- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سارا صالحی - در آستانه آغاز مرحله نهایی فصل دوم رقابت پرطرفدار «خنداننده شو»، سرنوشت شرکت کننده های فصل نخست آن جذاب و کنجکاوی برانگیز است. یک سال پس از اتمام «خنداننده شو 1»، تعدادی از 16 خنداننده برتر سرنوشت شان تغییر کرده است و توانسته اند یک شبه ره صد ساله را طی کنند؛ از اجرای تورهای استندآپ در سراسر کشور گرفته تا حضور در صحنه نمایش و دیده شدن بر پرده سینما. اگرچه پیشنهادهای مختلفی از حوزه های گوناگون هنری دارند اما در این روند رو به پیشرفت، همچنان رد پای حمایت و پشتیبانی دست اندرکاران «خنداننده شو» از داور گرفته تا سرپرست گروه ها دیده می شود و هنوز تا ستاره شدن راه زیادی دارند. با همه این احوال، باید چشم انتظار خبرهای خوبی از موفقیت های آینده آن ها باشیم.
همچنان کمدین
میثم درویشان پور
قهرمان رقابت نفس گیر «خنداننده شو» از گروه اشکان خطیبی که وی را با درخشش در اجراهای پرهیجانی چون شیرجه در استخر، واکنش معده اش به غذا در نیمه شب و دویدن سمندر در مغازه دوستش به یاد داریم، در مدت یک سال گذشته تاکنون به جز حضور فعال به عنوان مهمان در برنامه های روتین تلویزیونی مثل «دستپخت های خودمانی»، «کودک شو» و «شب های فیروزه ای»، با وجود داشتن استعداد و علاقه به بازیگری همچنان به استندآپ کمدی اکتفا کرده و محتاطانه انتخاب می کند. چرا که به قول خودش، «این کار مثل بازی ماروپله است. خوردیم به پله، بالا آمدیم. حالا اگر اشتباه کنیم، نیش می خوریم و برمی گردیم پایین. باید حواس مان جمع باشد». البته وی به جز اجرای استندآپ در کنار گروه های مختلف هنری، به همراه جمعی از بروبچه های موفق «خنداننده شو» در قالب گروه هنری «شادباش» با حمایت رامبد جوان در حال اجرای برنامه با همان سبک وسیاق استندآپ های «خندوانه» در پایتخت و دیگر شهرستان هاست.
نایب قهرمانِ قلم به دست
مجید افشاری
مجید افشاری به عنوان نایب قهرمان «خنداننده شو» همان کمدینی است که با لهجه خسته و خونسرد خود با طرح سوژه های ازدواج و کار، در میان بینندگان گل کرد. او که مثل بسیاری از جوانان همسن وسالش در پی یافتن راهی برای آشنایی با کارگردانان و راهیابی به سینما به مسابقه «خنداننده شو» پا گذاشت، با گذشت یک سال از موفقیتش در این برنامه و داشتن پیشنهادهای بازیگری، تا حالا به هر دلیلی رغبتی برای این گونه حضور متفاوت نشان نداده است. وی در ادامه این مسیر هنری به همراه حضور فعال در کنار کمدین های گروه «شادباش»، به صورت جدی تر روی نویسندگی تمرکز کرده است. از میان رقبای خنداننده، افشاری تنها کسی بود که از ابتدا همه متن هایش را خودش می نوشت و از این نظر استعدادش را در این زمینه نشان داد، پس بلافاصله بعد از این رقابت در کنار نویسندگان برنامه پرمخاطب «فرمول یک» شبکه یک سیما، نوشتن پلاتوی طنز «ضیا پدیا» را برعهده گرفت و همچنین به عنوان سرپرست نویسندگان و مجری برنامه در دست پخش «شبی با عبدی» شبکه نسیم حضور داشته است.
کمدین همه کاره
سیدمحمدکمال معتضدی
محمد معتضدی از معدود کسانی بود که قبل از «خنداننده شو»، سابقه جدی کار هنری در حد صداپیشگی و گویندگی داشت. صداپیشه شخصیت های معروف کارتونی، با تعریف خاطره با چاشنی تقلید صدا توانست جایی در دل مخاطبان «خنداننده شو» دست و پا کند و با همین روش تا مرحله نیمه نهایی پیش برود. وی که بیشتر از همه کمدین های رقیبش از فنون گوناگون هنری سررشته دارد، پس از «خندوانه» به دنبال رسیدن به آرزوی همیشگی اش یعنی بازیگری، به امور نمایشی و تصویری رو آورده و تا حالا در آن خوب عمل کرده است. اولین حضورش روی صحنه نمایش با نقش آفرینی در «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» رقم خورد و با دعوت رامبد جوان کارگردان فیلم اکشن کمدی «قانون مورفی» به عرصه سینما هم قدم گذاشت. در این دو پروژه جدید به دلیل همبازی شدن با چهره های شناخته شده این عرصه نظیر امیر جدیدی، امیر جعفری، هادی کاظمی و سروش صحت، بخت به معتضدی رو کرده است. این دوبلور و کمدین مستعد در کنار این حوزه جدید هنری، با گروه های هنری «تهران دابشو» برای دوبله همزمان فیلم روی پرده سینما و «شادباش» با محوریت اجرای استندآپ همکاری دارد.
تا اطلاع ثانوی استندآپ کمدین
سیده مریم کشفی
بانوی موفق استندآپ های «خنداننده شو» را هم نمی توان با سبک منحصربه فرد و لحن انتقادی طنزش از خاطر برد که همه تلاشش را تا رسیدن به مرحله نیمه نهایی به کار بست و بخش زیادی از آرای مردمی را به خود اختصاص داد. سیده مریم کشفی به رغم همه شایستگی های خود، در این مدت یک سال پس از «خندوانه»، تنها در جمع استندآپ کمدین های «شادباش» دیده می شود و خبری از حضورش در دیگر عرصه های هنری نیست.
پرشتاب به سمت بازیگری
بهزاد قدیانلو
استندآپ کمدین محبوب «خنداننده شو» با اجراهای متکی به زبان بدن منعطفش، شاید فکرش را هم نمی کرد، روزی از طرف کارگردان مطرحی مثل کمال تبریزی دعوت به کار شود و نامش در تیتراژ فیلم های سینمایی در کنار هنرمندان بزرگی چون مهران مدیری، محمدرضا گلزار، لیلا حاتمی، ویشکا آسایش، هانیه توسلی، حامد بهداد و به ویژه مربی اش، حسن معجونی جای بگیرد. او در اولین قسمت فصل دوم «خنداننده شو» از حضورش در سه فیلم سینمایی خبر داد که تاکنون نامش در فهرست بازیگران فیلم های «ما همه با هم هستیم» و «مارموز» منتشرشده است. درضمن بهزاد قدیانلو نیز در کنار دیگر کمدین های خروجی «خنداننده شو»، با گروه «شادباش» همکاری می کند و گاهی برای استندآپ به «خندوانه» هم می آید.
«امپراتور کوزکو» می نویسد و اجرا می کند
سیده زینب موسوی
از موسوی هم چون سیده مریم کشفی، خبر جذاب و متفاوتی غیر از همان اجرای استندآپ کمدی با گروه هایی نظیر «شادباش» در دست نیست. موسوی با پیدا کردن شخصیت کمدی ویژه خودش و لهجه و سبکی خاص با تکیه کلام «اسدا... جان، جان جانان» از دیگر رقبا فاصله گرفت و به نظر می رسید به زودی با این زمینه مستعد، کارهای نمایشی خوبی به وی پیشنهاد شود. علاوه بر این، وی در صفحه اینستاگرامی پربیننده اش از نوشتن یک فیلم نامه کاملاً جدی خبر داده که قرار است فیلمی براساس آن ساخته شود. موسوی پیش از دیده شدن به عنوان استندآپ کمدین، خالق شخصیت «امپراتور کوزکو» از شخصیت های پرطرفدار شبکه های اجتماعی است. زنی که از خانه اش در قم ویدئوهایی طنزآلود به گویش قمی منتشر می کند که موضوعاتش بر حسب مسائل روز متغیر است.
همراه با رامبد جوان
رضا بهمنی
برای پسر سختکوش و دلسوز و البته هنرمند جنوبی با اجراهای طنازانه و تندوتیزش، آینده پراتفاق تری از امروز انتظار داشتیم. با این که بهمنی در مصاحبه ای گفته است «بعد از «خندوانه» خیلی پیشنهاد برای اجرا داشتم ولی همه را رد کردم. ترجیح می دهم با رامبد جوان جلو بروم و از او مشورت بگیرم»؛ اما باید پذیرفت که قطار پیشرفت منتظر هیچ کس نمی ماند و کم نبوده اند چهره های مستعدی که در طول زمان با انتخاب های محدود و گاهی اشتباه، از دور خارج شده اند. با این همه، بهمنی با همین عقیده تاکنون تنها به حضور در گروه «شادباش» در کنار رامبد جوان بسنده کرده است.
اول بازیگری، بعد اجرا
بابک رفاهی
اجرای برنامه های شاد و استندآپ کمدی هایی از جمله «کنسرت خنده» و «شادباش» در کنار دیگر هنرمندان حوزه نمایش و موسیقی کشور عمده حوزه فعالیت بابک رفاهی را در دوران پس از «خندوانه» تشکیل می دهد. البته وی پیش از این، در کارنامه اش سابقه اجرای تئاتر در کنار بزرگان هنرهای نمایشی چون مرحوم احمد آقالو، رضا بابک و علی عمرانی را در گروه تئاتر «پل» دارد.
