در امتداد تاریکی
تعداد بازدید : 656
راز تصادف های ساختگی یک زن!
زمانی که گوشی مخفی همسرم را از زیر صندلی خودروی شاسی بلندش بیرون کشیدم و محتویات آن را بررسی کردم، آسمان دور سرم چرخید. آن چه می دیدم را باور نمی کردم . تصاویر زننده زنی آرایش کرده در کنار همسرم و پیامک های عاشقانه و هوس آلود در جا میخکوبم کرد! هراسان و عصبانی از پله ها بالا رفتم و ...
زن 35ساله در حالی که خیانت همسرش را قابل گذشت نمی دانست، پرده از سودجویی های حیله گرانه یک زن غریبه برداشت و با بیان این که آن زن با شگرد تصادف های ساختگی مردان هوسران را فریب می دهد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهیدهاشمی نژاد مشهد گفت: به تازگی در یکی از رشته های کاردانی دانشگاه دانش آموخته شده بودم که «آریا» به خواستگاری ام آمد.
پدر او که کارمند یکی از کتابخانه های شهر بود، مرا در حال مطالعه دیده و زیر نظر گرفته بود. آن زمان خودم را برای شرکت در آزمون کارشناسی آماده می کردم که با این خواستگاری پای سفره عقد نشستم و این گونه زندگی مشترک من و آریا آغاز شد. او در یک شرکت صنایع غذایی کار می کرد و زندگی متوسطی داشت. من به همسرم عشق می ورزیدم و او را عاشقانه دوست داشتم، به همین خاطر با قناعت و صبوری همه تلاشم را برای پیشرفت همسرم به کار می گرفتم تا این که با ارثیه پدرم و فروش طلاهایم منزلی خریدیم ولی همسرم اصرار داشت خودروی پرایدش را نیز تعویض کند. اگرچه من مخالف بودم ولی برای خوشحالی همسرم سکوت کردم و او یک خودروی شاسی بلند خارجی خرید. یک ماه بعد از این ماجرا، روزی همسرم به خانه آمد و در حالی که با زنی آن سوی خط تلفن قرار می گذاشت، به من گفت: پشت چراغ قرمز با خودرویی تصادف کردم که راننده آن زن است. وحشت زده پرسیدم: خودت طوری نشدی؟ وقتی همسرم را سالم دیدم خدا را شکر کردم و گفتم: خسارت ماشین فدای سرت! قرار بود آن زن جوان خسارت خودروی همسرم را پرداخت کند و به همین دلیل مدام تلفنی با یکدیگر در تماس بودند تا این که آرام آرام حرکات و رفتار آریا تغییر کرد. با آن که پس از شیوع ویروس کرونا خانه نشین شده بود اما تلفن هایش را در بیرون از خانه پاسخ می داد و به بهانه های مختلف منزل را ترک می کرد. ابتدا اهمیتی نمی دادم و تصور می کردم با دوستان یا همکارانش قرار ملاقات دارد ولی رابطه عاطفی ما هر روز سردتر و رفتارهای آریا مشکوک تر می شد.
15سال عاشقانه در کنار همسرم و دو فرزندم زندگی کرده بودم اما وسوسه عجیبی به ذهنم خطور کرده بود. با خودم عهد کردم اجازه ندهم هیچ چیزی این زندگی شیرین را خراب کند، تا این که وقتی همسرم و فرزندانم خواب بودند به پارکینگ رفتم و خودروی همسرم را زیر و رو کردم که ناگهان یک گوشی زیر صندلی راننده پیدا کردم . گوشی رمز نداشت و من با حیرت و وحشت زده به تصاویری نگاه می کردم که همسرم را در کنار زنی با آرایش های غلیظ نشان می داد.
وضعیت زننده این تصاویر و پیامک های عاشقانه دنیا را روی سرم خراب کرد. باورم نمی شد همسرم به من خیانت کرده باشد. اشک ریزان و عصبانی از پله ها بالا رفتم و از همسرم توضیح خواستم. او با دیدن گوشی حقیقت ماجرا را فاش کرد و گفت که فریب طنازی های زن جوانی را خورده است که با او تصادف کرده بود. همسرم گفت که آن زن به بهانه پرداخت خسارت خودرو او را به مکان های خلوت کشانده و با شیوه های حیله گرانه به دام انداخته است . همسرم هم با آن که قصد ارتباط با او را نداشته ، در نهایت وارد یک رابطه هوس آلود شده. با این حال ، بارها تصمیم به قطع این رابطه گرفته اما آن زن تهدیدش کرده که ماجرای این روابط شیطانی را برای همسرت بازگو می کنم و ...
خلاصه، همان روز با شماره آن زن غریبه تماس گرفتم ولی او با بی حیایی و بی شرمی ادعا کرد این گونه رفتارها منبع درآمد من است! من بعد از تصادف های ساختگی مردان هوسران را به دام می اندازم و آن ها هم از ترس آبرو برای مدت ها هزینه های خوش گذرانی من را می پردازند و ... این بود که به کلانتری آمدم تا از خیانت همسرم و آن زن خیابانی شکایت کنم.
شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرگرد علی فاطمی (رئیس کلانتری شهیدهاشمی نژاد مشهد) پرونده شکایت این زن جوان توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. در همین حال آریا پس از احضار به کلانتری با ابراز پشیمانی و شرمساری مدعی شد، فریب حیله گری های زن جوان را خورده و اسیر وسوسه های شیطانی شده است. اما ای کاش ...
بررسی های پلیسی و قضایی درباره این ماجرا ادامه دارد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی