در صورت وجود آیفون تصویری یا چشمی روی در حتما محل را با نصب یک چراغ روشن نگه دارید تا قادر به تشخیص و مشاهده افراد باشید.
     استفاده از چراغ های دارای حسگر و روشن شونده با حرکت افراد توصیه می شود.
    هنگام مشاهده افراد مشکوک و مظنون در اطراف منزل مراتب را به کلانتری اعلام کنید.
    هرس کردن درخت ها و درختچه هایی که یک سارق می تواند بین آن ها مخفی شود.
     خودداری از یادداشت گذاشتن روی در ورودی.
رئیس پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 خانواده استاد به حکم دادگاه نجفی اعتراض می کنند
مسعود افرازه، وکیل خانواده میترا استاد گفته تیم وکیلان خانواده استاد به بخشی از رای محمدعلی نجفی اعتراض کرده و  بابت برائت او از اتهام «زدن آسیب عمدی بدنی غیرموثر در  فوت»، فرجام‌خواهی خواهند کرد.
به گزارش روزآروز،  دادگاه رسیدگی به قتل میترا استاد اعلام کرده بود آسیب هایی که به استاد خورده «یک صدمه» بوده؛ دو تیر به او نخورده و یک تیر نخست به کف دست‌اش خورده و  از دست گذشته و در قفسه سینه وی جای گرفته و بنابراین نجفی را که  به‌سبب قتل عمد به  قصاص محکوم کرده از اتهام دیگرش  که «زدن آسیب‌عمدی بدنی  غیرموثر در فوت» بود، تبرئه کرد.

دستبند پلیس بر دستان  قاچاقچی فراری  با ۲ تن مواد مخدر
توکلی-  قاچاقچی فراری پس از چهار  سال  در عملیات پلیس  دستگیر  شد . فرمانده انتظامی رودبارجنوب گفت: از این شرور و قاچاقچی مسلح طی  دو  مرحله بیش از  دو تن مواد مخدر کشف شده و تاکنون تحت تعقیب بود.
 به گزارش  خبرنگارما، سرهنگ  فیروزبخت در این باره اظهار  کرد: مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر این شهرستان با انجام کار اطلاعاتی، موفق شدند   یک قاچاقچی  فراری را در یکی از نقاط شهر کرمان شناسایی کنند.
وی افزود: در این  زمینه   گروهی  از ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر رودبارجنوب با حضور در محل  مزبور در شهر کرمان و ضمن هماهنگی و دریافت مجوز ازمقام قضایی، این  متهم  را در یک منزل مسکونی دستگیر کردند.
 این مسئول انتظامی  یادآور  شد: ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر طی دو عملیات موفق شدند در سال های ۹۴ و ۹۵ از این قاچاقچی مسلح  بیش از دو تن  مواد مخدر کشف کنند. وی خاطرنشان کرد:  در این عملیات ها ، دو نفر  از ماموران پلیس نیز جانباز  شدند.
 

توکلی- فرمانده انتظامی شهرستان کرمان ازدستگیری سارق و عامل فروش اموال سرقتی درفضای مجازی خبرداد.
 به گزارش خبرنگارما، سرهنگ محمدرضا فداء روز گذشته گفت:درپی گزارش وقوع چندین فقره سرقت قطعات و محتویات داخل خودرو در روزهای اخیر در شهر کرمان ماموران با انجام اقدامات اطلاعاتی و تحقیقات گسترده پلیسی دریافتند، یک متهم در خصوص سرقت  قطعات و محتویات داخل خودروها فعالیت دارد.
وی افزود:ماموران کلانتری ۱۳ این فرد را در یک اقدام ضربتی و غافلگیرانه هنگام سرقت دستگیر و به مقر پلیس منتقل کردند.  این مسئول انتظامی  خاطرنشان کرد: این  سارق در بازجویی ماموران  به ۲۵  فقره سرقت قطعات خودرو   از جمله ضبط، زاپاس و محتویات داخل خودرو اعتراف کرد و پس از تشکیل پرونده به مرجع قضایی  تحویل و با قرار صادره روانه زندان شد. وی با  اشاره به این که این سارق حرفه ای  اموال  سرقتی  را از طریق فضای مجازی به فروش می رساند از  مردم  خواست در خرید اقلام دست دوم و ضایعات ، فریب قیمت پایین را نخورند و پس از اطمینان از سرقتی نبودن اموال مورد معامله، تا حد امکان به اخذ فاکتور، دست نوشته و رویت مدارک شناسایی معتبر فروشنده اقدام کنند تا از مجازات قانونی خرید مال مسروقه در امان بمانند.

