شروع دوباره از صفر جواد عزتی، چرخش مسی به سمت آمریکا و چرایی بازگشت ظریف به صحنه

ستارهای که 2 بار از صفر شروع کرد!
درباره جواد عزتی، بازیگری که به قله سینمای کمدی رسید و بعد از کنار گذاشتن آن به ستاره پرفروش سینما، این بار در گونه درام تبدیل شد
مصطفی قاسمیان

از دیروز فیلم سینمایی «کتچرمی» ساخته حسین میرزامحمدی در سالنهای سینما به نمایش درآمده است. این فیلم که در چهل و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر رونمایی شد، از حضور جواد عزتی به عنوان بازیگر نقش اصلی بهره میبرد؛ بازیگری که در سالهای اخیر، صاحب موقعیتی منحصربهفرد در سینمای ایران شده است. او که پیشتر در کنار انگشتشمار چهرههای دیگر، از جمله ستارههای اصلی و پرفروش سینمای کمدی بود، بعد از آن که بازی در آثار کمدی را کنار گذاشت، همراه با معدودی بازیگر دیگر، یکی از ستارههای اصلی سینمای درام (غیرکمدی) شد. در گزارش امروز، مروری داریم بر مسیری که این هنرپیشه در سالهای اخیر پیمود تا به قله جلب توجه تماشاگران در هر دو گونه اصلی کمدی و درام در سینمای ایران رسید.
وداع با سیما
در آغاز دهه 90، هنرپیشهای حدود 30 ساله بود که به تازگی چند تجربه سینمایی در نقشهای مکمل را از سر گذرانده بود و بیشتر به عنوان بازیگر تلهفیلمها و سریالهای سیما شناخته میشد و «سه دونگ، سه دونگ» شاهد احمدلو جزو پربینندهترین آثارش به شمار میآمد. او با «قهوه تلخ» نیز بسیار به چشم مخاطب آمده بود، اگرچه چهرهپردازی و نقش او طوری بود که چندان اثر زیادی از جواد عزتی باقی نمیماند و بیشتر «بابا اتی» دیده میشد. او در 3-2 سال نخست دهه 90، بهیادماندنیترین نقش تلویزیونیاش را که «لطیف» در سریال «دردسرهای عظیم» بود، بازی کرد و بعد از آن، با محبوبیتی که یافت، بیشتر به سینما پرداخت.
از مکمل به اصلی
جواد عزتی نخستین سالهای حضور صرف در سینما را نیز به عنوان یک بازیگر کمدی و عمدتاً بازیگر نقشهای مکمل گذراند که آثاری چون «کلاشینکف» و «جابهجا» را شامل میشود. در این میان او به تدریج با زوج امیر جعفری در «زاپاس»، به عنوان بازیگر نقش اصلی خود را در فیلمهای کمدی مطرح کرد؛ زوجی که بعدها در چند فیلم دیگر هم تکرار شد. «فرشتهها با هم میآیند» نیز که یک کمدی-درام بود، در همین زمان ساخته شد. معدود تجربیات او در زمینه سینمای درام مانند «شیار 143» و «تگرگ و آفتاب» در این سالها چندان دیده نشدند.
یک آغاز دوباره و جدی
در سال 95 و زمان ساخت فیلم «ماجرای نیمروز»، اعتماد محمدحسین مهدویان برای سپردن نقش جدی و جذاب یک افسر اطلاعاتی به جواد عزتی، نقطه عطف کارنامه هنری این هنرپیشه شد؛ نقشی که میتوانست یک ریسک باشد، چراکه پیشتر عزتی به عنوان بازیگری مطرح نبود که بتواند چنین نقشی را ایفا کند. ریسک مهدویان جواب داد و نهتنها کارنامه بازیگری عزتی از این رو به آن رو شد، بلکه بعدها عزتی با محبوبیتی که کسب کرده بود، مایه پرتماشاگرتر شدن آثار مهدویان هم شد تا به نوعی پاسخ اعتماد این کارگردان را داده باشد. جواد عزتی بعد از «ماجرای نیمروز»، تا دو سال دیگر همچنان به حضور در نقشهای کمدی، همزمان با آثار درام ادامه داد و حاصلش موفقیت آثاری چون «هزارپا» و «آینه بغل» در گیشه و جلب نظر منتقدان با فیلمهایی مانند «تنگه ابوقریب» و کمی هم «جاندار» بود که او را به عنوان بازیگری دارای توانایی بازی در هر دو گونه درام و کمدی مطرح کرد.
وداع با کمدی
جواد عزتی از حدود سال 97 و پس از بازی در فیلم سینمایی «چهار انگشت» تاکنون، سینمای کمدی را کنار گذاشت و صرفا به بازی در آثار درام پرداخت. او در این دوران از قضا بسیار هم پرکار بود و از فیلم جنگی – جاسوسی «ماجرای نیمروز: رد خون» گرفته تا درام جنوبشهری «شنای پروانه» و حتی نوآر «مرد بازنده» حضور داشت. سریال «زخم کاری» نیز که یکی از نقاط اوج کارنامه این هنرپیشه به شمار میآید، مربوط به همین سالهاست. او با «خورشید» تا جشنواره فیلم ونیز هم رفت تا بازیاش در دید کیت بلانشت رئیس هیئت داوران این جشنواره قرار بگیرد؛ هرچند عزتی هنرپیشه اصلی این اثر نبود. جواد عزتی در 4 سال اخیر جز کمدی-درام «جهان با من برقص» اثری بازی نکرده که رگههای کمدی داشته باشد، هرچند بار کمدی این فیلم نیز بر دوش پژمان جمشیدی (نه عزتی) بود. او حالا با «کتچرمی» به سینما بازگشته است؛ فیلمی که از نظر قصه، شباهت قابل توجهی به «مرد بازنده» تجربه قبلی سینمایی این بازیگر دارد و امیدوار است نام او، بتواند تماشاگران را به سالن سینما بکشاند.
توافق مسی با اینتر میامی آمریکا!
دیروز منابع غیر رسمی خبر دادند لیونل مسی به اینتر میامی خواهد پیوست و بازی در لیگ حرفهای آمریکا را به بازگشت پراحساس به بارسلونا و پیشنهاد پر زرق و برق عربستانیها ترجیح داده است. کاپیتان و ستاره تیم ملی آرژانتین تصمیم گرفته به جنوب فلوریدا برود و در تیم اینتر میامی بازی کند. البته نام بارسلونا در میانه گمانهزنیها درباره آینده مسی مطرح شد و خورخه مسی، پدر او، اعلام کرد اولویت با بارساست، اما با در نظر گرفتن وضعیت مالی بیثبات باشگاه بعید است بهترین گلزن تاریخ بارسلونا به آن جا برگردد. جذب مسی میتواند جان تازهای به میامی مستاصل ببخشد که در جدول کنفرانس شرق در رده آخر نشسته است. این در حالی است که تیم ملی آرژانتین هم برنامه دارد تا یک مرکز تمرین در جنوب فلوریدا بنا کند.روزنامه ورزشی اکیپ، چاپ فرانسه، گزارش کرده که مسی و همسرش ترجیح دادهاند در عربستان زندگی نکنند؛ ضمن این که بیاعتمادی به خوان لاپورتا، رئیس باشگاه بارسلونا نیز سبب شده تا نظر مساعدی درباره بازگشت به نیوکمپ نداشته باشند.