دیگران
از بین 16 رقیب «خنداننده شو»، از حسین شاهرخ نیا، علی ضیایی، فرهان معین زاده و بهنام قاسمی هم به جز حضور و همکاری شان به عنوان استندآپ کمدین با گروه «شادباش» رامبد جوان و نیز از سرنوشت هنری آرزو صراف رضایی، علی بوستانی، احسان زمانی و رضوان کرباسی به دلیل کسب موفقیت کم جان شان در مسابقه «خنداننده شو» خبر دیگری در دست نیست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«از لاک جیغ تا خدا» مستندی است که در ماه مبارک رمضان هر روز از شبکه 2پخش می شد و حالا هر چهارشنبه حدود ساعت 13 مهمان خانه های شماست. در هر قسمت این مستند، یک مهمان داستان زندگی اش را تعریف می کند و با خاطره گویی درباره گذشته اش نشان می دهد که چگونه پوشش چادر را انتخاب کرده است. در ادامه این برنامه و درس هایی را که نوجوانان و خانواده هایشان باید از آن بگیرند، دقیق تر بررسی خواهیم کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مطابق اصل یکصد و پنجاه و ششم قانون اساسی، قوه قضاییه «پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت» در جامعه است. به همین دلیل، تراز کارکرد آن، به عنوان یکی از قوای مستقل در نظام جمهوری اسلامی ایران، به عنوان ملاک عملکرد حاکمیت، مد نظر قرار میگیرد. در سالهای اخیر و به ویژه پس از گسترش استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، شاهد هجمهای گسترده به قوه قضاییه و عملکرد آن از سوی دشمنان نظام هستیم؛ هجمهای که در حال تبدیل شدن به تهدید است. رهبر انقلاب، در دیدار اخیر مسئولان قوه قضاییه، با اشاره به لزوم ایجاد تحول، با شتاب و سرعت مناسب، در نهاد قضایی کشور، به اهمیت موضوع تبلیغ در فعالیتهای قوه قضاییه اشاره کردند و خواستار اهتمام مسئولان این قوه، به این امر خطیر شدند. توجه به موضوع تبلیغ و نشان دادن دستاوردهای مثبت قوه قضاییه، در کنار برخی اقدامات مؤثر، مانند معرفی قضات کارآمد و درستکار به مردم که مورد تأکید رهبر انقلاب نیز است، میتواند از تهدیدی که در حال شکل گرفتن است، یک فرصت طلایی بسازد. در گفتوگوی خراسان با محمدعلی اسفنانی، حقوقدان، نماینده و سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نهم، دادیار سابق دیوان عالی کشور و رئیس فعلی سازمان تعزیرات حکومتی استان تهران، وی ضمن اشاره به مشکلات قابل رفعی که در قوه قضاییه وجود دارد، از موضوع تبلیغ، به عنوان ابزاری مهم در زمینه مقابله با تهدیدها یاد کرد و تقویت درستکاری و بالابردن سرعت پاسخگویی مناسب به تظلمخواهی مردم را، بهترین تبلیغ برای عملکرد مثبت قوه قضاییه دانست. آنچه در پی میآید، مشروح این گفتوگوست.
یکی از نکات و سفارشهای رهبر انقلاب در دیدار مسئولان قوه قضاییه با ایشان، موضوع جلب اعتماد مردم یا همان اعتمادسازی است. به نظر شما قوه قضاییه چگونه میتواند سطح اعتماد مردم را به خود، بالاتر ببرد؟
اعتماد مردم به یک دستگاه زمانی افزایش پیدا میکند که هم سلامت آن دستگاه و هم اهتمام مسئولانش را برای مطالبه حقوق به حق شهروندان، مشاهده کنند. مردم انتظار دارند که رسیدگی به دعاوی در قوه قضاییه، متأثر از هیچ عامل خارجی نباشد و اعمال و فشار یا دخالت دیگران، نتواند روند رسیدگی عادلانه به پروندهها را تغییر دهد. مردم انتظار دارند حکمی که در دادگاهها صادر میشود، همانطور که قانون تصریح کرده است، اقناع وجدانی و قضایی داشته و مبرّا از هر آلایشی باشد. افزون بر این، قوه قضاییه باید تصمیمگیری و صدور حکم را در کمترین زمان ممکن انجام دهد؛ چون همین تأخیر در صدور حکم هم، به نوعی، تضییع حقوق مردم است و باعث کاهش یافتن سطح اعتماد میشود. بر اساس آنچه گفتم، معتقدم اعتماد سازی در پرتو سرعت عمل و عدالت و صراحت در تصمیم و صدور رأی حاصل میشود. وقتی مردم ببینند هر فردی که برای تظلمخواهی به قوه قضاییه مراجعه می کند، به نتیجه قابل دفاعی میرسد، سطح اعتماد افزایش پیدا میکند. البته، بحث قابل دفاع بودن به این معنا نیست که حتماً به نفع خواهان حکمی صادر شود. ای بسا موارد متعددی وجود داشته باشد که شکایتهای طرح شده، فاقد مبنا و غرضورزانه باشد؛ در این صورت، حکم قابل دفاع، همان رد شکایت بی مبنا و غرضورزانه است.
فکر میکنم موضوعی را که مطرح کردید بتوان یک نوع تبلیغ مثبت هم برای قوه قضاییه دانست؛ موضوعی که رهبر انقلاب هم در دیدار اخیر مسئولان قوه قضاییه، بر آن تأکید کردند و خواستار نشان دادن نقاط قوت دستگاه قضا به مردم شدند.
قطعاً همین طور است. همیشه درستکاری، بهترین تبلیغ محسوب میشود. تأکید رهبر انقلاب، البته فقط محدود به این نیست که خبر اقدامات مؤثر و خوب، به گوش مردم برسد؛ بلکه باید مردم احساس کنند که در دستگاه قضا، عدالت وجود دارد و حکم عادلانه صادر میشود. همانطور که یک رأی اشتباه و خطا، بازتابی بسیار منفی در جامعه پیدا میکند، انتقال خبر اقدام مؤثر، سریع و عادلانه قضات کارآمد هم میتواند باعث آرامش مردم شود و جایگاه قوه قضاییه نزد مردم را ارتقا بخشد.
یکی از بحثهای مهم و کلیدی که هر سال در دیدار مسئولان قضایی با رهبرانقلاب، از سوی ایشان مطرح میشود، بحث تحول با شتاب مناسب است. به نظر شما که هم در قوه مقننه و هم در قوه قضاییه فعالیت کرده و سِمَت قضایی داشتهاید، تحول با شتاب مناسب، به چه لوازمی نیاز دارد؟
مهم ترین شاخصی را که میتوان در این زمینه، مد نظر قرارداد، تجهیز و روزآمد کردن قوه قضاییه است. به اعتقاد من، مهم ترین تحولی که میتواند در قوه قضاییه اتفاق بیفتد و به روند فعالیتهای قضایی کشور شتاب ببخشد، این است که قاضی رسیدگی کننده به پرونده، به موضوع پرونده احاطه کافی و لازم داشته باشد؛ مثلاً اگر موضوع پرونده مربوط به فضای مجازی است، قاضی باید به فضای مجازی، مضرات، مزایا و چالشهای مربوط به آن، اشراف کامل داشته باشد یا اگر موضوع پرونده اقتصادی است، قاضی باید مباحث اقتصادی و موارد قابل سوءاستفاده در این مبحث را به خوبی بشناسد. به همین دلیل، قضات برای به روز شدن، نیازمند آموزش مستمر هستند؛ این آموزش میتواند بسیار مفید باشد؛ اگر در چارچوب مناسب و با قاعده لازم به قضات ارائه شود. متأسفانه در بسیاری از مواقع از نزدیک شاهد بودهام که آموزشهای ضمن خدمت قضات، از روزآمدی لازم برخوردار نیست و فقط به اتلاف وقت میانجامد و در بالابردن سطح علمی قضات، تأثیری ندارد.
موضوع تشویق قضات و کارکنان درستکار قوه قضاییه، یکی از دغدغههای رهبر انقلاب است؛ دغدغهای مهم که میتواند هم تبلیغ مؤثری برای ارتقای جایگاه قوه قضاییه باشد و هم در افزایش اعتماد به نفس و رضایت شغلی کارکنان دستگاه قضایی یا مراجع شبه قضایی، نقش به سزایی داشته باشد. نظر شما در این باره چیست؟ با توجه به اینکه هم اکنون مسئولیت سازمان تعزیرات حکومتی استان تهران را هم بر عهده دارید، آیا چنین طرحی را در مجموعه خودتان اجرا خواهید کرد؟
حق همین است که شما اشاره کردید. متأسفانه نگاهی که عموماً به فعالیتهای قوه قضاییه یا دستگاههای شبه قضایی بوده، مبتنی بر بزرگ کردن اشتباهات و نادیده گرفتن فعالیتهای مثبت آن هاست. اینکه همیشه نقاط ضعف مورد توجه قرار بگیرد و اصطلاحاً روی آن ها «زوم» کنیم، نه مطلوب است و نه منصفانه. به اعتقاد من باید نگاه تنبیهی، با تمام احتیاطهای قانونی و لوازم مورد نیازش، وجود داشته باشد، اما در کنار آن، باید بر مقوله تشویق و پررنگ کردن فعالیتهای قضات و کارکنان درستکار نیز، تأکید داشته باشیم. بنده و همکارانم در مجموعه تعزیرات حکومتی تهران، برنامههایی برای معرفی افراد درستکار و کارآمد در مجموعه داریم که ان شاءا... در آینده اجرا خواهد شد.
با توجه به اینکه قوه قضاییه، مسئولیت خطیر و حساسی را برعهده دارد، در معرض تهدیدهای گوناگون نیز، قرار میگیرد. به اعتقاد شما، مهم ترین تهدید برای قوه قضاییه چیست و چگونه می توان این تهدید را به یک فرصت تبدیل کرد؟
به اعتقاد من، مهم ترین تهدید برای قوه قضاییه، تخریب است. متأسفانه دستهایی در کار هستند تا از یک سوژه جزئی و پیش پا افتاده، سناریویی برای تخریب قوه قضاییه بسازند. این تهدید، بزرگ ترین خطر و آسیبی است که میتواند برای قوه قضاییه، به عنوان ملجأ تظلمخواهی مردم، وجود داشته باشد؛ قوهای که به تعبیر مقام معظم رهبری، نبض حکومت است و درست و سالم کار کردن آن، خبر از سلامت حکومت میدهد. تخریب قوه قضاییه، در واقع باعث ناامیدی مردم از حاکمیت میشود. راهکاری که میتوان برای تبدیل این تهدید به یک فرصت طلایی پیشنهاد کرد، همان تکیه بر تبلیغ صحیح و صادقانه و نشان دادن فعالیتهای مثبت دستگاه قضا و همچنین، معرفی قضات و کارکنان درستکار، با نحوه عمل آن ها، به مردم است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیر زمانی نیست که ما از دنیای سیاه و سفید و بی رنگ خلاص شده ایم. یادتان می آید آلبوم های خانوادگی را که ورق می زدیم زیبایی زیادی برای توجه کردن نداشتند. تنها چهره ها برای مان مهم بود. چهره هایی که گاه لباس روشن پوشیده بودند و گاه تیره. بگذارید قصه پر غصه تلویزیون را بگویم، زمانی که مجری مسابقه فوتبال میگفت بازیکنان فلان تیم با لباس روشن در طرف راست تصویر و تیم مقابل با لباس تیره در سمت دیگر نمایشگر قرار دارند و درست در خطرناک ترین موقعیت بازی ناگهان توپ در چمن ورزشگاه گم می شد و حتی مجری بخت برگشته هم نمی توانست آن را پیدا کند. دنیای بی رنگ واقعا جاذبه ندارد. اما امروز ما غرق در دنیای رنگ ها شده ایم. از تلویزیون وعکس ها بگیرید تا تجربه الوان لباس های مان. در یک کلام، رنگ ها ما را احاطه کرده اند، یک احاطه هنری و لذت بخش. اگر عاشق رنگ هستید با ما همسفر شوید تا شما را به جایی ببریم که کوه هایش مانند طاووسی رنگارنگ به هزار رنگ جلوه گری می کنند. کوه های رنگین کمانی زنجان مقصد گردشگری ماست.
