به مناسبت سالروز ربوده شدن دیپلمات های ایرانی توسط صهیونیست ها در لبنان
تعداد بازدید : 86
۵ ژوئیه1982؛آغازاسارت36 ساله حاج احمد و یارانش
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
با گذشت 36 سال، هنوز این داغ تازه است؛ اخبار جسته و گریخته، هنوز هم گواهی میدهد که با گذشت زمانی نسبتاً طولانی، از ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی در لبنان، میتوان به زنده بودنشان امیدوار بود. طی بیش از سه دهه گذشته، درباره چرایی و چگونگی ربودن و سرنوشت حاج احمد متوسلیان، سید محسن موسوی،کاظم اخوان و تقی رستگار مقدم، اظهار نظرهای فراوانی شده است. برخی مانند خانواده، همرزمان و دوستان ربوده شدگان، بر اساس شواهد و قراین، سخت معتقد به حیات این چهار تن هستند؛ این موضوعی است که مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز، بارها بر آن تأکید کردهاند. افزون بر این، برخی گروههای مبارز لبنانی، مانند «حزبا...»، زنده بودن چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی را تأیید میکنند؛ اما در مقابل، «سمیر جعجع»، فرمانده گروه شبه نظامی «فالانژ»؛ گروهی که نیروهایش، چهار دیپلمات ایرانی را در 14 تیرماه 1361، هنگام بازگشت از سوریه به لبنان ربوده، اعلام کرده است که چهار ایرانی ربوده شده، در همان دقایق نخست به مکانی نامعلوم برده و تیرباران شدهاند؛ ادعایی که از سوی بسیاری از افراد مطلع، قویاً رد شده است.
ماهیت فالانژها
لبنان سرزمین طایفههاست.گروههای مختلف مذهبی و نژادی در این سرزمین زندگی میکنند و به همین دلیل، زمینه درگیریهای قومی و دینی در لبنان، همواره فراهم است. با این حال، گاه مصلحانی همچون امام موسی صدر، توانستهاند با استفاده از کاریزمای شخصیت خود، اتحادی موقتی را میان گروههای مختلف لبنانی برقرار کنند. اما تلاشهای این شخصیتها نیز، نتوانست از رشد گروههای تندرو در میان اقلیتهای دینی غیرشیعی مستقر در لبنان، جلوگیری کند و فالانژها، یکی از این گروهها بودند. این گروه که امروز به «کتائب» شهرت دارد، ظاهراً در سال 1926 میلادی، یعنی سالها پیش از استقلال لبنان، توسط یک مسیحی مارونی به نام «پیِر جُمَیّل» بنیان گذاری شد. اعضای گروه هدف خود را در اختیار گرفتن تمام مسندهای نظامی، سیاسی و اجتماعی در لبنان میدانستند. آن ها به تدریج توانستند به قدرت فراوانی در لبنان دست پیدا کنند؛ و همراهی استعمارگران و سپس صهیونیستها با آن ها، در این امر بسیار مؤثر بود. آن ها به دلیل همکاری با صهیونیستها، مخالف جدی حضور آوارگان فلسطینی در کشورشان بودند؛ همین مسئله، درگیریهای فراوانی میان این گروه و سازمان آزادی بخش فلسطین، «ساف»، ایجاد کرد. وقتی در سال 1982 میلادی، «بَشیر جُمَیِّل»، فرزند «پیِر جُمَیّل»، به ریاست جمهوری لبنان برگزیده شد، فالانژها که از حمایت کامل رژیم صهیونیستی برخوردار بودند، به اوج قدرت رسیدند. درست در همین زمان بود که ترور مشکوک «بشیر» و مرگ وی، بر آتش اختلاف میان فالانژها و ساف دمید. صهیونیستها که به تازگی و با فرماندهی آریل شارون، مرزهای جنوب لبنان را درنوردیده و خود را به حومه بیروت رسانده بودند، دست قصابان فالانژ را در قتلعام فلسطینیان ساکن اردوگاههای صبرا و شتیلا باز گذاشتند. به این ترتیب، صدها انسان بیگناه، با فجیعترین شکل ممکن، توسط نیروهای فالانژ، به قتل رسیدند. فاجعهای که هنوز هم تاریخ از یادآوری آن شرم دارد. حدود دو ماه پیش از این قتلعام وحشیانه بود که دیپلماتهای ایرانی به دام فالانژها افتادند و به مکان نامعلومی منتقل شدند. برخی معتقدند این اقدام، بخشی از یک نقشه از قبل طراحی شده، برای بیرون راندن شیعیان مبارز جبهه امل از معرکه جهاد با رژیم صهیونیستی بود؛ نقشهای که با قدرت گرفتن حزبا...، عملاً راه به جایی نبرد و به حاشیه رفت.
ربوده شدگان:
حاج احمد متوسلیان
حاج احمد متوسلیان، در سال 1332 (هـ.ش) در تهران متولد شد. او پیش از اعزام به سوریه، به عنوان وابسته نظامی سفارت ایران، فرمانده لشکر 27 محمدرسولا... (ص) بود. متوسلیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا سرپرستی یکی از مراکز کمیتههای انقلاب اسلامی را برعهده گرفت و پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برای حراست از نظام نوپای جمهوری اسلامی، به این نهاد انقلابی پیوست. با آغاز تحرکات عوامل ضدانقلاب در کردستان، حاج احمد، به صورت داوطلبانه راهی این منطقه شد و پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلابی در شهر بوکان، به سقز و بانه رفت و توانست با تلاش شبانهروزی خود و همرزمانش، آرامش را به این شهرها بازگرداند.