3 فرضیه درباره ورود دوباره ظریف به صحنه
وزیر خارجه سابق با حضور6ساعته در کلاب هاوس به بیان نظرات خود درباره برجام و پاسخ گویی به سوالات کاربران پرداخت. مهم ترین اظهارات ظریف چه بود ؟ فرضیه های ورود دوباره وی به عرصه سیاست را نیز بررسی کردیم

کامیار-محمد جواد ظریف به تازگی در عرصه مجازی به اظهارنظر میپردازد؛ روزی در قالب پست اینستاگرامی از عملکرد دوران وزارتش دفاع میکند و سه شنبه شب نیز در اتاقی در کلابهاوس بیش از شش ساعت به مرور آن چه در جریان مذاکرات هستهای، امضای برجام و بعد از آن گذشت، پرداخت. به گزارش «انتخاب»؛ گزیده اظهارات ظریف در ادامه می آید:*من نماینده ایران در کنفرانس بن بودم؛ اما بدون شهید سلیمانی نمی شد آن حضور فعال را در کنفرانس بن مربوط به افغانستان داشت. [در اوایل دهه 2000] کلمه به کلمه بحث ها و مذاکرات در افغانستان را با سردار سلیمانی هماهنگ می کردم.*چه شد که بوش گفت محور شرارت؟ در ژانویه 2002، دو هفته قبل از سخنرانی بوش، یک کشتی حامل سلاح برای عرفات در کرانه باختری توسط اسرائیل کشف شد؛ این کشتی کارن ای نام داشت و مدعی شدند که برای ایران است؛ این واقعه باعث امنیتی سازی مجدد از سوی اسرائیل شد.*اروپایی ها توانستند بعد از ترامپ اجماع امنیتی علیه او شکل دهند، اما علیه ایران شکل نگرفت.*احمدی نژاد و شعار «قطار بی ترمز و فرمان هسته ای» او به کمک امنیتی سازی ایران آمد.*قطعنامه 1929 علیه ایران، یکی از بدترین قطعنامه ها در طول تاریخ شورای امنیت بود؛ با حمایت چین و روسیه هم بود.*تمام مذاکرات و صورت جلسات را برای رهبری میفرستادیم؛ ایشان هر وقت میخواستند نظر میدادند و هر موقع میخواستند نظر نمی دادند.رهبری در هر مورد مخالف بود، می گفت و ما حتی در مواردی که توان پیگیری مطالبه ای را نداشتیم، اول به ایشان اطلاع می دادیم و پس از کسب مجوز اقدام می کردیم. *اختلاف من و اکبری از CTBT شروع شد؛ او به شدت در وزارت دفاع آن زمان علیه CTBT صحبت و فضاسازی کرد.اکبری گفت من سردمدار مخالفت با CTBT بودم؛ پایه ریزی دعوای هسته ای از همین موضوع شروع شد. *هدف طائب از گاندو، زدن من بود؛ فکر می کرد من نایاک را تاسیس کرده ام.*مذاکرات مسقط تابوشکنی بود که توسط برادر عزیزم دکتر صالحی انجام شد و به رغم کارشکنی شدید جلیلی و مخالفت احمدی نژاد برگزار شد.*شش قطعنامه فصل هفتی، ایران را وادار به مذاکره با آمریکا کرد؛ ناگزیر بودیم.*الحمدلله مداح ها و حاج محمود کریمی این قدر انگلیسی شان خوب شده که می توانند بگویند ظریف زبان انگلیسی بلد نیست.*هرکس بگوید در روابط بین الملل می توان تضمین گرفت، عوام است.*یکی از سناتورهای نزدیک به ترامپ، در سفری به نیویورک سراغ من آمد و گفت ترامپ از شما برای حضور در کاخ سفید دعوت کرده، وقتی به تهران منتقل کردم و گفتم در صورت مخالفت، مجازات را میپذیرم اما پیام به مراحل عالی نرسید و در سطوح پایین رد شد.*ساسپنشن را اروپاییها در لحظه آخر وارد برجام کردند و معاونان من بدون اینکه به من خبر دهند، موافقت کردند.*اگر برجام این قدر خیانتی بدتر از ترکمنچای است، چرا آن را دور نمیاندازید؟ پاره کنید و دفنش کنید. ما دو سال است کارهای نیستیم، هنوز دوستان به دنبال همان برجام هستند.
