، برای خودتان محدودیتهایی در انتخاب نقش داشتید، این محدودیتها همچنان وجود دارد که باعث شود نقشهای مثبت را انتخاب کنید؟
وقتی بازیگری را برای نقشی انتخاب میکنی، باید شاخصههایی داشته باشد. اولین المان، فیزیکی است، یعنی باید بدن و میمیک او به کاراکتر بخورد. درست است که گریم به کمک شخصیتپردازی میآید اما 90 درصد ماجرا به خود فرد برمیگردد. در خصوص نقش حضرت عباس(ع) هم، وجود شاخصههایی در صورتم باعث شد گریم آن چه را که میخواهد، برساند. آن چه ذاتا در من وجود دارد، این است که میمیکی دارم که به کاراکتر منفی نمیخورد، مگر این که یک شخصیت منفی پردازششدهای باشد که کاملا مشخصات یک آدم مثبت را دارد ولی ناگهان معلوم میشود بُعد منفی داستان روی او سوار بوده است. من چهره خاکستری رو به سفید دارم، یعنی میمیک صورتم این شکلی است و ربطی به علاقه خودم ندارد و شخصیت منفی گلدرشت برایم مناسب نیست.