گروه اندیشه
info@khorasannews.com
امیر عباس هویدا بر خلاف نام خانوادگیاش، معماهای زیادی را پس از پایان دوران نخستوزیری اش که طولانیترین ریاست دولت در ایران محسوب میشود، به جای گذاشت و یکی از مهم ترینِ این معماها، به طولانی بودن نخستوزیری اش مربوط است. به گزارش مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، امیرعباس هویدا در زمستان سال 1298 متولد شد. پدر او ، عینالملک، از وابستگان فرقه ضاله بهائیت محسوب میشد که با خرج این فرقه به اروپا رفته و تحصیل کرده بود. عینالملک هویدا، توانست افزون بر سفارت ایران در شام، مسئولیت سفارتخانه کشورمان در حجاز را هم به دست بیاورد. با این حال، او در اواخر عمر از چشم پهلوی اول افتاد و در انزوا مُرد.امیرعباس هویدا پس از به اتمام رساندن تحصیلات خود، رهسپار کشور لبنان شد و در آنجا زبانهای فرانسه و عربی را آموخت. اگر چه دوست داشت در پاریس به تحصیل بپردازد، اما با توهینی که یکی از نشریات طنز پاریس به رضاخان کرد، روابط دو کشور تیره شد و هویدا از تحصیل در این کشور باز ماند. در سفر به انگلیس، زبان انگلیسی را نیز تا حدودی فراگرفت و در سالهای پایانی دهه 1930 میلادی، موفق به کسب مدرک لیسانس در رشته علوم سیاسی از دانشگاه بروکسل شد. او پس از بازگشت به کشور، در اواخر دهه 1320، سال های موفقی را در هیئتهای دیپلماتیک، شرکت ملی نفت ایران و حزب ایران نوین سپری کرد. پیش از آن که هویدا به نخست وزیری برسد، در کابینه حسنعلی منصور وزیر بود. دوران نخستوزیری منصور، دیری نپایید. او که سلطنتطلبی تمام عیار بود، به دلیل بردن طرح کاپیتولاسیون به مجلس، توسط یکی از اعضای مؤتلفه اسلامی، اعدام انقلابی شد. پس از کشته شدن منصور، شاه بی درنگ نخستوزیری را در بهمن ماه سال 1343، به امیر عباس هویدا، از دوستان منصور و معاون دبیر کل حزب ایران نوین واگذار کرد.
آغاز نخست وزیری
نگاهی به تاریخ دوران پهلوی، نشان دهنده این است که اغلب کسانی که در پست نخستوزیری قرار میگرفتند، به دلایل مختلف، از جمله داشتن ویژگیهایی مانند جاه طلبی و قدرت طلبی، به تدریج از عرصه قدرت کنار گذاشته میشدند؛ چرا که این ویژگیها به نوعی با عقیده شاه، مبنی بر این که همه امور بایستی تحت تسلط و کنترل وی باشد، در تضاد بود. در این میان، دوران طولانی نخستوزیری امیر عباس هویدا، این پرسش را به ذهن متبادر می کند که چه دلایلی باعث شد تا وی به مدت طولانی، رئیس دولت باقی بماند و محمدرضاپهلوی را همراهی کند؟ میتوان دلایل طولانی بودن نخستوزیری هویدا را در این موارد خلاصه کرد:
1-توانایی هویدا در حذف رقبا: امیرعباس هویدا در 13 سال نخستوزیریاش، ریاست کابینه ای متشکل از تکنوکراتها را بر عهده داشت. وی به عنوان دستیار وفادار شاه، تواناییهای خود را در زمینه متعادل یا خنثی کردن رقابتهایی که مقام او را تهدید میکرد، نشان داد. یکی از مهم ترین اقداماتی که امیر عباس هویدا برای حذف رقیب خود کرد، مربوط به منازعه عطاءا... خسروانی و غلامرضا نیک پی، دو تن از اعضای کابینه هویداست. وقتی منصور به قتل رسید، شاه وظایف او را به دو قسمت تقسیم کرد؛ نخستوزیری را به هویدا سپرد و عطاءا... خسروانی را مسئول حزب کرد. هویدا که از ابتدا با خسروانی مشکل داشت و از وجود او در سمت دبیر کلی احساس خطر میکرد، تصمیم گرفت برای خود در حزب، جای پایی پیدا کند. هویدا برای برکناری عطاءا... خسروانی از دبیرکلی حزب و اخراج او از هیئت وزیران، متوسل به غلامرضا نیکپی، وزیر آبادانی شد و از وی خواست شرایطی را در هیئت دولت فراهم کند تا بین او و خسروانی کار به مشاجره بکشد. نیکپی آمادگی خود را برای این کار اعلام کرد و در یکی از جلسات پیشنهاد داد سازمانی به نام عمران شهری در وزارت کشور، باید ضمیمه وزارتخانه او شود. خسروانی به شدت عصبانی شد و وزیر کشور را به بی لیاقتی متهم کرد. کار به منازعه کشید و در همین زمان هویدا جلسه هیئت وزیران را ترک کرد و به اتاق خودش رفت. هویدا در ظاهر، موضوع را مختومه اعلام کرد اما وقتی تنها شد، تلفن مخصوص آبی رنگ را برداشت و تقاضای دیدار با شاه را کرد. وی به دفتر شاه رفت و اعلام کرد در کابینهای که دو وزیر به یکدیگر فحش ناموسی می دهند، دیگر کار نمیکند. نقشه هویدا گرفت و شاه اعلام کرد به جای او، باید آن دو وزیر برکنار شوند و هویدا با خوشحالی در همان شب توانست شر عطاءا... خسروانی را از سر خود کم کند.