آلا داغ لار کجاست:
آلا داغ لار در زبان محلی به کوه های رنگارنگ گفته می شود و در غربی ترین بخش استان زنجان قرار دارد، درست جایی که زمان می رود تا تمام شود و آذربایجان دامن بگستراند. اگر از آزاد راه زنجان – میانه به سمت میانه حرکت کنید تقریبا بعد از 70 کیلومتر رانندگی، چشم تان به کوه های خوش رنگی می افتد که هوش از سرتان می برد. باید خیلی بی ذوق باشید که مسیرتان را کج نکنید و پای یکی از این کوه ها پیاده نشوید. کوه های درهم و مخروطی شکل با رنگ های لایه لایه که چشم هر بیننده ای را میخکوب خودش می کند. لایه های رنگی چون زرد درخشان، نارنجی خالص، قرمز شفاف روناسی، سفید خام و حتی سبز فیروزه ای فام را می توان به راحتی روی کوه ها مشاهده کرد. از من می شنوید، اگر روزی هر چند به صورت اتفاقی در این بزرگراه قرار گرفتید، حتما دو، سه ساعتی را به کوهنوردی از نوع رنگارنگش اختصاص دهید. البته اگر در فصل زمستان نبودید. چرا که زمستان های آلا داغ لار واقعا سرد و استخوان سوز است و حتی گاهی احتمال یخ بندان هم وجود دارد. اما در دیگر فصل ها آلا داغ لار زیبا و پر جاذبه است. جلوه بهاری آن به خاطر رویش سبزه های جوان در پای کوه ها، حسابی زیباست. اما در تابستان به خاطر تابش مستقیم نور خورشید کانی های موجود در خاک کوه، رنگ زیباتری به خود می گیرد و تابلوی الوان آلا داغ لار غوغا می کند. برای رفتن به نزدیکی این کوه ها، باید از یکی از مسیرهای خروجی بزرگراه خارج شوید. روستاهای نزدیک این کوهستان هم برای خودشان دنیایی دارند. تمام در و دیوار روستاهابه دلیل استفاده روستاییان از خاک محلی دارای رنگ قرمز حنایی است. اگر از جلوبندی خودروی تان دل نکنده اید بهتر است آن را در یکی از همین روستاها پارک کنید و پیاده به سمت کوه ها بروید، چرا که مسیر روستا تا پای کوه خاکی و پر دست انداز است. در این فصل سال، با توجه به نبود درخت در مسیر کوهستانی شاید تصور کنید دمای هوا آزار دهنده باشد، اما هوای آلا داغ لار از نوع کوهستانی و معتدل است و این یعنی راهی بسیار لذت بخش در انتظارتان است. هر چه بیشتر پیاده روی کنید و دل به کوه ها و دره ها بدهید، رنگ های زیبا و دور از انتظار، بیشتر خودشان را به شما نشان می دهند. در کنار بعضی از کوه ها آبراه ها یا جوی های کوچکی روان هستند که سر چشمه آن ها نامعلوم است. وجود این جویبارها در دل این کوهستان زیبا یعنی صد چندان شدن زیبایی ها یا بهتر بگویم دو برابر شدن رنگ ها در انعکاس آب. زمین شناسان عامل رنگین بودن کوه ها را مربوط به لایه تشکیل دهنده آن ها می دانند. از نظر آن ها سازند این کوه ها (بخش وسیعی از یک لایه زمین که نوع سنگ یکسانی دارد) دارای مقادیر قابل توجهی آهن و مس است که در دوره کوه زایی از دل زمین بیرون آمده و جلوی چشم ما سبز شده است و طی قرن ها به واسطه اکسید شدن کانی های موجود در این سنگ ها، این چنین رنگارنگ شده اند. به هر حال این شگفتی زیبا و رنگین کمانی آن قدر جالب و منحصر به فرد است که می تواند بخشی از زمان گردشگری شما در زنجان را به خود اختصاص دهد.
دژی برای استراحت دیوها:
کوهستان زنجان شاید یکی از پر جاذبه ترین کوهستان های ایران باشد. اگر در جایی از این کوه ها، رنگ ها به شیطنت دست زده اند و آن ها را نقاشی کرده اند، در جای دیگری از این چین خوردگی های خارق العاده، انسان دست به کار شده و شگفتی آفریده است. آن هم نه انسان همین روزگار ما با قدرت فناوری و ادوات پیشرفته، بلکه انسان صدها سال پیش و تنها با قدرت بازوان و تیشه های ابتدایی شان. کار انسان های پیشین آن قدر خارق العاده و خارج از حساب و کتاب همیشگی است که محلی ها می گویند این سازه های حجاری شده، نه تنها کار انسان نبوده که در حقیقت هنرنمایی و قدرت نمایی دیوها و اجنه است. فکر کنم شما هم خیلی دوست دارید بدانید که چه سازه ای در میان کوه های زنجان وجود دارد که چنین غوغایی به پا کرده است؟ پس بگذارید برایتان توضیح دهم. سازه های کهن دژ یا قله بهستان در دامنه و دل کوه های سر به فلک کشیده تراشیده شده است. اگر از روستای ایلی بلاغ به کوه های کهن دژ نگاه کنید، کوه های صاف و بدون دامنه را می بینید که مانند مناره هایی کمر باریک، سقف آسمان را خراش می دهند. این مناره ها یا دودکش ها گاهی چند تا چندتا به هم چسبیده اند و گاه به صورت مجزا در کنار دیگری قرارگرفته اند. روی این دودکش ها تخته سنگ بزرگی قرار دارد که محلی ها می گویند آن ها تخت دیو هستند. دیوها این سنگ های عظیم را بالا برده اند و روی این دودکش ها گذاشته اند تا موقعی که می خواهند استراحت کنند، روی آن ها بخوابند. زیر این تخته سنگ ها و در بدنه دودکش ها سوراخ هایی دیده می شود که به اسرار آمیز بودن کوه ها می افزاید. محلی ها می گویند این حفره ها در واقع خانه های اجنه و دیوهاست. اما باستان شناسان حرف های جدیدتری می زنند. آن ها می گویند این خانه ها در واقع استحکاماتی است که انسان های 4هزار سال پیش برای در امان ماندن از شر دشمنان و بلایای طبیعی ساخته اند. از نظر باستان شناسان مادها زمانی که از رودخانه قزل اوزن عبور می کنند، به این کوه ها می رسند و جنس کنگلومرایی سنگ های کوه را برای ایجاد سازه ای بزرگ در آن مناسب می بینند. آن ها ابتدا حفره هایی در دل کوه می تراشند و سپس راه های ارتباطی آن حفره ها را که در واقع اتاق بوده است با دیگر اتاق ها ایجاد می کنند. مادها اولین طبقه از سطح زمین را برای انبار اضطراری آذوقه و احشام اهالی کنده اند و سپس کوه را به صورت زیگزاگی حفر کرده اند تا پله هایی برای رسیدن به طبقات بالایی کوه ایجاد شود. البته متاسفانه از آن پله های هفت و هشتی چیزی باقی نمانده است و راه رسیدن به طبقات بالایی از خارج از کوه و با استفاده از تجهیزات کوهنوردی قابل دسترسی است. به هر حال طبقات بالایی در واقع پناهگاه های اضطراری افراد و حاکمان را تشکیل می داده است. آن چه در بالای این دژ بسیار جالب است، حفره ای سه متری از سنگ ساروج است که مانند حوضی، آب را در خود نگه می داشته است. آب از طریق لوله های سفالی که به « کنگ »معروف است، به این حوض می ریخته است و ساکنان شهر از آن استفاده می کرده اند اما تا به حال هیچ نظریه باستان شناسی برای چگونگی ساخت این حوض سنگی در دل کوه به توافق عمومی نرسیده است. براساس اسناد تاریخی، اولین ساکنان قلعه بهستان را مادها تشکیل می داده اند. اما قدمت یافته های باستان شناسی در این دژ به دوران هخامنشیان می رسد. وجود اتاق های بزرگ با محرابی برای نماز، نشان می دهد این آپارتمان کوه تا دوران اسلامی هنوزهم قابل سکونت بوده و انسان ها به وسعت آن به فراخور نیازهایشان می افزودند.اگر میخواهید به این کوه پر از شگفتی زنجان سری بزنید، باید به سمت منطقه ماهنشان در بخش غربی زنجان حرکت کنید. در مسیر آزاد راه زنجان –تبریز در منطقه ماهنشان از جاده خارج شوید و به سمت کوهستان بروید. در سه راهی مسیر روستای آسمن میرآخور را انتخاب کنید و برانید تا به پل قزل اوزن برسید. بعد از گذراز پل جاده سمت چپ شما را به میانه کوه می برد. جاده خاکی است اما دست انداز زیادی ندارد.توصیه می کنیم از وارد شدن به حفره های کنده شده در کوه و ماجراجویی در راهروهای تنگ و تاریک تراشیده شده خودداری کنید. بی توجهی مسئولان در کنار همجواری کوه با رودخانه خروشان قزل اوزن و فرسایش مداوم بادی، این کوه از تو خالی شده را به شدت تحت تاثیر قرار داده و هر آن امکان ریزش بخشی از آن وجود دارد. پس دل به قدمت 4هزار ساله آن نبندید و وارد دالان های کوه نشوید.
