بررسی تطبیقی ساختار، نهادهای تصمیم گیر و نقش قدرت های خارجی و مردم در سرنوشت ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی
تعداد بازدید : 69
ورود مردم به عرصه تصمیم گیری کشور
دموکراسی، از تعبیر آن به «سراب» توسط محمدرضا پهلوی تا مشارکت مردم در انتخاب مسئولان کشور
نویسنده : طاهری info@khorasannews.com
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و پایان حکومت سلطنتی پهلوی، عرصه های گوناگون کشور دچار تغییر و تحول شد. در این مقاله سعی خواهیم کرد تا به فضا و نظام سیاسی داخلی ایران در دوران پیش و پس از انقلاب اسلامی برشی بزنیم و با نگاهی به آرمان ها و شعارهای انقلاب، وضعیت موجود در کشور را نیز در برخی محورها با اهداف متعالی انقلاب بررسی کنیم.
ساختار سیاسی نظام پهلوی دوم
در یک نمای کلی نظام سیاسی در دوره پهلوی دوم از نوع نظام سیاسی فردی و قدرت در دست شاه متمرکز بود. به گونه ای که این قدرت به شیوه استبدادی - سلطنتی اعمال می شد و شاه، هسته مرکزی منظومه قدرت به شمار می رفت و دیگر نخبگان در درجات پایین تر قدرت قرار داشتند. هرچند شکل حکومت در دوران محمدرضا شاه ازنظر رسمی و قانونی سلطنت مشروطه بود، اما بررسی کارکردی آن نشان می دهد که توصیف صرفا قانونی از ساختار نظام سیاسی ناکافی است. صرف تجزیه و تحلیل رسمی ساخت نظام سیاسی که منشأ آن قانون اساسی مشروطه است چهره واقعی قدرت را نشان نمی دهد. بنابراین باید مواردی مثل ساختار غیررسمی و به تبع آن اعمال قدرت توسط گروه های غیررسمی بر این ساختارها را مدنظر قرارداد. هرچند شکل قانونی حکومت مبتنی بر تفکیک قوای سه گانه بود اما در عمل قانون اساسی به ابزاری در دست شاه تبدیل شد. در عمل تمییز میان اختیارات شاه و قوای مقننه، قضاییه و مجریه دشوار بود. همه تصمیمات مهم با فرمان های شاه ابلاغ می شد و در تمام جنبه های عمده سیاست گذاری، شاه نقش محوری ایفا می کرد. کل نظام بر پایه نهادهایی بنا شده بود که همه در حول محور شخص شاه متمرکز بود. نخست وزیران را انحصارا شاه منصوب می کرد، مجلس و انتخابات های آن به رغم حقوق و اختیارات مصرح در قانون اساسی فقط نقشی نمایشی داشت. بنابراین نخست وزیر و کابینه ابزاری برای اجرای تصمیمات شاه بود و نه خواست مردم. مارک گازیوروسکی استاد آمریکایی گروه علوم سیاسی دانشگاه ایالتی لوئیزیانا درباره نقش محوری شاه در کنترل مقامات مختلف نوشته است: «شاه درصدد برآمد که وفاداری مقام های حکومتی را از راه پرداخت حقوق و مزایای خوب به آن ها و تحمل فساد این مقام ها نسبت به خودش جلب کند؛ و نیروهای امنیتی و گونه ای «کابینه سایه ای» را که شامل مشاوران نزدیکش بودند، برای نظارت بر وفاداری و جلب توجه مقام های حکومتی، به کار گرفت. این اقدامات سبب کنترل گسترده شخص شاه بر مقام های حکومتی شد». (گازیوروسکی،1373:328) محمدرضا پهلوی نیز خود در سخنانی حکومت خود را این گونه توصیف می کرد: «بعضی مرا پادشاه مشروطه متمایل به دیکتاتوری خوانده اند، برخی عقیده داشتند که