
«نمی شود که ما هربار نامه نگاری کنیم، آن ها هم نامه ها را بایگانی کنند و هیچ اتفاقی هم نیفتد، با وجود نامه هایی که زدیم فقط یک بیمارستان جواب داده و سه بیمارستان هم تشکیل پرونده دادند و 31 بیمارستان هنوز هیچ کاری نکردند.» این اظهارات مدیرعامل سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد است که در پاسخ به پیگیری های ما درباره وعده یک ماه گذشته اش برای پیگیری وضعیت 34 بیمارستان بدون تاییدیه ایمنی در مشهد اعلام کرده بود. به گزارش «خراسان رضوی»، 5 تیرماه در خبری به نقل از مدیرعامل آتش نشانی مشهد اعلام شد که 34 بیمارستان در مشهد تاییدیه ایمنی ندارد، این خبر با عنوان «کمین آتش در 34 بیمارستان مشهد» در همین صفحه منتشر شد. مدیرعامل آتش نشانی در آن زمان اعلام کرد که «15 تیرماه دوباره با 31 بیمارستانی که برای دریافت تاییدیه ایمنی اقدام نکرده اند، مکاتبه می کنیم و اگر در مکاتبه دوم نتیجه نگیریم به صورت قانونی اقدام و اسامی آن ها را به دادستانی اعلام می کنیم.»
پیگیری از دادستانی برای یافتن راهکاری قانونی
حال با گذشت بیش از یک ماه از این وعده، به سراغ امیر عزیزی مدیرعامل سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد رفتیم و موضوع را از وی پیگیری کردیم. عزیزی در پاسخ به این سوال که نتیجه مکاتبه شما با 31 بیمارستانی که برای دریافت تاییدیه ایمنی اقدام نکرده اند، به کجا رسید؟ به «خراسان رضوی» می گوید: ما بارها با بیمارستان ها مکاتبه کردیم اما نامه های ما را بایگانی می کردند، هم اکنون ما درباره مسائل ایمنی بیمارستان ها، اماکن پرخطر، پاساژها و بازارهای قدیمی گزارشی تهیه کردیم که قرار است همین هفته بین مجموعه شهرداری و دادستانی برای موضوع اماکن پرخطر جلسه ای برگزار شود تا به راهکاری دست پیدا کنیم، در واقع برگزاری این جلسه راهکار قانونی برای برخورد با اماکن نا ایمن است.وی تاکید می کند: در هر صورت معطل نمی مانیم، به دنبال یک راهکار قانونی هستیم، امیدواریم بتوانیم طی روزهای آینده یک لایحه برای اماکن پرخطر که بیمارستان ها نیز شامل آن می شود، به شورای شهر ارسال کنیم.
انتقاد از بهانه تراشی بیمارستان ها
مدیرعامل آتش نشانی مشهد به بهانه تراشی بیمارستان ها برای رعایت نکردن الزامات ایمنی اشاره می کند و می افزاید: برخی بیمارستان ها می گویند اعتبار نداریم، برخی نیز می گویند اولویت آن ها نیست، برخی ها هم سیستم اعلان و اطفای حریق دارند اما باید کمی هزینه کنند، مشاور بگیرند و سیستم را داخل مدار بیاورند، به هرحال توجیه آن ها ایراد دارد.عزیزی تصریح می کند: از طرفی ما دستور پلمب بیمارستان های نا ایمن را نداریم، برای دستور پلمب، اول باید با خود آن مجموعه نامه نگاری کنیم، بعد با شهرداری منطقه و بعد دوباره شهرداری منطقه با خود مجموعه نامه نگاری کند و در نهایت به دادستانی می رسد که پروسه طولانی می شود. وی می افزاید: مثلا در خصوص یک دیوار که ناایمن است، شهرداری ورود می کند و ایمن سازی را انجام می دهد، بعد با درصد اضافه، هزینه را از خود مالک دریافت می کند، ممکن است هزینه ایمن سازی یک دیوار یک یا سه میلیون باشد اما شاید ایمن سازی یک بیمارستان 200 میلیون هزینه داشته باشد، بنابراین در حوزه ایمن سازی شهرداری ها ورود نکردند چون هم هزینه بالاست و هم دستورمشخصی در این زمینه نیست. اما امیدواریم بتوانیم این موضوع را با اجبار یا با ارائه مشوق سرو سامان دهیم.
تشکیل کمیته بحران در تمامی بیمارستان های قدیمی
در ادامه، موضوع را از مدیر فنی و نظارت بر طرح های عمرانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد پیگیری می کنیم. علی رحیمی با بیان این که در مشهد 11 بیمارستان زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی است، می گوید: وظیفه نظارت بر ایمنی آن ها بر عهده دانشگاه علوم پزشکی است و بیمارستان های خصوصی به لحاظ ایمنی زیر نظر دانشگاه نیستند و همانند ساختمان ها و اماکن عمومی، نهادهای دیگر وظیفه نظارت بر ایمنی آن ها را دارند.وی به وضعیت ایمنی بیمارستان های قدیمی اشاره می کند و می افزاید: در بیمارستان های قدیمی بر اساس وضع موجود، کمیته بحران تشکیل شده است، هر هفته جلسه دارند، وظایف آن ها مشخص است و سالانه مانور آتش نشانی و بحران برگزار می کنند، ضمن این که سعی کردیم در این بیمارستان ها حداقل ها را داشته باشیم. وی می افزاید: من قطعا اعلام می کنم ما هیچ بیمارستانی نداریم که سیستم ایمنی نداشته باشد و همه بیمارستان ها سیستم اعلام و اطفای حریق دارند، این که می گویند بیمارستان های ما ایمن نیستند و فاقد تجهیزات ایمنی است، قبول نداریم. ممکن است در یکی از بیمارستان ها بخشی از تجهیزات از کار بیفتد که در این زمینه سریع برای رفع آن اقدام می شود، ضمن این که ما در شرایطی قرار نداریم که همه بیمارستان ها را بر اساس آخرین سیستم ها تجهیز کنیم.