 رئیس پلیس فتای استان خراسان رضوی از شناسایی و دستگیری فیشینگ‌کار حرفه‌ای خبر داد که با طراحی نقشه ای پلید و با ترفند فروش شارژ تخفیف‌دار در یکی از شبکه های پیام رسان، قصد پول شویی و فرار از قانون را داشت.  به گزارش میزان،سرهنگ جواد جهانشیری  در تشریح این خبرگفت: در پی ارجاع شکواییه‌ای از سوی تعدادی از شهروندان مبنی بر برداشت غیرمجاز از حساب بانکی آن‌ها با رقم‌های متفاوت به روش اینترنتی، رسیدگی به پرونده‌های متشکله در دستور کار کارشناسان پلیس فتای استان خراسان رضوی قرار گرفت.
سرهنگ جهانشیری ادامه داد: کارشناسان پلیس فتا در بررسی‌های اولیه خود متوجه شدند وجوه سرقتی در یکی از استان‌های کشور به حساب تعدادی از افراد واریز و از آن جا نیز به حساب‌های دیگری منتقل و سپس وجوه سرقت شده صرف خرید شارژ تلفن همراه توسط تعداد زیادی از شهروندان در سراسر کشور شده است. در این خصوص کارشناسان با ردگیری یکی از عاملان خریداری شارژهایی که منشأ سرقتی داشت برای دستگیری وی با هماهنگی قضایی به محل سکونتش مراجعه کردند و متهم به همراه گوشی تلفن همراهش برای بررسی‌های بیشتر به پلیس فتا منتقل شد.
این مقام انتظامی افزود: متهم علت خریداری شارژهای مذکور را تخفیف چشمگیر آن‌ها اعلام و منشأ خریدهای صورت گرفته خود را نیز مادر همسرش معرفی کرد و افزود: مادر همسرم کانال فروش لوازم آرایشی در تلگرام دارد که تعداد مخاطبان قابل توجهی کانال وی را دنبال می‌کنند و در این زمینه فردی با قرار دادن تبلیغات در کانال وی از او خواست تا با افزایش عضو و با عنوان "اد بزن جایزه بگیر" جایزه دریافت کند که این جایزه همان فروش شارژهایی با قیمت استثنایی و یک سوم بازار بوده است. با توجه به ادله موجود، مادر همسر فرد قربانی به پلیس فتا فرا خوانده و در بررسی بعدی مشخص شد اظهارات این فرد نیز با متهم ردیف اول یکی است و مستندات به دست آمده حاکی از صحت مطالب گفته شده توسط دو فرد دستگیر شده است.
اما منشأکلاهبرداری‌ها کجا بوده است؟
سرهنگ جهانشیری تصریح کرد: با توجه به شگرد به کارگرفته شده توسط متهم اصلی، احتمال سرقت از نوع فیشینگ قوت گرفت و کارشناسان پلیس فتا دریافتند وجوهی که از قربانیان به صورت غیرمجاز برداشت شده با خرید شارژ و کسر رقمی از قیمت اصلی در کانال‌های پرمخاطب تبلیغ شده است و قربانیان در ازای اضافه کردن مخاطب به کانال‌ها می‌توانند به عنوان جایزه شارژ ارزان‌قیمت دریافت کنند و بدین شکل منشأ وجوه سرقت شده را از بین می برند و مسئولیت سرقت صورت گرفته به افراد بی‌گناه انتقال می یابد.  این مقام مسئول گفت: با روشن شدن موضوع و با تلاش شبانه‌روزی و اقدامات فنی و پلیسی کارشناسان پلیس فتا متهم اصلی این پرونده در استان خراسان رضوی به همراه همدستش دستگیر و به پلیس فتا منتقل شد. وی یادآور شد:  شهروندان می توانند با درخواست رمز یک بار مصرف (OTP) از بانک عامل و دانلود نکردن نرم افزار از منابع نامشخص نظیر شبکه‌های اجتماعی از کارت های عابر بانک و موجودی حساب خود صیانت کنند.

