
سجادپور- دومین باند تبهکاران عشوه گر که باز هم با شگرد نخ نمای آب میوه های مسموم به اموال مردان هوسران دستبرد می زدند درحالی با تلاش گسترده بانوان پلیس مشهد متلاشی شد که بسیاری از طعمه های این باند مخوف به دلیل ترس از آبروریزی یا شکایت نکرده اند یا شکایت های دروغین مانند سرقت های عادی را به پلیس ارائه داده اند!
به گزارش اختصاصی خراسان، بیست و پنجم مرداد گذشته، پرونده ای در یکی از مراکز انتظامی تشکیل شد که محتویات آن نشان می داد زن جوانی در حاشیه یکی از خیابان های مشهد سوار خودرو پژو 206 به رانندگی مرد مجردی شده است تا به ظاهر به مقصد معلومی برود اما زن جوان که می داند راننده مذکور مسافرکشی نمی کند و او را به منظور «عقدموقت» سوار کرده است به عشوه گری می پردازد و بدین ترتیب توجه مرد راننده را به خود جلب می کند. راننده که منتظر این رفتارهای خاص بود، نمی دانست که در دام باند خطرناکی افتاده است و دو جوان موتورسوار نیز او را تعقیب می کنند. «افسانه» که سوابق اتهامی از قبیل آدم ربایی مسلحانه، مواد مخدر و سرقت را در کارنامه سیاهش دارد طبق نقشه از قبل طراحی شده به گفت وگو با راننده پرداخت و دقایقی بعد پیشنهاد پژوسوار را برای رفتن به منزل مجردی او پذیرفت. این گونه بود که ساعتی بعد زن جوان از منزل مرد پژوسوار خارج شد درحالی که آن مرد همچنان در خانه حضور داشت.
بنابرگزارش خراسان، ظهر روز بعد از این ماجرا، خواهر مرد پژوسوار هرچه با برادرش تماس گرفت پاسخی نشنید. او که نگران حال برادرش شده بود به منزل او رفت ولی باز هم کسی در را باز نکرد! و بر نگرانی و اضطراب وی افزوده شد. بالاخره خواهر این مرد به طریقی وارد منزل شد و برادرش را بیهوش کف اتاق یافت و او را به بیمارستان رساند. پزشکان که با دیدن وضعیت ظاهری این مرد، احتمال مسمومیت را علت بیهوشی او می دانستند بلافاصله به شستوشوی معده وی پرداختند و این مرد میان سال را درحالی از مرگ نجات دادند که او ساعت ها با مرگ به جدال پرداخته بود! وقتی راننده پژوسوار به هوش آمد و خود را روی تخت بیمارستان دید تازه فهمید که در دام باند خطرناک زنی به نام افسانه افتاده است به طوری که نه تنها خودرو بلکه گوشی تلفن همراهش نیز توسط زنی سرقت شده است که با خوراندن قرص های خواب آور او را بیهوش کرده بود! به همین دلیل و با توصیه های اطرافیان این مرد مال باخته شکایتی را به پلیس ارائه داد. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و احتمال سرقت های مشابه و طی دستور ویژه ای از سوی قاضی سیدجواد حسینی (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) این پرونده در شعبه 407 مجتمع قضایی شهید بهشتی و زیر نظر قاضی جعفری مورد رسیدگی قرار گرفت. بنا به دستوری که از سوی مقام قضایی صادر شد پرونده زنی به نام «افسانه» به کلانتری بانوان ارجاع شد چرا که بانوان پلیس آشنایی بیشتری با زنان سارق داشتند و بررسی های آنان در این پرونده از اهمیت خاصی برخوردار بود.
بنابر گزارش خراسان، با توجه به صدور دستورات محرمانه قضایی برای ردیابی خودروی سرقتی، گروه تخصصی از بانوان پلیس وارد عمل شدند و با هماهنگی و همکاری کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد خودروی مذکور به مبلغ 500 هزار تومان فروخته شده است. اگرچه در این میان چند مظنون نیز به همراه یک زن دستگیر شدند اما بررسی های دقیق بیانگر آن بود که زن مذکور در ماجرای این سرقت نقشی ندارد. این گزارش حاکی است، در حالی که تحقیقات بانوان پلیس در این باره با صدور دستورات قضایی ادامه داشت، فرمانده جدید انتظامی مشهد، سکان امنیت شهر را به عهده گرفت و با مطالعه این پرونده و با توجه به تجربیات عملیاتی و انتظامی خود، دستور داد گروه ویژه نیروهای انتظامی با بررسی دوربین های مداربسته و تصاویر چهره مجرمان حرفه ای در بانک اطلاعاتی پلیس، روند تحقیقات را تغییر دهند. این گونه بود که ناگهان چشم های بانوان پلیس روی چهره مغرورانه زن جوانی به نام افسانه میخکوب شد! او که دارای سوابق حرفه ای خودرو بود بلافاصله زیر ذره بین تحقیقات قرار گرفت و شاکی پرونده نیز در اولین نگاه او را شناخت. رئیس پلیس مشهد در تشریح جزئیات ماجرای این باند مخوف و در گفت وگویی اختصاصی به خراسان گفت: با توجه به سوابق زن تحت تعقیب، مشخص شد که پلیس با یک باند حرفه ای و خطرناک روبه روست چرا که محتویات پرونده سرقت نشان می داد او طعمه هایش را بیهوش رها می کند و در انجام سرقت های هولناک نیز همدستانی دارد بنابراین رصدهای اطلاعاتی با شیوه هایی نوین و با هماهنگی مقام قضایی در دستور کار قرار گرفت.
سرهنگ عباس صارمی ساداتی افزود: سرنخ های به دست آمده بیانگر آن بود که دو جوان موتورسوار نیز وقتی افسانه سوار خودرو شده او را تا محل وقوع جرم تعقیب کرده اند. با به دست آمدن تصاویری از همدستان این زن، مشخص شد که یکی از موتورسواران که «ایمان» نام دارد به اتهام سرقت خودرو توسط نیروهای کلانتری خواجه ربیع دستگیر شده و در زندان به سر می برد. این مقام امنیتی تصریح کرد: بلافاصله جلسه کارشناسی و تجزیه و تحلیل های اطلاعاتی برگزار شد و با دستور قاضی جعفری (قاضی پرونده) متهم مذکور در حالی در اختیار بانوان پلیس قرار گرفت که منزل مادر موتورسوار دیگر نیز در خیابان میثم مشهد شناسایی شد اما مادر وی به نیروهای عملیاتی گفت: پسرم معتاد است! او از همسرش جدا شده و مکان ثابتی ندارد! او به منزل من نیز نمی آید! سرهنگ صارمی با اشاره به روند تحقیقاتی محرمانه در این پرونده حساس ادامه داد: بالاخره نیروهای انتظامی در چند عملیات ویژه و غافلگیرانه موفق شدند عوامل مرتبط با این باند را در حالی دستگیر کنند که مالخر خودروی پژو 206 نیز شناسایی شد. از سوی دیگر با اعترافات متهمان «جواد» یکی دیگر از اعضای اصلی «باند مخوف افسانه» هم که معتاد به شیشه است، در یکی از عملیات ها به دام افتاد و بدین ترتیب راز تبهکاران عشوه گر فاش شد. این جوان که مدعی بود روزی 300 هزار تومان برای تامین هزینه های اعتیادش (شیشه) می پردازد، به همدستی با افسانه در سرقت های با آب میوه مسموم اعتراف کرد. مقام ارشد انتظامی مشهد با اشاره به تحقیقات گسترده پلیس در این پرونده خاطرنشان کرد: با کشف خودروی 206 سرقتی با همکاری کارآگاهان پلیس آگاهی، تحقیقات این پرونده وارد مرحله جدیدی شد. سرهنگ صارمی ادامه داد: بررسی های دقیق نشان داد، «افسانه» ابتدا در بزرگراه صد متری فجر، قاسم آباد یا دیگر مناطق شهر، به عنوان مسافر سوار خودروها می شد و با عشوه گری برخی مردان هوسران را به دام می انداخت. سپس به منزل طعمه خود می رفت و با همدستی دو جوان موتورسوار با خوراندن آشامیدنی های آلوده به قرص های خواب آور به اموال طعمه خود دستبرد می زد. رئیس پلیس مشهد خاطرنشان کرد: در این میان بسیاری از طعمه ها از ترس آبروریزی شکایتی را مطرح نکرده اند و طعمه های دیگر نیز گزارش سرقت عادی به پلیس داده اند به طوری که تاکنون چندین مال باخته در پی اعترافات متهمان شناسایی شده اند که بررسی محتویات پرونده آنان از سرقت عادی منزل حکایت دارد. سرهنگ صاری در پایان با قدردانی از دستورات ویژه قاضی سیدجواد حسینی (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) و همچنین قاضی جعفری (قاضی پرونده) برای صدور دستورات ویژه حمایت های قضایی، از افراد یا رانندگانی که طعمه اعضای این باند خطرناک شده اند، درخواست کرد برای شناسایی و اعلام شکایت از متهمان به کلانتری بانوان یا پلیس آگاهی مرکز مراجعه کنند و یقین بدانند که هویت آنان در پرونده به صورت محرمانه باقی می ماند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هنگام سوار کردن زنان تنها در مسیرهای خلوت بیشتر دقت کنید. شاید آن فرد طعمه سارقان باشد.