وی در پاسخ به این که بیمارستان با سایر اماکن عمومی تفاوت دارد و زمان وقوع حادثه خطرپذیری آن بیشتر است، می گوید: این کاملا صحیح است، به همین دلیل کمیته بحران در بیمارستان ها تشکیل شده است، در طول سال های گذشته با آتش نشانی مکاتبه کردیم تا به ما مشاوره بدهند و گزارش های آن در 10 سال گذشته موجود است. رحیمی با بیان این که برای تجهیز بیمارستان ها به لحاظ ایمنی سه پروسه تعریف شده است، اظهار می کند: بیمارستان های جدید تمام ضوابط ایمنی را رعایت می کنند و طبق استانداردهای به روز تجهیز می شوند، بیمارستان های قدیمی نیز یا قابل بازسازی است یا نیست، اگر قابل بازسازی است مثل بیمارستان قائم (عج) که سیستم های ایمنی را به روز می کنیم و اگر ساختمان بیمارستان ها قابل بازسازی نباشد، مثل بیمارستان شهید هاشمی نژاد، در فرایند جایگزین قرار می گیرد و در این فرایند در ساختمان جایگزین آخرین استاندارد های ایمنی رعایت می شود، بیمارستان های امداد، کامیاب و امید نیز به همین شکل عملیات جایگزینی و اصلاح آن در حال انجام است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه اندیشه – خاستگاه قدرتی که محمدرضا پهلوی را در شهریور 1320 به سلطنت رساند، داخلی نبود. ایرانیان که پس از 16 سال تحمل دیکتاتوری و اختناق پهلوی اول، حالا از قید استثمارِ چون اویی رهایی یافته بودند، حاضر نبودند فرزندش را به عنوان جایگزین وی بپذیرند. شکاف عمیق میان پهلوی و ملت که ریشههای اصلی آن به طرد آموزههای دینی و تقابل با انگارههای مذهبی جامعه بزرگ ایران بازمیگشت، باعث شد که محمدرضاپهلوی برای حفظ جایگاه خود، کاملاً به بیگانگانی وابسته باشد که پدر او را برکشیدند و سپس، بر زمین کوفتند. به همین دلیل، از نخستین روزهای آغاز سلطنت پهلوی دوم، رویکرد او به سفرای دول متفق، به ویژه آمریکا و انگلیس که نقشی اساسی در نشاندن وی بر تخت سلطنت داشتند، رفتاری توام با کُرنش و تکریم بود. گزارشهای موجود در اسناد تاریخی و خاطرات اطرافیان شاه، به خوبی مؤید این مسئله است. برخلاف ادعای برخی که معتقدند شاه میکوشید به تدریج خود را از سلطه بیگانگان برهاند و به سوی اخذ تصمیمات مستقلانه پیش برود، روایتها و شواهد تاریخی نشان میدهد که او همچنان به حفظ حکومت خود از سوی غرب و به ویژه آمریکاییها معتقد بود و میاندیشید آنچه موقعیت وی را تهدید میکند، رنگ باختن حمایتهایی است که از محمدرضاپهلوی، ژاندارم خاورمیانه را ساخته است و نه خواستههای ملتی که به ناچار، نقشههای ناموزون و بلندپروازانه او را تحمل میکند و بار سنگین وابستگی همهجانبه را به دوش میکشد.
محمدرضا دست به دامان سفیر انگلیس
یکی از نخستین گزارشها درباره نحوه رفتار و مواجهه محمدرضا پهلوی با سفرای انگلیس، مربوط به ماجراهای پس از شهریورماه سال 1320 است؛ هنگامی که انگلیسیها، نقش ویژهای را در جلب رضایت روسها و آمریکاییها، برای حفظ شاه ایفا کردند. او حسین فردوست را به عنوان رابط خود با سفارت انگلیس برگزید و فردوست، در دیدارهای مکررش با ریدر بولارد، سفیر بریتانیا، دستورالعملهای تحکمآمیزی را برای مدیریت شاه و دربار دریافت و به محمدرضاپهلوی ابلاغ میکرد. شاه موظف شده بود هر گونه مظاهر طرفداری از آلمانها را کاخ بیرون بیندازد و در برابر آنچه انگلیسیها مطالبه میکنند، تسلیم محض باشد. در عین حال، سفیر بریتانیا به شاه اطمینان صد در صد برای بقای حکومتش نمیداد و او را در حالت بیم و امید نگه میداشت. موضوع دیگری که در این باره باید مد نظر قرار گیرد، نحوه برخورد سفیر بریتانیا با محمدرضا پهلوی است؛ سفیر به ندرت با شاه ملاقات میکرد و اگر کاری داشت، از طریق واسطهها به شاه اطلاع میداد. نخوت انگلیسیها در کنار رُعب پهلوی دوم، شرایط را برای تسلیم تمام عیار وی در برابر استعمار پیر فراهم میکرد. نوع روبهرو شدن شاه با سفیران انگلیس و تمکین در برابر خواست آن ها، حتی پس از کودتای 28 مرداد 1332 نیز، ادامه داشت. شاه، آشکارا از گفتوگوی مستقیم با سفیر بریتانیا و بیان درخواستهای خود، ابا میکرد و گلایههای گاه به گاهش را از طریق رسانهها به گوش حامیانش میرساند؛ گلایههایی که البته، مورد توجه واقع نمیشد و انگلیسیها جز به تمکین محض شاه، رضایت نمیدادند؛ هرچند که در نیمه دوم سلطنت او، دیگر بازیگردان اول صحنه سیاست ایران نبودند.
تحکمهای سفرای یانکی
آمریکاییها به طور ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332، به فعال مایشاء ایران تبدیل شدند. شاه که برای بقای سلطنت، گوش به زنگ رادیوی بیبیسی نشسته بود تا پیام مخصوص آغاز کودتا را بشنود، دریافت که انگلیسیها، بدون حمایت ایالات متحده قادر به جمع و جور کردن اوضاع نیستند. از این زمان به بعد، جایگاه سفیر آمریکا ارتقا پیدا کرد و به نوعی بر سفیر انگلیس پیشی گرفت. شاه پس از بازگشت از رم و به دست گرفتن قدرت در مردادماه سال 1332، آشکارا خود را مدیون آمریکاییها دانست و به سفیر این کشور گفت که برای انجام خواستههای آن ها، از هر نظر آماده است. در دیدارهای شاه با سفیران آمریکا، تنها واژه اعلیحضرت بود که نشان میداد محمدرضا پهلوی به عنوان شاه، از سوی آمریکاییها به رسمیت شناخته میشود؛ اما در دیگر عرصهها، این سفیر آمریکا بود که در پوشش بیانی مؤدبانه، دستورهای تحکمآمیز ایالات متحده را به شاه دیکته میکرد. او به صراحت از محمدرضا پهلوی میخواست که برنامههای اصلاحی مد نظر آمریکا را تصویب کند و به مستشاران این کشور حق کاپیتولاسیون بدهد. اصرار سفیر آمریکا در این زمینه، یک بار از حد درخواست فراتر رفت و با تندی فراوان نسبت به شاه همراه شد. با این حال، شاه در برابر سفیران آمریکایی نیز، منفعلانه عمل میکرد؛ هر چند گزارشهای علم نشان میدهد که محمدرضا پهلوی، در خلوتهایش، گاهی