دودکش جن:
چنان که گفتیم محلی ها به ستون های مناره ای شکل که ناگهان از دل زمین سر در آورده و به طاق آسمان چسبیده اند، دودکش جن می گویند، اما شاید برای شما هم جای پرسش باشد که واقعا این مناره های سنگی چگونه به وجود آمده اند؟ زمین شناسان به این عارضه زمین شناسی hoodoo می گویند. معروف ترین هودوها در ایالات متحده ، کانادا، ترکیه و مالزی وجود دارند و تنها در ایران و زنجان ماست که به این عارضه طبیعی دودکش جن می گویند. هودوها در واقع سنگ های سختی هستند که طی قرن ها در پی فرسایش بادها به این شکل در آمده اند.زمین شناسان وجود سنگ ها در بالای سر هودوها را این گونه توضیح می دهند که بخش بالای هودوها از درجه سختی بیشتری نسبت به سنگ بدنه در برابر فرسایش بادی برخوردار است بنابراین فرسایش کمتری نسبت به بدنه آن دارد.
اقامت برای بازدید از کهن دژ:
برای بازدید از کهن دژ شما می توانید به راحتی یکی از اتاق های اقامتگاه بوم گردی روستای بهستان را کرایه کنید. هر چه جست وجو کردیم نتوانستیم قیمت دقیق یک شب کرایه آن را پیدا کنیم. اما در بیشتر جاها از این اقامتگاه به عنوان ارزان ترین جای خواب سخن به میان آمده است. به هر حال با توجه به نزدیکی زنجان به قلعه بهستان می توانید در خود زنجان هم اقامت کنید. از آن جا که زنجان شهری کوچک و متاسفانه ناشناخته از نظر گردشگری است هتل های متعدد و متنوعی ندارد. اما همان هایی هم که در زنجان وجود دارند از کیفیت خوب و قابل قبولی برخوردار هستند. قیمت هتل در زنجان، شبی 100تا 200 هزار تومان است و کرایه اتاق در مسافرخانه حدود 70تا 130 هزار تومان برایتان خرج می تراشد.
کوهستان همیشه برفی ییلاق علم کندی
از بخش ماهنشان زنجان به عنوان نگین گردشگری این استان یاد می کنند.روستاهای زیبا و سرسبز و کوه های خاص قارقالان و جویبارهای خروشان فصلی و دایمی و چشمه های جوشان زیادی دراین منطقه خوش آب و هوا وجود دارند که خاطره دل انگیزی از یک سفر برای شما رقم می زنند. یکی از این طبیعت های بکر و پاک، در ییلاق علم کندی انتظار قدم های شما را می کشد.علم کندی نام روستایی است از توابع ماهنشان که 35 کیلومتر از مسیر 60 کیلومتری اش خاکی است، اما دست انداز خودرو خراب کنی ندارد. از روستا تا پای کوه های همیشه برفی باید خیال سواره سفر کردن را از ذهن تان بیرون کنید. کوله بردارید و دل به دشت ناهموار اما فوق العاده زیبای علم کندی بزنید. دشت علم کندی، ورای آن چیزی است که شما از طبیعت انتظار دارید. دشتی در نهایت سرسبزی، با آب و هوای پاک به دلیل نبودن هیچ خودرو و آلاینده ای و جویبارهای ریز و درشتی که گاه از ناکجا آباد زمین دشت سر در می آورند و چند متری با شما همسفر می شوند و به ناگاه در میان سنگ ها و سبز ه ها ناپدید می شوند و صدای پرندگان خوش خوان موسیقی طبیعت علم کندی است که در یک همنوازی آهنگین با جویبارها و زنگوله های دام ها، گوش هایتان را می نوازد. کمی به سمت کوهپایه حرکت کنید، حدود دو ساعت که به سمت کوهپایه حرکت کنید، چشم تان به سیاه چادر عشایر آذربایجانی و زنجانرود روشن می شود. زیاد فارسی نمی دانند اما مهمان نواز هستند و با لبخند استقبال می کنند، اگر با لبنیات میانه خوبی دارید، این جا بهترین جایی است که می توانید مرغوب ترین لبنیات تازه را نوش جان کنید. دوغ های تلمی که به واسطه ریختن در پوست گوسفند و تکان های مداوم عمل می آید، لذت بخش ترین نوشیدنی است و در واقع حکم دارویی را دارد که می توانید هنگام راهپیمایی در این دشت و این هوای مصفا به جانتان هدیه دهید. دشت های علم کندی مانند یک باغ گیاه شناسی است، اگر در زمینه گیاهان دارویی سررشته داشته باشید می توانید گیاهان دارویی چون کاکوتی، چای کوهی، پونه و... را شناسایی کنید و به عنوان سوغاتی از دشت داخل کوله بارتان بگذارید. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که هنگام برداشت این نعمت های مفید و سبز آن ها را از ریشه بیرون نیاورید و تنها به چیدن برگ های آن ها اکتفا کنید. اگر عاشق ریواس هستید، باید خدمت تان عرض کنم که این جا معدن ریواس است. دشت با ساقه های قرمز رنگ و آبدار ریواس در تمامی مسیر از شما پذیرایی میکند. البته در علم کندی خوراکی دیگری هم به رایگان به طبیعت دوستان هدیه می شود. گیاهی به نام «سوی» که در زبان ماهنشانی به معنای «پوستش را بکن» است. گیاه «سوی» بسیار شبیه ریواس خودمان است اما شکل و شمایلش بیشتر شبیه شاخه درختان است که باید پوست آن را بکنید تا بتوانید بجویید و بخورید. کوه های قار قالان به دلیل داشتن ارتفاع بیش از 3 هزار متر همیشه پوشیده از برف هستند و مانند یک یخچال طبیعی عمل می کنند. همین کوه های سر به فلک کشیده سر سفید عامل سرسبزی و طراوت و حاصل خیزی بی بدیل دشت شده اند. نسیمی که از روی کوه ها به سمت دشت می آید، هوای مطبوع دشت را صد چندان می کند.برای رفتن به علم کندی می توانید باز هم در زنجان اقامت داشته باشید. البته اقامت گاهی با کمک شهرداری درعلم کندی مهیا شده است که در فصل های تابستان خدمات مناسبی برای شب خوابی گردشگران ارائه می دهد. دیگر انتخاب جا با خودتان است. اما تنها یک نکته وسوسه انگیزماند که برایتان هنوز نگفته ایم و آن بحث خوشمزه خورد و خوراک در علم کندی است. ناهار خوردن به خودی خود در پای کوه در قارقالان خیلی می چسبد، چه برسد به این که غذایی که نوش جان می کنید کباب دنده ای باشد و توسط عشایر طبخ شود. کباب دنده ای شاید در مقایسه با دیگر غذاهای کبابی از قیمت بالایی برخوردار باشد اما امتحانش در سیاه چادرها و در آن دشتی که وصفش را گفتیم خیلی بیشتر از این ها می ارزد. علاوه بر این دوغ های خوشمزه هم باید کنارسفارش تان باشد. قیمت یک سیخ کباب دنده ای که به راحتی یک نفر خوش خوراک را سیر می کند حدود 25 تا 30 هزار تومان است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ایام طفولیت را درجوار چهرههای نامی عرصه ادبیات ایران و جهان سپری کرده و خانه پدری اش کانون اجتماع شخصیتهای تاریخ ساز ادبیات معاصر کشورمان بوده است. از جلال آل احمد و اخوان ثالث گرفته تا صادق چوبک و سهراب سپهری و سیمین دانشور، همه و همه همنشین بحث و گفتوگوهای گرم هفتگی پدرش، ابراهیم گلستان بوده اند. او تنها تماشاچی خاموش این همنشینی های ادبی بزرگ بود. حاصل این قرابت با بهترینهای آن زمانه، از «لیلی گلستان» یک نویسنده توانا و یک مترجم برجسته ساخت. او با مطالعه یک کتاب جنگی شیفته عالم پرپیچ و خم ترجمه و تقسیم لذت خواندن آن کتاب با همه مخاطبانش میشود و این نقطه آغاز یک تلاش 50 ساله است. روی کارش حساسیت بسیاری دارد و برای جذب پول و مخاطب بیشتر دست به ترجمه اثری نمیزند و ملاکش در گام نخست، لذت بردن خودش از همان اثر است و با همین دقت و وسواس، کارهایش را بارها به تجدید چاپ رسانده است. در حاشیه جشن امضای کتاب «لیلی گلستان»، مترجم نامدار کشورمان که در مجموعه بازار گلستان کتاب مشهد برگزار شد، گپ و گفت کوتاهی با وی داشتیم:
قد کشیدن در قلب فرهنگی شهر
پدرش مرحوم ابراهیم گلستان، در شمار چهرههای نامی نویسندگی و کارگردان برجسته کشورمان است و به همین دلیل نقش انکارناپذیری در تربیت فرزندانی با تعلقات فرهنگی داشته است. خانه پدری آن ها محل آمد و شد نقاشان، شاعران، نویسندگان و فیلم سازان بوده و قد کشیدن در این فضا در شکوفایی استعدادهای وی بسیار مهم و موثر بوده است. به خاطرات هفت، هشت سالگی خود بازمیگردد و تعریف میکند: هفتهای یک روز دور هم جمع میشدند و بحث میکردند و گاهی کار به اختلاف نظر و حتی دعوا می کشید، باز برمیگشتند و هفته بعد دوباره با صلح و صفا در خانه ما دور هم جمع می شدند. من در این دوران مانند «ناظری خاموش» آرام مینشستم و شاهد آن همنشینی های ارزشمند بودم. با همین ها بزرگ شدم و می توانم بگویم، آن آدم ها جایی درون من ریشه دارند. راستش را بخواهید خیلی دوست داشتم بدانم معنی این همه بحث یا مثلا معنی فلان عبارت چیست، کنجکاویام برای فهم اینها، به تاثیری عمیق منجر شد. حاصلش هم یک عمر همجواری با کتاب و قلم بود و این از بخت بلند من است که در چنین محیطی پرورش یافتم. این مترجم باسابقه اضافه میکند: در این جمع، برخی چون پدرم و جلال آل احمد خیلی بیشتر از دیگران حرف میزدند، جیغ و داد میکردند و اهل رای و نظر بودند و در کنار آن ها صادق چوبک معمولا آرام بود ولی ممکن بود به یک باره فریادی بزند و مثل عادت همیشگیاش زود قهر میکرد و از مجلس خارج میشد. یا چهره ادبی چون سیمین دانشور پیوسته ساکت بود و همیشه تلاش می کرد تندی و زخم حرفها را بگیرد و طرفین این جدالها را آشتی بدهد، چون دوست داشت همه در صلح و صفا باشند که گاهی همین نگاه باعث عصبانیتر شدن حضار میشد. از سویی، فرخ غفاری بامزگی میکرد و تنش جلسه را میگرفت و خلاصه فضای عجیبی بر این محافل حاکم بود. لیلی گلستان همه این لحظات را که مملو از خاطرات شیرین ریز و درشت است، قسمت مهمی از عمر خود میداند. خیلی خوب 10 سالگیاش را به خاطر دارد و می گوید: «در دورهای منزل جلال آل احمد تجریش بود و هر جمعه همراه مادر و پدر و برادر پیاده تا خانه وی، مسیری طولانی را طی می کردیم و بعد از استراحت و صرف چای و شیرینی، دوباره پای پیاده به همراه آل احمد و همسرش برای وعده ناهار به خانه پدری برمی گشتیم.» این پیادهروی دستهجمعی و رفت و آمد بسیار برایش لذتبخش بود.در زمینههای مختلف هنری از کتابفروشی و مدیریت گالری نقاشی تا طراحی پارچه و لباس و حتی تهیهکنندگی برنامه کودک در تلویزیون، صاحب تجربه است و به دلایل آن همه تجربه گرایی این طور اشاره میکند: در خانه ما همیشه حرف و بحث کتاب، شعر، موسیقی و فیلم بود و فرهنگ، دغدغه خانواده و اطرافیان ما. به نظرم هر فرد دیگری هم در چنین محیطی بزرگ میشد، علاقهمند و فعال در عرصههای فرهنگی و هنری از آب در میآمد. در هر دورهای به کاری که از دستم برمیآمد، مشغول میشدم و از انجامش حظ میبردم. اصلا آدم نوستالژیکی نیستم و دلتنگ دورهای یا کارهایی در گذشتهام نمیشوم.او به دلیل ارتباطات حرفهای پدرش با شخصیتهایی چون کیمیایی و بیضایی در ایران و نیز به خاطر زندگی در کشور فرانسه دیدارهایی را با کارگردانان شهیر جهان از جمله آندری تارکوفسکی، فرانسوا تروفو و ژان لوک گدار از نزدیک تجربه کرده است. این معاشرتها کافی بود تا از وی فیلم سازی تمام عیار بسازد. اما دست سرنوشت، مجال پیگیری این علاقهمندی را به گلستان نمیدهد. او با اشارهای گذرا به این مقطع از زندگی خود میگوید: بیشتر از فیلم سازی، دوست داشتم تدوینگر فیلم شوم. چون معتقدم فیلم فقط با تدوین ساخته میشود و باید بخشی جذاب و نو برای تجربه کردن باشد اما دست سرنوشت مرا به سمت و سویی دیگر کشاند.
