
راهنمای سفر به قلعه رودخان و روستای فوشه
تعداد بازدید : 176
بر فراز پلکانی به بلندای تاریخ
نویسنده : سمیه محمدنیا حنایی h.habibi@khorasannews.com
نباید از جذابیت آثار باستانی در سفرهای ماجراجویی غافل شد. قرار گرفتن در فضاهای باستانی و تاریخی، حس غریبی در انسان به وجود می آورد. زمانی که در این گونه مکان ها اندکی آرام می گیریم، ناخودآگاه به یک مقایسه ذهنی دست می زنیم، مقایسه میان سن و سال خودمان و قدمت اثر پیش روی مان. قرار گرفتن در این نوع مکان ها، مانند قرار گرفتن در رصد خانه هاست، در آن جا هم شما خود و دنیای تان را با بزرگی جهان و عظمت ستارگان قیاس می کنید، در این مقایسه آن چه به یک باره رنگ می بازد تمام دغدغه های روزمره شماست. آدم زمانی که خود را ذره ای در سپهر بیکران هستی، احساس کند، می فهمد غول غصه هایش آن قدرها هم که تصور می کرد بزرگ نیست. حتی بعد از کمی غرق شدن در این فضای بی انتها، ازتمام دغدغه ها و دل مشغولی هایش که فکر می کرد اگر برطرف نشوند حتما به آخر دنیا خواهد رسید، نیز رها می شود. این احساس خوشایند رهایی از بزرگ بینی غصه ها، زمانی رخ می دهد که نگاه «خود محوری» از دنیا را کنار بگذاریم و خود را تنها یک موجود در ادامه نسل های کهن بدانیم.
«قلعه رودخان» در نزدیکی فومن دژی مستحکم است که از دوران ساسانیان تا به امروز همچنان پا برجاست. گزارش دخل و خرج امروز به «قلعه رودخان» و «روستای زیبای فوشه» می پردازد. برای آگاهی از هر آن چه در این دو منطقه اتفاق می افتد با ما همراه باشید.
دژ تسخیر ناپذیر بر بلندای کوه
در ارتفاعات نزدیک «فومن»، قلعه مستحکم و آجری «رودخان» وجود دارد. کارشناسان باستان شناسی معتقدند که عمر این مجموعه به دوران حمله اعراب به ایران و حکومت ساسانیان می رسد. این قلعه از آن زمان تا دوران میرزا کوچک خان جنگلی، دایم مرمت و بازسازی و میان مبارزان چریکی و دولتی دست به دست شده است. جالب است بدانید که این قلعه به دلیل معماری استراتژیک موفق و جانمایی عالی از نظر راهبردی هیچ گاه تسخیر نشده است و به نام هایی چون: «قلعه حسامی»، «قلعه سگسال» و «قلعه هزار پله» نیز مشهور است. این دژ مستحکم با وسعت حدود 6/2 هکتار در دامنه های با شیب تند «کوه رودخان» بنا شده و دارای دو بخش شمالی و جنوبی است.
«قلعه رودخان» بعد از «روستای رودخان» و بر فراز کوه و کنار رودی با همین نام قرار دارد.از روستای «رودخان» تا فومن، حدود 20 کیلومتر فاصله است. فومن از شهرستان های استان گیلان است که شاید تعریف کلوچه های سنتی اش به گوش تان رسیده باشد. اما در شهر فومن در کنار مغازه های متعدد پخت و فروش کلوچه، طبیعتی بسیار زیبا نیز رخ می نماید که با تصورات ما از زندگی در شهر بسیار متفاوت است. وجود درختان کهن سال که با فواصل منظم در کنار معابر عمومی قطار شده اند، از قدمت بالای فومن خبر می دهند.