لاف درافتادن با آمریکاییها را میزد، اما در برابر درخواستهای سفیر این کشور، به ویژه پس در دهه 1970 میلادی، به عنوان یک دیپلمات ساده، چیزی برای گفتن نداشت و با تمام قراردادهایی که مقابلش میگذاشتند، موافقت میکرد. نوع برخورد این چنینی شاه با سفیران آمریکا، حتی زمانی که قیمت نفت بالا رفت و به نظر میرسید که او بتواند اقتدار خود را تقویت کند، تغییری نکرد؛ در تمام یک دهه پایانی عمر رژیم پهلوی، از زمان سفارت ژوزف فارلند و همچنین در دوران ریچارد هلمز و سپس ویلیام سولیوان، نوع رفتار شاه با سفرای آمریکا، همان رفتار توام با اطاعت بود؛ همان الگویی که در کودتای 28 مرداد، با لویی هندرسون، سفیر وقت آمریکا در پیش گرفت تا بتواند از حمایت سفارت برخوردار شود. رویه شاه در اطاعت و تمکین از سفرا و مستشاران انگلیسی و آمریکایی، تا آنجا پیش رفت که حتی سر و صدای برخی از نظامیان ایرانی، مانند شاپور آذربرزین، معاون فرمانده نیروی هوایی را نیز در میآورد؛ آن ها از شاه میخواستند که رویه تمکین از سفیر و مستشاران آمریکایی را اصلاح کند؛ اما محمدرضا پهلوی که بقای خود را وابسته به حمایت یانکیها میدانست، عملاً گوشش بدهکار این حرف ها نبود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه ادب و هنر- زبان زنده هم مثل آدمیزاد است و گاهی لازم است با زبانهای زنده دیگر هم رابطه و رفت و آمد داشته باشد و... . البته قضیۀ مهمانهای ناخواندهای که وارد زبان میشوند در حالی که معادلهای مناسبی برایشان وجود دارد، جداست. اگر آدمها به همدیگر نان قرض میدهند، زبانها به یکدیگر واژه قرض میدهند. بعضی از این واژههای قرضی خیلی زود فراموش میشوند و بعضیهایشان هم در زبانِ جدید کنگر میخورند و لنگر میاندازند و جزئی از همان زبان میشوند. زبان فارسی هم از این قاعده مستثنا نیست و در طول دوره های مختلف واژه های فراوانی از این زبان به زبانهای دیگر سفر کردهاند و حالا جزئی از همان زبان ها شده اند. در ادامه، از داستان واژههایی که از زبان فارسی به دیگر زبانها صادر شدهاند، بیشتر میخوانید.
اندونزیایی
رد پای واژههای فارسی را در زبان اندونزیایی هم میبینیم. به گفته زبانشناسان بیش از 350 واژه فارسی در این زبان نفس میکشد، مانند «خوش»، «خیلی خوب»، «بازرگانی»، «نان»، «کار»، «کدو»و... .
بلغاری
«لاله»، «زمستان»، «پارچه»، «دروغ»، «چشمه» و...؛ اینها تنها بخشی از هزار واژهای است که از زبان فارسی به بلغارستان سفر کرده و جزئی از زبان بلغاری شدهاست. تعداد واژههای فارسی در این زبان به قدری زیاد است که پژوهشگری به نام هاجر فیوضی، برایشان یک فرهنگ نوشته است.
انگلیسی
خیلی از واژههای فارسی از طریق راههای مختلف به زبان انگلیسی رفتهاست؛ مثلاً از طریق روابط فرهنگی ایرانیها، یونانیها و رومیها در دوران باستان، فعالیت تاجران انگلیسی در بندرهای ایران، استعمار انگلستان در هند و ... . بخشی از واژههای فارسی در زبان انگلیسی عبارتند از: «پردیس»، «شکر»، «قند»، «زعفران»، «لیمو»، «کوشک»، «جنگل»، «کیمیا»، «کاروان»، «بازار»، «دیو» و... .
فرانسوی
زبان فارسی از زبان فرانسوی واژههای زیادی قرض گرفته است مانند «آپارتمان»، «رادیو»، «پست»، «مانتو» و...، ولی واژههایی را هم به این زبان قرض داده، مانند: «صندل»، «مشک»، «پسته»، «رز» و... .
اسپانیایی
شاید برایتان جالب باشد بدانید تعدادی از واژههای فارسی روادید اروپا گرفتهاند و ساکن اسپانیا شدهاند. واژههایی مانند «فیل»، «فرزین»، «دیوان»، «شکر»، «بازار»، «کاروان»، «پاپوش»و... در زبان مردم اسپانیا هم دیده میشوند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

مصطفی قاسمیان - به تازگی گفتوگویی از محسن تنابنده در روزنامه سازندگی منتشر شده که او در بخشی از صحبتهای خود، تلویحاً سازمان صداوسیما را به قطع همکاری تهدید کرده است. او در این باره گفته: «سیاست یک بام و دو هوای تلویزیون آزار میدهد آدم را. رغبت آدم را میگیرد. فصل ششم «پایتخت» به واسطه قول به مردم و تعهدی که دارم ساخته میشود. اما اگر شرایطی که لازم است مهیا و خواستههای حداقلی ما برآورده نشود، فصل شش «پایتخت»، آخرین حضور من در تلویزیون خواهد بود.»
صحبتهای محسن تنابنده که سابقه هم دارد، در حالی است که او در تلویزیون به شهرت رسیده و همکاری مستمری هم با این رسانه داشته است. او که جمعهشب مهمان بهروز افخمی در برنامه «نقد سینما» شبکه 5 بود و درباره فیلمش گفتوگو کرد، هفته قبل هم برای توضیح درباره غائلهای که در مشهد پیش آورد، روی آنتن تلویزیون فرصت یافت. به خاطر داریم در گذشته هم سریال تلویزیونی «پایتخت» که موجبات شهرت تنابنده را فراهم آورد، از برخی حمایتها برخوردار بود که دیگر سریالها نداشتند. برخی از آن چه که به طور معمول در تلویزیون فرصت پخش ندارد، اجازه یافت تا در «پایتخت» پخش شود. او پیشتر هم رابطهای جالب با سازمان اوج داشت و در حالی که از حمایتهای بیشائبه اوج برای «پایتخت» بهرهمند بود، در صفحه شخصیاش به دلیل ممیزی سریال، با ادبیاتی تند به اوج تاخت. با وجودی که تنابنده خواستههایش را «حداقلی» بیان میکند، اما جزئیات امر بر مخاطبان پوشیده است. چه بسا خواستههای او در عرف صداوسیما «حداقلی» تلقی نشود و در صورت برآورده شدن، موجبات نارضایتی دیگر برنامهسازان سیما را به جهت تبعیض فراهم کند.
