حرفهایی که تام کروز در «آخرین سامورایی» نزد!
جواد نوائیان رودسری - «آخرین سامورایی» عنوان فیلمی جذاب و دیدنی با کارگردانی ادوارد زوئیک است که در سال 2004، با نقشآفرینی خیرهکننده تام کروز، اکران شد. داستان فیلم را جان لوگان نوشتهاست و به نظر میرسد که او، در نگارش فیلمنامه، نیمنگاهی هم به تاریخ ژاپن دارد؛ داستانی دلچسب از مقاومت تحسینبرانگیز ساموراییها در برابر سنتزدایی امپراتور «میجی». روایت لوگان آنقدر خوب است که بیننده آن را مانند یک تاریخ عینی و واقعی تصور میکند؛ حتی ژاپنیها هم نمیتوانند با دیدن صحنههای خلاقانه و گاه اکشن فیلم، زیاد به واقعیتهای تاریخ کشورشان فکر کنند و این، همان جادوی سینماست. داستان «آخرین سامورایی» از زبان کاپیتان «ناتان آلگرن»، افسر سوارهنظام آمریکایی که به عنوان مستشار نظامی به ژاپن رفتهاست، روایت میشود و ماجرای فیلم، در واقع خاطرات اوست. با این حال، آلگرن خلقشده توسط لوگان، همه چیز را نمیگوید یا شاید قرار است که نگوید! در این نوشتار، میخواهم درباره حرفهای نگفتهای بنویسم که تام کروز، بازیگر نقش کاپیتان «آلگرن» در فیلم «آخرین سامورایی» بر زبان نیاورد.
اصل ماجرا چه بود؟
ژاپن، با آغاز سلطنت امپراتور «میجی» در سال 1867، قاطعانه وارد مسیر اصلاحات گسترده اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی شد. ژاپن در عصر مِیجی، آغوش خود را بر روی مدرنیسم باز کرد و به این ترتیب، بسیاری از سنن کهن این سرزمین، طبق قوانین جدید منسوخ اعلام شد. «آخرین سامورایی»، مقاومت ساموراییها را در برابر این تغییرات گزارش میکند؛ اما آیا بهواقع ساموراییها مخالف اصلاحات میجی بودند؟ دو شخصیت ژاپنی مهم در فیلم، یعنی «اومورا» به عنوان موافق مدرنیسم و «کاتسوموتو» به عنوان مخالف آن، دارای مابهازای تاریخی هستند؛ هرچند که اصل داستان «آخرین سامورایی»، چیزی جز وهم و خیال نیست. تصویر منفی داستان لوگان از اومورا، تطبیقی با شخصیت حقیقی وی ندارد؛ اومورا ماسوجیرو، وابسته به یک خاندان معروف و اشرافی ژاپن، کسی است که در سال 1860، ارتش جدید ژاپن را بنیانگذاری کرد. او در تاریخ کشورش، جزو 10 قهرمان اصلاحات محسوب میشود و در سال 1869، تنها دوسال بعد از آغاز سلطنت مِیجی، در 45 سالگی درگذشت و اصولاً عمرش آنقدر طولانی نبوده که بخواهد با ساموراییها روبهرو شود؛ ضمن اینکه بر خلاف روایت «آخرین سامورایی»، اومورا خود یک سامورایی تمامعیار بود! اما درباره شخصیت کاتسوموتو باید گفت که مابهازای تاریخی آن کسی نیست جز «سایگو تاکاموری»، مشاور عالی امپراتور میجی و یکی از 10 قهرمان بزرگ اصلاحات! تاکاموری در اعتراض به نحوه اجرای اصلاحات در ژاپن، از مقام خود کناره گرفت و با عدهای از ساموراییها، شورشی بزرگ را در جنوب ژاپن به راه انداخت. آنها در سال 1877، 10 سال بعد از آغاز سلطنت میجی، در جنگ مشهور «سینان» مغلوب قوای دولتی شدند و تاکاموری که تاب تحمل شکست را نداشت، طبق سنت ساموراییها، هاراگیری(خودکشی) کرد.
پشت پرده مخالفت ساموراییها
آنچه گفتیم، برگی از تاریخ ژاپن و آن چیزی بود که لوگان در داستانش روایت کرد. اما ظاهراً روایت لوگان چندان هم مطابق واقع نیست. مورخان ژاپنی تاکاموری را به عنوان یکی از همراهان پایدار جریان اصلاحات میجی معرفی میکنند. چطور ممکن است او که ابتدا با همه اصلاحات، حتی تغییراتی که به محدود کردن ساموراییها منجر میشود، موافقت میکند، ناگهان برمیآشوبد و در برابر امپراتور میایستد و حتی به تهدید حکومت مرکزی میپردازد؟ دلیل این مخالفت، همان چیزی است که از زبان تام کروز در «آخرین سامورایی» نمیشنویم! تاکاموری و همفکرانش معتقد بودند که اصلاحات ضروری است، اما وارد کردن مستشاران غربی و بهویژه آمریکایی، دلیل موجهی ندارد: «آنها فرهنگ ژاپنی را نمیشناسند و ما به مدرنیسمی نیاز داریم که بومیشده باشد؛ باید تعدادی از ژاپنیهای مستعد را به خارج از کشور بفرستیم تا آنها مدرنیسم را از شئون مختلف، برای کشورشان به ارمغان بیاورند.» در واقع، تاکاموری طرفدار آن نوع اصلاحاتی بود که پای بیگانه را به سرزمینش بازنکند و اصلا به نگهداشتن ژاپن در حالت فئودالی، چیزی که لوگان در قصهاش روایت میکند، فکر نمیکرد. تاکاموری، ژاپن قدرتمند در برابر غرب را آرزو میکرد و حاضر نبود تن به اصلاحاتی بدهد که زیرنظر پیمانکاران آمریکایی، هلندی، فرانسوی و... انجام میشود. انگار اینبار هم هالیوود، میخواهد سوار بر خرِ مراد، از روی جنازه قهرمانان تاریخی کشورها بگذرد و در عوض گیشههای سراسر دنیا را فتح کند؛ البته این کار، دو نشان را با یک تیر زدن است؛ اینکه 456 میلیون دلار بفروشیم و حدود 300 درصد سود سرمایهگذاری نصیبمان شود و در ضمن، تاریخ یک ملت را هم به نفع خودمان مصادره کنیم!