printlogo


اتیکت
کی از احوال‎پرسی‎های تکراری دست برمی‎داریم؟

احوال‎پرسی‌های روزمره برای همه ما تکراری و خسته‎کننده شده‎است. انگار همه‎‏مان یک وظیفه داریم که باید هر روز و همیشه تکرارش کنیم بدون این‎که حتی انتظار پاسخ یا واکنش خاصی از طرف مقابل داشته‎باشیم. نه خودمان و نه دیگران در قبال احوال پرسی‎های روزمره هیچ‎وقت حال واقعی‎مان را توضیح نمی‎دهیم و هرگز هم انتظار نداریم وقتی خیلی سریع با کسی سلام و احوال‎پرسی می‎کنیم او شرح حال کاملی از خودش به ما بدهد. «سلام، چطوری، چه خبر؟» شده‎است ورد زبان ما درحالی که این نه رسم ادب است و نه نشانی از احترام  و محبت در خودش دارد. خیلی مهم است که موقع احوال‎پرسی کلمات را چطور ادا می‎کنید. مثلا همین که با صدای گرم و واضح سلام کنید معمولا احساس خوبی به طرف مقابل می‎دهید تا این‎که یک سلام شل و نصفه و نیمه بدهید و بگذرید. خیلی وقت‎ها ممکن است اطرافیان، دوستان یا خانواده ما حال خوشی نداشته‎باشند اما در جواب «چطوری» بگویند «خوبم یا ای می‎گذره». همیشه نباید منتظر کلمات بود. گاهی چهره‎ها و فرم چشم‎های افراد می‎گوید خسته‎اند، حال‎شان خراب است، درد دارند یا خیلی خوب و شاد هستند. تکرار احوال پرسی‎های بی‎فایده و روزمره اصلا جالب نیست. برای این‎که نشان بدهیم آدم‎های اطراف‎مان برای‎مان مهم هستند و آداب معاشرت اجتماعی را می‎دانیم بهتر است به صورت‎شان دقت کنیم و اگر کمی خسته و ناراحت به نظر می‎رسند علت آن را بپرسیم. با روی خوش و گرم سلام کنیم و به سرعت نور و از روی وظیفه عبارت‎های «چه خبرا، چه کارا می‎کنی، متشکر و سلامت باشی» را پشت سر هم قطار نکنیم. فقط کافی است کمی بیشتر از همیشه حواس‎مان به اطراف‎مان باشد.