چگونه به رود خان برویم؟
راه رسیدن به رودخان از فومن می گذرد. در انتهای شهر فومن شما به یک دو راهی می رسید، راه سمت راست، شما را به روستای زیبای «ماسوله» و آبشار معروفش می رساند در حالی که مسیر سمت چپ به قلعه باستانی رودخان منتهی می شود. در واقع در انتهای هر یک از این راه ها، زیبایی های خارق العاده ای از جنس طبیعت، فرهنگ، تاریخ و معماری وجود دارد که هر کدام شان به تنهایی کافی هستند تا عزم شما را برای رفتن به آن جا صد برابر کنند. اگر از من می پرسید، برای انتخاب یکی از این دو راه خیلی با دل تان کلنجار نروید، بهتر است سکه بیندازید و ادامه ماجراجویی تان را به بخت و اقبال بسپارید. چرا که واقعا نمی توان میان دو تکه از بهشت یکی را انتخاب کرد.
در هر صورت اگر مسیر سمت چپ را انتخاب کنید، باید خود را برای یک جاده آسفالته اما پر پیچ و خم و سرسبز آماده کنید. در کنار جاده رود خروشان حال و هوای جاده را با صفا تر کرده است. در پسِ هر پیچ دنیای فرح بخش دیگری در انتظارتان است که شوق شما را برای ادامه مسیر صد چندان می کند. این جاده زیبا بعد از پشت سر گذاشتن روستاهای زیبایی چون: «گشت»، «کرد محله»، «گشت رودخان»، «سیاکش»، «گوراب»، «ملسکام» و در نهایت «سعید آباد» به روستای رودخان می رسد. این روستا در نزدیکی جنگل قرار دارد. شما باید مسیر را به سمت جنگل ادامه دهید تا به روستایی کوچک تر و تقریبا چسبیده به رودخانه به نام «حیدر الات» وارد شوید. در انتهای روستای حیدر الات، تقریبا با پنج دقیقه رانندگی در جاده ای خاکی، به ورودی پارک جنگلی رودخان می رسید. این جا دیگر آخرین نقطه است که می توان سواره رفت. خودروهای تان را باید در پارکینگ مجموعه با پرداخت 8هزار تومان پارک کنید و ادامه مسیر را پیاده بروید.
مسیر رسیدن تا پای کوه به وسیله سنگ و شن ریزه به خوبی بهینه سازی شده است. در دو طرف جاده شنی، مغازه های زیبا و رنگارنگی از صنایع دستی و غذایی وجود دارد. بی تعارف می گویم باید خیلی عزم تان را جزم کرده باشید تا در مقابل یکی از این مغازه ها مکث نکنید و در نهایت دست به جیب نشوید! از من می پرسید به شما می گویم خیلی هم خساست به خرج ندهید، مردم روستا با تمام دست و دلبازی و مهمان نوازی شان، روزگار اقتصادی خوبی ندارند. آن ها چند سالی می شود که فرصت اقتصادی قلعه خاک و باران خورده کوهستانی را درک کرده اند. در غرفه صنایع دستی، عروسک های بافتنی، انواع لیف و پاپوش با رنگ های بسیار شاد توجه شما را به خود جلب می کند و در مغازه های خوراکی فروشی، با رایحه خوش غذاها و نان های سنتی دلتان ضعف خواهد رفت. از آن جایی که رفتن تا خود قلعه و سپس گشت و گذار در اطراف آن تقریبا 4تا 6ساعت زمان می برد، بهتر است از همین دکه ها خوراکی خوشمزه ای تهیه کنید، زیرا در مسیر پله نوردی دیگر خبری از غذا نخواهد بود. بعد از گذار از این جاده شنی با سوژه های الوان و دلفریب به اولین پله برای صعود به کوه می رسید.
پله پله صعود در دل تاریخ
از ابتدای پلکان تا در ورودی قلعه حدود 50 پله وجود دارد. بسیاری از کارشناسان علت وجه تسمیه این قلعه به «قلعه هزار پله» را وجود همین پلکان می دانند. جالب است این رانیز بدانید که تا سال 1830، این قلعه ناشناخته باقی مانده بود. در آن سال یک لهستانی به نام الکساندرشودزکوخچکو آن را کشف و معرفی کرد. بعد از معرفی و شناخت این اثر تاریخی، باستان شناسان آستین همت بالا زدند و توانستند علاوه بر کشف اشیای باستانی در محوطه قلعه حدود 930 پله مدفون شده را از زیر خاک و گیاه در بیاورند.
