مصطفی منتظر - info@khorasannews.com
یکی از موارد پرتکرار از طرف دشمن به ویژه آمریکاییها در ایام جنگ وحشیانه غزه، ارتباط دادن اضلاع مقاومت به ایران اسلامی به ویژه با ادبیات و مفهوم «پراکسی» یا نیروی نیابتی بوده است. موضوعی که از طرف ایران به ویژه رهبر معظم انقلاب با ادبیات و قواعدی دیگر مورد خطاب قرار گرفته است. به بیان دیگر، رهبری دقیقا در نقطه مقابل این روش غربیان، نیروهای مقاومت را نیروهای مستقلی میدانند که به وظیفه خود عمل میکنند و البته از ایران متاثر بوده و روحیه انقلابی را از آن گرفتند، اما علت این تفاوت نگاه به مقاومت چیست؟ حال این که ممکن است تصور شود، اتفاقا استفاده از ادبیات نیروی نیابتی به ایران قدرت منطقهای داده و آن را در چشم دشمنان بزرگ میکند، اما علت اصلی را باید در چند بعد دید. اولا نگاه انسانی انقلاب اسلامی اجازه نمیدهد که مجاهدینی را که از اسلام حمایت میکنند ،برای مقاصد سیاسی، تقلیل به نیرویی وابسته به خود معرفی کند. در نگاه انقلاب اسلامی نباید دیگران را خرج خودمان بکنیم. این نیروهای اسلامی هم قرار نیست دستورات کسی را برای منافع دیگران اجرا کنند؛ همان طور که ایران تا به حال به آن ها دستوری نداده و دستوری هم نخواهد داد. لذا رابطه ما و اضلاع مقاومت، رابطه نیابتی نیست؛ بلکه رابطه همدلی، همبستگی براساس اسلام است. حمایت ایران از اضلاع مقاومت هم اولا به همین نگاه اسلامی و وظیفه محور است کمااین که برخی دوستان مقاومت در برهه جنگ سوریه دچار اشتباه شدند و سپس اشتباه خود را تصحیح کردند، اما ایران دست از حمایت آن ها برنداشت. مسئله سیاسی ابعاد بعدی و در اولویت های بعدی است. این نوع از ارتباط ایدئولوژیک و فکری از هر ارتباط دیگر وثیقتر و عمیقتر است. بعد دیگر مربوط به ایجاد اعتمادبهنفس در این نیروهاست. راهبرد رهبری از روز اول طوفان الاقصی این بود که تمام افتخار این عملیات بزرگ را به نیروهای فلسطینی بدهد. بدون این اعتمادبهنفس نمیتوان امیدی به پیروزی مقاومت فلسطین یا دیگر نیروهای مقاومت داشت. به یمن بنگرید که با همین اعتمادبهنفس به جنگ ابرقدرتها رفته و نمیترسد. پس این موضوع از نگاهی عمیق به مسئله مقاومت درونزا برمیگردد. نکته دیگر نوع نگاه آن نیروهای مقاومت به مسئله است؛ خودتان را جای مجاهدین و رهبران آنان بگذارید که پس از تلاشهایی که با جانفشانی گسترده همراه بوده، به عنوان نیروی نیابتی یک کشور دیگر معرفی شوید. چنین اتفاقی قطعا خلاف عزت آن مجاهدین است و اتفاقا موجب ایجاد نوعی حس منفی نسبت به ایران خواهد شد. همین امر باعث خواهد شد تا آن نیروی مقاومت مجبور به تعریف خط حائل بین خود و ایران باشد. همین امر برخی مسیرهای سیاسی با ایران را در سالهای اخیر با مشکل مواجه کرده است. از طرف دیگر، آمریکا سعی دارد تا با ضمیمه کردن مقاومت به ایران، هزینههای آن را علاوه بر خود نیروهای مقاومت به ایران هم تحمیل کند. این موضوع به بلوک غرب اجازه میدهد تا فشارش بر ایران را مشروع بنمایاند. اتفاقی که قطعا بر کل منطقه و اساس جریان مقاومت اثرگذار است.پس میتوان درک کرد که نام نهادن نیروی نیابتی بر مقاومت، از طرفهای مختلف به ضرر ایران، مسئله فلسطین و نیروهای مقاومت است. پس باید به جد از این ادبیات مضر دوری کرد و اتفاقا در مقابل آن ایستاد.