مشابه این اتفاق برای مهران مدیری و «شبنشینی»اش نیز افتاده است. فارس گزارش داده که در تبلیغات این برنامه، از عبارت «شبنشینی دورهمی بدون محدودیتهای صداوسیما» استفاده شده است. میدانیم مهران مدیری نیز مانند تنابنده، از تلویزیون دور نیست. سالها در سیما کار کرده و به یاری آن معروف شده. او در این سالها از برخی مواهب رشکبرانگیزی نیز به عنوان مجری تلویزیون برخوردار بوده است. در تابستان 96، بلافاصله پس از شروع اکران فیلمش «ساعت 5 عصر»، بازیگران فیلم را یکییکی در «دورهمی» آورد و این کار در تک قسمت «دورهمی» که امسال به مناسبت عید مبعث روی آنتن رفت، با حضور شبنم مقدمی بازیگر «هیولا» تکرار شد. همین ماجرا برای کپی کردن «دورهمی» در نمایش خانگی و استفاده تجاری از برند مطرح صداوسیما نیز صادق است. با وجود همه این امکانات، مدیری هیچگاه مورد عتاب صداوسیما قرار نگرفته است. حال انصاف نیست که از «محدودیتهای صداوسیما» برای فروش بیشتر محصول خود استفاده کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

اگر تلاش عربستان برای تجزیه یمن و نیز حملات وحشیانه سعودی ها به زنان و کودکان بی پناه یمنی نبود، شاید حالاحالاها محور مقاومت یک 4 ضلعی بود متشکل از لبنان، سوریه، عراق و جنبش های فلسطینی. تحولات یمن اما همچون کاتالیزور، ابعاد سرزمینی مقاومت را با سرعتی زیاد از چهار ضلعی به «پنج ضلعی قدرت» تبدیل کرد. پنج ضلعی که کانون و قلب تپنده آن تهران است. قدرتی که نه با اتکا به کشورهای بزرگ بلکه دقیقا در نقطه مقابل ابرقدرت ها شکل گرفت و جایگاه خود را کشور به کشور گسترش داد و تثبیت کرد. قدرتی که منشأ آن سیلی سخت مردم ایران در بهمن 57 به رژیم پهلوی بود و به تدریج «ایستادگی و مقاومت» را به عنوان رمز مقابله با مستکبران و دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای و حتی عامل ایجاد امنیت در منطقه جا انداخت.
جالب این جاست که بحران سوریه در سال 2009 به راه افتاد تا اصلی ترین بخش این محور یعنی حزب ا... لبنان و نظام سوریه را از پای درآورد اما با تصمیمات حکیمانه جمهوری اسلامی و به برکت رشادت های مظلومانه مدافعان حرم، این بحران و تهدید بسیار خطرناک، به نقطه قدرتی برای محور مقاومت تبدیل شد و از ورای بحران سوریه و عراق، 3 ضلع سوریه، لبنان و عراق در محور مقاومت، بسیار مستحکم تر و کاراتر از گذشته شده است. جالب تر این که به این اضلاع، پشتیبانی ملت های افغانستان و پاکستان در قالب لشکرهای فاطمیون و زینبیون هم افزوده شد تا گستره قدرت این محور بیشتر شود.
ائتلاف سعودی علیه یمن، اما معادلات را بیشتر تغییر داد و انصارا... یمن را از یک جریان داخلی این کشور، به یک نیروی نظامی باتجربه با بازوانی قدرتمند صدها کیلومتر دورتر از یمن در دورترین نقطه شبه جزیره عربستان تبدیل کرد. عملیات پهپادی دیروز انصارا... که توسط 10 پهپاد با عبور از تقریبا تمام فضای آسمان سعودی و دور از چشم پاتریوت ها در عمق 1200 کیلومتری خاک عربستان انجام شد، در کنار عملیات های گذشته موشکی و پهپادی انصارا... که تسلط این جنبش بر مرزهای دیگر عربستان تا امارات متحده عربی را به رخ کشید، فارغ از پیام های متعددی که به غرب و متحدانش دارد، نشان دهنده تثبیت قدرت ضلع پنجم محور مقاومت در یکی از سخت ترین و تاریخی ترین برهه های تحولات منطقه است. دیدار صمیمانه هیئت انصارا... با رهبر معظم انقلاب در تهران که خود حاوی پیام های بسیار مهمی بود را باید نقطه عطفی در تاریخ محور مقاومت و آغاز قدرت افزایی این محور در ضلع پنجم دانست. واقعیت این است که بحران های دهه اخیر نه تنها از قدرت محور مقاومت نکاست بلکه روز به روز بر قدرت این جریان افزوده است تاجایی که سید حسن نصرا... دو شب پیش در بیانی صریح از نقش «کل محور مقاومت» در مقابله با تهدیدهای منطقه و به خصوص تأمین امنیت ایران سخن گفت: «جنگ با ایران یعنی جنگ با کل محور مقاومت، یعنی شعله ور شدن سراسر منطقه». دقیقا کمتر از 24 ساعت پس از این تهدید نصرا...، پهپادهای یمنی کل خاک عربستان را پیمودند و در دورترین نقطه، اهداف مهمی را منهدم کردند. عملیاتی که جا دارد آن را لبیکی از سوی انصارا... به هشدار فرمانده جهادی ارشد محور مقاومت یعنی سید حسن نصرا... تعبیر کنیم. انصارا... یمن در فاصله چهار سال تبدیل به قدرتی بلامنازع و دارای تسلیحات راهبردی در منطقه غرب آسیا شده است. این، ضلع پنجم محور مقاومت است که با رشادت ها و ایستادگی های مردم مظلوم یمن قدرتمند شده و می تواند معادلات آینده شبه جزیره عربستان را رقم بزند و عاملی مهم دربرابر تهدیدهای قدرت های فرامنطقه ای علیه یمن، ایران و دیگر ملت های منطقه باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



منابع این پرونده:تابناک،بیتوته ، ایسنا، فارس

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ادعای اخیر سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس در خصوص قدمت فساد در صنعت خودروسازی وبه عنوان نمونه هزینه های طراحی سمند، خبرساز شده است. بهرام پارسایی در صفحه شخصی خود در توئیتر با اشاره به این که فساد خودروسازی موضوع جدیدی نیست، نوشت: در دهه ۷۰ که بزرگ ترین اختلاس تاریخ کشور ۱۲۳ میلیارد بود، برای طراحی سمند، ۱۲۰ میلیارد تومان با ارز ٤٠٠ تومانی، معادل ٣٥٠٠ میلیارد تومان امروز، پرداخت شد و این طراحی گران نه جذاب بود نه استاندارد. پارسایی به مدت زمان طراحی سمند اشاره کرده و گفته است: زمان استاندارد طراحی یک خودرو در جهان هم دو تا سه سال است ولی طراحی سمند هفت سال زمان برد. این عضو کمیسیون 90 همچنین دیروز در گفت وگو با ایسنا، به مصادیق دیگری از آن چه مافیای خودروسازی نامیده است اشاره کرد. پارسایی از هزینه 250 میلیون دلاری صندوق دار کردن پژو 206، طراحی 22 میلیارد تومانی سورن، 49.5 میلیارد تومانی دنا و 39.5 میلیارد تومانی دنا پلاس خبر داد و طراحی خودرو را از زمینه های سوء استفاده خودروسازان ذکر کرد.
راه پر فراز و نشیب تولید خودروی وطنی
به گزارش خراسان، هیچ بعید نیست اعداد و ارقام گفته شده توسط این عضو کمیسیون صحیح باشد. چرا که پیشتر نیز، در مستندی که در شبکه افق با عنوان «تهران، تقاطع سئول» پخش شده، از هزینه 800 میلیارد تومانی طراحی سمند سخن گفته شده است که از ارقام ادعایی پارسایی به مراتب بالاتر است. با این حال، این که این ارقام الزاماً نشان دهنده فساد هستند یا خیر، به نظر می رسد نیاز به بررسی های دقیق دارد. در همین حال امیرحسین کاکایی عضو هیئت علمی گروه مهندسی خودروی دانشگاه علم و صنعت در گفت و گو با ایسنا با بیان این که وجود مافیا و حیف و میل پول در طراحی صندوق پژو 206 و سمند را باید مدیران وقت صنعت خودرو پاسخ دهند، دوران این دو اتفاق را از جمله مقاطعی بیان کرده که کار اساسی در توسعه طراحی خودرو انجام شد و یکی از دلایل اعداد و ارقام بالاتر از رقم های جهانی در صنعت خودرو در آن زمان نیز همین است. این استاد دانشگاه در حوزه خودرو، دلیل این که چرا هزینه های صورت گرفته در آن زمان، آن قدر با سختی به نتیجه منجر شده را، این موضوع دانست که شبکه تامین و قطعهسازی خودرودر داخل به اندازه کافی و همپا با صنعت خودرو رشد نکرد و خودروسازان مجبور بودند در زمینه این قطعات نیز سرمایه گذاری کنند. کاکایی صندوق دار کردن پژو 206 را در ظاهر آسان خواند و افزود: درواقع وقتی قالب خودرویی بدون صندوق (هاچبک) است، برای اضافه شدن همین یک صندوق، تمام سیستم تعلیق، شاسی و فرمان خودرو تغییر میکند و یک بازطراحی واقعی است که چیزی از طراحی یک خودروی جدید کم ندارد.
خبر مرتبط
طراحی پرهزینه به روایت طراح انگلیسی سمند
با همه این اوصاف، به نظر می رسد مدیریت پروژه تولید خودروی ملی برای نخستین بار همراه با آزمون و خطاهایی بوده که هزینه زیادی نیز داشته است. به گزارش سایت پدال نیوز به نقل از یکی از مهندسان صنعت خودرو، در اواسط دهه هفتاد، ارتباطات مفیدی بین ایران خودرو و طراحان برجسته خودروسازی در انگلستان صورت گرفت، اما به دلایلی که هنوز هم روشن نیست، ایران خودرو در مراحل نهایی با کنار گذاشتن طرحها، پیشنهادها و گفت وگوها و مکاتبات انجام شده با ایشان، کار را به شرکت نسبتاً ناشناخته، واگذار کرد. با این حال، حدود یک سال بعد پس از ارائه نمونههای غیر قابل قبول و صرف وقت و هزینه بیهوده، پروژه «خودروی ملی» درنهایت بهطور غیرمستقیم به جف متیوز یکی از کارشناسان حرفه ای طراح خودرو و از طراحان اصلی پژو سیتروئن تحویل داده شد. در اظهاراتی که به نقل از متیوز بیان شده، آمده است که همیشه این مسئله برایش مایه تعجب بوده که چرا طراحی بدنه پروژه خودروی ملی ایران در انگلستان، ولی طراحی داخلی آن بهطور جداگانه در آلمان انجام شده که هزینه های پروژه را افزایش داده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

«خبرنگار: شنیدهایم که شما یک جوان بسیار پولدار هستید و همه کاری از جمله کارهای نفتی و ساخت و ساز انجام میدهید؟
آقاخان: بحث مالی رو در جریان نیستم اما کار میکنیم.
خبرنگار: خیلی شبیه مسی هستید.
آقاخان: (ذوق زده می شود و می خندد!)
خبرنگار: شغل تان چیست؟
آقاخان: بیشتر کار صرافی انجام میدهم.
خبرنگار: یعنی کارهای نفتی و ساخت و ساز نمیکنید؟
آقاخان : خیر
خبرنگار: شما بابک زنجانی 2 نیستید؟
آقاخان: (در حالی که می خندد و ذوق زده شده) خیر»
این یک گفت و گوی قدیمی با سالار آقاخان، یکی از نام هایی است که این روزها در فضای مجازی بسیار دیده و در گروه ها و دورهمی های خانوادگی هم درباره او بسیار حرف زده می شود. فردی که این روزها متهم ردیف اول پرونده تشکیل شده برای اخلال ارزی مسئولان و مقامات سابق بانک مرکزی است. در این گفت و گو او به بچه ذوق زده ای شباهت دارد که وقتی فردی به او می گوید شبیه مسی است، کیف می کند و از این که با بابک زنجانی مقایسه می شود لذت می برد.
سالار آقا خان کیست و اتهامش چیست؟
درباره فعالیت های اقتصادی و شخصی آقاخان اطلاعات زیادی در دسترس نیست. فقط همین قدر بدانید که او متولد 1370 است و در حالی که 28 سال دارد ، اتهامش مشارکت در اخلال در نظام ارزی و پولی کشور از طریق قاچاق عمده ارز به صورت شبکهای و سازمان یافته در حد کلان به میزان ۱۵۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار و ۲۰ میلیون و ۵۰۰ هزار یورو، پرداخت رشوه به میزان ۱۱۸ هزار دلار به میثم خدایی (مشاور معاون اقتصادی رئیس جمهور ) و رسول سجاد ( معاون بین الملل وقت بانک مرکزی) و همچنین یک دستگاه رنو 30 میلیون تومانی،یک جفت ساعت امگا به مبلغ ۳۲ میلیون تومان و پرداخت هزینه سفر هوایی به کیش و اقامت در هتل برای نام برده و اعضای خانواده اوست. او در بخشی از همان مصاحبه ای که در ابتدای مطلب به آن اشاره کردیم ادعا می کند که پیش از این غیر از صرافی در ایرلاین اطلس جت هم سرمایه گذار بوده است. (اطلس جت یکی از ایرلاین های مشهور در ترکیه است که هم اکنون در ناوگان هوایی خود، ۲۷ فروند هواپیمای جت مسافربری از نوع ایرباس ۳۱۹٬۳۲۰ و۳۸۱ دارد.) آقاخان تا سال ۱۳۹۵ در شرکتی که نمایندگی هواپیمایی اطلس جت ترکیه در ایران را بر عهده داشته، سهامدار بوده است. بر اساس شواهد به نظر می رسد او به شدت به دنیای سلبریتی ها علاقه مند است و دوست دارد با آن ها عکس بگیرد و شاهد این ماجرا هم عکس های او با پوریا پورسرخ و... است.جالب این که عکس هایی از او با حسین الهی قمشه ای و کریم باقری هم در فضای مجازی دست به دست می شود .
ورود به ساختمان شیشه ای میرداماد
اما این چهره جنجالی چگونه پایش به ساختمان شیشه ای بانک مرکزی در خیابان میرداماد تهران باز شد؟نماینده دادستان در جلسه رسیدگی به اتهامات ۹ متهم فساد در بانک مرکزی گفته بود که احمد عراقچی معاون ارزی وقت بانک مرکزی با آقاخان به صورت محرمانه با بانک مرکزی در خصوص بازار غیر رسمی ارز همکاری میکرده و از سالار آقاخان به صورت محرمانه خواسته هر مرحله ۵ میلیون دلار ارز از بانک مرکزی بخرد و برای کنترل قیمت در بازار به هرکسی که صلاح میداند بعد از ساعت 16 بفروشد. نماینده دادستان درباره چگونگی آشنایی این دو نفر هم این طور می گوید: «در شهریور ماه ۹۶، عراقچی معاون ارزی بانک مرکزی از طریق میثم خدایی(مشاور معاون اقتصادی رئیس جمهور) با سالار آقاخان آشنا و جلسهای در دفتر احمد عراقچی تشکیل میشود. آقاخان حسب ادعا و اظهارات خود و نیز مدارک به عنوان نماینده و کارگزاری بانک انصار فعالیت داشته که به تدریج روابط خود با عراقچی را گسترش می دهد.
از بازداشت تا فرار
سالار آقاخان 20 اسفند سال 96 یعنی دقیقاً زمانی که اوج برخورد با دلالان بازار ارز بود، توسط پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر میشود. بعد از دستگیری، به گزارش تسنیم براساس آن چه پیشتر معاون اول قوهقضاییه گفته، بازپرس وقتی میبیند بانک مرکزی و معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات، آقاخان را تأیید میکنند و میگویند اقداماتش با هماهنگی آن ها بوده، هفت روز بعد او را آزاد میکند . همچنین به نوشته نشریه صبح صادق، سالار آقاخان مجدد در مرداد سال ۹۷ بازداشت و بعد از چندماه دوباره آزاد شده بود. به گفته برخی منابع آقاخان بار دوم حدود هشت ماه در بازداشت میماند و در نهایت در اسفند ۹۷ با قید وثیقه ۱۵ میلیاردتومانی آزاد میشود.
او که ممنوع الخروج نبوده، بعد از آزادی از فرصت سوءاستفاده می کند و تا همین امروز متواری است؛ یعنی بر خلاف آن چه تصور میشود، آقاخان در جلسات دادگاهی که این روزها برای مسئولان و مقامات سابق بانک مرکزی از جمله سیف و عراقچی برگزار میشود و متهم ردیف اول پرونده نیز است، حضور ندارد و محاکمه اش غیابی است. روزنامه شرق هم نوشت: منابع مطلع خروج سالار آقاخان، از متهمان مطرح و بنام پرونده ارزی مدیران سابق بانک مرکزی در اسفند سال گذشته خبر دادند.این روزنامه در ادامه نوشت: او زمانی که آزاد شد، ممنوعالخروج نبود و بر اساس اظهارات منابع مطلع، به صورت رسمی در ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ از طریق فرودگاه امامخمینی (ره) به عراق و شهر نجف رفته است.
می توانید با اسکن کیوآرکد داده شده گفت و گوی سالارآقاخان را ببینید

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

صف نانواییهای بجنورد خلوت شد. عصر روز گذشته بازدید میدانی خبرنگار ما از نانوایی های مختلف شهر حاکی از آن بود که خرید نان در تعداد زیادی از نانوایی ها به روال سابق برگشته است و دیگر خبری از صف های طولانی مقابل آن ها نیست.رئیس اتاق اصناف بجنورد با تأیید خرید و فروش نان در نانوایی های بجنورد طبق روال قبل گفت: با پیگیری ها و کمک های انجام شده به شرکت توزیع کننده آرد میان نانوایی ها از روز گذشته مشکل کمبود آرد نانوایی ها حل شد و خرید نان در شهر به روال سابق برگشت. «امیدوار» خاطرنشان کرد: شرکت توزیع کننده آرد از مدت ها پیش اعلام کرده بود که خودرو ندارد و به دلیل مشکلات این شرکت طی روزهای گذشته حدود 15 نانوایی در شهر با کمبود آرد مواجه شدند و این موضوع سبب تشکیل صف های طولانی شد. به گفته وی، البته نانوایان شهر بجنورد همچنان با مشکلاتی رو به رو هستند که قیمت پایین نان به نسبت افزایش حقوق کارگران و دیگر هزینه ها از جمله این مشکلات است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

خونسردترین قاتل سریالی پایتخت که در سه سناریوی متفاوت دو مرد و یک زن را به قتل رسانده بود برای اثبات وفاداری به همسرش، بینی و دو گوش زن کشته شده را به او هدیه داد. این قاتل که پس از دستگیری ادعا کرد نمی دانسته حکم قتل، قصاص است پس از سال ها زندان با دستور مقام قضایی به طناب دار آویخته شد.
نخستین قتل
4 مرداد 93 بود که مرد کشاورز در تماس با پلیس از پیدا شدن جسد خونین یک جوان 25 ساله در زمین کشاورزیاش خبر داد. به دنبال این خبر تیمی از ماموران به سرعت برای تحقیقات در محل حاضر شدند و در بررسیهای ابتدایی مشخص شد که این جوان هدف ضربات زیاد چاقو قرار گرفته است. تجسسها ادامه داشت تا این که یک پراید بدون سرنشین در نزدیکی اتوبان خلیج فارس پیدا شد و ماموران پی بردند که صاحب پراید همان جوان به قتل رسیده است و با توجه به مدارک شناسایی داخل خودرو خانواده احسان 25 ساله شناسایی شدند و در ادامه ماموران اطلاع یافتند که احسان در یک آژانس کار میکرده و هیچ خصومتی با کسی نداشته است. ردیابیها ادامه داشت تا این که کارآگاهان با خبر شدند که احسان از چندی قبل با مرد جوانی به نام «مجید» اختلاف حساب مالی داشته است و به این ترتیب ردیابیها برای دستگیری تنها مظنون این پرونده آغاز شد اما هیچ سرنخی از مرد جوان به دست نیامد.
دومین جنایت
تحقیقات ادامه داشت تا این که روز 3 آذر ماه جسد زنی جوان که به طرز هولناکی به قتل رسیده بود پیدا شد و ماموران با حضور در منطقه یافت آباد مشاهده کردند که گوش و بینی زن جوان بریده شده و عامل جنایت با ضربات زیاد چاقو دست به قتل زن جوان زده است. مشخصات زن جوان شناسایی شد و تیم جنایی در این شاخه از کاوشگریها شماره تلفن زن جوان را مورد بررسی قرار دادند و مشخص شد این زن بارها با شماره تلفن همراهی در تماس بوده است که تحقیقات در این مرحله حاکی بود که صاحب تلفن همراه مرد جوانی به نام مجید است. فرضیه دومین قتل از سوی مجید پررنگ شد و ردیابیها به صورت ویژه و اطلاعاتی آغاز شد تا این که روز 24 آذر 93 مجید سوار بر پراید سفید رنگ شناسایی و در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر شد.
