
چرا بازیهای رایانه ای بعضی وقتها دردسرساز میشوند؟
تعداد بازدید : 54
گیم و خوب و بدهایش
نویسنده : الهه توانا| روزنامه نگار
چیه تو اون گوشی که ازش دل نمیکنی؟ خسته نشدی اینقدر بازی کردی؟» را هزار بار شنیدهایم و «خودت بازی نمیکنی، نمیدونی چقدر باحاله» را هم هزار بار گفتهایم. گیم، با همه جذابیتش، همیشه با کلی چالش همراه بودهاست؛ مادر ، پدر، معلم و کارشناس توی تلویزیون و خلاصه همه بزرگ سالها یکصدا میگویند «بازی بده» ولی ما که کیف و هیجانش زیر زبانمان مزه کرده معتقدیم که خیلی هم خوب است. این چالشهای همیشگی باعث شد دومین میزگرد جوانه را به این موضوع اختصاص بدهیم. مهمانهای این جلسه «ابوالفضل تقیپور» 14ساله، «امیررضا جمشیدی» 12ساله، «علی طاهری» 11ساله و «علیرضا نیازی» 11ساله هستند. کارشناس همراهمان در این میزگرد هم «محدثه مشجری»، فارغالتحصیل روانشناسی تربیتی است.
اگر دوست دارید در میزگرد های جوانه شرکت کنید با شماره های بالای صفحه در ارتباط باشید.
بازی واقعی، بازی مجازی
«روزی چقدر بازی میکنی؟»؛
این سوال را نمیپرسیم که بعدش نصیحت کنیم «ای وای! چه زیاد!». میخواهیم بدانیم بچهها چقدر گیمبازند.
امیررضا میگوید روزی نیمساعت، علی یکساعت و علیرضا اعتراف میکند بعضی وقتها که خیلی بیکار میشود تا چهار، پنج ساعت هم پای بازی است. ابوالفضل در جمع ما تنها کسی است که با بازیهای رایانه ای حال نمیکند: «من اصلِ بازی را خیلی دوست دارم. مثلا بهجای فوتبال رایانه ای، فوتبال واقعی بازی میکنم. از بازیهای بیتحرک خوشم نمیآید». امیررضا جواب میدهد: «بازیهای رایانه ای بیتحرک هستند ولی همهاش که نمیشود به فکر تفریح باشیم. من یک بازی فکری دارم که ازم ضرب و تقسیم میپرسد». علیرضا: «موافقم. بازی، خوب و بد دارد. مثلا نهنگ آبی را یادتان هست؟ توی روزنامه خواندم که چندنفر خودشان را بهخاطر این بازی کشتند. خب معلوم است که خوب نیست ولی بازیهایی هم داریم که به آدم چیزی یاد میدهند».
ابوالفضل: «بهنظرم کمتر کسی است که برای درس خواندن و یادگرفتن چیزی، سمت گوشی برود. یک بازی هست که ریاضی آموزش میدهد؟ خب اگر بخواهم ریاضی یاد بگیرم، مدرسه و کلاس خصوصی که هست. بازی برای تفریح و وقتگذرانی است. من بهجای وقتگذرانی با موبایل و رایانه ، توی کوچه والیبال راه میاندازم. با دوستهایم وقت سالن ورزشی میگیرم و زمین چمن میروم». علیرضا: «همیشه که نمیتوانی بیرون بازی کنی. کلاسهای فوق برنامه ساعت مشخصی دارند. وقتی توی خانه تنهایی و حوصلهات سر میرود، چه کار میکنی؟». قبل از اینکه برای سوال علیرضا جوابی پیداکنیم، بــرویــم سـراغ جروبحثهای همیشگی بین مامان و باباها و بچهها سر بازیهای
رایانه ای.
من اگه بازیساز بودم...
