راهنمای سفر به مناطق گردشگری تکاب
تعداد بازدید : 223
همجواری آب و آتش در تخت سلیمان
نویسنده : سمیه محمدنیا حنایی h.habibi@khorasannews.com
قرار گرفتن در فضاهای باستانی همیشه برای من هیجان انگیز بوده است. چرا که همیشه ذهن ام مشغول این می شود که چه کسانی و با چه هیبتی از کنار این دیوارها گذر کرده اند؟ چه می گفته و چگونه فکر می کرده اند؟ آیا اصلا به ذهن شان خطور کرده است که این در و دیوارها خیلی بیشتر از آن ها عمر کنند و قرن ها پا بر جا بمانند؟ گاهی دلم می خواهد بتوانم با سنگ ها و خشت های باقی مانده از تاریخ همکلام شوم. چه حرف های زیادی را که برای گفتن دارند. چه داستان ها که به چشم خاکی شان دیده اند و به زبان نیاورده اند. آن ها را برای چه جشن ها که آذین نکرده و در چه جنگ ها که جان پناه ساکنان شان نشده اند. قرار گرفتن در یک مکان باستانی، آدمی را برای مدتی از زمان حال جدا می کند و به عمق تاریخ می برد. ذهن جست وجو گر انسان به دنبال کشف رازها وارد دوره های گذشته می شود و هر از گاهی که چیزی را کشف می کند حسابی سر کیف می آید. مجموعه های باستانی به دلیل قدمت زیادشان تا حدودی چاشنی رازآلودگی به همراه دارند. اما مقصد گردشگری امروز ما در این خصیصه دست تمام آثار باستانی را از پشت بسته است. همسفر ما شوید تا شما را به جایی ببریم که برای هر خشت و قطره آبش 100 افسانه روایت شده است.
تخت سلیمان کجاست؟
مجموعه تخت سلیمان به عنوان قدیمی ترین اثر کهن در 45 کیلومتری شهرستان تکاب از توابع آذربایجان غربی واقع است . این مجموعه بعد از روستای تخت سلیمان یا همان نصرت آباد سابق قرار دارد. جاده رسیدن به آن بسیار هموار و آسفالت است. اما اگر از قسمت های مرکزی ایران عازم این منطقه می شوید باید از جاده پر پستی و بلندی زنجان – دندی به سمت تکاب حرکت کنید.
همزیستی آب و آتش
چنان چه گفتیم براساس یکی از روایات اسطوره ای، تخت سلیمان در واقع زادگاه زرتشت است. به همین دلیل در میان زرتشتیان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. قداست این مکان تنها به این داستان برنمی گردد. در تخت سلیمان یکی از مهم ترین آتشکده های ایران باستان نیز وجود دارد که به آتشکده «آذرگشنسب» معروف است. خواندن داستان این آتشکده شاید برایتان جالب باشد. در اسطوره ها آمده است که کیخسرو در جنگ فتح بهمن دژ، گرفتار حیله سیاه موجودات فرازمینی می شود و در تاریکی فرو می رود. ناگهان امداد ایزد از راه می رسد؛ دم و یال اسب کیخسرو آتش می گیرد آتشی که تنها فروزنده بود و نه سوزنده. داستان این طور خاتمه می یابد که کیخسرو بعد از فتح بهمن دژ آتش را به آتشکده تخت سلیمان می آورد. گفتنی است این آتش تا قرن چهارم هجری قمری یعنی به مدت هفت قرن بدون آن که خاکستری از خود به جای بگذارد، همچنان شعله می کشیده است. آتشکده آذرگشنسب از سه آتشکده مهم دوران ساسانیان بوده که وحدت حکومت مرکزی را تضمین می کرده است. در ضلع شرقی آتشکده، معبد ستایش آناهیتا الهه آب وجود دارد؛ عمارت چهار طاقی که مانند دیگر چهار طاقی ها با گنبدی خشتی همچنان پابرجاست. موبدان زرتشتی آب دریاچه را مقدس می شمردند و آن را جایگاه الهه آب یعنی ناهید یا آناهیتا می دانستند. بر همین اساس آن ها بیشتر مراسم مذهبی شان را در کنار دریاچه برگزار می کردند. آن ها همچنین اشیای گران بهایی را نیز برای این الهه به آب پیش کش می کردند.