زندانی قاچاقچی که در برزیل قصد فرار از زندان را با تغییر چهره داشت صبح دیروز جسدش در سلول انفرادی پیدا
شد.
به گزارش  رکنا، به تازگی یک قاچاقچی موادمخدر که خودش را به شکل دخترش درآورده بود تا از زندان فرار کند در رسانه ها خبرساز شد که صبح دیروز خبر قتلش در زندان منتشرشد.
به گفته مدیر زندان، جسد دا سیلوا توسط مامورزندان کشف شد.
 مدیر زندان معتقد است که متهم احتمالا به دلیل این که به جرم قاچاق در زندان بود و هنگام فرار نیز دستگیر شده بود خودش را در سلولش دار زده و خودکشی کرده است.
دا سیلوا که 42 سال سن داشت مشغول گذراندن دوران محکومیت 73 سال و 10 ماهه خود به جرم قاچاق موادمخدر بود که صبح دیروز جسد حلق آویز شده اش در سلول انفرادی پیدا
شد.
ویدئویی که از فرار دا سیلوا منتشر شده او را نشان می‌دهد که چطور با یک روکش سیلیکونی و یک کلاه‌گیس و عینک خودش را شبیه دختر نوجوانش کرده است، او سپس در برابر دوربین دیده می‌شود که با برداشتن کلاه‌گیس و روکش پلاستیکی چهره اصلی خود را نشان می‌دهد.

روز گذشته مصاحبه ای از پدر یک دانش آموز  اهل  شهرستان رستم آباد رودباربه همراه تصاویر فرزندش که عصا زیر بغل دارد، منتشر شد که  مدعی است پسرش به  واسطه  تنبیه معلمش فلج شده و او نتوانسته به دلیل آن چه اعمال نفوذ معلم در پرونده خواند حقش را بگیرد.
 به گزارش رکنا، روز 25 اسفند ماه سال گذشته دانش آموز پایه ششم در حیاط مدرسه با دوستانش سرگرم بازی بود که در یک ماجرای بچگانه با یکی از دانش آموزان پایه سوم که در حال بازی فوتبال بود درگیر شد؛ در این صحنه معلم جوان که با دانش آموزان پایه سوم در حال بازی بود متوجه درگیری این دو دانش آموز شد.  به ادعای این گزارش، وی  بدون هیچ صحبتی به سمت پسر 12 ساله رفت و چند لگد محکم به پای این پسر زد.(فیلم این صحنه نیز در سایت  رکنا  قرار داده شده است)
محمد سجاد لنگان لنگان به اتاق مدیر مدرسه رفت و از معلم جوان شکایت کرد اما هیچ اتفاقی نیفتاد و این دانش آموز در حالی که اشک می ریخت به کمک دوستانش به کلاس درس رفت تا زنگ آخر به صدا در آمد و به سختی خود را به پشت در اتاق مدیر رساند تا این که پدرش وارد مدرسه شد .
پدر محمد سجاد وقتی پسرش را دید که نمی تواند روی پایش بایستد وارد اتاق مدیر شد و خواست تا دوربین مداربسته حیاط مدرسه را بررسی کند تا متوجه علت این درگیری شود که در صحنه ای عجیب دید معلم جوان بدون هیچ حرفی برای جدا کردن دو دانش آموز، محمد سجاد را با لگدهای پی در پی از محل دور می کند.او پسرش را به بیمارستان منتقل و از معلم شکایت کرد .
پنج ماه از این ماجرا می گذرد و محمد سجاد تنها با کمک یک عصا و به آرامی قدم می زند و پدرش وقتی دید شکایت هایش در شهرشان به نتیجه نمی رسد به تهران آمد و به پزشکی قانونی کل کشور مراجعه کرد و خواست تا نظریه دقیق را برای پرونده فرزندش اعلام کنند.