خواندن و نوشتن، لذتبخش ترین کار دنیاست
تجربیات تلخ و شیرین زیادی از فضای کارهای مختلف خود دارد و سفرهای فراوانی به کشورهای متفاوت داشته است ولی با اختصاص حدود پنج دهه از عمرش به کتاب و قلم بیان می کند: خواندن و نوشتن لذتبخش ترین کار دنیاست. هر روز از شش صبح برای نوشتن برمیخیزم و تا 11 ظهر به هیچ کار دیگری جز خواندن و ترجمه دست نمیبرم.وی می افزاید: اگر بخواهم اثری را برای ترجمه انتخاب کنم، اول باید برای خودم لذتبخش باشد و همین طور استقبال خوانندگان بیشتر از هر عاملی برایم مهم است.از میان آثار ترجمه شده، قلم «رومن گاری» و به ویژه رمان «زندگی در پیش رو» را بسیار دوست دارد و خاطره ای از این کتاب بیان می کند: در پاسخ به ناشر این کتابم که گفته بود، کودکِ کتاب را تربیت و بعد آن را دوباره ترجمه کنید، گفتم: «من از پسِ تربیت فرزندان خودم بربیایم، هنر کردهام».با شخصیتهای کتابهایش زندگی میکند و به آن ها علاقهمند است. از این میان، شخصیت «مورسو»ی کتاب «بیگانه» آلبر کامو را بیش از دیگران دوست دارد و آن را این طور وصف میکند: «مورسو»، برایم منطقی، قابل قبول و در عین حال بیتفاوت، سرد و دوست داشتنی است. سال ها پیش این کتاب را خواندم اما از آن زمان تا به امروز با آن به نوعی زندگی می کنم.
کار بعضی از مترجمان جوان خواندنی نیست
این مترجم آثار شاخص ادبیات خارجی بیان میکند: مرتباً نوشتههای نویسندگان جوان ایرانی را دنبال میکنم، کیفیت کارهای چند سال اخیر در این حوزه خیلی خوب است و از سطح کیفی برخی از آن ها متعجب می شوم ولی در مقابل کار بعضی از مترجمان جوان من را غمگین میکند. زیرا جای کنجکاوی، سواد کافی و جست وجوگری در ترجمههایشان خالی است. بنابراین آثارشان خواندنی نیست. متاسفانه یک وجه این نقیصه، به وسواس به خرج ندادن ناشران هم برمیگردد.وی خطاب به این مترجمان جوان خاطرنشان میکند: خواندن و باز هم خواندن به آن ها کمک خواهد کرد تا سطح کیفی کارهای ترجمه خود را بالا ببرند؛ به ویژه مطالعه آثار کهن و کلاسیک ادبیات فارسی. به نظر من مترجمان ما حتی باید بن مایههای زبان و ادبیات فارسی خودشان را بهتر از علم ترجمه تقویت کنند. گلستان، جایگاه مترجمان را در ارتقای سطح فرهنگی یک کشور در گذشته بسیار حائز اهمیت می داند و به دلایلش از نگاه خود این گونه اشاره میکند: در آن روزگاران، هر آن چه از آثار روز میخواندیم ترجمه بود، در عرصه فقدان رسانههای گروهی و مجازی، این کتابها ما را با ادبیات و افکار و اندیشههای دیگر ملل آشنا میکردند. مردم به همین واسطه فرهنگ را ریشهدارتر درک می کردند. 30 سالی است که به شهر مشهد نیامده و همه حس و حال این سفر کاری و توامان معنوی را در این عبارت کوتاه خلاصه میکند: «میخواهم بروم حرم امام رضا(ع)، با دلم خلوت کنم چون خیلی وقت است که دلم گرفته است و میخواهم این گره افتاده بر دل را باز کنم».
دیدار با «گلستان» در گلستان
نشست ادبی و جشن امضای کتاب «لیلی گلستان»، نویسنده و مترجم باسابقه کشورمان شامگاه دوشنبه در جمع پرشور علاقهمندان به ادبیات و نویسندگی شهرمان، در مجموعه فرهنگی بازار گلستان کتاب مشهد برگزار شد. به گزارش خراسان رضوی، در ابتدای این نشست ادبی، گلستان با بیان مقدمهای خانوادگی گفت: از همان ایام طفولیت، پدرم «ابراهیم گلستان» ما را مجبور به خواندن متون کلاسیک فارسی و خارجی میکرد و از ما درس پس میگرفت تا مطمئن شود آن چه خواندهایم، خوب فهمیده ایم. وی با تشریح کیفیت ورودش به عالم ترجمه، بیان کرد: در یکی از سفرهایم در بحبوحه جنگ ویتنام، با کتاب «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» از اوریانا فالاچی آشنا شدم و از آن جایی که دوست داشتم خبرنگار شوم و بسیار تحت تاثیر جنگ بودم، دو بار کتاب را خواندم و شیفته آن شدم، سپس به فکر ترجمه آن افتادم تا همه را در لذتی که کسب کردهام شریک کنم. این مترجم نام آشنای حوزه ادبیات ایران اضافه کرد: اوایل 10 ساعت پشت سرهم در یک روز ترجمه می کردم ولی اکنون روزی بیشتر از دو ساعت نمیتوانم این کار را انجام دهم. گلستان با بیان این که هر کتاب، سبک خاصی دارد و ترجمه آن هم باید با تسلط بر آن سبک و سیاق خاص انجام شود، افزود: ترجمه کردن کتابی مطابق با سبک قلم نویسنده بسیار دشوار است. مترجم نمیتواند کتاب ها را بر اساس سبک و ذائقه خودش ترجمه کند. من به شدت منتقد مترجمانی هستم که همه آثار را به یک شکل ترجمه می کنند. وی ادامه داد: نمیتوانیم کار «رومن گاری» را مانند «گابریل گارسیا مارکز» ترجمه کنیم، آن هم تنها به اتکای مهارتهای زبانشناسانه خودمان و حدس زدن شیوه فکری نویسنده. این شیوه، وفاداری به نویسنده و اثرش را تحت الشعاع قرار می دهد. وفاداری در ترجمه یعنی ساز نویسنده را بزنی، نه ساز دل خودت را. این عضو کانون نویسندگان ایران با اشاره به خاطرهاش از یک مصاحبه مفصل با «احمد محمود»، نویسنده کتاب «همسایهها»، گفت: از همراهی و همنشینی با او بسیار تاثیر گرفتم و لذت بردم، به همین خاطر کتاب «حکایت حال»(گفت وگو با احمد محمود) بهترین کتاب من است. وی در پاسخ به سوال یکی از حاضران در این نشست، درباره کم و کیف اداره امور خانوادگی در کنار ترجمه آثار فراوان و موفقیت شغلی اظهار کرد: برخلاف تصور موجود، کارم را در دفتری شیک و آرام انجام ندادهام. با این که مادر سه فرزند هستم و مسئولیتهای خانوادگی هم برعهدهام بوده، سرسختی نشان دادم و همه کتابهایم را در آشپزخانه ترجمه کردم. این توانایی زنان ماست که کارهای دشوار را با خودباوری و برنامهریزی امکانپذیر می کنند. تاکید دارم که آسان نیست اما شدنی است. گلستان در پاسخ به سوال دیگری درباره کتابی که علاقه داشته ترجمه کند اما موفق به انجام آن نشده، بیان کرد:همیشه حسرت می خورم که چرا «دُن کیشوت» را ترجمه نکردهام. البته چون ترجمه خوبی از این کتاب در بازار نشر وجود دارد، هرگز به این کار دست نخواهم زد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یک سال از آغاز فعالیت سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات میگذرد با این حال تعداد دستگاههایی که هنوز به این سامانه نپیوستهاند و اصطلاحاًجزو دستگاههای غیرپاسخ گو محسوب میشوند، کم نیست.این سامانه تیرماه سال 96 طی مراسمی که با حضور وزیران وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اطلاعات و فناوری ارتباطات همراه بود، فعالیت خود را پس از یک دوره آزمایشی ۴۵ روزه، رسماً آغاز کرد. بر اساس گزارش آماری سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات تا این لحظه و با گذشت یک سال از آغاز فعالیت این سامانه، از ۵۰۹ دستگاه زیرمجموعه قوه مجریه ۲۹۱ دستگاه و از ۱۰ دستگاه زیرمجموعه قوه مقننه، هشت دستگاه به این سامانه متصل شدهاند. همچنین از ۱۱ دستگاه زیرمجموعه قوه قضاییه نیز تنها یک دستگاه به این سامانه متصل شده که نشاندهنده حضور کمرنگ دستگاههای زیرمجموعه این قوه با هدف اجرای قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات است. به گزارش مهر، هم اکنون تمامی ۳۱ استانداری کشور به این سامانه متصل شدهاند اما از میان شهرداریهای کشور که تعداد آن ها - که مطابق دستورالعملهای این قانون میبایست به سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات بپیوندند - ۳۱ عدد است، تنها پنج شهرداری (شامل تهران، کرج، اصفهان، مشهد و کرمانشاه) به این سامانه پیوسته است. بر اساس این گزارش ؛تا مورخ ۱۰ تیر 97 تعداد ۲۴۷۹ درخواست توسط شهروندان در سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات ثبت شده است که به ۲۰۰۲ مورد آن ها از سوی سازمانها و نهادهایی که درخواستهای مذکور را دریافت کردهاند، پاسخ داده شده است که رقم نسبتاً قابل قبولی در پاسخ گویی به حساب میآید.