گوش های بریده یک زن
کارآگاهان در این بخش خانه مجید در شهرک اندیشه را مورد بررسی قرار دادند که با یک قوطی الکل که داخل آن دو گوش بریده شده بود روبه رو شدند و همین کافی بود تا مجید که اصرار بر بی گناهی داشت پرده از جنایت هولناک بردارد. مجید در اعتراف به نخستین قتل گفت: مدتی با احسان دوست بودم و هیچ اختلافی با هم نداشتیم تا این که چندی قبل احسان به من بدهکار شد و پولم را نمیداد و چندبار از او خواستم تا پولم را پس بدهد اما او چنین نکرد به همین دلیل او را در اتوبان خلیج فارس با چاقو به قتل رساندم و گوشی تلفن همراه و پولهایش را به سرقت بردم تا همه فکر کنند احسان به خاطر سرقت، هدف قتل قرار گرفته است. مرد خشن درباره جزئیات قتل زن جوان نیز گفت: چندی قبل قصد داشتم خودرویم را به فروش برسانم و شماره تلفنم را پشت شیشه آن چسباندم تا این که زن جوانی به نام نازنین با من تماس گرفت و از همان روز با هم آشنا و دوست شدیم و چند ماهی با هم در ارتباط بودیم تا این که همسرم متوجه دوستیمان شد. وی افزود: همسرم باردار بود وقتی متوجه خیانتم شد با من قهر کرد و به خانه پدرش رفت به همین خاطر من عصبانی شدم و با نازنین قرار گذاشتم و از او خواستم تا به دوستیمان پایان دهیم اما او نپذیرفت و وقتی دیدم اصرار دارد به دوستیمان ادامه دهیم با ضربات چاقو او را به قتل رساندم و برای اثبات وفاداری به همسرم گوش و بینی نازنین را بریدم و داخل قوطی الکل گذاشتم و به خانه بردم و به همسرم دادم و اثبات کردم که دیگر به او خیانت نمیکنم.
سومین جنایت
در حالی که تحقیقات از مرد خشن ادامه داشت زن پای در اداره پلیس گذاشت و از جنایت دیگر همسرش پرده برداشت. زن جوان گفت: چندی قبل همسرم وسایل داخل خودرو و دو گوشی تلفن همراه به خانه آورد و ادعا کرد این وسایل متعلق به یکی از دوستانش است و او به صورت امانت آن ها را به خانه آورده است تا این که تصویر پسر جوانی را روی صفحه یکی از گوشیهای تلفن همراه دیدم. وی افزود: به یاد آوردم که عکس پسر جوان را چندی قبل وقتی از خیابان عبور می کردم روی یک حجله دیدم و از اهالی محل شنیدم این پسر جوان به قتل رسیده و وسایلش به سرقت رفته است. در این مدت سکوت کردم و با کسی حرفی نزدم تا این که فهمیدم همسرم مرتکب دو قتل شده است و احتمال میدهم این پسر جوان را هم به قتل رسانده باشد. مجید بار دیگر هدف بازجویی قرار گرفت و وقتی خود را در برابر مدارک پلیسی دید به ناچار پرده از سومین جنایت اش برداشت. قاتل سریالی در این مرحله به ماموران گفت: با اصغر هم اختلاف مالی داشتم و به همین دلیل او را به قتل رساندم و وسایل داخل خودرو و تلفن همراهش را به سرقت بردم و فکر نمیکردم این جنایتها فاش شود.
دادگاه کیفری
اعترافات هولناک این قاتل خونسرد کافی بود تا او روز 23 بهمن 95 در شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده مورد محاکمه قرار گیرد. در ابتدا خانواده سه قربانی این جنایت هولناک درخواست قصاص برای مجید داشتند و سپس مجید در جایگاه قرار گرفت و به قتل دو مرد و یک زن اعتراف کرد. این قاتل خونسرد گفت: 3 مرداد بود که دیدم احسان پولم را پس نمیدهد با ضربات چاقو او را به قتل رساندم و پول و ضبط خودرویش را دزدیدم و روز 27 مهر بود که با اصغر به اتوبان خلیج فارس رفتیم. اصغر که شیشه مصرف کرده بود شروع به فحاشی به من کرد که با هم درگیر شدیم و با چاقو او را به قتل رساندم و گوشی تلفن همراهش را هم دزدیدم. مجید ادامه داد: نازنین هم قصد نداشت از من جدا شود و به همین دلیل با توجه به این که همسرم با من قهر کرده بود او را با ضربات زیاد چاقو به قتل رساندم و سپس بینی و گوشهایش را بریدم و به عنوان هدیه برای همسرم بردم. این قاتل سریالی آن قدر خونسرد و راحت درباره قتلها صحبت میکرد که گویا کاری انجام نداده است و جالب این که در پایان دادگاه از قضات و خانواده اولیای دم خواست که او را به خاطر فرزند دو سالهاش ببخشند تا فرزندش بدون پدر بزرگ نشود و در ادامه ادعای عجیبی را پیش روی قضات قرار داد و گفت: نمی دانستم مجازت قتل، قصاص است. در پایان این دادگاه قاضی پرونده، مجید را که زمان جنایت 25 سال داشت و بارها به دلیل درگیری، موادمخدر و تجاوز به زندان رفته بود در این سه پرونده قتل به سه بار قصاص، سه سال زندان، 74 ضربه شلاق به خاطر سرقت از احسان و 74 ضربه شلاق به دلیل سرقت از اصغر ، 99 ضربه شلاق به دلیل رابطه پنهانی با نازنین و پرداخت دیه به خاطر جنایت بر میت محکوم کرد و این حکم در شعبه 47 دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت و مجید در صف انتظار ماند.
اجرای حکم
مجید پس از سال ها انتظار که در زندان بود سحرگاه روز چهارشنبه 23 مرداد پای چوبه دار رفت و مقام قضایی که همراه اولیای دم در زندان حضور داشت پس از خواندن حکم صادر شده از سوی دادگاه کیفری دستور اجرای حکم را صادر کرد و پرونده این قاتل سریالی با طناب دار بسته شد.
تحلیل کارشناس
تربیت خشونت
دکتر کاظم قجاوند جامعه شناس و استاد دانشگاه
قتل به عنوان خشن ترین رفتار اجتماعی در سال های اخیر در همه کشورها روند رو به افزایشی داشته است متاسفانه به دلیل کاهش تحمل و صبوری افراد، خشن ترین رفتار ممکن در مواجهه با خصومت ها و انتقام گیری به شکل قتل دیده می شود اغلب این افراد به گروه سنی 20 تا 40 سال تعلق دارند و متاسفانه به دلیل ناآشنایی با مهارت های زندگی و مدیریت خشم، رفتار انتقام جویانه خود را فقط در قالب از بین بردن آن فرد در نظر می گیرند.
اغلب قاتلان اظهار می کنند که از قبل برنامه ای برای کشتن آن فرد نداشته اند و فقط قصدشان ترساندن یا تهدید مقتول بوده است اما به دلیل بالا رفتن آستانه خشم و کاهش تحمل و تاب آوری این افراد، معمولا نزاع و درگیری شدیدی رخ می دهد و ناخواسته فرد به قتل می رسد.
این افراد معمولا در دوران کودکی تنبیه بدنی شدید شده اند حس انتقام گیری از جامعه همواره با این افراد بوده است و روشی غیر از انتقام گرفتن را نیاموخته اند. این افراد خیلی زود دچار خشم آنی می شوند و نمی توانند روش دیگری را برای اصلاح روابط شان با فرد مقتول به کار گیرند در چنین شرایطی معمولا با استفاده از اسلحه سرد اغلب درگیر می شوند و فرد را از پای درمی آورند و در اغلب موارد حس ناموس پرستی و احساس غیرت به ناموس، یکی از دلایل و انگیزه های اصلی قاتلان به شمار می رود.
عمدتا این افراد در خانواده هایی رشد یافته اند که توجه عاطفی کمی دریافت کرده اند و همواره برای برآورده شدن خواسته های شان با جواب های منفی مواجه شده اند
آن ها اغلب در دوران تحصیل ناموفق بوده اند و دچار طرد اجتماعی شده اند این افراد الگوی مناسبی برای حل مشکلات خود جز درگیری و خشونت تجربه نکرده و عمدتا شاهد درگیری شدید اعضای خانواده در دوران کودکی بوده اند مجموعه این عوامل وضعیت دشواری را از نظر تربیتی برای قاتلان فراهم کرده است که سبب می شود به راحتی در بزرگ سالی رفتارهای خشن از خود بروز دهند و قتل را تجربه کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمد جواد رنجبر- شاید بیشتر مردم فکر کنند که جانبازان، آزادگان و خانواده های شهدا که در پیروزی انقلاب مقدس اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و دیگر موارد از خودگذشتگی و ایثار کردند، حالا دیگر هیچ مشکلی ندارند و از همه لحاظ تامین هستند؛ اما واقعیت، این گونه نیست.به گزارش خراسان، هم اکنون ایثارگران همچنان درگیر مشکل دریافت هزینه های خود از بیمه دی هستند و تاخیر در پرداخت مطالبات درمانی ایثارگران از سوی بیمه دی، باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای آنان شده است.تا یکی دو سال گذشته پرداخت هزینه های درمانی ایثارگران توسط بیمه ایران انجام می گرفت؛ اما پس از آن بنیاد شهید و امور ایثارگران طی قراردادی با بیمه دی، این کار را به این شرکت بیمه ای سپرد و از همان ابتدا تاکنون ایثارگران در زمینه دریافت مطالبات خود با مشکل مواجه اند. البته بیمه دی هم مطالبات خود را از دولت دریافت نکرده و آن طور که میرمرادی معاون توسعه مدیریت بنیاد شهید حدود دو هفته پیش اعلام کرده است، بنیاد شهید الان 1800 میلیارد تومان بدهی به بیمه دی دارد.
پیام های ایثارگران
جمعی از ایثارگران در این زمینه پیام هایی به خراسان ارسال کرده اند که در ادامه مطلب می خوانید:
* شما را به خدا قسم می دهم از بیمه تکمیلی دی(جانبازان) گزارش تهیه کنید. برای جانباز از درمان مهم تر چیزی وجود ندارد. متاسفانه بنیاد با بیمه دی که زیرمجموعه خود بنیاد است قرارداد بسته و فقط به دنبال سودش است.
* بنده جانباز صعبالعلاججنگتحمیلی هستم. دلمانخوشبود حداقل درمانما را جوابگو بودند؛ ازموقعیکه قرارداد از بیمه ایران به بیمه دی تغییر کرده، بیمارستان، آزمایشگاه و پزشکان نیز قرارداد خود را با این بیمه فسخکردهاند. خودمانبهبدبختیهزینهدرمانرامی دهیم.ازبرج۸سالگذشته تاحالاپرداختنکردهاند؛ خواهشمندم بهگوشمسئولان برسانید خستهشدهایم.
* حالا که بیمه دی هزینه رو قبول کرده این قدر دیر به دیر مطالبات دکترها رو داد که همه دکترها حتی خیریه ها هم قرارداد خود را با این بیمه قطع کردند. دمت گرم بیمه دی، خوب حق ادا کردی درحق جانبازان، شهدا و اسرا.
* خوبه که بیمه دی مال خود جانبازان هست وگرنه چقدر طول می کشید پول هزینه دکتر و آزمایشگاه ما جانبازان را بدهد. هیچ دکتری قرارداد با بیمه دی ندارد. یک خیریه هم بودکه اونم به شکرخدا قراردادشو قطع کردن. فقط منت به سر ما جانبازان هست.
* خواهش می کنم به وضعیت جانبازان رسیدگی کنید. هزینه درمان خیلی زیاد شده.
* چند روز پیش به مطب دکتر متخصص داخلی باسابقه رفتم برای نوبت ویزیت باکمال ناباوری فرمودند از پذیرش جانبازان معذوریم، فقط آزاد. دلیل را از آقای دکتر پرسیدم، فرمودند بنیادجانبازان قرارداد را با ما قطع کرده است.
* هر جا میریم پزشکان دفترچه بنیاد را قبول نمیکنند داروخانه میریم دفترچه بنیاد را قبول نمیکنند پول نقدی میدیم. بیمه دی پول دارو و ویزیت را بعد از شش ماه پرداخت میکنه. یادشون رفته کی جوانی و سلامتیش رو برای این کشور داده.
چند سوال
حال سوال اصلی این جاست که چه لزومی به تاسیس بانک و بیمه از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران وجود داشته است و چرا بنیاد شهید که دستگاهی خدماتی است،وارد حوزه تصدیگری شده که تخصص خود را می طلبد؟! همچنین چرا قرارداد بیمه تکمیلی ایثارگران از بیمه ایران به دی تغییر یافته است؟ افزون بر این سرانجام چه زمانی هزینه های درمانی ایثارگران از سوی بیمه دی پرداخت می شود؟
سوالاتی که برای یافتن پاسخ آن ها با عبدالرضا عباسپور معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران تماس گرفتیم، اما وی پاسخ گو نبود و خبرنگار خراسان را به روابط عمومی این بنیاد ارجاع داد.
محمد رضا کشاورز مدیر عامل بیمه دی نیز پاسخ گوی تماس های خبرنگار خراسان نبود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.