رویه من در کار سخت تر باشد مانند پدرم مطلق العنان باشم، ولی من بین این دورویه، یعنی شاه متمایل به دیکتاتوری و دیکتاتوری مطلق العنان رویه دیگری به وجود آورده ام». (پهلوی،1355:16) او حتی در آخرین کتاب خود به صراحت بر نفی دموکراسی تأکید کرد: «حکومت دموکراتیک در ایران سرابی بیش نبود. ما ناگزیر بودیم که راه خود را انتخاب کنیم. انتخاب ما میان استبداد و حکومت مطلقه بود». (پهلوی،1383:316) امیر عباس هویدا نیز که از چهره های نزدیک به شاه و برای مدت طولانی نخست وزیر محمدرضا پهلوی بود، در مصاحبه با یک نویسنده آمریکایی در اعتراض به روش کشورهای غربی در تصمیم گیری ها گفته بود: «در کشورهای غربی، شما درباره هر مسئله ای زیاد بحث و گفت و گو می کنید؛ و موضوع را از یک کمیسیون به کمیسیون دیگر، ارجاع می کنید. در این جا، ما فقط به حضور شاه می رویم و سپس عمل می کنیم»! (شوکراس،1369:266)
محافل و اشخاص تصمیم ساز
ساخت قدرت در جامعه ایران در دوره پهلوی نه تنها مبتنی بر روابط قدرت شخصی بود بلکه موجب نهاد زدایی از سیاست و گسترش روابط شخصی و غیررسمی شدن فرایندهای سیاسی نیز می شد. طبعا چنین ساخت قدرتی موجب پیدایش باندها و گروه های قدرت طلب در حول مراکز مهم تصمیم گیری یا شخصیت های قدرتمند می شد. چنین باندهایی معمولا مترصد فرصت های مناسب برای رسیدن به قدرت بودند و از طریق علایق اعضای خود حمایت می شدند. درنتیجه شبکه ای از روابط شخصی به جای مشارکت و رقابت نهادمند مستقر می شد که به نحو فزاینده ای فضای سیاسی را شخصی می ساخت. براساس تحقیق های صورت گرفته درخصوص تاریخ پهلوی دوم، گروه های غیررسمی که در ساخت قدرت سیاسی در دوره پهلوی دوم اعمال قدرت می کردند، بیشتر شامل سه دسته بودند: 1- خانواده ها و ارتباط آن ها با دربار 2- دوره ها و محفل ها (ازغندی،1376:148)3- اعضای خانواده سلطنتی. در بین اعضای خانواده سلطنتی دو تن - فرح و اشرف پهلوی - بیش از دیگران در امور سیاسی و اجتماعی مؤثر بودند و هر یک از آن ها نیز با ایجاد باندهای هوادار در داخل ساخت قدرت، منافع خویش را حفظ می کردند. در سال های سلطنت پهلوی دوم در محفل درونی شاه علاوه بر اشرف و فرح، خواهر و همسر شاه که هر دو به عنوان نماینده خانواده سلطنتی دوره های بسیار بانفوذ، امکانات مالی و کارکنانی زیاد و سازمان های گسترده تحت نظر خود داشتند، دوره های متعدد دیگری وجود داشت که برای اعمال قدرت در خط مشی سیاسی درصدد نفوذ سیاسی بودند. ازجمله می توان از دوره منصور، گروه مترقی آرامش، دوره امینی، انجمن دوستان سید جعفر بهبهانی، دوره حسین فردوست و دوره منوچهر اقبال نام برد. (ازغندی، 156-157 :1376) این باندها و دسته بندی ها از طریق کانال های ارتباطی که با شاه داشتند، تلاش می کردند منافع گروهی و باندی خود را از طریق تأثیرگذاری بر تصمیم و نظر وی تأمین کنند و شاه نیز با توجه به اختلافات موجود بین این دسته بندی ها، ضمن دامن زدن به اختلافات موجود بین آن ها، قدرت شخصی اش را بر فراز همه آن ها اعمال می کرد.