صدرنشین هاو قعرنشین های جدول پاسخ گویی
میانگین پاسخ گویی دستگاههای متصل به سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، به درخواستها و شکایات در سامانه ۷۸ درصد است که در این میان، وزارتخانههایی مانند کشور، جهاد کشاورزی، امور خارجه و صنعت، معدن و تجارت و همچنین سازمانهایی مانند میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، سازمان حفاظت از محیط زیست، بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران، معاونت امور مجلس ریاست جمهوری، سازمان ملی استاندارد، سازمان انرژی اتمی و چند دستگاه دیگر، با بالاترین میانگین پاسخ گویی یعنی ۱۰۰ درصد، در صدر پاسخگوترین دستگاهها به مطالبات مردمی قرار دارند.
همچنین وزارت اقتصاد و امور دارایی با میانگین ۹۹ درصدی، بانک مرکزی با میانگین ۹۶ درصدی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با میانگین ۹۵ درصدی، وزارتخانههای نیرو و کار، تعاون و رفاه اجتماعی هر کدام با میانگین ۸۸ درصدی، در ردههای قابل قبول میانگین پاسخ گویی به مطالبات شهروندان قرار دارند.
در مقابل، دستگاههایی مانند جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، سازمان امور سینمایی و سمعی بصری و استانداریهای خوزستان، کرمانشاه و کردستان، با صفر درصد پاسخ گویی به نسبت تعداد درخواستها، در پایینترین رده دستگاههای پاسخ گو در این سامانه قرار گرفتهاند.
میانگین پاسخ گویی مجلس شورای اسلامی هم به درخواستهای شهروندان ۱۷ درصد است که عدد پایینی است. این عدد درباره قوه قضاییه ۹۲ درصد است؛ البته ذکر این نکته ضروری است که از این قوه، تاکنون تنها یک دستگاه یعنی روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران به سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات متصل شده است.
همچنین ۲۹۴ شکایت نیز در سامانه ثبت شده که به ۱۰۱ مورد آن ها پاسخ داده شده است.
نخستین گزارش قانون دسترسی آزاد به اطلاعات روی میز رئیس جمهوری
پیشتر «حسین انتظامی» دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات از ارائه نخستین گزارش قانون دسترسی آزاد به اطلاعات به رئیس جمهور خبر داده بود. وی با تاکید بر این که دستگاههای مشمول این قانون باید گزارش عملکرد سالانه خود را آماده و برای این کمیسیون ارسال کنند، اظهار کرده بود: با توجه به بررسیهایی که درباره درخواستهای مردم و پاسخ گویی دستگاهها انجام شده است، بهزودی شیوه نامههای مرتبط با این موارد را تدوین خواهیم کرد و در اختیار دستگاهها قرار خواهیم داد.
به گزارش مهر، ماده یک آییننامه اجراییِ ماده (۸) قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات توضیح میدهد: هر شخص حقیقی یا حقوقی ایرانی میتواند درخواست خود برای دسترسی به اطلاعات را به صورت برخط از طریق درگاه الکترونیک حقیقی با ثبتنام در سامانه به آدرس foia.iran.gov.ir و ایجاد حساب کاربری، پیشخوان دولت الکترونیک، پست یا با مراجعه حضوری به واحد اطلاعرسانی مؤسسه درخواستشونده، تسلیم کندودستگاهها نیز ۱۰ روز مهلت دارند اطلاعات مد نظر شهروندان را بدهند و در صورتی که این زمان به تأخیر بیفتد، شهروندان در همین سامانه، شکایت خود را ثبت میکنند تا از طریق کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات پیگیری شود.
بر اساس اعلام، آمار رسمی، آییننامهها و ضوابط، اطلاعات قراردادها، آییننامههای مشارکت اشخاص در اجرای اختیارات سازمان، ساز و کارهای شکایت شهروندان از تصمیمات و اقدامات، اسناد و مکاتبات اداری، روشها و مراحل ارائه خدمات سیستم به جامعه، از جمله مواردی است که مردم میتوانند برای دسترسی آن ها درخواست خود را ثبت کنند.
طبق آییننامه اجرایی قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، تمامی دستگاهها، سازمانها و نهادهای وابسته به حکومت به معنای عام و مؤسسات شرکتها، سازمانها، نهادهای وابسته به آن ها و بنیادها و مؤسساتی که زیر نظر مقام معظم رهبری اداره میشوند و همچنین هر مؤسسه، شرکت یا نهادی که تمام یا بیش از ۵۰ درصد سهام آن متعلق به دولت به معنای عام کلمه و نه فقط قوه مجریه است، مکلفاند طبق قانون، اطلاعات درخواستی شهروندان را در اختیارشان بگذارند. مؤسسات خصوصی ارائهدهنده خدمات عمومی از قبیل بانکها هم مشمول این قانون هستند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امیرحسین یزدان پناه- «ابر دزدی» و «برف دزدی» دو عبارت پرکاربرد طی دو روز اخیر در فضای مجازی و بسیاری از رسانه ها بوده است.تا جایی که رسانه های معاند حتی آن را به دستاویزی برای تخریب ایران تبدیل کردند. سوال این است آن چه سردار غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل مطرح کرد چه نسبتی با واقعیت دارد؟ آیا تغییر زمان بارش ابرها و مدیریت آن امری غیر علمی و متوهمانه است؟ واقعیت این است که پدیده دستکاری زمان و میزان بارش باران یا برف طی سال های اخیر جزو پرمناقشه ترین مسائل حوزه محیط زیست در ایران بوده است. در جهان نیز بر سر این که نظریه «بارورسازی ابرها» (cloud seeding) چقدر عملی است اظهارنظرهای متفاوتی وجود دارد اما برخی تجربیات عینی چند کشور نشان می دهد که چنین اتفاقاتی یعنی مدیریت زمان بارش ابرها، خیلی هم دور از ذهن و خیالی نیست. به نمونه های زیر توجه کنید:
روزهای خشک تعطیلات روی ماه می
در سال 2016 ایندیپندنت گزارش داد که کرملین 83 میلیون روبل معادل 1.3 میلیون دلار هزینه کرده است تا اطمینان یابد که در تعطیلات ابتدای ماه می (اواسط اردیبهشت 95)باران نخواهد بارید. روسیه پیش از سال 2016 نیز با صرف میلیون ها دلار از تکنولوژی استفاده کرده بود که مطمئن شود در هفتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم هوا آفتابی خواهد بود.
افتتاحیه المپیک در یک روز بدون باران
البته روسیه تنها کشوری نیست که از این تکنولوژی برای اطمینان از نباریدن باران استفاده می کند؛ پیش از این چین نیز در روزی که بنا بود افتتاحیه المپیک 2008 برگزار شود به سراغ تکنولوژی مقابله با بارش باران رفته بود. این تکنولوژی در حقیقت همان پروژه بارور سازی ابرهاست به گونه ای که با دستکاری شیمیایی ترکیب ابرهای باران زا و پخش کردن آن ها، تلاش می کنند که بارش باران در نقاط دیگری رخ دهد تا ابرها تخلیه شوند. براساس گزارش سال 2008 ایندیپندنت دولت چین پیش از برگزاری افتتاحیه المپیک پکن، هزار و 110 موشک مخصوص را به آسمان شلیک کرده بود تا مطمئن شود روز افتتاحیه روز خشکی خواهد بود. اتفاقی که ایندیپندنت درباره آن گزارش داده بود: «برنامه چند میلیون دلاری چین برای دستکاری در شرایط آب و هوایی المپیک، نتایج خوبی به دست آورد».
برای عروسی هم می شود باران نبارد!
اما حتی چین و روسیه هم تنها کشورهایی نیستند که از این تکنولوژی بهره برده اند. جلوگیری از بارش باران و مدیریت زمان بارندگی اکنون دیگر موضوعی است که حتی توسط برخی شرکت های خصوصی برای مراسم شخصی هم استفاده می شود. به عنوان نمونه شرکت انگلیسی «Oliver's Travels» با هزینه ای حدود 100 هزار پوند از مواد شیمیایی نظیر یدید نقره برای باروری ابرها و در نتیجه مدیریت بارش استفاده می کند. این شرکت اگرچه در انگلیس مجوز فعالیت ندارد اما برنامه خود را در فرانسه پیاده می کند و سه هفته زمان می خواهد تا برای مراسمی نظیر عروسی ها باروری ابرها را به نحوی انجام دهد که برگزار کنندگان مراسم مطمئن شوند در روز دعوت مهمانان، باران نخواهد بارید.