تا اوایل خرداد 1359، حاج احمد متوسلیان توانست بخشهای مهمی از کردستان را، از وجود عناصر ضدانقلاب پاک کند. با آغاز جنگ تحمیلی، مأموریتها و وظایف او افزایش یافت. حاج احمد در بسیاری از عملیات سرنوشتساز سالهای نخست جنگ تحمیلی، حضوری فعال داشت. حاج احمد، اواخر سال 1360، به همراه نیروهای تیپ تحت فرماندهیاش، راهی مناطق عملیاتی جنوب کشور شد تا نقش مهمی در عملیات آزادسازی خرمشهر ایفا کند. موفقیت او و نیروهایش در عملیات «الی بیتالمقدس» در منطقه «دارخوین»، کلید آزادسازی خرمشهر بود. حاج احمد، اواخر خرداد 1361، به همراه هیئتی سیاسی – نظامی، راهی سوریه شد تا راههای کمکرسانی به مردم لبنان را که از سوی صهیونیستها و عوامل داخلی آن ها در این کشور، به شدت تحت فشار بودند، بررسی کند؛ سفری که بازگشتی در پی نداشت و با ربوده شدن وی در 14 تیر 1361، توسط نیروهای فالانژ، ناتمام ماند.
سیدمحسن موسوی
سید محسن موسوی، در سال 1334 (هـ.ش)، در تهران به دنیا آمد. او پس از اخذ دیپلم، بلافاصله در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران پذیرفته شد؛ با این حال، به دلیل فعالیتهای انقلابی و فشار ساواک، نتوانست به تحصیل ادامه دهد و به ناچار، به خارج از کشور رفت و مبارزات خود علیه رژیم شاه را در اروپا و آمریکا ادامه داد. موسوی از همان ابتدای فعالیتهای مبارزاتی خود، با سازمان منافقین مخالف بود. او اعتقاد داشت که سرکردگان این گروهک، اسلامی التقاطی را به خورد طرفدارانشان میدهند. با پیروزی انقلاب اسلامی، موسوی به ایران بازگشت و مسئولیت واحد حراست فرودگاه مهرآباد را برعهده گرفت. او که با شهید چمران آشنایی داشت، مدتی بعد به عنوان کاردار سفارت ایران در بیروت، به لبنان اعزام شد. اقدامات او علیه رژیم بعث عراق، باعث شد که موسوی در فهرست ترور عوامل رژیم صدام قرار بگیرد.
آن ها بیش از 10 بار نقشه ترور وی را طراحی و اجرا کردند، اما نتوانستند موسوی را به شهادت برسانند. او که در تیرماه 1361 به دمشق رفته بود، پس از اطلاع از محاصره سفارت ایران در بیروت، توسط عوامل صهیونیستها، تصمیم گرفت به محل خدمتش بازگردد. موسوی در این سفر بیبازگشت، تنها نبود. او و سه تن از بهترین فرزندان این مرز و بوم، توسط عوامل رژیم صهیونیستی ربوده شدند.
کاظم اخوان
کاظم اخوان، در سال 1338، در شهر مشهد به دنیا آمد. او عکاس و خبرنگار بود. اخوان با آغاز جنگ تحمیلی، برای پوشش خبری به مناطق عملیاتی رفت و در عملیات متعددی حضور داشت. با تشکیل ستاد جنگهای نامنظم، به این ستاد پیوست و در کنار شهید چمران، در عملیات مختلف و متعددی حضور داشت و صفحات زرین تاریخ این سرزمین را در قاب دوربینش ثبت و ضبط کرد. بسیاری از تصاویر تهیه شده از سوی اخوان، در زمره بهترین آثار هنری دفاع مقدس قرار دارند. او که در خرداد 1361، برای تهیه خبر و تصویر راهی سوریه و لبنان شده بود، روز 14 تیرماه 1361، توسط عوامل حزب فالانژ در لبنان ربوده شد.
تقی رستگار مقدم
تقی رستگار مقدم، در سال 1338 (هـ.ش)، در شهر قم متولد شد. او دوران نوجوانی و جوانی خود را در مبارزات گسترده انقلابی گذراند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد. رستگار مقدم پس از ورود به سپاه، راهی کردستان شد و در همین منطقه بود که با حاج احمد متوسلیان آشنایی پیدا کرد و در بسیاری از عملیات منطقه کردستان، همراه و همگام وی شد.
رستگار مقدم پس از تشکیل تیپ 27 «محمدرسولا...(ص)» به سِمَت مسئول آموزش و تاکتیک این تیپ برگزیده شد و در عملیات متعدد و بزرگی مانند «الی بیتالمقدس»، حضوری فعال و مؤثر داشت. او و حاج احمد متوسلیان، از جمله فرماندهانی بودند که پس از آزادسازی خرمشهر، گزارشی از این عملیات ظفرمندانه را، به حضرت امام خمینی(ره) ارائه دادند و مورد تفقد ایشان قرار گرفتند.
در تیرماه سال 1361، رستگار مقدم که به همراه حاج احمد راهی سوریه و لبنان شده بود، همراه با وی و دوتن دیگر از همراهانشان، توسط عوامل صهیونیستها ربوده و به نقطه نامعلومی منتقل شد.اسناد و شواهد متعددی دال بر زنده بودن دیپلماتهای ربوده شده، وجود دارد. این شواهد و اسناد اذعان می کنند که آن ها در زندانهای رژیم صهیونیستی به سر میبرند. تاکنون تلاشهای گسترده دولت جمهوری اسلامی ایران، برای بازگرداندن آن ها یا دست کم اطلاع دقیق از شرایطشان، به جایی نرسیده است.