علیرضا: «مامانم معتقد است بازی رایانه ای بد است و خیلی کم باید بازی کنم چون چشمم ضعیف میشود». امیررضا: «مامان من با بازی خوب، مخالفتی ندارد ولی میگوید زیادی بازی کردن به ستون فقرات آسیب میزند». علی: «من نظرشان را نپرسیدهام ولی توی کتابچهای درباره ضررها و فواید بازیهای رایانه ای خواندم که مچ دست بر اثر زیادی بازی کردن، آسیب میبیند. بیخوابی و صدمه به چشم را هم نوشتهبود». ابوالفضل: «برادر کوچک تر من، عاشق بازیهای موبایلی است. آنقدر بازی کرده که رفتارش با ما، کمکم دارد شبیه همان چیزی میشود که در بازیهای جنگی با شخصیتهای بازی دارد. پدرومادرم اصرار دارند که کمتر بازی کند چون روی اعصابش تأثیر منفی میگذارد». بازی رایانه ای، خوب یا بد، حذفشدنی نیست. خیلیها مثل ابوالفضل دوستش ندارند و خیلیهای دیگر مثل علیرضا، طرفدارش هستند. چطور میشود کیف و لذت این نوع بازیها را حفظ کرد و از شر آسیبهایش خلاص شد؟ علیرضا: «من اگر بازیساز بودم، بازی را طوری طراحی میکردم که وقتی زیادی به چشمت نزدیکش کنی، نور صفحه را کم کند و بهت هشدار بدهد». امیررضا: «من برای این موضوع پیشنهادی ندارم و میخواهم درباره چیز دیگری حرف بزنم. بازیهای رایانه ای، درجهبندی سنی شدهاند ولی کسی بهش توجهی نمیکند و بازی را به هرکسی در هر سنی، میفروشند». علی: «من بازی ای میسازم که از گوشی موبایل روی صفحه تلویزیون پخش شود و برای چشم و دست، مشکلی پیش نیاورد». ابوالفضل: «بازی موردعلاقه من قبلا طراحی شده ولی مشکل اینجاست که دردسترس همه نیست. بازیهای واقعیت مجازی، با سنسور به بدن وصل میشوند و تو میتوانی هم بازی رایانه ای کنی و هم تحرک داشتهباشی ولی قیمتشان خیلی زیاد است». خب این پیشنهادها نشان میدهد که ما هم با بعضی ایرادهایی که بزرگ ترها به بازی میگیرند، موافقیم.
بالاتر علیرضا پرسیدهبود وقتی حوصله آدم سر میرود، چه کار دیگری میشود کرد. اگر جواب این سوال را پیداکنیم، شاید بتوانیم به یک نقطه تعادل برسیم.
چطوری، گاهی بازی نکنیم؟
مشجری،کارشناس جلسه
می گوید: «تا حالا فکر کردید چه سرگرمیهای دیگری غیر از بازی رایانه ای و موبایلی وجود دارد؟ من اگر بدانم با چه چیزهایی سرگرم میشوم، چه وقتهایی در طول روز بیکارم و حوصلهام سر میرود، میتوانم به خودم کمک کنم. اگر هم ندانم وقتم را چطور سپری کنم، سادهترین راه پناه بردن به گوشی است. پیشنهاد میکنم یک فهرست از موارد سرگرمکننده تهیه کنید. قدم بعدی، چیدن برنامهای است تا سرگرمیهای مختلف توی فهرست را امتحان کنید. چرا؟ چون به بازی رایانه ای عادت کردید و هنوز نمیدانید چه فعالیتهایی را میشود جایگزین یا اضافه کرد. یک نکته مهم در گسترده کردن دامنه علایق این است که به خودتان زمان بدهید و سرگرمیهای تازه را در روزها و ساعتهای مختلفی از روز امتحان کنید. مثلا ممکن است صبحها مجله خواندن بهتان مزه ندهد، شبها هم امتحانش کنید. بعد از مدتی، به فهرستتان دوباره نگاهی بیندازید و به فعالیتهای جدید، نمره بدهید. پیشنهاد بعدیام، خوراک خلاقهاست. اگر نتوانستید سرگرمی تازه پیداکنید، برای قدیمیها و تکراریها شیوه تازهای پیداکنید. مثلا بازی کارتی روپولی را همهمان تا حالا هزاربار بازی کردهایم و دیگر حوصلهمان را سر میبرد. ببینید با صفحه بازی و بدون کارتهایش، دیگر چه بازیهایی میشود کرد.
نکته مهم دیگر در بازیهای موبایلی این است که گاهی کنترلش از دستمان درمیرود. یعنی ادامه دادن یا ندادن بازی دیگر دست خودمان نیست. بازی رایانه ای، گاهی ما را حسابی توی خودش غرق میکند. این محو شدن همیشه نشانه بدی نیست. گاهی معنیاش این است که دقت و تمرکز بالایی دارید اما اگر توجه به محیط اطراف را از دست بدهید، آنوقت است که باید فکری برایش بکنید. یک راهش این است که 100 درصد
حواستان پیش بازی نباشد. مثلا میتوانید هشدار گوشی را کوک کنید یا از کسی بخواهید بعد از مدتی بازی کردن، صدایتان بزند. البته لازمهاش این است که به قول و قرار پایبند بمانید».