آیا دستکاری زمان باران متوهمانه است؟
با توجه به این نمونه ها آیا خیلی دور از ذهن و متوهمانه است که چنین اقداماتی برای دستکاری در زمان و حکم بارش ابرها در یک نقطه از این کره خاکی انجام شود؟ این پروژه ها هرچند هنوز هم مناقشه برانگیز است و در مقابل نیز بسیاری از دانشمندان هستند که اساسا امکان ابر دزدی یا دستکاری در زمان و مکان برف و باران را غیرممکن می دانند، اما برخی تجربیات در این زمینه دست کم این گزاره را پر رنگ می کند که نباید با چنین مفاهیمی مانند مفاهیم دم دستی و بدون ارزش علمی برخورد کرد.
کما این که با پذیرش امکان استفاده از «بارورسازی ابرها» به عنوان یک سلاح علیه کشورها، بازهم این که این پدیده به عنوان علت العلل خشکسالی های ایران مطرح شود هم پذیرش علمی آن را کم می کند و هم باعث می شود به فرایندهای فرهنگسازی که برای کاهش مصرف آب انجام می شود خدشه وارد شود. به خصوص این که با توجه به گزارش های متعدد اقلیم ایران تغییر کرده و در این تغییر اقلیم پدیده بارندگی ها کاهش یافته و باید برای مصرف آب الگوهای جدید و دقیق تر اجرا کرد.
سرنوشت مشابه بیوتروریسم !
البته این تنها مفهومی نیست که در رسانه ها و شبکه های اجتماعی دستمایه شوخی و طنز و حتی نقدهای جدی قرار می گیرد. در سال های اخیر برخی دیگر از مفاهیم واقعی نظیر «بیوتروریسم»، «محصولات تراریخته» و دستکاری ژنتیکی در مواد غذایی و مسائلی از این دست، دستمایه مطالب و مواضع پرتکراری شده که باعث شده «هاله اثر» این مفاهیم کم شود یا حتی از بین برود. همان گونه که ذکر شد مدیریت زمان بارش ابرها موضوعی عملی است که دست کم در دو کشور اتفاق افتاده است و بعید نیست ازاین پدیده علمی بتوان به عنوان یک سلاح علیه کشورهای دیگر هم استفاده کرد. یا «بیوتروریسم» یک واقعیت پذیرفته شده در تقابلات کشورهای متخاصم است به گونه ای که برخی چهره ها توسط این «سلاح» به قتل رسیده اند. کاربرد این سلاح نیز عمدتا به اسرائیل نسبت داده می شود. در شهر «ریشون لیژن» در جنوب شرق تلآویو یک مرکز تحت تدابیر امنیتی و نظامی شدید رژیم صهیونیستی قرار دارد که گفته می شود اصلی ترین محل تولیدات بیولوژیکی موساد برای ترور است.
از بین رفتن هاله اثر مفاهیمِ علمی نتیجه چیست؟
سوال این است که با وجود واقعیت های عینی و علمی چرا باید این پدیده ها دستمایه طنز و شوخی شود؟ به نظر می رسد این آسیب نتیجه دو اتفاق است:
اول این که هرکس به خود اجازه می دهد درباره این مفاهیم علمی اظهارنظر کند به گونه ای که درباره بارورسازی ابرها که موضوعی مورد مناقشه است هرکس اندک اطلاعات کلی دارد شروع به تایید یا تخریب آن می کند و برخی رسانه ها هم یا به دلیل جهل درباره موضوع یا به دلیل دستاوردهای سیاسی که برای شان دارد به این موضوعات دامن می زنند و آن را به یک مفهوم دم دستی و عامیانه تبدیل می کنند. یا درباره «بیوتروریسم» در سال های اخیر برخی رسانه ها از چندین چهره به عنوان کسانی نام بردند که هدف ترور بیولوژیکی قرار گرفته اند. درحالی که بعدها گزارش های رسمی نهادهای مطلع این ادعاها را رد یا تایید نمی کرد. با این حال دست به دست شدن اصطلاحاتی از این قبیل در رسانه ها و پرکاربرد شدنشان «ارزش» این مفاهیم را کاسته و آن را تبدیل به موضوعاتی کرده که بیشتر مناسب توئیت های طنز هستند تا مقالات علمی. به همین دلیل رسانه ها باید مراقبت کنند که مفاهیم خاص را نظیر آن چه بیان شد از هر زبان و هر چهره ای بیان نکنند تا هاله اثر آن مفهوم از بین نرود.دومین عامل در ایجاد آسیب ذکر شده، سپردن مسئولیت مدیریت و اظهارنظر درباره این مفاهیم به افرادی است که به دلیل نوع سمت و سبقه ای که دارند، مخاطبان برخی مطالب را از آن ها نمی پذیرند. مسئله ای که به صورت جدی باید برای آن چاره ای اندیشید. مثلا درباره همین پدیده «ابر دزدی» که یک مقوله علمی مربوط به تغییرات آب و هوایی است، رئیس سازمان پدافند غیرعامل که چهره ای با سابقه نظامی است درباره آن اظهارنظر کرد.
آن هم با اصطلاحاتی که از پیش میشد حدس زد با واکنش طنز مخاطبان و تخریب از سوی رسانه های معاند مواجه می شود. درحالی که چنین مفاهیم و مواضع کاملا عملی باید از سوی کسانی مطرح شود که در این زمینه دارای تحصیلات متقن و مدارک علمی هستند. به عنوان نمونه اگر همین مفهوم «ابر دزدی» توسط یک چهره دانشگاهی مرتبط با این مقوله و با ادبیات و عبارت های کاملا علمی مطرح می شد، نه تنها دستاویز تخریب نبود بلکه پذیرش عمومی نیز اتفاق می افتاد.به طور کلی این سازمان باید در برخی شیوه های ارائه اطلاعات و مفاهیم خود به عموم جامعه به صورت جدی تجدیدنظر کند تا علاوه بر پذیرش عمومی آن، زمینه ارتقای جایگاه اجتماعی «پدافند غیرعامل» نیز فراهم شود در غیر این صورت اگر مردم از این نهاد به غلط تصویر یک نهاد نظامی با ادبیات خاص و غیرعلمی را در ذهن داشته باشند، پذیرش عمومی از آن کاهش خواهد یافت، مسئله ای که بیش ازهرچیز به ضعف رسانه ای جدی در این زمینه برمی گردد و باید اصلاح شود تا مقوله «پدافند غیرعامل» که یک مجموعه مهم و راهبردی در دفاع از کشور است، آسیب نبیند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته اولین نشست خبری رئیس کمیسیون برنامه، بودجه، فناوری اطلاعات و منابع انسانی شورای شهر مشهد برگزار شد که در آن موضوعاتی از قبیل برنامه و بودجه امسال شهرداری در مقایسه با سال گذشته، وضعیت تحقق درآمدهای شهرداری، هبه و بخشودگی ها، میزان کسری بودجه و میزان بدهی شهرداری مطرح شد. به گزارش «خراسان رضوی»، گزیده ای از مهم ترین اظهارات بتول گندمی در ادامه می آید:
تحقق 64 درصدی درآمدهای شهرداری در 103 روزگذشته
* امروز در پایان صد و سومین روز از سال 97، تحقق روز شمار 64 درصدی درآمدهای شهرداری را داشته ایم که نسبت به مدت مشابه سال قبل 66 درصد رشد داشته است و در این 103 روز، 444 میلیارد تومان تحقق درآمد داشته ایم.
* متاسفانه هم در تصمیماتی که به صورت کلان گرفته می شود و هم در تصمیمات استانی سهم کلان شهرها همواره به درستی و دقیق لحاظ نمی شود. در حوزه مالیات بر ارزش افزوده و مواردی از این قبیل که در استان این بودجه ها باید توزیع شود، متاسفانه سهم مشهد را 70 به 30 لحاظ می کنند که این اعتراض جدی ماست چراکه در واقع هم سهم شهروند مشهدی نادیده گرفته می شود و هم میزان زائری که به مشهد وارد می شود در این تصمیم گیری لحاظ نمی شود و مهم تر این که اعتبارات در حوزه هایی توزیع می شود که امکان جذب برای آن وجود ندارد. آقای استاندار و معاون عمرانی ایشان تجدیدنظر جدی در حوزه سهم مشهد از این اعتبارات داشته باشند.
* در بخش هزینه های جاری در سال 96، هزار و 161 میلیارد تومان پیش بینی کرده بودیم که سهم آن از کل بودجه 17 درصد بود و همین عدد در تفریغ بودجه بر اساس توافقی که صورت گرفته و مصوبه شورا، قرار است 6درصد کاهش داشته باشد اما در سال 97، هزار و 200 میلیارد تومان اعتبار با سهم 17 درصد در نظر گرفتیم. سرانه هزینه نگه داشت شهر در سال 96، برای هر شهروند 372 هزار و 756 تومان بوده و در سال 97، 378 هزار و 41 تومان است.
* در بخش نگهداری فضای سبز و پارک ها، سال 96، 196 میلیارد تومان و امسال 204 میلیارد تومان هزینه شده است. در عملیات امداد و اطفای حریق، اعتباری که برای آتش نشانی در سال 96، در نظر گرفته شده 112 میلیارد تومان و در سال 97، 120 میلیارد تومان است. در حوزه یارانه پرداختی برای جابه جایی مسافر با اتوبوس و قطار شهری، در سال 96، 221 میلیارد تومان با سرانه 70 هزار و 955 تومان و در سال 97، 226 میلیارد تومان در نظر گرفتیم و باتوجه به این که بحث افزایش بلیت اتوبوس هم داشتیم بازهم میزان یارانه پرداختی به حوزه حمل و نقل از سهم شهرداری افزایش یافته است. این در شرایطی است که برآوردهای ما قبل از نقض برجام و تغییرات نرخ ارز بوده است که قطعا این عددها و سهم سرانه ها دچار تغییرات اساسی و افزایش هم خواهد شد و شهرداری باید بتواند این ها را جبران کند.
* یکی از مهم ترین نکات مورد تاکید در بودجه 97، مدیریت هزینه است، معتقدیم رسیدن به نظام درآمدی پایدار نیازمند محاسبه مجدد بهای خدمات است. باید بهای خدمات حوزه های خدمات شهری، رفت و روب و عمرانی مجدد محاسبه شود و بهای تمام شده به دست آید تا کنترل هزینه ها صورت گیرد.