اقامت در تخت سلیمان
متاسفانه چنین اثر باستانی و باشکوهی از امکانات رفاهی و گردشگری بی بهره مانده و همین موضوع مشکلات زیادی را برای گردشگران به وجود آورده است. پیشنهاد ما برای شما اقامت در شهرهای بزرگ اطراف است. از آن جایی که فاصله زنجان تا تخت سلیمان به 150 کیلومتر هم نمی رسد. اقامت در زنجان گزینه خوبی به شمار می آید. در زنجان گزینه های متنوعی برای اقامت وجود دارد از هتل های چندین ستاره بگیرید تا مسافرخانه و خانه های شخصی .هزینه اقامت در این شهر که خودش به تنهایی یک مقصد گردشگری تمام عیار است، چیزی حدود 150 تا 300 هزار تومان برای هر شب است. البته اگر تجربه کمپ در فضای باز را دارید، این فصل از سال برای کمپ در اطراف تخت سلیمان جان می دهد. روستای نصرت آباد سابق که حالا به تخت سلیمان تغییر نام داده است نیز اقامتگاه های بوم گردی مناسبی دارد که در واقع همان خانه های روستاییان است. شما می توانید با یک وبگردی ساده این خانه ها را به صورت اینترنتی رزرو کنید.
معجزه تنها خالق تخت سلیمان
می گویند: «چون سلیمان به نبوت رسید و انگشتر به انگشت نهاد، عصای خویش را بر فرق زمین کوبید تا چشمه ای از آن پدیدار شود...». این تنها یکی از ده ها روایتی است که برای به وجود آمدن این مجموعه با شکوه بر سر زبان هاست. در ادامه این داستان، موجودات فرازمینی با توانایی بالای خود و به فرمان سلیمان نبی بناهای بزرگ و با شکوهی را در اطراف چشمه می سازند. این روایت بیشتر بعد از ورود اسلام به ایران قوت گرفته است. از نظر برخی کارشناسان ، زرتشتیان در آن زمان این داستان را که بن مایه های مذهبی مشترکی با مسلمانان داشت، رواج دادند تا مکان مقدس شان از ویرانی در امان بماند. چرا که در داستان های اساطیری که به دوران ساسانیان برمی گردد، آمده است که «هرمزد» که از به دنیا آمدن پسری بزرگوار در بیت اللحم با خبر می شود، پیکی را برای تبریک نزد مادر طفل که همان حضرت مریم است، می فرستد. مریم در پاسخ به لطف پادشاه پارسی کیسه ای پر از خاک به فرستاده می سپارد و می گوید این خاک ساختمان عجیبی دارد. پیک در میانه راه در نزدیکی تکاب امروزی بیمار می شود و امانتی مریم را دفن می کند که ناگهان در محل دفن خاک چشمه ای جوشان به وجود می آید. پادشاه بعد از با خبر شدن از آن چه اتفاق افتاده است، دستور می دهد بناهای باشکوهی را در کنار دریاچه بسازند. اما داستان پردازی ها درباره این چشمه خارق العاده به همین جا ختم نمی شود، قدیمی ترین این روایت ها مربوط به دوران هخامنشیان است. در افسانه های اساطیری هخامنشی از این دریاچه به عنوان زادگاه زرتشت یاد شده است. این طور می گویند که خاک مقدسی در کف دریاچه وجود دارد که حاصل آتش فشان مقدسی بوده است. این خاک خاصیت بلعیدن دارد و نطفه زرتشت در آن است که هر چند صد سال یک بار به واسطه دختری باکره، حمل می شود و موبد موبدان را به دنیا هدیه می کند.اما به راستی حقیقت این دریاچه چیست؟ زمین شناسان عامل ایجاد دریاچه را وجود چشمه ای جوشان در یک زمین آهکی می دانند. از نظر آن ها چشمه جوشان با املاح بالا، موجب رسوب گذاری گسترده ای در اطراف دهانه اش شده و در طول قرن های متمادی بستر دریاچه را به شکل یک گلدان یا کاسه ای عظیم درآورده است. اما راست اش را بخواهید من از داستان های اساطیری بیشتر از این توضیح خشک و خالی علمی خوشم می آید.
زندان از ما بهتران
در ضلع شرقی مجموعه، کوه کله قندی وجود دارد که به زندان سلیمان معروف است. بالا رفتن از کوه با توجه به شیب بسیار ملایم آن بسیار ساده است و حدود 20 تا 30 دقیقه زمان می برد. در میانه راه به حصار سنگ چینی برمی خوریم که گویی تمام کوه را مانند کمربندی دور زده است. نگران نباشید، خوشبختانه یا متاسفانه بخش های زیادی از این دیوار فروریخته است و شما می توانید از هر قسمتی که از کوه بالا می روید به راحتی خودتان را به آن طرف دیوار برسانید.در ارتفاع و نزدیکی قله، سوراخ مدور و کاسه ای شکل بزرگی وجود دارد که براساس داستان های افسانه ای این حفره های میان تهی در واقع زندان اجنه و موجودات فرازمینی بوده است که از فرمان های سلیمان نبی سرباز زده و در این جا به حبس ابد محکوم شده اند.اگر نزدیک این حفره ها شوید هنوز هم می توانید صدای نفس نفس زدن ها، ناله ها و گاه نعره های از ما بهتران را بشنوید! ای کاش می شد ذهن جست وجوگر آدمی را از علاقه به اثبات علمی پدیده ها باز داشت و تنها دل به این داستان هولناک داد. اما هیچ لجامی توانایی به بند کشیدن اراده جست وجوگری انسان را ندارد. کارشناسان زمین شناسی معتقدند که حفره مخروطی شکل در واقع چیزی شبیه به دریاچه پایین دست است با این تفاوت که آب این دریاچه خشک و رسوبات به شکل گلدان یا کاسه ای بزرگ به سنگ تبدیل شده است. صدایی هم که به گوش می رسد مربوط به چشمه های جوشان گازداری است که به دلیل قرار گرفتن در عمق حفره دیده نمی شوند.