به هر حال، برای دیدن این شاهکار معماری نظامی، باید سختی پله نوردی هزارتایی را به جان بخرید. به همراه داشتن «باتوم ناهموارنوردی» برای شما کمک خوبی است اما اگر ندارید، خیلی ناراحت نباشید. در همان مغازه های الوانی که شرحش را برایتان گفتم، چوب دستی هایی از ساقه درختانی بسیار شبیه بامبو ساخته اند و می فروشند. این جا بهتر است دست به جیب شوید و با یک تیر دو نشان بزنید. نخست این که خرید شما در واقع کمک اقتصادی خوبی به مردم منطقه است. دوم این که اگر در مسیر پله نوردی چوب دستی به همراه نداشته باشید، از پله سیصدم، مطمئنا یک دست تان به دیواره و دیگری به زانوهای تان خواهد بود و این گونه لذت چندانی از مسیر نخواهید برد.
به دوستان عزیزی که انواع مشکل زانو از پارگی مینیسک تا سایش مفاصل دارند، باز هم توصیه می کنم حتی به اندازه 50 پله هم که شده قدم در پلکان رودخان بگذارند. شاید هرگز موفق به رفتن به آن بالا ودیدن زیبایی مسحور کننده اش نشوید، اما خود مسیر رسیدن به قلعه آن قدر زیباست که روح و روان انسان را حسابی جلا می دهد. رودخانه رودخان همچنان در کنار پله ها در جریان است. صدای آب در هماهنگی بی نظیری با همهمه باد و صدای پرندگان موسیقی دل انگیری را برایتان می نوازد. روی پله ها که بالا می روید بازیگوشی خورشید هم به اوج می رسد و قایم باشک بازی آن از لا به لای برگ های درختان کهن سال به جذابیت مسیر می افزاید. اصلا پله های رودخان را می توان بهترین مصداق برای این جمله دانست:«سفر از آن جایی آغاز می شود که وارد مسیر می شوید.» مسیر پله ای شما را از دامنه کوه آرام آرام بالا می برد. با صعود به هر پله چشم انداز زیباتری از وسعت زمردین جنگل را می بینید که شما را برای به بالا رسیدن مصمم تر می کند.
آخرین پله و ورود به دنیایی با قدمت 5هزار ساله
هر چه به قلعه نزدیک می شوید، درگیر عظمت و ابهت زیاد آن خواهید شد. شما از دیدن ارتفاع دیوار های قلعه که گاهی به 10 متر هم می رسد، شگفت زده خواهید شد. برای وارد شدن به قلعه باید از ورودی شمالی آن گذر کنید. به خاطر ملاحظات استراتژیک در تمام قلعه های کوهستانی، در ورودی را در بخش شیب تند کوه تعبیه می کردند تا وارد شدن به قلعه خیلی هم آسان نباشد. در دو طرف ورودی دو برج بسیار بزرگ و استوانه ای قرار دارد و لا به لای سنگ های چیده شده، گیاهان سبز و خودرویی روییده است که البته برای بقای قلعه مضر است. به هر حال از در چوبی بزرگ قلعه وارد راهرویی با سقف جناغی می شویم. دو طرف راهرو سکوهایی برای استراحت که نوعی بارانداز است، تعبیه شده، بعد از راهرو وارد محوطه قلعه می شوید. در کنار ورودی باز هم پله های سنگی خود نمایی می کند. باید برای دیدن پشت بام ورودی و رفتن به داخل برج ها، زحمت بالا رفتن از آن ها را هم به جان بخرید. البته باید اعتراف کنم که واقعا ارزشش را دارد. لذتی که از دیدن چشم انداز زیر پای تان احساس می کنید، با هیچ لذتی برابر نیست. برج های استوانه ای در داخل به شکل اتاق های هشت ضلعی هستند که روزنه هایی متعدد با سقف های جناغی برای دیده بانی دارند. سقف این برج ها به صورت گنبدی است و بقایای چندین اجاق هیزمی در آن ها به چشم می خورد. بنای قلعه دارای دو بخش ارگ و قور خانه است. بخش ارگ که در واقع شاه نشین قلعه محسوب می شود، دارای 12 دروازه، حمام، آبریزگاه و عمارت شاهی است که البته از این آخری چیز زیادی باقی نمانده است. در حیاط مشرف به عمارت شاه نشین آب انبار قدیمی وجود دارد. کارشناسان معتقدند که آب این آب انبار تا قبل از زلزله بزرگ مازندران، از رودهای ییلاقات زردخون تامین می شده است. اما با وقوع زلزله تنبوشه های سفالی (لوله) انتقال آب نابود می شوند. در سال های گذشته اداره میراث فرهنگی استان با استفاده از لوله های پلاستیکی دوباره آب این آب انبار را از همان منبع سابق، تامین می کند.
