چرا آمریکاییها نتوانستند انقلاب اسلامی را پیشبینی کنند؟
تعداد بازدید : 70
رازی که از چشم غربیها دور ماند
درباره اینکه چرا غربیها، با همه ادعایشان در مباحث تحلیلی، نتوانستند وقوع انقلاب اسلامی را پیشبینی کنند و تنها در ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی به این نتیجه رسیدند که اوضاع وخیم است، نظریات متعددی ارائه شده و میشود. برخی معتقدند که آمریکا به دلیل چالش جنگ سرد با شوروی، قادر نبود هیچ تحولی را خارج از این چارچوب ارزیابی کند؛ چارچوبی که بر آن بود تمام آنچه ذیل موضوع تقابل با بلوک غرب تعریف میشود، توسط بلوک شرق طراحی و اجرا شده است. آمریکاییها این روند را در بسیاری از نقاط دنیا تجربه کرده بودند. هستههای تصمیمگیری دولت آمریکا که بر مبنای دادههای موجود به ارائه نظر درباره تحولات جاری میپرداختند، اولویت نخست خود را به همین مسئله اختصاص میدادند. این دیدگاه از یک وجه، کاملاً صحیح است. اما وجه دیگری نیز وجود دارد که غربیها، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آن پی بردند و مطالعات خود را بر آن متمرکز کردند؛ آن ها دریافتند که هرچند مارکسیستها در جریان اعتراضات و عملیات مسلحانه علیه رژیم شاه، نقش اصلی را ایفا میکردند، اما آنچه مردم را به صحنه آورد و راهپیماییهای میلیونی به راه انداخت و در نهایت رژیم پهلوی را ساقط کرد، دیدگاههای مارکسیستی نبود؛ نظرات پیرمردی روحانی و عالم بود که بدون تجمل و خودستایی، به هدایت ملت میپرداخت و فرمانهای مطاعش، ریشه دودمان پهلوی را خشکاند و او، یعنی امام خمینی(ره)، مجهز به یک ایدئولوژی خاص بود که 1400 سال از پایهگذاری آن میگذشت و الگوهایی بیبدیل را نه فقط به جهان اسلام، بلکه به عالم بشریت هدیه داده بود. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اندیشههای شیعه اثنیعشری در محافل علمی غرب، توجه محققان را جلب نمیکرد. یک پژوهش علمی که توسط تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، چند دهه قبل انجام گرفت، نشان داد که مطالعه روی دیدگاههای مذهب شیعه اثنیعشری در غرب، به ویژه در مراکز علمی آمریکا، تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها 10 درصد مطالعات شیعهشناسی را شامل میشد و عموماً به موارد جزئی و نه ایدئولوژیک اختصاص داشت. معدود پژوهشگرانی مانند آن لمبتون که به عنوان مشاور وزارت مستعمرات انگلیس و مأمور ارشد و بلندپایه سازمان اطلاعاتی این کشور، در ایران حضور داشتند، به نقش عمیقی که علما در زندگی روزمره مردم ایفا میکردند، مُقِر بودند، اما از فهم ظرفیت عظیمی که در آموزههای تشیع اثنیعشری وجود دارد و میتواند به سان یک قدرت بلامنازع، خود را به دشمنان عرضه کند، عاجز ماندند. پیروزی انقلاب اسلامی، مفاهیمی مانند شهادت، عاشورا، انتظار، ولایت فقیه و ... را در کانون توجه پژوهشگران غربی قرار داد. آن ها تازه فهمیدند که آنچه در ایران روی داده است، در چارچوب نظری هیچ کدام از تئوریهایی که تا آن زمان مطرح کرده بودند، نمیگنجد؛ این انقلاب، محصول یک ایدئولوژی ریشهدار بود که میتوانست همه یک ملت را، به معنای کامل کلمه، بسیج کند و به میدان بیاورد.