وابستگی خارجی
زمامداری سلسله پهلوی ها بر ایران با دخالت قدرت های خارجی آغاز شد. در سرسپردگی رضاخان در برابر انگلیس، همین بس که چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران، درباره او چنین اعتراف کردند: «خودمان او را آوردیم و خودمان او را برداشتیم». (فاروقی و لووریه،1385:28) محمدرضا شاه نیز به قدرت رسیدن و بقای حکومت خویش را مدیون بیگانگان می دانست؛ چنان که روزنامه نیویورک تایمز چنین نوشت: «پس از کودتا [28 مرداد 1332]، شاه گیلاس خود را با تعارف به کرمیت روزولت، رئیس(وقت)بخش سیا در خاورمیانه برداشت و گفت: من تاج و تخت خود را به خدا، مردم کشورم، ارتشم و شما مدیونم» (گازیوروسکی،1373:28) در حقیقت، ایران در دوره پهلوی ها، حیاط خلوت و منطقه نفوذ قدرت های جهانی بود. آن ها در عزل و نصب مقامات ارشد، نمایندگان مجلس، تصویب یا رد لوایح و قوانین، سیاست گذاری ها و ...، نقشی آشکار و پنهان داشتند و آمریکا به عنوان قدرتمندترین حامی وی، در برخورد با مسائل گوناگون محسوب می شد. (زونیس،1370:350) علاوه بر صد ها سند درباره دخالت های مستقیم و غیرمستقیم بیگانگان در کشور در دوران شاه، تأسیس ساواک برای دستگیری و شکنجه نیروهای مردمی و انقلابی از جمله هدایای آمریکایی ها به مهره خود در ایران بود. حسین فردوست در خاطرات خود در این باره می گوید: « پس از 28 مرداد 32، که آمریکاییها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصمیم گرفتند ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند، در درجه اول به ایجاد دستگاه ضداطلاعات ارتش و تقویت آن و در درجه دوم به تأسیس سازمان امنیت کشور (ساواک) پرداختند.» (فردوست، 1374:382)
40 خانواده، 400 کرسی مجلس، 6 نخست وزیر!
جمیز بیل محقق سیاسی آمریکایی در کتابی با عنوان الگوی روابط قدرت در نخبگان سیاسی ایران: نظام پدرسالاری طبقاتی در ایران که در سال 1353 نوشته شده است، تأکید می کند: در دوره پهلوی، 40 خانوار وجود داشت که درمجموع 400 کرسی مجلس را در طول 50 سال در اختیار داشتند. یعنی به طور متوسط هر یک از خانواده ها، بیش از چهار کرسی، همچنین در طول دو دهه، 12 نخست وزیر در ایران به قدرت رسیدند که نیمی از آن ها از اعضای این 40 خانواده بوده اند. (بیل، 1383:153) نخبگان جدید، تنها با برقراری رابطه با همین خانواده ها می توانستند امیدوار باشند که به قدرت خواهند رسید.