در شورای پنجم با هبه ها مخالفت داشتیم
* درباره هبه ها، در شورای پنجم با هبه ها و بخشودگی ها مخالفت داشتیم. براساس گزارش هایی که داده شده در سال 92 تا 96 و پایان دوره قبل، 57 مورد هبه و بخشودگی داشته ایم که البته هبه های موضوعی است و کل بخشودگی ها را شامل نمی شود. برآورد ریالی که داده شده، 127 میلیارد تومان در همان زمان کارشناسی انجام شده است.16 مورد از این بخشودگی ها مربوط به پنج ماهه پایان دوره گذشته است. کمیسیون برنامه و بودجه ضمن بررسی مصوبات مربوط به املاک و مستغلات، از شهرداری خواسته است گزارش آن دسته از مصوبات که در زمان قانونی به تعهدات خود عمل نکرده اند به شورا ارائه شود. شورای پنجم در یک اقدام یک میلیارد تومان کمک برای ایاب و ذهاب دانش آموزان استثنایی اختصاص داد زیرا اعتقاد داشت از یارانه حمل و نقل عمومی شهرداری سایر شهروندان بهره مند نمی شوند. ما تا کنون در شورای پنجم هیچ گونه هبه ای نداشته ایم.
هزار و 70 میلیارد تومان کسری بودجه
* درباره تاثیر اوضاع اقتصادی در تحقق بودجه امسال شهرداری بر اساس آن چه که تا این جا در اثر نقض برجام، تحولات ارز و شرایط اقتصادی به وجود آمده اگر همین روند ادامه یابد و همین شرایط باقی بماند و سخت تر نشود در مجموع هزار و 70 میلیارد تومان کسری بودجه به شرط تحقق 100 درصدی درآمد خواهیم داشت و بخش عمده آن در حوزه عمرانی و توسعه شهر است. اصلاح بودجه از تکالیف قانونی شوراست و شورا می تواند اصلاح بودجه در خصوص شهرداری را بپذیرد و براساس آیین نامه در یک زمان مقرر اصلاح بودجه ارائه می شود و بخشی از این تغییرات در طول چندماه تارسیدن اصلاح بودجه در قالب لوایحی به شورا ارائه می شود.
*در خصوص میزان بدهی شهرداری گزارشی را جناب آقای شهردار در زمان ارائه لایحه بودجه در صحن علنی اعلام کردند. در زمینه اوراق مشارکت خط 2قطار شهری پرداختی که باید مطالبه و از دولت وصول می کردیم تا تعهد بانک ها پرداخت می شد 530 میلیارد تومان از تعهدات به بانک ها در خصوص اوراق خط 2از دولت گرفته و پرداخت شده است و اگر این وصول صورت نمی گرفت و بدهی ما پرداخت نمی شد، امسال حداقل بابت این 530 میلیارد تومان بیش از 140 میلیارد تومان با تاخیر و دیر کرد جریمه مواجه می شدیم. آمار سنوات گذشته نشان می دهد که عمدتا شهرداری در سال های گذشته نتوانسته در این بخش از تعهدات دولت سهمش را وصول کند. لایحه ای که هم اکنون در کمیسیون برنامه و بودجه برای پرداخت بدهی ها و مطالباتی که شرکت ها و افراد حقیقی و حقوقی از شهرداری دارند، در جریان است و این بخش از بدهی ها مربوط به سال 90 تا پایان سال 94 است که باید شورای پنجم در خصوص این لایحه تصمیم بگیرد. مبلغ بدهی به اشخاص حقیقی و حقوقی در زمان جمع بندی، 65 میلیارد و 700 میلیون تومان به نرخ همان زمان است.
* با وجود آماری که به ما اعلام شده، در مجموعه شهرداری تا پایان سال 96، 14 هزار و 698 نفر نیرو وجود دارد که هفت هزار و 177 نفر ارتباط استخدامی مستقیم دارند. آن چه که مستند شده و مکاتبه کرده اند و نیروهای رسمی، پیمانی و حجمی و... را دربر می گیرد اکنون به عدد 14 هزار و 698 رسیده است. این که آیا عدد واقعی و قطعی است من هم نمی دانم. من به عنوان عضو شورا عددهای متعددی را در این زمینه شنیده ام و همواره برایم جای سوال بوده که چگونه نمی توانند آماری از میزان نیروهای در حال فعالیت داشته باشند؟ و این مشکل همه کلان شهرهاست.
* سرجمع حقوق و مزایای پرداختی در شهرداری که شامل مستقیم و غیر مستقیم می شود (ستاد، مناطق، سازمان ها که این سه مورد نیروهای رسمی، پیمانی و حجمی را شامل می شوند)، حدود 100 میلیارد تومان در ماه است ولی حقوق و مزایای نیروهایی که مستقیم با شهرداری قرارداد دارند که حدود سه هزار نفر هستند، 15 میلیارد تومان در ماه است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پس از آن که فهرست واردات با ارز 4200 تومانی منتشر شد و در آن نامی از واردکنندگان خودرو برده نشده بود، انتقادات در این زمینه از وزارت صنعت بالا گرفت. در مقابل، وزارت صنعت اعلام کرد که این اسامی را به بانک مرکزی ارائه کرده است و اعلام نکردن این اسامی، ارتباطی به این وزارتخانه ندارد. با این حال دیروز بانک مرکزی این اسامی را منتشر کرد که نشان می دهد از ابتدای امسال تا کنون قریب به 121 میلیون یورو ارز 4200 تومانی برای واردات انواع خودرو تخصیص یافته است.
4900 خودرو با ارز 4200 تومانی وارد شد
در این زمینه، فرهاد احتشام زاد، رئیس انجمن واردکنندگان خودرو در گفت وگو با ایسنا، جزئیات بیشتری را از این فهرست منتشر کرد. وی اظهار کرد: 21 واردکننده، جمعا 4900 دستگاه خودروی خارجی به کشور وارد کرده اند که قیمت این خودروها به طور متوسط، 24 هزار و 500 یورو بوده است.رئیس انجمن واردکنندگان خودرو افزود: ۷۸ درصد ارز دولتی تخصیصی از سوی بانک مرکزی به شرکتهای نمایندگی رسمی، ۱۹ درصد به شرکتهای دولتی شامل وزارت بهداشت و شرکت ایران خودرو دیزل و 3 درصد به شرکتهای واردکننده خودروی غیر نمایندگی رسمی به میزان 4.1 میلیون یورو اختصاص یافته است.احتشامزاد افزود: با توجه به اعلام دولت مبنی بر این که در چند ماه اخیر در مجموع 9.5 میلیارد دلار ارز دولتی به واردات کالا تخصیص یافته است، اعلام بانک مرکزی مبنی بر تخصیص ۱۲۱ میلیون یورو به واردات خودرو نشان میدهد که سهم واردکنندگان خودرو از کل ارز تخصیصی به واردات کالا برابر با 1.1 درصد بوده است.رئیس انجمن واردکنندگان خودرو در پاسخ به این که با توجه به ممنوع شدن واردات خودرو از سوی شرکتهای غیرنمایندگی رسمی از اسفند سال گذشته، چگونه این شرکتها موفق به دریافت ارز دولتی برای واردات خودرو شدهاند، اظهار کرد: از اسفند سال گذشته واردات خودرو از سوی شرکتهای غیرنمایندگی رسمی ممنوع شد. با این حال این شرکتها تا اسفند مجاز به ثبت سفارش واردات بودند که اعتبار ثبت سفارشها نیز سه ماهه است بنابراین احتمالا این شرکتها با استفاده از ثبت سفارشهای صورت گرفته تا اسفند سال ۱۳۹۶ برای دریافت ارز دولتی و واردات خودرو اقدام کردهاند.
واردات 18.5 میلیون یورویی توسط وزارت بهداشت
بررسی فهرست واردکنندگان خودرو نشان می دهد که وزارت بهداشت با دریافت جمعاً 18.5 میلیون یورو، یکی از عمده ترین واردکنندگان خودرو با ارز دولتی از ابتدای امسال تاکنون بوده است.در این زمینه ایسنا به نقل از رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت بهداشت، توضیحاتی را منتشر کرد. زارع نژاد گفت: وزارت بهداشت به جز آمبولانس و اتوبوسهای امدادی خودروی دیگری وارد نمیکند و به غیر از این خودروها نیز به خودروی دیگری نیاز ندارد. وی افزود: در چند سال گذشته برای این که به سطح قابل قبولی در زمینه خدمات درمانی به ویژه در حوزه اورژانس و تامین تجهیزات مورد نیاز آن برسیم، بخشی از نیازهای خود را با کمک شرکتهای داخلی و بخش دیگری را با واردات از کشورهای دیگر تامین کردیم. به گفته وی، 18 میلیون یورو ارز مذکور به منظور واردات 400 دستگاه "آمبولانس کمکدار" برای مناطق صعبالعبور هزینه شده و برای نخستین بار است که وزارت بهداشت به این نوع آمبولانسها مجهز شده است.
یک ابهام در واردات خودروی وزارت بهداشت
اگر چه طبیعی است که واردات آمبولانس توسط وزارت بهداشت، آن هم با توجه به مقتضیات تولید این خودروها در کشور، اقدامی غیر منطقی به شمار نمی رود، اما بررسی فهرست منتشر شده و تطابق آن با اظهارات مسئولان در انجمن واردکنندگان خودرو و وزارت بهداشت، یک ابهام را باقی می گذارد. در حالی در فهرست منتشر شده، ارزهای دریافتی وزارت بهداشت برای خودروهای 1500 تا 2000 سی سی بیان شده و مقام مسئول وزارت بهداشت، این خودروها را تماماً آمبولانس اعلام کرده است که جست وجوی خراسان برای یافتن انواعی از این خودروها با حجم موتور یاد شده بی نتیجه ماند و بررسی ها نشان می دهد که آمبولانس های موجود در جهان حجم موتوری بالاتر از دو هزار سی سی دارد.
شرکت هایی که غیبت شان سوال برانگیز است
در کنار اسامی منتشر شده، غیبت اسامی شرکت های بزرگ خودروسازی نظیر ایران خودرو و سایپا سیتروئن و نیز پرشیا خودرو (یکی از اصلی ترین شرکت های واردکننده خودروهای آلمانی) سوال برانگیز است. گر چه فرض بر جامعیت اطلاعات ارائه شده از سوی بانک مرکزی است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.