محمد سجاد رستمی که به کمک یک عصا و به سختی راه می رود  ضمن تشریح صحنه این برخورد به رکنا گفت: حدود سه ماه داخل خانه به صورت استراحت کامل بودم و تنها کاری که مدرسه مان انجام داد این بود که یک معلم به خانه فرستادند تا امتحاناتم را جواب دهم .
این پسر نوجوان که مقام دومی شهر خود را در رشته دو و میدانی دارد به خبرنگار رکنا گفت: آرزو داشتم پلیس شوم و در رشته ورزشی دو و میدانی شرکت کنم و مقام آور شوم اما حالا وقتی صدای بازی بچه ها را می شنوم تنها خودم را به پشت پنجره خانه می‌کشانم و آن ها را تماشا می کنم و دیگر نمی توانم همراه آن ها باشم.
وی افزود: پای راستم یک سانت کوچک تر از پای چپم شده و حتی رشد و تورم و تفاوت را درپاهایم می توانید مشاهده کنید و از این که دیگر نمی توانم مثل قبل باشم ناراحتم.
درد دل پدرانه و اعتراض به بی عدالتی
پدر محمد سجاد رستمی در خصوص این حادثه مدعی است : شکایت کردم اما به خاطر بی عدالتی نتوانستم حق پسرم را بگیرم، آن ها با اعمال نفوذی که داشتند مانع آن شدند که نظریه پزشکی قانونی به درستی به دادگاه برسد و در نظریه پزشکی وضعیت پای پسرم را نرمال اعلام کردند این در حالی بود که هشت پزشک متخصص و ارتوپد با دیدن تصاویر پاهای پسرم اعلام کردند که سه جای پای  او شکسته و مفصل رشد نیز آسیب دیده است اما شکایتم به جایی نرسید تا این که تصمیم گرفتم به تهران بیایم.
وی افزود: شهرمان کوچک است و همه همدیگر را می شناسند و همین باعث اعمال نفوذ در پرونده پسرم شده است به تهران مراجعه کردم و در پزشکی قانونی کل کشور پیگیر پرونده و نظریه اصلی هستم تا حق پسرم پایمال نشود.
رستمی گفت: تا الان حدود 20 میلیون تومان برای درمان پسرم پرداخت کرده ام که به خاطر بی پولی مجبور شدم یخچال و فرش خانه را بفروشم و هیچ یک از مدیران و معلمان در این ماجرا به کمک ما نیامدند، حتی پزشکان متخصص اصرار دارند پسرم را در بیمارستان خصوصی بستری کنم اما هزینه درمان آن زیاد است. محمد سجاد باید 21 روز در بیمارستان بستری شود و هزینه هر شب آن فقط 700 هزار تومان است که پول درمان ندارم و پیگیر پرونده پسرم هستم تا شاید راهی پیدا شود.

عذاب وجدان رهایم نمی کند چرا که بسیاری از جوانان همسن و سال خودم را به سوی مصرف موادمخدر سوق داده ام اما در شرایط سختی قرار گرفته بودم که چاره ای جز خرده فروشی موادمخدر نداشتم و ...
این ها بخشی از اظهارات زن 24ساله ای است که برای رهایی از چنگ هیولای مواد افیونی دست به دامان نیروهای انتظامی شده بود تا او را برای ترک اعتیاد یاری دهند. این زن جوان که از گذشته خود و رفتارهای مجرمانه اش بسیار پشیمان بود، با چهره ای خجالت زده وارد دایره مددکاری اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد شد و با بغضی دردناک به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر اقتصادی و اجتماعی در وضعیت نامناسبی قرار داشتیم. پدرم کارگر ساده ای بود که نمی توانست مخارج زندگی را تامین کند. با وجود این، اعتیاد پدرم روزگار را بر ما سخت تر کرده بود به طوری که او یک روز سر کار می رفت و باز تا چند روز بیکار بود. در این شرایط اقتصادی نامناسب، مادرم نیز از یک بیماری صعب العلاج رنج می کشید ولی از دست هیچ کس کاری بر نمی آمد، به همین دلیل من هم که شرایط روحی و مالی خوبی برای ادامه تحصیل نداشتم، در مقطع راهنمایی درس و مدرسه را رها کردم و نزد مادرم به امور خانه داری پرداختم تا بتوانم از مادر بیمارم مراقبت کنم، چرا که در حاشیه شهر زندگی می کردیم و از امکانات دارویی و درمانی دور بودیم.