نگین فیروزه ای سلیمان در پهنه زمردین دشت
وقتی وارد مجموعه می شوید، تقریبا چیز زیادی برای دیدن و حض بردن وجود ندارد. باید گام هایتان را تندتر و به سمت بالای تپه حرکت کنید. دور تا دور تپه حصار بلند و بالایی از سنگ لاشه کشیده شده است. آن قدر بلند که حتی قد ذهن خلاق آدم هم به آن نمی رسد و نمی تواند حدس بزند چه شگفتانه ای در پس این دیوار های سر به فلک کشیده 14 متری انتظارش را می کشد. برای وارد شدن به مجموعه باید یکی از دو دروازه را که در سمت شمال و جنوب تعبیه شده اند، انتخاب کنید. دروازه شمالی در مقایسه با نوع جنوبی اش کمی کوچک تر است که مخصوص عبور پادشاه و درباریان بوده است. در حالی که دروازه جنوبی با ارتفاعی بلندتر و دهانه ای عریض تر مخصوص استفاده مردم عادی بوده است. اگر به صورت شاهانه وارد مجموعه شوید بعد از عبور از چند راهروی تو در تو که هر از گاهی به حیاطی ختم می شود، در نهایت به جایگاه ویژه مراسم های آیینی آتش پرستان می رسید. عرض راهروها متنوع است. گاهی عریض می شود و گاه تنگ. اما چگونگی دیوار چینی آن ها تقریبا یکسان است؛ خشکه چینی با آجر و ملات قرمز که مختص معماری دوران ساسانیان است. البته آثار موجود در این مجموعه تنها به این دوره ختم نمی شود. می توان آثاری از دوران هخامنشیان ، ایلخانی و ساسانی را مشاهده کرد.حقیقت این است که این منطقه از نظر پادشاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی یک سرزمین مقدس بوده است و آن ها براساس اعتقادات شان تلاش کرده اند که بر عظمت این مجموعه بیفزایند. بناهای عظیم باستانی در واقع به دور چشمه ای خارق العاده ساخته شده است. بلندترین این بناها، بنای معروف به ایوان خسرو است که البته چیز زیادی از آن باقی نمانده است و همت بلند مسئولان را می طلبد تا از خرابی بیشتر این بنا جلوگیری شود. انعکاس سازه ها در آب نیلی رنگ دریاچه بسیار زیباست و شکوه مجموعه را صد چندان می کند.
مراقبت بلقیس از سلیمان
مگر می شود نام سلیمان را آورد و نشانی از بلقیس در میان نباشد. در ضلع شمال شرقی مجموعه و به مسافت هشت کیلومتر، کوه های مرتفعی دیده می شوند که در ادامه رشته کوه های دریاچه ارومیه هستند. یکی از این کوه ها به نام تخت بلقیس از طرف دامنه جنوبی اش به طور کامل به تخت سلیمان مشرف است. کوه بلقیس دو قله بسیار مرتفع دارد. تا همین چند سال پیش در دره میان این دو قله دریاچه فصلی و زیبایی از آب شدن یخ ها به وجود می آمد که در این سال های کم بارش دیگر اثری از این دریاچه شگفت انگیز وجود ندارد. روی کوه تخت بلقیس می توان بقایای قلعه و برج قدیمی را دید که معماری خاص دوران ساسانی را دارد. ساختمان قلعه کاملا مدور و دیوارها مجهز به برج های دیده بانی است. باستان شناسان علت احداث چنین استحکامات مرتفعی را حراست شبانه روزی از آتش افروخته آذر گشنسب می دانند.