از قرار دادن اوراق شناسایی و سند خودرو در داخل خودرو خودداری کنید.
از پارک خودرو در نقاط خلوت و کم نور خودداری و در صورت امکان در پارکینگ پارک کنید.
هنگام ترک خودروی تان دقت کنید که درها و شیشه ها کاملا بسته باشد.
هنگام ترک خودرو از جا گذاشتن اشیای قابل توجه و قیمتی در داخل خودرو خودداری کنید.
از سپردن خودرو به دیگران خودداری کنید و سوئیچ خود را در دسترس همگان قرار ندهید.
اگر خودروی خود را هل می دهید اجازه ندهید افراد ناشناس پشت فرمان بنشینند.
از قرار دادن وسایلی که در معرض دید هستند (کیف، وجه نقد و ...) که جلب توجه می کنند خودداری کنید.
سرهنگ بوستانی
رئیس پلیس پیشگیری خراسان رضوی

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

توکلی- سرکرده یک باند قاچاق محموله های بزرگ موادمخدر در جنوب کرمان (رودبارجنوب)دستگیرشد. فرمانده انتظامی شهرستان"رودبار جنوب" گفت: ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر این شهرستان پس از انجام یک ماه کار اطلاعاتی از حضور یک قاچاقچی حرفه ای و سابقه دار موادمخدر در یکی از روستاهای زهکلوت باخبر شدند.به گزارش خبرنگارما ، سرهنگ" فیروزبخت" افزود: ماموران با حضور در محدوده این بخش متهم مد نظر را شناسایی کردند و به دام انداختند. وی خاطرنشان کرد:از این قاچاقچی حرفه ای، تحت تعقیب و سرکرده باند مسلحانه قاچاق موادمخدر طی سال های ۹۲و ۹۳حدود سه هزار و ۲۰۰ کیلوگرم تریاک کشف شده است.
این مسئول انتظامی تصریح کرد:مشارکت و همراهی مردم با پلیس ضامن امنیت پایدار جامعه و ناکامی مجرمان و قاچاقچیان است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تصادف ون با مینی بوس که صبح دیروز در محدوده پل دیوانیه واقع در ۶۰ کیلومتری شهر نجف رخ داد، به جان باختن چهار زائر و مصدومیت ۲۳ زائر ایرانی منجر شد. به گزارش ایسنا مرکز فرماندهی، کنترل و هماهنگی عملیات جمعیت هلال احمر درباره این حادثه اعلام کرد: سرنشینان ون و مینی بوس از ساکنان شهرهای شیراز، مشهد، کرمان و بوشهر بودند و مصدومان در حال انتقال به مرز مهران برای ورود به کشور هستند. بنابر اعلام سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر یک دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس برای انتقال مصدومان به داخل کشور به بیمارستان جمهوری در حله اعزام شده است. اسامی مصدومان حادثه برخورد ون و مینی بوس بدین شرح است: -بهنام نصرت اله-بهادر نصرت اله-حبیبه ملکی-سید علی موسوی-معصومه تقی زاده-زیبا الماس زاده -مهدی ذورقی-عاطفه نیک وان-محمد نوروزی فرزند آقاجان-فریبا نوروزی فرزند علی کاظم-سپیده نوروزی فرزند محمد-فاطمه نوروزی فرزند علی کاظم-خلیل نوروزی فرزند کاکاخان-ابراهیم نوروزی فرزند آقا جان-محمد مومنی فرزند اکبر-فاطمه سیف الدینی فرزند علی-صدیقه ایزدی فرزند حسین-زهرا مومنی فرزند محمد-حسین مومنی فرزند محمد-ماشاءا... جباری-زهرا مهرابی-فاطمه السادات حسینی و رحیم محرابی.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