بخش شرقی مجموعه در واقع بخش نظامی آن است. قراول خانه در دو طبقه، 12 دروازه و دو برج بزرگ در کنار تعداد زیادی برج های کوچک، وظیفه حراست از تمام قلعه را بر عهده داشته است. دیواره های قلعه تقریبا پر از روزنه هایی با کفی شیب دار است و علت وجود این روزنه ها امکان دیده بانی یا در زمان حمله منفذی برای ریختن مواد مذاب بوده است. در ضلع شرقی همچنین یک خروجی اضطراری که در قدیم به «دزد در» معروف بود نیز تعبیه شده است. این در اضطراری به سمت کوه و غار باز می شود و غار در واقع محل استراحت سربازان بوده است که در مواقع اضطراری به کمک دیگر نظامیان در قلعه می شتافتند.
هر لحظه قرار گرفتن در رودخان پر از تجربه های زیباست. اما جذاب ترین آن ها چشم انداز هایی است که از درون روزنه های قلعه خود نمایی می کند. این چشم انداز های رویایی سوژه های خوبی برای عکس های یادگاری است. بهترین فصل رودخان گردی بهار و تابستان است. هر چند جلوه پاییزی جنگل نیز خالی از لطف نیست اما سرمای هوا در کنار بارندگی های پاییزی منطقه، راه رسیدن به قلعه را بسیار دشوار می کند. از آن جایی که قلعه سیستم روشنایی ندارد، ساعات بازدید از آن در شش ماه اول سال از 7:30 صبح تا 17 است. ورودی قلعه برای هر نفر 25 هزار تومان است. امکانات رفاهی در قلعه بسیار کم و محدود به سرویس بهداشتی و نماز خانه است اما در پایین قلعه و در کنار مغازه های محلی، انواع رستوران ها و غذا خوری ها دایر هستند. اگر چه طعم غذاهایشان به دل آدم می چسبد، اما قیمت های تقریبا زیاد آن ها به مذاق جیب ها اصلا خوش نمی آید. مثلا یک پرس چلو کباب کوبیده با کیفیت متوسط حدود 15 تا 20 هزار تومان هزینه دارد.
فوشه، روستایی شبیه کارتون ها
کارتون بچه های آلپ را یادتان هست؟ فاصله خانه آنت تا لوسیمی را چطور؟ روستای آلپ آن کارتون نوستالژی ما، از دسته روستاهای خطی است. روستاهای خطی در کمر کش کوه ها و در فاصله بسیار زیاد از هم قرار دارند. در نزدیکی فومن و قلعه رودخان روستایی این چنینی اما بسیار سرسبزتر و با صفاتر از آلپ قرار دارد که جز تعداد اندکی از گردشگران و کوهنوردان حرفه ای، بازدید کننده دیگری ندارد. پس زیاد نگران جای خواب در روستا نباشید. مردم روستا منازل خود را به راحتی به شما کرایه می دهند، به ویژه صاحبان دو کافه روستا که علاوه بر کرایه منزل خود، نشانی و قیمت اجاره خانه های دیگر روستا را هم می دانند.
پس هنگامی که از گشت و گذار در قلعه رودخان سیر شدید، بهتر است قبل از تاریکی هوا به سمت فومن بازگردید. بعد از بازارهای رودخان، تابلوی راهنمای روستای فوشه به چشم می خورد. جاده رسیدن به فوشه با آن که آسفالت است، اما دست اندازهای غیر قابل چشم پوشی دارد. روستا به وسیله رودخانه ای به دو بخش بالا فوشه و پایین فوشه تقسیم شده است. شما از بخش پایین فوشه وارد روستا می شوید. برای رفتن به قلب شگفتی های فوشه باید به سمت جنوب آن که همان بالا فوشه است حرکت کنید تا به رودخانه برسید. اگر آفرود سوار هستید برای عبور از رودخانه مشکلی نخواهید داشت، اما چنان چه خودروی سواری تان به اصطلاح شاسی بلند نیست، بهتر است از خیر گذشتن با خودرو از عرض رودخانه بگذرید. خودرو را در کناری پارک و از پل چوبی بسیار لغزنده عبور کنید و وارد بالا فوشه شوید. بالا فوشه به ارتفاعات کوهستانی و جنگل های انبوه ختم می شود. در راه به دو کافه بسیار دنج می رسید که در آن ها ضمن نوشیدن چای اصیل ایرانی می توانید تکلیف جای خواب و راهنما برای فردا را مشخص کنید. اگر می خواهید در ارتفاعات فوشه ماجراجویی کنید حتما از راه بلدهای محلی کمک بگیرید. آن ها برای راهنمایی شما تا «غار خون» تنها 20 تا 30 هزار تومان می گیرند که قیمت منصفانه ای است. کرایه اتاق های روستایی هم براساس امکانات و وسعت حدود 100 تا 150 هزار تومانی هزینه دارد. شب هنگام در فوشه صدای حیات وحش جنگل بسیار واضح است، به طوری که تصور می کنید تمام جانداران حیات وحش دقیقا پشت پنجره حضور دارند. هر طور شده خود را بخوابانید که فردا روزی پر از شگفتی در پیش دارید.
غار خون
صبح خروس خوان در فضای دلنشین بهاری بعد از صرف صبحانه در یکی از کافه های روستا به سمت بالا فوشه و جنگل کوهستانی حر کت کنید. مسیر حرکت شما در واقع خلاف جهت رودخانه است. در راه حوضچه ها و آبشار های کوچکی می بینید، که بهترین فرصت برای آب تنی و شوخی های آبکی است. بعد از حدود نیم ساعت جنگل پیمایی به بقعه ساده و بی آلایش «آقا شیخ جمال» می رسید. بنایی ساده و سفید کاری شده که تراسی مشرف به برکه ای محصور با شمشاد دارد. محلی ها به آقا شیخ جمال ارادت زیادی دارند و ایشان را در عصر پنج شنبه زیارت می کنند. از کنار بقعه به عمق جنگل وارد می شویم. شیب جنگل رو به افزایش خواهد بود. حدود دو تا دو و نیم ساعت پیاده روی سبک پیش رو دارید تا به غار خون برسید. غار خون با قدمتی هزار ساله و از نوع ریزشی در دامنه کوه های جنگلی فوشه قرار دارد. سنگ های ورودی نسبتا عریض غار، به واسطه فرسایش های آبی و خاکی به رنگ سرخ در آمده اند. بعد از حدود 10 متر پیشروی در غار به سنگ بزرگی می رسیدکه تقریبا غار را مسدود کرده است. برای عبوراز سنگ مجبورید به صورت سینه خیز حدود یک متر بخزید. اما در کمال ناباوری بعد از این تنگنا محوطه نسبتا وسیعی را می بینید، که در هر گوشه اش دالان ها و دهلیزهایی وجود دارد. وارد شدن به هر کدام از آن ها شگفتی های بی نظیری را جلوی چشمان تان می آورد. پیشروی در غار نیازمند راهنما و تجهیزات اولیه غارنوردی است.
اگر برنامه رفتن به فوشه را در سر دارید، حتما از جاذبه هایی چون انار دشته، اسکاسون، مراتع دریالات، کلهماسون، ریحانه و شهرگاه بازدید کنید.