printlogo


ارتش هخامنشی چگونه به سرزمین فراعنه رسید؟
شکست مصریان با سپرهای گربه نشان!

جواد نوائیان رودسری-با مرگ کورش بزرگ در نبرد با ماساژت‌ها، کمبوجیه، پسر او، جای پدر را گرفت و بر اریکه سلطنت هخامنشی تکیه زد. شواهد تاریخی گویای آن است که کمبوجیه، به دلیل بیمی که از توطئه برادرش، بردیا، داشت، او را به قتل رساند. به این ترتیب، دوران پس از کورش بزرگ، با برادرکشی آغاز شد؛ واقعه‌ای که مقدمه وقایع تلخ بعدی، یعنی هرج و مرج‌های گسترده تا آغاز سلطنت داریوش بزرگ بود. کمبوجیه می‌خواست مانند پدرش، در مسیر کشورگشایی گام بردارد. ظرفیتی که کورش بزرگ با رفتار و رویکردهای انسانی خود به وجود آورد، می‌توانست برای پسرش بسیار کارگشا باشد و چنین نیز شد. رؤیای کمبوجیه، فتح مصر بود؛ سرزمینی که احتمالاً در برنامه‌های بعدی پدر وی نیز، پس از سرکوب و تنبیه ماساژت‌ها، قرار داشت.
روزگار خوب مصر
هنگامی که کمبوجیه مصمم به فتح مصر شد، این سرزمین کهن سال روزگار خوبی را می‌گذراند. گزارش‌های هرودت نشان می‌دهد که فراعنه سلسله «سئیت»، توانسته بودند ضمن برقراری ارتباط سیستماتیک با یونانیان، به اوضاع اقتصادی و فرهنگی کشورشان هم، سامانی بدهند. مصر تا پیش از حکمرانی پسامتیک سوم، فرعون هم‌عصر کمبوجیه، دوره‌های پرآشوب فراوانی را سپری کرده بود؛ دوره‌هایی که باعث تجزیه مکرر این سرزمین شد؛ با این حال، همیشه مردانی بودند که یکپارچگی مصر را تجدید کنند. دودمان «سئیت»، یکی از دودمان‌هایی بود که مصر را دوباره متحد کرد؛ اما آن ها یک پاشنه آشیل خطرناک داشتند؛ پسامتیک و احتمالا اسلافش، به تمدن یونانی علاقه‌مند بودند. آن ها بخش مهمی از نیروی نظامی خود را از همسایه آن سوی دریای مدیترانه تأمین می‌کردند. سربازان مزدور یونانی، در مصر صاحب زمین می‌شدند و فرعون دلخوش بود که می‌تواند برای دفع حملات مهاجمان، روی آن ها حساب کند. اما درست زمانی که کمبوجیه، لشکری انبوه را از اقوام مختلف تابع امپراتوری هخامنشی تدارک دید، وضع به طرز دهشتناکی برای پسامتیک تغییر کرد؛ او شانس پدرش، آمازیس را نداشت. خاور نزدیک با تقابل میان فینیقی‌ها و دیگر اقوام، به آشوب کشیده شد و باراندازهای تجاری مهمی مانند شهر «غزه» در فلسطین، دچار رکود جدی شدند. مدتی بعد، پذیرش سروری ایرانیان از سوی دریانوردان کهنه‌کار فینیقی، وحشت را به جان پسامتیک انداخت. او می‌دانست که اگر ارتش ایران با حمایت نیروی دریایی فینیقیه، قصد عبور از مدیترانه و پیاده شدن در دلتای رود نیل را داشته باشد، کار چندانی از دست مصری‌ها بر نمی‌آید. همزمان، یونانیان مزدور، ترجیح دادند صحنه را به نفع ایرانیان ترک کنند و ارتش پسامتیک را یکدست مصری باقی بگذارند. در همین حال، اعراب شمال شبه جزیره عربستان، با کمبوجیه هم‌پیمان شدند تا راه را برای ارتش ایران، از طریق صحرای سینا باز کنند؛ هزاران شتر به خدمت گرفته شد تا مسیر پشتیبانی ارتش کمبوجیه را باز نگه دارد و به صورت مداوم، به ایرانی‌ها آب برساند. از آن سو، فینیقی‌ها نیز کشتی‌های مملو از سربازان هخامنشی را به سوی سواحل مصر راندند. اوضاع هر لحظه وخیم‌تر می‌شد.
ضربه گربه ای!
پسامتیک، ارتش خود را در دلتای رود نیل، در نزدیک ترین نقطه به ورودی صحرای سینا، مستقر کرد. شاید فرماندهانش به او گفته بودند ارتشی که از صحرای به آن هولناکی می‌گذرد، دیگر چیزی برای گفتن ندارد! اما وقتی هزاران سرباز کمبوجیه، قبراق و سرحال در مقابل مصری‌ها صف بستند، پسامتیک فهمید که پایان دودمان «سئیت» فرا رسیده است. مصری‌ها لشکریان منظم خود را به سوی ارتش تا بن دندان مسلح کمبوجیه پیش راندند؛ اما اتفاقی عجیب، مصری‌ها را شوکه کرد. سپرهای سربازان ایران، منقش به تصویر گربه بود! موجودی که در اساطیر مصری و در آیین فراعنه، قداست خاصی داشت. شاید اگر مزدوران یونانی، سپاه پسامتیک را ترک نکرده بودند، او نگرانی چندانی نداشت؛ اما بعید بود مصری‌ها به طرف تصویر یکی از الهه‌های مهمشان تیر بیندازند یا با شمشیر روی آن بکوبند! این ترفند عجیب که ریشه در شناخت فرماندهان ایرانی از فرهنگ مصری داشت، کار خود را کرد؛ وقتی ارابه‌های جنگی ایرانیان به حرکت درآمد، کابوس هولناک پسامتیک تعبیر شد؛ سربازان ایرانی با سپرهای گربه نما، تیر خلاص را به پیکر یکی از دودمان‌های قدرتمند فراعنه وارد کردند و سرزمین زرخیز مصر، توسط ایرانیان فتح شد؛ فتحی که تا اواخر دوره هخامنشی، پایدار ماند.
 

شکست  خوردن پسامتیک  از کمبوجیه
نگاره ای  منسوب  به فتح مصر توسط ایرانیان. کمبوجیه در تصویر با نیزه ای بلند در حال ضربه زدن به پسامتیک سوم   فرعون مصر ، است که مغلوب تدبیر فرماندهان پارسی شده است. افرادی که پشت سر کمبوجیه ایستاده اند، احتمالا بزرگان مصری هستند که در انتظار  مجازات به  سر می برند.
(منبع: تاریخ تمدن ویل دورانت)