3 فرضیه درباره ورود دوباره ظریف به عرصه سیاست
فارغ از قضاوت سخنان اخیر ظریف در کلابهاوس، پرسش مهمی که به وجود میآید آن است که هدف او از حضور در عرصه رسانهای چیست؟ او که پس از پایان دولت دوازدهم سعی کرده بود سکوت پیشه کند چرا ناگهان تصمیم میگیرد سخن بگوید؟ آن هم نه یکبار که در قالبهای مختلف و برای چندبار؟به نظر میرسد محمدجواد ظریف اهدافی سیاسی را برای خود ترسیم کرده است. او نمیخواهد خارج از دایره سیاست تعریف شود و گویی تدریس در دانشگاه چندان او را راضی نمیکند و آن طور که به نظر میرسد او میخواهد بار دیگر به عرصه سیاست بازگردد. درباره این که ظریف در چه قالبی میخواهد به سیاست برگردد، نمیتوان نظر دقیقی ارائه داد اما میشود چند گمانه را بررسی کرد؛ نخستین گمانهزنی آن است که او خود را برای ریاستجمهوری آماده میکند. این سخن در سال1400 هم مطرح میشد که ظریف قسم خورد که بنای ریاستجمهوری ندارد. البته قسم ظریف معطوف به انتخابات همان سال بود زیرا میدانست باتوجه به میزان انتقاداتی که به دولت متبوعش میشود، بسیار بعید است بتواند با تکیه بر نام دولت روحانی رأی آورد و اگر وارد انتخابات میشد و رأی نمیآورد عملا کارت خود را سوزانده بود. یک فرضیه آن است که ظریف صبر کرد تا در دوره بعد یعنی ریاستجمهوری 1404 که اذهان عمومی درباره عملکرد دولت روحانی قدری آرام شده است، شرکت کند. شاید این فرضیه پر بیراه نباشد اما مسئله این است که اگر چنین باشد چرا ظریف در سال انتخابات مجلس، فعالیت خود را آغاز کرده است؟ و آیا کلیدزدن انتخابات ریاستجمهوری از حالا بسیار زود نیست؟با این اوصاف ضمن آن که فرضیه اول را فعلا نمیشود رد کرد اما به نظر میرسد تحرکات سیاسی اخیر ظریف هدفی کوتاهمدتتر را دنبال میکند؛ یعنی انتخابات مجلس. حالا باید دید آیا ظریف برای خود کار میکند یا دیگری؟ شاید نشانهای دیده نشود که ظریف بخواهد خود نامزد انتخابات مجلس شود زیرا اساسا حوزه او کار پارلمانی نبوده و او هم بعید است بخواهد به مجلس وارد شود؛ بنابراین چنین به ذهن میرسد که ظریف وارد شده است تا اولا سرمایه اجتماعی معتدلین و حتی اصلاحطلبان را تجمیع کند، ثانیا برای مخاطبان طیفهای مدنظرش تهییج انتخاباتی به وجود آورد و با دو قطبیکردن در عرصه سیاست خارجی جامعه هدفش را به سمت انتخابات سوق دهد و ثالثا در این بین از عملکرد خودش هم دفاع کرده باشد. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اگر فرضیه قبل را ملاک قرار دهیم، ظریف میخواهد از چه کسی حمایت کند؟ ظریف از مدتی پیش سعی کرد قدری از شخص روحانی فاصله بگیرد که شاید دلیلش دو عامل باشد؛ نخست ساختن چهرهای کاملا مستقل از روحانی و دوم فاصلهگرفتن از نقدهای گستردهای که به دولت یازدهم و دوازدهم میشد.حالا در این شرایط او نزدیک به علی لاریجانی شده است. شاهد مثالش هم حمایت او از لاریجانی در انتخابات ریاستجمهوری 1400 بود که گفت بدش نمیآید لاریجانی رئیسجمهور شود. بسیاری در آن زمان میگفتند اگر لاریجانی بتواند به پاستور برود، حتما ظریف وزیر خارجهاش خواهد بود؛ چه آن که علی لاریجانی در دوران ریاستش بر مجلس هم همواره یکی از حامیان سرسخت ظریف به حساب میآمد.نتیجه آن که با جمع همه این فرضیهها به نظر میرسد که ظریف در مقطع کنونی وارد فضای سیاسی شده است با دو هدف؛ هدف کوتاه مدت مجلس است که شاید برای حمایت از لاریجانی باشد و هدف بلندمدت زندهنگهداشتن نام خود در میان مردم است، شاید برای انتخابات ریاستجمهوری.