ایجاد احزاب دست نشانده
در دوران پهلوی دوم شاه همان طور که بالاتر آمد معتقد بود که «حکومت دموکراتیک در ایران سرابی بیش نیست» به صورت مستقیم یا غیرمستقیم دست به ایجاد احزاب در کشور می زد. البته حزب نه برای دموکراسی که او آن را برای ایران سراب می دانست بلکه حزب برای تثبیت قدرت خود. به عنوان مثال حزب مردم در سال 1336 رسماً فعالیت خود را آغاز کرد و اسدا... علم از چهره های نزدیک به محمدرضا دبیرکل این حزب شد. علم درباره علل ایجاد حزب و اهداف آن می گوید: «حزب مردم برای تجسم و تقدس نیت پاک وطن خواهانه و آزادمنشانه شخص اعلی حضرت محمدرضا پهلوی به وجود آمد. ما می خواستیم با تشکیل این حزب از شاهنشاه دموکرات منش خود سپاس گزاری کنیم و حزب مردم به عنوان یک مکتب شاه دوستی آماده هر گونه جانبازی در راه نیات شاهنشاه است.» این حزب پس از چندی دچار چنددستگی و شکست شد. پس از آن منوچهر اقبال نخست وزیر، رسماً در تاریخ 20 اردیبهشت 1336 فعالیت سیاسی حزب ملیون را اعلام کرد. هنگامی که دو حزب دولتی مردم و ملیون به دلیل تقلب های انتخاباتی سال 1339 اعتبار خود را از دست دادند، محمدرضا شاه به ایجاد یک حزب جدید به نام«ایران نوین» مبادرت ورزید. شاه زمانی که عملکرد احزاب مردم، ملیون و ایران نوین را در جلب مشارکت مردم و نمایش دموکراسی بی فایده دید، برای پر کردن خلأ سیاسی و تشکیلاتی دستور تأسیس حزب فرمایشی رستاخیز را صادر کرد. (ازغندی، 1382: 280-281)
مطبوعات؛ از ممیزی توسط ساواک تا اعمال نفوذ سفارت آمریکا
وضعیت مطبوعات در دوره پهلوی نیز به رغم فراز و فرودهایی که داشت، چندان آزاد نبود.«ماشاءا... شمسالواعظین»، روزنامهنگار اصلاح طلب در گفت و گویی که چندی پیش با روزنامه شرق داشت درباره فضای مطبوعات در دوران پیش از انقلاب گفت: «پیش از انقلاب ممیزی بهصورت مستقیم بود؛ اعضای ساواک در روزنامهها مینشستند و گزارشها و اخبار را میخواندند و بعد از این که ممیزی پاسخ مثبت میداد به چاپ میرفت.» علاوه بر دخالت مستقیم نیروهای امنیتی رژیم پهلوی بر مطبوعات، نیروهای خارجی نیز بر مطبوعات داخلی اعمال نفوذ می کردند. براساس گزارش های محرمانه شهربانی هنگامی که روزنامهای در پایتخت مجال آن را مییافت که از عملکرد آمریکاییان در ایران انتقاد کند، سفارت آمریکا در تهران قدرت آن را داشت که آن روزنامه را خارج از ضوابط قانونی توقیف کند. (تفرشی، 1371)
انتخاب مستقیم و غیرمستقیم همه مسئولان در جمهوری اسلامی
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شرایط ناگهان عوض شد و مردم که تا 21 بهمن 57 هیچ ارزشی برای حکومت پهلوی نداشتند و لحاظ کردن نظر مردم در حکومت داری از دیدگاه شاه «سراب» بود، از 22 بهمن بر سرنوشت ایران حاکم شدند. اولین ظهور و بروز نقش مستقیم مردم در سرنوشت خود، در انتخابات همه پرسی درباره تشکیل حکومت جمهوری اسلامی نمودار شد. جایی که در روزهای 10 و 11 فروردین 1358 همه پرسی در سراسر کشور برگزار شد و بیش از 98درصد مردم موافقت خود را با تشکیل نظام جمهوری اسلامی اعلام کردند و روز اعلام نتیجه همه پرسی به عنوان روز جمهوری اسلامی در تقویم ملی به ثبت رسید. پس از آن نیز مردم در مرداد همان سال اعضای خبرگان قانون اساسی را برای نگارش و تدوین قانون اساسی انتخاب کردند. در سومین انتخابات پس از پایان پهلوی دوم، مردم ایران پس از چهار ماه بار دیگر در یک انتخابات عمومی به قانون اساسی رأی مثبت دادند. مشارکت هایی که ثابت می کرد، دموکراسی یا اداره حکومت براساس نظر مردم نه «سراب» بلکه حقیقتی بود که سلسله های پادشاهی هزاران سال آن را از مردم ایران دریغ کرده بودند. نقش مردم در حکومت پس از 22 بهمن تا آن جا بود که براساس قانون اساسی، همه مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توسط مردم برگزیده می شوند. از انتخاب غیرمستقیم رهبری گرفته تا انتخاب مستقیم رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، ده ها هزار نفر اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا. براین اساس تاکنون در کشور 36 انتخابات برگزار شده است. این آمار علاوه بر همه پرسی نظام جمهوری اسلامی و خبرگان قانون اساسی و تأیید این قانون، 10 دوره انتخابات مجلس، 12دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنج دوره انتخابات شوراها را در بر می گیرد. در آخرین دوره انتخابات در سال 96، میزان مشارکت مردم در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری حدود 73 درصد بود. براساس گفته رئیس هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا 127هزار و 610 کرسی برای سیاست گذاران شهر و روستا(اعضای شوراهای شهر و روستا)در کشور وجود دارد که در انتخابات دوره اخیر 265 هزار و 420 نفر برای تصاحب این کرسی ها با یکدیگر رقابت کردند. به این ترتیب مردمی که تا 21 بهمن 57 حق مشارکت در سرنوشت کشور خود را نداشتند، در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از زن و مرد و روستایی و شهری در کلان شهرها و مناطق دور افتاده با رای برابر به طور متوسط هر سال تقریبا یک بار پای صندوق رای رفته و نمایندگان خود را برای به دست گرفتن امور اجرایی و تصمیم گیری و تصمیم سازی کشورشان ، انتخاب کرده اند تا بازهم مهربطلانی باشد بر نظریه محمدرضا شاه که معتقد بود در ایران دموکراسی یعنی سراب!
افزایش مشارکت همگانی در دوران انقلاب
علاوه بر انتخابات های سراسری در کشور نمونه های دیگری از جلوه های مشارکت مردمی در امور جاری کشور و اصناف را نیز در کشور شاهد هستیم.
افزایش شوراهای اسلامی کار، افزایش انجمن های صنفی کارگری و کارفرمایی، تأسیس انجمن های تخصصی و خانه های صنعت در استان ها، افزایش تعداد سازمان های غیردولتی طرفدار محیط زیست و منابع طبیعی، تأسیس، تقویت و جهت دهی انجمن های علمی، شکل گیری صدها کانون فرهنگی - هنری و نیز شوراهای صنفی در دانشگاه ها با عضویت و مشارکت انتخاباتی دانشجویان، تشکیل انجمن های علمی- دانشجویی، تشکیل سازمان های غیردولتی و پارلمان دانش آموزی کشور، تشکیل سازمان دانشجویی هلال احمر، افزایش تعداد کانون های بازنشستگان کشوری، افزایش تعداد کانون های بازنشستگی کارگری و کارفرمایی و دیگر امور فرهنگی به گسترش ظرفیت درونی نظام برای پذیرش تحولات سیاسی - اجتماعی و برآوردن تقاضاهای مشارکت سیاسی -اجتماعی جامعه متحول ایران در دهه اول انقلاب و بعد از آن انجامید (ترابی، 95:139) با این حال به نظر می رسد در این باره باید به نکته ای مهم توجه داشت.
جای خالی سازوکارهای قانونی برای نظارت مستقیم مردم بر مسئولان
با ایجاد سازوکارهای قانونی در کشور، مردم به صورت غیرمستقیم توسط مجلس و دیگر دستگاه ها بر مسئولان نظارت دارند اما به نظر می رسد نیاز است در کشور سازوکاری دقیق و شفاف برای نظارت مستقیم مردم بر منتخبان خود داشته باشند. براساس اصل هشتم قانون اساسی «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت» که می بایست قانون کیفیت آن را مشخص کند. همچنین در خصوص روش های مسالمت آمیز برگزاری تجمعات اعتراضی به برخی سیاست ها و قوانین و عملکردها، نیاز است تجدیدنظرهایی صورت بگیرد. خوشبختانه در روزهای اخیر برخی از مسئولان درخصوص استفاده از اصل بیست و هفتم قانون اساسی درباره تشکیل اجتماعات و راهپیمایی های غیر مسلحانه اظهارنظر کرده اند که می تواند طلیعه شروع گفت و گو درباره این مسئله باشد.