2-همسویی هویدا با شاه:از مهمترین اقدامات محمدرضاپهلوی در دوران سلطنتش، تلاش برای مدرنیزاسیون و توسعه بود. این مهم تا جایی پیش رفت که «یرواند آبراهامیان»، تاریخپژوه مشهور، چرایی به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی ایران را در «توسعه ناموزون» میداند که در آن، توسعه اقتصادی صورت گرفت اما توسعه سیاسی کنار گذاشته شد. هویدا به عنوان نخستوزیرِ سالهای افزایش درآمد نفتی، یاور خوبی برای شاه بود تا به آرزوی توسعه اقتصادی او کمک کند. به نحوی که هویدا نیز، ضرورت مشارکت وسیع مردم را در تصمیم گیریها منکر بود. او در عمل، در دوران نخستوزیریاش، دنبالهرو شاه بود. درباره هویدا و ریشه های این «اقتصاد زدگی»، باید به جوانب متعدد تجربیات و تمایلات فکری وی توجه کرد. اندیشه های سیاسی او در سالهای دهه دوم قرن حاضر و درست همان سالهایی که مارکسیسم و به طور ویژه روایت استالینی آن هژمون بود، شکل گرفت. بیشتر مارکسیستهای آن روزگار، به تأسی از استالین، بر این اعتقاد بودند که اگر بتوان زیر بنای اقتصادی جامعه را دگرگون کرد، روبنای فرهنگی و سیاسی نیز به توازن زیر بنا دگرگون خواهد شد. بنابراین، هویدا هنگامی که به نخستوزیری رسید، بسیاری از باورهای سیاسی خود را کنار گذاشت و برای دستیابی به توسعه اقتصادی مد نظر شاه، با وی همراه و هم نظر شد.
3-سرسپردگی هویدا و تمجید وی از شاه: هنگامی که هویدا به مقام نخستوزیری رسید، محمدرضا احساس آسودگی خیال و رضایت را در خود پرورش داد؛ زیرا شخصی بر مصدر امور قرار گرفت که مطیع محض شاه و متبوع وی بود. این آسودگی به گونه ای بود که شاه پس از گذشت دو هفته از نخستوزیری هویدا، برای تعطیلات زمستانی به پیست اسکی سن موریتس واقع در کشور سوئیس رفت و در قصر زمستانی که برای خویش ساخته بود، مشغول به خوشگذرانی شد. هویدا به سیاق نخستوزیر پیشین (منصور)، کسی نبود که بنای مخالفت با شاه را بگذارد و از برنامه خرید تسلیحات و تجهیزات توسط وی جلوگیری کند. مخالفت نکردن هویدا با شاه، همزمان با آغاز ریاست جمهوری جانسون در آمریکا بود و آمریکاییها برای خرید تسلیحات نظامی با شاه همکاری میکردند. پرویز راجی درباره تملق گویی هویدا مینویسد: «هویدا با زیرکی خود، ضعف شاه را برای شنیدن تملق و به ویژه تمایل او برای مقایسه شدن با دوگل، تشخیص داد و با به بازی گرفتن این خصیصه در اخلاق شاه، بیگانگی و جدایی او را تشدید کرد». عباس میلانی نیز در کتاب خود، باعنوان «نگاهی به شاه»، به این موضوع اشاره میکند و هویدا را «بوروکراتیک فرمانبردار» مینامد.
نتیجه گیری
در بررسی معمای ماندگاری هویدا باید به نکات گوناگونی اشاره کرد که مهم ترین آن ها را میتوان، همسویی با شاه و تعریف و تمجید فراوان از وی، توانایی هویدا در حذف رقبا، حتی با توسل به حیله گری، دانست. نخستوزیران قبل از هویدا، گاهی اوقات تمایل به استقلال رأی و بیتوجهی به دستورهای شاه داشتند که با مخالفت وی همراه میشد؛ اما هویدا اینگونه نبود و در برخورد با شاه، بیچون و چرا اطاعت میکرد.