گنجینه دست نیافتنی در قعر دریاچه
وجود دریاچه ای با طول و عرض 110×80 متر در ارتفاع سه هزار متر از سطح دریا خودش به تنهایی جالب است. اما وقتی بدانید که گنجی چند هزار ساله را در دل خود جای داده است، مطمئنا دیگر برای دیدنش دست دست نخواهید کرد. براساس روایت های تاریخی و گاهی هم افسانه ای دل این دریاچه مدفن گنجینه های بسیاری از تمام دوران تاریخی ایران زمین است. از گنجینه کوروش متعلق به 547 ق.م و گنجینه اشکانیان که حاصل شکست آنتونیو در سال 36 ق.م است تا گنجینه های ساسانیان در زمان جنگ های خسروپرویز و در نهایت گنجینه زرتشتیان در هنگامه جنگ اعراب را می توان دفینه های این دریاچه به حساب آورد که طی سال ها همزمان با رسوبات آهکی آب ، در کف دریاچه جا خوش کرده اند. کارشناسان معتقدند که بخشی از این گنجینه ها در قالب نذورات به دریاچه ریخته شده اند و بخشی دیگر از ترس افتادن آن ها به دست دشمنان به آب سپرده شده اند. به هرحال گل سر سبد این گنجینه ها به اعتبار افسانه ها انگشتر سلیمان نبی و جام شراب عیسی مسیح است که در آخرین ضیافت شام از آن سیراب شد. شاید برای شما این سوال پیش بیاید که با احتمال وجود چنین گنجینه هایی از چهار دوره تاریخی ، چرا هنوز کند وکاوی درست و حسابی صورت نگرفته است. باید خدمت تان عرض کنم که هم فرنگی ها و هم ایرانی های خودمان به طمع رسیدن به گنج و باز کردن قفل این همه سوال بی پاسخ تا به حال چندین بار دل به دریای خوفناک سلیمان زده اند. اما عمق زیاد دریاچه که در نقطه جوشان خود به 112 متر می رسد، در کنار عواملی چون فشار زیاد آب ، حرکت عمودی رو به بالای آب و در نهایت بالا بودن میزان املاح موجود در آب، امکان غواصی را بعد از عمق 40 متر ناممکن می سازد. از این ها که بگذریم خاک خاص کف دریاچه نیز که خاصیت در خود فروکشیدن دارد، خطرات جانی جدی را برای غواصان به دنبال می آورد. همچنین چگونگی شکل گرفتن دریاچه که به صورت قیف برعکسی از نمای عرضی است، حتی شنا کردن در آب را خطرناک کرده است، چه برسد به غواصی در عمق. متاسفانه در نزدیکی مجموعه به قبرهای تهی چند تن از هموطنان مان برمی خوریم که با بی توجهی به تابلوهای متعدد شنا ممنوع به داخل دریاچه شیرجه زده اند و هیچ گاه نه خودشان و نه جسدشان بر نگشته است. در دو طرف دریاچه دو کانال سنگی وجود دارد که سر ریز آب دریاچه را با سرعت و فشار زیادی به بیرون هدایت می کنند. متاسفانه این آب جوشان و در ظاهر تمام نشدنی، به دلیل داشتن املاح بسیار زیاد برای مصارف کشاورزی مناسب نیست چه برسد به نوشیدن.
جزیره ای که در یک جا بند نمی شود
در فاصله 20 کیلومتری تخت سلیمان، دریاچه ای خارق العاده و شگفت انگیز وجود دارد که به دلیل شهرت زیاد همسایه اش بسیار مهجور مانده و واقعا حیف است تا تخت سلیمان بروید اما به تنها جزیره شناور ایران نروید. بله درست خواندید جزیره شناور! « چمن گول» نام جزیره ای است که در میان برکه ای به وسعت یک هکتار شناور است و گاه به دلیل حرکت وضعی زمین و گاهی با ورزش بادها به حرکت در می آید. جزیره همیشه سبز، در واقع سطح وسیعی از نی زارهاست که به وسیله ریشه هایشان به هم تنیده شده اند. اما هیچ نقطه اتصالی به خاک کف دریاچه ندارند. ناگفته نماند که وسعت جزیره نسبت به دریاچه کم نیست و تقریبا همیشه تنها یک هلال از دریاچه دیده می شود. منطقه چمن گولی در بستر دره ای عمیق قرار دارد که در این فصل سال با سبزه زارهای انبوه و درختان سر به فلک کشیده چنار و بید از هر بیننده ای دل می برد. راه رسیدن به این شگفتانه مهجور اندکی سخت است و شاید یکی از عوامل اصلی ناشناخته ماندن این منطقه همین مسئله باشد. برای رسیدن به چمن گولی از تخت سلیمان وارد جاده «بدرلو» شوید. نرسیده به روستای «قوشه بلاغ»، از راه میان بر قوشه بلاغ- بدرلو بروید و وارد اولین روستای این مسیر به عنوان «دیر» شوید. چمن گولی در این روستا قرار دارد. اگر از اهالی آدرسش را بگیرید با روی خوش به شما پاسخ خواهند داد.