تذکرات امام به مسئولان در منشور 8ماده ای
درخصوص آزادی های مدنی و فردی نیز کارنامه جمهوری اسلامی به رغم برخی از کاستی ها و ضعف ها قابل دفاع است اما دستورات و فرمایش های امام امت همچنان می تواند چراغ راه مسئولان در دست یابی به آرمان های اصلی انقلاب باشد. امام خمینی(ره) در آذر سال 61 پیامی خطاب به مقامات قوه قضاییه و ارگان های اجرایی کشور صادر کردند که به عنوان فرمان 8ماده ای ایشان معروف شد. بنیان گذار کبیر انقلاب در بخشی از این پیام تصریح می کنند: «هیچ کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی که از روی موازین شرعیه باید باشد توقیف کند یا احضار نماید، هر چند مدت توقیف کم باشد. توقیف یا احضار به عنف، جرم است و موجب تعزیر شرعی است.» امام خمینی(ره) در بخش دیگری از این فرمان تأکید می کنند: «هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آن ها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی - اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده و لو برای یک نفر فاش کند. تمام این ها جرم [و] گناه است و بعضی از آن ها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آن ها موجب حد شرعی میباشد.» امام امت در ادامه این پیام می افزایند: «مؤکداً تذکر داده میشود که اگر برای کشف خانههای تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آن جا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدر برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید.»این فرمان 8 ماده ای و مجموعه اصول قانون اساسی درباره حقوق شهروندی و قوانین موضوعه ای که طی این سال ها در این باره تصویب شده است به خوبی نشان دهنده رویکرد مردم محورانه و مبتنی بر حفظ حقوق شهروندی مردم در ساختار جمهوری اسلامی است هرچند در اجرای این اصول و قوانین قطعا کاستی هایی وجود دارد که باید رفع شود.
چالش های احزاب در ایران پس از انقلاب
متعاقب پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از جریان ها و احزاب سیاسی حتی آن ها که با ایدئولوژی انقلاب اسلامی نیز همراهی نداشتند، اجازه فعالیت پیدا کردند. در قانون اساسی کشورمان درباره فعالیت احزاب در کشور در اصل بیست و ششم آمده است: «احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان از شرکت در آن ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن ها مجبور ساخت.» بر همین اساس احزاب و جریان های متنوعی با گرایش های مختلف در کشور ایجاد شد. اما پس از اندکی و با اقدامات غیردموکراتیک و ایجاد ناامنی در کشور توسط برخی از جریان های چپ و منافقین، فضای سیاسی کشور تا حدودی محدود تر شد. شرایط خاص کشور در دوران جنگ تحمیلی نیز اجازه پرداختن به چالش های سیاست داخلی کشور را کمتر فراهم کرده بود. اما پس از پایان جنگ هنگامی که عده ای از روحانیون قصد ایجاد تشکلی جدید به موازات جامعه روحانیت را داشتند امام در پیام مهمی ضمن اشاره به اختلاف نظرهای مختلف در امور مختلف این اجازه را صادر کردند. ایشان در پیام خود تصریح می کنند: «طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظرات اجتهادی- فقهی در زمینههای مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد» به رغم آن که براساس فایل منتشر شده در وب سایت وزارت کشور بیش از 220 حزب در کشور فعالیت می کند اما آن طور که باید و شاید جایگاه احزاب در کشور مشخص نیست. البته قسمتی از این ایراد به فرهنگ سیاسی اجتماعی کشور باز می گردد اما درخصوص حمایت های قانونی از احزاب همچنان فعالان سیاسی گلایه دارند. اکنون که نظام جمهوری اسلامی وارد چهل سالگی خود شده است، می توان درباره نقش احزاب و الگوی مطلوب فعالیت جریانات سیاسی در کشور گفت و گو کرد.