رئیس پلیس بین الملل ناجا از دستگیری زن متهم به کلاهبرداری ۲۵۰ میلیارد ریالی خبر داد. به گزارش شبکه خبری تهران نیوز، رئیس پلیس بین الملل ناجا، از شناسایی و دستگیری یک زن متهم به کلاهبرداری به مبلغ ۲۵۰ میلیارد ریال خبر داد و گفت:این فرد به بهانه سرمایه گذاری در مسکن و خودرو، اقدام به کلاهبرداری و واگذاری چک های بلامحل کرده بود. سردار هادی شیرزاد تشریح کرد:زنی، به اتهام کلاهبرداری از حدود ۱۵ نفر از شهروندان و صدور چک بلامحل به مبلغ ۲۵۰ میلیارد ریال تحت تعقیب دستگاه قضایی کشور قرار گرفت. وی افزود:این فرد به بهانه سرمایه گذاری در مسکن و خودرو پس از کلاهبرداری و واگذاری چک های بلامحل به یکی از کشورهای منطقه گریخت که پلیس بین الملل ناجا بلافاصله بر اساس اعلام مقام قضایی ضمن ارتباط با سازمان اینترپل، برای وی درخواست صدور اعلان قرمز کرد. رئیس پلیس بین الملل ناجا تصریح کرد:اینترپل تهران، پس از ارسال حکم جلب بین المللی متهم به کشورهای عضو سازمان اینترپل توانست با استفاده از ردیابی های ویژه کمتر از دو ماه محل اختفای وی را شناسایی کند. وی همچنین خاطرنشان کرد:با هماهنگی های انجام شده با مقامات کشور محل اختفای متهم، فرد کلاهبردار دستگیر و از طریق یکی از مرزها به کشور منتقل و برای رسیدگی به پرونده وی به مراجع قضایی تحویل شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

متهم در بازجوییها درباره شیوه و شگرد سرقت موتورها، گفت: من و همدستم اقدام به سرقت موتور میکردیم، من در نقش زاغزن بودم، او موتور را روشن میکرد و بلافاصله از محل متواری میشدیم و همدستم موتورهای مسروقه را به یکی از همشهریانش میفروخت. وی افزود: تاکنون حدود 400 دستگاه موتورسیکلت به این شیوه سرقت کرده ایم و بیشتر سرقت های خود را نیز در محدوده خیابان کارگر، جمهوری، طالقانی و حافظ انجام میدادیم.
در تحقیقات انجامشده پلیس مشخص شد سارقان پول حاصل از سرقت موتورسیکلت ها را صرف خرید مواد مخدر میکردند که با توجه به اعتراف سارق و انجام تحقیقات پلیسی همدست وی نیز در مخفیگاهش دستگیر شد. همچنین با دستگیری متهم دوم پرونده، مالخر موتورهای سرقتی نیز در یکی از شهرهای اطراف تهران شناسایی و دستگیر شد. سرهنگ علی عزیزخانی؛ رئیس پایگاه هشتم پلیس آگاهی با اعلام این خبر گفت: متهمان به سرقت 400 دستگاه موتورسیکلت اعتراف کردهاند که این سرقت ها شامل سرقت انواع موتور آپاچی و پالس است و کارشناسان ارزش ریالی آن ها را 60 میلیارد ریال برآورد کردهاند. وی خاطرنشان کرد: متهمان با دستور بازپرس شعبه یک دادسرای ناحیه 34 برای تحقیقات تکمیلی و شناسایی تمام مال باختگان در اختیار پایگاه هشتم پلیس آگاهی هستند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مردی جوان که با همراهی مادرش اقدام به سرقت 1.5 میلیاردریالی از خانه یکی از اقوامشان کرده بود، دستگیر شد.
به گزارش ایسنا، چند روز پیش یکی از شهروندان با مراجعه به کلانتری یافتآباد اعلام کرد که پس از بازگشت از سفری که با خانوادهاش رفته بود، متوجه شده که طلا و جواهراتشان به ارزش بیش از ۱۵۰ میلیون تومان از داخل خانه به سرقت رفته است. در همین زمینه تیمی از ماموران کلانتری رسیدگی به موضوع را در دستورکار خود قرار داد و تحقیقات اولیهشان برای دستگیری متهمان آغاز شد.
با آغاز تحقیقات مشخص شد که سارق یا سارقان بدون این که قفل در ورودی را تخریب کنند وارد منزل شده و بدون معطلی به سراغ محل طلاها و جواهرات رفته و با سرقت آن ها از خانه خارج شدهاند. موضوعی که احتمال وقوع سرقت از سوی افراد آشنا را تشدید کرد و در عین حال مال باختگان ادعا کردند که در این زمینه به کسی مشکوک نیستند.
در ادامه با انجام تحقیقات بیشتر مشخص شد که سارق کلید خانه را به همراه داشته و با لباس تیره و نقابی روی صورت وارد خانه شده است که همین موضوع شک ماموران درخصوص آشنا بودن سارق را به یقین بدل کرد و ماموران تحقیقات خود را روی آشنایان و اطرافیان مال باخته متمرکز کردند و در همین باره شماری از آشنایان و اقوام مال باخته که با شاکی در ارتباط و در رفت و آمد بودند تحت کنترل در آمدند.
در جریان این بررسیها مشخص شد که یکی از اقوام مال باخته به تازگی یک دستگاه خودروی سواری و تعدادی وسایل منزل خریداری کرده و این درحالی است که وضع مالی مناسبی هم نداشتهاند. در همین زمینه پسر جوان این خانواده که ویژگی بدنیاش نیز شبیه مرد داخل تصویر بود به کلانتری دعوت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. این فرد که در ابتدا منکر هرگونه سرقت و اطلاع از آن بود، وقتی که در مقابل ادله و شواهد ماموران قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و به سرقت از خانه فامیلشان اعتراف کرد. این فرد در اعترافاتش به ماموران گفت: مدتی قبل به خانه مال باخته رفته بودم که در همان جا با استفاده از فرصت کلید خانهشان را سرقت و یک نسخه از روی آن تهیه کردم. چند روز بعد نیز دوباره به خانهشان رفتم و کلید اصلی را در سرجایش گذاشتم. مدتی گذشت تا این که متوجه شدم این افراد خانوادگی به سفر رفته و کسی در خانهشان نیست که به همین دلیل فرصت را مناسب دیدم و به خانه آن ها رفتم و چون از قبل جای طلا و جواهرات را میدانستم در عرض کمتر از ۱۰ دقیقه اقدام به سرقت کردم و از خانه خارج شدم. متهم ادامه داد:پس از سرقت، طلاها را به خانه آوردم و در تشک مبل پنهان کردم، موضوع را به مادرم نیز اطلاع دادم و او هر روز بخشی از طلاها را به طلافروشی می برد و به فروش میرساند و پولش را به من میداد که من هم با این پولها لوازم خانه را عوض کردم و یک دستگاه خودرو نیز خریدم.
مرکز اطلاع رسانی پلیس پیشگیری تهران بزرگ با تایید این خبر اعلام کرد: مادر این جوان نیز دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد. در ادامه نیز برای هر دو متهم پروندهای تشکیل شد و آنان برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا شدند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

روزی که در یک پارتی شبانه عاشق مرد 55 ساله ای شدم احساس کردم مسیر خوشبختی و خوشگذرانی را یافته ام چرا که آن مرد اهل عیش و نوش بود و پیشنهادی به من داد که بدون تامل پذیرفتم و ...
زن 30 ساله ای که به قول خودش کاسه چه کنم! به دست گرفته بود در حالی که مدعی بود به خاطر یک انتقام وحشتناک و احمقانه آواره مسافرخانه ها شده است درباره سرگذشت تاسف بار خودش به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر مالی ضعیف بودیم با وجود این پدرم با هر سختی و مشقتی که بود مخارج من و دیگر خواهران و برادرانم را تامین می کرد ولی هیچ کدام از اعضای خانواده ام نتوانستند بیشتر از مقطع راهنمایی تحصیل کنند در این میان من بعد از گرفتن دیپلم هنرجوی آرایشگری شدم و خیلی زود در این رشته مهارت یافتم سپس با اجاره یک سالن زندگی جدیدی را با درآمد متناسب آغاز کردم. اما در پی رفاقت و معاشرت با چند تن از مشتریانم سرنوشت من به گونه دیگری رقم خورد به طوری که حیا و وقار را کنار گذاشتم و با این دوستانم در پارتی های شبانه و باغ ویلاها روزگار می گذراندم دیگر نوشیدن مشروب، کشیدن قلیان و مصرف مواد مخدر به بهترین تفریحات روزمره ام تبدیل شده بود از این که شب ها دیر به منزل می رفتم مورد سرزنش برادرم قرار می گرفتم اما توجهی به این سرزنش ها نمی کردم و به رفتارهای خجالت آور و عجیب و غریبم ادامه می دادم تا ظهر می خوابیدم و بعدازظهر تا حدود 9 شب در سالن آرایشگری کار می کردم و سپس تا سپیده دم در جشن ها و پارتی های شبانه حضور داشتم تا این که در یکی از همین پارتی ها با مردی آشنا شدم که 25 سال از خودم بزرگ تر بود «حامد» خوش تیپ و جذاب به نظر می رسید به گونه ای که نمی توانستم چشم از او بردارم. در اولین نگاه عاشق آن مرد 55 ساله شدم و با یکدیگر به گفت و گو نشستیم من هم با طنازی همه ماجراهای زندگی ام را برایش بازگو کردم. در این میان «حامد» پیشنهاد داد برای نگهداری از مادر پیرش به منزل آن ها بروم و دو برابر درآمد آرایشگاه را دستمزد بگیرم بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم چرا که او اهل عیش و نوش بود و همواره بساط دود و دمش را با مقدار زیادی شیره و تریاک برپا می کرد. ابتدا به عنوان پرستار وارد زندگی اش شدم و سپس صیغه محرمیت بین ما جاری شد تا زمانی که وارد خانه مادرش می شود مجبور به رعایت حجاب نباشم. البته همسر حامد به خاطر بیماری صعب العلاجی که داشت راضی به ازدواج حامد بود و از این رو مشکلی نداشتم. خلاصه آن روزها بعد از آن که مادر حامد با خوردن داروهایش به خواب می رفت من وحامد نیز سر از پارتی ها و کافه رستوران ها در می آوردیم. او چنان خود را عاشق و دلباخته من نشان می داد که سعادت و خوشبختی در قلب و چشمانم موج می زد. از سوی دیگر حامد به قول خودش عمل کرد و ماهانه پنج میلیون تومان به حسابم واریز می کرد. در این میان او صیغه موقت مرا به دایم تغییر داد اما قصد نداشت بچه دار شود ولی از چند ماه قبل وقتی هوسهایش فروکش کرد همه آن عشق ها و دوست داشتنهای خیالی به پایان رسید به گونه ای که دیگر هیچ توجهی به من نداشت و مخارج روزانه ام را نمی داد. از طرفی خانواده ام وقتی متوجه ازدواج من با یک مرد میان سال و متاهل شدند مرا طرد کردند. در این شرایط به منزل همسر حامد رفتم و با سر و صدا آبروریزی به راه انداختم ولی باز هم نتیجه ای نگرفتم تا این که یک روز صبح برادر حامد دست مادرش را گرفت و او را به منزل خودش در شهرستان برد سپس از من نیز خواست کلیدهای منزل را تحویل بدهم و از آن جا بیرون بروم این گونه بود که آواره مسافرخانه شدم در حالی که آبرو و حیثیت خانواده ام را نیز به بازی گرفته بودم حامد هم پاسخ تلفن هایم را با تهدید و توهین می داد. کار به جایی رسید که با پیشنهاد یکی از دوستانم تصمیم احمقانه و وحشتناکی گرفتم آن روز توسط دوستم غذای آلوده ای را به در منزل حامد فرستادم و بعد فهمیدم که همه آن ها راهی بیمارستان شدند. ولی شانس آوردم که آن ها زود به بیمارستان انتقال یافتند و زنده ماندند. حالا هم اگرچه به خاطر التماس ها و گریه هایم مرا بخشیده اند ولی دیگر یک زن بیوه هستم و ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
.jpg)