دانلود تمام صفحات این نسخه
صفحه 1 : صفحه اول
صفحه 2 : اخبار
صفحه 3 : بین الملل
صفحه 4 : سیاسی
صفحه 5 : اجتماعی
صفحه 6 : سینما و تلویزیون
صفحه 7 : دارکوب
صفحه 8 : هشتگ
صفحه 9 : بررسی حوادث
صفحه 10 : سرگرمی
صفحه 11 : ادب و هنر
صفحه 12 : تاریخ
صفحه 13 : حوادث
صفحه 14 : اقتصادی
صفحه 15 : اخبار
صفحه 16 : سیاسی
صفحه 17 : زندگی سلام
صفحه 18 : سلامت
صفحه 19 : خانواده و مشاوره
صفحه 20 : فرفره
سلام کودکانه
سلام. مامان امروزحالش بد بود. مجبور شد بره دکتر و آمپول بزنه. من و داداش پویا تصمیم گرفتیم کارهای خونه رو انجام بدیم که مامان بیشتر استراحت کنه و حالش زودتر خوب بشه. داداش پویا خونه رو مرتب کرد. منم ظرفها رو شستم و جوشاندهای رو که بابا برای مامان درست کرده بود به مامان دادم. مامان از ما تشکر کرد و گفت: «من پرستارهای خیلی خوبی دارم، به خاطر همین مطمئنم حالم زود زود خوب میشه»
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
ماه محرم شده
قصه دشت کربلا
من اگه پرستار بودم مهم‌ترین چیز برام کمک به دیگران و مراقبت از اون‌ها بود. شغل پرستاری به صبر و حوصله زیادی نیاز داره. پرستارها می‌تونن توی بیمارستان، درمونگاه‌ها و کلینیک ها کار کنن. اون‌ها باید روزهای تعطیل هم سرکار باشن.من اگه پرستار بودم باید به پزشکان کمک می‌کردم. اگه لازم بود آمپولی به مریض‌ها می‌زدم، پانسمان زخم اون‌ها رو عوض می‌کردم و داروهاشون رو می‌دادم. وظایف زیادی روی دوش پرستارهاست که می‌تونه اون‌ها رو خسته کنه اما اون‌ها با علاقه و مهربونی مسئولیت‌های خودشون رو انجام میدن.
کدام یک از وسایل پرستاری نیست؟ دورش خط بکشین.
دوستای خوب کتابخون، امروز می‌خوام شما رو با پسر کوچولویی به نام «هِنری» آشنا کنم. اون علاقه زیادی به خوردن کتاب داره و هر نوع کتابی رو می خوره. هنری هر چقدر بیشتر کتاب می خوره باسوادتر میشه. اون عاشق دانستنه و فکر می‌کنه اگه همین جور ادامه بده، شاید باسوادترین آدم روی زمین بشه. اگه دوست دارین بدونین عاقبت هنری موفق میشه یا نه بهتون خوندن کتاب «این پسر چقدر کتاب می‌خورد!» رو پیشنهاد می‌کنم.
.jpg)