وضعیت رسانه ها در دوران پس از انقلاب
در حوزه مطبوعات پس از انقلاب با وجود تحولات اوایل انقلاب و الزامات مربوط به وقوع جنگ تحمیلی این فعالیت دستخوش ضعف و فترت شد، اما متعاقب نوسازی فرهنگی-اجتماعی و آموزشی دوره سازندگی، عرصه مطبوعات تحول یافت. براساس آمار، تعداد مطبوعات ایران در اواخر دوره پهلوی به حدود 200 مورد می رسید. با تدوین قانون اساسی و استقرار دولت ها پس از انقلاب اسلامی روند توسعه و گسترش مطبوعات در دهه اول انقلاب اسلامی به اوج خود رسید و در کنار نقد و انتقاد در حوزه های سیاسی ، اجتماعی ، دینی و اخلاقی ، گسترش مطبوعات، یکی از مؤلفه های اصلی تحقق جامعه مدنی و توسعه سیاسی در دهه اول انقلاب اسلامی تلقی شد. (خواجه سروی، 1382: 339-340)
براساس آماری که در سامانه جامع رسانه های کشور ارائه شده اکنون هشت هزار و 420 رسانه در ایران مجوز دارند که این تعداد با میزان آن در اواخر دهه 50 شمسی غیر قابل مقایسه است و نشان دهنده رویکرد انقلاب اسلامی به ایجاد فضای نقد و تحلیل و ارائه اخبار و اطلاعات به مردم و اهمیت قائل شدن به دیدگاه های مختلف در اداره کشور است.
منابع :
ازغندی، علیرضا و مرادی جو علیجان، (1395)حلقه درونی قدرت در ساختار سیاسی حکومت پهلوی دوم (1357-1342)، پژوهش های سیاسی و بین المللی شماره 27
ازغندی، علیرضا(1376) ناکارآمدی نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب، تهران: قومس
بیل، جیمز، (1383)، الگوی روابط قدرت در نخبگان سیاسی ایران، ترجمه مجید خسروی نیک، مجله فرهنگ اندیشه، سال سوم، شماره 10
پهلوی، محمدرضا(1355)، مأموریت برای وطنم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب
پهلوی، محمدرضا(1383) پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابو ترابیان، چاپ9، تهران: زریاب
ترابی، یوسف (1391) ، اجماع نظر نخبگان سیاسی و توسعه در جمهوری اسلامی ایران ، تهران ، دانشگاه امام صادق (ع)
تفرشی، مجید،(1371) گزارش های محرمانه شهربانی (1326ـ1324)، چاپ اول، سازمان اسناد ملی ایران، جلد 2
خواجه سروی، غلامرضا (1382) ، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران ، چاپ اول ، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی .
دلدم، اسکندر(1372)، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، تهران: نشر گلفام
زونیس، ماروین(1370)، شکست شاهانه؛ ملاحظاتی درباره سقوط شاه، ترجمه اسماعیل زند و بتول سعیدی، تهران: نشر نور
شوکراس، ویلیام(1369)، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، چاپ2، تهران: نشر البرز
فاروقی، احمد و لووریه، ژان(1358)، ایران بر ضد شاه، ترجمه مهدی نراقی، تهران: امیرکبیر
فردوست، حسین(1374)، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، چاپ هشتم، تهران، انتشارات اطلاعات، 1374، ص 382.
گازیوروسکی، مارک(1373)، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ایجاد یک حکومت سلطه پذیر در ایران، ترجمه جمشید زنگنه، چاپ2 ،تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا