احوالپرسیهای روزمره برای همه ما تکراری و خستهکننده شدهاست. انگار همهمان یک وظیفه داریم که باید هر روز و همیشه تکرارش کنیم بدون اینکه حتی انتظار پاسخ یا واکنش خاصی از طرف مقابل داشتهباشیم. نه خودمان و نه دیگران در قبال احوال پرسیهای روزمره هیچوقت حال واقعیمان را توضیح نمیدهیم و هرگز هم انتظار نداریم وقتی خیلی سریع با کسی سلام و احوالپرسی میکنیم او شرح حال کاملی از خودش به ما بدهد. «سلام، چطوری، چه خبر؟» شدهاست ورد زبان ما درحالی که این نه رسم ادب است و نه نشانی از احترام و محبت در خودش دارد. خیلی مهم است که موقع احوالپرسی کلمات را چطور ادا میکنید. مثلا همین که با صدای گرم و واضح سلام کنید معمولا احساس خوبی به طرف مقابل میدهید تا اینکه یک سلام شل و نصفه و نیمه بدهید و بگذرید. خیلی وقتها ممکن است اطرافیان، دوستان یا خانواده ما حال خوشی نداشتهباشند اما در جواب «چطوری» بگویند «خوبم یا ای میگذره». همیشه نباید منتظر کلمات بود. گاهی چهرهها و فرم چشمهای افراد میگوید خستهاند، حالشان خراب است، درد دارند یا خیلی خوب و شاد هستند. تکرار احوال پرسیهای بیفایده و روزمره اصلا جالب نیست. برای اینکه نشان بدهیم آدمهای اطرافمان برایمان مهم هستند و آداب معاشرت اجتماعی را میدانیم بهتر است به صورتشان دقت کنیم و اگر کمی خسته و ناراحت به نظر میرسند علت آن را بپرسیم. با روی خوش و گرم سلام کنیم و به سرعت نور و از روی وظیفه عبارتهای «چه خبرا، چه کارا میکنی، متشکر و سلامت باشی» را پشت سر هم قطار نکنیم. فقط کافی است کمی بیشتر از همیشه حواسمان به اطرافمان باشد.