خلاصه، روزگار ما به همین ترتیب می گذشت تا این که در 16سالگی «قدرت» به خواستگاری‌ام آمد. اگرچه آن زمان اطلاعات زیادی درباره ازدواج و زندگی زناشویی نداشتم اما برای رهایی از این شرایط سخت زندگی، تصمیم به ازدواج گرفتم تا شاید روزگار پدر و مادرم بهتر شود. این گونه بود که چند روز بعد پای سفره عقد نشستم و بدون برگزاری مراسمی به عقد «قدرت» درآمدم ولی به دلیل این که آگاهی کافی درباره موضوعات خاص زناشویی نداشتم، چند هفته بعد و به طور ناخواسته باردار شدم، این در حالی بود که بیماری مادرم هر روز شدت می گرفت و من باید به او کمک می کردم. با وجود این، عمر او به این دنیا نبود و یک ماه قبل از آن که دخترم به  دنیا بیاید، دار فانی را وداع گفت و من همه تکیه‌گاه و امیدم را از دست دادم. از آن روز به بعد به خاطر این که هیچ خواهر و برادری نداشتم، خیلی احساس تنهایی می کردم تا این که همزمان با به دنیا آمدن دخترم و در حالی که کسی در اطرافم نبود، پدرم به منزل ما آمد تا از من و نوزادم مراقبت کند. در شرایطی که به افسردگی بعد از زایمان مبتلا شده بودم و دردهای جسمی نیز داشتم، خیلی رنج می کشیدم و داروهای مسکن زیادی استفاده می کردم، به همین دلیل وقتی پدرم بساط استعمال موادمخدرش را پهن می کرد، از من هم می خواست برای کاهش دردهایم کنار او مقداری موادمخدر مصرف کنم. من هم که احساس می کردم بعد از هر بار مصرف مواد مخدر سنتی آرام می گیرم و از شدت دردهای جسمی ام کاسته می شود، خودم نیز به مصرف شیره و تریاک ترغیب می شدم چراکه خیال می کردم حس خوبی را تجربه می کنم!
خلاصه، تا زمانی که پدرم در منزل ما حضور داشت و کنار ما زندگی می کرد، من هم روزی 2-3 بار کنار بساطش می نشستم و پا به پای او مواد مصرف می کردم. «قدرت» هم که صبح زود از منزل خارج می شد و سرکار می رفت مخالفتی با استعمال موادمخدر نداشت چرا که پولی برای هزینه های دارو و درمان من نمی پرداخت. من هم به این وضعیت عادت کرده بودم و از موادمخدر پدرم استفاده می کردم. بالاخره زمانی به خودم آمدم که دیگر اعتیاد شدیدی به موادمخدر پیدا کرده بودم و اگر ساعتی دیرتر به مواد می رسیدم، وضعیت روحی و روانی ام کاملا به هم می ریخت . وقتی پدرم به منزل خودش رفت، تهیه موادمخدر برایم بسیار سخت شد. چند بار از قدرت خواستم برایم موادمخدر فراهم کند ولی او هر بار مدعی بود که پولی برای خرید مواد ندارد. همسرم می گفت درآمد کارگری من به اندازه ای نیست که بتوانم بخش زیادی ازآن را به فروشندگان موادمخدر بپردازم. به ناچار نزد یکی از خرده فروشان مواد مخدر رفتم که قبلا نیز پدرم از او مواد می خرید. وقتی آن ساقی موادمخدر فهمید که من پولی ندارم، ابتدا با ترشرویی با من برخورد کرد ولی وقتی به او پیشنهاد دادم که در قبال تامین مواد مصرفی، حاضرم برای او خرده فروشی کنم، بسیار خوشحال شد و این گونه، من نیز یکی از خرده فروشان موادمخدر شدم اما حالا با گذشت مدتی از این ماجرا، دچار عذاب وجدان شده ام و می خواهم با ترک اعتیاد، گذشته را جبران کنم شاید ...
شایان ذکر  است، به دستور سروان محمد  ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) این زن جوان به مراکز ترک اعتیاد معرفی شد تا زندگی جدیدی را آغاز کند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی